مراسم بزرگداشت خانم میتران
24نوامبر۲۰۱۱ـ 3آذر90
24نوامبر۲۰۱۱ـ 3آذر90
مریم رجوی:
مریم رجوی: دانیل میتران، شریفترین سمبل دفاع از انسانیت و حقوقبشر در جهان امروز، صدای وجدان فرانسه و حامی بزرگ مجاهدان اشرف، چشم از جهان فروبست.
خانمها، آقایان،
دوستان گرامی
جمع شدن ما و حضور شما امروز بهخاطر گرامیداشت دانیل میتران عزیز است. زنی بزرگ، سمبل جاودان و مشعلی در مسیر مبارزه، مقاومت، عدالتخواهی و دفاع از حقوقبشر و دفاع از همه سرکوب شدگان در هر کجای کره زمین است.
او که به راستی وجدان فرانسه و وجدان تمامی انسانهای آگاه و آزاد بود.
در حقیقت او نه تنها بانوی اول فرانسه، بلکه بانوی اول حقوقبشر در دنیا بود و من این را مستقیم به او گفته و نوشته بودم.
و به همین دلیل، دانیل عزیز که از 17سالگی، در صفوف مقاومت فرانسه به نبرد با نازیها برخاست، هرگز آرام نشد. و یک حامی بزرگ برای فرانسوا میتران فقید بود.
دانیل بهدلیل موقعیتش، به قول خودش از روی فرش سرخهای متعدد در اقصی نقاط دنیا عبور کرد. ولی از همه آنها نتیجه گرفت که باید برای سرکوب شدگان، فراموش شدگان و قربانیان بیعدالتی، بیشتر مبارزه کند.
به همین دلیل، بزرگترین حامی مقاومت ما و اشرفیها بود. در همه لحظات سخت قبل از همه حاضر بود و میخروشید.
در سپتامبر گذشته پیامی درباره اشرف به اجلاسی در مقر سازمان مللمتحد در ژنو فرستاد.
او این پیام را روی تخت بیمارستان نوشته بود. پیامی که تنها برای آن جلسه نبود. بلکه برای بشریت زندانی شده در حصارها بود.
در حصارهای تحقیر و سرکوب، در حصارهای وادادگی و فرسودگی.
پیامی برای بشریت که باید جایگاه حقه خویش را دریابد.
و در عین حال بشارتی است از اینکه دژخیمان نمیتوانند به مقاومت یک خلق پایان دهند.
این بشارت، که بهرغم دیوارها و حصارها، امید بهزودی باز میگردد.
بشارت عشق به زندگی و رویای جهانی عادلانه که در آن صلح و امنیت برای تکتک افراد تضمین شده باشد.
راستی چه کسی عمیقتر از دانیل میتران فلسفه پایداری اشرفیها را درک و بیان کرده است؟ آن جا که گفت «در کمپ مسأله زنده ماندن بهخاطر خود مطرح نیست، بلکه برای دیگران زیستن است».
او صراحتاً به اشرفیها پیام میداد که مقاومت کنید، از جایتان تکان نخورید این حق شماست.
پیام آن روز دانیل میتران شاید یکی از آخرین نوشتههای او باشد،
وصیتی برای ما و برای انسانها که چگونه آینده را تدارک ببینیم.
او به دوستان عزیز و نازنین اشرفی گفت تدارک آینده به بهای فداکاری شما به دست میآید. و این تنها بهایی نیست که شما پرداختهاید، این الگویی است برای ستمدیدگان که با خونتان خطاب به بشریت مینویسید.
حالا دانیل عزیز درگذشته است.
آن هم در موقعی که مجاهدان اشرف بیش از هر زمان دیگر به حمایت و کمک او نیاز داشتند.
زیرا جنایتکاران هر روز میگویند که میخواهند اشرفیها را از بین ببرنند.
اما من نمیتوانم بگویم که دانیل دیگر در میان ما نیست.
آن وجدان بیدار که نمیخواست به قول خودش، شاهد «از هم دریده شدن جهان برای قدرت و ثروت باشد»،
آن شجاعت مسحورکننده که تعادلقوا را در جهت منافع عدالت به چالش میکشید.
آن انسانیت خردمند و سخاوتمند
و آن روح سرکش و ناآرام، نمرده است. و به نبرد خود ادامه خواهد داد.
او سمبل واقعی شعار فرانسه، آزادی، برابری و برادری بود.
من او را در میان شما در میان فرانسویهایی که در کنار سرکوبشدگان میایستند و در تمام انسانهای آزاده جهان میبینم.
مطمئنم که انسانهای شریف در این کشور و تمام اروپا جای او را پر خواهند کرد.
من برای آقای میشل ژولی دبیرکل و امانوئل پوئولان رئیس، (بنیاد فرانس لیبرته) که در این سالها به بهترین وجه فعالیتهای این بنیاد را پیش بردند آرزوی موفقیت میکنم و مطمئنم که خواسته و ارزشهای خانم میتران را ادامه میدهند. عمیقاً به شما و به اعضای بنیاد تسلیت میگویم.
همچنین به خانواده میتران و بهخصوص فرزندانش ژیلبر و ژان کریستف تسلیت میگویم.
از همه شما متشکرم.
ژان پیر بکه، شهردار اورسور اواز
خانم رئیسجمهور، دوستان عزیز،
بله، یک بانوی بزرگ از میان ما رفت. دانیل میتران، یا دانیل، همانطور که بسیاری او را اینگونه صدا میزدند. وقتی او را کمی بیشتر میشناختیم، با احترام و تحسینی که همگی ما نسبت به او داشتیم، او از میان ما رفت. او بسیار جوان بود که به مقاومت پیوست، واژهیی که امروز بهطور خاص در ذهن ما نقش بسته است. به علاوه، در مقاومت بود که با کاپیتان فرانسوآ مورلاند، که بعدها فرانسوآ میتران شد، آشنا گردید. این روحیه مقاومت مستقیماً با مبارزات شما گره میخورد. البته او همسر رئیسجمهور بود و وی را در همه جا همراهی میکرد ولی در عین حال، او چیز دیگری بود. او یک فعال و یک رزمنده بود که روحیه مقاومت را که از جوانی در او وجود داشت، در خود نگهداشته بود. او در دفاع از آرمانهای مختلفی در سرتاسر جهان حضور داشت. من بهخاطر دارم در سال ۱۹۸۹، در قضیه «روسری» در شهر کری، او اظهار داشت: اگر امروز دویست سال پس از انقلاب، لائیسیته قادر نباشد در فرانسه همه مذاهب و دیدگاهها را در خود بپذیرد، این بهمعنی یک عقبگرد خواهد بود. و بعد هم مبارزهاش در بنیاد فرانس لیبرته که من به دوستانمان در این بنیاد درود میفرستم، کسانی که او را همراهی کردند و جنبش او را ادامه خواهند داد زیرا گرچه او دیگر نیست ولی روحیه، عقاید و ارزشهایش همچنان زنده هستند و دوستانمان در فرانس لیبرته، به مانند بسیاری دیگر، مایلند پیامآور این ارزشها در فرانسه و در جهان باشند. بله، دانیل ما را ترک کرد و از این پس در کلونی، شهری که خانوادهاش زندگی میکرد و وی دوران کودکیاش را گذراند، آرام خواهد گرفت. کلونی همچنین همآنجایی است که وی با فرانسوآ میتران آشنا شد. این بازگشت به کلونی بسیار سمبلیک است. در هر صورت، مایلم به دوستان ایرانی، و همچنین به دوستان فرانسوی که اینجا گرد آمدهاند، بگویم که ما چقدر نسبت به ارزشهایی که دانیل میتران حامل آنها بود، مدیون هستیم. ما تلاش خواهیم کرد راه او ادامه دهیم، دفاع از ارزشهای او را ادامه دهیم، هر کجا که باشد و هر آرمانی که باشد. این ارزشهای آزادی، این ارزشهای حقوقبشری، از هر چیز دیگری بیشتر ارزشمند هستند. ما باید، هر کداممان در حد و توان خود، مسیر او را ادامه داده و از او الهام بگیریم. بسیار متشکرم
میشل ژولی، دبیرکل فرانس لیبرته
یک هفته است که ما بسیار مشغول امور خاکسپاری دانیل میتران هستیم. ولی در ضمن فکر میکنم که من وظیفه دارم و بهخصوص افتخار دارم که برای شما سخنرانی کنم تا از شما تشکر کنم. از شما خانم رجوی. از شما دوستان مجاهدین ایرانی و مجاهدین فرانسوی من چون وقتی اینجا هستیم باید این فرض را بکنیم. تشکر از شما بهخاطر مراسم عالی در بزرگداشت دانیل میتران.
درست است که او صمیمانه به شما کمک کرد. بهخاطر تمامی دلایلی که گفته شد، و من تکرار نمیکنم. ولی در ضمن بهخاطر اینکه یک هویت مشترک بین زندگی او و اهدافی که از آن دفاع میکرد با زندگی شما و اهدافی که شما از آن دفاع میکنید وجود دارد.
او وصیت کرد که جسدش به طبیعت برگردد به چهار عنصری که غالباً بهصورت استعاره به او برای سخن گفتن از چیزهای خوب مشترک انسانیت کمک میکرد. او فکر میکند که به تمام چرخههای بزرگ طبیعت باز خواهد گشت و در نبود جاودانگی، میتواند جهانشمولی را بهدست آورد. من فکر میکنم که او طی حیاتش در این مسیر بود و مطمئن هستم حالا که ما را ترک کرده است این مسیر را خواهد رفت. من مجدداً از شما تشکر میکنم، به اسم او، به اسم بنیاد فرانس لیبرته، و به اسم دو پسرش ژیلبر و ژان کریستف که مطمئنم به من اجازه میدهند بگویم بدون شک دوست داشتند در این مراسم شرکت کنند، من مطمئن هستم ولی طبعاً درگیر جنبههای پروتکلی مراسم روز شنبه هستند. من از شما بهخاطر سازماندهی این مراسم تشکر میکنم. امیدوارم یک روز بتوانم به این جا برگردم و بیشتر صحبت کنم. ولی امروز فکر میکنم زمانی برای سخنرانی نیست. زمان تعمق و یادآوری بهترین خاطراتی است که دانیل میتران برای ما بر جای میگذارد.
سناتور آن ماری لیزن، رئیس افتخاری سنای بلژیک
«خانم رئیسجمهور، آقای ژولی و همه شما که برای سهیم شدن در گرامیداشت یاد و خاطره کسی که ما را ترک کرده، دقایقی اینجا در کنار یکدیگر حضور دارید...
خانم رئیسجمهور شاید شما ندانید اما هنگامی که من رئیس سنای بلژیک بودم، او بود که به من نامه نوشت. و البته ما بهدلیل سفرهایی که با همدیگر داشتیم و مربوط به سیاست خارجی فرانسه بود، یکدیگر را میشناختیم. او در نامهاش به من گفت شما در دوران ریاستتان بر سنا یک کار میتوانید بکنید و آن استقبال از خانم رجوی است و احساس پیوند و دوستی من با او هم از این رو بود که او پیش از هر چیز زنی شجاع بود و به موجودیت و حضور خود بهرغم مشکلات ادامه میداد. پس چنین زنی تنها سزاوار یک چیز است، سزاوار آن که ما به آنچه برای رسیدن به آن همت گماشته بود، ادامه دهیم. به نظر من این باید نتیجهگیری اصلی و واقعی ما باشد. به عبارت دیگر، امروز بهترین نوع ادای احترام و بزرگداشت او این است که راهش را ادامه دهیم. و همه ما که اینجا هستیم با حداکثر تلاشی که در توانمان است ادامه دهیم. برگزیدن این لحظه برای اینکه ما هم بتوانیم به سهم خود به این زن استثنایی ادای احترام کنیم، یک حسن انتخاب از سوی شما بوده است.
آلن ویوین، وزیر مشاور پیشین در امور خارجی فرانسه
«خانم رئیسجمهور، برای من قدری دشوار است بدون غلیان احساسات درباره دانیل میتران صحبت کنم. من یک نماینده جوان پارلمان بودم و او از کسانی بود که میدانست چگونه با روی گشاده انسانها را بپذیرد. او چندان از چشمانداز اینکه جایی بانوی اول شناخته شود، خوشش نمیآمد. در واقع یک زن شهروند بود. من هنوز صبحانههای خیابان «بی یور» [محل آپارتمان قدیمی میتران] را به یاد دارم که عدهیی دور هم جمع میشدیم و با امید بسیار اما بدون باور جزمی به آینده، تنها تلاش میکردیم سیاست را بهنحوی ترسیم و تدوین کنیم که انسانیتر باشد. یک جمله هم درباره سرسختی و وسواسی که در پیشبردن مبارزات و تعهد خود به خرج میداد، بگویم. به یاد دارم در دولت خانم کرسون وزیر مشاور در امور خارجه بودم. یکی از اولین کارهایش این بود که به نوعی همه ما را به دفتر خود در میدان تروکادرو احضار کند. این موضوع قدری دیپلوماتهایی را که پیرامون من بودند شوکه کرده بود، زیرا مشغله تشریفاتی از نوع دیگری داشتند. او ما را پذیرفت و گفت: «ببینید الآن ما این مسأله و آن مسأله را داریم و باید دست به کار شد. پس دست به کار شوید!» زنی بود با اصول اعتقادی محکم که همیشه پروژهیی را که در دست میگرفت، تا آخر آن را پیش میبرد. پس من طبعاً از اینکه او با آرمانی که شما از آن دفاع میکنید آشنا و با آن همراه شد، تعجبی نمیکنم، منظورم آرمان اشرفیان است که دقایقی پیش آن طور ما را منقلب کردند، زیرا دیدیم که چگونه در شرایط دشواری که دارند، این بزرگداشت و ادای احترام به یاد و خاطره دانیل میتران را برگزار کردند. لذا چگونه میتوان امروز و فردا با آرمانی که شما از آن دفاع میکنید، همراه نبود؟»
موریس بوسکاور، شهردار تاورنی:
خانم رئیسجمهور
من فکر نمیکنم، بتوانم چیزی به آنچه که سخنرانان قبلی گفتند، اضافه کنم، بهویژه به اظهارات شخص شما. فقط میخواستم یادآوری بکنم یکبار دانیل میتران را در حدود 20سال پیش در شهر تاورنی که من شهردارش هستم در یک کنفرانس برای افرادی که خانه مناسبی نداشتند، ملاقات کردم. خیلیها در آنجا بودند، ژان پیر بکه هم بود، آبه پیر هم بود. ما صحبتها و پیامهای متفاوتی از همه شنیدیم که خلاصه میشد در اینکه باید برای همه فرصتی فراهم شود تا زندگی شایستهیی داشته باشند، و سرانجام همه به این نتیجه رسیدیم که خروج از آن وضعیت با همبستگی و فائق آمدن بر خودخواهی و فردیت امکانپذیر میشد. باید بگویم، دانیل میتران در آن زمان بانوی اول فرانسه بود، من هرگز احساسی همانند آن دیدار نداشتم. و به شما خانم رئیسجمهور میگویم که شما میتوانید به همه دوستان فرانسوی اعتماد کنید، برای اینکه در نهایت اشرف شایسته و آرام بماند و ایران جایگاه خود را دموکراسی و نظامی مبتنی بر جدایی دین از دولت بازیابد. شما همواره حمایت ما را خواهید داشت و دانیل به ما کمک خواهد کرد که در این مسیر با شما باشیم.
نخستوزیر سید احمد غزالی:
من در شرایطی نیستم که اجازه دهد از دانیل میتران، از زندگیش، از کارش صحبت کنم. او دوست همه سرکوب شدگان، تحقیر شدگان بود و همه زندگیش را بهرغم محدودیتهای محافل رسمی بهخصوص وقتی بانوی اول فرانسه باشید، صرف این کار کرد. ولی او با شخصیتش منبع عظیمی از نور امید میپراکند. و فکر میکنم این چیزی است که در من باقی مانده است. برای انتخاب یک پیانیست، آهنگ بهتری نمیشد انتخاب کرد: یک، آواز پارتیزانها و دو، زمان زنبق فرارسیده، تا کمی از آنچه میشود در مرگ این انسان بزرگ توصیف کرد را بیان کنیم. هیچ چیز و هیچ کس نمیتواند، ادای احترامی قویتر از آنچه که در فیلم دیدیم، ادای احترام اشرفیها به خانم میتران را داشته باشد. یعنی جمعی از افراد که اگرچه لوله تفنگ به سمت آنها نشانه رفته، تفنگ عوامل شیطانی ملاها، آنها توانستند تفنگها را فراموش کنند و این میزان قوی، صادقانه، با احساسات، با سپاس، از دانیل میتران قدردانی کنند. دوستان عزیزم، من نمیتوانم بیش از تکرار آنچه همه مبارزان در سازمان مجاهدین و همه اشرفیها گفتند، چیزی بگویم. مرسی دانیل میتران.
اسقف گایو
خانم رئیسجمهور، دوستان عزیز
پس از تمام چیزهایی که شنیدم میخواهم یک گل کوچک به سبد شما اضافه کنم. یعنی آزادی. به نظر من دانیل میتران یک زن آزاد بود. آزاد چون بر اساس اعتقاداتش زندگی میکرد نه بر اساس منافعش. به نظر من، در جامعه، افراد آزاد تعدادشان زیاد نیست. از افراد آزاد میترسند، چون مزاحم بقیه محسوب میشوند. او آزادی رفتن به سمت اقلیتهای سرکوب شده را داشت. و بعد در این قدردانی عالی که توسط اشرفیها صورت گرفت، شما دیدید که یک قلب بزرگ بود که ترسیم شده بود و در این قلب بزرگ تصویر دانیل میتران نقش بسته بود. دانیل میتران آزاد بود برای آن که عشق بورزد. و فکر میکنم تمام فرانسه هنگام خاکسپاری فرانسوا میتران، وقتی او مازارین را که بین دو پسرش جای داده بود، بوسید، منقلب شدند. او قلبی بزرگداشت برای دوست داشتن، برای پذیرا شدن و محترم شمردن دیگری. یادم میآید که یک روز دانیل میتران گفته بود: انسان خود تنها در حدی آزاد میشود که در عمل به دیگران در جایی کمک کرده باشد تا آزاد شوند. و فکر میکنم او به همه ما این خدمت را میکند که ما را باز با فکر آزادی بیدار کند.
دکتر صالح رجوی، نماینده شورای ملی مقاومت در فرانسه:
دوستان عزیز،
همه چیز گفته شد. اجاز بدهید ابتدا به دانیل میتران ادای احترام بکنم، یک مدافع خستگیناپذیر، حقوقبشر و ارزشهای واقعی انسانی، در همه جبهه ها. اولین بانوی اول فرانسه که همه پروتکلهای رایج سیاسی در مقابل دیپلوماسی را زیر پا لگدمال کرد و برای دفاع از محرومان جهان پا به میدان گذاشت. در همه جا. درهایتی، در تبت، در صحرا، در شیلی، در کردستان و بهطور خاص در ایران از اولین ساعتهای آغاز فعالیت مقاومت ایران. یادم میآید در سال ۱۹۸۷، اولین دولت ائتلافی وقت فرانسه، در جریان یک معامله با رژیم ایران، که اریک رولو بعداً در لوموند دیپلوماتیک آن را افشا کرد، بسیاری از ایرانیان و اعضای مقاومت ایران را از پاریس به گابن فرستادند تا به رژیم ملاها تحویل داده شوند. من نزد دانیل میتران رفتم که بلافاصله با من ملاقات کرد. و فردای آن روز او به همراه میشل پیکولی تعداد زیادی از هنرمندان، به دیدار ایرانیان اعتصاب کننده آمد و بیش از سه ساعت برای حمایت از حدود 40 ایرانی که در سیامین روز اعتصاب غذایشان بودند، در مقابل دولت کشورش، دیدار و گفتگو کرد. این اقدام یک شجاعت بینظیر بود. یا وقتی که داستان اشرف پیش آمد و مزدوران آخوندها در عراق به اشرف حمله کردند، باز هم دانیل میتران، با وجود کهولت، با وجود خستگی و بیماری، وارد صحنه شد و شخصاً حضور داشت. او دیوارهای سکوت را شکست، دیوارهای ننگ را شکست، و دیوارهای دروغ را درهم شکست. حالا میخواهم به دانیل عزیز بگویم، برای اشرفیها، برای دوستان من از زن و مرد که در اشرف ساکن هستند، برای مردم ایران، همواره، در قلب و ضمیر ما زنده هستید. متشکرم.