یادداشت حسین علایی تفاوتی با «نوشتهای از یک ضدانقلاب دوآتشه» ندارد و «احتمال سفارشی بودن آن دور از ذهن نیست». این جملات از نوشته روز دوشنبه ۲۶ دی حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان، ارگان چماقداران ولایت فقیه است.
قبل از اینکه به یادداشت ۱۹ دی پاسدار حسین علایی و واکنشهایی که در تقابل با آن صورت گرفت بپردازم تأکید بر این نکته را ضروری میدانم که به گمان من در اعتقاد حسین علایی به ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی جای هیچگونه شک و شبههای وجود ندارد و اهمیت نوشته ۱۹ دی وی در همین نکته است. حسین علایی نقش مهمی در سپاه پاسداران و در دفاع از نظام ارتجاعی جمهوری اسلامی به عهده داشته است. او مؤسس و اولین فرمانده نیروی دریایی سپاه و رئیس ستاد مشترک سپاه پاسداران بوده است.
پاسدار حسین علایی در بخشی از یادداشت خود که در شماره ۱۹ دی روزنامه اطلاعات منتشر شد مینویسد: «روز ۱۹ دی ماه سال ۱۳۵۶ سرآغاز قیامی مردمی و فراگیر است که ظرف حدود یک سال توانست شاه را از کشور بیرون کند و به نظام سلطانی ۲۵۰۰ ساله در ایران پایان دهد. اما این ماجرا خیلی ساده شروع شد و بهانه آن را خود حکومت فراهم کرد». در این یادداشت «متهم کردن مخالفان به اقدام علیه امنیت کشور»، «متهم کردن مردم معترض به اردو کشی و زورآزمایی خیابانی»، «توهین به شعور جمعی مردم»، «اتهام زدن به مردم که خارجیها عامل تحریک شما هستند»، «حصر کردن بعضی بزرگان در خانههای خود»، «تیراندازی به تظاهر کنندگان» و... . از جمله اشتباهات شاه ارزیابی شده است.
نقل همین بخش از نوشته حسین علایی و به ویژه تاریخ و محل انتشار آن نشان میدهد که پیام پاسدار علایی خطاب به چه کسی است. به این یادداشت اگر نظر حسین علایی در مورد تحولات سوریه را که در مورد تداوم حمایت جمهوری اسلامی از رژیم بشار اسد هشدار داده بود و موضعگیری او در مورد شکنجه کاه کهریزک را اضافه کنیم به این نتیجه میرسیم که خامنهای پیام یادداشت حسین علایی را به خوبی درک کرده و برای همین اراذل و اوباش خود را، البته نابخردانه، علیه وی بسیج کرده است.
ولیفقیه با فرستادن لباس شخصیهایی که فقط از بیت او فرمان میبرند و طرح شعارهایی همچون «همراهی حسین علایی با جریان فتنه»، «سردار بیبصیرت، بصیرت بصیرت»، «علایی ننگت باد، شرمت باد»، «سردار بیدار شو»، «سردار حسین علایی مردود است» و... پیام متقابلی برای حسین علایی ارسال کرد. دو نکته دیگر هم میتواند دلیلی بر این امر باشد که خطاب یادداشت حسین علایی کسی جز خامنهای نبوده است.
در ۱۷ دی سال ۱۳۵۶ یادداشتی به قلم احمد رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات منتشر شد که آن یادداشت نقش یک جرقه به بشکه باروت نارضایتی انباشت شده مردم بازی کرد. مقاله حسین علایی ۳۴ سال بعد در سالگرد قیام ۱۹ دی سال ۱۳۵۶ در همان روزنامه چاپ میشود. در آن مقاله روح الله خمینی مورد تهاجم قرار گرفته بود و در مقاله حسین علایی و در تحلیل اشتباهات محمدرضا شاه کدهایی به کار رفته که فقط میتواند در مورد سید علی خامنهای صادق باشد. برای مثال استفاده از ترم «اردو کشی و زورآزمایی خیابانی» که از طرف خامنهای در روز جمعه ۲۹ خرداد سال ۱۳۸۸ بیان شد و یا «حصر کردن بعضی بزرگان» و «اتهام زدن به مردم که خارجیها عامل تحریک شما هستند» که این ترمها ویژه دوران اخیر در ولایت خامنهای است.
نکته دیگر متن نامه ۱۲ تن از سرکردگان سابق و فعلی سپاه علیه حسین علایی است. در این نامه خطاب به حسین علایی نوشته شده: «این مقاله بر زخم کهنه اهانت به انقلاب اسلامی و رهبری الهی آن که شیوه همیشگی و عاجزانه دشمن زخمخورده بوده نمک پاشیده... و ناروا و بیپروا حق نمک خوردن را پاس نمیدارد و نمکدان شکسته است... .. امروز افتخار و آرزوی رهبران و پیشقراولان حرکتهای مردمی بوسه زدن بر بازوان رهبری است، شما مشغول چنگاندازی به این چهره عزتمند و ایجاد تردید در این مسیر الهی هستید». ۱۲ پاسدار نویسنده نامه سؤال کردهاند که چه کسی «بیانصافیهایی که در حق انقلاب اسلامی و رهبری فرزانه آن کردید، احساس خوشنودی میکند؟».
به نکات بالا نامهنگاریهای محمد نوری زاد و حرف عماد افروغ در تیرماه امسال در مصاحبه با خبرآنلاین که گفت: «به تدریج داریم ولایت فقیه را شاه میکنیم» را هم میتوان اضافه کرد و نتیجه گرفت که بت پوسیده سلطان ترک برداشته است.
حمیدرضا مقدم٬ معاون فرهنگی سپاه پاسداران روز پنجشنبه ۲۲ دی در یکی از مساجد تهران گفت: «رهبری به این علت شرایط بدر و خیبر را یادآوری کرده و تذکر دادند که برخی از مسئولان خسته و مرعوب» شدهاند.
بهدنبال تهاجم ذوب شدگان در ولایت خامنهای علیه حسین علایی، وی طی توضیحی بدون آوردن اسم خامنهای و آوردن اسم خمینی تأکید کرده که «قصد نداشته است نظام شاهنشاهی را با نظام جمهوری اسلامی مقایسه کند... . و
انشاءالله همچنان بر این صراط مستقیم استوار خواهم بود». در مقابل این توضیح حمید رضا ترقی، از گردانندگان باند مؤتلفه اسلامی در یادداشتی نوشت: «زمانی که مطلبی نوشته میشود و کاملاً مشخص است که کنایههای آن متن خطاب به کیست، توضیح معنا ندارد. توجیه کردن نیز ناشی از فشارهاست».
حسین علایی همچنین در پاسخ بهنوشته حسین شریعتمداری با تأکید بر اینکه بنا نداشته پس از توضیح قبلیاش مطلبی بنویسد، اما نمیتواند در مورد مقاله روزنامه کیهان بیتفاوت بماند در نامه خطاب به حسین شریعتمداری نوشت: «این مقاله را من نوشتهام و دشمن و یا کسی آن را به من القا نکرده است. من از افرادی نیستم که دیکته دیگران را بهصورت سفارشی بنویسم. متأسفانه بعضی دوست دارند هر مطلبی را که نمیپسندند، کار دشمن و یا ضدانقلاب بدانند».
سرانجام روزنامه اطلاعات در شماره روز سهشنبه ۲۷ دی، با این توجیه که به محتوای یادداشت حسین علایی توجه نکرده، مجبور به پوزش خواهی شد و خبرگزاری دولتی مهر از دیدار شامگاه یکشنبه ۲۵ دی گروهی از فرماندهان سپاه با حسین علایی خبر داد. این خبرگزاری از قول مجید میر احمدی، معاون وزیر دفاع، اعلام کرد که در جلسه مذکور آقای علایی بهخاطر انتشار این یادداشت از «علاقمندان به نظام عذرخواهی» کرده و به آنها گفته همچنان به خامنهای «ارادت» دارد.
همچنان که در ابتدا نوشتم حسین علایی به ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی اعتقاد دارد. اما در همان حال یادداشت ۱۹ دی وی و اینکه تاکنون حداکثر «ارادت» خود را به خامنهای ابراز داشته، وی را باید از بریدگان از ولایت خامنهای دانست که به ویژه از حمایت حداکثری ولیفقیه از محمود احمدینژاد نگران و ناراضی است. او البته میداند که استبداد در مسیر تکامل خود هرچه بیشتر منقبض میشود و این نگرانی در شرایطی که علی اکبر هاشمی رفسنجانی ممکن است آخرین سنگر دولتی خود را از دست دهد جدیتر میشود.
اما واقعیت مهمتر از انگیزه حسین علایی در نوشتن یادداشت ۱۹ دی، موقعیت درهم شکسته ولیفقیه است. این واقعیت به تکرار این روزها خود را نشان میدهد. هیاهوی عمله و اکره ولیفقیه نمیتواند پوسیدگی سلطنت مطلقه خامنهای را پنهان کند. جامعه و مردم ایران در مقابل دو راهی تباهی و یا قیام برای آزادی قرار دارند. تمام امید خامنهای و گماشتهاش این است که مردم را با فقر و تباهی فرسوده و خسته کنند و مردم ایران در مقابل این سیاست، راه مبارزه و قیام را انتخاب کردهاند. تجربه قیام ۶ دی سال ۱۳۸۸ (روز عاشورا) نشان داد که مردم میتوانند با قیام خود بر شرایط تباهی غلبه کنند.
قبل از اینکه به یادداشت ۱۹ دی پاسدار حسین علایی و واکنشهایی که در تقابل با آن صورت گرفت بپردازم تأکید بر این نکته را ضروری میدانم که به گمان من در اعتقاد حسین علایی به ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی جای هیچگونه شک و شبههای وجود ندارد و اهمیت نوشته ۱۹ دی وی در همین نکته است. حسین علایی نقش مهمی در سپاه پاسداران و در دفاع از نظام ارتجاعی جمهوری اسلامی به عهده داشته است. او مؤسس و اولین فرمانده نیروی دریایی سپاه و رئیس ستاد مشترک سپاه پاسداران بوده است.
پاسدار حسین علایی در بخشی از یادداشت خود که در شماره ۱۹ دی روزنامه اطلاعات منتشر شد مینویسد: «روز ۱۹ دی ماه سال ۱۳۵۶ سرآغاز قیامی مردمی و فراگیر است که ظرف حدود یک سال توانست شاه را از کشور بیرون کند و به نظام سلطانی ۲۵۰۰ ساله در ایران پایان دهد. اما این ماجرا خیلی ساده شروع شد و بهانه آن را خود حکومت فراهم کرد». در این یادداشت «متهم کردن مخالفان به اقدام علیه امنیت کشور»، «متهم کردن مردم معترض به اردو کشی و زورآزمایی خیابانی»، «توهین به شعور جمعی مردم»، «اتهام زدن به مردم که خارجیها عامل تحریک شما هستند»، «حصر کردن بعضی بزرگان در خانههای خود»، «تیراندازی به تظاهر کنندگان» و... . از جمله اشتباهات شاه ارزیابی شده است.
نقل همین بخش از نوشته حسین علایی و به ویژه تاریخ و محل انتشار آن نشان میدهد که پیام پاسدار علایی خطاب به چه کسی است. به این یادداشت اگر نظر حسین علایی در مورد تحولات سوریه را که در مورد تداوم حمایت جمهوری اسلامی از رژیم بشار اسد هشدار داده بود و موضعگیری او در مورد شکنجه کاه کهریزک را اضافه کنیم به این نتیجه میرسیم که خامنهای پیام یادداشت حسین علایی را به خوبی درک کرده و برای همین اراذل و اوباش خود را، البته نابخردانه، علیه وی بسیج کرده است.
ولیفقیه با فرستادن لباس شخصیهایی که فقط از بیت او فرمان میبرند و طرح شعارهایی همچون «همراهی حسین علایی با جریان فتنه»، «سردار بیبصیرت، بصیرت بصیرت»، «علایی ننگت باد، شرمت باد»، «سردار بیدار شو»، «سردار حسین علایی مردود است» و... پیام متقابلی برای حسین علایی ارسال کرد. دو نکته دیگر هم میتواند دلیلی بر این امر باشد که خطاب یادداشت حسین علایی کسی جز خامنهای نبوده است.
در ۱۷ دی سال ۱۳۵۶ یادداشتی به قلم احمد رشیدی مطلق در روزنامه اطلاعات منتشر شد که آن یادداشت نقش یک جرقه به بشکه باروت نارضایتی انباشت شده مردم بازی کرد. مقاله حسین علایی ۳۴ سال بعد در سالگرد قیام ۱۹ دی سال ۱۳۵۶ در همان روزنامه چاپ میشود. در آن مقاله روح الله خمینی مورد تهاجم قرار گرفته بود و در مقاله حسین علایی و در تحلیل اشتباهات محمدرضا شاه کدهایی به کار رفته که فقط میتواند در مورد سید علی خامنهای صادق باشد. برای مثال استفاده از ترم «اردو کشی و زورآزمایی خیابانی» که از طرف خامنهای در روز جمعه ۲۹ خرداد سال ۱۳۸۸ بیان شد و یا «حصر کردن بعضی بزرگان» و «اتهام زدن به مردم که خارجیها عامل تحریک شما هستند» که این ترمها ویژه دوران اخیر در ولایت خامنهای است.
نکته دیگر متن نامه ۱۲ تن از سرکردگان سابق و فعلی سپاه علیه حسین علایی است. در این نامه خطاب به حسین علایی نوشته شده: «این مقاله بر زخم کهنه اهانت به انقلاب اسلامی و رهبری الهی آن که شیوه همیشگی و عاجزانه دشمن زخمخورده بوده نمک پاشیده... و ناروا و بیپروا حق نمک خوردن را پاس نمیدارد و نمکدان شکسته است... .. امروز افتخار و آرزوی رهبران و پیشقراولان حرکتهای مردمی بوسه زدن بر بازوان رهبری است، شما مشغول چنگاندازی به این چهره عزتمند و ایجاد تردید در این مسیر الهی هستید». ۱۲ پاسدار نویسنده نامه سؤال کردهاند که چه کسی «بیانصافیهایی که در حق انقلاب اسلامی و رهبری فرزانه آن کردید، احساس خوشنودی میکند؟».
به نکات بالا نامهنگاریهای محمد نوری زاد و حرف عماد افروغ در تیرماه امسال در مصاحبه با خبرآنلاین که گفت: «به تدریج داریم ولایت فقیه را شاه میکنیم» را هم میتوان اضافه کرد و نتیجه گرفت که بت پوسیده سلطان ترک برداشته است.
حمیدرضا مقدم٬ معاون فرهنگی سپاه پاسداران روز پنجشنبه ۲۲ دی در یکی از مساجد تهران گفت: «رهبری به این علت شرایط بدر و خیبر را یادآوری کرده و تذکر دادند که برخی از مسئولان خسته و مرعوب» شدهاند.
بهدنبال تهاجم ذوب شدگان در ولایت خامنهای علیه حسین علایی، وی طی توضیحی بدون آوردن اسم خامنهای و آوردن اسم خمینی تأکید کرده که «قصد نداشته است نظام شاهنشاهی را با نظام جمهوری اسلامی مقایسه کند... . و
انشاءالله همچنان بر این صراط مستقیم استوار خواهم بود». در مقابل این توضیح حمید رضا ترقی، از گردانندگان باند مؤتلفه اسلامی در یادداشتی نوشت: «زمانی که مطلبی نوشته میشود و کاملاً مشخص است که کنایههای آن متن خطاب به کیست، توضیح معنا ندارد. توجیه کردن نیز ناشی از فشارهاست».
حسین علایی همچنین در پاسخ بهنوشته حسین شریعتمداری با تأکید بر اینکه بنا نداشته پس از توضیح قبلیاش مطلبی بنویسد، اما نمیتواند در مورد مقاله روزنامه کیهان بیتفاوت بماند در نامه خطاب به حسین شریعتمداری نوشت: «این مقاله را من نوشتهام و دشمن و یا کسی آن را به من القا نکرده است. من از افرادی نیستم که دیکته دیگران را بهصورت سفارشی بنویسم. متأسفانه بعضی دوست دارند هر مطلبی را که نمیپسندند، کار دشمن و یا ضدانقلاب بدانند».
سرانجام روزنامه اطلاعات در شماره روز سهشنبه ۲۷ دی، با این توجیه که به محتوای یادداشت حسین علایی توجه نکرده، مجبور به پوزش خواهی شد و خبرگزاری دولتی مهر از دیدار شامگاه یکشنبه ۲۵ دی گروهی از فرماندهان سپاه با حسین علایی خبر داد. این خبرگزاری از قول مجید میر احمدی، معاون وزیر دفاع، اعلام کرد که در جلسه مذکور آقای علایی بهخاطر انتشار این یادداشت از «علاقمندان به نظام عذرخواهی» کرده و به آنها گفته همچنان به خامنهای «ارادت» دارد.
همچنان که در ابتدا نوشتم حسین علایی به ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی اعتقاد دارد. اما در همان حال یادداشت ۱۹ دی وی و اینکه تاکنون حداکثر «ارادت» خود را به خامنهای ابراز داشته، وی را باید از بریدگان از ولایت خامنهای دانست که به ویژه از حمایت حداکثری ولیفقیه از محمود احمدینژاد نگران و ناراضی است. او البته میداند که استبداد در مسیر تکامل خود هرچه بیشتر منقبض میشود و این نگرانی در شرایطی که علی اکبر هاشمی رفسنجانی ممکن است آخرین سنگر دولتی خود را از دست دهد جدیتر میشود.
اما واقعیت مهمتر از انگیزه حسین علایی در نوشتن یادداشت ۱۹ دی، موقعیت درهم شکسته ولیفقیه است. این واقعیت به تکرار این روزها خود را نشان میدهد. هیاهوی عمله و اکره ولیفقیه نمیتواند پوسیدگی سلطنت مطلقه خامنهای را پنهان کند. جامعه و مردم ایران در مقابل دو راهی تباهی و یا قیام برای آزادی قرار دارند. تمام امید خامنهای و گماشتهاش این است که مردم را با فقر و تباهی فرسوده و خسته کنند و مردم ایران در مقابل این سیاست، راه مبارزه و قیام را انتخاب کردهاند. تجربه قیام ۶ دی سال ۱۳۸۸ (روز عاشورا) نشان داد که مردم میتوانند با قیام خود بر شرایط تباهی غلبه کنند.