در یک نظام بالنسبه سالم اقتصادی بانکها نقش بسیار مهمی دارند،
واسطهگری پول، خلق پول، بلندمدت کردن اعتبارات و بزرگ کردن اعتبارات از وظایف اصلی بانکها است.
بلندمدت کردن اعتبارات یعنی سپردههای با زمان تأدیه کمتر را به وامهای با بازپرداخت بلندمدتتر تبدیل میکند.
بزرگ کردن اعتبارات هم یعنی که بانکها، پساندازهای کوچک سپردهگذاران را جمع کرده و به وامهای کلان تبدیل میکنند، که قابلیت بکارگیری در ایجاد ظرفیتهای اقتصادی را دارد.
بهطور خلاصه بانکها با تجمیع سپردههای کوچک و تبدیل آنها به وامهای بزرگ در بهراهانداختن واحدهای اقتصادی و تولیدی به رشد اقتصاد کمک شایانی میکنند، اما در ایران آخوندی بانکها به یک ابرچالش تبدیل شدهاند که فقط محلی برای دزدی و چپاول شده است.
صورتهای مالی بانکها در ایران نشان میدهد که این بانکها ورشکست شدهاند، حتی اختلاس از بانکها شدیدتر از اختلاس در مؤسسات مالی و اعتباری است.
بهدلیل تحریمها رژیم در تأمین بودجه ناتوان است، صندوقهای بازنشستگی هم که خود جزو ابرچالشهای اقتصادی هستند؛ توانایی پرداخت حقوق بازنشستگان را ندارند. بیمه توان حل بیمه بیکاران ناشی از توقف کارگاهها را ندارد؛ بنابراین دولت روحانی به ناچار از سیستم بانکی کشور برداشت میکند.
اختلاس این رژیم از سیستم بانکی به این شیوه است که بانکها با سودهای زیاد سپردههای مردم را جمع میکنند، سپس این سپردهها در قالب وامهای کلان به افراد خاص یا همان مهرهها و آقازادهها داده میشود و این افراد هم این پولها را از کشور خارج کرده و بهسرقت میبرند، بنا به دلایل فوق یعنی برداشت دولت از بانکها و اختلاس سرمایههای آن، بانکهای کشور ورشکسته شدند.
صورتهای مالی بانکها اثبات میکند که بر اساس ماده ۱۴۱ قانون تجارت بانکهای بسیاری در ایران ورشکسته هستند.
ماده ۱۴۱ قانون تجارت میگوید: اگر بر اثر زیانهای وارده، حداقل نصف سرمایهٔ شرکت از بین برود؛ هیأتمدیره یا باید شرکت را منحل کند و یا سرمایه شرکت را به کمک صاحبان سهام، افزایش بدهد. به زبان ساده یعنی اگر بدهی و زیان شرکتی از نصف سرمایه آن بیشتر باشد آن شرکت ورشکسته محسوب میشود.
در این نمودار میتوان دید که برای بانک دی، بانک سرمایه و بانک تجارت بدهی از دارایی بانکها هم بیشتر است، و برای بانکهای صادرات و ملی هم میزان بدهی آنها تقریباً همتراز دارایی بانکها است. این اثبات ورشکستگی این بانکها است.
میزان دارایی و بدهی بانکهاکه نشان ورشکستگی آنها است
اما دلیل این ورشکستگی چیست؟
نخستین عامل دولت است که برای پرکردن کسری خودش از منابع بانکی استفاده کرده که نتوانسته است به تعهدات خودش عمل کند.
مطالبات معوق، عامل بعدی بحران بانکی است که از آن بهعنوان «داراییهای مسموم» یاد میشود، این داراییها در ترازنامه بانکها وجود دارند اما اصلاً وجود خارجی ندارند. میزان آن بیش از ۲۰۰هزار میلیارد تومان است. به زبان ساده این پول را تحت عنوان وام دریافت کردند و کسی قصد بازپسدادن آن را ندارد.
عامل دیگر سرمایهگذاری در بخش زمین و مسکن است که صدها هزار میلیارد تومان در این بخش حبس شده چون بهدلیل رکود مسکن امکان نقدکردن این منابع وجود ندارد.
اما معوقات بانکی دست چه کسانی است؟
واژه ابربدهکاران بانکی، یک عبارت آشنا در رسانههای رژیم است، این ابربدهکاران تماماً از آقازادهها و مهرههای رژیم هستند، البته دستیابی به اسامی آنان کار دشواری است. اما در درگیرهای باندی بخشی از آن را لو میدهند.
یکی از این ابربدهکاران، با نام مستعار م.ر یعنی محمد رستمی صفا میباشد که ۶۵۰۰میلیارد تومان از بانکها وام و تسهیلات گرفته است، یک قلم ۱۷۰۰میلیارد تومان به بانک پارسیان بدهکار است.
رسول دانیال زاده که دوست بسیار نزدیک حسین فریدون، برادر حسن روحانی، است، که ۲۳۰۰میلیارد تومان بدهی بانکی دارد، دانیالزاده با شبدوست مالامیری ۲نفری هستند که در ارتباط با حسین فریدون پشت بسیاری از دزدیهای بانکی قرار دارند.
بنا به گفته رسانههای رژیم ۲۰ابربدهکار به بانک سرمایه نزدیک به ۷۰۰۰میلیارد تومان بدهی دارند، اسم پسر قالیباف و پسر فرمانده نیروی انتظامی هم بر سر زبانهاست.
ورشکستگی بانکها هم یعنی افزایش شدید تورم، رکود و بیکاری، فقر و مفاسد اجتماعی و از هم پاشیده شدن شیرازه اقتصاد ویرانشده خواهد بود. و این مردم هستند که از نان شبشان باید بهای این دزدیها را بدهند.