کنفرانس در واشینگتن
تهدید فزاینده رژیم ایران
گزینههای سیاست برای ایالات متحده
مسئولیت آمریکا و مللمتحد
در حفاظت و تضمین حقوق ساکنان اشرف
25فوریه ۲۰۱۲ (6اسفند ۱۳۹۰)
تهدید فزاینده رژیم ایران
گزینههای سیاست برای ایالات متحده
مسئولیت آمریکا و مللمتحد
در حفاظت و تضمین حقوق ساکنان اشرف
25فوریه ۲۰۱۲ (6اسفند ۱۳۹۰)
ریچارد دیلی
شهردار شیکاگو به مدت 22سال
عالیترین مدیر شهری ایالات متحده- ۲۰۰۵
مدیر کنفرانس شهرداران آمریکا - ۱۹۹۶
سفیر فیلیپ لادر
سفیر آمریکا در انگلستان ۱۹۹۷ ـ ۲۰۰۱
معاون رئیس دفتر رئیسجمهور بیل کلینتون
عضو هیأت مدیره صلیبسرخ آمریکا
رودی جولیانی
شهردار نیویورک در سال ۲۰۰۱
شهردار جامعه بینالمللی در نیویورک
هوارد دین
رئیس حزب دموکرات آمریکا۲۰۰۴ ـ ۲۰۰۹
کاندیدای ریاستجمهوری
تام ریج
وزیر امنیت آمریکا ۲۰۰۳ ـ ۲۰۰۵
فرماندار پنسیلوانیا ۱۹۹۵ـ ۲۰۰۱
پروفسور آلن درشویتز
معروفترین وکیل جهان در پروندههای جنایی
گلن کارل
معاون پیشین اطلاعات مرکزی آمریکا
آوی جوریش
مشاور پیشین وزارت دارایی آمریکا
و
تام تانکردو
نماینده پیشین کنگره آمریکا
آقای تانکردو:
حالا ما از شهردار یک شهر بزرگ دیگر میشنویم، شهرداری با یک حزب سیاسی متفاوت. او اولین بار در سال ۱۹۸۹ بهعنوان شهردار شیکاگو انتخاب شد. آقای دیلی پاییز گذشته اعلام کرد که بعد از 22سال شهردار بودن و 40سال که منتخب مردم بوده است، دیگر کاندیدای برای انتخاب مجدد نیست.
در سال ۱۹۹۶ او رئیس کنفرانس شهرداران آمریکا بود. شهردار دیلی همچنین بهعنوان عضو ممتاز دانشکده سیاستگذاری عمومی هریس از دانشگاه شیکاگو منصوب شده است.
ریچارد دیلی
آقای ریچارد دیلی
متشکرم. بسیار مفتخرم که امروز اینجا با چنین پنل ممتازی باشم.
امروز که ما درباره اشرف و کمپ لیبرتی صحبت میکنیم در واقع داریم درباره اعضای خانواده شما و خانواده ما صحبت میکنیم. من این را میگویم چون مهم است، نه تنها جامعه ایرانی بلکه سایر رهبران، نه تنها یک بحث بهصورت ملی است، بلکه من از یک چشمانداز دیگر آمدهام.
از همه شما که از جوامع مختلف در اینجا هستید میخواهم به جوامعتان برگردید و درباره آنچه در اشرف و لیبرتی میگذرد صحبت کنید. با مردم صحبت کنید با شهردارتان صحبت کنید اعضای شورای شهر، مقامات محلی، فرمانداران، با آنها صحبت کنید تا بتوانیم واشینگتن را به حرکت واداریم. حرکت واشینگتن سخت است، ولی افراد میتوانند واشینگتن را حرکت دهند و پیام امروز این است.
ما در آمریکا درباره تاریخ جهان آنقدر آگاه نیستیم ولی باید باشیم چون برای درک تاریخ آمریکا باید تاریخ جهان را درک کرد.
متأسفانه همانطور که آلن درشویتز اشاره کرد، ما داریم اشتباهات گذشته را تکرار میکنیم و به این دلیل مهم است که شما باید با هم جمع شوید و مستمراً داستانتان را در جوامعتان از هر گروه نژادی و قومی بگویید، چون اگر نگویید این داستان فقط به جامعه ایرانی محدود میشود.
این داستانی است که نه تنها در ایالات متحده، بلکه در سراسر جهان باید گفته شود و به این دلیل مهم است که ما میخواهیم به کنفرانس شهرداران آمریکا که در ماه ژوئن برگزار میشود بیاییم و در آنجا قطعنامهیی درباره کمپ اشرف و کمپ لیبرتی بگذرانیم و آمریکاییهای بیشتری را درباره بیعدالتی که همینجا در جهان صورت میگیرد آگاه کنیم.
به این دلیل است که من امروز اینجا هستم، از طرف یک شهری که جهان را درک میکند، درک میکند که مهاجرین چه کسانی هستند، مهمتر از همه از فرهنگ ایرانی قدردانی میکند، از تمدن آنها قدردانی میکند، بهخاطر آنچه برای آمریکا کردهاند و ما میخواهیم از روانهای از دست رفته در کمپ اشرف قدردانی کنیم و همچنین از افراد کمپ لیبرتی.
متشکرم
تانکردو:
سخنران بعدی فرماندار دین، رئیس سابق حزب دموکرات است. او کاندیدای ریاستجمهوری و شش دوره فرماندار بود که به مدت 12سال طول کشید، طولانیترین مدت فرمانداری در این ایالت بود. او همچنین رئیس انجمن فرمانداران و کنفرانس فرمانداران در نیوانگلند - فرماندار ورمانت بود.
هاوارد دین:
با تشکر، اجازه بدهید من از نماینده کنگره بهخاطر معرفی سخاوتمندانهاش تشکر کنم. امروز شمشیرهایمان به یک سمت است. و آن سمتی که شمشیرها آن را نشانه رفتهاند، به سوی یک بیعدالتی بزرگ، یعنی نفس بر جای ماندن رژیم ملاهاست که مردمشان را سرکوب میکنند و به بند کشیدهاند و آنها سرنگون خواهند شد و ما باید در این رابطه دست به کاری بزنیم. همین حالا.
ما درباره بهار اعراب صحبت کردهایم. یک بهار ایرانی هم بود و توسط آخوندها و آیتاللهها سرکوب شد. ما باید از عدالت در همه جا حمایت بهعمل بیاوریم، زیرا همانطور که میدانید وقتی بیعدالتی در یک جا باشد، این بیعدالتی برای همه است.
ایالات متحده مسئولیت دارد. ما میتوانیم درباره مالکی و آخوندها تا میخواهیم شکایت کنیم. ولی ایالات متحده آمریکا مسئولیت نهایی را برای امنیت ساکنان اشرف و تکتک نفرات اشرف که بهطور مکتوب توسط یک فرمانده ارشد نیروهای مسلح آمریکا، امضا شده بود، برعهده دارد.
واقعیت امر این است که این صرفاً یک مبارزه برای حفظ جان ۳۴۰۰تن افراد غیرمسلح و بیدفاع و محصور شده در یک کشور به نحو فزایندهیی غیردموکراتیک، نیست. این یک مبارزه برای این است که ایالات متحده چگونه کشوری باشد.
اگر کشوری در جستجوی این است که یک نمونه برای حقوقبشر، آزادی و دموکراسی باشد، پس آن کشور باید دارای استانداردهای بالاتری از آخوندها و مالکی باشد و ما میخواهیم چنین نمونهیی باشیم.
بنابراین، ما صرفاً بر اساس اینکه کمپ لیبرتی تا چه حد کثیف است مورد قضاوت قرار نمیگیریم. بر اساس اینکه آیتاللهها و مالکی چه کار کردند، مورد قضاوت قرار نمیگیریم. بلکه ما بر اساس این معیار مورد قضاوت قرار میگیریم که اگر فقط جان یکی از افراد غیرمسلح و بیدفاع در اشرف که ما سوگند خوردیم از آنها حفاظت کنیم، از دست برود، این لکه سیاهی علیه میراث ایالات متحده آمریکا خواهد بود و ما مسئول آن خواهیم بود.
اکنون، ما 400تن از ساکنان اشرف را به لیبرتی منتقل کردهایم که آن چیزی که گفته میشد، نبود. به ما دروغ گفته شد. بهتر است در انتخاب کلمات احتیاط نکنیم. به ما صریحاً دروغ گفته شد.
من موافقم که لازم است مشخص کنیم چه کسی این دروغ را گفت. اما، جدای از انجام هرکاری برای مشخص شدن اینکه چه کسی دروغ گفته، ما باید در لحظه و فوراً پیشرفت آنچه را که در دستور کار (برای انتقال افراد به لیبرتی) است، متوقف کنیم اکنون فشار زیادی روی دولت ایالات متحده آمریکا خواهد بود که ساکنان لیبرتی را جابجا کنید و آنها را به جایی در غرب بفرستید که امن باشند.
واقعیت این است که بحثهایی صورت گرفته است که آیا ما 400نفر دیگر را بیاوریم یا نه. البته، نه تنها شرایط لیبرتی انزجارآور است، بلکه واقعیت این است که برای 400نفر دیگر جا در کمپ لیبرتی نیست و لذا دولت ایالات متحده باید ساکنان لیبرتی را جابجا کند و آنها را به کشورهایی غربی بفرستد که پناهنده میپذیرند، قبل از آنکه بخواهیم 400نفر بعدی را به لیبرتی بفرستیم، زیرا در کمپ لیبرتی امکانات برای 400نفر دیگر وجود ندارد.
شما داستان را میدانید. در سال ۲۰۰۳ در ازای گرفتن سلاح ساکنان اشرف، ما به تکتک آنها یک تعهد مکتوب دادیم که از آنها دفاع میکنیم. ما در سال ۲۰۰۹، این تعهد را زیر پا گذاشتیم. ما مسئولیت خودمان را در سال۲۰۱۱ رها کردیم؛ وقتی که 47نفر بهطرز فجیعی توسط مالکی، این کشتارگر جمعی، به قتل رسیدند.
ولی این هم ماجرا نیست. بعد از آنکه ما کنترل کمپ اشرف را بهدست گرفتیم و شمار زیادی از افراد برجسته نظامی آمریکا هستند که مثل همه ما بسختی تلاش میکنند تا این موضوع یک پایان موفقیتآمیزی داشته باشد، بعد از اینکه کنترل را بهدست گرفتیم، اداره آگاهی فدرال (اف.بی.آی) به اشرف آمد و تکتک افراد را مورد تحقیق قرار داد. حتی یک تن از ساکنان اشرف پیدا نشد که ربطی به تروریسم داشته باشد و یا در اقدامات تروریستی شرکت کرده باشد.
هیچ توجیهی برای حفظ مجاهدین در لیست تروریستی در آمریکا وجود ندارد و دادگاه استیناف واشینگتن همین حرف را زده است. آنها یکسال و نیم پیش گفتهاند که حق دادرسی عادلانه نقض شده است و این حق دادرسی به مجاهدین باید داده شود و وزارتخارجه باید بازبینی کند. ولی وزارتخارجه از حکم قانونی دادگاه تبعیت نکرده است.
این یک توهین به همه کارهایی است که برای اشاعه دموکراسی میکنیم میباشد.
من بهتازگی از کشور مالدیو برگشتم و اکنون یک تلاش است که ما داریم یک دولت دموکراتیک را ایجاد میکنیم و پیشرفتهایی هم بوده است.
میدانید چقدر برای من مشکل است که به آنها توضیح بدهم که باید به حکومت قانون گردن بگذارند، در حالی که وزارتخارجه ایالات متحده آمریکا خودش به حکومت قانون گردن نمیگذارد؟
چند هفته پیش من در مقابل جمعی در نیویورک صحبت کردم و درباره صلاحیت، اخلاقیات و اصول صحبت کردم. صلاحیت، اخلاقیات و اصول در ایالات متحده در بوته آزمایش است.
ساکنان اشرف کاری را که از آنها خواسته شده است انجام دادهاند. آنها از خانه خود که 25سال در آنجا بودهاند، به جایی که در اساس زندان است و منطبق با هیچ استانداردی در هیچ نهادی، چه در ایالات متحده یا هر جای دیگر نیست، جابجا شدهاند و آنها با استانداردهای مللمتحد مواجه نشدهاند. وقتی به ما گفته شد که لیبرتی بر اساس استانداردهاست، به ما دروغ گفته شد.
لذا، 400نفری که در کمپ لیبرتی هستند اکنون منتظرند و ساعت در حال تیکتاک است. و این مسئولیت ایالات متحده آمریکاست که مطمئن شود جان کسی از دست نرود.
آقای تانکردو:
سخنران بعدی کسی است که در حقیقت فکر کنم کمی بیش از یکسال پیش بود که چنین برنامهای در همین هتل اجرا شد، با حضار کمتر و در یک سالن کوچکتر، و اولین سری سخنرانیها در ارتباط با حمایت از ساکنان کمپ اشرف شروع شد و برای اولین بار آقای وزیر تام ریج در آن شرکت کرد.
تام ریج، اولین وزیر امنیت ملی آمریکا در دوران جورج بوش بود، او 43مین فرماندار پنسیلوانیا از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۱ بود. قبل از آن او عضو کنگره آمریکا از سال ۱۹۸۳ تا سال ۱۹۹۵ بود. در حال حاضر آقای تام ریج بنیانگذار و رئیس شرکت مشاوره حقوقی «ریج گلوبال» مستقر در واشینگتن دی.سی است. او نویسنده کتاب «آزمایش دوران ما: آمریکا در محاصره» و کتاب «ما چگونه میتوانیم در امنیت باشیم» میباشد.
آقای تام ریج:
تام ریج: متشکرم برای مقدمه و معرفی دوستانه تان، متشکرم برای خوش آمدگویی شما.
نمیتوانستم جلو خود را بگیرم و به این فکر نکنم، فکر میکنم همگی ما گاهی به این مسأله فکر میکنیم که ما با حمایت شما دور هم جمع شدهایم، با فعالیت قوی شما، آیا واقعاً ما قادر نبودیم این مقدار پیشرفت را هم که در یکسال و نیم - دو سال پیش تابهحال داشتهایم بهدست بیاوریم اگر پایداری، پایداری مستمر شما، حمایت بیپایان و دائم شما از دوستان و افراد خانوادهتان که در آرزوی آزاد کردن اشرف و آزاد کردن سازمان مجاهدین خلق ایران هستند نبود. ما باید برای شما دست بزنیم. ما بدون حمایت شما اینجا نمیبودیم. برای کاری که شما برای ۳۴۰۰نفر انجام دادهاید متشکرم. شما خیلی بیشتر از کاری که ما بهطور عام یا خاص میتوانستیم انجام دهیم انجام دادهاید. همکاری با شما برای ما بسیار مایه افتخار است. ما در لحظات بسیار حساسی هستیم و این موضوع بسیار جدی و مهمی است.
ولی با وجود اهمیت این موضوع، من هیچ وقت نمیخواهم که شوخی طبعی را کنار بگذارم. بهعنوان یک مرد جوان از اینکه وکیل بودم خیلی خوشحال بودم، هنوز مطمئن نبودم که کسی مرا استخدام خواهد کرد، ولی هنوز هم فعال هستم، پروفسور درشویتز، من هنوز هم 12ساعت آموزش سالیانه را میگیرم. من به اینکه موکل شما باشم افتخار میکنم. از «آلن درشویتز» کسی در جامعه شناخته شدهتر و قویتر در جامعه وکالت و حقوقبشری نیست. من از اینکه موکل شما هستم مفتخرم.
من به دوستم، رودی جولیانی گفتم، من برای ریاستجمهوری کاندید نشدهام ولی اگر رئیسجمهور باشم، یک وزارتخانه جدید درست میکنم بهنام وزارت تهاجم و او وزیر آن خواهد بود. من همیشه از همراه بودن با شهردار دیلی لذت میبرم، او یک دوست بسیار عالی است، کسی که من بهخاطر تغییرات زیادی که ایجاد کرده است برایش احترام زیادی قائل هستم. امیدوارم که پیامش در گوش شما بماند و به دوستانتان هم منتقل کنید.
تیپو نیل گفت: «همه سیاستها محلی هستند ولی اگر شما بخواهید آن را به درجه دولتی برسانید باید از منطقه شروع کنید. شما باید با نماینده، سناتور، هرکسی در منطقهتان شروع کنید». در کنار او بودن خوشوقتی بزرگی است.
دوست منهاوارد دین، چند هفته پیش ما در مورد همین موضوع با هم چند برنامه تلویزیونی داشتیم. خیلی جالب بود، ما باید در مورد یک موضوع دیگر صحبت میکردیم، ما در دو جای مختلف بودیم، ولی در یک صفحه تلویزیون، ما باید در مورد ایران و موضوعاتی متفاوت صحبت میکردیم، در کمتر از 30ثانیه، او اولین کسی بود که موضوع را به سازمان مجاهدین ربط داد و بقیه برنامه را در مورد سازمان مجاهدین صحبت کردیم.
من مایلم که در مورد دیگر سخنرانان هم که بعد از من صحبت خواهند کرد، تعریف کنم، ولی این بدین معنی است که دفعه دیگر آنها مرا باید در آخر لیست سخنرانان قرار دهند. حضور در میان این اشخاص واقعاً افتخار بزرگی است.
گذشته طولانی وجود دارد و وقت زیادی نیاز است که ما بتوانیم به همه آنها بپردازیم که برخی توسط دیگر سخنرانان به آن پرداخته شد، ولی من فکر میکنم که همگی ما میدانیم که فهمیدن آنها برایمان خیلی مهم است.
سازمان مجاهدین خلق ایران ابزار توانمندی دفاع از خودش را، در پاسخ بهدرخواست ما که خواسته دولت عراق از ما بود، به ما تحویل داد. آنها سلاحهایشان را در مقابل تعهد ما در قبال حفاظت و امنیتشان، به ما تحویل دادند.
موقعیت ما در عراق تغییر کرد و عراق مسئول حفاظت آنها شد. عراقیها به ما قول دادند که از ساکنان کمپ اشرف دفاع کنند و حفاظت و امنیت آنان را فراهم کنند.
در سال ۲۰۰۹ به ما هشدار داده شد که به عراقیها نمیشود اعتماد کرد. دوباره در سال ۲۰۱۱ با یک حادثه وحشتناک دیگر به ما یادآوری شد که حرف آنها قابل اتکا نیست.
پس ما در شرایطی قرار گرفتیم که یک تعهد داریم و نیروهایمان را بیرون کشیدهایم، و تلاش میکنیم با دولتی که تحت نفوذ شدید ملاهای ایران است برخورد کنیم و آنها را وادار کنیم کاری که باید را انجام دهند.
تمام سخنرانان در این جلسه به دلائل و انگیزههای مختلفی به این برنامه پیوستهاند. من از طرف آنها صحبت نمیکنم، ولی بهجرأت میتوانم بگویم، یک حس درونی به من میگوید یک چیز باعث میشود همگی ما با هم در یک جا جمع شویم، علاوه بر صحنههای دردناک حمله مسلحانه در سالهای۲۰۰۹ و ۲۰۱۱، و آن این حقیقت مؤثر و فوری است که «ما حرفی زدهایم، ما قول دادهایم».
من همیشه گفتهام که آمریکا یک علامت و مارک دارد، اگر ما یک کالا بودیم چگونه برای فروش آن در دنیا تبلیغ میکردیم. وقتی به نقاط مختلفی در این جهان مراجعه کنیم و در مورد تجربه سیستم منحصربهفرد آمریکا صحبت میکنیم، البته نبایستی آن را استثنایی کرد. این سیستم منحصربهفرد آمریکا همان دولت مختار و تقسیم و توازن قدرت است، حاکمیت قانون و تعهد به بشریت و دادرسی است.
برای همین است که خیلی از ما در این هیأت سخنرانان مفتخر هستیم که در این بریف آمیکونس توسط پروفسور درشویتز معروف نمایندگی میشویم.
زمان دادرسی فرا رسیده است و این یک موضوع اساسی است که همه ما را با هم متحد کرده است. ما کسانی که میگوییم هستیم، ولی ما باید به ارزشهایمان پایبند باشیم و امروز بهنظر میرسد به جای اینکه به ارزشهایمان بها بدهیم، از آنها فاصله میگیریم. اگر ما به ارزشهایمان بها میدادیم، سازمان مجاهدین خلق ایران سالها پیش باید از لیست خارج میشد و مهمتر از آن اصلاً هرگز نباید در این لیست قرار داده میشد، چون این لیست برای یک منظور سیاسی درست نشده بود.
همکارانم در مورد اینکه چگونه سازمان مجاهدین توسط اتحادیه اروپا، انگلستان، اف.بی.ای و سایرین تحت بررسی قرار گرفت، من را در جریان گذاشتند. تجربیات من محدود ولی به این موضوع مربوط است. از هشتم اکتبر سال۲۰۰۱ تا زمانیکه من از وزارت امنیت ملی خارج شدم، من از یک جدول تهدیدات استفاده میکردم. من هر روز آن را میدیدم. یکی از کارهایی بود که من انجام میدادم و من همه چیز را میدانستم، نه اینکه هر چیزی که من میدانستم ما در مورد آن صحبت میکردیم، گاهی موضوعات خوشحال کنندهیی نبودند، ولی من خبر داشتم.
من هر روز لیست تروریستهایی را که خطری برای آمریکا داشتند، دریافت میکردم. من باید بگویم، به یاد ندارم که هرگز چیزی دیده باشم که از مجاهدین بهعنوان یک گروه تروریستی یا از یک تروریست که به این سازمان تعلق داشته باشد و تهدیدی برای آمریکا، شهروندان آمریکایی و یا منافع آمریکا باشد. هر روز که من خدمت کردم، حتی در کاخ سفید، هرگز چیزی ندیدم. آنها به این لیست تعلق ندارند، آنها گروه تروریستی نیستند، آنها را از لیست خارج کنید.
اگر اجازه بدهید، دومین موضوع مهم در اینجا اعتبار است. چند موضوع و شخصیت و انجمن که من خیلی در مورد آنها نگران هستم. من این افتخار را داشتم که در چندین برنامه در کنار خانم رجوی باشم. من در کنار والدین، فرزندان، پسران و دختران، و خانوادههای افرادی که توسط ملاها و احمدینژاد کشته شدهاند و با کسانی که با کمپ اشرف ارتباط شخصی دارند بودهام. من میدانم که چقدر برای خانم رجوی و رهبری مجاهدین دردناک و مشکل بوده است که دوستان و همکاران خود را متقاعد کنند که به کمپ لیبرتی بروند. در مورد اعتبار سازمان مللمتحد و ایالات متحده، یکی از بزرگترین نگرانیهای من این است که خانم رجوی به آنها اعتماد کرد و آنها را باور کرد، در حالی که آنها به اعتماد او خیانت کردند.
آنها به او و رهبری اشرف یکسری عکس دادند که الآن معلوم میشود آن عکسها یکروز دیگر توسط عکاسی دیگر گرفته شده است تا شرایط کمپ لیبرتی را طور دیگری وانمود کنند.
من واقعاً امیدوارم که شما بتوانید با کسانی که در کمپ اشرف هستند صحبت کنید و بر روی آنها تأثیر بگذارید و کسانی که در سراسر جهان درگیر موضوع سازمان مجاهدین خلق هستند، بدانند که ما حاضرین در اینجا، نسبت به اینکه چگونه آنها شرایط را وانمود کردند با خبر هستیم و همه ما میدانیم که آنها چگونه لیبرتی را به خانم رجوی معرفی کردند و ما هم به آنها اعتماد کردیم. ولی تمام چیزهایی که میگفتند دروغ و فریب بود، یک فریب بیرحمانه بود.
من روزی با رهبری صحبت میکردم، آنها روزانه ۱۲۰۰۰۰ لیتر آب برای 400نفر احتیاج دارند، ولی فقط یک چهارم آن را دارند. گاهی برق دارند، گاهی ندارند، آنها برای یک هفته امکان استحمام نداشتهاند.
شما از این مسأله بهعنوان دومین سازمانی که اعتبارش در خطر است یاد خواهید کرد و آن کمیساریای عالی پناهندگان سازمان مللمتحد است که در سال ۱۹۵۰ بنیان نهاده شد و دوبار تابهحال برای کارهایی که در جهان کردهاند برنده جایزه صلح نوبل شدهاند. این سازمان یک سازمان فوقالعاده است، اما ما باید از سفیر کوبلر، دبیرکل سازمان ملل و آقای آنتونیو گوترز درخواست کنیم درباره چیزی که به غلط به ما عرضه کردند، ما نمیخواهیم زمان زیادی برای پیدا کردن متهم مصرف کنیم، ولی کسی باید علت اینکه چنین دروغهایی ساخته شدهاند، را پیدا کند، آقای در شویتز درست میگوید. چرا چیزی گفتی که میدانستی اشتباه است؟ با توجه به آن، درخواست ما امروز این است: به آن برسید و درستش کنید. و همین الآن اینکار را بکنید.
شما میدانید چه کسی دوست دارد اینکار را برای شما و برای ساکنان کمپ اشرف انجام دهد. خدای من، شما تصمیم گرفتید که کمپ اشرف را ترک کنید، من نمیدانم چرا، ولی اگر شما میخواهید که آنها در کمپ لیبرتی باشند، نگاه کنید آنها در اشرف چه ساختهاند. اگر به آنها ابزار لازم را بدهید آنها خود میتوانند از عهدهاین کار برآیند، فقط از سر راهشان کنار بروید، آنها کمپ لیبرتی را تعمیر و درست خواهند کرد.
و در پایان، شما نمیتوانید یک روزنامه، یا رادیو و یا برنامه را نگاه کنید که در مورد رابطه آمریکا با خاورمیانه و اتفاقات خاورمیانه صحبت نکند.
بهخاطر دارم که سالها پیش با یک رهبر سیاسی خاورمیانه صحبت کردم، او گفت در این قسمت از دنیا سه مشکل اساسی وجود دارد، من پرسیدم که آنها چیست؟ او گفت: ایران، ایران و ایران و دقیقاً درست گفت.
آیا این برای شما جالب نیست که ایران را در یک طرف و سوریه را در طرف دیگر داشته باشید. در اینجا رابطهای باید باشد. آنها یکدیگر را حمایت میکنند و با وجود تمام حمایت مردمی، بهنظر میرسد که پایانی بر بهار عرب باشد، هیچ محکومیتی برای رژیم ایران در سال ۲۰۰۹ و در سال۲۰۱۱ وجود ندارد! جالب است و ما هنوز داریم سعی میکنیم بفهمیم که چه کاری انجام خواهیم داد!
ما کمک زیادی از سازمان مللمتحد گرفتیم، چون ما نگران بودیم که در بنغازی چه پیش خواهد آمد، تا همین الآن در سوریه ۶۰۰۰تن کشته شدهاند، ما هنوز داریم سعی میکنیم که بفهمیم چه کاری را باید انجام دهیم؟!
به هرحال سازمان مللمتحد چهار سری تحریم تابهحال داشته است. ما سازمان مجاهدین خلق را از سال۱۹۹۷ در لیست نگاه داشتهایم، چون فکر میکردیم که میتوانیم با رژیم ایران صحبت یا مذاکره کنیم، چه شد؟ سالها پیش ما گفتیم، بیایید رژیم ایران را محاصره دریایی کنیم، نفت را خارج از دسترس رژیم ایران قرار دهیم. آنها منابع طبیعی زیادی دارند، ما قادر خواهیم بود که اقتصاد این رژیم را فلج کنیم، چنانچه نفت را تحریم کنیم، ولی ما به خود زحمت امتحانش را هم به خودمان ندادیم.
اما ما با رژیم ایران گفتگو کردهایم، مذاکره کردهایم، و امید پشت امید داشتهایم، که برخی از سخنرانان پیش از من در مورد آن صحبت کردند.
این رژیم ایران است. به تاریخچهاش نگاه کنید، آنها مسئول کشتن سربازان آمریکایی در افغانستان و عراق هستند.
آنها مسئول قتل نخستوزیر حریری در لبنان هستند، کسی که همسرش یکبار به من گفت: «در این قسمت از دنیای ما بهتر است که مورد احترام باشید تا دوستتان داشته باشند». من نمیخواهم توسط رژیم ایران دوست داشته شوم، من میخواهم که مردم ایران مرا دوست داشته باشند.
یک اقدام قوی که این دولت میتواند انجام دهد، خانم کلینتون، رئیسجمهور اوباما و همه میتوانند همراهی کنند. یک اعلان و علامت بزرگ، یک پیام قوی، که ما ایالات متحده به قولمان وفادار خواهیم ماند، ما بر احکام حقوقبشری خود پافشاری خواهیم کرد، ما در کنار مردم خواهیم ایستاد، ما به آنها قول دادیم و برایشان امنیت و حفاظت ایجاد خواهیم کرد:
«ملاها، احمدینژاد، ما سازمان مجاهدین خلق ایران را از لیست خارج خواهیم کرد. بفرمایید، حالا این مشکل شماست».
متشکرم. بسیار مفتخرم که امروز اینجا با چنین پنل ممتازی باشم.
تانکردو
سخنران بعدی، سفیر فیلیپ لادر است. فیلیپ لادر، سفیر آمریکا در انگلستان، از سال ۱۹۹۷ تا سال ۲۰۰۱ بوده است.
او از 14 دانشگاه آمریکا و بریتانیا دکترای افتخاری دارد.
سفیر فیلیپ لادر
سفیر فیلیپ لادر
این مأموریتی سخت برای من است نه تنها بهخاطر اینکه باید بعد از این شخصیتهای والا صحبت کنم بلکه بهخاطر اینکه من به مأموریتهای ساده عادت کردهام.
ما البته در شرایطی دور هم جمع شدهایم که تنشها بالا گرفته است. واشینگتن و بروکسل صادرات نفت و بانک مرکزی رژیم ایران را هدف قرار دادهاند. همین هفته گذشته ما با وقایعی روبهرو بودیم که حس خوشبینی را برنمیانگیزند.
با اینحال دوست دارم آنچه شهردار دیلی گفت را تکرار کنم. اگر حقیقتاً آمریکاییان، چه در جامعه بازرگانی و چه از همه طیفهای دیگر، عکسهای کمپ لیبرتی را میدیدند به این نتیجه میرسیدند که شرایط تغییر یافته است.
این موضوعات ممکن است در تحلیل نهایی انساندوستانه باشد اما البته که تبعات گسترده ژئوپلتیکی دارند.
بنابراین میخواهم شما را تشویق کنم که این با برگزاری چنین گردهماییهایی در اقصی نقاط کشور، افراد بیشتری را در مورد اینکه چگونه این شرایط، واقعیتهای ایران امروز، تغییر کرده است، مطلع کنید.
من بهدقت به سخنرانان گوش دادم. و بهدقت طی ماههای گذشته به مواضع سناتورها کری، لوین، گراهام و نماینده شرمن توجه کردهام. من از حرفهای ژنرال جونز و رهبران نظامی در این باره شگفتزده شدهام، کسانیکه من با آنها کار کردهام و به آنها احترام قائلم.
من قطعاً در رابطه با حکم قضایی دادگاه واشینگتن مطلعم و همدل با دیگران از روند فعلی را موجب خطر میدانم.
دلیل اینکه میگویم شرایط تغییر کرده است چیست؟ اگر کسی آنچه که در مورد کمپ لیبرتی بهعنوان واقعیت ارائه شد را ببیند، به ارتباط با واقعیت ۳۴۰۰نفری که امروز در اشرف هستند، پی خواهد برد.
درحال حاضر موضوع اصلی این است که چگونه میتوانیم مطامع هستهیی رژیم ایران را مهار کنیم، اما موضوع فوریتر و اضطراری تر، آینده ۳۴۰۰ انسان است.
باید تمایلات سختسرانه رژیم تهران را درهم شکست.
اگر واقعاً میخواهیم به هر طریقی پیشرفت کنیم، همانطور که شهردار دیلی گفت، ضروری است که درک عمیقتر و وسیعتری نسبت به واقعیاتی که آن افراد با آنها روبهرو شدهاند حاصل شود.
صرفنظر از تمام اختلافات سیاسی لازم است تمرکزی عمیقتر و وسیعتری نسبت به آینده افراد، ایجاد شود.
از شما متشکرم که به من فرصت دادید که مشوق شما باشم در اینکه دیگران را بهطور گستردهتر آگاه کنید و بهخاطر آنچه توانستم امروز فرا بگیرم، از شما بسیار سپاسگزارم.