با سلام به همه بهخصوص به دانشآموزان و دانشجویان
من بابک میرزایی از اشرفیان ساکن لیبرتی هستم که بعد از حمله وحشیانه دهم شهریور به اشرف، در اعتصابغذا هستم، فرا رسیدن مهر را به همه شما تبریک میگویم. من قبل از اینکه به ارتش آزادیبخش و مجاهدین بپیوندم، دانشجو بودم و درست در همین روزها خیلی خوشحال بودم که میتوانم که به دانشگاه بروم و به آرزوهایم برسم ولی خیلی زود متوجه شدم که بدون آزادی و با وجود این رژیم هیچ آرزوی خوبی برای هیچکسی محقق شدنی نیست. از همون روز اول دانشگاه با فشار سرکوب از طرف رژیم حاکم مواجه بودیم، ولی جوانان هیچوقت کوتاه نمیآیند. این رژیم از ما جوانان میترسد از اتحاد ما میترسد هر کاری که هم که بتواند بر علیه ما انجام میدهد ولی دانشجو در هرحال، در هر حرکت اعتراضی، در هر قیامی جلودار بوده و حرف اول را زده است و هیچ سختی و فشاری هم نبوده که بتواند متوقفش کند. مثل قیام 18تیر78 مثل قیام سال 82، مثل سال 88، جوانان ثابت کردند که میشود در برابر جانیان حاکم ایستاد و مقاومت کرد
ما میتوانیم و قدرت داریم که در برابر این رژیم مقاومت کنیم و ایستادگی کنیم از چیزی و کسی هم نمیترسیم، نه از شکنجه نه از زندان هیچ چیز.
به کارهایی که میتوانید بکنید کم بها ندهید، هر حرکتی، هر اعتراضی، حتی یک شعار، ما را به هدف نزدیکتر میکند.
ما نسل خیلی خوشبختی هستیم که میتونیم در برابر این رژیم مقاومت کنیم، مبارزه کنیم و پشتش را به خاک بمالیم از هیچ خطر و مشکلی هم روی گردان نیستیم و به جان میخریم
مثل آن جوانانی که در حماسه ده شهریور در اشرف از همه چیز خود گذشتند، جان خودشان را برای آزادی مردم فدا کردند، حتی با دستهای خالی جلوی گله مزدوران وایستادن ولی سر خم نکردن چون ایمان داشتن که تنها راه رسیدن به آزادی همین آرمان و همین راهه و اونا الگوهای ما در راه مبارزه با این جانیان ضدبشر حاکم بر ایران هستند
اونها از همه چیز خودشون گذشتن، درس و تحصیل را کنار گذاشتن از خانه و خانوادهٴ گذشتند تا به این هدف دست پیدا کنند هدف آزادی مردم ایران.
دانشجویان هم همیشه با دست خالی جلو سرکوب ایستادهاند ولی سر خم نکردند و همیشه هم حق خودشان را گرفتند. من ایمان دارم که ما پیروز میشویم.
زنده باد مردم ایران. زنده باد آزادی.
من بابک میرزایی از اشرفیان ساکن لیبرتی هستم که بعد از حمله وحشیانه دهم شهریور به اشرف، در اعتصابغذا هستم، فرا رسیدن مهر را به همه شما تبریک میگویم. من قبل از اینکه به ارتش آزادیبخش و مجاهدین بپیوندم، دانشجو بودم و درست در همین روزها خیلی خوشحال بودم که میتوانم که به دانشگاه بروم و به آرزوهایم برسم ولی خیلی زود متوجه شدم که بدون آزادی و با وجود این رژیم هیچ آرزوی خوبی برای هیچکسی محقق شدنی نیست. از همون روز اول دانشگاه با فشار سرکوب از طرف رژیم حاکم مواجه بودیم، ولی جوانان هیچوقت کوتاه نمیآیند. این رژیم از ما جوانان میترسد از اتحاد ما میترسد هر کاری که هم که بتواند بر علیه ما انجام میدهد ولی دانشجو در هرحال، در هر حرکت اعتراضی، در هر قیامی جلودار بوده و حرف اول را زده است و هیچ سختی و فشاری هم نبوده که بتواند متوقفش کند. مثل قیام 18تیر78 مثل قیام سال 82، مثل سال 88، جوانان ثابت کردند که میشود در برابر جانیان حاکم ایستاد و مقاومت کرد
ما میتوانیم و قدرت داریم که در برابر این رژیم مقاومت کنیم و ایستادگی کنیم از چیزی و کسی هم نمیترسیم، نه از شکنجه نه از زندان هیچ چیز.
به کارهایی که میتوانید بکنید کم بها ندهید، هر حرکتی، هر اعتراضی، حتی یک شعار، ما را به هدف نزدیکتر میکند.
ما نسل خیلی خوشبختی هستیم که میتونیم در برابر این رژیم مقاومت کنیم، مبارزه کنیم و پشتش را به خاک بمالیم از هیچ خطر و مشکلی هم روی گردان نیستیم و به جان میخریم
مثل آن جوانانی که در حماسه ده شهریور در اشرف از همه چیز خود گذشتند، جان خودشان را برای آزادی مردم فدا کردند، حتی با دستهای خالی جلوی گله مزدوران وایستادن ولی سر خم نکردن چون ایمان داشتن که تنها راه رسیدن به آزادی همین آرمان و همین راهه و اونا الگوهای ما در راه مبارزه با این جانیان ضدبشر حاکم بر ایران هستند
اونها از همه چیز خودشون گذشتن، درس و تحصیل را کنار گذاشتن از خانه و خانوادهٴ گذشتند تا به این هدف دست پیدا کنند هدف آزادی مردم ایران.
دانشجویان هم همیشه با دست خالی جلو سرکوب ایستادهاند ولی سر خم نکردند و همیشه هم حق خودشان را گرفتند. من ایمان دارم که ما پیروز میشویم.
زنده باد مردم ایران. زنده باد آزادی.