در یک جنایت جدید، یک مزدور سرکوبگر نیروی انتظامی با شلیک گلوله از فاصله چند سانتی متری بهسر یک نوجوان 16ساله، وی را در مقابل چشمان بهتزده مردم به قتل رساند و به خاک و خون کشید.
گزارشها حاکی است، پنجشنبه هفته گذشته 15تیر برابر با 15شعبان، در فلکه اول خزانه مردم زیادی برای جشن نیمه شعبان گرد آمده بودند. مزدوران آدمکش خامنهای که برای مقابله با جشن و شادی مردم که به این منطقه اعزام شده بودند، به قصد دستگیری یک جوان 16ساله به نام علی قاسمی که موتور کوچکی داشته به طرف وی هجوم میبرند و سر انجام یکی از دژخیمان سلاح خود را مستقیم و از فاصله بیست سانتی متری بهسر وی نشان میرود و شلیک میکند و نوجوان 16ساله را در مقابل چشمان بهتزده مردم به قتل میرساند.
یکی از شاهدان این جنایت میگوید: «خودم دیدم که مأمور بیدلیل این پسر را که آرام روی مینیموتورش نشسته بود هل داد و بعد ۲ تیر هوایی شلیک کرد وقتی دوستان «علی» به سمت آنان رفتند اسلحه را روی گردن «علی» گذاشت و صدای شلیک را که شنیدم سر جایم خشکم زد.
یکی از دوستان قربانی این جنایت آدمکشان خامنهای گفت: «دوستم نه اهل مشروب بود و نه خلاف میکرد. یک مینیموتور خریده بود تا مادرش را بهخاطر اینکه پاهایش درد میکرد و قادر به حرکت نبود جابهجا کند و مرتب به بیمارستان ببرد. مأمور به وی گفت چرا مشروب خوردی وی نپذیرفت، مأمور وی را هل داد و این حادثه رخ داد».
یک ارگان حکومتی که بهخاطر ازدحام مردم از کتمان این جنایت ناتوان بود، نوشت: «همه دیدند مأمور تپانچهاش را به نزدیک علی برد، هیچ کس فکر نمیکرد گلولهای شلیک شود، اما صدای انفجار همه را سر جایشان خشک کرد».
گزارشها حاکی است، پنجشنبه هفته گذشته 15تیر برابر با 15شعبان، در فلکه اول خزانه مردم زیادی برای جشن نیمه شعبان گرد آمده بودند. مزدوران آدمکش خامنهای که برای مقابله با جشن و شادی مردم که به این منطقه اعزام شده بودند، به قصد دستگیری یک جوان 16ساله به نام علی قاسمی که موتور کوچکی داشته به طرف وی هجوم میبرند و سر انجام یکی از دژخیمان سلاح خود را مستقیم و از فاصله بیست سانتی متری بهسر وی نشان میرود و شلیک میکند و نوجوان 16ساله را در مقابل چشمان بهتزده مردم به قتل میرساند.
یکی از شاهدان این جنایت میگوید: «خودم دیدم که مأمور بیدلیل این پسر را که آرام روی مینیموتورش نشسته بود هل داد و بعد ۲ تیر هوایی شلیک کرد وقتی دوستان «علی» به سمت آنان رفتند اسلحه را روی گردن «علی» گذاشت و صدای شلیک را که شنیدم سر جایم خشکم زد.
یکی از دوستان قربانی این جنایت آدمکشان خامنهای گفت: «دوستم نه اهل مشروب بود و نه خلاف میکرد. یک مینیموتور خریده بود تا مادرش را بهخاطر اینکه پاهایش درد میکرد و قادر به حرکت نبود جابهجا کند و مرتب به بیمارستان ببرد. مأمور به وی گفت چرا مشروب خوردی وی نپذیرفت، مأمور وی را هل داد و این حادثه رخ داد».
یک ارگان حکومتی که بهخاطر ازدحام مردم از کتمان این جنایت ناتوان بود، نوشت: «همه دیدند مأمور تپانچهاش را به نزدیک علی برد، هیچ کس فکر نمیکرد گلولهای شلیک شود، اما صدای انفجار همه را سر جایشان خشک کرد».