728 x 90

لاتریبون فرانسه - چرا رژیم ایران بنزین روی وضعیت انفجاری ریخت؟

قیام سراسری مردم ایران - به آتش کشیدن مراکز غارت حکومتی
قیام سراسری مردم ایران - به آتش کشیدن مراکز غارت حکومتی

لاتریبون فرانسه در گزارش درباره وقایع ایران در آبانماه و علل و ریشه‌های این قیام نوشت: به‌نظر می‌رسد نظام ایران دو پارامتر را در محاسبات خود به آنها کم بها داده یا وارد نکرده است، نخست درجه انفجاری فوق‌العاده بالای جامعه و دیگری، قیام عراق، زیرا این واقعیت که قیام عراق جدای از قیام ایران نیست و این یک جبهه مشترک علیه دشمن مشترک با شعار و مضمون مشترک است انکارناپذیر است. در عراق معترضان شعار می‌دهند «رژیم ایران اخراج اخراج» و در ایران هم معترضان شعار می‌دهند «مرگ بر دیکتاتور» «مرگ بر خامنه‌ای». از همین رو، این دو قیام و هم‌چنین قیام مردم لبنان، به‌طور دیالکتیکی از هم تأثیر می‌پذیرند و بر هم تأثیر می‌گذارند.

 

لاتریبون در بررسی قیام مردم ایران و علل و ریشه‌های آن نوشت:‌

جیرهبندی بنزین در شرایطی صورت می‌گیرد که دست‌کم دو سوم جامعه ایران زیر خط فقر هستند رانندگان تاکسی و دیگر اقشاری که با ماشین‌هایشان بار و مسافر جابه‌جا می‌کنند، گران شدن و جیره‌بندی بنزین مثل سوزاندن ته مانده زندگی آنان است.

 

لاتریبون با عنوان قیام، از بنزین عبور کرد افزود:

افزایش قیمت بنزین جرقه قیام را زد، اما قیام بلافاصله از بنزین و قیمت بنزین عبور کرد و هم‌چون قیام ۹۶، شعارها بلافاصله رأس دیکتاتوری ولایت فقیه و اصل نظام را هدف قرار داد؛ کما این‌که در عمل نیز، قیام خصلت رادیکالیسم خود را با تهاجم به‌ مراکز غارت و سرکوب رژیم و به‌آتش کشیدن صدها بانک و مراکز سرکوب مانند پاسگاههای نیروی انتظامی و مرکز بسیج و صدها خودروی نیروهای انتظامی بارز کرد.

علاوه بر آن، در شهرهای مختلف کشور، جوانان، خیابان‌ها و میدانهای شهر را به‌ صحنه جنگ و گریز با مزدوران و عوامل سرکوبگر نیروی انتظامی و لباس شخصی‌ها تبدیل کرده و در مواردی آنان را وادار به ‌فرار کردند.

لاتریبون به گسترش تظاهرات مردمی علیه رژیم و شمار تظاهر کنندگانی که توسط نیروهای رژیم کشته شدند، اشاره می‌کند و می‌نویسد:‌ به این ترتیب قیام آبان به ‌لحاظ سرعت و پتانسیل انفجاری نهفته در آن در مداری بسیار بالاتر از قیام دیماه ۹۶ قرار می‌گیرد.

لاتریبون با طرح این سؤال که با توجه به این‌که رژیم به‌خوبی از وضعیت انفجاری جامعه به‌خوبی با خبر بود چرا دست به اینکار زد به‌خصوص که قیام در عراق و لبنان برای خلع ید از همین رژیم در جریان است با تیتر «نیاز حاکمیتی که در حال خفگی است». می‌نویسد: اختلاسهای نجومی و فساده‌ای نهادینه شده که به‌گفته یک اقتصاددان وابسته به رژیم بیشتر به یک غارت می‌ماند تا اختلاسهای متداول در دنیا، چرخه تولید را به‌کلی متوقف کرده است. درآمدهای حکومت ملایان بسیار پایین آمده است. نفت تحت فشار تحریم‌ها دیگر بفروش نمی‌رسید و بنابراین رژیم در تنگنای بی‌سابقه برای تأمین هزینه‌های خود به‌خصوص تأمین هزینه شبه‌نظامیان و دخالت‌هایش در منطقه هست.

رژیم اما هرگز حاضر به کاهش هزینه‌های مراکز قدرت و برنامه‌های مختلف موشکی و تروریستی خودش نیست و همواره مردم و معیشت آنها در آخرین اولویت قرار می‌گیرد، تنها راهی که پیش پای خودش می‌بیند،‌ خالی کردن بیش‌ از‌ پیش جیب و سفره‌ مردم محنت‌زده‌ ایران است. رژیم این بار سراغ گران کردن بنزین رفته است. پس رژیم به تبعات اینکار آگاه بوده است.

رژیم که بسیار نگران واکنش‌های انفجاری مردم بود، از ۵روز پیش از اعلام گران شدن بنزین و جبره بندی آن نیروی انتظامی، وزارت اطلاعات و دستگاه قضاییه و دیگر نیروهای سرکوبگر را در شهرهای مختلف کشور به‌حالت آماده‌باش درآورده بود و به‌خصوص نیروهای انتظامی و لباس شخصیها را در اطراف پمپ‌بنزین‌ها و مراکز حساس شهرها گمارده بود؛ با این همه، واکنش خشمگینانه مردم جان به لب، در شهرهای سراسر کشور، فراتر از چیزی بود که آخوندها انتظارش را داشتند.

 

 

گرانی بنزین، بنزین روی آتش

خبرگزاری حکومتی تسنیم متعلق به سپاه پاسداران در ۲۲فروردین‌ماه سال گذشته در مصاحبه‌ای با یک استاد دانشگاه، نوشت که ۴۰میلیون نفر در ایران زیر خط فقر هستند. اما این استاد اذعان نمود که با بررسی دقیق‌تر باید گفت ۵۰میلیون ایرانی زیر خط فقر هستند. اما این رقم که او می‌دهد مربوط به سال ۹۷ و پیش از بحران ارزی و تورم افسارگسیخته‌ ناشی از آن در سال جاری است.

بنابراین گرانی بنزین در شرایط انفجاری کنونی جامعه، مانند ریختن بنزین بر آتش خشم توده‌های زحمتکش است و حکومت چاره‌ای جز روبه‌رو شدن با عواقب آن نخواهد داشت.

به این ترتیب روشن است که این تصمیم در نهایت استیصال و درماندگی گرفته شده است. اما به‌نظر می‌رسد کل نظام دو پارامتر را در محاسبات خود به آنها کم بها داده یا وارد نکرده است، نخست درجه انفجاری فوق‌العاده بالای جامعه و دیگری، قیام عراق، زیرا این واقعیت که قیام عراق جدای از قیام ایران نیست و این یک جبهه مشترک علیه دشمن مشترک با شعار و مضمون مشترک است انکارناپذیر است. در عراق معترضان شعار می‌دهند «رژیم ایران اخراج اخراج» و در ایران هم معترضان شعار می‌دهند «مرگ بر دیکتاتور» «مرگ بر خامنه‌ای». از همین رو، این دو قیام و هم‌چنین قیام مردم لبنان، به‌طور دیالکتیکی از هم تأثیر می‌پذیرند و بر هم تأثیر می‌گذارند.

 

دوراهی سرنوشت

د‌رهر حال، به‌نظر می‌رسد دیکتاتور ایران، بین دو راه عقب‌نشینی و یا ایستادن در برابر مردم، راه دوم را انتخاب کرده و به‌ این ترتیب درهای جهنم را به‌روی خود گشوده است؛ آن هم در شرایطی که رژیم هرگز تا این اندازه ضعیف و غرقه در بحرانها و متشتت نبوده است.

در سوی دیگر مردمی بپا خاسته‌اند که نه چیزی برای از دست دادن دارند و نه جایی برای عقب‌نشینی. برای توده‌هایی که تا آخرین ذرات رمق خود غارت شده‌اند و تا آخرین ظرفیت تحمل یک انسان مورد سرکوب و تحقیر قرار گرفته‌اند، پذیرش وضعیت موجود معنایی جز مرگ تدریجی ندارد. از این رو قاطعانه می‌توان گفت که این قیام خاموشی نمی‌پذیرد.

این از ویژگی‌های مرحله پایانی دیکتاتورهاست که چاره‌یی جز انتخاب بین بد و بدتر یا انتخاب بین انفجار اجتماعی یا خفگی اقتصادی ندارند.

اکنون سؤال این است که آیا رژیم ولایت فقیه می‌تواند وضعیت انفجاری جامعه و قیام پیش رو را مهار کند؟ با توجه به‌سرعت قیام و پتانسیل نهفته در آن، که در این چند روزه اخیر شاهدش بودیم، این خیلی بعید می‌نماید.

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/333c39ed-95c9-424a-bf51-4bb931737cbd"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات