کنفرانس بینالمللی مادرید با حضور رئیسجمهور برگزیده مقاومت
ایران: بحرانها و راهحلها - 19دسامبر 2012 (29آذر 91)
- سناتور خوزه ماریو چیکیو - عضو سنای اسپانیا از حزب مردم، سخنگوی امور خارجی حزب در سنا
- جوردی شوکلا - نماینده پارلمان اسپانیا از حزب همگرایی و اتحاد، سخنگوی امور خارجی حزب در پارلمان
-ایرن لوزانو - سخنگوی خارجی حزب پیشرفت و دموکراسی
- فرانسیسکو خوزه آلونسو رودریگز - رئیس لیگ حقوقبشر اسپانیا
- دکتر خوآن گارسه - حقوق برجسته بینالمللی، مشاور سیاسی سالودار آلنده
- پائولو کازاکا - نماینده پارلمان اروپا 1999 -2009
- پاتریک کندی
به ریاست دکتر آلخو ویدال کوادراس - نایبرئیس پارلمان اروپا
دکتر آلخو ویدال کوادراس - نایبرئیس پارلمان اروپا
همانطور که در شروع گفتم، برنامهای را که داریم برگزار میکنیم بخشی از یک سری از فعالیتهایی است که در طول سالیان انجام شده است یک دهه یا بیشتر در پارلمانهای مختلف اتحادیه اروپا، فعالیتهایی که بهخاطر حمایت از مقاومت ایران صورت پذیرفته است راهی طولانی و بهلحاظ سیاسی سخت و شدید طی شده است. برای ثبت در تاریخ باید یادآوری کنم که ده سال قبل شورای ملی مقاومت ایران و سازمان اصلی آن، مجاهدین خلق ایران، بشکل غیرمنصفانهای بهعنوان یک سازمان تروریستی هم در اتحادیه اروپا و هم در آمریکا لیستگذاری شدند، این لیستگذاری تروریستی چیزی نبود جز تلاش کشورهای غربی برای خوشآمد رژیم خمینی، زیرا چنانچه بعداً به اثبات رسید، این اتهام هیچ زمینه واقعی و مادی نداشت. در حقیقت بهدنبال یک مبارزه طولانی، هم بهصورت حقوقی و هم بهصورت سیاسی، دادگاه عدالت اروپا چند سری حکم صادر کرد تا اینکه در حکم نهایی خود روشن ساخت که دولتهای اروپایی باید نام شورای ملی مقاومت ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران را از لیست خود حذف کنند. اخیراً وزارتخارجه آمریکا حکم مشابهی را دریافت کرد و تحت فشار دادگاه آمریکا نیز چنین کرد.
اینجا من همراه با سیاستمدارانی که از پارلمان و سنا و همچنین، عضو بسیار محترم سابق پارلمان اروپا، دوست بزرگم، پائولو کازاکا هستم و میخواهم موضوعی که معتقدم بسیار مربوط به اعضای پارلمان است را برجسته کنم. در این راه طولانی برای تحقق آنچه این مقاومت بسیار شایسته آن بود، یعنی خروج از لیست سازمانهای تروریستی زیرا آنها هرگز تروریست نبودند. آنچه هم در اروپا و هم در آمریکا اتفاق افتاد آشکارا ناسازگاری قوه قانونگذاری و قضاییه از یک طرف، و قوه مجریه از طرف دیگر بود. اعضای پارلمان از یک حزب مشترک با دولت حاکم مانند انگلستان، فرانسه و دیگر کشورها و در ایالات متحده، دولتشان را در این رابطه به چالش کشیدند. تا مطمئن شوند که عدالت بهدست خواهد آمد. این مبارزه 10سال بطول انجامید. و نهایتاً دادگاه که از حمایت پارلمانهای دموکراتیک برخوردار بودب حقیقت را بسیار روشن ساخت.
مقاومت ایران هرگز سازمان تروریستی نبوده و اگر توسط دولتها بدین نام خوانده شده، بدلایل خلص سیاسی بوده که اساساً هیچ ربطی به حقیقت و عدالت نداشته است. باید این را در نظر داشته باشیم که تاریخچه مقاومت ایران یک جاده طولانی است. به سنگینی فداکاریها و سنگفرش شده از رنج، رهبر تاریخی جنبش، مسعود رجوی، که قبلاً در دوران جوانی در زمان شاه به مدت هفت سال در زندان بود، و بسیاری از اعضای خانواده او جانشان را در مبارزه برای آزادی ایران فدا کردند. دو خواهر مریم رجوی نیز در این مبارزه در شرایط تراژیک و غمانگیزی به قتل رسیدند. بنابراین، وقتی یک آرمان از چنین درجهای از فدا پشتیبانی میشود، من نیز مانند خوزه ماریا چیکیو معتقدم این وظیفه هر آنکس که به دموکراسی باور دارد و هر فرد شرافتمندی است که از این جنبش و این آرمان حمایت کند. پارلمان اتحادیه اروپا یک گروه پارلمانی به نام گروه دوستان ایران آزاد دارد که دربرگیرنده بیش از 200 پارلمانتر از گروههای مختلف سیاسی، چپ، راست و میانه است. پارلمانترهایی از حزب مردمی، سوسیالیستها، محافظهکاران بریتانیایی، ملیگرایان از احزاب اسپانیا و...
این حمایت، مافوق سطح حزبی بوده و یک حمایت چند حزبی است و پارلمانترهایی از طیفهای مختلف، احزاب ایدئولوژیک و احزابی که از آزادی و دموکراسی در ایران حمایت میکنند، را در برمیگیرد. معتقدم این حمایت همچنین به نوبه خودش یک علامت روشن و گویا درباره این جنبش است. زیرا این جنبشی است که توسط سوسیالیستها، محافظه کاران، گروههای مردمی و حتی توسط ملیگرایان کاتالان برای نمونه (که ما در اسپانیا تفاوتهای خودمان با آنها را داریم) حمایت میشود. همگی برای حمایت از یک آرمان که جهانی بوده و تاثیرگذار بر کل سیاره ماست.
فکر میکنم این خیلی پرمعنی و قابلتوجه است. هر ساله من این خوشوقتی و افتخار را دارم که در جلسات بزرگی مانند جلسه بزرگ اپوزیسیون ایران در تبعید، که در مقیاس جهانی، در پاریس برگزار میشود، همراه با رهبران جهان از بسیاری از کشورها با اعتقادات گوناگون که از مقاومت ایران حمایت میکنند، شرکت کنم. این جلسات سالانه 50، 60، 70هزار ایرانی را گردهم میآورد. آخرین بار 100هزار یا بیشتر از 100هزار تن از ایرانیان از سراسر جهان برای حمایت از جنبش مقاومت گرد آمده بودند. برخی مواقع که برخی میگویند مریم رجوی بر گروه کوچکی تکیه دارد و یک گروه ناچیز به حاشیه رانده شده و... است، از این حرف خندهام میگیرد، از شما میپرسم، کدام حزب سیاسی در اروپا میتواند 100هزار نفر را در یک استادیوم گردهم آورد؟ چه میزان؟ تعداد خیلی کمی یا به سختی هیچ.
بنابراین ما در مورد جنبشی که دارای ابعاد عظیم اجتماعی است صحبت میکنیم. جنبشی که اقشار مختلف مردم را گردهم میآرود. افرادی از قشرهای پایین گرفته تا افرادی با موقعیتهای اجتماعی بالا، زنان و مردان، کسانیکه در سراسر جهان پراکنده شدهاند، کسانیکه یک هدف دارند و قلبشان در یک هارمونی میتپد. هماهنگ برای یک هدف قابل احترام، باز گرداندن کشورشان به آزادی، دموکراسی و شرافت جمعی.
بنابراین ما نمیتوانیم از آن غافل باشیم. بعضاً من میگویم و مطمئنم پاتریک کندی که بخشی از حماسه سیاستمداران آمریکایی است با من موافق است که در میان بسیاری چیزها ما در اروپا کار درست را انجام میدهیم. یکی از مهمترین چیزها که میتوانیم انجام بدهیم ترویج تغییر در ایران است. میتوانم بهجرأت بگویم این در بالاترین اولویت است. این یک اولویت استراتژیک است.
یک اولویت اخلاقی و بدون شک یک اولویت سیاسی است.
در شرایط موجود، دولتها باید به جد درباره سیاستهایشان در این رابطه فکر کنند. سیاست مشهور به رئال پلیتیک و سیاست پراگماتیستی بدون شک یک واقعیت است و نمیخواهم وجود آن را منکر شوم. اما یک سیاست مبتنی بر ایدهآلیسم خلص میتواند به شکست بیانجامد. سیاست ایدهای گنجانده شده در متن واقعیتهاست که ما نمیتوانیم از آن بگریزیم. کسی این را انکار نمیکند، ولی برای این هم حدی وجود دارد. کدام شراکت یا منافع سیاسی میتواند شکنجه یا سرکوب و یا نادیده گرفتن میلیونها میلیون انسان بیگناه را توجیه کند؟
کدام سیاست یا شراکت و یا منافع اقتصادی میتواند با کشتار جمعی، اعدام بدون محاکمه، مهلکترین شکنجهها در آن سلولهای تاریک زندانهای پلیس مخفی ایران که روزانه اتفاق میافتد، سازگار باشد؟ روزانه اتفاقات وحشتناکی میافتد و اگر من آن را برایتان توضیح بدهم. برآشفته میشویم و اشکهایمان جاری خواهد شد، زیرا غیرقابل باور است که شرارت میتواند به این اندازه باشد.
دوباره از شما میپرسم، چه منافع سیاسی، استراتژیک و اقتصادی میتواند مهمتر از مبارزه علیه اینها باشد؟ و سرانجام اگر میخواهید پراگماتیست باشیم، بگذارید پراگماتیست باشیم. بگذارید بیش از حد پراگماتیست باشیم. آیا میتوانید به چیزی مهمتر از صلح و ثبات برای رونق اقتصادی فکر کنید؟ میتوانید به چیزی در سطح سیاسی، که مهمتر از رفع بدترین تهدید صلح و امنیت جهانی آیا چیزی پراتیکتر و عملیتر از خنثی کردن یک چنین دیکتاتوری. بنابراین از نقطهنظر آرمانی و اخلاقی، این وظیفه ماست و از نقطهنظر رئالیستی و پراگماتیستی، این منفعت ماست. خدای من، وقتی اخلاق و منافع در یک سمت نشانه میروند، باید کاملاً دیوانه باشید که این را تشخیص ندهید.
بنابراین من دولت اسپانیا، دولت کشورم و حزبم را به این موضوع فرا میخوانم و مطمئن هستم دیگر اعضای پارلمان اسپانیا در این نقطهنظر با من شریکند و به همین دلیل امشب در اینجا حضور دارند. دولت اسپانیا باید یک نقض فعال در حمایت از دموکراسی و آزادی در ایران به عهده بگیرد. من صحبتم را در اینجا به پایان میرسانم.
دوستان عزیز، با تشکر فراوان که مرا همراهی کردید.
(تشویق جمعیت)
اکنون نوبت سخنران جوردی شوکلا سخنگوی امور خارجی حزب همگرایی اتحاد است. وی همچنین عضو کمیته دفاع ملی در پارلمان اسپانیاست.
جوردی شوکلا - نماینده پارلمان اسپانیا
خیلی متشکرم، آقای ویدال کوآدراس
هم بهعنوان پارلمانتر و هم بهعنوان همسایه سالیان در خیابان والمس بارسلونا!
خانم رجوی، همکاران محترم، پروفسور گارسه، خانمها و آقایان،
در سالهایی که من عضو پارلمان بودم، همواره کاملاً درک کردهام که شریفترین هدف، عالیترین هدف، هدفی که باید فراتر از هر انگیزه سیاسی باشد، هدف دفاع و حفظ دموکراسی و احترام به حقوقبشر است. به همین دلیل است که برای من همواره یک اولویت روشن بوده که در این جنبش شرکت داشته باشم و کمکهای هر چند اندک خود را در هنگام اولین سفر رهبر جنبش مقاومت در تبعید ایران، خانم مریم رجوی، تقدیم کنم.
برای سالهای متمادی من تکامل و رشد مبارزه اپوزیسیون ایران در تبعید و همچنین نبرد شخص خانم رجوی را دنبال کردهام. من تنها میتوانم والاترین تحسین خود را برای نبرد پایداری که توسط این مقاومت انجام میشود بهخصوص تلاشهای خانم رجوی ابراز دارم. دیروز در پارلمان و در سنا ما این امکان را داشتیم تا گفتگوی کوتاهی داشته باشیم. او کسی است که هراس از سرکوب، کشتار و حکومت استبدادی را در خانواده خودش تجربه کرده است. از اینرو من مایلم احترام خودم را نسبت به رهبری و شخصیت انسانی خانم رجوی ابراز بدارم.
ثانیا مایلم بگویم که دیروز صبح در پارلمان و بعدازظهر در مجلس سنا، همانطور که خانم رجوی گفت «در خانه دموکراسی»، ما توانستیم به تاریخچه مقاومت ایران گوش فرا دهیم. ما همچنین در مورد اهمیت برنامه سیاسی که امروز بعدازظهر شنیدیم به اشرف رسیدیم. این برنامهای است مبتنی بر دموکراسی، انتخابات آزاد، احترام کامل برای حقوقبشر، برابری جنسی و لغو حکم اعدام، که همگی از اصول پایهیی سازمان مللمتحد هستند. و سالهای متمادی برخی رژیمها مدعی بودند که اینها ارزشهای غربی است. این مطلقاً صحبت ندارد. مبارزه برای دموکراسی و مبارزه برای حق زندگی در چارچوب قانونی برای غرب، ایران، کره شمالی و کره جنوبی بهطور یکسان صدق میکند. بنابراین این نشان میدهد که اینها ارزشهای جهانشمول هستند. من امشب در چهرههای همگی شما میبینم. برخی افراد که شخصاً طی سالهای بسیار با آنها همکاری داشتهام، و من در چشمان شما، در چشمان خانم رجوی این اشتیاق والا برای دموکراسی را میبینم.
ثالثا، مایلم بگویم این اولین بار است که بعد از آنکه شما به یک هدف بسیار مهم دست یافتید با شما ملاقات میکنیم یعنی خارج شدن جنبش شما از لیست آمریکا و رویکرد ناعادلانه نامگذاری آن. خانم رجوی بسیار سخاوتمندانه گفتهاند که در این نبرد تنها نبودهاند، بلکه همانطور که پروفسور (گارسه) میداند این یک نبرد حقوقی بوده است که توسط جامعه بینالمللی و برخی دوستان از سراسر جهان همراهی میشدند. ولی در هر حال شما دورانهایی را پشت سر گذاشتید که طی آن در تنهایی مورد افترا قرار گرفتید. اما شما پایداری کردید و از اعتقادات خود دفاع کردید.
رابعا، مایلم به این موضوع اشاره کنم که برنامه سیاسی شما بهوضوح مخالف برنامه اتمی رژیم ایران است. برنامه هستهیی پریشان حالی یک رژیم محتضر است، یک نوع دیوانگی است که با آن تنها میتوان بیثباتی ایجاد کرد و صلح و امنیت جهانی را تهدید کرد. همچنین مایلم حمایت خودمان را ابراز بدارم، که فکر میکنم در گروه حقوقبشر مجلس نمایندگان اسپانیا و همچنین در سنا بر سر آن اتفاقنظر باشد، اتفاق نظری که در راستای خواسته برحق شما در مورد ضرورت ارجاع پرونده اشرف و لیبرتی به شورای امنیت است. کمپهایی که طی سالیان متمادی حقوقبشر در آنجا نقض شده است. از سیاستهای خارجی اسپانیا نیز میخواهم که سیاست خارجی شجاعانهای را اتخاذ کند. و از هر شبههیی بین سیاست مماشات با وضعیت ظالمانه و سرکوب حاکم بر ایران باشد.
دولت اسپانیا با حمایت پارلمان ولی با عزمی جزم باید تحریمها را بر روی رژیم ایران اعمال کند. و بهروشنی به رژیم ایران بگوید که اسپانیا تنها خواهان یک آینده دموکراتیک برای مردم ایران و آیندهای در صلح است، آیندهای سرشار از صلح، من امیدوارم در آینده نزدیک همه اینها محقق شود. ممکن است که برخی بگویند اینها صرفاً آرزوهایی است در تبعید، آرزوهایی از پاریس و مادرید، من همچنین در میتینگهای بزرگ در پاریس در حمایت از این جنبش شرکت کردم و دیدم که چه جمعیت کثیری از مردم از خانم رجوی حمایت میکنند که البته نه فقط در تبعید، بلکه مطمئن هستم که در ایران نیز به همین شکل است. تعداد کثیری از مردم که بهرغم سرکوب خواهان زندگی در دموکراسی و منطبق با حقوقبشر هستند. و البته ما خودمان را گول نمیزنیم، آن روز فرا خواهد رسید.
هاول در کتابش میگوید آنهایی که در آزادی زندگی میکنند مانند کسی است که در فضای باز قدم میزند و ستارگان بسیاری را میبیند، ولی انسانهایی که تحت سرکوب دیکتاتوری هستند «ته چاه» بوده و تنها میتوانند تعداد کمی از ستارگان را از دهانه چاه ببینند. و من معتقدم که همه شما بهخاطر این سرکوب به این امر واقف هستید. که باید به آرمان دموکراسی و آزادی عشق ورزید. من ایمان دارم که میتوانم بگوییم، نه فقط آنچه که من فکر میکنم و بیان میکنم و در صورتجلسه به آن اشاره خواهد شد که شما تنها یک دولت در تبعید نیستید، بلکه ایمان دارم که بهزودی خواهیم توانست به تهران برویم. و از سوی یک پارلمان دموکراتیک در یک صبح صاف و آفتابی در یک کشور دموکراتیک بگوییم «خانم یا آقای رئیسجمهور، صبح بهخیر».
بسیار متشکرم.
ایران: بحرانها و راهحلها - 19دسامبر 2012 (29آذر 91)
- سناتور خوزه ماریو چیکیو - عضو سنای اسپانیا از حزب مردم، سخنگوی امور خارجی حزب در سنا
- جوردی شوکلا - نماینده پارلمان اسپانیا از حزب همگرایی و اتحاد، سخنگوی امور خارجی حزب در پارلمان
-ایرن لوزانو - سخنگوی خارجی حزب پیشرفت و دموکراسی
- فرانسیسکو خوزه آلونسو رودریگز - رئیس لیگ حقوقبشر اسپانیا
- دکتر خوآن گارسه - حقوق برجسته بینالمللی، مشاور سیاسی سالودار آلنده
- پائولو کازاکا - نماینده پارلمان اروپا 1999 -2009
- پاتریک کندی
به ریاست دکتر آلخو ویدال کوادراس - نایبرئیس پارلمان اروپا
دکتر آلخو ویدال کوادراس - نایبرئیس پارلمان اروپا
همانطور که در شروع گفتم، برنامهای را که داریم برگزار میکنیم بخشی از یک سری از فعالیتهایی است که در طول سالیان انجام شده است یک دهه یا بیشتر در پارلمانهای مختلف اتحادیه اروپا، فعالیتهایی که بهخاطر حمایت از مقاومت ایران صورت پذیرفته است راهی طولانی و بهلحاظ سیاسی سخت و شدید طی شده است. برای ثبت در تاریخ باید یادآوری کنم که ده سال قبل شورای ملی مقاومت ایران و سازمان اصلی آن، مجاهدین خلق ایران، بشکل غیرمنصفانهای بهعنوان یک سازمان تروریستی هم در اتحادیه اروپا و هم در آمریکا لیستگذاری شدند، این لیستگذاری تروریستی چیزی نبود جز تلاش کشورهای غربی برای خوشآمد رژیم خمینی، زیرا چنانچه بعداً به اثبات رسید، این اتهام هیچ زمینه واقعی و مادی نداشت. در حقیقت بهدنبال یک مبارزه طولانی، هم بهصورت حقوقی و هم بهصورت سیاسی، دادگاه عدالت اروپا چند سری حکم صادر کرد تا اینکه در حکم نهایی خود روشن ساخت که دولتهای اروپایی باید نام شورای ملی مقاومت ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران را از لیست خود حذف کنند. اخیراً وزارتخارجه آمریکا حکم مشابهی را دریافت کرد و تحت فشار دادگاه آمریکا نیز چنین کرد.
اینجا من همراه با سیاستمدارانی که از پارلمان و سنا و همچنین، عضو بسیار محترم سابق پارلمان اروپا، دوست بزرگم، پائولو کازاکا هستم و میخواهم موضوعی که معتقدم بسیار مربوط به اعضای پارلمان است را برجسته کنم. در این راه طولانی برای تحقق آنچه این مقاومت بسیار شایسته آن بود، یعنی خروج از لیست سازمانهای تروریستی زیرا آنها هرگز تروریست نبودند. آنچه هم در اروپا و هم در آمریکا اتفاق افتاد آشکارا ناسازگاری قوه قانونگذاری و قضاییه از یک طرف، و قوه مجریه از طرف دیگر بود. اعضای پارلمان از یک حزب مشترک با دولت حاکم مانند انگلستان، فرانسه و دیگر کشورها و در ایالات متحده، دولتشان را در این رابطه به چالش کشیدند. تا مطمئن شوند که عدالت بهدست خواهد آمد. این مبارزه 10سال بطول انجامید. و نهایتاً دادگاه که از حمایت پارلمانهای دموکراتیک برخوردار بودب حقیقت را بسیار روشن ساخت.
مقاومت ایران هرگز سازمان تروریستی نبوده و اگر توسط دولتها بدین نام خوانده شده، بدلایل خلص سیاسی بوده که اساساً هیچ ربطی به حقیقت و عدالت نداشته است. باید این را در نظر داشته باشیم که تاریخچه مقاومت ایران یک جاده طولانی است. به سنگینی فداکاریها و سنگفرش شده از رنج، رهبر تاریخی جنبش، مسعود رجوی، که قبلاً در دوران جوانی در زمان شاه به مدت هفت سال در زندان بود، و بسیاری از اعضای خانواده او جانشان را در مبارزه برای آزادی ایران فدا کردند. دو خواهر مریم رجوی نیز در این مبارزه در شرایط تراژیک و غمانگیزی به قتل رسیدند. بنابراین، وقتی یک آرمان از چنین درجهای از فدا پشتیبانی میشود، من نیز مانند خوزه ماریا چیکیو معتقدم این وظیفه هر آنکس که به دموکراسی باور دارد و هر فرد شرافتمندی است که از این جنبش و این آرمان حمایت کند. پارلمان اتحادیه اروپا یک گروه پارلمانی به نام گروه دوستان ایران آزاد دارد که دربرگیرنده بیش از 200 پارلمانتر از گروههای مختلف سیاسی، چپ، راست و میانه است. پارلمانترهایی از حزب مردمی، سوسیالیستها، محافظهکاران بریتانیایی، ملیگرایان از احزاب اسپانیا و...
این حمایت، مافوق سطح حزبی بوده و یک حمایت چند حزبی است و پارلمانترهایی از طیفهای مختلف، احزاب ایدئولوژیک و احزابی که از آزادی و دموکراسی در ایران حمایت میکنند، را در برمیگیرد. معتقدم این حمایت همچنین به نوبه خودش یک علامت روشن و گویا درباره این جنبش است. زیرا این جنبشی است که توسط سوسیالیستها، محافظه کاران، گروههای مردمی و حتی توسط ملیگرایان کاتالان برای نمونه (که ما در اسپانیا تفاوتهای خودمان با آنها را داریم) حمایت میشود. همگی برای حمایت از یک آرمان که جهانی بوده و تاثیرگذار بر کل سیاره ماست.
فکر میکنم این خیلی پرمعنی و قابلتوجه است. هر ساله من این خوشوقتی و افتخار را دارم که در جلسات بزرگی مانند جلسه بزرگ اپوزیسیون ایران در تبعید، که در مقیاس جهانی، در پاریس برگزار میشود، همراه با رهبران جهان از بسیاری از کشورها با اعتقادات گوناگون که از مقاومت ایران حمایت میکنند، شرکت کنم. این جلسات سالانه 50، 60، 70هزار ایرانی را گردهم میآورد. آخرین بار 100هزار یا بیشتر از 100هزار تن از ایرانیان از سراسر جهان برای حمایت از جنبش مقاومت گرد آمده بودند. برخی مواقع که برخی میگویند مریم رجوی بر گروه کوچکی تکیه دارد و یک گروه ناچیز به حاشیه رانده شده و... است، از این حرف خندهام میگیرد، از شما میپرسم، کدام حزب سیاسی در اروپا میتواند 100هزار نفر را در یک استادیوم گردهم آورد؟ چه میزان؟ تعداد خیلی کمی یا به سختی هیچ.
بنابراین ما در مورد جنبشی که دارای ابعاد عظیم اجتماعی است صحبت میکنیم. جنبشی که اقشار مختلف مردم را گردهم میآرود. افرادی از قشرهای پایین گرفته تا افرادی با موقعیتهای اجتماعی بالا، زنان و مردان، کسانیکه در سراسر جهان پراکنده شدهاند، کسانیکه یک هدف دارند و قلبشان در یک هارمونی میتپد. هماهنگ برای یک هدف قابل احترام، باز گرداندن کشورشان به آزادی، دموکراسی و شرافت جمعی.
بنابراین ما نمیتوانیم از آن غافل باشیم. بعضاً من میگویم و مطمئنم پاتریک کندی که بخشی از حماسه سیاستمداران آمریکایی است با من موافق است که در میان بسیاری چیزها ما در اروپا کار درست را انجام میدهیم. یکی از مهمترین چیزها که میتوانیم انجام بدهیم ترویج تغییر در ایران است. میتوانم بهجرأت بگویم این در بالاترین اولویت است. این یک اولویت استراتژیک است.
یک اولویت اخلاقی و بدون شک یک اولویت سیاسی است.
در شرایط موجود، دولتها باید به جد درباره سیاستهایشان در این رابطه فکر کنند. سیاست مشهور به رئال پلیتیک و سیاست پراگماتیستی بدون شک یک واقعیت است و نمیخواهم وجود آن را منکر شوم. اما یک سیاست مبتنی بر ایدهآلیسم خلص میتواند به شکست بیانجامد. سیاست ایدهای گنجانده شده در متن واقعیتهاست که ما نمیتوانیم از آن بگریزیم. کسی این را انکار نمیکند، ولی برای این هم حدی وجود دارد. کدام شراکت یا منافع سیاسی میتواند شکنجه یا سرکوب و یا نادیده گرفتن میلیونها میلیون انسان بیگناه را توجیه کند؟
کدام سیاست یا شراکت و یا منافع اقتصادی میتواند با کشتار جمعی، اعدام بدون محاکمه، مهلکترین شکنجهها در آن سلولهای تاریک زندانهای پلیس مخفی ایران که روزانه اتفاق میافتد، سازگار باشد؟ روزانه اتفاقات وحشتناکی میافتد و اگر من آن را برایتان توضیح بدهم. برآشفته میشویم و اشکهایمان جاری خواهد شد، زیرا غیرقابل باور است که شرارت میتواند به این اندازه باشد.
دوباره از شما میپرسم، چه منافع سیاسی، استراتژیک و اقتصادی میتواند مهمتر از مبارزه علیه اینها باشد؟ و سرانجام اگر میخواهید پراگماتیست باشیم، بگذارید پراگماتیست باشیم. بگذارید بیش از حد پراگماتیست باشیم. آیا میتوانید به چیزی مهمتر از صلح و ثبات برای رونق اقتصادی فکر کنید؟ میتوانید به چیزی در سطح سیاسی، که مهمتر از رفع بدترین تهدید صلح و امنیت جهانی آیا چیزی پراتیکتر و عملیتر از خنثی کردن یک چنین دیکتاتوری. بنابراین از نقطهنظر آرمانی و اخلاقی، این وظیفه ماست و از نقطهنظر رئالیستی و پراگماتیستی، این منفعت ماست. خدای من، وقتی اخلاق و منافع در یک سمت نشانه میروند، باید کاملاً دیوانه باشید که این را تشخیص ندهید.
بنابراین من دولت اسپانیا، دولت کشورم و حزبم را به این موضوع فرا میخوانم و مطمئن هستم دیگر اعضای پارلمان اسپانیا در این نقطهنظر با من شریکند و به همین دلیل امشب در اینجا حضور دارند. دولت اسپانیا باید یک نقض فعال در حمایت از دموکراسی و آزادی در ایران به عهده بگیرد. من صحبتم را در اینجا به پایان میرسانم.
دوستان عزیز، با تشکر فراوان که مرا همراهی کردید.
(تشویق جمعیت)
اکنون نوبت سخنران جوردی شوکلا سخنگوی امور خارجی حزب همگرایی اتحاد است. وی همچنین عضو کمیته دفاع ملی در پارلمان اسپانیاست.
جوردی شوکلا - نماینده پارلمان اسپانیا
خیلی متشکرم، آقای ویدال کوآدراس
هم بهعنوان پارلمانتر و هم بهعنوان همسایه سالیان در خیابان والمس بارسلونا!
خانم رجوی، همکاران محترم، پروفسور گارسه، خانمها و آقایان،
در سالهایی که من عضو پارلمان بودم، همواره کاملاً درک کردهام که شریفترین هدف، عالیترین هدف، هدفی که باید فراتر از هر انگیزه سیاسی باشد، هدف دفاع و حفظ دموکراسی و احترام به حقوقبشر است. به همین دلیل است که برای من همواره یک اولویت روشن بوده که در این جنبش شرکت داشته باشم و کمکهای هر چند اندک خود را در هنگام اولین سفر رهبر جنبش مقاومت در تبعید ایران، خانم مریم رجوی، تقدیم کنم.
برای سالهای متمادی من تکامل و رشد مبارزه اپوزیسیون ایران در تبعید و همچنین نبرد شخص خانم رجوی را دنبال کردهام. من تنها میتوانم والاترین تحسین خود را برای نبرد پایداری که توسط این مقاومت انجام میشود بهخصوص تلاشهای خانم رجوی ابراز دارم. دیروز در پارلمان و در سنا ما این امکان را داشتیم تا گفتگوی کوتاهی داشته باشیم. او کسی است که هراس از سرکوب، کشتار و حکومت استبدادی را در خانواده خودش تجربه کرده است. از اینرو من مایلم احترام خودم را نسبت به رهبری و شخصیت انسانی خانم رجوی ابراز بدارم.
ثانیا مایلم بگویم که دیروز صبح در پارلمان و بعدازظهر در مجلس سنا، همانطور که خانم رجوی گفت «در خانه دموکراسی»، ما توانستیم به تاریخچه مقاومت ایران گوش فرا دهیم. ما همچنین در مورد اهمیت برنامه سیاسی که امروز بعدازظهر شنیدیم به اشرف رسیدیم. این برنامهای است مبتنی بر دموکراسی، انتخابات آزاد، احترام کامل برای حقوقبشر، برابری جنسی و لغو حکم اعدام، که همگی از اصول پایهیی سازمان مللمتحد هستند. و سالهای متمادی برخی رژیمها مدعی بودند که اینها ارزشهای غربی است. این مطلقاً صحبت ندارد. مبارزه برای دموکراسی و مبارزه برای حق زندگی در چارچوب قانونی برای غرب، ایران، کره شمالی و کره جنوبی بهطور یکسان صدق میکند. بنابراین این نشان میدهد که اینها ارزشهای جهانشمول هستند. من امشب در چهرههای همگی شما میبینم. برخی افراد که شخصاً طی سالهای بسیار با آنها همکاری داشتهام، و من در چشمان شما، در چشمان خانم رجوی این اشتیاق والا برای دموکراسی را میبینم.
ثالثا، مایلم بگویم این اولین بار است که بعد از آنکه شما به یک هدف بسیار مهم دست یافتید با شما ملاقات میکنیم یعنی خارج شدن جنبش شما از لیست آمریکا و رویکرد ناعادلانه نامگذاری آن. خانم رجوی بسیار سخاوتمندانه گفتهاند که در این نبرد تنها نبودهاند، بلکه همانطور که پروفسور (گارسه) میداند این یک نبرد حقوقی بوده است که توسط جامعه بینالمللی و برخی دوستان از سراسر جهان همراهی میشدند. ولی در هر حال شما دورانهایی را پشت سر گذاشتید که طی آن در تنهایی مورد افترا قرار گرفتید. اما شما پایداری کردید و از اعتقادات خود دفاع کردید.
رابعا، مایلم به این موضوع اشاره کنم که برنامه سیاسی شما بهوضوح مخالف برنامه اتمی رژیم ایران است. برنامه هستهیی پریشان حالی یک رژیم محتضر است، یک نوع دیوانگی است که با آن تنها میتوان بیثباتی ایجاد کرد و صلح و امنیت جهانی را تهدید کرد. همچنین مایلم حمایت خودمان را ابراز بدارم، که فکر میکنم در گروه حقوقبشر مجلس نمایندگان اسپانیا و همچنین در سنا بر سر آن اتفاقنظر باشد، اتفاق نظری که در راستای خواسته برحق شما در مورد ضرورت ارجاع پرونده اشرف و لیبرتی به شورای امنیت است. کمپهایی که طی سالیان متمادی حقوقبشر در آنجا نقض شده است. از سیاستهای خارجی اسپانیا نیز میخواهم که سیاست خارجی شجاعانهای را اتخاذ کند. و از هر شبههیی بین سیاست مماشات با وضعیت ظالمانه و سرکوب حاکم بر ایران باشد.
دولت اسپانیا با حمایت پارلمان ولی با عزمی جزم باید تحریمها را بر روی رژیم ایران اعمال کند. و بهروشنی به رژیم ایران بگوید که اسپانیا تنها خواهان یک آینده دموکراتیک برای مردم ایران و آیندهای در صلح است، آیندهای سرشار از صلح، من امیدوارم در آینده نزدیک همه اینها محقق شود. ممکن است که برخی بگویند اینها صرفاً آرزوهایی است در تبعید، آرزوهایی از پاریس و مادرید، من همچنین در میتینگهای بزرگ در پاریس در حمایت از این جنبش شرکت کردم و دیدم که چه جمعیت کثیری از مردم از خانم رجوی حمایت میکنند که البته نه فقط در تبعید، بلکه مطمئن هستم که در ایران نیز به همین شکل است. تعداد کثیری از مردم که بهرغم سرکوب خواهان زندگی در دموکراسی و منطبق با حقوقبشر هستند. و البته ما خودمان را گول نمیزنیم، آن روز فرا خواهد رسید.
هاول در کتابش میگوید آنهایی که در آزادی زندگی میکنند مانند کسی است که در فضای باز قدم میزند و ستارگان بسیاری را میبیند، ولی انسانهایی که تحت سرکوب دیکتاتوری هستند «ته چاه» بوده و تنها میتوانند تعداد کمی از ستارگان را از دهانه چاه ببینند. و من معتقدم که همه شما بهخاطر این سرکوب به این امر واقف هستید. که باید به آرمان دموکراسی و آزادی عشق ورزید. من ایمان دارم که میتوانم بگوییم، نه فقط آنچه که من فکر میکنم و بیان میکنم و در صورتجلسه به آن اشاره خواهد شد که شما تنها یک دولت در تبعید نیستید، بلکه ایمان دارم که بهزودی خواهیم توانست به تهران برویم. و از سوی یک پارلمان دموکراتیک در یک صبح صاف و آفتابی در یک کشور دموکراتیک بگوییم «خانم یا آقای رئیسجمهور، صبح بهخیر».
بسیار متشکرم.