728 x 90

خروج از ليست تروريستي,ليبرتي,

کنفرانس در سنای آمریکا - حذف نام مجاهدین از لیست آمریکا (۵)

-

جان سانو
جان سانو
کنفرانس در سنای آمریکا
تهدید اتمی رژیم ایران
تأثیرات تحریمها و گزینه‌های سیاست
حذف نام مجاهدین از لیست آمریکا
تعهدات ایالات متحده در قبال اشرف
15 می ۲۰۱۲ - 26اردیبهشت ۱۳۹۱

قسمت آخر
سناتور روی بلانت
ژنرال دیوید دپتولا
معاون ستاد اطلاعات نیروی هوایی آمریکا ۲۰۰۵-۲۰۰۶
مایکل موکیزی
وزیر دادگستری آمریکا ۲۰۰۷ - ۲۰۰۹
پاتریک کندی
بیل ریچاردسون

کاندیدای ریاست‌جمهوری
وزیر انرژی آمریکا ۱۹۹۸ـ ۲۰۰۱
لیندا چاوز
رئیس مرکز فرصتهای برابر
پروفسور آلن درشویتز
معروفترین وکیل جهان در پرونده‌های جنایی
جان سانو
نایب‌رئیس بخش محرمانه و عضو مدیریت اطلاعات مرکزی آمریکا
ریاست تیم رهبری کننده شورای امنیت ملی در دولت بوش
زیرنویس: نایب‌رئیس بخش محرمانه اطلاعات مرکزی آمریکا در دولت بوش
ژنرال دیوید فیلیپس
فرمانده ارشد نیروهای حفاظت اشرف ۲۰۰۴ ـ ۲۰۰۵

پاتریک کندی:
حال ما سخنان دو شخصیت نامی نه تنها در زمینه نظامی بلکه در حیطه اطلاعاتی را خواهیم شنید. آنها در رابطه با فاکتهای مربوط به وضعیت واقعی مجاهدین که آیا یک تهدید احتمالی است یا خیر سخن خواهند گفت.
این افراد مسئول تعیین این بودند که آیا آنها خطر محسوب می‌شوند یا خیر. مایه افتخار من است که ژنرال دپتولا، معاون مدیر بخش نظارت و شناسایی اطلاعات نیروی هوایی آمریکا را معرفی کنم. اگر قرار باشد کسی در این زمینه اطلاعات داشته باشد، این ژنرال دپتولا است که مسئول تعیین تکلیف در این رابطه بود که آیا کمپ اشرف و ساکنان آن تهدید و خطر محسوب می‌شوند یا خیر. لطفاً ژنرال دپتولا را تشویق کنید.

ژنرال دپتولا:
از معرفی گرم شما متشکرم.
خانمها و آقایان بعدازظهر شما به‌خیر.
واقعاً باعث افتخار، خوشوقتی و امتیاز بزرگی است که امروز این‌جا هستم و به این سخنرانان بسیار برجسته برای دفاع از آزادی ایران بپیوندم.
پاتریک اجازه بده من هم تشکراتم را به‌خاطر احساسات و شیوایی شما در بیان و خلاصه کردن آنچه همه ما امروز سعی می‌کنیم، به‌دست بیاوریم بگویم.
حالا یک کتاب پرفروش در مورد رهبری و برانگیختن مردم برای عمل کردن، وجود دارد ـ اسم کتاب این است: " با چرا شروع کنید"
بنابراین بگذارید امروز با دنبال کردن این توصیه شروع کنم.
چرا از آرمان آزادی ایران حمایت کنیم؟
خوب در نهایت به دو دلیل اصلی بر می‌گردد: اول همان‌طور که به شیوایی از وزیر چاوز شنیدید از نقطه‌نظر حقوق‌بشر کار درست همین است. دوم این‌که از نقطه‌نظر امنیت ملی آمریکا کار درستی است.
بعد از آزادی عراق، چندین سازمان دولت آمریکا تحقیقات مفصلی از ساکنان اشرف کردند و آنها را در آن زمان به‌عنوان افراد حفاظت‌شده تحت کنوانسیون چهارم ژنو به‌رسمیت شناختند. ما امروز صبح این را دست اول از ژنرال فیلیپس شنیدیم. هیچ شهادت و منبع بهتری از این حقیقت نیست.
از سال ۲۰۰۳ تا اوایل ۲۰۰۹ نیروهای آمریکایی از اشرف در مقابل حملات توسط رژیم ایران حفاظت کردند.
با این‌حال بعد از آن نیروهای عراقی چند بار به ساکنان بی‌دفاع کمپ حمله کرده و نزدیک به 50نفر را کشته و بیش از 800نفر را مجروح کردند.
واکنش رژیم تهران به این حملات چه بوده است؟ تقدیر از ارتش عراق برای این حملات و آنها از بغداد خواسته‌اند به حمله به مجاهدین خلق تا نابودی آنها ادامه دهند.
بعد از این حملات، شرایط پیچیده‌تر شده است. شما از یادداشت تفاهم با سازمان ملل در دسامبر گذشته اطلاع دارید که انتقال ساکنان اشرف به کمپ لیبرتی را مطرح کرده است.
از آن زمان تقریباً ۲۰۰۰تن از ساکنان اشرف به لیبرتی منتقل شده‌اند. یادداشت تفاهم امضا شده بین سازمان ملل و دولت عراق به‌طور صریح می‌گوید عراق تضمین می‌کند که در محل ترانزیت، استانداردهای انسان‌دوستانه و حقوق‌بشری را برآورده می‌کند.
بگذارید یک بررسی اجمالی بکنیم که چطور این استانداردها در مورد کمپ لیبرتی دنبال نشده‌اند.
پنجمین حرکت ساکنان از اشرف به لیبرتی در اوایل این ماه صورت گرفت. این از نظر محدودیتهای اعمال شده روی آنها توسط دولت عراق بدترین جابه‌جایی بود.
عراق محدودیتهای جدیدی اعمال کرد و مانع شد ساکنان، اموالی را که قبلاً موافقت شده بود با خود ببرند. بازرسیها قبل از عزیمت بیش از یک هفته طول کشید در حالی‌که ساکنان مستمراً مورد آزار نیروهای عراقی قرار می‌گرفتند. و در حالی‌که یک کاروان اشرف را ترک کرد، یک ساعت بعد، عراقیها در یک نقض دیگر تعهداتشان شش خودروی خدماتی را متوقف کرده و به اشرف برگرداندند.
بعد عراقیها نگذاشتند ساکنان، بنگالها و خودروهای مخصوص بیماران و ناتوانان را ببرند بنابراین آن افراد نتوانستند به کمپ لیبرتی بروند.
همان‌طور که امروز شنیدیم، نیروهای عراقی در داخل کمپ با 11نفربر زرهی و دهها گشت مسلح مستقر شده است. و یکی از عراقیهایی که در حملات قبلی به اشرف، عامل کلیدی بود، به‌عنوان فرد مسئول لیبرتی منصوب شده است.
سازمان ملل در اظهارات مکرر بر ضرورت آزادی تردد در کمپ لیبرتی تأکید کرده ولی هیچ آزادی وجود ندارد.
مشاور حقوقی ساکنان لیبرتی از بازدید منع شده است. تأمین آب کماکان یک نگرانی اصلی است و در کمپ کمبود آب وجود دارد.
برق یک مشکل قابل‌توجه دیگر است. به شبکه سراسری برق وصل نیست و ساکنان به ژنراتورهای کوچک که برای هوای گرم که در راه است کافی نیست اتکا می‌کنند.
کمپ لیبرتی به واقع همان‌طور که از افرادی که می‌گویند شنیدید یک نام مناسب برای چیزی که در آنجا واقع می‌شود نیست.
کمپ سرکوب نام مناسب‌تری است.
واکنش ایالات متحده و تمام زنجیره حوادث، محکوم کردن حملات علیه کمپ لیبرتی و حمایت از سازمان ملل در تلاشش برای استقرار ساکنان کمپ سرکوب بوده است. ولی اگر ایالات متحده قرار است به اصولمان برای دفاع قاطعانه از حقوق‌بشر پایبند باشد کار بیشتری می‌توان و باید کرد.
حالا با توجه به این‌که نیروهای آمریکایی دیگر در عراق نیستند، مؤثرترین ابزاری که در حفاظت از افراد اشرف داریم، حفاظتی که به آنها در سال ۲۰۰۴ قول دادیم، برداشتن مجاهدین از لیست وزارت‌خارجه است.
شما همه می‌دانید که انگلستان و اتحادیه اروپا مجاهدین را از لیست حذف کردند و ما باید همین کار را بکنیم.
در همین حال رژیم ایران به تبلیغاتی که سعی می‌کند از مجاهدین خلق شیطان‌سازی کند، ادامه می‌دهد همان‌طور که یکی دو ماه پیش دیدیم که سخنگوی رژیم ایران به ان.بی.سی گفت که موساد نفرات مجاهدین را برای آموزش به اسراییل برده و آنها را به ایران فرستاده که قتلها را انجام دهند.
این مجموعه غیرواقعی، تصادفی نیست.
درست همان‌طور که حمایت برای برداشتن مجاهدین از لیست زیاد می‌شود، این دروغهای ساختگی به رسانه‌ها تزریق می‌شوند تا مانع از خروج از لیست شوند.
اپوزیسیون ایران از سرکوبی جان به در برده که در دوران معاصر بی‌نظیر است. از نقطه‌نظر حقوق‌بشر، زمان زیادی از موعدش گذشته که این سرکوب را برگردانیم.
به‌علاوه، حذف مجاهدین از لیست، علامتی به مردم ایران می‌فرستد که ایالات متحده در کنار آنها می‌ایستد نه در کنار سرکوبگران آنها.
بسیار خوب. بگذارید حالا از زاویه امنیت ملی آمریکا به موضوع نگاه کنیم.
رژیم کنونی ایران یک حکومت مذهبی خشن است که توصیف دولت آنها به‌عنوان مجموعه‌یی از افراد قشری و متعصب اغراق نیست. واقعیت است. ایران امروز مرکز تروریسم بین‌المللی است و اساس این تروریسم، آمریکا را هدف قرار داده است.
رژیم ایران از ترور به‌عنوان ابزار سیاسی داخلی و خارجی استفاده می‌کند. به این دلیل است که توانایی تسلیحات اتمی رژیم ایران یک خطر عظیم نه تنها برای کشورهای خاورمیانه و اروپا دارد، بلکه ثبات و امنیت کل جهان را تهدید می‌کند.
خلاصه تحلیل تاثیر یک ایران اتمی، شش نگرانی عمده است که اول توسط سفیر رابرت جوزف، معاون سابق کنترل تسلیحاتی و امنیت جهانی وزارت‌خارجه مشخص شد.
اول، یک ایران با تسلیحات اتمی رژیم را برای انجام جاه‌طلبیهای تهاجمیش در خاورمیانه و فراتر از آن جری می‌کند.
دوم، توانایی اتمی در ایران، تهدید مستقیمی برای نیروهای آمریکایی، متحدان اروپایی و احتمالاً کل قاره آمریکا خواهد بود. و من اضافه می‌کنم که همین اخیراً رژیم کنونی ایران اعلام کرد که در نظر دارد یک ماهواره تا هفته آینده به مدار زمین بفرستد.
و اگر شما یک و دو را کنار هم قرار دهید، اگر می‌توانید ماهواره در مدار زمین قرار دهید، می‌توانید یک موشک قاره‌پیما پرتاب کنید که ممکن است نتواند احتمالاً کل ایالات متحده را تهدید کند، اما قطعاً قاره آمریکا را تهدید خواهد کرد.

سوم، گسترش تسلیحات اتمی توسط کشورهایی در منطقه دنبال می‌شود که احساس خواهند کرد مجبورند توانایی اتمی خودشان را برای مقابله با رژیم ایران به‌دست آورند.
اخیراً لندن تایمز گزارش کرد عربستان سعودی کلاهکهای اتمی را چند هفته بعد از این‌که رژیم ایران تسلیحات اتمی تولید کرد، به‌دست می‌آورد چون تهدید از طرف رژیم تهران باعث مسابقه تسلیحاتی در سراسر خاورمیانه می‌شود.
چهارم تسلیحات اتمی قدرت ملاهای ایران را تقویت و باقی ماندن آنها را تضمین می‌کند در نتیجه به‌شدت چشم‌انداز دموکراسی در ایران را تضعیف می‌کند.
پنجم، با توجه به هدف اعلام شده رژیم ایران برای محو اسراییل از روی نقشه، بمب یک تهدید موجودیت برای اسراییل خواهد بود.
و ششم، نقش رژیم ایران در مرکز تسلیحات کشتار جمعی تروریسم، این را محتمل می‌کند که رژیم تسلیحات اتمی را به سایر کشورها برای گروه‌های تروریستی بفروشد.
برای دهها سال رژیم سرکوب اپوزیسیون ایران را نکته اصلی مذاکراتش قرار داده و کشورهای غربی را مجبور می‌کرد فعالیتهای سازمان را محدود کنند، در حالی‌که سعی می‌کرد آن را نابود کند.
در گزارش وال استریت ژورنال امروز شاید متوجه نقل قولی از دیپلوماتهای بی‌نام دیده باشید که نگران این هستند که خروج از لیست ممکن است رژیم کنونی ایران را ناراحت کند که این بهترین دلیل است که حالا باید از لیست خارج کنیم. متأسفانه تاکتیکهای آنها بسیار موفقیت‌آمیز بوده است. مهمترین نتیجه لیست‌گذاری مجاهدین خلق در سال ۱۹۹۷ توسط وزارت‌خارجه بود.
با این وجود در واقع بقای رژیم ایران به این بستگی دارد که چه میزان می‌تواند یک جامعه ناراضی با اعتراضات فزاینده را سرکوب کند.
مقاومت در داخل ایران متعهد به تضعیف این سیاستهای سرکوبگرانه است ولی یک زرّادخانه اتمی می‌تواند رژیم سرکوبگر را قویتر و محکمتر کند تا امید به تغییر دموکراتیک از میان برداشته شود
به این دلیل است که مردم ایران، حتی بیش از بقیه جهان، نمی‌توانند یک رژیم اتمی را تحمل کنند.
رژیم ایران هیچ‌گاه ضربه‌پذیرتر از امروز نبوده است. ترس رهبر آنها این است که اپوزیسیون سازمان‌یافته در انظار بین‌المللی قرار گیرد و حمایت بین‌المللی بیشتر به‌دست آورد.
نگه‌داشتن مجاهدین خلق در لیست وزارت‌خارجه گزینه‌های امنیت ملی آمریکا را به‌طور غیرضروری محدود می‌کند در حالی‌که ملاها دارند ما و بقیه جهان را با بمب اتمی‌شان تهدید می‌کنند.
خارج کردن مجاهدین خلق از لیست، بهترین کار و به سود منافع ملی آمریکاست.
خارج کردن مجاهدین از لیست پیامی قوی به مردم ایران می‌فرستد که تلاشهای آنها برای به زیر کشیدن سران رژیم افراطی و بنیادگرا از نظر ایالات متحده تروریسم نیست، بلکه حق مشروع برای تغییر آینده است.
بنابراین، پرزیدنت اوباما، وزیر کلینتون، زمان آن است که این خدمت بزرگ را به امنیت ایالات متحده و جهان بکنید و تعهدتان برای دفاع از حقوق‌بشر را تجدید کنید. مجاهدین خلق را از لیست بردارید و همان‌طور که قبلاً گفته شد، نه 60روز بعد از این‌که آخرین افراد از اشرف به کمپ سرکوب رفتند، بلکه همین حالا.
بسیار متشکرم.

پاتریک کندی:
و حالا شما را دعوت می‌کنم به سخنان آقای جان سانو که در اطلاعات مرکزی آمریکا مشغول جمع‌آوری اطلاعات در این مورد بوده، گوش فرا دهید که دشمن واقعی ایالات متحده آمریکا، ملاها در تهران هستند، نه اپوزیسیون اصلی آن، سازمان مجاهدین خلق ایران.

جان سانو:
متشکرم، متشکرم آقای کندی، من نمی‌خواهم گفته‌هایم را با تکرار آنچه سایر سخنرانان گفته‌اند شروع کنم، گرچه سخنانشان پژواک متن سخنرانی من بود.
اما، در اصل این خیلی واضح است که رژیم تهران به‌طور فزاینده‌ای، نگران است. ملاها اکنون نگرانتر از چند سال پیش هستند.
نگرانی آنها به این خاطر نیست که در مورد نگهداری برنامه اتمی‌شان باشد. مذاکراتی در هفته آینده با شرکت شورای امنیت، آمریکا و آلمان در این مورد در جریان خواهد بود. آنها در این زمینه مطمئن هستند، می‌دانند که می‌توانند از این عبور کنند، قبلاً هم این کار را کرده‌اند.
اما چیزی که آنها واقعاً از آن می‌ترسند، تهدید برای بقای رژیمشان، و قدرتشان است. این تهدید بزرگ از طرف چه کسی است؟ تهدید آنها سازمان مجاهدین خلق است.
و ترسشان دو چندان است چون آنها هم، همان‌طور که ما می‌دانیم، می‌دانند که سازمان مجاهدین خلق برای چه چیزی مبارزه می‌کند. این یک حزب سیاسی، که می‌خواهد قدرت را در کشور در دست بگیرد نیست، این یک سازمانی است که برای حقوق‌بشر، برای ایران غیراتمی، برای حقوق زنان، برای حفاظت از همه اقشار، برای آزادی بیان، برای آزادی برگزاری اجتماعات و آزادی از مجازات مبارزه می‌کنند. این، رژیم را بیشتر از هر ارتش کشور خارجی به هراس می‌اندازد، این یک نارضایتی داخلی است.
آنها می‌دانند که اگر آمریکا سازمان مجاهدین خلق ایران را از لیست خارج کند، این یک پیام نه تنها به دنیا که این لیست بیهوده و پوچ بوده است می‌فرستد، بلکه بهمان اندازه یک پیام قوی، اگر نه بیشتر، به مردم ایران می‌فرستد که دموکراسی ارزش دارد، حقوق‌بشر ارزش دارد، و آینده کشور به سمت مثبتی رو به جلو می‌رود.
شاید به آن سرعتی که ما همگی مایل هستیم ببینیم، پیش نیاید، ولی این پیامی است که خروج سازمان مجاهدین خلق ایران از لیست به ملاها خواهد داد. و این چیزی است که آنها از آن هراس دارند.
ما در این‌جا راجع به مطالب زیادی صحبت کرده‌ایم، شما خوب می‌دانید، اطلاعاتی که بیرون به دست ما می‌رسد به‌طور کلی غلط و ساختگی است مثلاً در یک مرحله، چندی پیش تقریباً یک‌سال پیش بیانیه‌هایی از طرف رژیم می‌رسید که می‌گفت کمپ اشرف چند زن بمب‌گذار انتحاری فرستاده است و یا یک توطئه در داخل اشرف، در شرف انجام بوده است که خطوط هوایی آمریکا را از کار بیاندازد.
خیلی مشکل خواهد بود که عکس آن را ثابت کنیم، ولی از رژیمی که با مردم خودش به چنان وضع اسفناکی رفتار می‌کند و از سران حکومتی که حتی منکر وجود هولوکاست می‌شوند، نباید انتظاری غیر از این داشت. پس ما از این‌گونه اشخاص نمی‌توانیم کمتر از این انتظاری داشته باشیم، با این وجود ترس آنها هم‌چنان ادامه خواهد داشت.
شاید شما اخبار مشابهی را، هم از مطبوعات عراقی و هم از مطبوعات رژیم ایران، شنیده باشید که آنها از همین الآن اسلحه در کمپ اشرف پیدا کرده‌اند. من نمی‌خواهم وارد جزئیات در مورد بازرسیهای انجام شده، در این مورد شوم. ژنرال فیلیپس توضیحات مفصلی با جزئیات کامل در مورد خلع‌سلاح که توسط ارتش آمریکا انجام گرفته است، ارائه داد. ولی بیانیه فرمانده لشگر چهارم پیاده نظام، ژنرال اودیرنو که هم‌اکنون فرمانده ستاد مشترک ارتش است برای من خیلی جالب بود.
او در بیانیه‌اش که به تاریخ 18، ژوئن، ۲۰۰۳ صادر شده است ذکر کرده است: ”ما تمام سلاحهای کوچک و سنگین را گرفته‌ایم. آنها حدود ۱۰۰۰۰ سلاح کوچک داشتند، حدود ۲۲۰۰ سلاح سنگین که شامل 300 تانک، 250نفر بر زرهی، و 250 قبضه توپ داشتند و ما همه این تجهیزات را تحویل گرفتیم“.
خب، حالا همان‌طور که دیگر سخنرانان گوشزد کردند، به شما حمله شده است، شما یک انبار مخفی اسلحه در جایی دارید، که از آن برای حفاظت خود استفاده خواهید کرد، و بله، آنها چند تا چاقو داشته‌اند که دولت عراق حتی آن را گوشزد کرده است که بله، به سربازان ما توسط چاقو حمله شده است. من مطمئن هستم که همه ما در این مورد احساس بدی داریم.
سازمانی که پشت تمام این افسانه‌ها و دروغپردازیهای ساخته و پرداخته و در واقع در هسته مرکزی یک رژیم تروریستی قرار دارد، سازمانی است که من با آن سر و کار داشته‌ام و چندین برخورد داشته‌ام. این سازمان همان وزارت اطلاعات و امنیت رژیم ایران است.
اما وزارت اطلاعات آنها خیلی زیرک و باهوش و در عین‌حال شیطانی هستند.
من با آنها مخصوصاً در خاورمیانه‌رو در رو بوده‌ام، آنها یک عده آدم ظالم و بی‌رحم هستند. و تنها چیزی که می‌فهمند این است که آیا شما مثل خودشان بیرحم هستید یا از خودشان بیرحم‌تر و ظالم‌تر به نظر می‌رسید. آنها فقط زبان زور می‌فهمند. آنها هرگونه رحم و شفقت را با ضعف و ناتوانی ما اشتباه می‌گیرند، و تلاش می‌کنند از آن سوء‌استفاده کنند.
هیچ تفاوتی نمی‌کند، الآن با زمانیکه ما مذاکره با آنان را در سال ۱۹۹۷ در مورد برنامه اتمی‌شان شروع کردیم، آنها در آن زمان گفتند که ما نگران سازمان مجاهدین خلق هستیم. و دولت وقت آمریکا که سعی می‌کرد با آنها مماشات کند تا ببیند آیا گشایشی پیش می‌آید، قابل درک است که سازمان مجاهدین را برای زمان محدودی در لیست قرار داده باشد، همان‌طورکه دیگر سخنرانان هم اشاره کردند، تماماً به دلایل سیاسی، دولت آن زمان به علت عدم سیاست خارجی قوی در سال ۱۹۹۷ این کار را کرد، اما ما الآن در سال ۲۰۱۲ هستیم، دیگر دوران رؤیا و خیال‌بافی تمام شده است.

تاریخ دوباره همان‌طور که قبلاً اتفاق افتاده بود در حال تکرار است، آنها شمشیر را از رو بسته‌اند، با تکثیر سلاح اتمی تهدید می‌کنند و می‌گویند خب، شما باید سازمان مجاهدین را در لیست نگاه دارید. و همان‌طور که در مقاله ”وال استریت ژورنال“ گفته شده بود، برخی از دیپلوماتها نگرانند که اگر ما سازمان مجاهدین خلق را از لیست خارج کنیم شاید باعث عصبانیت ملاها شویم. من می‌گویم دیگر زمان آن‌که ملاها را عصبانی کنیم فرا رسیده است.
نه فقط ملاها باید بفهمند، بلکه وزارت اطلاعاتشان هم که همین ارکستر را می‌نوازد، باید این پیام را بگیرند. تمامی این تهمتهای دروغ که پراکنده می‌شود چیزی است که ما در دنیای اطلاعاتی و امنیتی آنرا، ضداطلاعات می‌خوانیم. این خیلی کار ساده‌ای است.
من آن را وقتی در خارج از کشور خدمت می‌کردم برای دهه ها تجربه کرده‌ام، شایعه پراکندن کار بسیار ساده‌ای است هزینه‌اش بسیار کم ولی بهره‌برداری از آن به‌طور غیرقابل باوری بسیار زیاد است.
تنها چیزی که نیاز داری، یکی دو تا از آن روزنامه‌نگاران افراطی است تا شایعه را به‌دست بگیرند، مثل قصه پیدا کردن اسلحه دفن شده در کمپ اشرف.
من به شما قول می‌دهم در هفته‌های آینده داستانها و حکایات بیشتری در مورد پیدا کردن اسلحه در کمپ اشرف خواهیم شنید و من فکر می‌کنم که با ”ژنرال فیلیپس“ صحبت می‌کردیم: که تنها چیزی که لازم است یک بیل مکانیکی و یک کانتینر پر از اسلحه که گودالی بکنی و کانتینر را در آن دفن کنی بعد هم به خبرنگاران و دوربین بگویی ببینید ما چه پیدا کردیم. حالا شما چگونه خلاف آن را می‌خواهید ثابت کنید؟
آنها زیرک و شیطانی هستند، آنها آموزشهای خوبی دیده‌اند، و از تجربیات زیادی بهره‌مند هستند. و وزارت اطلاعات در خدمت و در جهت منافع ملاها کار می‌کند، ملاها آدمهای متخصص اطلاعاتی امنیتی نیستند، حتی سیاستمدراران خوبی هم نیستند. پس چه کار خواهند کرد؟ آنها به‌سادگی از طریق وزارت اطلاعاتشان شایعه‌ای را که اشتیاق دارند پخش می‌کنند، چیزی که می‌خواهند و آرزویش را دارند، آرزوی اصلی‌شان چیست؟ حکومت استبدادی‌شان را در قدرت نگه دارند.
بیشتر سازمانهای اطلاعاتی دنیا، محدوده اختیاراتشان را بین جمع‌آوری اطلاعات و پلیس و ضامن اجرای قانون جدا نگه می‌دارند. اطلاعات مرکزی ایالات متحده به‌کار جمع‌آوری اطلاعات مشغول است، در حالی‌که اف.بی.آی.مسئولیت بازوی قوه قضاییه را به‌عهده دارد. برای اسم جمع‌آوری اطلاعات و نیروی قانون بودن تعریف مشخصی وجود دارد ولی در مورد وزارت اطلاعات رژیم ایران این دو دستگاه یکی می‌شوند. و آنها نه تنها اطلاعات را جمع‌آوری می‌کنند و ضداطلاعات را ترویج می‌کنند، بلکه افراد مردم خودشان را می‌ربایند، شکنجه می‌کنند، و به قتل می‌رسانند.
خب در مورد ویژگی حکومتی که اجازه می‌دهد چنین کارهایی انجام شود و ادامه پیدا کند چه فکر می‌کنید؟ این فقط نقض وحشتناک حقوق‌بشر در ایران، و رفتار وحشیانه با مردم ایران نیست. بلکه یکی از روشهایی است که با مخالفان خود و هرکسی که با این رژیم مخالفت می‌کند در بیرون مرزهای ایران هم رفتار می‌کنند.
پس خیلی مهم است که بدانیم با وجود این‌که مذاکرات برای ملاها خیلی مهم هستند اما آنها به‌طور واقعی نگران برنامه اتمی‌شان نیستند، چون می‌دانند که بالاخره در طول سالیان به‌نحوی به ساخت آن ادامه خواهند داد. من با این‌که تحریمات تا حدودی مؤثر هستند موافقم اما چیزی که برای آنها خیلی مهم است و خیلی نگرانشان می‌کند بقای حکومتشان است.
یکبار دیگر به عقب برگردیم، ما در سال ۱۹۹۷ چه کردیم، ما با دیکتاتوری مماشات کردیم، مماشات و دلجویی در مورد دیکتاتوری کار ساز نیست، هرگز مؤثر نبوده است و و هرگز مؤثر نخواهد بود.
زمان آن برای آمریکا فرا رسیده که بالاخره قاطعانه، کار درست را انجام دهد و به بازی با جان انسانهای بیگناه و قانون مدار در کمپ اشرف و کمپ لیبرتی خاتمه دهد، و بازیچه دست ملاها نشود، و اجازه ندهد این به سخره کشیدن قانون و عدالت ادامه پیدا کند. و در مقابل رژیم تهران بایستد و برای حق ساکنان کمپ اشرف و لیبرتی به‌پا خیزد، و در کنار سازمان مجاهدین خلق قرار گیرد.
آقای کندی: خیلی متشکرم

پاتریک کندی:
خیلی متشکرم
الآن زمان آن رسیده است که یک جمعبندی از برنامه امروز داشته باشیم. و می‌خواهم برنامه را همان جایی تمام کنم که شروع کردم. و آن اعتراف مقاله امروز نیویورک تایمز است که می‌گوید واقعیت برنامه غنی‌سازی، ادعای موفقیت رژیم ایران در به تأخیر انداختن آن است. و سرتیتر دوم روزنامه امروز در مورد این است که چگونه آمریکا دارد خارج کردن نام مجاهدین از لیست سازمانهای تروریستی خارجی را به تأخیر می‌اندازد. یک زمینه مشترک در این موضوعات وجود دارد. زمینه مشترک این است که رژیم تهران تلاش می‌کند که در قدرت باقی بماند و با ساختن بمب اتمی جهان را تهدید کند. و به همین خاطر مذاکرات بین‌المللی برای توقف فعالیتهای اتمی خود را به تأخیر می‌اندازد.
در همین زمان، وزارت‌خارجه آمریکا، خارج کردن نام مجاهدین که سرنگونی رژیم تهران هدف اصلی آن است، را به تأخیر می‌اندازد. می‌بینید چه طور اینها به هم ربط دارند؟ به نظر من اگر آنها در این‌که رژیم ایران را از دست‌یابی به قابلیت تولید بمب اتمی و حمایت دولتی از تروریسم و نقض حقوق‌بشر باز دارند، صادق هستند، باید گروه اصلی اپوزیسیون رژیم ایران را که می‌خواهد رژیم را سرنگون کند، آزاد بگذاریم تا آن چه را که نه تنها به نفع ایران، بلکه به نفع بقیه جهان هم هست، انجام دهد. و آن به ارمغان آوردن دموکراسی به این کشور ستم‌زده است.
خیلی متشکرم.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/c70f314d-95cc-4d4e-bdcd-3a13d4fbc86b"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات