728 x 90

حمله به اشرف - اعتصاب غذا,

«با خونش هم درختهای اشرف را آبیاری کرد» از اسماعیل اسدی

-

--
--
ما قبل از پیوستن به سازمان در اهواز زندگی می‌کردیم. او شغل آزاد داشت. مردم محله و شهرمان، او را به افتادگی و رسیدگی و کمک به دیگران می‌شناختند. او همیشه به نیازمندان کمک مالی و اقتصادی می‌کرد.

در اشرف همه او را می‌شناختند. همیشه دست‌اندرکار سر سبزی و هر چه زیباتر کردن اشرف بود. کارگران عراقی که به اشرف می‌آمدند برای او احترام خاصی قائل بودند. آن‌قدر با او صمیمی بودند که در مورد مشکلات و مسائل فردی خودشان با او درد دل می‌کردند. وقتی که در سال 2009 ورود کارگران عراقی به اشرف ممنوع شد، ابراهیم یک تنه و با برنامه‌ریزی بسیار فشرده تلاش می‌کرد که سرسبزی درختهای اشرف را حفظ کند. او همیشه می‌گفت ”اول باید درختها آب بخورند، بعد اگر آبی باقی ماند خودمان می‌نوشیم».

او هر مسئولیت کوچک یا بزرگی را در سازمان، گامی در جهت رسیدن به اهداف سازمان یعنی سرنگونی رژیم ضدبشری خمینی می‌دید و همین او را بسیار جدی و پرکار می‌کرد. او با مسئولیت سرسبز نگه‌داشتن اشرف نیز همین گونه برخورد می‌کرد و آن را عین کارزار با رژیم آخوندی می‌دید و تا آخرین نفس در این راه ایستاد. گویی می‌دانست اشرف برای او فقط یک مکان نیست، بلکه میدان رزمی است که باید در آن به یاد ماندنی‌ترین حماسه را در کنار همرزمانش رقم بزند. مزدوران مالکی دستهایش را بستند و در کنار درختهای سرسبز اشرف به او تیر خلاص زدند. این صحنه یک تابلوی شکوهمند پایداری است. البته تابلوی ذلت و زبونی رژیم و مزدوران عراقی‌اش هم هست.

من و بقیه همرزمان به خون و خاطره ابراهیم سوگند می‌خوریم که این مسیر را تا قله رهایی مردم ایران و سرنگونی تام و تمام آخوندها ادامه دهیم تا سرسبزی و بهاران آزادی را برای ملت ایران به ارمغان بیاریم. با ایمان به پیروزی ملت ایران.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/0ba93120-6764-4c3e-b92a-15ca149c8e11"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات