چند تا «کدام» هست که این روزها که دنیا به حقانیت مجاهدین و مقاومت ایران اذعان کرده بد نیست راجع به آن فکر کنیم.
1ـ کدام مقاومت و جنبش انقلابی در تاریخ میشناسیم که به مدت سی سال در خارج از خاک خود بهسر برد اما ذوب و نابود نشد؟
2ـ کدام مقاومت در تاریخ ایران و جهان با دشمنی روبهرو بود که هم قدرت فریب مذهبی و هم قدرت سیاسی را یکجا داشته باشد؟
3ـ کدام جنبش در جهان بوده که، دو دهه، نامش در همدستی با آخوندهای حاکم، توسط دو قاره، یعنی اروپا و آمریکا، در فهرست سیاه تروریستی قرار داده شده باشد؟
4ـ کدام تشکیلات مبارزی، سی سال بهطور شبانه روزی، آماج تبلیغات و جنگ روانی و دروغ پراکنی، آن هم از نوع فریبکاریهای دجالانی بوده که از اعتقادات تودهها سوءاستفاده میکنند، اما وانرفته است؟
5ـ کدام تشکیلات انقلابی، سی سال زیر ضربات نظامی و توطئه و حمله و هجوم قرار داشته، اما شقه، و بخش بخش و پراکنده نشده است. بلکه یگانهتر برجا مانده است؟
6ـ کدام مقاومت از خارج از میهنش، توانسته علیه یک جنگ ضدمیهنی و ضدمردمی دجالگرانه بپا خیزد و دهان تنور جنگ را ببندد؟
7ـ کدام جنبش مقاومت را میشناسیم که به هیچ دولت و نیرو و قدرتی اتکا نکرده باشد و تماماً بر پاهای خود بایستد؟
این «کدام» ها ما را به درک شگرفی در ایران کنونی متوجه میکند. درکی که شاید لازم باشد بیشتر به آن بیندیشیم. و این درک را هم باید از یک پرسش دیگر بیرون بکشیم. البته خوب است در مورد این کدامها کمی هم در تاریخ ایران و جهان تحقیق کنیم. اما اگر قبول داریم که پاسخ تمامی کدامهای بالا «هیچکدام» است، پس به این پرسش میرسیم که پس:
1ـ اگر مقاومت ایران سی سال در خارج از میهن خود ماند و پرشورتر به میهنش عشق ورزید و تمام هموطنان را نیز برانگیخت، پس معنای وطن پرستی برای این مقاومت به کامل معنای خود اطلاق شدنی است.
2ـ اگر در برابر فریب و دجالگری مذهبی خمینی و آخوندهای مکار این مقاومت ایستاد و از بین نرفت، پس از حقانیت و استواری عقیدتی شگفتی برخوردار بوده که از انطباق آرمانهایش با حقیقیترین آرزوهای انسانی و خلقی و تکاملی خبر میدهد.
3ـ اگر جهان مماشات او را تروریست نامید اما او بر مماشاتگران هر دو قاره پیروز شد، پس دلاوری و پایداری او ریشه در ایمانی شگفت دارد.
4ـ اگر تشکیلاتش زیر ضربات روانی و نظامی و توطئهها و بمبارانها و هفده ژوئنها و فشارهای دهساله رژیم بر اشرف، از بین نرفته، پس اعضای این تشکیلات، در جان و روان خویش به « انقلاب» ی بسیار عمیق دست زدهاند که در هیچ شرایطی از ریشه اصلی خویش کنده نمیشوند.
5ـ اگر هیچ چیز تشکیلاتش را و رابطه اعضا و پشتیبانانش را که در سراسر جهان پراکندهاند، متلاشی نکرده، پس انسانیترین و آزادانهترین نوع اعتقاد و پیوند و پیروی در این مقاومت وجود دارد.
6ـ اگر توانسته بزرگترین فریب خمینی یعنی جنگ ضدمیهنی را بهرغم همه اتهاماتی که بهاصطلاح ملیگرایان و چپ نمایان به او زدند، باطل کند، پس از یقینی و شهامتی بینظیر برای دفاع از ایران و ایرانی برخوردار بوده است و آن عشق چنان قوی بوده است که او را واداشته از هیچ تهمتی نهراسد.
7ـ اگر در زیر این همه ضربات، به هیچ قدرت و نیرو و دولتی در جهان اتکاء نکرده، و چشم به یاری هیچ قدرتی ندوخته، پس ایمانی قوی به خویش و خلق خویش و قوانین هستی و تکامل دارد که ستودنی است.
پس شاید لازم باشد ما در معنای چند واژه که ویژگیهای این مقاومت را نشان میدهد تعمقی دوباره بکنیم:
1ـ وطن پرستی 2ـ اعتقاد 3ـ حقانیت 4 ـ استواری 5ـ آزادفکری 6ـ شهامت 7ـ استقلال.
1ـ کدام مقاومت و جنبش انقلابی در تاریخ میشناسیم که به مدت سی سال در خارج از خاک خود بهسر برد اما ذوب و نابود نشد؟
2ـ کدام مقاومت در تاریخ ایران و جهان با دشمنی روبهرو بود که هم قدرت فریب مذهبی و هم قدرت سیاسی را یکجا داشته باشد؟
3ـ کدام جنبش در جهان بوده که، دو دهه، نامش در همدستی با آخوندهای حاکم، توسط دو قاره، یعنی اروپا و آمریکا، در فهرست سیاه تروریستی قرار داده شده باشد؟
4ـ کدام تشکیلات مبارزی، سی سال بهطور شبانه روزی، آماج تبلیغات و جنگ روانی و دروغ پراکنی، آن هم از نوع فریبکاریهای دجالانی بوده که از اعتقادات تودهها سوءاستفاده میکنند، اما وانرفته است؟
5ـ کدام تشکیلات انقلابی، سی سال زیر ضربات نظامی و توطئه و حمله و هجوم قرار داشته، اما شقه، و بخش بخش و پراکنده نشده است. بلکه یگانهتر برجا مانده است؟
6ـ کدام مقاومت از خارج از میهنش، توانسته علیه یک جنگ ضدمیهنی و ضدمردمی دجالگرانه بپا خیزد و دهان تنور جنگ را ببندد؟
7ـ کدام جنبش مقاومت را میشناسیم که به هیچ دولت و نیرو و قدرتی اتکا نکرده باشد و تماماً بر پاهای خود بایستد؟
این «کدام» ها ما را به درک شگرفی در ایران کنونی متوجه میکند. درکی که شاید لازم باشد بیشتر به آن بیندیشیم. و این درک را هم باید از یک پرسش دیگر بیرون بکشیم. البته خوب است در مورد این کدامها کمی هم در تاریخ ایران و جهان تحقیق کنیم. اما اگر قبول داریم که پاسخ تمامی کدامهای بالا «هیچکدام» است، پس به این پرسش میرسیم که پس:
1ـ اگر مقاومت ایران سی سال در خارج از میهن خود ماند و پرشورتر به میهنش عشق ورزید و تمام هموطنان را نیز برانگیخت، پس معنای وطن پرستی برای این مقاومت به کامل معنای خود اطلاق شدنی است.
2ـ اگر در برابر فریب و دجالگری مذهبی خمینی و آخوندهای مکار این مقاومت ایستاد و از بین نرفت، پس از حقانیت و استواری عقیدتی شگفتی برخوردار بوده که از انطباق آرمانهایش با حقیقیترین آرزوهای انسانی و خلقی و تکاملی خبر میدهد.
3ـ اگر جهان مماشات او را تروریست نامید اما او بر مماشاتگران هر دو قاره پیروز شد، پس دلاوری و پایداری او ریشه در ایمانی شگفت دارد.
4ـ اگر تشکیلاتش زیر ضربات روانی و نظامی و توطئهها و بمبارانها و هفده ژوئنها و فشارهای دهساله رژیم بر اشرف، از بین نرفته، پس اعضای این تشکیلات، در جان و روان خویش به « انقلاب» ی بسیار عمیق دست زدهاند که در هیچ شرایطی از ریشه اصلی خویش کنده نمیشوند.
5ـ اگر هیچ چیز تشکیلاتش را و رابطه اعضا و پشتیبانانش را که در سراسر جهان پراکندهاند، متلاشی نکرده، پس انسانیترین و آزادانهترین نوع اعتقاد و پیوند و پیروی در این مقاومت وجود دارد.
6ـ اگر توانسته بزرگترین فریب خمینی یعنی جنگ ضدمیهنی را بهرغم همه اتهاماتی که بهاصطلاح ملیگرایان و چپ نمایان به او زدند، باطل کند، پس از یقینی و شهامتی بینظیر برای دفاع از ایران و ایرانی برخوردار بوده است و آن عشق چنان قوی بوده است که او را واداشته از هیچ تهمتی نهراسد.
7ـ اگر در زیر این همه ضربات، به هیچ قدرت و نیرو و دولتی در جهان اتکاء نکرده، و چشم به یاری هیچ قدرتی ندوخته، پس ایمانی قوی به خویش و خلق خویش و قوانین هستی و تکامل دارد که ستودنی است.
پس شاید لازم باشد ما در معنای چند واژه که ویژگیهای این مقاومت را نشان میدهد تعمقی دوباره بکنیم:
1ـ وطن پرستی 2ـ اعتقاد 3ـ حقانیت 4 ـ استواری 5ـ آزادفکری 6ـ شهامت 7ـ استقلال.