25 اوت ۲۰۱۲- 4 شهریور۱۳۹۱
پاتریک کندی: بسیار مفتخرم که سخنران بعدی را معرفی کنم چون او رئیس سابق کمیته سیستم بانکی در سنا بوده است، و او میتواند در مورد خیلی موضوعات که میتوانند در تغییر سیاست عمومی درگیر باشند صحبت کند. این باعث افتخار من است که سناتور آلفانس داماتو را به شما معرفی کنم.
پاتریک کندی: بسیار مفتخرم که سخنران بعدی را معرفی کنم چون او رئیس سابق کمیته سیستم بانکی در سنا بوده است، و او میتواند در مورد خیلی موضوعات که میتوانند در تغییر سیاست عمومی درگیر باشند صحبت کند. این باعث افتخار من است که سناتور آلفانس داماتو را به شما معرفی کنم.
سیاست ایالات متحده و مقاومت ایران - تعهدات آمریکا در قبال مجاهدان اشرفی
سناتور آلفونس داماتو
رئیس پیشین کمیته بانکداری سنای آمریکا - ارائه دهنده قانون معروف داماتو (تحریم رژیم)
قبل از هر چیز، پاتریک کندی در سخنانش بهوضوح به من یادآوری کرد که یک حمایت کننده قهرمان دیگر که باعث شد قانون تحریم رژیمهای ”لیبی – ایران“ به تصویب برسد، پدر خود او سناتور ”تد کندی“ بود. دو سناتور بودند، از دو گروه مختلف سیاسی، با دو عقیده مختلف، یکی لیبرال و دیگری محافظه کار، ولی با یک صدا برای آزادی و حفاظت از منافع آمریکا با هم یکی شدند که میگفت: ما نخواهیم گذاشت که رژیمهای دیکتاتور لیبی و ایران ما را نابود کنند. هر دوی آن حکومتها علیه آمریکا و منافعش و شهروندانش متحد شده بودند، شهروندان بیگناه کشته شدند، و اینچنین بود که ما با هم برای تصویب آن قانون متحد و یکی شدیم، که متأسفانه در عمل به این قانون، دولتها یکی پس از دیگری، چه جمهوریخواهان و چه دموکراتها، هرکدام که در کاخ سفید بودهاند و شاید بگویم با تشویق و همکاری وزارت خارجه، صرفنظر از اینکه چه کسی رئیس آن بوده، این قانون عقیم مانده و از کار افتاده است.
اوه، آن سیاستمداران در واشینگتن و معاونان و منشیان جدیدشان چیزی نمیدانند، و واقعاً چیزی نمیدانند. آنها باید به حرفهای ما گوش کنند، ما در سیستم کاغذ بازی در سازمان ملل و در دستان آنها گیر کردهایم، آنها تصمیم میگیرند که چه چیزی خوب است. آنها تصمیم میگیرند که چه اطلاعاتی و حقیقتی برای آمریکائیان لازم است که بدانند یا ندانند. والا چطور ممکن است مردم آمریکا بیخبر بمانند که کسی که ما آوردیم و بر اریکه قدرت نشاندیم، خونهای خود را به پای آن ریختیم، پول خود را هزینه کردیم، چه جوانانی که دست از زندگی خود برای آزادی و امنیت این کشور شستند، صدها میلیارد دلار که ما در عراق ریختیم، حال آنکه داریم از فساد حمایت میکنیم، داریم از یک دیکتاتور وحشی حمایت میکنیم که با ملاهای حاکم بر ایران کار میکند تا این کشور را نابود کنند، این باور نکردنی است، باور نکردنی است. من تقریباً به جایی رسیدهام که به رئیسجمهوری که از او حمایت کردم بگویم خیلی وقت است که دیر کردهایم، به او بگویم: همین حالا مردان و زنان جوان ما را از عراق بیرون بکش، چون این مرد در عراق فقط سعی میکند زیر پای آمریکا را خالی کند، او کمک نمیکند، او به ما فشار میآورد و از رژیم ایران حمایت میکند. حال زمانی است که باید در مقابل آن بهپا خواست. سیاستمداران ما در هر دو حزب جرأت این را ندارند که به این حقیقت اعتراف کنند. سازمان مجاهدین خلق ایران دشمن قسم خورده آخوندهای فاسد که هماکنون در قدرت هستند میباشد. بیایید آنها را دوست خود بدانیم، بیایید تروریسم را به زمین بکوبیم. آنها را افشا کنید، سازمان ملل را افشا کنید، به آنها واقعیات را نشان دهید، مثلاً یک برنامه تحریم فقط برای جلوگیری از پرداخت پول به آنان درست کنید. اگر به تحریف واقعیات ادامه دادند، و واقعیات کمپ لیبرتی را مخفی کردند، این چه مکر و حیلهگری است. اجازه دهید به شما بگویم، شما باید سازمانیافته باشید. شما باید آماده باشید، در زمانیکه گروه شما کار بسیار بزرگی در مطرح کردن و عمومی کردن این موضوع داشته است، بله، نمایندگان مجلس و سناتورها و رهبران مهم، مردمی که باید به آنان آگاهی داده شود، چگونه میتوان به آنان آگاهی داد؟ من به شما خواهم گفت، ما باید در جلوی سازمان ملل تظاهرات کنیم، ما باید حقیقت آنچه در کمپ مثلاً لیبرتی میگذرد را افشا کنیم، دولت امروزی عراق با آمریکا مقابله و مخالفت میکند. توسط کسی که وسیله و بازیچه دست ملاهای ایران شده است، مردم آمریکا حق دارند که از این باخبر شوند. این کار شما و کار ماست که آنها را مطلع کنیم. مبارزه شما خیلی سخت است چون تابهحال کسی قادر نبوده است دست روی سازمان ملل یا وزارتخارجه بگذارد. من به شما باید بگویم، من در هیأتی شرکت کردم که نکات شگفت انگیزی شنیدم، زمانیکه ژنرال، کسی که مسئول آن کمپ اشرف بوده است، ژنرال ”دیوید فیلیپس“ بهروشنی گفت: در روزهای اول کارش او متعجب و ناراحت شده بود که تمام کسانیکه به کمپ میروند بهدنبال کسانیکه قصد صدمه زدن به کشورمان را داشتند میگشتند و تقریباً ۳۰۰۰تن ساکنان کمپ را از انواع و اقسام بازجوییها و تجسس و بررسی گذراندند و او نتوانست حتی یک مورد پیدا کند، حتی یک مورد. سپس برایش این سؤال پیش آمد که او و افراد برای چه به آنجا رفتهاند و چه کار میکنند؟ و این افراد چه کسانی هستند؟ و حالا ما کمپ لیبرتی را جایی مینامیم که مردم باید به آن افتخار کنند، ما باید شوکه شویم، ما باید هر کاری که میتوانیم انجام دهیم تا این موضوع را به اطلاع عموم برسانیم و آنها را برای کمک به حرکت واداریم. نیروهای عراقی دوستان ما نیستند، من مخالف آنان هستم، و تا زمانیکه سازمان ملل حقیقت را مخفی میکند ما وظیفه و مسئولیت داریم که آن را افشا کنیم.
متشکرم.
ژنرال دن مک نیل
فرمانده نیروهای ائتلاف در افغانستان۲۰۰۷-۲۰۰۸
از اینکه فرصت در اختیار من گذاشته شده که امروز صحبت کنم متشکر هستم.
من دو بار به افغانستان برای مأموریت اعزام شدم. من فرمانده نیروهای ائتلاف از ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۳ بودم و بعد مجدداً بهعنوان فرمانده نیروهای بینالمللی امنیتی ناتو از ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۸ را در آنجا خدمت کردم.
بنابراین تجربه من تا آنجا که ذیربط به رژیم ایران میشود، بهعنوان یک سرباز آمریکایی این بود که در شرقش قرار گرفته بودم و نگران جبهه غربیام بودم. در حالیکه اغلب سربازان آمریکایی در غرب قرار گرفتهاند و نگران جبهه شرقیشان هستند.
من احساسات خیلی قوی در رابطه این رژیم سرکوبگر حاکم بر ایران دارم و آنچه که بر سر سربازان آمریکایی و ائتلاف در طی چندین سال گذشته آورده است. من اطلاعات مستقیم دارم از دیدن عناصر مشخصی که از ایران از آن مرز جنگلی عبور کرده و وارد افغانستان میشدهاند. من آمار و ارقام دقیق ندارم که بتوانم اثبات کنم که در افغانستان دقیقاً چه کار میکردهاند، اما معتقدم که اطلاعات نشان میدهد که رژیم ایران چه کارهایی علیه آمریکائیان در عراق انجام داد، خیلی روشن و واضح است.
بنابراین من احساسات و اعتقادات خیلی شدیدی علیه این رژیم دارم. و اگر اجازه بدهید دوست دارم در رابطه با مواردی که بدانها اشراف دارم صحبت کنم. همانطور که گفتم تلاش میکنم که به آموزش گیریام ادامه بدهم. من هنوز یک هنرجو هستم.
هیچ تردیدی نیست که این یک رژیم سرکوبگر است.
شعارهای غیرقابل باوری که این رژیم مستمراً سر میدهد برای من بسیار آزاردهنده است. دلیلش این است که اگرچه من در سال ۱۹۴۶ بدنیا آمدم، اما من تاریخ را مطالعه کرده و خواندهام که چگونه آمریکا درگیر جنگ جهانی دوم شد. و این شعارهای رژیم ایران یادآور یک رژیم دیگری هست که در آن زمان در دهه 30 به همین میزان شعارهای غیرقابل باوری را سر میداد و ما بیعمل نشسته و مجبور شدیم که بهای بسیار سنگینی بپردازیم چرا که هنگامی که زمان عمل بود، ما به نظاره نشسته بودیم.
این همچنین نظر سنجیده من است که چنانچه ایران تحت کنترل حاکمان فعلی سلاح اتمی داشته باشد، یک عامل بیثبات کننده بسیار شدیدی نه تنها فقط برای خلیج فارس بلکه در ابعاد بزرگتری خواهد بود.
به نظر من آنچه در ایران در حال تکوین است بسیار بسیار خبیثانهتر از این است و این بایستی باعث نگرانی نه تنها آمریکا بلکه همه جامعه آزاد جهانی بایستی باشد.
بدون هیچ تردیدی، و بدون هیچ شبههای در ذهن من، همانطور که بسیاری از سربازان آمریکایی هم اینطوری هستند، دولت ایران برای مردم عراق که بهدنبال استقلال خودشان هستند، کمک کننده نبوده است. همه اینها در کجا متوقف خواهد شد؟
یکبار دیگر تأکید میکنم، من به آرمان شما و آنچه که به آن میخواهید برسید احترام میگذارم و آن را ستایش میکنم. من بسیار سپاسگزارم که مرا در این برنامه امروز شرکت دادید، بهخصوص با همه این سخنرانان که اینجا نشستهاند.
متشکرم
سخنان اختتامیه پاتریک کندی:
خیلی متشکرم ژنرال مک نیل.
و با تشکر از شما برای طرح یک مسأله خیلی مهم که خیلی اوقات در بحث پیرامون حل بحران اتمی رژیم ایران و یا تهدید یک ایران اتمی گم میشود. ژنرال، به نظر میرسد که انگار تنها بحث این بوده است که یک راهحل نظامی وجود دارد و اینکه چقدر مهم است که نظرگاه نظامی شما را بشنویم. بهویژه، تا آنجا که به اهمیت مخالفان سیاسی در داخل ایران مربوط میشود که بتواند به استقرار ثبات کمک کند. یک پروسه دموکراتیک رو به جلو نه تنها برای آیندهایران بلکه برای آینده منطقه.
شما به درستی و با نگرانی به جناحبندی و وضعیتی که در سوریه در حال شکلگیری است، که ضمنا توسط سپاه پاسداران رژیم ایران که توسط آخوندهای تهران دامن زده میشود که بشار اسد را در قدرت نگاه دارد، اشاره کردید.
اما، شما بهدرستی اهمیت برخورداری از یک راهحل سیاسی را خاطرنشان کردید. این ما را به بحثی که ما امروز میکنیم میرساند. و این بحث این است که ایالات متحده چه زمانی میخواهد زنجیرها را از قدرت جامعه تبعیدی بینالمللی ایرانیان، سازمانیافتهترین اپوزیسیون سیاسی آخوندهای حاکم در تهران، باز کند.
لذا، امروز ما نه فقط درباره امنیت بینالمللی صحبت میکنیم، نه فقط درباره نگرانیهای انسانی صحبت میکنیم، بلکه بهدنبال یک راهحل سیاسی به جای یک راهحل نظامی هستیم. و همانطور که من در ابتدای جلسه امروز گفتم، همه این موضوعات، پاسخ یکسانی دارند و آن خارج کردن مجاهدین از لیست است و شما یک راهحل سیاسی خواهید داشت، یک راهحل بشردوستانه و یک راهحل ژئواستراتژیک برای امنیت ملی. به همین خاطر ما میگوییم که باید مجاهدین را از لیست خارج کنید.
اما، من میخواهم سخنانم را با تأکید بر آنچه فرماندار ریتر گفت به پایان ببرم که نهایتاً و در پایان کار، ما باید درباره این مسأله بهعنوان یک موضوع سیاسی، بشردوستانه و استراتژیک صحبت کنیم.
لذا، لازم است که ما جلسه امروز را با جلب کردن توجهات به این موضوع به پایان ببریم که روی ساکنان اشرف و لیبرتی و وضعیت آنها در زمانی که به کمپی میروند که لیبرتی خوانده میشود، تمرکز کنیم. کمپی که همه چیز هست الا اینکه لیبرتی باشد. این یک کمپ زندان است. و هفته گذشته، ما شنیدیم، یکبار دیگر، یکی از مقامات ارشد مللمتحد که گفت یک لاپوشانی توسط مللمتحد صورت گرفته است که این واقعیت را که لیبرتی برای زندگی مناسب نیست، لاپوشانی کرده است.
لذا، در حالی که ششمین گروه اشرف را ترک میکند بهدلیل رهبری و پیام حسننیت خانم رجوی، مناسب است که ما به دولت عراق، به مللمتحد و آقای کوبلر فراخوان بدهیم که سرانجام کار درست را انجام دهند و آن پایبندی به موضوعات انسانی که است که در یادداشت تفاهم به آنها اشاره شده است
لذا، در حالی که ما برنامه امروز را به پایان میبریم، اجازه بدهید که همه پیشنهاداتی را که سخنرانان دادهاند مورد توجه قرار دهیم. و اجازه بدهید بار دیگر، ما به آنها تعهد بدهیم که کشور ما کاری را که میتواند بکند انجام خواهد داد تا تضمین کند که ما از همه ابزار دولتمان استفاده کنیم که تأکیدهای قانون اساسی ایالات متحده و روح آزادی و دموکراسی را که پایههای بینادین احزاب ما هستند، چه دموکرات و چه جمهوریخواه به اجرا بگذاریم. بهخاطر اینکه ما ایالات متحده آمریکا را نمایندگی میکنیم. و این امید برای آزادی است که ما نه فقط برای مردم خودمان میخواهیم بلکه برای همه مردم زیرا اینها ارزشهای جهانشمول هستند و میباید مورد احترام قرار گیرند و ما به همه آنهایی که دولت ایالات متحده را نمایندگی میکنند، فراخوان میدهیم که نسبت به آنچه که بخشی از تعهدات ایالات متحده است، پایبند باشند و تضمین کنند ما این موضوع را بهطور مسالمت آمیزی حل و فصل کنیم.
من میخواهم بار دیگر از همه کسانی که بخشی از این تلاش بودهاند تشکر کنم. و میخواهم بگویم که مفتخرم که مانند همکارانم که گفتند، بخشی از این مبارزه تاریخی باشم، زیرا مبارزهای است برای پیروزی آنچه درست است بر تعادل قوا.
با تشکر زیاد از همه شما.
رئیس پیشین کمیته بانکداری سنای آمریکا - ارائه دهنده قانون معروف داماتو (تحریم رژیم)
قبل از هر چیز، پاتریک کندی در سخنانش بهوضوح به من یادآوری کرد که یک حمایت کننده قهرمان دیگر که باعث شد قانون تحریم رژیمهای ”لیبی – ایران“ به تصویب برسد، پدر خود او سناتور ”تد کندی“ بود. دو سناتور بودند، از دو گروه مختلف سیاسی، با دو عقیده مختلف، یکی لیبرال و دیگری محافظه کار، ولی با یک صدا برای آزادی و حفاظت از منافع آمریکا با هم یکی شدند که میگفت: ما نخواهیم گذاشت که رژیمهای دیکتاتور لیبی و ایران ما را نابود کنند. هر دوی آن حکومتها علیه آمریکا و منافعش و شهروندانش متحد شده بودند، شهروندان بیگناه کشته شدند، و اینچنین بود که ما با هم برای تصویب آن قانون متحد و یکی شدیم، که متأسفانه در عمل به این قانون، دولتها یکی پس از دیگری، چه جمهوریخواهان و چه دموکراتها، هرکدام که در کاخ سفید بودهاند و شاید بگویم با تشویق و همکاری وزارت خارجه، صرفنظر از اینکه چه کسی رئیس آن بوده، این قانون عقیم مانده و از کار افتاده است.
اوه، آن سیاستمداران در واشینگتن و معاونان و منشیان جدیدشان چیزی نمیدانند، و واقعاً چیزی نمیدانند. آنها باید به حرفهای ما گوش کنند، ما در سیستم کاغذ بازی در سازمان ملل و در دستان آنها گیر کردهایم، آنها تصمیم میگیرند که چه چیزی خوب است. آنها تصمیم میگیرند که چه اطلاعاتی و حقیقتی برای آمریکائیان لازم است که بدانند یا ندانند. والا چطور ممکن است مردم آمریکا بیخبر بمانند که کسی که ما آوردیم و بر اریکه قدرت نشاندیم، خونهای خود را به پای آن ریختیم، پول خود را هزینه کردیم، چه جوانانی که دست از زندگی خود برای آزادی و امنیت این کشور شستند، صدها میلیارد دلار که ما در عراق ریختیم، حال آنکه داریم از فساد حمایت میکنیم، داریم از یک دیکتاتور وحشی حمایت میکنیم که با ملاهای حاکم بر ایران کار میکند تا این کشور را نابود کنند، این باور نکردنی است، باور نکردنی است. من تقریباً به جایی رسیدهام که به رئیسجمهوری که از او حمایت کردم بگویم خیلی وقت است که دیر کردهایم، به او بگویم: همین حالا مردان و زنان جوان ما را از عراق بیرون بکش، چون این مرد در عراق فقط سعی میکند زیر پای آمریکا را خالی کند، او کمک نمیکند، او به ما فشار میآورد و از رژیم ایران حمایت میکند. حال زمانی است که باید در مقابل آن بهپا خواست. سیاستمداران ما در هر دو حزب جرأت این را ندارند که به این حقیقت اعتراف کنند. سازمان مجاهدین خلق ایران دشمن قسم خورده آخوندهای فاسد که هماکنون در قدرت هستند میباشد. بیایید آنها را دوست خود بدانیم، بیایید تروریسم را به زمین بکوبیم. آنها را افشا کنید، سازمان ملل را افشا کنید، به آنها واقعیات را نشان دهید، مثلاً یک برنامه تحریم فقط برای جلوگیری از پرداخت پول به آنان درست کنید. اگر به تحریف واقعیات ادامه دادند، و واقعیات کمپ لیبرتی را مخفی کردند، این چه مکر و حیلهگری است. اجازه دهید به شما بگویم، شما باید سازمانیافته باشید. شما باید آماده باشید، در زمانیکه گروه شما کار بسیار بزرگی در مطرح کردن و عمومی کردن این موضوع داشته است، بله، نمایندگان مجلس و سناتورها و رهبران مهم، مردمی که باید به آنان آگاهی داده شود، چگونه میتوان به آنان آگاهی داد؟ من به شما خواهم گفت، ما باید در جلوی سازمان ملل تظاهرات کنیم، ما باید حقیقت آنچه در کمپ مثلاً لیبرتی میگذرد را افشا کنیم، دولت امروزی عراق با آمریکا مقابله و مخالفت میکند. توسط کسی که وسیله و بازیچه دست ملاهای ایران شده است، مردم آمریکا حق دارند که از این باخبر شوند. این کار شما و کار ماست که آنها را مطلع کنیم. مبارزه شما خیلی سخت است چون تابهحال کسی قادر نبوده است دست روی سازمان ملل یا وزارتخارجه بگذارد. من به شما باید بگویم، من در هیأتی شرکت کردم که نکات شگفت انگیزی شنیدم، زمانیکه ژنرال، کسی که مسئول آن کمپ اشرف بوده است، ژنرال ”دیوید فیلیپس“ بهروشنی گفت: در روزهای اول کارش او متعجب و ناراحت شده بود که تمام کسانیکه به کمپ میروند بهدنبال کسانیکه قصد صدمه زدن به کشورمان را داشتند میگشتند و تقریباً ۳۰۰۰تن ساکنان کمپ را از انواع و اقسام بازجوییها و تجسس و بررسی گذراندند و او نتوانست حتی یک مورد پیدا کند، حتی یک مورد. سپس برایش این سؤال پیش آمد که او و افراد برای چه به آنجا رفتهاند و چه کار میکنند؟ و این افراد چه کسانی هستند؟ و حالا ما کمپ لیبرتی را جایی مینامیم که مردم باید به آن افتخار کنند، ما باید شوکه شویم، ما باید هر کاری که میتوانیم انجام دهیم تا این موضوع را به اطلاع عموم برسانیم و آنها را برای کمک به حرکت واداریم. نیروهای عراقی دوستان ما نیستند، من مخالف آنان هستم، و تا زمانیکه سازمان ملل حقیقت را مخفی میکند ما وظیفه و مسئولیت داریم که آن را افشا کنیم.
متشکرم.
ژنرال دن مک نیل
فرمانده نیروهای ائتلاف در افغانستان۲۰۰۷-۲۰۰۸
از اینکه فرصت در اختیار من گذاشته شده که امروز صحبت کنم متشکر هستم.
من دو بار به افغانستان برای مأموریت اعزام شدم. من فرمانده نیروهای ائتلاف از ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۳ بودم و بعد مجدداً بهعنوان فرمانده نیروهای بینالمللی امنیتی ناتو از ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۸ را در آنجا خدمت کردم.
بنابراین تجربه من تا آنجا که ذیربط به رژیم ایران میشود، بهعنوان یک سرباز آمریکایی این بود که در شرقش قرار گرفته بودم و نگران جبهه غربیام بودم. در حالیکه اغلب سربازان آمریکایی در غرب قرار گرفتهاند و نگران جبهه شرقیشان هستند.
من احساسات خیلی قوی در رابطه این رژیم سرکوبگر حاکم بر ایران دارم و آنچه که بر سر سربازان آمریکایی و ائتلاف در طی چندین سال گذشته آورده است. من اطلاعات مستقیم دارم از دیدن عناصر مشخصی که از ایران از آن مرز جنگلی عبور کرده و وارد افغانستان میشدهاند. من آمار و ارقام دقیق ندارم که بتوانم اثبات کنم که در افغانستان دقیقاً چه کار میکردهاند، اما معتقدم که اطلاعات نشان میدهد که رژیم ایران چه کارهایی علیه آمریکائیان در عراق انجام داد، خیلی روشن و واضح است.
بنابراین من احساسات و اعتقادات خیلی شدیدی علیه این رژیم دارم. و اگر اجازه بدهید دوست دارم در رابطه با مواردی که بدانها اشراف دارم صحبت کنم. همانطور که گفتم تلاش میکنم که به آموزش گیریام ادامه بدهم. من هنوز یک هنرجو هستم.
هیچ تردیدی نیست که این یک رژیم سرکوبگر است.
شعارهای غیرقابل باوری که این رژیم مستمراً سر میدهد برای من بسیار آزاردهنده است. دلیلش این است که اگرچه من در سال ۱۹۴۶ بدنیا آمدم، اما من تاریخ را مطالعه کرده و خواندهام که چگونه آمریکا درگیر جنگ جهانی دوم شد. و این شعارهای رژیم ایران یادآور یک رژیم دیگری هست که در آن زمان در دهه 30 به همین میزان شعارهای غیرقابل باوری را سر میداد و ما بیعمل نشسته و مجبور شدیم که بهای بسیار سنگینی بپردازیم چرا که هنگامی که زمان عمل بود، ما به نظاره نشسته بودیم.
این همچنین نظر سنجیده من است که چنانچه ایران تحت کنترل حاکمان فعلی سلاح اتمی داشته باشد، یک عامل بیثبات کننده بسیار شدیدی نه تنها فقط برای خلیج فارس بلکه در ابعاد بزرگتری خواهد بود.
به نظر من آنچه در ایران در حال تکوین است بسیار بسیار خبیثانهتر از این است و این بایستی باعث نگرانی نه تنها آمریکا بلکه همه جامعه آزاد جهانی بایستی باشد.
بدون هیچ تردیدی، و بدون هیچ شبههای در ذهن من، همانطور که بسیاری از سربازان آمریکایی هم اینطوری هستند، دولت ایران برای مردم عراق که بهدنبال استقلال خودشان هستند، کمک کننده نبوده است. همه اینها در کجا متوقف خواهد شد؟
یکبار دیگر تأکید میکنم، من به آرمان شما و آنچه که به آن میخواهید برسید احترام میگذارم و آن را ستایش میکنم. من بسیار سپاسگزارم که مرا در این برنامه امروز شرکت دادید، بهخصوص با همه این سخنرانان که اینجا نشستهاند.
متشکرم
سخنان اختتامیه پاتریک کندی:
خیلی متشکرم ژنرال مک نیل.
و با تشکر از شما برای طرح یک مسأله خیلی مهم که خیلی اوقات در بحث پیرامون حل بحران اتمی رژیم ایران و یا تهدید یک ایران اتمی گم میشود. ژنرال، به نظر میرسد که انگار تنها بحث این بوده است که یک راهحل نظامی وجود دارد و اینکه چقدر مهم است که نظرگاه نظامی شما را بشنویم. بهویژه، تا آنجا که به اهمیت مخالفان سیاسی در داخل ایران مربوط میشود که بتواند به استقرار ثبات کمک کند. یک پروسه دموکراتیک رو به جلو نه تنها برای آیندهایران بلکه برای آینده منطقه.
شما به درستی و با نگرانی به جناحبندی و وضعیتی که در سوریه در حال شکلگیری است، که ضمنا توسط سپاه پاسداران رژیم ایران که توسط آخوندهای تهران دامن زده میشود که بشار اسد را در قدرت نگاه دارد، اشاره کردید.
اما، شما بهدرستی اهمیت برخورداری از یک راهحل سیاسی را خاطرنشان کردید. این ما را به بحثی که ما امروز میکنیم میرساند. و این بحث این است که ایالات متحده چه زمانی میخواهد زنجیرها را از قدرت جامعه تبعیدی بینالمللی ایرانیان، سازمانیافتهترین اپوزیسیون سیاسی آخوندهای حاکم در تهران، باز کند.
لذا، امروز ما نه فقط درباره امنیت بینالمللی صحبت میکنیم، نه فقط درباره نگرانیهای انسانی صحبت میکنیم، بلکه بهدنبال یک راهحل سیاسی به جای یک راهحل نظامی هستیم. و همانطور که من در ابتدای جلسه امروز گفتم، همه این موضوعات، پاسخ یکسانی دارند و آن خارج کردن مجاهدین از لیست است و شما یک راهحل سیاسی خواهید داشت، یک راهحل بشردوستانه و یک راهحل ژئواستراتژیک برای امنیت ملی. به همین خاطر ما میگوییم که باید مجاهدین را از لیست خارج کنید.
اما، من میخواهم سخنانم را با تأکید بر آنچه فرماندار ریتر گفت به پایان ببرم که نهایتاً و در پایان کار، ما باید درباره این مسأله بهعنوان یک موضوع سیاسی، بشردوستانه و استراتژیک صحبت کنیم.
لذا، لازم است که ما جلسه امروز را با جلب کردن توجهات به این موضوع به پایان ببریم که روی ساکنان اشرف و لیبرتی و وضعیت آنها در زمانی که به کمپی میروند که لیبرتی خوانده میشود، تمرکز کنیم. کمپی که همه چیز هست الا اینکه لیبرتی باشد. این یک کمپ زندان است. و هفته گذشته، ما شنیدیم، یکبار دیگر، یکی از مقامات ارشد مللمتحد که گفت یک لاپوشانی توسط مللمتحد صورت گرفته است که این واقعیت را که لیبرتی برای زندگی مناسب نیست، لاپوشانی کرده است.
لذا، در حالی که ششمین گروه اشرف را ترک میکند بهدلیل رهبری و پیام حسننیت خانم رجوی، مناسب است که ما به دولت عراق، به مللمتحد و آقای کوبلر فراخوان بدهیم که سرانجام کار درست را انجام دهند و آن پایبندی به موضوعات انسانی که است که در یادداشت تفاهم به آنها اشاره شده است
لذا، در حالی که ما برنامه امروز را به پایان میبریم، اجازه بدهید که همه پیشنهاداتی را که سخنرانان دادهاند مورد توجه قرار دهیم. و اجازه بدهید بار دیگر، ما به آنها تعهد بدهیم که کشور ما کاری را که میتواند بکند انجام خواهد داد تا تضمین کند که ما از همه ابزار دولتمان استفاده کنیم که تأکیدهای قانون اساسی ایالات متحده و روح آزادی و دموکراسی را که پایههای بینادین احزاب ما هستند، چه دموکرات و چه جمهوریخواه به اجرا بگذاریم. بهخاطر اینکه ما ایالات متحده آمریکا را نمایندگی میکنیم. و این امید برای آزادی است که ما نه فقط برای مردم خودمان میخواهیم بلکه برای همه مردم زیرا اینها ارزشهای جهانشمول هستند و میباید مورد احترام قرار گیرند و ما به همه آنهایی که دولت ایالات متحده را نمایندگی میکنند، فراخوان میدهیم که نسبت به آنچه که بخشی از تعهدات ایالات متحده است، پایبند باشند و تضمین کنند ما این موضوع را بهطور مسالمت آمیزی حل و فصل کنیم.
من میخواهم بار دیگر از همه کسانی که بخشی از این تلاش بودهاند تشکر کنم. و میخواهم بگویم که مفتخرم که مانند همکارانم که گفتند، بخشی از این مبارزه تاریخی باشم، زیرا مبارزهای است برای پیروزی آنچه درست است بر تعادل قوا.
با تشکر زیاد از همه شما.