728 x 90

15 شهريور,

درس اول

-

تظاهرات ضد شاه در سال 57
تظاهرات ضد شاه در سال 57
به قلم: محمود اهوازی

سال 57 در میان انبوه جمعیت با فریادهای مرگ بر شاه روی یک تکه مقوا چیز قرمز رنگی توجه‌ام را جلب کرد. سعی کردم به اون برسم. ولی مگر می‌شد بین اون همه جمعیت با صفوف فشرده راه باز کرد و در میان جمعیت گم شد. روزهای بعد باز همان چیز قرمز رنگ را دیدم، این بار گفتم از دست نمی‌دهم. آن را دست یک آقایی دیدم به او گفتم ”آقا آقا این چیه“ ؟ با حالت تعجب گفت آرم سازمان مجاهدین را نمی‌شناسی؟ به خودم گفتم در اولین کار سیاسی خراب کردم. گفتم چرا. اون آقا که موضوع را فهمید دستم را گرفت و از صف خارج شدیم.
بهم گفت (با زبانی که من بفهمم)، سازمان مجاهدین در سال 44 تأسیس شد. محمد حنیف‌نژاد بنیانگذار آن بود. گفتم چی شد؟ گفت اعدام شد. بعد گفت بقیه یا اعدام شدند یا زندانی. گفتم چرا تو تنهایی؟ چیزی نگفت. گفتم الآن بقیه کجا هستند؟ گفت اصل کاری زندان است. گفتم کیه؟ گفت مسعود رجوی. چندبار تکرار کردم که یادم نرود. گفتم چرا آرم را نمی‌بری جلو که همه ببینند؟ لبخندی زد گفت این جا بهتر است. گفتم بده به من می‌برم جلو. از دستش قاپ زدم و به طرف جلوی صف دویدم او هم دنبال من تقربیا 50 تا 60 متر مانده به جلوی صف آرم را بردم بالا. یک دفعه یکی آمد گفت بچه این را بیار پایین. گفتم بچه خودتی. به تو چه؟ گفت بیار پایین. گفتم مگر آزادی نیست؟ گفت اینها را می‌شناسی؟ گفتم مگر آرم سازمان مجاهدین را نمی‌شناسی؟
یک دفعه یکی دستم را کشید و برد. دیدم همان آقا است. آرم را سریع گرفت و ناپدید شد.
وقتی به آن روز نگاه می‌کنم، می‌بینم دو چیز را نشناختم. یکی سازمان مجاهدین و دیگری خمینی دجال ضدبشر. همان کسی که او را در ماه می‌دیدند، بلایی نبود که سر مردم خوزستان نیاورد. آوارگی و از دست دادن همه چیز خود. بعدها باز به خودم می‌گفتم اگر خمینی دجال ضدبشر را می‌شناختیم، کلاه سرمان نمی‌رفت. به مرور در جنگ و مبارزه با همین رژیم، فهمیدم صرف شناخت خمینی مرتجع کافی نبود. چرا که به هر صورت ارتجاع و استعمار چیز دیگری را به ما قالب می‌کردند. مهم، پیدا کردن نیروی انقلابی است که در صحنه عمل انقلابی خود را به اثبات رسانده و در این مسیر بالاترین و گرانمایه‌ترین دارایی خود که همانا بنیانگذارانش باشند، به‌شهادت رسیدند. بر سر اصول، ارزشهایی را خلق کردند که توشه راه همه مجاهدین شد. در یک کلام ما فقط بایستی برادر مسعود را می‌شناختیم. این درس اول بود. و به مجاهدین پیوستم تا بتوانم آرم پرافتخار سازمان را بالا و بالاتر ببرم و تا پای جان از آن حراست کنم.

مطمئنم، روزی در ایران آزاد آرم پرافتخار سازمان در میان انبوه جمعیتی به اهتزاز در خواهد آمد. در آن روز اگر جوانی از کسی که آن آرم را در دست دارد بپرسد ”آقا آقا این چیه؟“ حامل آرم حرفهای بسیاری دارد که به او بگوید.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/c98c9bb5-ef19-4533-bd7e-dca762a5ce82"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات