728 x 90

لرزه سرنگونی بر ارکان رژیم ولایت در عملیات فروغ جاویدان – سوز و گدازهای پاسدار ناصح سرکرده لشگر ۱۰ضدسیدالشهدا

فروغ جاویدان
فروغ جاویدان

لرزه سرنگونی بر ارکان رژیم ولایت در عملیات فروغ جاویدان

پاسدار ناصح سرکرده لشگر ۱۰ضدسیدالشهدای سپاه پاسداران:

ظرف یک هفته کمتر از یک هفته اینها کل نیروهایشان را سازمان دهی می‌کنند

نزدیک ۲۱تیپ تیپ های ۷۰-۸۰ نفره ۱۰۰نفره ۱۲۰نفره با تانک‌های کاسکاول

همه را سازماندهی می‌کنند که یک حرکتی را بکنند

 

 

تلویزیون رژیم اول خرداد ۱۴۰۱: ما برگشتیم قرارگاه ظهر بود دیگه ببخشید بعدازظهر ساعت دو سه بود یک پدافند بوی بالای قرارگاه فرمانده سپاه اسلام‌آباد یعنی فقط فرماندهان مانده بودند دیگه با تعداد محدودی نیرو آمد به من گفت آقای پدافندی دارد می‌رود چون مقر دست فرمانده ارتش بود گفتم هر جور هست او را نگه‌دار گفت گوش نمی‌کند گفتم با تیر او را بزنش! گفتم شوخی نداریم اینجا دیگر این باید بماند همین جا دیگه اطراف خودش رفته بود و پدافند مانده بود پدافند را نگذاشته بود ببرد بعد دیدیم ایستادیم گفت همین تتمه نیروهایی که بودند دارند بر می‌گردن دارند می‌روند خیلی ناراحت بودم جمله‌ای که گفتم آنموقع گفتم خیلی افتضاح هست که تهش آدم می‌میرد دیگه بچه‌ها را همه را جمع کنید هر چه بود جمع کردیم گفتیم می‌رویم در گیلانغرب آن طرف یک خط تأخیری حداقل انجام می‌دهیم کاری که نمی‌توانیم بکنیم نیرو که نداریم رفتیم در شهر سپاه شما از سمت کرمانشاه که می‌آیید سپاه اول شهر هست از آنجا رد شدیم رفتیم آخر شهر که به سمت قصرشیرین هست...

یک دشت بازی بود بعد از که یم آید به سمت شهر آخر شهر گیلان دیگه دشت که می‌گویم نه خیلی وسیع صد متری دیگه تانکها دیدند ما ایستاده‌ایم آنها آمدند آرایش گرفتند باز شدند چپ و راست باز شدند ۷- ۸تانک و نفربر آمدند و درگیری شروع شد ما تقسیم کردیم بچه‌ها را بعد چپ و راست گفتیم چیز کردند درگیری شروع شد دیگه درگیری شدید آن‌قدر می‌زدند همه جا خاک بود از وسط گرد و خاک دیدم یک نفر بدو دارد می‌آید به سمت ما آمد گفت دیگر تمام شد بروید اینجا دیگر خبری نیست کسی نیست اصلاً بایستید

مجری رژیم : یعنی عقب‌نشینی کنید کامل

ناصح: کسی نبود دیگر پنج یا شش نفر آدم بود با ۵-۶ نفر آدم نمی‌شود کاری کرد به اون نفری که می‌آمد می‌شدیم هفت نفر... .

 

مصاحبه با هادی العامری از فرماندهان سپاه بدر:

خبرنگار رژیم: من به فارسی می گویم شما به عربی بگویید شما بچه کجا هستید

هادی عامری: سپاه ۹ بدر

خبرنگار رژیم: اینجا چه کار می‌کنید

هادی عامری: واقعاً منتظر دریافت عوامل برای رفتن به گیلانغرب بودیم تا برخی از ضربات مهلک را به دشمن متجاوز در گیلانغرب وارد سازیم ما در منطقه باختران حضور داشتیم که به ما خبر رسید که دشمن به همراه منافقین به سمت منطقه باختران پیشروی کرده است نیروهای ما به سمت این منطقه حرکت کردند و الحمدلله به این منطقه رسیدند و آن را در دست گرفتند و نتوانستند به مدت ۴روز مقاومتی سرسختانه در برابر حمله جنون‌آمیز دشمن (منافقین) داشته باشند

خبرنگار رژیم آقا ببخشید این صحبت‌های امام را که شنیدید در رابطه با همین صلح ۵۹۸ نظر خودتان را به‌عنوان یک برادر مسلمان بفرمایید چه هست

هادی عامری: به‌نظر صلح با کفر نیست نظر امام این است که این یک آتش‌بس است ما تا آخرین قطره خون خود با امام خمینی هستیم اگر امام فرمان جنگ بدهد جنگ خواهد بود و اگر فرمان صلح بدهد صلح خواهد بود ما با امام خمینی هستیم

مجری رژیم: این قبل از این‌که از پاتاق بیایند بالا آقای هاشمی با آن گزارشی که دادید تصمیمی گرفت چه کار بکند؟.

ناصح: بعد بحث شد آنجا گفتند بحث خودتان را ادامه بدهید حالا اون را اصلاً ولش کنید فقط اون را شنیدیم ساعت باز دو مرتبه یک ربع دیگر آمدند باز هم دارند می‌ایند بالا بعد دیگر هی پیگیری می‌کرد ایشان آقا یک گردان از لرستان رفته یا نه؟ آقای محصولی گردان فرستادند نفرستاد؟ مرتب هی پیگیری می‌کرد بعد گفتند اقا بچه‌های بدر دارند نیرو جمع می‌کنند ببرند جنوب بحث جنوب بود دیگه که یک خط داشتند توی اونجا لشگر بدر نیروهای عراقی بودند که برای ما می‌جنگیدند...

ناصح: نزدیک تقریباً ساعتهای شش بود شش و ده دقیقه بود که آمدند گفتند اقا آمدند کرند را گرفتند توی کرند گفتند اینها منافقین هستند یعنی به کرند که رسیدند گفتند منافقین هستند...

اونها کرند را گرفتند بعد آمدند به سمت اسلام‌آباد دیگه ایشان به ترتیب یکی یکی آزادکرد آخرینش هم من بودم هی گفت شما بروید سر کارتان شما بروید سر کارتان آقای چیز برو دنبال نیروهایتان همین جور به ترتیب آقای شعبانی همه راگفت شما بروید بعد هم به من گفت که شما برو به کارت برسید و خب ما رفتیم دیدیم که اوضاع بهم ریخته است دیگه من رفتم توی سپاه چهارم سپاه باختران خب آقای شوشتری که نبودند منافقین حرکت که بعد از این‌که آمدند اسلام‌آباد توی اسلام اباد...

شما می‌بینید که بیست و ششم پذیرفته میشه بیست و هفتم تیرماه اعلام میشه سوم مرداد یعنی ظرف یک هفته کمتر از یک هفته اینها کل نیروهایشان را سازمان دهی می‌کنند همه نیروهای خارج از کشورشان را دعوت می‌کنند که آقا بیایید اونجا یک چیزی حدود ۵هزار ۵۵۰۰نفر آدم جمع می‌شوند سازماندهی می‌کنند نزدیک ۲۱ تیپ تیپ های ۷۰-۸۰ نفره ۱۰۰نفره ۱۲۰نفره تیپ های چیز با یک حجم زیادی از تجهیزات که از تانک‌های کاسکاول بود که تانک‌های برزیلی بود ۱۰۶ پدافند موشک ضدهوایی اونها کم بود ولی خب بالاخره با این سازمان حالا آر پی جی تیربار این حرفها که خب طبیعی بود همه را سازماندهی می‌کنند که یک حرکتی را بکنند و آقای رجوی قبل از قضایا یک صحبتی می‌کند با نیروهای منافقین که اقا جان ما از عملیات دسته شروع کردیم دسته‌ای شروع کردیم در فلان جا زدیم بعد گروهانی‌اش کردیم بعد مهران را زدیم یعنی از دسته گروهان گردان تیپ عملیات کردیم الآن دیگه کل نیرو از مهران تا تهران یعنی یک جهش می‌خواهد بگوید که ما یک کار جهشی داریم انجام می‌دهیم از مهران تا تهران بهشان هم قول داده بودند که بعدازظهر دوشنبه‌ای بود که عملیات شروع شد

مجری رژیم این شعار بود یا نه واقعاً توی تحلیل‌های خودشان با یک فشار کاملاً از مهران راحت می‌توانند به سمت تهران حرکت کنند

ناصح: یک شعار بود دیگه بعد این تصویر را به نیروها ایجاد کردند که آقا جان من جمهوری اسلامی اصلاً پاشیده با پذیرش قطعنامه یعنی چی؟ یعنی دیگه تمام شده کار شما بروید که می‌خواهیم برویم تهران و اینها اصلاً برای تهران برنامه‌ریزی کردند زمانبندی کرده بودند

سرپل را کاملاً گرفتند تانکها انواع و اقسام مانورها را توی اونجا دادند درگیریها را انجام شده منطقه پاکسازی شده همه کارهایش شده تنگه کل داوود هم همه نیروها بهم ریختند چه جوری بگویم یک حالت عملیات تعقیبی در واقع میشه گفت انجام می‌دهند و انجام دادند با این تصور برنامه‌ریزی کردند تا اسلام‌آباد را درست آمدند تو زمانبندی‌شان و اینها اصلاً قرار بود که به کرمانشاه که رسیدند اعلام جمهوری بکنند. (برنامه سرچشمه - تلویزیون شبکه پنج رژیم - اول خرداد)

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/1e09b644-c8bb-4943-a78a-26c9b05fca57"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات