هاشم خواستار نماینده معلمان آزاده ایران در ابتدای مقالهیی که با عنوان «دموکراتهای کوتوله» در سی تیر۱۳۹۸ در کانال تلگرامی خود منتشر کرده است، این جملات را برجسته کرده و مینویسد:
«همه میدانند که بزرگترین دشمن رژیم سازمان مجاهدین خلق است، چرا که از سازماندهی آهنین برخوردار و بهگفته و اقرار خود حاکمان، آنها در تمام شورشها دست دارند، بالعکس نیروهای سلطنت طلب بسیار پراکنده و «سازماندهای» نشده هستند. بنابراین حکومت تلاش میکند که مبارزین را به اردوگاه سلطنت طلبها سوق داده و همینطور افراد نفوذی بسیاری نیز به داخل آنها فرستاده تا ضمن حمایت از شاهزاده و فحاشی به رژیم، به سازمان مجاهدین خلق نیز فحش بدهند. یعنی بهجای تضاد با جمهوری اسلامی، تضاد اصلی را با سازمان مجاهدین خلق بهوجود بیاورند...»
هاشم خواستار سپس در متن مقاله در همین باره مینویسد:
- با بیان دو خاطره مسأله را روشنتر میکنم. در روز نوزده آبان ۹۷ که نیروهای امنیتی با فشار ملت قهرمان ایران مجبور شدند مرا از بیمارستان روانی سینا آزاد کنند، دو نفر از نیروهای امنیتی به سراغم آمدند و از من خواستند که چون سازمان مجاهدین خلق از تو حمایت کردهاند، باید بر علیه آنها بیانیه بدهی و خط قرمز ما رهبری هم نیست بلکه سازمان مجاهدین خلق است. به آنها گفتم یعنی حکم اعدام خود را امضا کنم؟ آنها را به مقالهای که در حمایت از معلم زندانی آقای عبدالرضا قنبری نوشته بودم و روز دستگیری یعنی اول آبان منتشر کرده بودم حواله دادم. باز پارسال در اردیبهشت ۹۷ که مأموران اطلاعات به باغم آمدند از من پرسیدند که چرا با شاهزاده رضا پهلوی همکاری نمیکنی؟ میخواهی الآن شماره موبایل شاهزاده را بگیرم که با او صحبت کنی؟ که گفتم نه و...
- ملت قهرمان ایران: بین رژیم و سازمان مجاهدین خلق، دریایی از خون قرار دارد و همه میدانند که بزرگترین دشمن رژیم سازمان مجاهدین خلق است، چرا که از سازماندهی آهنین برخوردار و بهگفته و اقرار خود حاکمان،آنها در تمام شورشها دست دارند، بالعکس نیروهای سلطنت طلب بسیار پراکنده و« سازمانده ای» نشده هستند. بنابراین حکومت تلاش میکند که مبارزین را به اردوگاه سلطنت طلبها سوق داده و همینطور افراد نفوذی بسیاری نیز به داخل آنها فرستاده تا ضمن حمایت از شاهزاده و فحاشی به رژیم، به سازمان مجاهدین خلق نیز فحش بدهند. یعنی بهجای تضاد با جمهوری اسلامی، تضاد اصلی را با سازمان مجاهدین خلق بهوجود بیاورند. حتی برای اینکه این افراد اعتبار کسب کنند چه بسا که چند صباحی هم به زندان رفته تا بعد از آزادی با نام و نشانی که پیدا میکنند و از حاشیهٔ امن برخوردار میشوند، بتوانند با وجههٔ بهتری مأموریتشان را انجام دهند و چه بسا ناخودآگاه افراد دیگر نیز در خط نیروهای امنیتی قرار گرفته و بهجای اینکه تضاد اصلی با رژیم برقرار کنند با سازمان مجاهدین خلق بهوجود بیاورند.(همانگونه که دولت سوریه، ارتش آزاد سوریه را بمباران کرده تا آنها عقبنشینی کرده و داعش جایگزین آنها شود. چرا که داعش دشمن ارتش آزاد سوریه یعنی دشمن حکومت بشار اسد است.) اینها همان دموکراتهای کوتوله هستند. اصلاح طلبانی همچون سیدمحمد خاتمی و تاجزاده و بهزاد نبوی و...با مواضعی که برای حفظ و بقای نظام موجود گرفته و از این نظام عبور نکردهاند نیز از دموکراتهای کوتوله هستند.
- غرض از نوشتن این مقاله، حمایت و یا مخالفت با تشکیلات خاصی نیست بلکه بیان حقایق است تا هر کس بداند که در کدام اردوگاه مبارزه کرده و آیا دموکرات واقعی است یا دموکرات کوتوله، از طرفی فرد مبارز بتواند در دوران گذار به دموکراسی و دوران پس از گذار، مفید واقع شود. همهٔ ما میدانیم که بعد از انقلاب ۵۷، اقوام ایرانی همچون هموطنان کرد و عرب و ترکمن و بلوچ و.. برای بهدست آوردن حقوق حقهٔ خود جنبشهایی داشتند که با سرکوب شدید جمهوری اسلامی روبهرو شدند. آن خواستهها نه تنها از بین نرفته که همه گیر شده و بعد از جمهوری اسلامی در حکومت آزاد و دموکراتیک آینده حتماً این اقوام باید به حقوق حقهٔ خود در چهارچوب جغرافیای ایران برسند. در این راه ممکن است بعد از فروپاشی جمهوری اسلامی تنشهایی بهوجود بیاید که تنها دموکراتهای واقعی، خواهند توانست به حل مسأله کمک کنند و دموکراتهای کوتوله هیچ جایگاهی نخواهند داشت. دموکراتهای کوتوله همیشه از اپوزیسیون حرف میزنند تا شاید بتوانند اپوزیسیون قلابی درست کرده که یک سر نخ آن در دست نیروهای امنیتی باشد.
- به دموکراتهای کوتوله با هر اسم و رسمی که دارند توصیه میکنم، محکم به همین جمهوری اسلامی بچسبند و آنرا حفظ و نگهداری کنند و امثال بنده هم در هر شرایطی احتیاج به حمایت آنها نداریم.