با گسترش آتش خشم و اعتراض مردم، بحران جدیدی در مرحله پایانی رژیم توسط کارگزاران خامنهای معرفی شد
بهروز شجاعی:
متأسفانه بدلایل مختلف دچار یک بحران امید شدیم در جامعه مردم میگویند حالا آقای رئیسی بیاید آقای مهرعلیزاده بیاد آقای چه میدانم همتی بیاید چه فرقی بهحال ما میکند.
منظور از بحران امید چیست؟ آیا مردم دچار ناامیدی شدند یا مشکل چیز دیگریست؟
مهر علیزاده ـ۱۹خرداد ۱۴۰۰:
مردم از بعضی چیزها عصبانی هستند ناراحت هستند و نشان هم دادند بالاخره در جریان ۹۶ مردم آمدند در خیابان نشان دادند
توی جریان ۹۸ آمدند بیرون.
روزنامهٔ اعتماد با اشاره بحران بیانگیزگی کارگزاران و ریزشهای دامنهدار در نظام نوشت:
تلاش همهجانبه یک جناح سیاسی ریزشهای تاریخی و تحولات پردامنه را رقم میزند
مهر علیزاده ـ ۱۹خرداد ۱۴۰۰:
کمپینهای نمیدانم نه به انتخابات و این حرفها خب خیلی وقت است از طرف اونطرف آب هم هدایت میشه
خوب این سوار میشود روی نارضایتی مردم یک حرکتی و مقاومتی هم ایجاد بکنه.
پس مشکل ناامیدی و یاس مردم نیست. مشکل ایمان و امیدواری جوانان به تغییر و سرنگونیست.
یک هموطن ـ خرداد ۱۴۰۰:
به علی خامنهای و دار و دستهاش
ملت ایران همهمان کاری بهسرتان بیاوریم احمدینژاد روحانی خاتمی رئیسی همهتان نمایندههای مجلس.
کاری به سرتان میآوریم که مرگ قذافی مرگی بشر دوستانه باشد در مقابله با بلایی که بهسر شما میآوریم.
خامنهای وای به روزگارت وای به روزگارت.
بله! در وحشت از همین آتش است که خامنهای مجبور شد جلاد بدنام ۶۷ را به صحنه بیاورد تا شاید یک نفس عمرش را طولانی کند. اما آیا موفق میشود؟
یک هموطن اهوازی:
اصلا نباید رأی داد ما توی ایران زندگی میکنیم بخدا نمیتوانیم در ایران نفس بکشیم اصلاً رأی ندید آقا رأی ندید.
یک هموطن از یزد:
برادر مسعود اسم من را هم بنویس برای سرنگونی حاضر حاضر حاضر.
یک هموطن اززاهدان:
مرگ بر خامنهای درود بر رجوی برادر مسعود اسم مرا بنویس حاضر حاضر حاضر.