728 x 90

شكنجه در نظام پليد ,

یک خبرنگار آلمانی که در ایران زندانی بود، بد رفتاری در زندان ایران را تعریف می‌کند

-

دو خبرنگار آلمانی که در ایران در اسارت بودند
دو خبرنگار آلمانی که در ایران در اسارت بودند
آسوشیتدپرس- 18فوریه ۲۰۱۲- برلین، آلمان:
- وقتی مارکوس هلویگ (marcus hellwig)، خبرنگار آلمانی به اتهام جاسوسی به زندان انداخته شد، زمانی که دید صندلی بازجویی پشتی را ندارد، تعجب کرد. هلویگ در اولین مصاحبه خود با رسانه بین‌المللی، به آسوشیتدپرس گفت، دلیل آن روشن بود. به این خاطر است که آنها به‌راحتی بتوانند زندانی را از پشت مورد اصابت قرار دهند.
این خبرنگار 46ساله از سرویس خبری بیل ام سونتاگ (bild am sonntag)، پر تیراژ آلمان، همراه با عکاس خود با ویزای توریستی در اکتبر ۲۰۱۰ وارد ایران شد و با پسر سکینه محمدی آشتیانی مصاحبه کرد. سکینه محمدی آشتیانی یک زن ایرانی است که متهم به بی‌عفتی و محکوم به سنگسار شد. پرونده وی خشم جهان را برانگیخت. هلویگ، و عکاس جنز کاخ (jens koch) را از یکدیگر جدا کردند و هلویگ گفت، در ابتدا وی را در سلولی با ابعاد 6 متر مربع که 24ساعته چراغ آن روشن بود نگه‌داشتند، اما این محل بدون پنجره، سرویس بهداشتی و مبلمان بود، و تنها قالیچه‌یی برای دراز کشیدن در آنجا بود. هلویگ گفت، وی در تأسیساتی نگه‌داشته شد که توسط نیروهای نخبه مخوف پاسداران اداره می‌شد. در زمانی که وی آنجا بود صدای گریه‌های همبندیهای که هر روز با آنها بدرفتاری می‌شد را می‌شنیده است. من تا سرحد مرگ می‌ترسیدم. وی گفت، می‌دانستم که در زندان پاسداران، بدون وکیل یا مساعدت دیپلوماتیک، خارج از یک سیستم قضایی، آنها هر بلایی که بخواهند می‌توانند سر من بیاورند. در تمامیتش این ناامنی، برایم بدترین چیز بود، زیرا درد فیزیکی بعد از چند ساعت از بین می‌رفت.
«انشاءالله» کتاب هلویگ، زندانی در ایران است که روز جمعه در آلمان منتشر خواهد شد. کلمه“ انشاءالله ”به زبان عربی به‌معنی «به امید خدا» می‌باشد. هنوز هیچ تصمیمی برای انتشار آن به زبان انگلیسی گرفته نشده است… هر روز به غیر از جمعه‌ها، روز مقدس مسلمانها، هلویگ صدای فریاد سایر همبندان را می‌شنیده که حتی نسبت به قبل، شدیدتر شکنجه می‌شدند. وی گفت، این در ابتدای صبح با گریه‌های صدای پایین شروع می‌شد، بعد صدای بلند گریه‌های وحشتناک شنیده می‌شد. هرگز قبل از این در تمامی طول زندگیم فکرش را هم نمی‌کردم مردی ممکن است این چنین گریه کند. هلویگ در کتابش، شکنجه‌یی که با شوکهای الکتریکی شده بود را توصیف می‌کند. در یک مورد، نیروی گارد زندان وی را مجبور به نشستن روی یک میز آهنی نمود و بعد یک ارابه پر از باطری و کابل به این محل آورد. هلویگ می‌نویسد، این مرد با ارابه به من بسیار نزدیک شد، یک کابلی را برداشت و آن را تا لبهای من بالا آورد. بعد از آن من بیهوش شدم.
وی یک صحنه دیگری را توصیف کرد که این شوک قوی در سرتاسر بدنم جریان پیدا کرد. این درد فجیعی بود. مانند رعد از فک هایم رد شد، و با شدتی باورنکردنی بر فرق سرم پخش شد، بعد به گوشهایم رسید. هلویگ در مصاحبه گفت، هنوز برایم بسیار سخت است درباره شکنجه صحبت کنم. در کتاب، تا جایی پیش رفتم که توانستم بدون این‌که احساس درد بکنم. به سیستم قضایی در تهران قابل دسترسی نبود تا در مورد موضوع هلویگ پاسخی گرفته شود. گروه عفو بین‌المللی حقوق‌بشر می‌گوید، بدون این‌که کسی مورد حسابرسی و مجازات قرار گیرد، در ایران شکنجه و سایر بدرفتاریها با زندانیان، امری عادی است.

هلویگ گفت، بعد از سپری کردن ماهها در زندان انفرادی در تبریز، برایش سخت است که به زندگی عادی بر گردد. وی گفت، برایم سخت است دوباره با سرعت تحولات، و فشاری که این جا هست، خود را منطبق کنم. برای مدتی حتی نمی‌توانستم اگر چراغ خاموش بود، بخوابم. هلویگ می‌گوید، فعلاً هیچ قصدی ندارد به ایران بازگردد. وی گفت، حداقل تا زمانی که ملاها در ایران حاکم هستند، به ایران نخواهم رفت. امروز من معنای آزادی را درک می‌کنم. ضمناً آشتیانی هنوز پشت میله‌های زندان است. وی بعد از قتل همسرش، در سال ۲۰۰۶ محکوم به بی‌عفتی شد...
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/77d8fd51-26c8-41e8-9125-a6a3ee171ec2"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات