واشنگتن پست – 27دسامبر ۲۰۱۱ – جسیکا متیوز رئیس مؤسسه کارنگی برای صلح بینالمللی:
حال که نیروهای آمریکایی عراق را ترک کردهاند، آمریکاییها قیمت شوکه کننده این 9سال جنگ را بهلحاظ خون (قریب به ۴۵۰۰ کشته و ۳۳۰۰۰ مجروح در طرف آمریکا)، بهلحاظ روابط از هم پاشیده در سراسر جهان و بهلحاظ مالی (قریب به 1تریلیون دلار مخارج مستقیم و چند برابر بیش از آن با محاسبه افزایش 5 برابری قیمتهای نفت، هزینه درازمدت رسیدگی به مجروحان و کهنهکاران جنگی و جایگزینی تسیلحات و تجهیزات، که کل آمار آن ممکن است از هزینه جنگ جهانی دوم هم افزایش یابد) ارزیابی میکنند. از دست دادن مکانیزم اعمال توافقهای عدم تکثیر (nonproliferation agreements)، یکی دیگر از تلفات افزوده میباشد، گرچه نحوه تأثیرگذاری آن روی مسیر حوادث آینده، بهطور مثال در ایران را نمیتوان دانست... شاید مردم هم هیچگاه بهطور دقیق فهم نکنند که چرا یا کی دولت بوش این تصمیم اشتباه و فاجعهبار خود برای ورود به جنگ را اتخاذ کرد. پال اونیل (paul oneill) وزیر خزانهداری پیشین گفته است که در ملاقاتی با رئیسجمهور جرج بوش، که 10روز بعد از مراسم سوگند بوش و 8ماه قبل از حملات 11سپتامبر ۲۰۰۱ برگزار شد، سرنگونی صدام حسین موضوع اصلی این ملاقات بود. بهدنبال طرح انبوهی دلایل، از جمله انتقام بابت حمله عراق به پدر بوش، دستیابی آمریکا به نفت خاورمیانه و توسعه دموکراسی در منطقه، تنها این ادعا که صدام حسین در حال تولید سلاح کشتار جمعی است، تا حدودی باعث شد که جنگ در میان مردم آمریکا خریدار داشته باشد. الآن روشن است که سرویسهای اطلاعاتی ملی شدیداً اشتباه میکردند و مقامات دولت، از جمله رئیسجمهور، میزانی اغراق و سوءاستفاده از اطلاعات خام بهکار بردند، که بهمثابه دورویی در تلاش برای ایجاد یک پرونده متقاعدکننده بود. ولی آن چه کمتر شناخته شده میباشد، این است که در عین حال، بازرسان سازمان ملل داستان را درست فهم کردند. برآورد آنها از برنامههای هستهیی، شیمیایی، بیولوژیک و موشکی عراق در ماههای قبل از جنگ، بهنحو قابل توجهی به آن چه بعداً کشف شد نزدیک بود. با این وجود، آمریکا، با اصرار بر حمله، قبل از آنکه این بازرسان امکان موفقیت پیدا کنند، آنچه میتوانست یک پیروزی چشمگیر بینالمللی باشد را ساقط کرد. از سال ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۸، نیرویی به نام آنسکام (unscom) و آژانس بینالمللی انرژی اتمی، تقریباً تمام تأسیسات تسلیحات کشتار جمعی عراق، از جمله یک برنامه بزرگ بهمنظور غنیسازی اورانیوم برای سلاح را کشف و نابود کردند... اگر آمریکا در پی خلعسلاح تسلیحات کشتار جمعی میبود و نه تغییر رژیم چه اتفاقی میافتاد؟ … در دیپلوماسی بینالمللی، موفقیت قدرت ایجاد میکند، همانطور که شکست در اعمال توافقها به ضعف منجر میشود. این نتیجهگیری دردناک، اجتنابناپذیر میباشد: اینکه اگر دولت بوش یک التزام بینالمللی برای جلوگیری از دسترسی صدام حسین به تسلیحات کشتار جمعی را دنبال میکرد، چنین توافقی میتوانست کارایی داشته باشد. چنین کاری میتوانست به یک مکانیزم برای اجرای [منع تکثیر] تسیلحات کشتار جمعی منجر شود تا نه تنها در عراق، بلکه در کره شمالی، لیبی، سوریه، ایران و سایر نقاط نیز بهکار گرفته شود. شکاف عمیق بین کشورهای مسلح به سلاح هستهیی و کشورهای بدون سلاح هستهیی، که جنگ نیز به آن دامن زده است، میتوانست تا حد بسیار زیادی همآورده شود. در این صورت، همکاری درازمدت ضروری برای دور نگهداشتن تسلیحات کشتار جمعی از دست تروریستها تقویت میشد، در عوض اینکه تضعیف شود. رسم بیسابقه حق یکجانبه برای حمله در دفاع از خود اعمال نمیشد و مداخله چندجانبه برای ممانعت از گسترش تسلیحات کشتار جمعی، مانند امروز، تحت عنوان نیت پنهان طرفهای معدودی برای اعمال تغییر رژیم، وسیعاً مورد مخالفت قرار نمیگرفت. این تنها لیست کوتاهی [از فرصتهای از دست رفته] بود.