معاون ستاد نیروی زمینی آمریکا (۱۹۹۹ ـ ۲۰۰۳)
فرمانده سپاه هجدم هوابرد
فرمانده لشگر 101 هوابرد
حمله به کمپ اشرف قسمتی از استراتژی رژیم ایران در عراق است که اثر انگشتانش در هر جای آن مشهود است.
یقیناً رژیم ایران تلاش میکند تا از فرصتهای به دست آمده از ناآرامیهای اجتماعی بهار عرب سوءاستفاده کند. اما هیچیک از تظاهر کنندگان، ارزشهای این رژیم را نمایندگی نمیکنند. از دست دادن یک حامی تروریسم دولتی مثل قذافی، یک شکست محسوب میشود، و همینطور تظاهرات در سوریه که متحد شماره یک رژیم در منطقه بهشمار میرود. با این همه، وقت آن رسیده که استراتژی خودمان را در قبال رژیم، بازبینی کنیم
سفیر رابرت جوزف
دستیار ویژه رئیسجمهور آمریکا ۲۰۰۱ - ۲۰۰۴
معاون وزیر خارجه (۲۰۰۵ ـ 200)
من متقاعد شدهام تا زمانی که رژیم سرکوبگر تهران با مقاومت مردم ایران جایگزین نشده است، ما بهطور دائم در پایان دادن به برنامه هستهیی موفق نشدهایم و اکنون میتوانم بدون تردید اعلام کنم که من نه تنها یکی از حامیان خروج مجاهدین خلق ایران از لیست وزارتخارجه هستم، بلکه حامی بقیه اقداماتی هستم که فرماندار ریچ و دیگر سخنرانان امروز مطرح کردهاند.
پروفسور آلن درشوییتز
معرفترین وکیل جهان در پروندههای جنایی
از برجستهترین وکلای مدافع آمریکا
صاحب کرسی فیلیکس فرانکفورتر در دانشکده حقوقدانشگاه هاروارد
برنده جایزه ویلیام داگلاس، بهخاطر رهبری مبارزه برای حقوق مدنی و انسانی
من قصد دارم که بهطور مستقیم با دادستان کل دادگاه جنایی بینالمللی تماس بگیرم و بخواهم که به آنها استاتوی شاهدان حفاظتشده را، بهعنوان شاهدان بالقوه در کمپ اشرف بدهد. این یک جرم بینالمللی است که شهود را صدمه بزنند و یا به قتل برسانند در هر حال این ۳۴۰۰تن دشمن رژیم ایران شایسته حفاظت بر پایه انساندوستی هستند.
عملی که رژیم ایران و عوامل عراقی مرتکب شدهاند، واضح میکند که این مخالفان اهداف بالقوه تحرکات رژیم ایران هستند. دولت آمریکا که آنها را خلعسلاح کرد، متعهد است حفاظتشان کند.
ما باید بهطور علنی به دولت عراق بگوییم که ضربالاجل 31دسامبر را لغو کند. ما باید این کار را بکنیم قبل از اینکه مالکی به آمریکا بیاید. ما باید این موضوع را به شورای امنیت سازمان مللمتحد ببریم بهعنوان تصمیم مربوط به جلوگیری از فاجعه انسانی و باید این را سریع انجام دهیم. وزارتخارجه بلادرنگ باید این بهانه وحشتناک را که عراقیها از آن استفاده میکنند، با خارج کردن نام مجاهدین از لیست وزارت خارجه، از میان بردارد.
کریستین وای تن
مشاور وزیر خارجه ۲۰۰۳ – ۲۰۰۹
مشاور ارشد در زمینه حقوق بینالملل
رژیم تهران به استفاده از تروریستها بهعنوان ابزار سیاست رسمیاش ادامه میدهد. رژیم به تلاشش برای گسترش حیطه و نفوذش در سراسر جهان ادامه داده است. و کماکان دشمن شماره یک آزادی در خاورمیانه است.
لذا، ما باید بگویم زمان آن رسیده است که کار درست در مورد سیاست رژیم ایران و کمپ اشرف را انجام دهیم.
دکتر ریچارد بن ونیسته
دادستان و رئیس نیروی ویژه پرونده واترگیت
عضو کمیسیون تحقیق 11سپتامبر
عضو گروه کار وزارتی در مورد جنایات جنگی نازیها
به عقیده من، تحریم است که موجودیت رژیم ملایان را به مخاطره میاندازد و بدین وسیله شانس به کنترل در آوردن بلندپروازیهای تسلیحات هستهیی رژیم ایران را بیشتر میکند. هیچ انتخاب دیگری از جمله گزینه نظامی را نباید از روی میز برداریم.
پاتریک کندی:
بهعنوان سیاستمداران سابق، هوارد دین و من این تجمعات را دوست داریم ـ باعث میشود ما احساس کنیم دوباره در مسیر هستیم. ولی در واقع ما در وسط یک کارزار دیگر هستیم و شاید مهمترین کارزاری باشد که هر کس میتواند در زندگیش بخشی از آن باشد. این کارزار دموکرات یا جمهوریخواه نیست، یک کارزار حقوقبشر است. کارزاری برای نجات جان بیگناهان است. و کارزاری است که همه شما را در تمامی این کنفرانسها که میزبانی کردهاید و همه مهمانان برجستهیی که داشتهاید، متحد کرده است.
اما زمان برای صحبت کردن در حال اتمام است. زمان اقدام ماست. ما بیش از حد بسیاری چیزها دیدهایم که وقتی به آن طرف نگاه میکنید، تنها آنچه فکر میکردید صورت میگیرد، اتفاق افتاده است. تا بهحال نمونههای بیش از حد زیادی دیدهایم که چطور بیتفاوتی باعث از بین رفتن جانها شده است. امروز صبح ما میخواهیم مطمئن شویم که الگو را تشخیص میدهیم و در نتیجه قربانی تکرار دوباره همان اشتباهات نمیشویم. امروز صبح اخبار نگران کنندهیی از یونامی در عراق، مارتین کوبلر شنیدیم. مارتین کوبلر امروز اظهاراتی کرد. وی به ساکنان قرارگاه اشرف گفت که آنها باید حاکمیت عراق را قبول کنند و همه آنها باید به اماکن نامعلومی جابجا شوند، بدون اینکه کمیساریای عالی سازمان مللمتحد در امور پناهندگان بتواند مأموریتش را برای مصاحبه و شناسایی آنها بهعنوان پناهنده، ادامه دهد. این مأموریت مشخص سازمان مللمتحد را نفی میکند. و برای ایالات متحده نگرانکننده است، که حفاظت از این ساکنان را تضمین کرده، نگرانکننده است. و کسی است که از رهبر عراق در کاخ سفید در 12دسامبر استقبال میکند.
امروز صبح شما از افراد برجستهیی در مورد سیاست ایالات متحده و آنچه با دیدار 12دسامبر نوری مالکی از کاخ سفید مطرح است، خواهید شنید. این تنها یک رئیس کشور نیست که با رئیسجمهور ما دیدار میکند، بلکه میتواند وزنه دیدگاه جهان در مورد اینکه ایالات متحده در آینده چه کشوری میخواهد باشد، حمل کند. اگر آنچه که ما 12دسامبر دیدیم اتفاق بیفتد و چیزی بیش از تکرار آنچه در جولای دیدیم نباشد، زمانی که وزیر گیتس با نوری المالکی در 27 جولای ملاقات کرد. تنها روز بعد و روز بعد از آن یک حمله وحشیانه در سال ۲۰۰۹ به افراد کمپ اشرف را دیدیم.
عراق قطعاً میدانست چکار میکند. نوری المالکی میدانست که از دیدارش با وزیر گیتس بهعنوان چیزی بیش از یک پوشش برای کشتار افراد کمپ اشرف در روز بعد استفاده میکند، با آگاهی از اینکه به او مصونیت میدهد با وزیر دفاع آمریکا قبل از این کار دیدار کرده است. و اگر آن هم کافی نبود او باز در 7آوریل با آنها ملاقات کرد و همه ما میدانیم 8آوریل چه اتفاقی افتاد. آیا ما دوباره تکرار آن را خواهیم دید که نوری مالکی در 12دسامبر به کاخ سفید بیاید و به عراق برگردد تا افراد بیگناه را در یک کمپ انساندوستانه پناهندگی، کشتار کند و از ملاقاتش با رئیسجمهور ایالات متحده استفاده ببرد تا به او آنچه را در نظر دارد بکند، پوشش بدهد؟ بگذارید هیچ اشتباهی نکنیم که نوری مالکی و دولت عراق درباره تصمیمشان چه گفتهاند. سیاست عراق روشن است. آنها آنچه را در نظر دارند انجام دهند و چرا میخواهند این کار را بکنند لیست کردهاند. در رأس لیست دلایل آنها که میگویند میتوانند این کار را بکنند، طبقهبندی ساکنان بهعنوان تروریست است. این بهانه آنهاست. و تنها دو حکومت هستند که به آنها این بهانه را میدهند: رژیم ایران و آمریکا. ایالات متحده با چه کسی سهیم است، وقتی تنها کشور دیگری در جهان که مجاهدین و ساکنان اشرف را تروریست نامگذاری کرده رژیم ایران و ملاها هستند؟ این امر راجع به سیاست خارجی آمریکا چه میگوید؟ که ما با دشمن غدارمان که نه تنها قول داده اسراییل را از نقشه حذف کند، بلکه تا الآن حملات تروریستی را همینجا هم در خاک خودمان، توطئهچینی کرده است، سهیم هستیم. و به جای اینکه اپوزیسیون در مقابل تهران را بپذیریم، با محکوم کردن مجاهدین خلق در سیاست رسمی مان، با ادامه دادن به لیستگذاری آنها، در واقع به نوری مالکی مجوزی میدهیم که میخواهد با آن افراد بیگناه را کشتار کند. که البته میدانیم آنها (نیروهای مالکی) تروریست هستند.
یکی از سخنرانان برجسته ما امروز صبح الن در شوییتز است، وکیل برجسته و فعال حقوقبشر. در بین سایر موارد، او برای رهبری در چالش ضدافترا معروف است، این تهمت است به افراد بیگناهی که در یک کمپ خلعسلاح شدهاند، تروریست بگوییم. در حالیکه افرادی که آنها را ترور میکنند، دیگران را در هر روز زندگیشان به قتل تهدید میکنند. تروریست واقعی کیست؟ خوب امروز بعدازظهر ما درباره اینکه چه چیزی دارد صورت میگیرد و چرا روی سیاست خارجی آمریکا و اعتبار آمریکا تأثیر میگذارد، صحبت میکنیم و امروز با ما تعدادی از رهبران برجسته آمریکا در سیاست خارجی و رهبری داخلی هستیم و این مأموریت امروز ماست ـ تا راجع به آنچه همین حالا داریم صحبت میکنیم، چکار میتوانیم انجام دهیم که از یک فاجعه انسانی جلوگیری کنیم. از یک جنایت جنگی جلوگیری کنیم. آنچه ما امروز خواهیم گفت این است که قبل از اینکه نوری المالکی بتواند پایش را به آمریکا بگذارد، نه تنها باید از مجوز قتلش دستبردارد بلکه باید بگوید او به ناظران بینالمللی در سازمان مللمتحد زمان کافی برای انجام کارشان را میدهد. اگر بخواهد بهعنوان یک عضو خوب جامعه بینالمللی در نظر گرفته شود باید قانون بینالمللی را رعایت کند و به کمیساریای عالی پناهندگی سازمان مللمتحد اجازه دهد کارش را تکمیل کند، به جای اینکه درخواست کند آنها متفرق، ایزوله، جداجدا، تسلیم شده و به قتل رسند که اساساً سیاست امروز اوست. بنابراین قبل از اینکه شروع کنیم یک ویدئو از آنچه امروز در کمپ اشرف صورت میگیرد را میبینیم که ما را مجدداً روی آنچه امروز دارد صورت میگیرد، متمرکز میکند، برای آنکه بتوانیم جان انسانها را نجات دهیم.
معرفی هوارد دین:
الآن این افتخار را دارم که فرد دیگری را معرفی کنم که سابقه درخشانی دارد. نه تنها بهعنوان رئیس کمیته دموکراتها، فرماندار و کاندیدای ریاستجمهوری اما میخواهیم یک نکته دیگر را برجسته کنم. یک عنوان دیگر او را، او یک پزشک است. کسانی که با علم طب آشنایی دارند سوگند بقراط را میشناسند.
اول میگوید که به کسی آسیب نرسان، فکر میکنم بهجا باشد که او امروز مثل دفعات گذشته که بسیار زیبا برایمان سخن میگفت صحبت کند. درباره اینکه چگونه این سوگند بقراط در علم پزشکی را به سیاست عام ربط دهیم. اول آسیب به کسی نرسان. نگذاریم یک حمله دیگر و قتلعام در کمپ اشرف بهوقوع بپیوندد. اجازه بدهید صحبتهای یک رهبر واقعی حقوقبشر را بشنویم.
هاوارد دین، رئیس حزب دموکرات آمریکا۲۰۰۴ ـ ۲۰۰۹
متشکرم، خیلی متشکرم، پاتریک، تام، برای کمک طولانی مدتتان در مورد این موضوع، خیلی متشکرم. آشنایی من با این موضوع از ژانویه امسال شروع شد، هرگز فکر نمیکردم روزی به اینجا برسیم که 41روز بیشتر به پایان ضربالاجل مالکی باقی نمانده باشد.
41روز. ما نزدیک به 300روز را فقط بهخاطر اینکه دولت آمریکا نتوانست از جایش تکان بخورد و درک کند که ما بهعنوان یک کشور چه چیزی برایمان مهم است و این اصولاً اشتباه است. من میخواهم در ابتدا در مورد سازمان مللمتحد صحبت کنم. به نظر من سازمان مللمتحد رأی شجاعانهیی در مورد بهرسمیت شناختن فلسطین بهعنوان یک عضو یونسکو داد، و بر همین اساس قانون آمریکا حکم داد آنها از کمک کنگره آمریکا محروم شوند که تقریباً 20% از بودجهشان است.
من در کل فکر میکنم که سازمان مللمتحد یک سازمان بسیار مهم در جهان است، و قطع کردن کمک مالی به این سازمان اشتباه است، ولی دیروز کسی که سازمان مللمتحد را نمایندگی میکند، یک پیشنهاد احمقانه کرد که اگر ساکنان اشرف بدون هیچ ضمانتی در زمینه امنیتی چه از طرف سازمان مللمتحد یا آمریکا در داخل خاک عراق پراکنده شوند، مسألهیی نیست. من چگونه میتوانم به کنگره آمریکا بروم و از آنها بخواهم که کمک مالیشان را به سازمان ملل متحد، بازگردانند، در صورتیکه این سیاست بزدلانه چیزی است که آنها در عوض به ما میدهند؟ ما کارهای خیلی بهتر از این میتوانیم انجام دهیم، و من از نمایندگان سازمان مللمتحد میخواهم در مورد کاری که انجام میدهند، فکر کنند.
ما، مابهازاء سرمایهگذاری و کمکی که به سازمان مللمتحد میکنیم انتظار شجاعت داریم. ما هیچ کار عملی از سازمان مللمتحد در مورد حفاظت ۳۵۰۰تن که تک تکشان قرارداد ضمانت کتبی از دولت آمریکا برای حفاظتشان در دست دارند، ندیدیم. کسانی که یکایک توسط اداره تحقیقات فدرال آمریکا ـ بخش ضدتروریست- اف.بی.آی مورد تحقیقات قرار گرفتند و معلوم شد که حتی یکنفرشان هم ربطی به تروریسم ندارد.
آقای مارتین کوبلر به من توضیح بده، چه منطقی برای کاری که کردهیی داری که در اصل امضای حکم اعدام ۳۵۰۰ شهروند بیسلاح است، این کاری نیست که سازمان مللمتحد انجام میدهد.
مالکی قرار است از کاخ سفید دیدن کند، من میدانم که بازدید از کاخ سفید یک تشریفات است، علامتی بسیار مهم برای بهرسمیت شناخته شدن کسانی است که از کاخ سفید دیدن میکنند و اینها کشورهای مهمی هستند. ما نگفتیم که نخستوزیر مالکی تحت بازپرسی توسط دادگاه اسپانیایی به جرم جنایت جنگی است که در اشرف در ماه آوریل سال ۲۰۱۱ اتفاق افتاد.
چطور است که رئیسجمهور آمریکا از شخصی که تحت بازپرسی یک دادگاه به جرم جنایت جنگی است، دعوت میکند و با او در اتاق بیضی رئیسجمهور مینشیند؟ این دفتر به رئیسجمهور آمریکا تعلق ندارد به تمامی مردم آمریکا تعلق دارد و ما باید به کسانی که در این دفتر مینشینند، افتخار کنیم. هیچ شکی نیست که نخستوزیر عراق نیروهای عراقی را در هشتم آوریل سال ۲۰۱۱ به کمپ اشرف فرستاد که باعث کشته شدن 36 اشرفی شد، این افراد به طرز وحشیانهیی توسط نیروهای عراقی که مالکی فرستاده بود، به قتل رسیدند.
این بدین معنی است که اگر مدارک حقیقت داشته باشند که من معتقدم حقیقت دارد، در اصل نخستوزیر بهعنوان یک مجرم جنگی در دادگاه اسپانیا محکوم خواهد شد. من معتقدم که نوری مالکی، کسی که به کمک ما نخستوزیر عراق شد، یک جنایتکار جنگی است.
آمریکا باید متوجه باشد، ما باید مطمئن شویم که آمریکا به این مسأله توجه میکند، فقط گفتن اینکه ما به این مسأله توجه میکنیم کافی نیست. ما 41روز بیشتر وقت نداریم. ۳۵۰۰تن بدون سلاح در بیابانهای عراق هستند که آمریکا در قرارداد کتبی به آنان گفته از شما حفاظت میکنیم. ما اینجا مسئولیت به گردن داریم، من چنین فهمیدم که آقای سفیر گفته است ما کمک خواهیم کرد ولی مسئولیتی در این مورد نداریم. آقای سفیر، آقای رئیسجمهور، البته که ما مسئول هستیم، ما به آنها قول دادهایم، به آنها نوشته دادهایم، ما مسئولیت داریم، مسئولیت قانونی به گردن ماست. من دوست ندارم که کشورم در یک جنایت جنگی دست داشته باشد، چنان که هلندیها در صربستان دست داشتند، کسانی که روی خود را از یک جنایت برمیگردانند، شریک جرم هستند، که این مرا به نکته ما قبل آخر در صحبتهایم میرساند.
من هنوز نمیدانم که چرا سازمان مجاهدین خلق ایران در لیست است. من مطمئن هستم این وکلای حاذق برای شما توضیح خواهند داد که چرا سازمان مجاهدین خلق نباید در لیست باشد و من هم فکر میکنم آنها نباید در لیست باشند ولی من وکیل نیستم. ما میتوانیم در این مورد بحث کنیم، اما من میدانم مدرکی وجود ندارد که من ببینم مجاهدین خلق باید در لیست باشند، کسی مدرکی به کنگره آمریکا ارائه نداده است، کسی به کمیته اطلاعات و امنیت کنگره پشت درهای بسته هیچ مدرکی نشان نداده است. کسی هیچ مدرکی در مطبوعات عمومی یا جلسات خصوصی به اعضای کمیته اطلاعات کنگره آمریکا ارائه نکرده است که سازمان مجاهدین خلق ایران از نظر قانونی یا حقوقی باید در لیست قرار بگیرد.
در اینجا فقط یک توضیح وجود دارد که دولت فکر میکند اگر سازمان مجاهدین خلق را در لیست نگاه دارد، ملاها با ما خوش رفتار خواهند بود. خب، اولاً این یک سیاست شکست خورده است. من میدانم که وزارتخارجه تاریخچه طولانی دارد در دفاع از سیاستهای غلط خودش که گاهی بیش از 50سال عمر دارند و این یکی دیگر از این اشتباهات است.
ما به نوعی در سال ۱۹۹۷ فکر میکردیم اگر سازمان مجاهدین خلق را نامگذاری کنیم، ملاهای رژیم ایران به عراق بمب نخواهند فرستاد و سربازان ما را به هوا نخواهند فرستاد، بمب اتمی درست نخواهند کرد، به تروریست در خاورمیانه و سراسر جهان کمک نخواهند کرد و شاید با ما خوش رفتار خواهند شد. حالا 14سال از آن تاریخ گذشته است و من هیچ خوش رفتاری ندیدهام.
در حقیقت ما سیاست خارجی خود را به دولت ایران واگذار کردهایم. به ملاهایی که بر ایران حکمرانی میکنند، به جای آنکه به مردم ایران واگذار کنیم که سیاست خارجی رئیسجمهور و وزارتخارجه ما را شکل دهند. من این را میگویم به دو دلیل، من فکر میکنم که بیعدالتی بزرگی در حق ۳۵۰۰تن که به آنها قول حفاظت داده بودیم روا داشتهایم. من فکر میکنم آمریکا کشور بزرگی است، پس ما باید روی قول خود بایستیم. ولی من بهدلیل بزرگتری بر این باور هستم، دلیلی که من بر این باور هستم ربط زیادی به اشرف ندارد، ربطی به سازمان مجاهدین خلق ندارد، به آمریکا مربوط است. این کشور بر مبنای کرامات انسانی در 235سال پیش بنیان گذاشته شد.
من معتقد نیستم که آمریکاییها استثنایی هستند، من فکر نمیکنم که آمریکاییها بهتر از آفریقاییها یا آسیاییها یا کسانی دیگر هستند. ولی من فکر میکنم ما بهخاطر محتویات آیینامه بنیانگذاری کشورمان، بهخاطر اعلامیه استقلال، و قانون اساسیمان یک ملت خاص محسوب میشویم. چون این مدارک چیزی را برقرار کردند که هیچ جای دیگر قبلاً انجام نشده بود. چیزی در قانون اساسی ما وجود دارد که در بهترین قوانین اساسی کشورهای دیگر وجود ندارد و آن حفاظت از گروههای کوچک سیاسی است. گروههای کوچک سیاسی نه گروههای کوچک قومی، چون حفاظت از گروههای کوچک قومی در بسیاری از قوانین اساسی کشورهای دیگر وجود دارد. چیزی که آمریکا به آن احترام میگذارد و به چراغ راه و نمونهیی برای کشورهای دیگر تبدیل شده است، ما معمولاً در سطح استاندارد هایمان زندگی نمیکنیم ولی ما بر تعهدی که به دیگران دادهایم، میایستیم.
دلیلی که مردم حتی با وجود اشتباهاتمان به ما احترام میگذارند این است که ما از خودمان انتظار بیشتری بهعنوان یک ملت داریم، و این چیزی است که اینجا در خطر است.
ما چگونه عمل میکنیم در حالیکه از خودمان چه چیزی را انتظار داریم. ما 341روز پیش شروع کردیم. حداقل از زمانیکه من درگیر این موضوع بودهام، وگرنه شما که خیلی پیش از آن شروع کرده بودید. آقای رئیسجمهور، ما باید الآن اقدام کنیم. نه تنها برای افراد در اشرف، نه فقط بهخاطر اینکه ما باید رژیم حاکم در ایران را تغییر دهیم، ما باید اقدام کنیم چون ما بهخاطر کشور خودمان برخاستهایم، زمانی که برای افراد ساکن در اشرف میایستیم.
و اگر ما این کار را انجام ندهیم، نه تنها ما شریک جرم در قتل ۳۵۰۰نفر که به آنها قول حفاظت دادهایم خواهیم بود، بلکه در بیارزش کردن اصول کشورمان هم دست خواهیم داشت، من فکر نمیکنم، هرگز هیچ رئیسجمهور آمریکایی، هرگز، بخواهد در این عمل دست داشته باشد.
معرفی پروفسور آلن درشویتز
افتخار بزرگی برای من است که کسی را به شما معرفی کنم که نه تنها از وجه قانونی بلکه از وجه اخلاقی نیز میتواند مسائل را مورد بررسی قرار دهد. زیرا پروفسور آلن درشوییتز تمام عمر خود را صرف این کرده است که مطمئن شود ما همه نسبت به حقیقت، صادق باقی بمانیم. چه این در قانون منعکس شده باشد یا در وجدانمان.
به همین دلیل است که او بهعنوان بهترین وکیل برای حقوق مدنی و حقوقبشر شناخته شده است. و امروز او اینجا حضور دارد که برای ما صحبت کند. دکتر آلن درشوویتز
پروفسور آلن درشویتز، معروفترین وکیل جهان در پروندههای جنایی
پروفسور آلن درشویتز:
بسیار تشکر میکنم، چه افتخاری است برای شخص من که با شما صحبت میکنم. نه تنها برای اینکه در جمع افراد برجستهیی در این پنل هستم، بلکه برای همه شما که در اینجا حضور دارید. و همچنین به یک دلیل مشخص.
سنت مذهبی من و همچنین سنت مذهبی اسلام میگوید آن کسی که زندگی یک نفر را نجات میدهد، مثل آن است که زندگی تمام دنیا را نجات داده است. ما امروز اینجا هستیم، که زندگی یک دنیا را نجات دهیم و این چه افتخاری برای همه ماست.
حالا که رژیم لیبی واژگون شده و دولت سوریه در زیر آتش است، سرکوبگرترین رژیم در خاورمیانه و شاید کل دنیا، رژیم ایران احمدینژاد است. ملاها که رژیم مذهبی را میچرخانند، با استفاده از شکنجه، تجاوز و قطع عضو، مخالفان خود را سرکوب میکنند. آنها دشمنان خود را به قتلعام تهدید میکنند و بهدنبال ساخت سلاح کشتار جمعی هستند که میتواند ملتها را کاملاًٴ از روی کره زمین محو کند. آنها سفارتها و مراکز جمعی را با گرفتن کشته زیاد از جمله زنان و کودکان منفجر میکنند. آنها مردم از جمله سفیران را بر اساس مذهب و ملیت هدف قرار میدهند.
آنها از حملههای تروریستی علیه سربازان و غیرنظامیان از طریق حمایت مالی و امکانات، پشتیبانی میکنند.
آنها مرتکب جنایات جنگی، جنایت علیه بشریت و قتلعام میشوند. آنها جنایتکاران بینالمللی هستند که مانند بقیه گروههای جنایتکاران، شاهدان جنایات خود را میکشند، تا نتوانند در دادگاهها، علیهشان شهادت بدهند. حالا آنها در حال برنامهریزی برای کشتار جمعی متمرکزترین گروه شاهدان جنایات آنها در دنیا هستند:
ساکنان کمپ اشرف در عراق!
۳۴۰۰ مخالف ایرانی غیرمسلح، که بسیاری از آنها شاهدان بدترین اذیت و آزارهای این رژیم در طی سالیان هستند، بسیاری از آنها شاهد جنایت علیه اعضای خانواده خود بودهاند. اینها گروهی هستند که میتوانند شهادت بدهند. جایی که دادگاه بینالمللی جنایی، احمدینژاد و بقیه را برای جنایات بینالمللی که مرتکب شدهاند، به محاکمه بکشد، باید این کار را بکند و محتمل است که این را انجام دهد. میتوانم به شما بگویم که این موضوع بهطور فعال دنبال میشود. برخی از مهمترین شاهدان ممکن است که از میان ۳۴۰۰ اشرفی اشرف باشند. این یکی از دلایل مهم است که جنایتکاران جنگی که ایرانیان را میچرخانند، مضطرب و پیگیرند که اشرف بسته شود و شاهدان از بین بروند. و بدین ترتیب همانطور که یک وکیل حقوقبشر گفت: آیات بخشش برای قاتلان در ایران خواهد بود.
این، نیت فعلی دولت عراق است که کمپ اشرف را ببندد؛ روزی که آمریکا عراق را ترک میکند که آخر امسال است، میدانید که دولت عراق این را در یک یادداشت به اتحادیه اروپا گفته است. ساکنان اشرف وقت بسیار بسیار کمی دارند که برای در امان نگاه داشتن خود از دست قاتلان رژیم ایران که مطمئناً در پی شکار آنها خواهند بود راهی پیدا کنند. تا بهحال چندین نفر کشته شدهاند و صدها تن نیز توسط ارتش عراق که علاقهیی به این مخالفان ایرانی ندارد مجروح شدهاند. دولت آمریکا به این مخالفان مطابق کنوانسیون چهارم ژنو استاتوی افراد حفاظتشده داده است و کمیساریای عالی پناهندگان آنها را متقاضیان پناهندگی که باید حفاظت شوند، میداند ولی هیچکس بهطور واقعی نخواهد بود چنانچه از آنها حفاظت نشود و چنانچه اشرف بسته شود و ترتیبات حفاظتی آنها زودتر انجام نشود.
همانطور که گفتم جنبشهایی در حرکت است که سران رژیم ایران را به دادگاه بینالمللی بکشانند، تلاشهایی در جریان است که چندین کشور امضاکننده معاهده را متقاعد کنند که علیه اینها در رابطه با قتلعام و کشتار مخالفان رژیم ایران شکایت کنند، اگر این اتفاق بیافتد، شاهدانی که درکمپ اشرف هستند، استاتوی شاهدان حفاظتشده را خواهند داشت و اعتبار دادگاه جنایی
ممکن است اینطور شود که بهنحوی جدی اطمینان حاصل خواهد کرد که توسط آدم کشان رژیم ایران ممانعتی برای شهادت دادن آنها ایجاد نشود.
من قصد دارم که بهطورمستقیم با دادستان کل دادگاه جنایی بینالمللی تماس بگیرم و بخواهم که به آنها استاتوی شاهدان حفاظتشده را، بهعنوان شاهدان بالقوه درکمپ اشرف بدهد. این یک جرم بینالمللی است که شهود را صدمه بزنند و یا به قتل برسانند. این کاری است که مافیا میکند. کاری نیست که جامعه متمدن بکند. در هر حال این ۳۴۰۰تن دشمن رژیم ایران شایسته حفاظت بر پایه انساندوستی هستند.
عملی که رژیم ایران و عوامل عراقی مرتکب شدهاند، واضح میکند که این مخالفان اهداف بالقوه تحرکات رژیم ایران هستند. دولت آمریکا که آنها را خلعسلاح کرد، متعهد است حفاظتشان کند.
ما شنیدیم که نخستوزیر عراقی میخواهد با رئیسجمهور آمریکا دیدار کند. ما شنیدیم از خیلیها که رهبر عراقی میخواهد با رئیسجمهوری آمریکا دیدار کند. این نکته جالبی است. اگر رئیسجمهور آمریکا، خواستار تغییری در تعهد دولت عراق در بستن اشرف نشود و سکوت اختیار کند، سکوت او بهعنوان موافقت او با این امر معنی میدهد که بسیار خطرناک است.
یک دستاویز ـ همانطور که همه میدانیم ـ مطرح میشود برای رد حفاظت آنها، این است که آنها سازمان مجاهدین هستند، که فقط یکبار 15سال پیش به نظر من اشتباها، توسط دولت ما بهعنوان یک گروه تروریستی ثبت شده. این اولین مورد دلیلی است که توسط دولت عراق در نامه اخیرش به اتحادیه اروپا عنوان شده، «سازمان در حال حاضر توسط جامعه بینالمللی بهعنوان یک گروه تروریستی ثبت نشده است» این نامه در ضمن اشاره به کشورهای همسایه میکند که البته ایران است که واقعاً یک کشور تروریست است و از جانب افراد معقول نیز اینطور ارزیابی میشود.
در حال حاضر چندین دلیل قانونی، اخلاقی و عملی وجود دارد، که نشان میدهد بهانه قراردادن مجاهدین در لیست عملی نیست یکم اینکه این حقیقت ندارد. حتی اگر چنین بود که مجاهدین تروریست هستند که درست نیست، این لیستگذاری نمیتواند طبق قوانین بینالمللی مانع حفاظت از اشرف بشود بهطور قطع هیچکدام از ساکنان اشرف نمیتوانند تروریست تلقی شوند. آنها خلعسلاح هستند و در هیچگونه فعالیتی که نشانهیی از تروریسم دارد، فعال نیستند. هیچکدام از آنها طبق قوانین بینالمللی در وضعیت رزمی و جنگی نیستند؛ چه رزمندگان یک جنگ مشروع یا جنگ غیرقانونی. ثانیاً تروریست خواندن مجاهدین البته همواره زیر سؤال بوده است. و امروز بیش از همیشه سؤالبرانگیز است. حتی اگر هم یک گروهی یک بار تروریست تلقی شد، معنیاش این نیست که میتوان تا ابد آنها را تروریست تلقی کرد. قانون واضح است. وضعیت آنها باید بهطور مکرر بازبینی شود و هیچ شواهدی وجود ندارد که ادامه لیستگذاری را توجیه کند.
وقتی که رئیس سابق اف.بی.آی و وزیر سابق امنیت ملی که مدارکی دیده است که هیچکدام از ما ندیدهایم، میتواند بازبینی کند که هیچگونه تهدیدی از طرف این سازمان وجود نداشته، این موضوع باید اعتبار بسیار زیادی داشته باشد و رئیسجمهور و وزیر امور خارجه آمریکا باید این شواهد را بازبینی کنند و باید این سازمان را از لیست خارج کنند.
در هر صورت، هزار زن، کودکان، افراد مسن و دیگران که در میان ۳۴۰۰ ساکنان کمپ اشرف هستند، این حق را دارند که از حفاظت برخوردار شوند، بهرغم اینکه این لیستگذاری درست یا غلط باشد. حتی دولت عراق هم به نظر میرسد که این موضوع را در تئوری تصدیق و ادعا میکند که با ساکنان کمپ اشرف بر اساس اصول حقوقبشر و قوانین بینالمللی مندرج در اعلامیه جهانی حقوقبشر و کنوانسیونهای بینالمللی سیاسی و حقوقی برخورد میکند.
اما در عمل طرح بستن کمپ اشرف حکم مرگی است برای ساکنان آن بهخاطر اینکه یک بار مجاهدین بهعنوان یک گروه تروریستی توسط دولت آمریکا لیستگذاری شده.
در حال حاضر، من پیشبینی میکنم که این برچسب برطرف شود. بهمحض اینکه تمام شواهد بازبینی شود، اما این یک پیروزی جانسوز خواهد بود اگر که در این میان، ساکنان اشرف مورد حمله واقع شوند و کشته شوند.
برخلاف ادعای دولت عراق که طبق قوانین عمل خواهد کرد بهطور فعال مانع فعالیت ارگانهای سازمان مللمتحد میشود که برای کمک به موضوع انتقال ساکنان اشرف به محلی مطمئن تلاش میکنند. و حالا دولت عراق بهدنبال یک توطئه جدید است. اکنون آنها تلاش میکنند که حمایت برخی ارگانهای سازمان مللمتحد و برخی مقامات مللمتحد را برای پیاده کردن سیاستهای خودشان درکمپ اشرف جلب کنند. این یک عدم اعتماد در بدترین شکل آن را ایجاد میکند و نباید به آن اجازه داد که اینطور پیش برود.
جامعه جهانی اغلب در جلوگیری از قتلعامهای بزرگ مخالفان و تشخیص رژیمهای نسل کش، بسیار ناموفق بوده است. کافیست بهخاطر بیاورید و در نظر داشته باشید تراژدی وحشتناک کامبوج، روآندا، دارفور، یوگسلاوی سابق، ارمنستان چندین دهه قبل و اروپای شرقی 60سال پیش. دوباره هرگز. ولی شما میدانید چه اتفاقی برای دوباره هرگز افتاد؟ دوباره و سه باره و چند باره اتفاق افتاد.
این بار ما باید به تعهدات انساندوستانهمان پایبند و استوار باقی بمانیم. اکنون دنیا فهمیده است و هیچ بهانهیی وجود ندارد. وقتی هولوکاست اتفاق افتاد، همه گفتند ما نمیدانستیم، وقتی نسلکشی ارمنستان اتفاق افتاد ما نمیدانستیم، وقتی نسلکشی کامبوج داشت اتفاق میافتاد، گفته میشد که این تبلیغات است و ما هیچ نمیدانستیم، ما در مورد روآندا و دارفور هم نمیدانستیم، اما حالا ما میدانیم و به ما گفته شده است، به ما اخطار داده شده است، وجدانهای جامعه جهانی تحریک شده است. ما میدانیم که دنیا دارد نگاه میکند. ما باید اقدامی بکنیم که از۳۴۰۰تن افراد بیدفاع حفاظت کنیم.
اگر ما در این کار شکست بخوریم خون انسانهای بیگناه بر روی دستهای ما خواهد بود، اقدامهای نجات بخش مشخصی وجود دارد که دولت ما میتواند فوراً انجام دهد، شما بعضی از این اقدامها را از سخنرانان برجسته امروز شنیدهاید، ما باید یک فرستاده ویژه تعیین کنیم که با تلاشهای مسالمتآمیز این مسأله را حل کند. ما باید بهطور علنی به دولت عراق بگوییم که ضربالاجل 31دسامبر را لغو کند. ما باید این کار را بکنیم قبل از اینکه مالکی به آمریکا بیاید. ما باید این موضوع را به شورای امنیت سازمان مللمتحد ببریم بهعنوان تصمیم مربوط به جلوگیری از فاجعه انسانی و باید این را سریع انجام دهیم. وزارتخارجه بلادرنگ باید این بهانه وحشتناک را که عراقیها از آن استفاده میکنند، با خارج کردن نام مجاهدین از لیست وزارت خارجه، از میان بردارد. و در آمریکای ما که مجسمه زیبای آزادی در کنار بندر خوشآمد میگوید به پدر برزگ و مادر بزرگ من، ما باید آماده پذیرفتن شماری از ساکنان کمپ اشرف به دلایل بشردوستانه باشیم.
به قول مسیح: «به سوی من آورید، همه نیازمندانتان را، همه گروهتان را، و همه آنهایی را که آرزوی آزادی دارند» و چه کسی بیش از اشرفیان در این شرایط با این گفته انطباق دارد؟ کسانی که امروز در سایه اعدام قرار دارند.
هیچ جایی برای درنگ نیست. ساعت مرگ تیکتاک است، اگر الآن نه، پس چه زمانی؟ الی ویزل دوست عزیز من که میدانم او هم در این زمینه (اشرف) فعال بوده در این مورد یکبار گفت درسی که من از هولوکاست گرفتم این است که به تهدید دشمن بیشتر اعتقاد داشته باش تا به قول دوست. ما باید ثابت کنیم که این اعتقاد غلط است. ما مردم آمریکا برای آن چه که امروز اتفاق افتاد باید به قول و تعهدمان پایبند باشیم. ما باید این کار را بکنیم. ما باید این کار را بکنیم. با تشکر.
معرفی ارتشبد جان کین
ژنرال جان کین کسی است که در طول زندگیاش یونیفرم سربازان آمریکایی را به تن داشته است. هنگامی که بحث اعمال سیاست میشود، فارغ از اینکه همانطور که ریچارد گفت این سیاست مصلحت یا سیاست اصول باشد ما همیشه از این بابت در کشورمان بسیار خوشبخت هستیم که کسانی را داریم، همانطور که ریچارد در کمیسیون 11سپتامبر گفت که برای ارزشهای آمریکا حاضرند با تهاجم بایستند.
جان کین ژنرال بازنشسته 4 ستاره و معاون رئیس ستاد ارتش آمریکا بوده است.
در میان بسیاری از ماموریتها و دستاوردهای وی فقط کافی است از دو تای آنها نام برد. او دریافت کننده ستاره نقرهای و ستاره برنز بهخاطر شجاعت در زیر آتشباری بوده است. این مردی است که فقط حرف نمیزند بلکه عمل میکند بهمین دلیل است که فکر میکنم بسیار بهجاست که او امروز در میان ما است. خواهش میکنم با دست زدن از او برای آمدن به تریبیون استقبال کنید.
ارتشبد جان کین، معاون ستاد نیروی زمینی آمریکا (۱۹۹۹ ـ ۲۰۰۳)
اجازه بدهید ابتدا خودم را با اظهارات همکاران برجستهام در این جلسه در خصوص موضوع مورد نگرانی شما و چالشهایی که با آن مواجه هستید و همینطور شیوه بسیار خوب در راهحلهایی که ارائه کردند، سهیم بدانم.
سهم من در برنامه توضیح امروز تمرکز بر رژیم ایران و سیاست خارجی آمریکاست، اگر ما بتوانیم این مسأله را پاسخ دهیم، خیلی از مشکلات خاورمیانه و سازمان مجاهدین خلق ایران را نیز حل خواهیم کرد. عملیات احمقانه عوامل رژیم ایران در توطئه قتل سفیر عربستان سعودی در آمریکا و نفس انجام عملیات در آمریکا طعنهها و سرزنشهای زیادی را برای سیاست مذاکره و مماشات دولت اوباما در قبال دولت ایران بهدنبال آورد.
من چند نکته را آماده کرده بودم به شما بگویم که در کنگره آمریکا حدوداً دو هفته پیش در یک کمیته مشترک در مورد رژیم ایران بیان کرده بودم.
در حقیقت دولتهای جمهوریخواه و دموکرات آمریکا از سال ۱۹۸۰ تا بهحال در یک برخورد مؤثر با این واقعیت تلخ که دولت ایران اولین دشمن استراتژیکی ما در جهان است، ناکام بودهاند.
سال ۱۹۸۳ عاملان و جاسوسان رژیم ایران، حزبالله، سفارت آمریکا در لبنان را منفجر کردند، پایگاه سربازان نیروی دریایی آمریکا و بلافاصله در سال بعد سفارت ما را که در کل حدوداً 500 کشته بر جای گذاشت. ما نه تنها به این فاجعه پاسخ ندادیم، بلکه نیروهایمان را از لبنان بیرون کشیدیم.
در سال ۱۹۸۳، رژیم ایران از حزب الدعوه، یک گروه تند رو، پشتیبانی کرد که به سفارت آمریکا در کویت حمله کرد، و به محل مسکونی ریتیون حمله برد و بیش از 80 کشته و زخمی بر جای گذاشت.
در سال ۱۹۸۴، رئیس اطلاعات مرکزی در لبنان، ویلیام باکلی، ربوده و نهایتاً کشته شد، که شروع عملیات پیچیده آدمربایی با حمایت رژیم ایران برای بیش از 10سال بود. این موضوع موجب سیاست غلط و بیمار دولت ریگان شد که به تبادل سلاح در مقابل گروگانگیری با رژیم ایران راه برد.
در سال ۱۹۸۵، پرواز 847- TWA (Trans World Airlines) در مسیرش به رم ربوده و به بیروت برده شد. سپس غواص نیروی دریایی آمریکا کشته و بدنش در باند فرودگاه انداخته شد. در نهایت گروگانها در ازای آزاد شدن صدها تروریست تندرو از زندانهای اسراییل آزاد شدند.
در سال ۱۹۹۶، برجهای خبر در پایگاه نیروی هوایی ارتش آمریکا در عربستان سعودی منفجر شدند، که توسط حزبالله و با پشتیبانی رژیم ایران انجام شد و 19 کشته و بیش از 400 زخمی بر جای گذاشت. با وجود اینکه دستگاه اطلاعاتی ما آن را کار جانیان حزبالله با پشتیبانی رژیم ایران شناسایی کردند، ما باز هم پاسخ نگفتیم و حتی پایگاههایمان در عربستان سعودی را نیز تعطیل کردیم.
از سال ۲۰۰۳ تا کنون، رژیم ایران به شبهنظامیان شیعی در عراق که مستقیماً در کشتار سربازان آمریکایی در عراق دست دارند موشک، خمپاره، بمبهای جهنده، و پول داده است. و اضافه بر این، شبهنظامیان توسط نیروهای ویژه سپاه قدس در پایگاههای آموزشی ایران آموزش و دوره دیدهاند.
زمانی که رژیم ایران در عراق در سال ۲۰۰۹، در حال شکست خوردن بود، تصمیم اخیر رئیسجمهور مبنی بر خروج نیروهای آمریکایی از عراق دستان ما را در جنگ با رژیم ایران بست و در ریسک گذاشت و دستان آنان را باز کرد.
در حالی که ما در حال صحبت هستیم، مالکی در حال تضعیف حریفان سیاسی خود در عراق است. او رهبران اصلی سنی را از ارتش بیرون میکند و پایگاههایش را تقویت میکند. حمله به کمپ اشرف قسمتی از استراتژی رژیم ایران در عراق است که اثر انگشتانش در هر جای آن مشهود است، مثل کاری که با کمکهای مالی و دادن مهمات به طالبان در افغانستان انجام میدهند.
بازوی نظامی رژیم ایران برای حمایت از تروریسم با فرماندهی قاسم سلیمانی که 15سال است در این سمت قرار دارد انجام میشود. سلیمانی فرمانده نظامی یا رئیس سیاسی ندارد، او فقط به یک نفر رهبر رژیم ایران، خامنهای، پاسخگوست.
در آخر، ما میدانیم که طرح عملیات ترور در آمریکا توسط سلیمانی که مطمئناً آمریکاییان هم در آن کشته میشدند، دستکم توسط رهبر رژیم ایران تصویب شده و شاید در حقیقت توسط او رهبری هم شده باشد.
چرا آنها چنین چیزی را میخواستند؟ خب، بهسادگی به این دلیل که چون میتوانستند. نه تنها این، بلکه آنها معتقدند که ما ضعیف هستیم و آنها میتوانند از عواقب آن مصون باشند. در حقیقت ما باید از خود بپرسیم که آیا سیاست آمریکا در قبال ایران کاری کرده است؟ به نظر میرسد که ما فقط سیاست حرافی در مقابل رژیم ایران داشتهایم در حالیکه رژیم ایران در عوض درگیر کارهایی علیه منافع ما بوده است.
ما همچنین درگیر مذاکره با رژیم ایران بودهایم، که بیمورد است، در حالیکه رژیم ایران در حال دستیابی به سلاح اتمی بوده است. ما برخی تحریمهای محدود را اعمال کردهایم، با این منظور که آنها را منزوی کنیم، در صورتیکه عملاً تأثیری بر فعالیتهای اتمی و حمایت رژیم ایران از گروههای تروریستی نداشته است. ما باید قبول کنیم که رژیم ایران هم بدون مشکلات و چالشهای خودش نیست، داشتن دو کشور دموکرات در دو طرف مرزهایش، عراق و افغانستان از نظر ژئوپلوتیک تهدیدی برای کنترل ظالمانه و سرکوب مردم خودش و حفظ رژیمش خواهد بود. بهار اعراب هم در اصل دست ردی بر اسلام افراطی است و مردم در خیابانها ثابت کردند که که بهدنبال تغییر سیاسی و عدالت اجتماعی و فرصتهای پیشرفت اقتصادی که راه و روش اصلی دموکراسی غربی است، هستند.
یقیناً رژیم ایران تلاش میکند تا از فرصتهای به دست آمده از ناآرامیهای اجتماعی بهار عرب سوءاستفاده کند. اما هیچیک از تظاهرکنندگان ارزشهای این رژیم را نمایندگی نمیکنند. از دست دادن یک حامی تروریسم دولتی مثل قذافی، یک شکست محسوب میشود، و همینطور تظاهرات در سوریه که متحد شماره یک رژیم در منطقه بهشمار میرود. با این همه، وقت آن رسیده که استراتژی خودمان را در قبال رژیم، بازبینی کنیم، چرا که واقعیت تلخ عبارت از این است که بهرغم گفتار ما، و بهرغم تلاشها برای گفتگو، ایزوله کردن و اعمال تحریمها، رژیم ایران همچنان از مزدوران خود علیه منافع ایالات متحده استفاده میکند و همچنان بهدنبال دستیابی به تسلیحات هستهیی است. بنابراین باید به این نتیجه واضح اذعان نمود که سیاست ما شکست خورده است، و شکست آن مفتضحانه بوده است.
حال چه میتوان کرد؟ اول و قبل از هرچیز باید با رژیم ایران بهعنوان آنچه واقعاً هست رفتار کرد، یعنی یک دشمن استراتژیک. و هدف استراتژیک ما باید تغییر این رژیم باشد. بنابراین، باید از تمام مؤلفههای قدرت ملی علیه آنها استفاده کرد و به این وسیله یک چارچوب استراتژیک را تشکیل داد که با تمام منافع اصلی رژیم ایران مقابله میکند و البته که باید حمایت و همکاری بینالمللی را نیز کسب نمود. اما صرفنظر از سطح حمایتی که ما از جانب جامعه بینالمللی دریافت خواهیم کرد، باید دست به کار شویم. برای مثال میتوان از چند اقدام نام برد: منافع مالی که خارج از ایران هستند را مصادره کرد. همانطور که بسیاری از شما میدانید وقتی خمینی و ملایان ایران را تصرف کردند، آنها منافع تجاری شاه را در دست گرفتند و اکنون از این منابع بهرهبرداری میکنند و در نتیجه میلیاردر شدهاند. ما میدانیم این منافع در کجا هستند و میتوانیم همانند کاری که بهطور موفقیتآمیز با منافع مالی القاعده در سراسر دنیا کردهایم، آنها را مسدود کنیم.
معرفی تام ریچ
الان این افتخار را داریم که صحبتهای کسی را بشنویم که قبلاً بسیار عالی در این باره سخن گفته است. اگر میخواهید تاریخچه تروریسم را بدانید شاید بهترین فردی که باید به او گوش کنید مردی است که اولین وزیر امنیت ملی کشور ما بعد از 11سپتامبر بوده است. تام ریج فرماندار سابق پنسیلوانیا با خدمت به کشورمان دارای نقش برجستهیی میباشد و میتواند به بهترین وجه توضیح دهد: که آیا سازمان مجاهدین یک سازمان تروریستی است، آیا تروریستهای واقعی آنهایی هستند که اعمالی تروریستی را در مورد کمپ اشرف انجام میدهند. فرماندار تام ریج.
تام ریج، وزیر امنیت آمریکا ۲۰۰۳ ـ ۲۰۰۵
قبل از هرچیز، باید از این استقبال خیلی محبتآمیز تشکر کنم. من از شما خیلی تشکر میکنم. من نمیدانم چه کسی مسئول آن دوربینها در ته سالن است. ولی یک درخواست ساده از همه شما دارم که وقتی این سمپوزیوم را فیلمبرداری کردید، یک نسخه را به کاخ سفید و وزارتخارجه ارسال کنید. شاید به آنها کمک کند آنچه را که ما امروز درباره آن صحبت میکنیم، بهتر بفهمند. من از شما خیلی ممنون خواهم شد.
برای من یک افتخار و امتیاز بوده است که با بسیاری از همکارانم در روی سن و همه آنهایی که در اینجا جمع شدهاند و کماکان در بسیاری نقاط در سراسر جهان جمع میشوند، منظورم جامعه تبعیدی ایرانیان است که بسیار قابل ملاحظه هستند، حضور داشته باشم. ما در سراسر جهان هرازگاهی جمع میشویم، که درخواست کنیم، التماس کنیم، خواهش کنیم، تشویق کنیم، ترغیب کنیم، هرکاری را که لازم باشد، انجام دهیم تا مطمئن شویم حقوقبشر و جان مردان و زنان در اشرف، حفاظت خواهد شد و اینکه آنها نهایتاً آزاد باشند از آزادیها و شرف و فرصتهایی که نه تنها با آرمانهای آنها مطابقت دارد، بلکه با فرهنگ و با کشور بزرگشان منطبق است، برخوردار بشوند. این برای من یک مسأله بسیار شخصی است.
من زمان زیادی را صرف کردهام، مادرانی را دیدم و عکسهای همسران، پسران و دخترانشان را که توسط ملاها در ایران کشته شدهاند یا به نحو دردناکی در دو نوبت توسط دولت مالکی در کمپ اشرف کشته شدهاند، نظاره کردم.
برای من این خیلی جنبه شخصی دارد. من البته از اینکه تعداد زیادی از همکارانم علناً از خروج مجاهدین از لیست و بازگشت ساکنان اشرف به محیطی امن و آزاد حمایت کردهاند، خشنود هستم. این موضوع برای من به یک مسأله بسیار شخصی تبدیل شده است. من روی میز کار در دفترم اولین مجلد از آنچه که نامش «به خاک افتاده بهخاطر آزادی است» را دارم. 20هزار شهیدان مجاهد. لذا در فرصتی که امروز صبح به من داده شده است، من فکر کردم که نظراتم را با شما از دو منظر یا دیدگاه متفاوت در میان بگذارم. حمایت قوی خودم برای شما و خانواده شما، خانواده بزرگ شما، و کسانی که شما به آنها در کمپ اشرف علاقه دارید و عشق میورزید.
اولین نکتهام از منظری که اگر به آن فکر کنید، اصلاً شخصی نیست. خیلی سرد و خیلی محاسبهگرانه است. شاید تا حدی که بتوانید فکر کنید، ربطی به یک فرد ندارد. ولی یک اصطلاحی در آن بخش از جهان وجود دارد که اساساً می گوید «دشمن دشمن من، دوست من است». رژیم ایران دشمن است، نه فقط برای ایالات متحده، بلکه برای بخش عمده از جهان متمدن. لذا اگر شما دشمن رژیم ایران هستید، شما باید یک دوست محسوب شوید و قطعاً یک دوست ایالات متحده. با این همه، به نظر نمیرسد که ما هنوز این را فهم کرده باشیم. لذا، با این امید که شما فیلم این برنامه را به کاخ سفید و وزارتخارجه خواهید فرستاد، اجازه بدهید برخی از درسهایی را که ما طی دوسال گذشته در قبال رژیم ایران یاد گرفتهایم، مرور کنیم.
آنها (رژیم ایران)، حکومت تروریستی شماره 1 جهان هستند، بودهاند و خواهند بود.
اگر شما بهدنبال بیثباتی در لبنان و بهخصوص جنوب لبنان، و حزبالله هستید، شما میتوانید ردپای آن را در رژیم ایران پیدا کنید. اگر شما در جستجوی بیثباتی در اسراییل هستید، و حماس، شما میتوانید ببیند که خطوط نقطه چین به رژیم ایران برمیگردد. و اگر شما بهدنبال افرادی در کشوری هستید که مسئول قتل سربازان آمریکایی در عراق و افغانستان هستند، رد پا به رژیم ایران برمیگردد. این مطلقاً برای من عجیب است که شاید، یک نامگذاری که با نیت خوب، اما به نحو اشتباهی تصمیمگیری شده، در سال 97، توسط یک دولت قبلی، موجب شد که مجاهدین نامگذاری شوند.
وقتی ما به تاریخی نگاه میکنیم که این طرز تفکر را القا کرده که مناسبات دیپلوماتیک ممکن است کمی در را به سوی آشتی باز کنند و تغییر ایجاد کنند، ما چه چیزی را دیدهایم؟ لذا، اگر این فعالیت به این منجر شده است که آژانس بینالمللی انرژی اتمی در گزارش اخیرش نتیجهگیری کرد که تحریمها نتوانستهاند مانع یک «برنامه خوب طراحی شده مخفی تسلیحات اتمی از قبل سال ۲۰۰۴ بشوند و مانع بشوند که یک برنامه مخفی تسلیحاتی تحت عنوان برنامه غیرنظامی پنهان شود»، آنها به توانایی تسلیحاتی اتمی بیش از هر زمانی نزدیکتر شدهاند. آنها به کشتن (آمریکاییان) ادامه میدهند و آنها مسئول مرگ سربازان آمریکایی هستند.
آنها کماکان در قلب بیثباتی و کشتار در خاورمیانه عمل میکنند و همچنان حکومت شماره 1 تروریست هستند. تنها چیزی که ما از این دولت (آمریکا) خواستهایم و صریحاً بگویم دولت قبلی نیز در این امر قصور داشت، این است که مجاهدین خلق را از لیست خارج کند. دشمن دشمن من دوست من است.
نظرگاه دوم که من فکر میکنم باید و میتوانیم از آن به مسائل بنگریم، این است که به چالشهایی که در برابر ما هستند، نگاه کنیم. این به عراق ربط پیدا میکند. بسیاری از شما میدانید که من در جنگ دیگری سرباز بودم، در یک مکان دیگری، در یک زمان دیگری. یک دیواری در اینجا (واشینگتن) بنا شده است که حاوی 50هزار اسم است و مادرانی هستند که به این نامها تعلق دارند. بیش از 50هزار مادر. مادرانی تراز اول. پدرانی تراز اول. ما حداقل ۴۴۰۰نفر داشتهایم که به کشورشان خدمت کردهاند و جان خود را در عراق از دست دادهاند. ما هزاران هزار نفر دیگر را داشتیم که با زخمهای آشکار و پنهان بازمی گردند. و ما محتملا نیم تریلیون یا یک تریلیون را با این امید، با این انگیزه و با این هدف هزینه کردهایم که وقتی صدام حسین را کنار میگذاریم، رهبری که جای او را میگیرد، به نحو منحصر به فردی، که با فرهنگ آنها مطابقت دارد، به آرمان خودمختاری، حقوقبشر، بردباری، آزادی بیان و همه ارزشهایی که با ارزشهای آمریکا همخوانی دارد، معتقد باشد. به این فداکاری فکر کنید. به این ایده فکر کنید که این فداکاری هم با خون و هم گنجینه ما صورت گرفته است.
ما باید رهبری گروهی از افراد در دولت مالکی را که گوششان به اتحادیه اروپا کر است، به پارلمان اروپا کر است و به صدها پارلمانتر اروپایی کر است و قضاوت اتحادیه اروپا و انگلستان را رد کردهاند و حاضر نیستند بپذیرند که مجاهدین خلق یک سازمان تروریستی نیست، کاهش دهیم. آنها کراراً از این (لیست) استفاده میکنند و خوشحالم که دوستم پاتریک کندی به آن اشاره کرد، آنها همچنان از این استفاده میکنند. این کنایهآمیز است، یک طعنه دردناک.
آنها بهطور مستمر از نامگذاری مجاهدین توسط آمریکا بهعنوان توجیهی برای کشتار مردان و زنان بیگناه در دو نوبت، در ۲۰۰۹ و ۲۰۱۱ استفاده کردهاند.
با این امید که شما نوار این برنامه را به کاخ سفید و وزارتخارجه ارسال کنید، به نامهای که دولت عراق به اتحادیه اروپا فرستاده است نگاه کنید. در این نامه، در صدر لیست آن، نوشته است «این سازمان قبلاً توسط جامعه بینالمللی بهعنوان تروریست طبقهبندی شده است». تنها یک دلیل در اینجا وجود دارد: ما به این دولت کمک کردیم که مجاهدین را در لیست بگذاریم. لذا تا حدودی، من به دوستان حقوقدان برجستهام اشاره میکنم که روی سن حضور دارند، ممکن است یک توطئه مشترک در اینجا وجود داشته باشد. شاید غیرعمدی باشد، ولی واقعیت امر این است که به نظر میرسد ما (با عراقیها)، مادام که مجاهدین را تروریست میدانیم، همکاری میکنیم. آنها میتوانند این مدارک را به سراسر جهان بفرستند تا توجیهی و توضیحی برای کشتار افراد بیگناه و بیسلاح در دو نوبت در کمپ اشرف بتراشند.
من در یک مناسبت با کمیسر عالی پناهندگان دو هفته پیش صحبت کردم. او ابراز یاس و سرخوردگی زیادی نسبت به به دولت مالکی داشت. ولی من باید به شما بگویم و قصد دارم از منظر سوم به مسأله نگاه کنم. او ابراز سرخوردگی و حتی شگفتی میکرد که چرا ایالات متحده کاری نمیکند زیرا استمرار نامگذاری تلاشهای محدود آنها را به شکست کشانده است،
زیرا آنها (کمیساریا) میدانند حتی اگر دسترسی به ساکنان داشته باشند. هر چند که تا بهحال دولت عراق این دسترسی را به آنها نداده است.
ما امروز اشاره کردیم و حتی همین امروز مارتین کوبلر به شما گفت که دولت عراق گفته است جابجا بشوید. «شما، زنان و مردان باید به نقطه دیگری در داخل عراق جابجا بشوید».
من دارم به این فکر میکنم که چرا ما این حد بیجربزه، تسلیم طلب هستیم و چرا اجازه میدهیم این دولت که برای آن هزاران جان را فدا کردهایم و این بسیار مهمتر از سرمایهیی است که هزینه کردهایم، به ما بگوید کاری را بکنیم که هیچ سنخیتی با تعهدات گستردهتر اخلاقی ما برای حمایت از حقوقبشر و پایبندی به تعهدمان که به تکتک ساکنان اشرف دادیم و تضمین کردیم از آنها بر اساس کنوانسیون ژنو حفاظت کنیم، ندارد.
نکته قابلتوجه دیگر که ظرف چند روز گذشته متوجه آن شدهایم این است که نه تنها دولت عراق میگوید به رفتار خودش با ساکنان کمپ اشرف بهعنوان یک سازمان تروریستی ادامه خواهد داد، بلکه گفتهاند که آنها توسط کنوانسیون ژنو حفاظت نمیشوند. این یک موضعگیری خیلی عجیب از جانب کسی است که میخواهد توسط جامعه بینالمللی پذیرفته بشود.
میزان نفوذی که رژیم ایران در عراق دارد، بسیار عجیب است. خوب است به خودمان یادآوری کنیم، خانمها و آقایان، که دولت مالکی در انتخابات پیروز نشد و او مجبور شد یک دولت ائتلافی را تشکیل دهد. و همه ما میدانیم که او به چه کسی برای تشکیل این ائتلاف متوسل شد. همان فردی که ارتش و نیروهای ویژه ما، وقتی او رهبری شبهنظامیان را برعهده داشت، یعنی مقتدی صدر، دنبالش بودند. و البته وقتی او از عراق خارج شد در ایران از حمایت و امنیت برخوردار شد. و البته (مالکی) او را برگرداند و این بهمعنی بازگرداندن نفوذ خیلی زیاد رژیم ایران بود.
هر یک روزی که من افتخار داشتم به کشورم و به رئیسجمهور خدمت کنم، چه در موضع دستیار رئیسجمهور در امور امنیت داخلی و چه بهعنوان وزیر امنیت داخلی، ما مدارک را یک جدول ماتریکس تهدیدات نامگذاری کرده بودیم. لذا، هر روز، گزارش، دو صفحه بود. برخی اوقات ده، بیست صفحه بود و حاوی گزارشهای سازمانهای مختلف اطلاعاتی که از منابع مختلف گردآوری شده بود. در این گزارش، فهرستی از تهدیدات علیه ایالات متحده وجود داشت. وقتی به تهدیدهایی نگاه میکردید که معتبر بودند، در مورد برخی اقدام شد و برخی اوقات اتفاقی میافتاد و برخی اوقات ما صبر میکردیم تا اطلاعات بیشتری را بگیریم و برخی رد میشدند. ولی ته خط، حتی در یک مورد هم من ندیدم چه در کاخ سفید و چه در سمت اولین وزیر امنیت داخلی، که تهدیدی از جانب حتی یک نفر از ساکنان کمپ اشرف و یا حامیان مجاهدین متوجه آمریکا باشد. با این حال، و به هر دلیلی، ما به ادامه نامگذاری آنها ادامه دادیم.
بنابراین، من یک پیشنهاد دارم. یک پیشنهاد. مالکی در روز 12دسامبر به این کشور میآید و من واقعاً امیدوارم که نوار این برنامه به دست کاخ سفید برسد. وزارتخارجه ویزا صادر میکند و وزارت امنیت داخلی، هرچند که ویزا صادر شده باشد، حق دارد از ورود به این کشور جلوگیری کند. این یک موضع جالب و عادلانه است. یک ارگان ویزا صادر میکند و یک ارگان در را باز میکند و به شما اجازه ورود میدهد. خوب من یک ایده دارم. خوب است دو شرط را قبل از اینکه ما در را باز کنیم، تعیین کنیم. یکی خارج کردن مجاهدین از لیست. من از تشویق شما متشکرم ولی کارهای خیلی بیشتری هست. ما باید از لیست خارج کنیم. ما میخواهیم اصرار بورزیم که دولت عراق با کمیسرعالی حقوقبشر در امور پناهندگان همکاری کند و ما اصرار خواهیم کرد که مصاحبههای اولیه در کمپ اشرف صورت گیرند. ما اصرار خواهیم کرد تا مللمتحد هم به کمیسرعالی پناهندگان و هم تیم او و نیز ساکنان اشرف حفاظت بدهد و ما اصرار خواهیم کرد که ایالات متحده یک نقش پیشتاز را نه تنها در کادر مللمتحد بلکه با دوستانمان در سراسر جهان برعهده بگیرد. ما باید به این فکر کنیم و این را درک کنیم. اینها باید شروط باشند. از لیست خارج کنید، با مللمتحد همکاری کنید و آنها را در کمپ اشرف حفظ کنید و از زنان و مردان اشرف با کلاه آبیها حفاظت کنید و یک نقش رهبری کننده را برای بازاسکان این زنان و مردان در کشورهایی که آنها را خواهند پذیرفت، و خانوادههای آنها و اعتقاد آنها به یک ایران غیراتمی، صلحجو و بردبار، ایفا کنید.
و یک ایده نهایی: بحثهای مفصلی درباره یک واژه که رهبری رئیسجمهور اوباما را در رابطه با لیبی توصیف کرده، صورت گرفته است. برخی میگویند یک شیوه مؤثر، اشاعه منافع گسترده بشردوستانه و تشکیل یک ائتلاف، بوده است. برخی به این اندازه از آن حمایت نمیکنند. ولی شما میدانید من در مورد چه چیزی صحبت میکنم. واژهای که بهکار برده است این است که رئیسجمهور قادر بوده از پس قضایا رهبری کند. خود من بهسادگی به رئیسجمهور خودم میگویم، و او رئیسجمهور من هم هست، آقای رئیسجمهور، زمان آن رسیده است که شما در جلوی صف، رهبری کنید. شما میتوانید از هر سربازی هر تفنگداری سؤال کنید، که مشکلترین کار چیست؟ و آنها به شما میگویند، پیشتاز بودن. زیرا برخی اوقات، کسانی که نقش پیشتاز را ایفا میکنند، مورد انتقاد قرار میگیرند. آنها کسانی هستند که با دشمن مقابله میکنند. لذا، اکنون، در مورد این موضوع، رئیسجمهور، شما باید پیشتاز باشید. مجاهدین را از لیست خارج کن و به آنها حفاظت بده تا بتوانند یک ایران آزاد، مستقل و غیراتمی را اشاعه دهند. ما به تغییر رژیم در ایران نیاز داریم و نقطه شروع خارج کردن مجاهدین از لیست است. رئیسجمهور، پیشتاز باش.
معرفی سفیر جوزف
فکر نمیکنم سفیر رابرت جوزف بخواهد دنبال این برود. ولی فکر میکنم مجبور به اینکار خواهد بود.
پروفسور آلن درشوویتز، چه بحث شفافی که تمامی اذهان آشنا به قانون اما با وجدان که بتوانند پی بگیرند. چه چهارچوب فوقالعادهیی از آنچه که ما با آن روبهرو هستیم و ربط دادن آن به وجوه بسیار ضروری.
یک بار دیگر بهخاطر آن سخنان قدرتمند از شما تشکر میکنم.
ما یک دیپلومات و سفیر برجسته را میان خودمان داریم که جلودار جنبش حفاظت از دنیا از بیم سلاحهای هستهیی بوده است. مناصب وی، فرستاده ویژه ایالات متحده برای عدم توسعه هستهیی، مشاور وزیر در کنترل تسلیحات و امنیت جهانی بوده است. تمام زندگیاش را صرف هماهنگی برای جلوگیری و توقف سلاحهای کشتار جمعی و دفاع از ایالات متحده و جهان در برابر این سلاحها کرده است. او اینجاست که بگوید که چرا در همبستگی علیه تهدید تروریسم رژیم ایران نه تنها علیه کمپ اشرف بلکه علیه تمام مردم جهان است.
لطفاً سفیر رابرت جوزف را بگرمی تشویق کنید
سفیر رابرت جوزف، دستیار ویژه رئیسجمهور آمریکا ۲۰۰۱ - ۲۰۰۴
متشکرم و عصر شما بهخیر.
جامعه ایرانی شمال کالیفرنیا به همراه سایر گروهها که به پیشبرد یک جمهوری دموکراتیک مبتنی بر جدایی دین از دولت در ایران کمک میکنند، به عقیده من نقش بسیار مهمی برای بازیکردن و نهایتاً تعیین نتیجه مسأله هستهیی دارند. با کارهایی که در ده سال گذشته برای متوقف کردن رژیم ایران در دستیابی به سلاح هستهیی، در کاخ سفید و وزارتخارجه انجام شده و اکنون در بیرون دولت انجام میشود، من متقاعد شدهام تا زمانی که رژیم سرکوبگر تهران با مقاومت مردم ایران جایگزین نشده است، ما بهطور دائم در پایان دادن به برنامه هستهیی موفق نشدهایم.
البته راههای مختلفی وجود دارد که ایالات متحده و سایر کشورها دارند دنبال میکنند. از جمله مجازاتهای اقتصادی از طریق مللمتحد و حتی اقدامات اقتصادی شدیدتر تحت قوانین ملی خودمان یا فعالیتهای مخفی نظیر حمله گزارش شده کامپیوتری که مجتمع هستهیی رژیم ایران را اداره میکند.
همچنین احتمال استفاده از نیروی نظامی در آینده علیه تأسیسات شناخته شده هستهیی نیز وجود دارد که من در مورد آن صحبت خواهم کرد.
ولی دست آخر، در حالیکه همه این اقدامات ادامه داشته و احتمالاً ادامه خواهند داشت تا برنامه هستهیی را آهسته کنند و در حالیکه خرید زمان بهلحاظ استراتژیکی مهم است، آنها (نمیتوانند) برنامه اتمی (رژیم ایران) را خاتمه دهند. آنها سران رژیم ایران را متقاعد نمیکنند که مسیرشان را عوض کنند. تنها از طریق تغییر سیاسی داخلی ما به این نتیجه میرسیم.
بنابراین، حالا که حرف آخرم را زدم، اجازه بدهید کمی به عقب برگردم و توضیح دهم که چگونه به این نتیجه رسیدهام. من با بازبینی برنامه هستهیی رژیم ایران شروع میکنم و آنچه که نگران کنندهترین جنبه آخرین گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی است را برجسته میکنم. گزارشی که بعد از انتشارش در هفته گذشته توجه رسانهها در سراسر جهان را به خود معطوف کرد.
بعد از آن سعی خواهم کرد برنامه هستهیی رژیم ایران را در چارچوب قرار دهم و ببینیم که این برای امنیت آمریکا به چه معنی است؟ برای امنیت منطقه خلیج فارس به چه معنی است؟ چرا رژیم ایران سلاح هستهیی میخواهد؟ و چنین سلاحی چطور میتواند سیاستها و خواستهای این رژیم را تحت تأثیر قرار دهد؟
بنابراین برای شروع، اجازه بدهید بهطور خلاصه گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی را خلاصه کنم. گزارشی که آژانس میگوید بر اساس شواهد معتبر روی زمین در ایران و همچنین اطلاعاتی که از ده کشور دیگر جمع شده، تنظیم شده است.
هشدار دهندهترین قضاوتها در گزارش با آنچه آژانس بهعنوان فعالیتهای توسعه پژوهش و آزمایش و فعالیتهای آزمایش که در طراحی یک سلاح هستهیی مفید خواهد بود، توصیف میشوند، سر و کار دارد. به عبارت دیگر، رژیم ایران در حال کار بر روی بلوکها برای ساخت بمب اتم است.
برای سازمانی به محتاطی آژانس بینالمللی انرژی اتمی، این یک گام مهم به جلو است. این شاخصها شامل ایجاد مدلهای کامپیوتری برای انفجار هستهیی از جمله تحریک نوترونی، سیستمهای چاشنی و انفجارهای درونی است.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی همچنین میگوید اسناد و مدارکی به دست آورده که نشان میدهد رژیم ایران احتمالاً از طریق شبکه عبدالقادرخان، اطلاعات مربوط به طراحی انفجار هستهیی را به دست آورده است. همچنین در آزمایش با مواد منفجره متعارف برای فشردهسازی فلز به جرم مناسب برای آغاز یک واکنش زنجیرهیی کار کرده است.
در نهایت، گزارش به شواهدی اشاره کرده که نشان میدهد رژیم ایران بهدنبال تعدادی از طرحهای کلاهک برای پرتاب سلاحهای هستهیی و بهطور خاص گذاشتن چنین کلاهکی بر روی موشک شهاب3 دوربردش بوده است.
برخلاف برآورد سازمانهای اطلاعاتی ایالات متحده در سال۲۰۰۷ مبنی بر اینکه رژیم ایران کار بر روی سلاحهای هستهیی را در سال ۲۰۰۳ متوقف کرده بود، آژانس بینالمللی انرژی اتمی نشان میدهد کار قابل توجهی با ابعاد نظامی از آن زمان به بعد و مشخصاً همین اواخر، کار قابل توجهی با ابعاد نظامی انجام شده است.
سفیر آمانو، مدیرکل آژانس، علنی ساخته است که آژانس بینالمللی انرژی اتمی سعی کرد با رژیم ایران در مورد این مسائل صحبت کند، چیزی که آمانو آن را «نگرانی جدی» در خصوص ابعاد نظامی احتمالی رژیم ایران مینامد. اما رژیم ایران همچنان به پنهانکردن آنچه در این زمینه انجام میشود ادامه میدهد. این پنهانکاری مطابق با الگوی یک دهه گذشته انکار و فریب رژیم ایران، هم در برنامه هستهیی و هم در دیپلوماسی این رژیم است.
آنچه گزارش آژانس آشکار میسازد این است که ما دیگر زمان را در سمت خودمان نداریم. از آنجا که برنامه اتمی رژیم ایران در سال۲۰۰۲ توسط سازمان مجاهدین خلق افشا شد، رژیم تهران بهصورت تعیینکنندهیی برای دستیابی به قابلیت سلاح هستهیی حرکت کرد. اینکه آیا این رژیم یک تصمیم نهایی برای ساخت سلاحهای هستهیی گرفت یا نه را نمیتوان ثابت یا رد کرد، اما روشن است که رژیم ایران در حال حرکت با فنآوری مورد استفاده در تولید بمبهای اتمی است و در آیندهیی نزدیک اگر چنین انتخابی بکند، این گزینه در دسترس این رژیم خواهد بود.
بنا بر این چرا این موضوع برای ما مهم است؟ چرا ما باید در مورد توسعه گزینه هستهیی رژیم ایران نگران باشیم؟
هم رئیسجمهور اوباما و هم سلف او، پرزیدنت بوش، اظهار داشتهاند که ایالات متحده نمیتواند و اجازه نخواهد داد که رژیم ایران به سلاح هستهیی دست پیدا کند.
مسلح شدن رژیم ایران به سلاح هستهیی یک تهدید مستقیم برای نیروهای آمریکایی و متحدانشان در خلیج فارس، و همچنین منطقه بزرگتر خاورمیانه، اروپا و در نهایت خود ایالات متحده خواهد بود.
من معتقدم آنچه که به نظر میرسد رژیم ایران از نیروی نظامی و تواناییهای دیگر استفاده کند این ایده را افزایش میدهد که رژیم تهران باور دارد توانایی هستهیی، او را از اقدامات تلافیجویانه محافظت خواهد کرد، احتمال اینکه از ابزار نظامی و سایر ابزار زور استفاده کند، افزایش خواهد یافت. رژیم ایران بهدنبال استفاده از سلاحهای هستهیی بهعنوان یک ابزار قدرتمند ارعاب و باجگیری است.
رژیم ایران با سلاح اتمی، در قلب تروریسم توسط سلاح کشتار جمعی، پیشبرد برنامه دستیابی به سلاح اتمی و حمایت فعال از تروریسم قرار دارد. اگر رژیم ایران سلاح اتمی و مواد اتمی داشته باشد، امکان اینکه این سلاحها به افراد ثالثی منتقل بشود، بیشتر میشود. و نهایتاً رژیم ایران با سلاح اتمی حتی از دخالتهای خارجی احساس امنیت بیشتری میکند و با اطمینان خاطر بیشتری بدون نگرانی و محدودیتی دست به سرکوب مردم ایران خواهد زد. در حقیقت مردم ایران بزرگترین تهدید موجودیت رژیم هستند.
از سال۲۰۰۶، چهار قطعنامه در شورای امنیت مللمتحد تصویب شده که منجر به پرداخت بهای فزاینده برای رژیم ایران بهخاطر رفتارش شده است.
پرزیدنت اوباما اخیراً اظهار داشت که تحریمها، ضربات جدی به رژیم ایران وارد کرده است. مشکل این است که ایجاد مشکلات اقتصادی از طریق تحریمها، پیشرفت برنامه اتمی رژیم یا تلاشش برای به دست آوردن سلاح اتمی را متوقف نکرده است. بنابراین مجدداً این سؤال مطرح میشود که پس چه باید کرد؟
یک مسیر این است که تحریمهای باز هم بیشتری را اعمال کنیم و این کاری هست که در حال حاضر آمریکا دارد در صحنه بینالمللی انجام میدهد. با این وجود، مانند گذشته، روسیه و چین میگویند نه، حداقل این موضع فعلی آنها بهرغم گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی است.
بنابراین، قدم بعدی تحریمهای بینالمللی بیشتر است. اما حتی در همین زمینه هم به نظر میرسد یک محدودیت خودساختهیی وجود دارد، چیزی که در بحثهای اخیر در رابطه با تحریمهای احتمالی علیه بانک مرکزی رژیم ایران دیده میشود.
بعد از اینکه تحریمها علیه بانک مرکزی، که کانال اصلی مراودات برای فروش نفت رژیم ایران در بازار جهانی است، در چشمانداز قرار گرفت، به نظر میرسد مقامات آمریکا دارند از این اقدام فاصله میگیرند، چرا که میترسند ضربه آن آنقدر زیاد باشد که قیمتها را بیش از حد در آمریکا بالا ببرد.
بنابراین به نظر میرسد اینجا بهایی هست که ما حاضر نیستیم بهلحاظ اقتصادی بپردازیم تا با برنامه اتمی رژیم ایران مقابله کنیم.
پس ما میتوانیم تحریمهای بیشتری را اعمال کنیم و اقدامات مخفیانه بیشتری انجام بدهیم و هر دو اینها باید صورت بگیرند. اما با توجه به تجربه مان در طی 5سال گذشته، ما نباید انتظار این را داشته باشیم که این اعمال مؤثر باشند، یعنی برنامه اتمی رژیم را متوقف کنند.
زمان دارد به سرعت از دست میرود. اینکه ما یک سال یا دو سال وقت داشته باشیم، نمیتوانیم مطمئن باشیم که یک سیاست قطره چکانی که صرفاً همان کارهای گذشته را کمی بیشتر انجام بدهیم، موفق باشد. در حقیقت، بر اساس تجربه تا بهحال، میتوان چنین نتیجهگیری کرد که ما اگر راه جدیدتری اتخاذ نکنیم در هدفمان موفق نخواهیم شد.
بگذارید صریح بگویم، ما در یک مقطع حیاتی هستیم. ما با انتخابهای بسیار سخت و ریسکهای عظیمی روبهرو هستیم. بهخاطر اینکه ما در حال حاضر در این چهارراه قرار داریم، ما باید منافع، هزینهها و ریسکهای استفاده از زور را بررسی کنیم، البته منظور اشغال یا بمباران شهرها و تأسیسات صنعتی در ابعاد گسترده نیست، بلکه حمله و منهدم کردن تأسیسات شناخته شده، یا حداقل تأسیسات شناخته شده اصلی اتمی میباشد. هیچکس دلش نمیخواهد که مجبور باشد از زور استفاده کند. اما این چالشی است که برای آن هیچ انتخاب سیاسی آسانتر یا حتی خوبی وجود ندارد. طبیعتاً این یک موضوع بسیار حساسی است و باید که باشد.
من الآن این حرفها را در گوشم میشنوم که ما باید برای اثر کردن تحریمها یا اقدامات مخفیانه، فرصت بیشتری قائل بشویم. اما همانطور که گفتم، برداشت من از گزارش آژانس بینالمللی اتمی این است که برای ما دیگر فرصتی باقی نمانده است. این دیگر یک انتخاب مطلوب نیست.
البته ما میتوانیم انتخاب کنیم که از زور استفاده نکنیم و میتوانیم به همین سیاست فعلی بسنده کنیم. اما اگر چنین کاری را بکنیم، فکر میکنم باید این حقیقت را بپذیریم که به اغلب احتمال با رژیم ایران دارای سلاح اتمی مواجه خواهیم بود.
در حالیکه دولت اوباما مطرح کرده است که همه انتخابها روی میز هستند، با این حال این را هم تصریح کرده است که خواستار استفاده از زور نیست.
اما تضاد این است که هیچ دلیلی وجود ندارد بتوان به این باور رسید که رژیم ایران هرگز برنامه اتمی خود را کنار بگذارد، فقط یک استثناء وجود دارد، که متقاعد بشود اگر اینکار را نکند علیه او از زور استفاده خواهد شد.
این آن چیزی بود که در مورد لیبی اتفاق افتاد و این آن چیزی هست که در مورد رژیم ایران صدق میکند.
برای طرف حسابهایی که حاضر به استفاده از زور خواهند بود، این آخرین انتخاب ممکن خواهد بود. کما اینکه اینطور هم باید باشد. در این چهارچوب، ما باید هزینه و نفع احتمالی استفاده از زور را بررسی کنیم.
اجازه بدهید تنها دو نکته دیگر را در جمعبندی صحبتهایم بگویم. اول اینکه همانطور که در ابتدای صحبتم گفتم، تنها راهحل قابل اتکاء برای تهدید اتمی ایران، ظهور یک ایران آزاد و دموکراتیک است. دوم اینکه (البته این بیشتر جنبه شخصی دارد)، امروز از من خواسته شده بود با شما در مورد برنامه اتمی رژیم ایران صحبت کنم و من امیدوارم که صحبتهای من مورد توجهتان قرار گرفته باشد.
اما میخواهم بگویم که در طی چند روز گذشته، در حالیکه خودم را برای این سخنرانی آماده میکردم، و امروز در حالیکه به سخنان بقیه سخنرانان گوش میکردم، به میزان خیلی زیادی در مورد مجاهدین خلق ایران آموختم، چیزی که در گذشته نسبت به آن مطلع نبودم. و اکنون میتوانم بدون تردید اعلام کنم که من نه تنها یکی از حامیان خروج مجاهدین خلق ایران از لیست وزارتخارجه هستم، بلکه حامی بقیه اقداماتی هستم که فرماندار ریچ و دیگر سخنرانان امروز مطرح کردهاند. از شما خیلی تشکر میکنم.
پاتریک کندی:
متشکرم سفیر جوزف. ما از شما و رهنمودهای شما بسیار سپاسگزار هستیم، نه تنها برای کشور خودمان بلکه برای جهان چون این سلاحهای هستهیی تهدیدی برای تمام بشریت است.
معرفی ریچارد بن ونیستی
این یک الگو است. ما آن را بارها و بارها همانطور که آلن درشویيتز گفت دیدهایم. بنابراین شاید حالا زمان خوبی برای معرفی فردی باشد که کار خود را صرف کشف الگوهای فساد و غیراخلاقی کرده است. نه تنها ریچارد بن ونیستی، در کمیسیون تحقیق یکی از بزرگترین جنایات علیه ایالات متحده، حملات یازده سپتامبر بوده است اما او خود را دادستان برجسته نیروی وظیفه واترگیت کرد تا فساد در بالاترین سطوح دولت کشور خودمان را بررسی کند، و او وظیفه بررسی سابقه تاریخی در جنگ جهانی دوم نسبت به آلمان و ژاپن و جنایات جنگی از آن دوران را داشت. بنابراین او شخصیت محترمی است که الگوهای رفتاری را دیده است چه در مورد هولوکاست، یا آنچه در ژاپن و رژیم امپراتوری بوده، یا فساد در کشور خودمان از طریق واترگیت، یا در کمیسیون 11سپتامبر بوده است. ما کسی را داریم که میتواند راجع به الگوهای رفتاری کسانی که مسیر فاسد، نه تنها در تاریخ آمریکا بلکه تاریخ جهان را رفتهاند صحبت کند. این مایه افتخار من است که ریچارد بن ونیستی را به شما معرفی کنم.
دکتر ریچارد بن ونیسته، عضو کمیسیون تحقیق 11سپتامبر
عصرتان بهخیر و از معرفیتان متشکرم پاتریک کندی.
کمیسیون ملی فراحزبی در مورد تهاجم تروریستی علیه ایالات متحده معروف به کمیسیون 11سپتامبر، در گزارش نهایی خود، توصیههایی را به کنگره و رئیسجمهور کرده است.
در میان مهمترین این توصیهها از بعد امنیتی آن، به افزایش حداکثر تلاشها برای مقابله با تکثیر تسلیحات کشتار جمعی، گسترش اقدامات امنیتی و همچنین حمایت از برنامه همکاری در تخفیف تهدیدات، اشاره شده است.
در یک توصیه مهم دیگر، این کمیسیون به آمریکا فراخوان داده است که برای ارزشهایش قاطعانه ایستاده و خود را در دنیای اسلام معرفی نماید.
هر دو توصیه فوق، در صحبتهای امروز من مهم و ضروری هستند.
جنبش بهار عرب این فرصت را برای آمریکا فراهم ساخته تا ارزشهایمان را در خاورمیانه معرفی و روشن سازد. برای مدتهای مدیدی، ما از یک روش ساده عجولانه کوتهبینانه در برخورد با رژیمهای ستمگر استبدادی پیروی کردهایم. به جای اینکه این برخورد مبتنی بر پرنسیبهایی باشد که کشور ما بر آن بنا شده و بر اساس آن تبدیل به نقطه امیدی برای مردم آزادیخواه شده است که طی پروسهیی در کنار رژیمهای ضددموکراتیک و دجال و دیکتاتور که برای سالها بر آن کشورها حکومت کردهاند، قرار گرفتهایم.
به عقیده من در خصوص دو واقعه اخیر باید در یک کار مشترک، ایالات متحده و متحدانمان فعالیتهای سرزنش کردنی و بیپروای رژیم ایران را محکوم کنند.
اولین واقعه مربوط به گزارش هشتم ماه نوامبر ۲۰۱۱ است که توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی به شورای حکام این آژانس و همچنین شورای امنیت سازمان ملل ارائه شده است. این گزارش بهسادگی دروغهای رژیم در تکذیبهای مکررش در مورد توسعه تسلیحات هستهیی را برملا میکند. در این گزارش، به جزییات برنامه بهدقت سازماندهی و کار شده تسلیحات هستهیی رژیم پرداخته است. در این گزارش همچنین آمده است:
رژیم ایران در حال آمادهسازی برای تولید مواد عالی قابل انشقاق تسلیحات در آیندهیی نزدیک است
رژیم ایران فنآوری برای آمادهسازی چنین مواد قابل انشقاق برای استفاده در سلاح را دارا میباشد.
رژیم ایران همچنین فنآوری تخصصی مورد نیاز برای تسلیحات هستهیی و چاشنی آن را تاکنون بهدست آورده یا اینکه در حال دستیابی به آن است.
اکنون رژیم ایران ممکن است تکنیکهای بهدست آورده برای تهیه بمب را بهطور کامل بتواند ادغام و استفاده کند.
رژیم ایران ممکن است که در حال انجام شبیهسازی بعضی از نمودهای گسترش تسلیحات هستهیی باشد.
دادههای جدید حاکی از این است که رژیم ایران در حال طراحی نمونههای سلاحها میباشد.
گزارشهای بیشتری دال بر توسعه و گسترش نوترون اولیه مورد نیاز برای ادامه تسلیح چاشنیها و تولید تسلیحات با قدرت بالا، توسط رژیم ایران وجود دارد.
به نظر میرسد که رژیم ایران بهطور فعال مشغول توسعه کلاهکهای هستهیی موشک بوده و در تحولی جدید که توسط آژانس گزارش شده است، امکان دارد که رژیم ایران خود را برای آزمایش در آینده آماده میکند.
دومین تحولی که اخیراً رخ داده است مربوط به توطئه اخیر مربوط به ترور سفیر عربستان سعودی در اینجا یعنی در ایالات متحده است که چنین شرایطی میتواند به مرگ آمریکاییان هم منجر شود. به هرحال اقدامی آشوبانگیز از سوی جانیانی صورت گرفته که بهطور طبیعی به اعمال بد خو گرفتهاند و میخواهند تبدیل به قدرت هستهیی بشوند.
جای هیچگونه شک و تردیدی نیست که تاریخچه طولانی این رژیم مملو از بیاعتنایی به آیین و قوانین بینالمللی و حقوقبشر است. رئیسجمهورش محمود احمدینژاد این نیمه دلقک، نیمه قاتل، هولاکاست را از یک سو نفی میکند در حالیکه از سوی دیگر کمر به نابودی اسراییل از نقشه جهان بسته است. چشمانداز یک قلدر هستهیی در خاورمیانه که تمایل به درگیر شدن در اعمال جنایتکارانه و بیپروا دارد در توطئه اخیر ترور سفیر عربستان سعودی منعکس است. صحبت درباره الهامات و شاید لفاظیها، میزان خوی جنگجویی در تمامی طرفها را مشخص میکند.
بهخاطر منافع زودگذر است که چنین لفاظیهایی از احمدینژاد تراوش میکند و به همین خاطر مشهور است، اما با به وی و کسانیکه بهطور واقع در رژیم ایران تصمیمگیرنده هستند همچون علی خامنهای، خطرات بازی جهانی گوشزد شود.
به عقیده من، تحریم است که موجودیت رژیم ملایان را به مخاطره میاندازد و بدین وسیله شانس به کنترل در آوردن بلندپروازیهای تسلیحات هستهیی رژیم ایران را بیشتر میکند. هیچ انتخاب دیگری از جمله گزینه نظامی را نباید از روی میز برداریم.
تحریمهای بنزین تصفیهشده که در اروپا به فروش میرود و میزان قابل توجهی پول کشور را شامل میشود، باید اتخاذ شود. بدون هیچ شک و تردیدی، باید رژیم ایران را از امکانات ماهوارهیی فرانسه که به آن متکی است، و از نظر رئیسجمهور سارکوزی رژیم ایران با بمب هستهیی بزرگترین تهدید برای امنیت جهانی است، محروم کرد.
طبعاً کارزار پنهانی خرابکارانه علیه برنامه توسعه تسلیحات هستهیی ایران همچون ویروس «استاکس نت» و عملیات دیگر میتواند و باید مورد استفاده قرار گیرد.
نکته آخر اینکه سیستم بانکی ایران و توانایی رژیم ایران برای انجام تجارت بینالمللی توسط شیوههای مختلفی که در دسترسماًن هست، هدف قرار گیرد. دولت اوباما از گزارش آژانس استقبال کرده و دورویی و دروغها و تکذیبهای مکرر رژیم ایران را رد کرده است. به عقیده من، ما باید از تلاشهای دولت برای عملی کردن تحریمها بهرغم شرایط اقتصادی سختی که همه ما روزانه با آن مواجه هستیم، حمایت کنیم. چنین اقدامی نیازمند تبحر خیلی زیاد و قضاوت میباشد. اما در نهایت ما نباید از قدرت عظیمی که در اختیارمان هست تا به نتیجهیی که در تلاش برای رسیدن به آن هستیم، کوتاه بیاییم.
خیلی متشکرم.
معرفی کریستین وایتون
ما با معرفی آخرین سخنران برنامه را به پایان میبریم. ژنرال پرسید که چه کار باید بکنیم؟ ایزولاسیون یا تحریم و چگونه این سیاستها در رابطه با دشمن شماره 1 و استراتژیک آمریکا همانطور که ژنرال گفتند رژیم ایران است، باید اعمال شوند.
برای شنیدن این نظرات از کریستین وایتون، مدیر سابق سیاست آمریکا در وزارت امور خارجه دعوت میکنم.
متشکرم آقای وزیر، فرماندار، عضو سابق مجلس نمایندگان ولی همچنین نظامی پیشین ایالات متحده آمریکا، متشکرم برای خدماتی که برای کشورمان انجام دادهاید.
کریستین وای تن، مشاور وزیر خارجه ۲۰۰۳ – ۲۰۰۹
نماینده کندی از معرفی که کردید تشکر میکنم.
این یک افتخار است که با چنان سخنرانان برجستهیی درباره یکی از جدیترین تهدیدات علیه ایالات متحده صحبت کنم که البته رژیم ایران و مزدورانش و کارهایی که در سراسر جهان به آن مبادرت میکنند، هستند.
بهطور قطع و یقین، دو ماه گذشته برای دیکتاتورهای حاکم بر ایران، ماههای پرفعالیتی بوده است. همانطور که ما از تعدادی از سخنرانان شنیدیم و شما هم با آن آشنا هستید. ما شاهد آنچه رژیم ایران درباره کمپ اشرف و مجاهدین انجام داده است، هستیم. شما همچنین میدانید، همانطور که از سفیر جوزف و دیگران شنیدیم هفته گذشته آژانس بینالمللی انرژی اتمی گزارش کرد که رژیم ایران بهکار روی تسلیحات اتمی ادامه میدهد و یافتههای آنها عاری از ابهام بود. این گزارش که برای آژانس یک چرخش فوقالعاده است، روشن میسازد هیچکس دیگر به نحو معتبری نمیتواند بگوید رژیم تهران در جستجوی کسب توانایی تسلیحات اتمی نیست.
همانطور که آقای بن ونیسته و ژنرال کین، به ما یادآوری کردند، یک ماه پیش، ایالات متحده توطئهیی را توسط مأموران رژیم ایران افشا کرد که میخواستند سفیر عربستان را به قتل برسانند در همین جا، در واشینگتن. یک توطئه که بر اساس آن، مأموران، یک کارتل مواد مخدر مکزیکی را استخدام کرده بودند که به ما در همین جا ضربه بزنند. این توطئه محتملا منجر به مرگ تعدادی از نمایندگان کنگره و سایر شخصتیهای سرشناس میشد.
و ژنرال کین لیست مفصلی از سایر جرایم شنیع علیه آمریکاییان را توسط این رژیم برشمرد. این فعالیتها احتمالاً برای شما که اینجا جمع شدهاید، اصلاً تعجبی ندارند. رژیم تهران به استفاده از تروریستها بهعنوان ابزار سیاست رسمیاش ادامه میدهد. رژیم به تلاشش برای گسترش حیطه و نفوذش در سراسر جهان ادامه داده است. و کماکان دشمن شماره یک آزادی در خاورمیانه است.
رژیم تهران بهطور خاص در جنگ سیاسی مؤثر بوده است و این موضوعی است که من میخواهم روی آن متمرکز بشوم، بر اساس آنچه نماینده کندی گفت در مورد درسهایی از کره شمالی و سایر نقاط که ما بهدنبال کمک به آزادیخواهان بودهایم.
جنگ سیاسی میتواند بهعنوان مجموعهیی از قدرت دولتی تعریف شود که بین دیپلوماسی، دیپلوماسی سنتی و جنگ رودرو تعریف میشود. هدف این است که یک نتیجه سیاسی به دست بیاید. یعنی چیزی که یک دولت میخواهد خارج از مرزهایش به دست بیاورد. و برای چنان کاری، از ابزاری استفاده کند که مؤثرتر از مذاکراتی است که دیپلوماتها انجام میدهند. ولی قطعاً با هزینه کمتر از به جنگ رفتن که ممکن است شامل فعالیتهای مالی، فرهنگی، نظامی و اطلاعاتی باشد.
رژیم تهران این را درک میکند و جنگ سیاسی را فهم میکند. این رژیم کم و بیش از زمان شکلگیری «جمهوری اسلامی» به جنگ سیاسی مبادرت کرده است. بهعنوان یک کشور اشاعه دهنده اسلام افراطی، رژیم ایران به صدور اسلامگرایی تمایل دارد. همچنین حمایت از کشورهایی که از جاهطلبیهای پلید آن در خارج حمایت میکنند.
من فکر میکنم این یک عنصر مهم است که سیاستگذاری آمریکا به آن عنایت داشته باشد. ضرورتاً تحلیلگران در اینجا میباید بیشتر روی برنامه هستهیی رژیم متمرکز باشند. این البته یک موضوع نگرانی بسیار شدید و یک چالش امنیت ملی است که نه دولت فعلی در کاخ سفید و نه دولت قبلی، یک سیاست مکفی را ترسیم نکردهاند.
ولی من معتقدم که از منظر امنیت ایالات متحده، بزرگترین تهدید محتمل در واقع در احتمال شلیک اول رژیم ایران یا اشاعه تسلیحات اتمی به یک شبکه تروریستی، که هر یک از آنها بهمثابه خودکشی برای رژیم تهران خواهد بود، نمیباشد. بلکه به صراحه یک تهدید بزرگتر و قابل ملاحظهتر، گستاخی است که یک زرادخانه هستهیی به این رژیم خواهد داد تا به خرابکاری و سایر فعالیتهایی که در مورد آنها بسیار مهارت دارد، بپردازد.
لذا، متأسفانه، تا آنجا که به ما مربوط میشود، دسترسی رژیم ایران به سلاح اتمی، یک دستاورد بادآورده برای آن در زمانی خواهد بود که میباید در عوض نسبت به آینده خودش بسیار احساس عدم امنیت نماید.
خارج ایران، بهار اعراب جذابیت محدود حکومت آخوندی را که در داخل جمهوری اسلامی وجود دارد، نشان میدهد. این واقعیت مجدداً این دروغ را که مردم خاورمیانه خواهان آزادی و دولتهایی که قابل حسابرسی باشند، را به همان شیوهای که ما در غرب میخواهیم، نمیخواهند، افشا کرده است. این امر باید مجدداً به سیاستگذاران در واشینگتن و پایتختهای متحدان آن این علامت را بدهد که دراورمیانه، انتخاب صرفاً بین دیکتاتورها و قلدرمأبان از یکطرف و اسلام گراها از طرف دیگر نیست. در واقع، یک مجموعه گستردهیی از اصلاح طلبان، لیبرالها، مدرهها و هرچه شما میخواهید، آنها را خطاب کنید، هستند که خواهان و تشکیل دهنده آلترناتیو لیبرال تری نسبت به آنچه ما که در بسیاری از نقاط خاورمیانه ظرف چند دهه گذشته دیدهایم، میباشند.
و البته، جنبشی هم در داخل ایران وجود دارد که همانطور که شما میدانید، سطح جدید و گستردهتری را از جدیت در مخالفت نسبت به دولت حاکم نمایندگی میکند. همه اینها با هم آجرهای ساختن بنایی هستند که میتوانند دستاندازی تهران را به عقب برانند و اضمحلال رژیم را در داخل خودش به وجود بیاورند. تاریخ اساساً به ما فرصتی داده است که دوستان رژیم ایران از آن دور کنیم و سقوط آن را در داخل کشور تسریع نماییم.
لذا به نحو غمانگیزی متناقض خواهد بود در زمانی که دولت ایران میباید در مورد آینده خودش نگران باشد، دستیابی به تسلیحات اتمی به رژیم حیات جدید بدهد و به آن اجازه بدهد که بیش از آنچه تا بهحال انجام داده است، انجام دهد، و البته با گستاخی بیشتر.
ما چشمانداز این مسأله را همین الآن دیدهایم. همانطور که گفتم، تهران در جنگ سیاسی مهارت زیادی دارد. البته شما همه این را میدانید. به انحاء طرق، تهران و مزدوران و متحدان آن موفق شدهاند که از روند تغییرات سیاسی و آنچه برخی بهعنوان طلوع دموکراسی در برخی نقاط به آن مینگریستند، برای تضعیف دولت فلسطین و توسط بلوک صدر و همدستانش در عراق، استفاده کنند. در هر مورد، تهران از دموکراسی برای مسموم کردن دموکراسی استفاده کرده است.
و این پایان کار نیست، بهخصوص اگر یک رژیم اتمی در تهران متحدان ما را مرعوب کند و تصور کند که حیات دوبارهیی در داخل کشور بهدست آورده است. ما باید به نحو منطقی در انتظار باشیم که تهران تلاش کند همین کار را درباره سایر تغییرات و تحولات سیاسی انجام دهد. انتخابات مهمی در افق مصر و لیبی هستند و اخیراً در تونس صورت گرفت. نبرد بین اصلاحطلبان و اسلام گرایان رخ خواهد داد و اکنون در حال انجام است و محتملا یک نیروی سیاسی عمده در این دهه خواهد بود.
پیشنهاد من این است که البته ملتهای آزادی باید مقابله کنند. ما باید با جنگ سیاسی از طریق جنگ سیاسی مقابله کنیم. ما باید به رژیم تهران فشار بیاوریم و از شیوههای ممکن مسالمتآمیز استفاده کنیم تا بتوانیم منافع ملی خودمان را از طریق تسریع اضمحلال درونی رژیم به پیش ببریم و نیز به آنها که در ایران در ارزشهای ما و خواسته ما برای یک نظم متمدن سهیم هستند، کمک کنیم.
این چیزی است که ایالات متحده در مورد آن خیلی مسلط بود. در دوران جنگ سرد، ما به جنبشهای سیاسی بومی و صداهای غیربومی کمک کردیم که از هموطنان خود بخواهند از آزادی حمایت کنند و کشورهای اسیر را آزاد کنند. افراد تبهکار به دوستان خودشان کمک میکردند، لذا ریاست جمهورهای هر دو حزب بر این باور بودند که مهم بود به ارزشهای خودمان کمک کنند. شاید فعالترین در این زمینه، رئیسجمهور دموکرات در ابتدای جنگ سرد، هری ترومن، و رئیسجمهور جموریخواه، رونالد ریگان در پایان دوران جنگ سرد بود.
لذا، یک برنامه مسالمتآمیز جنگ سیاسی علیه رژیم فعلی ایران چه باید باشد؟ برخی نکاتی که به آنها اشاره شد، ایدههای خوبی هستند. ولی برخی ویژگیهای این جنگ میتوانند شامل موارد زیر باشند:
اولا، کمک به مخالفان در داخل ایران و آزاد کردن ایرانیان خارج ایران، مثل خود شما، با ابزار ارتباطی و سایر منابع که برای جنبش سیاسی تعیینکننده هستند. ثانیا، ما باید اقدامات مالی بیشتری را علیه بانکها و سایر کمپانیهایی که با رژیم ایران به معامله میپردازند، اعمال کنیم، از جمله از طریق زدن ضربه مرگبار با محروم کردن آنها از معاملاتی که با دلار صورت میگیرند.
ثالثا، ما باید ارتباطات را برای کسانی بهکار بگیریم که بهطور واقعی خواهان آزادی هستند به جای آنکه کسانی که علیه آزادی هستند از آن استفاده کنند.
رابعا، اجازه بدهید قدمهای مشابه غیرخشونتآمیزی را برای کمک به اپوزیسیون سوریه، در هماهنگی نزدیک با متحدان ترک و اردنیمان که در این زمینه خیلی خوب عمل کردهاند، انجام دهیم.
خامسا و بهعنوان آخرین اقدام، در حالی که نکته اصلی جنگ سیاسی، جنگ واقعی نیست، بلکه غیرخشونتبار است، ولی میباید در هر صورت یا توسط یک تهدید نظامی، تقویت یا تضعیف شود. رژیم تهران قطعآ خواهان آن است که نیروهای آمریکا از عراق همسایه تا آخر سال خارج شوند. ما بهتر است بهدنبال شیوههایی باشیم که این عدم توانایی را جبران کنیم تا تهران منفعتی نبرد.
ما این فرصت را داریم که برخورد خودمان را مورد بازبینی قرار دهیم و سیاستمان را مورد تجدیدنظر قرار دهیم، به همان میزان ما این فرصت را داریم سیاست خودمان را در مورد مجاهدین و کمپ اشرف بازبینی کنیم. به قول وینستون چرچیل، «همواره میشود روی آمریکا حساب کرد که کار درست را انجام دهد، بعد از آنکه همه احتمالات دیگر را به پایان رسانده باشند».
لذا، ما باید بگویم زمان آن رسیده است که کار درست در مورد سیاست رژیم ایران و کمپ اشرف را انجام دهیم. با تشکر از شما و با تشکر از این مرا امروز دعوت کردید.
اظهارات پایانی پاتریک کندی:
یکبار دیگر از حضور شما در اینجا تشکر میکنم. شاید وقت آن است چیزهایی را که امروز شنیدیم، بررسی کنیم و خودمان را به تغییر پاسخ متعهد کنیم. نوری مالکی، رئیس دولت عراق در تاریخ 12دسامبر به ایالات متحده میآید. او تحت رسیدگی قضایی برای جنایات جنگی است. او قانون سازمان مللمتحد را انکار کرده است که میگوید باید به آنها اجازه دهد کارشان را بکنند تا اطمینان حاصل کنند کسانی را که در قرارگاه اشرف هستند، میتوان بهعنوان پناهنده قبول کرد و اسکان داد.
بنابراین قبل از اینکه نوری المالکی بتواند به این کشور بیاید باید روشن سازد که ضربالاجل قرارگاه اشرف باید رد شود و به سازمان مللمتحد اجازه داده شود کارش را انجام دهد و اطمینان حاصل شود که نه تنها با آن دسته از ساکنان با عزت و احترام رفتار میشود بلکه قوانین بینالمللی را که تحت آن قرار دارند، محترم میشمارد.
پیام دیگر امروز این است که ایالات متحده آمریکا در تمام این مسائل چه جرمی دارد. و همانطور که ما نه تنها از ژنرالها، وزرای پیشین ایالات متحده و رهبران سیاستهای نظامی و دولتی در کشورمان شنیدیم، بهوضوح اعتبار ایالات متحده نیز در معرض آزمایش است. این تنها مهم نیست که نوری مالکی به قوانین بینالمللی احترام بگذارد، بلکه مهم است ایالات متحده که در سمت حقوقبشر و عدالت و موارد بسیار دیگری در سراسر جهان بوده همچنان روی اصولش بایستد و همچنین در برابر کسانی که صلح جهان را تهدید میکنند مثل ملاها در تهران بایستد. 12دسامبر لحظهیی است برای ایالات متحده که برای بقیه جهان روشن سازد در مورد گسترش سلاحهای کشتار جمعی ایران و تروریسمش در سراسر جهان و ارعاب افراد قرارگاه اشرف از طریق وابستهاش نوری المالکی کجا میایستد.
زمان دارد از دست میرود. زمان حرف زدن گذشته است. زمان عمل کردن همین الآن است. ما چه چیزی به ساکنان کمپ اشرف مدیونیم؟ اول از همه ما به آنها مدیونیم که بخشی از سازمانی هستند که هشدار داد رژیم ایران یک بار دیگر کارزاری برای ساخت بمب هستهیی راه انداخته است. آنها دوستان ما هستند و آنها بهخاطر کاری که کردهاند و دادن اطلاعات لازم دوست جهان هستند.
آنها نه تنها شاهد جنایات رژیم تهران هستند بلکه در نهایت میوانند شهودی برای یک دادگاه واقعی جنایی برای سران رژیم ایران باشند. از همین رو آنها برای همه انسانهایی که به احترام و شأن و منزلت حقوقبشر توجه میکنند، مهم هستند. ما باید هر کاری که میتوانیم برای کسانی بکنیم که آنجا بودهاند و با هشدار به ما از ما محافظت کردهاند، آنجا بودن برای شهادت در مقابل دشمن غدار ما، رژیم ایران. وزارتخارجه نمیتواند بگوید که از ان بیاطلاع بوده است.
حالا زمان برای عمل است. زمان آن است که ایالات متحده برای آنچه عدالت و حقوقبشر و حفاظت از آزادی برای همه مردم است بایستد، بدون توجه به جایی که آنها زندگی میکنند. بنابراین، من میخواهم یکبار دیگر از همه شما تشکر میکنم. یکبار دیگر بهطور خاص از سخنرانان برجستهمان که امروز با فصاحت صحبت کردند، تشکر کنم. بسیار ممنونم.