شهید رامین آقازاده قهرمانی از شهیدان کهریزک است. پس از دو سال سکوت مادرش در مصاحبهای میگوید: هر وقت کلید به در میزنند، می گم این رامینه، اصلاً باورم نمیشه رامین کنارم نیست... . چرا؟ به چه گناهی؟ بر فرض اگر جرمی داشت آیا باید بکشند؟ کاش جرمی داشت، حداقل میگفتم یک کاری کرده، چه کار کرده بود مگه؟ با دست خودم بچهام را بردم تحویل دادم تا یک سؤال از او بکنند ولی بردندش.
رامین بعد از اینکه از کهریزک به اوین منتقل شد، بعد از آزادی 14روز پیش ما بود و بعد تمام کرد، اولین بار بود که پسرم زندانی شده بود و من جای زخمها و ضربهها را روی تن پسرم میدیدم، پاهایش زخم بود، گردنش باد کرده بود، اصلاً فکر نمیکردم، شبی که از اوین آزادش کردند. بهدلیل شدت وخامت حالش او را به بیمارستان بردیم. شبی که رفت چند بار پزشکان تلاش کردند، اما نشد، اگر به نیروی انتظامی اعتماد نمیکردم اینطور نمیشد، آدم پاک و سالم را بردم، مرده تحویلم دادند. مگه من بچه را دادم به شما که بکشید؟ این جوون مگر راحت بزرگ شده بود... من و پدرش همهی دار و ندارمان را گذاشتم برای این بچه که چشم هاش مریض بود تا فردا بچه من بزرگ شد نگه مادر و پدرم برای من هیچ کاری نکردن. همیشه دعا میکنم از صمیم قلب میخوام هر کسی که مسبب این فاجعه بود، هر بلایی که سر بچهی من آوردن، سر خودشون بیاد.
رامین بعد از اینکه از کهریزک به اوین منتقل شد، بعد از آزادی 14روز پیش ما بود و بعد تمام کرد، اولین بار بود که پسرم زندانی شده بود و من جای زخمها و ضربهها را روی تن پسرم میدیدم، پاهایش زخم بود، گردنش باد کرده بود، اصلاً فکر نمیکردم، شبی که از اوین آزادش کردند. بهدلیل شدت وخامت حالش او را به بیمارستان بردیم. شبی که رفت چند بار پزشکان تلاش کردند، اما نشد، اگر به نیروی انتظامی اعتماد نمیکردم اینطور نمیشد، آدم پاک و سالم را بردم، مرده تحویلم دادند. مگه من بچه را دادم به شما که بکشید؟ این جوون مگر راحت بزرگ شده بود... من و پدرش همهی دار و ندارمان را گذاشتم برای این بچه که چشم هاش مریض بود تا فردا بچه من بزرگ شد نگه مادر و پدرم برای من هیچ کاری نکردن. همیشه دعا میکنم از صمیم قلب میخوام هر کسی که مسبب این فاجعه بود، هر بلایی که سر بچهی من آوردن، سر خودشون بیاد.