تارنمای نمایندگی آمریکا در سازمان ملل، در مطلبی در مورد آزادی مذاهب در حاکمیت پلید ولایت فقیه به سخنرانی سفیر نیکی هیلی پرداخت و از آن بهعنوان یک برنامه سطح بالا برای رفع تبعیض علیه اقلیتهای مذهبی نام برد.
این تارنمای دولتی آمریکا از جمله نوشت، هر هفته در شورای امنیت ما به تهدیدات صلح و امنیت که از دولتهایی میآید که مردم خودشان را از حقوقبشر و صداهایشان محروم میکنند، میپردازیم. دولتهایی در چین، روسیه، ایران و برمه(میانمار). دولتهایی که اقلیتهای مذهبی خودشان را مورد اذیت و آزار قرار میدهند هیچ مشکلی هم ندارند که حقوق مردمشان را نقض کنند. و دولتهایی که بهزور سرزمین خود را از افرادی با مذاهب مشخص "پاکسازی" میکنند گرایش به افراطگرایی و خشم را به بار میآورند. آنها بذر خشونت را میپاشند که به ناگزیر از مرزهایشان به کشورهای همسایه و حتی در سراسر جهان فوران میکند.
آزادی مذهبی یک موضوع حقوقبشری بنیادین
نیکی هیلی افزود: تراژدی این است که بسیاری در شورای امنیت ملل متحد آزادی مذهبی را – در کنار دیگر حقوقبشر – یک موضوع مناسب برای بررسی آن به حساب نمیآورند. تا زمان آخرین دوره ریاست آمریکا در آوریل ۲۰۱۷، شورای امنیت هرگز یک نشست با تمرکز فقط روی حقوقبشر نداشت. اینطور فکر میشد که صلح و امنیت موضوع کار شورا است و حقوقبشر باید به دیگر آژانسهای سازمان ملل واگذار شود. ایالات متحده مدت طولانی تلاش کرده که این مسأله را تغییر بدهد.
تبعیض مذهبی شیوهای برای اعمال کنترل حکام مستبد بر مردم
محدود کردن یا محروم کردن از آزادی مذهبی یک شیوهای است برای حکومتها تا بر مردم خود کنترل اعمال کنند.... حکومتهای استبدادی جوامع مذهبی مستقل را بهعنوان یک تهدید برای قدرتشان و حتی برای موجودیتشان میبینند.
ما همه با پاکسازی قومی که در برمه (میانمار) علیه روهینگیا رخ داد، آشنا هستیم. یک گزارش اخیر سازمان ملل از اسناد درجه اول از جنایتها واقعاً انزجارآور و وحشتناک است. افراد بیگناه مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند، بهقتل رسانده شدند و زنده زنده سوزانده شدند. ریشه بحران در برمه عمیقا به فرهنگی برمیگردد که آنها چطور به روهینگیا بهعنوان شهروندان درجه دو نگاه میکنند.....
بیشتر بخوانید:
جدایی دین از دولت چیست؟
جدایی دین از دولت همان and state separation of church بهمعنی «جدایی کلیسا از دولت» است که در بین ما فارسی زبانان به مفهوم جدایی دین و دولت جا افتاده است.
جدایی دین و دولت نوعی نگرش سیاسی است که بر مبنای آن دین و حکومت باید از یکدیگر جدا بوده و در امور مربوط به هم دخالت نکنند. جدایی دین و دولت با سکولاریسم تفاوتهایی دارد. این مفهوم بیشتر در مقابل تئوکراسی یا حاکمیت دینی قرار میگیرد. برای نخستین بار سنت آگوستین در قرن چهارم میلادی از جدایی دین و دولت سخن به میان آورد. در قرن ۱۶این نظر رواج کامل یافت. در قرن ۱۷توماس هایس، فیلسوف انگلیسی آن را تقویت کرد. او معتقد بود که قدرت روحانی و حکومت باید از هم جدا باشند. در قرون معاصر جدایی دین و دولت به قانون اساسی کشورهای پیشرفته جهان راه یافته و جا باز کرده است.
هراس دیکتاتوری آخوندی از ایده جدایی دین و دولت
دیکتاتوری آخوندی که دین را ملعبه برای قدرت و حکومت و توجیه اعمال آن قرار داده بهشدت از هر گونه طرح جدایی دین و دولت هراساًن است. علی خامنهای به تاریخ ۱۹دی۹۵در این مورد گفت: «هیأتهای اندیشهورز آمریکایی و انگلیسی دور هم مینشینند، فکر میکنند، طراحی میکنند، دارند ارائه میدهند، این است که میگویند با دین سیاسی باید مخالفت کرد؛ یعنی تبلیغ جدایی دین از سیاست؛یعنی جدایی دین از زندگی؛ دین گوشه مسجد، دین داخل خانه، دین فقط در دل، نه در عمل، که اقصاد غیردینی باشد،سیاست غیردینی باشد، زیر بار دشمن رفتن غیردینی باشد، با دوست جنگیدن، با دشمن همراه شدن ـ برخلاف نص دین ـ وجود داشته باشد، اما ظاهر هم ظاهر دینی باشد؛ این را میخواهند».
بهرغم این دجالگری خامنهای، امروزه دیگر طشت رسوایی تحریف اسلام و تبدیل آن به ابزاری برای سرکوب و چپاول از بام دنیا به زیر افتاده. مردم قهرمان ایران با شعارهایشان در قیام دی۹۶به وضوع تنفرشان را از آخوندها و سوءاستفاده آنها از اسلام اعلام کردند و گفتند:
«اسلام رو پله کردند ـ مردم رو ذله کردند».
«مرگ بر اصل ولایت فقیه»
«خامنهای حیا کن! ـ سلطنت رو رها کن!»
مردم ایران حتی با آتش زدن حوزههای جهل آخوندی یا خانه امام جمعهها میزان تنفرشان را از این حکومت نشان دادند. بنابراین عمر تاریخی این شکل از حکومت در ایران و جهان بهسر آمده است.
جدایی دین و دولت در اندیشه مریم رجوی
بر اساس آنچه گفتیم حال به سراغ دیدگاههای رئیسجمهور برگزیدهٔ مقاومت میرویم. مریم رجوی در زمینه جدایی دین و دولت میگوید:
بهعنوان یک زن مسلمان ضمن تأکید بر لزوم جدایی دین و دولت و از جانب نسلی که پنج دهه است، به دفاع از اسلام اصیل محمدی در برابر ارتجاع و بنیادگرایی برخاسته، اعلام میکنم:
۱ـ ما دین اجباری و اجبار دینی را رد میکنیم، حکومت استبدادی تحت نام اسلام، احکام شریعت ارتجاعی و تکفیر مخالفان، چه به نام شیعه و چه به نام سنی، ضداسلام و ضد آیین رهایی بخش محمدی است.
۲ـ از نظر ما گوهر اسلام، آزادی است؛ آزادی از هر گونه جبر و ستم و بهرهکشی.
۳ـ ما از اسلام حقیقی، یعنی اسلام بردبار و دموکراتیک پیروی میکنیم؛ اسلام مدافع حاکمیت مردم، اسلام مدافع برابری زن و مرد.
۴ـ ما تبعیض دینی را مردود میشماریم و از حقوق پیروان همه ادیان و مذاهب دفاع میکنیم.
۵ـ اسلام ما برادری همه مذاهب است. جنگ مذهبی و تفرقهافکنی میان شیعه و سنی، ارمغان شوم ولایت فقیه برای استمرار خلافت ضداسلامی و ضدانسانی است. آری، خدای ما خدای آزادی است، محمد ما پیامبر رحمت و رهایی است و اسلام ما دین انتخاب آزادانه است. (قسمتی از سخنرانی رئیسجمهور برگزیدهٔ مقاومت در کنفرانس اسلام دموکراتیک و بردبار علیه ارتجاع و بنیادگرایی در پاریس به تاریخ۱۲تیر۹۴).
مقالات مرتبط: