بیانیۀ سی و هشتمین سالگرد تأسیس شورای ملّی مقاومت ایران
صد و سیزده سال پس از انقلاب ملّی ـ دموکراتیک مشروطه، که بر پرچم آن مبارزه علیه استبداد، بیقانونی و بیدادگری نقش بسته بود و ۶۷سال پس از قیام تاریخی ۳۰تیر، که توطئۀ شاه علیه دولت ملّی و ضدّ استعماری دکتر محمد مصدق را نقش برآب کرد، شورای ملی مقاومت ایران مصمّمتر از همیشه و با گامهای استوار وارد سی ونهمین سال حیات خود میشود.
مبارزۀ بیامان با استعمار و استبداد مطلقۀ شاه و شیخ، هشیاری در مقابل توطئههای استعماری، برنتابیدن ارتجاع مذهبی، از شیخ فضلالله نوری تا خمینی، دفاع از حاکمیت ملّی، مبارزه برای عدالت و حقوق دموکراتیک مردم، سنّتهای جنبش رهاییبخش مردم ایران در انقلاب مشروطه و جنبش ملی شدن صنعت نفت است که از ۳۰تیر سال ۱۳۶۰ تاکنون، شورا آن را نمایندگی میکند.
شورا درد و رنجی را که مردم ایران از ناکامی انقلاب مشروطیت، از کودتای ننگین ۲۸مرداد سال ۱۳۳۲ و از غارت دستآوردهای انقلاب ضدسلطنتی در بهمن سال ۱۳۵۷ تحمّل کردند، به نیروی مبارزه برای رهایی تبدیل کرد. بدین ترتیب هر قطره خونی که طی ۱۱۳سال گذشته در مبارزه علیه ارتجاع و استعمار از پیکر نهضت رهاییبخش مردم ایران بر زمین ریخته، در نیروی مبارزه علیه رژیم ولایتفقیه ذخیره شد. راست این است که از ۳۰تیر سال ۱۳۶۰، که شورا به ابتکار مسعود رجوی پایهگذاری شد، دستآوردهای انقلاب مشروطه و جنبش ملی شدن صنعت نفت و انقلاب ضدّ دیکتاتوری شاه، با وجود کلان توطئهها و فراز و نشیبهای بسیار و هزینههای گزافِ جانی و مالی، در این شورا نگاهبانی و اِحیا و فشرده شده است.
اکنون ۳۸سال پس از ۳۰خرداد سال ۱۳۶۰ و ۱۰سال پس از قیام ۳۰خرداد سال ۱۳۸۸ و متعاقب آن قیام ۶دی سال ۱۳۸۸(روز عاشورا) و دو سال پس از قیامهای دیماه ۱۳۹۶، شورا در حالی وارد سی ونهمین سال حیات خود میشود، که استبداد دینی حاکم بر کشور را به ضعیفترین وضعیتش رسانده و در مسیر سرنگونی سوق داده است.
راهنمای عمل ما طی ۳۸سال گذشته تکیه بر تضاد اصلی جامعه، یعنی تضاد بین مردم با رژیم حاکم و ضرورت قیام و سرنگونی استبداد دینی برای تحقّق حاکمیت ملی و مردمی بوده است. اعتلای بحران انقلابی طی دو سال گذشته و ناتوانی ولایت خامنهای در مهار جامعه و عصیان تودهها، صحّت راهی را که ما برگزیدهایم اثبات کرده است. تأکید بر همین نقشۀ راه و پرداخت هزینۀ آن، همچنین بیهوده بودن توهمپراکنی «اصلاحات از درون حاکمیت»، ایجاد ترس و توهّم در مورد «جنگ داخلی»، «تجزیۀ ایران» و «سوریهیی شدن» را برملا کرده است. در یک نگاه عمیق به قیامهای دیماه سال ۱۳۹۶ و در بالا گرفتن شعارهای «مرگ بر دیکتاتور»، «مرگ خامنهای»، «مرگ بر روحانی»، «مرگ بر اصل ولایتفقیه»، «آخوند خدایی میکند ـ ملت گدایی میکند»، «آخوندها حیا کنید ـ مملکتو رها کنید»،«اصلاح طلب، اصولگرا- دیگه تمومه ماجرا» و «میجنگیم، میمیریم، ایرانو پس میگیریم»، میتوان عصارۀ رزم زنان و مردان ایرانزمین در یک قرن گذشته و بهویژه در طی چهل سال حاکمیت ملّاها را دید.
این بزرگترین و پرشکوهترین پیروزی برای خلق در زنجیر ماست که بدون اغراق با فداکاریها و از جان گذشتگیهای زنان و مردان ایرانزمین و مقاومت سازمانیافتۀ آنان میسّر شده است.
از این رو، شورا وظیفۀ خود میداند که یاد و خاطرۀ همۀ زنان و مردانی را، که در ۱۱۳سال گذشته، برای استقلال و حاکمیت مردمی، برای دموکراسی و عدالت و برای نان، کار، آزادی به شهادت رسیدند، گرامی بدارد.
ما خاطرۀ زنده یاد محمّد سیدی کاشانی، عضو شورای ملی مقاومت و از مجاهدان پرسابقه، که بیش از نیم قرن زندگی خود را در مبارزۀ مداوم علیه دو دیکتاتوری شاه و شیخ و در راه آزادی و عدالت گذراند و یاد مجاهد خلق عبدالله جعفرزاده، عضو دیگر شورا، را گرامی میداریم و به مقاومت دلیرانۀ زندانیان سیاسی، که پرچم مقاومت و پایداری را برافراشته نگهداشتهاند، درود میفرستیم و همبستگی خود را با تمامی خانوادههای شهیدان و زندانیان سیاسی، که در راه و رسم آزادیخواهی فرزندان رشیدشان هستند، اعلام میکنیم.
شورا بهطور قاطع و مداوم از «مبارزات و خیزشهای مردمی، جنبشهای خاموشی ناپذیر و مستمرّ کارگران، معلّمان، کشاورزان، پرستاران، بازاریان و کسبه، جوانان و حرکتهای حقطلبانۀ ملیتها و مردم بپا خاسته در مناطق مختلف میهنمان، که در چار گوشۀ ایران درفش مبارزه برای سرنگونی استبداد دینی و تحقّق استقلال و آزادی و نفی هر گونه تبعیض جنسی، ملّی و مذهبی را، با قبول همۀ مخاطرات و هزینههای آن، برافراشته نگهداشتهاند، حمایت کرده و برای رساندن صدای این جنبشها به گوش عموم مردم ایران و جهان کوشیده است» (بیانیۀ سال قبل شورا).
شورا از تلاشهای خستگیناپذیر خانم مریم رجوی، رئیسجمهور برگزیدۀ شورا برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران، در افشا و محکومیت بینالمللی جنایات سرکوبگرانه و موج اعدامها و شکنجه زندانیان، در حمایت کامل از قیام مردم ایران برای سرنگونی رژیم و در رویارویی با بنیادگرایی و تروریسمِ برخاسته از خلافت خمینی و خامنهای و همبستگی با ملتهای رنجدیده از این پدیدۀ شوم، قدردانی میکند.
در سال گذشته ادامۀ بحران انقلابی در جامعه، ضعف و فرو رفتن هر چه بیشتر رژیم در گرداب بحرانها و چالشهای داخلی و جهانی، فقدان ابتکارعمل ولیفقیه برای مهار این بحرانها، فَوران خشم اقشار گوناگون مردم، که خود را در هزاران حرکت اعتراضی نشان داد، تداوم وضعیت انفجاری جامعه، تشدید تضاد کمسابقه در هِرم قدرت و بالاخره، تکامل قطببندی سیاسی بین مقاومت سازمانیافته و استبداد دینی در زمینۀ سیاسی و اجتماعی، همچنان جریان داشت و مسیر تکامل خود را طی نمود.
در رزم روزانۀ مردم ایران برای رهایی از فقر و فلاکتی که گریبانگیر آنان شده، شورا به مداخلۀ جدّی برای به سرانجام رساندن این مبارزه از طریق سرنگونی رژیم ولایتفقیه و همۀ دستهبندیها و باندهای درونی آن و پیروزی انقلاب دموکراتیک مردم ایران اقدام کرد. شورا و مقاومت سازمانیافته بهعنوان نیروی اصلی برای سرنگونی رژیم و بهعنوان تنها آلترناتیو دموکراتیک برای انتقال حاکمیت به مردم، به مسئولیت خود عمل کرده و تحوّلات یک سال گذشته این موقعیت و مسئولیت را بیش از همیشه ضروری و برجسته کرده است.
رخدادهای یک سال گذشته در زمینۀ تشدید تضاد در درون هِرم قدرت، تشدید تضاد رژیم با کشورهای دیگر و اعتلای کم سابقۀ جنبشهای اجتماعی و همبستگی بینظیر مردمی با هموطنان سیلزده در استانهای مختلف کشور، نشان از آن دارد که جامعه در شرایط انقلابی قرار دارد و غلبه بر تمام فجایعی که محصول حاکمیت استبداد دینی است، با سرنگونی نظام جهل و جنایت حاکم بر کشور آغاز خواهد شد.
همچنان که مسئول شورای ملی مقاومت در پیام شمارۀ ۱۱ ارتـش آزادیبخـش مـلّی ایــران در ۱۲آبان ۱۳۹۷ اعلام کرد: «با گسستن بندهای مماشات و استمالت، که آخوندهای ضدّ بشر را سه دهه در ناز و نعمت فرو برده بود، وارد دوران آمادهباش می شویم. هر چند طول بکشد و هر چند نشیب و فراز داشته باشد، سرنگونی دشمن ضدبشری محتوم است. ارتش آزادی قبل از هر چیز باید عزم جزم کند و برای آمادهسازی خود در دریای شورش و انقلاب شیرجه بزند. شمشیرها را باید جلا و صیقل داد... اصل موضوع چیست؟ اصل موضوع را بهروشنی میتوان در شکافتن هستۀ قیامی دریافت که از دیماه ۱۳۹۶ سراپای رژیم را درنوردیده و به لرزه سرنگونی افکنده است. رژیم آخوندها در تمامیت و با تمام دسته بندیهایش بهطور کیفی تضعیف شده است. شرایط به عقب بر نمیگردد و آتش قیامها خاموشی نمیپذیرد».
شورای ملی مقاومت از طریق انتشار نتیجۀ بحثهای اجلاسهای میاندورهیی، از طریق روشنگریهای کمیسیونها و سازمانها و شخصیتهای عضو شورا و بهویژه از طریق سخنرانیها و موضعگیریهای خانم رجوی، مواضع خود را به اطلاع عموم رسانده است.
بیانیۀ حاضر، شرح اَهَمّ وقایع و جمعبندی و فشردهیی از ارزیابی ما پیرامون مهمترین تحوّلاتی است که با سرنوشت مردم و مقاومت سازمانیافتۀ ایران پیوند دارد.
فصل اول:
تعمیق بحران انقلابی، پس لرزههای قیام
۱- قیامهای سراسری دیماه سال ۱۳۹۶ آن چنان لرزهیی بر پیکر ولایت خامنهای انداخت که پس لرزهها و ادامۀ آن در یکسال گذشته برای حاکمیت بسی ترسناک تر از آن خیزشها بود. بدون هر گونه اغراق و گزافه گویی، آنچه بهطور عینی در صحنۀ جامعه وجود داشت، ما را به این نتیجه میرساند که سال ۱۳۹۷ برای رژیم ولایتفقیه سختترین و پرمخاطرهترین سال طی عمر ننگین رژیم بوده است. حاکمیت در محاصرۀ بحرانهای بیعلاج درونی و بیرونی دست و پا میزند، ولیفقیه نظام، جا به جا، بهخاطر اینکه در این سال سرنگون نشده به خودش و به کارگزاران و عمله و اَکَرۀ نظام در سپاه و بسیج تزریق روحیه میکند و همزمان برای سال ۱۳۹۸ هشدار میدهد که «همه باید حواسشان جمع باشد»!
خامنهای در یک سخنرانی برای خانوادههای قربانیان جنگ رژیم در سوریه میگوید: «نقشه های آمریکا در مورد ملّت ایران [بخوانید ولیفقیه نظام] لو رفته. نقشه یی که بتوانند آن را عمل بکنند و ضربه وارد کنند دیگر ندارند، هر کاری که میتوانستند کرده اند، نقشه های آینده شان هم لو رفته است. هدف و نقشۀ آمریکا با این کارهای اخیر ـ این کارهایی که در این یکی دو سال گذشته کردند که قلم درشتش تحریم همه جانبۀ اقتصادی است ـ و کارهایی که دارند میکنند، توطئههایی که دارند میکنند که مأموران مخصوصی برای مقابله با [رژیم] ایران میگذارند، به دشمنان گوناگون ایران ـ منافقین [مجاهدین خلق] و امثال اینها- کمک میکنند، این است که بلکه بتوانند به کمک تحریم و به کمککارهای ضدامنیتّی و مانند اینها در جمهوری اسلامی، در کشور عزیز ایران اسلامی [نظام] ما دو دستگی و اختلاف و جنگ داخلی و مشکلات ایجاد کنند؛ هدفشان این است، همۀ تلاش خودشان را هم در این راه مصرف کردند. اینها اوّل امسال که سال ۹۷ است - یا اندکی قبل از امسال، اوایل سالِ جاری مسیحی- اعلام کردند که ایران تابستان داغی خواهد داشت؛ مقصودشان این بود که ما در تابستان به سراغ ایران میرویم و نقشه های ما در ایران تحقّق پیدا خواهد کرد؛ یعنی همین اختلاف و دعوا و این را بکِش به خیابان و آن را بیاور در عرصه و بین این گروه با آن گروه، آن گروه با آن گروه دیگر، جنگ راه میاندازیم، دعوا راه میاندازیم؛ هدف شان این بود. به کوری چشم آنها تابستان امسال یکی از بهترین تابستانهای سال بود... اینکه اینها گفتند در سال ۹۷ ما چنین میکنیم، چنان میکنیم و نقشههایی را برای جمهوری اسلامی ابراز کردند -یعنی در واقع نقشه شان لو رفت- این ممکن است فریب باشد؛ ممکن است جنجال را برای سال ۹۷ بکنند، نقشه را برای سال ۹۸ بکشند؛ مِن باب مثال. همه باید حواس شان جمع باشد» (سایت خامنهای،۲۱آذر ۱۳۹۷).
۲- در بارۀ این روضهخوانی خامنهای دونکته به هم پیوسته قابل توجه است:
ـ اول آن که، خامنهای به دروغ مدّعی میشود که «تابستان امسال [۱۳۹۷] یکی از بهترین تابستانهای سال بود». این ادّعای مضحک با مرور رویدادهای تابستان سال گذشته برملا میشود. در سه ماهه تابستان ۱۳۹۷ نزدیک به سه هزار حرکت اعتراضی از جانب اقشار گوناگون جامعه در سراسر ایران صورت گرفت. بهطور مثال، در روز سهشنبه ۲۳مرداد، دور دوم اعتصاب سراسری رانندگان کامیون و خودروهای سنگین میان جادهیی پس از ۲۳روز متوالی و گسترش آن در ۲۰۰شهر از ۳۱استان کشور که با در نظر گرفتن تکرار اعتصاب در بسیاری از شهرها بیش از ۱۶۰۰روز را شامل میشود، پس از تحقّق برخی از خواستههای رانندگان بهطور موقّت پایان یافت.
همچنین در تابستان سال گذشته شاهد جنبش پرشور کشاورزان شرق اصفهان در ورزنه و... بودیم. یک نمونۀ برجسته آن در روز دوشنبه ۴تیر بود که کشاورزان ورزنه به تجمّعشان در میدان دروازه عباس این شهر ادامه دادند. سپس به تظاهرات در خیابانهای شهر پرداختند. زنان و دانشآموزان و فرزندان کشاورزان نیز در این تجمع و تظاهرات شرکت کرده بودند. شعار تظاهر کنندگان عبارت بود از:
«ای مردم ستمکش اتّحاد، اتّحاد/ روحانی دروغگو، زاینده رود ما کو؟/ میایستیم، میجنگیم حقمونو میگیریم» و...
وقتی خامنهای دشمن خارجی را برجسته میکند، میخواهد دشمن اصلی را که مردم ایران هستند لاپوشانی کند. خامنهای از همین دشمن میترسد و هشدار میدهد.
در توصیف «بهترین تابستان» در ولایت خامنهای و اتّفاقاتی که در صحنۀ اقتصادی و سیاسی کشور جریان داشت، همّتی، رئیس کل بانک مرکزی رژیم، که در همان تابستان (۳مرداد۹۷) روی کار آمد، روز ۱۸مرداد۹۸ به تلویزیون حکومتی گفت: «از این یک سالی که گذشته است واقعاً میتوانم بگویم ۶ماه اول سال شبها خوابم نمیبرد. اینکه بتوانیم آن فشاری که وجود دارد را کنترل کنیم. خود مردم میدانند نیمۀ تابستان به بعد ۹۷ چه اتفاقی در صحنۀ اقتصادی و سیاسی کشور افتاد» (تلویزیون رژیم، ۱۸مرداد۹۸).
نکتۀ دوم در روضهخوانی خامنهای، که آن هم یک دروغ بزرگ و چهل ساله است، نسبت دادن قیامهای مردم ایران به «نقشههای آمریکا»ست. برخلاف ادّعای خامنهای طی چهل سال گذشته همواره و بدون استثنا، سیاست آمریکا و کلیه قدرتهای جهانی در مورد رژیم ایران حمایت و مماشات با استبداد مذهبی بوده است؛ سیاستی که ده سال پیش در قیامهای سالهای ۱۳۸۸و ۱۳۸۹ در کف خیابان به شعار مردمی «اوباما! اوباما! یا با اونا یا باما»، راه برد و آمریکا در کنار «اونا» که همین خامنهای باشد، ایستاد و طی هشت سال بعد با دور زدن شش قطعنامۀ شورای امنیت، یک برجام با غنیسازی، همراه با یک میلیارد و هشتصد هزار دلار پول نقد و ۱۵۰میلیارد دلار غیرنقد هم رویش گذاشت.
در حال حاضر هم اگر چه به این سیاست مماشات در آمریکا ضربۀ جدّی وارد شده، ولی اصحاب آمریکایی آن همراه با تمامی قدرتهای جهانی دیگر با تمام قوا به آن چسبیدهاند و دولت کنونی آمریکا هم بارها گفته و میگوید که نه در پی جنگ با رژیم است، نه در پی تغییر رژیم.
۳- در حالی که مشوّقهای سیاست مماشات همراه با چشم بستن بر نقض حقوقبشر و قتلعام و اعدام و شلّاق و توحّش رسمی و قانونی شده در دیکتاتوری دینی آن قدر عیان است که حاجت به بیان ندارد، این ادّعای خامنهای که مخالفتهای جامعه را به «نقشه آمریکا» ربط میدهد، فقط تکرار مبتذل ترفند دیکتاتورهای به آخر خط رسیده است. شاه در برابر انقلاب و قیام به همین راه رفت. شیخ هم در مواجهه با بحران انقلابی و توفان قیام میگوید هیچ تحولی در جامعه علیه حاکمیت نیست؛ مگر اینکه ناشی از توطئۀ دشمن باشد!
این سیاست تبلیغاتی را مردم ایران از خمینی تا خامنهای به تعداد طلوع و غروب خورشید در چهار دهۀ گذشته تجربه کرده اند. باید یادآوری نمود که خمینی و خامنهای با این سیاست تبلیغاتی، چه جنایتها که علیه مخالفان حکومت طی این چهار دهه مرتکب نشده اند. این سیاست در واقع یک ناندانی اعمال دیکتاتوری برای ارتجاع آخوندی بوده و هست. تمام دستگاه و تدارکات و موقعیتهای تبلیغاتی، اعمّ از نماز جمعه و مسجد و رادیو و تلویزیون حکومت آخوندی در اختیار پیشبرد این خط علیه مردم و مخالفان ولایتفقیه بوده و هست.
با اینهمه، تبلیغات کلان حکومت برای لاپوشانی کردن دشمن واقعی و اصلی نظام، یعنی مردم ایران و مقاومت سازمانیافتۀ آنان، نتوانسته و نمیتواند فرسایش و اضمحلال رژیم ولایتفقیه در مقابل این مقاومت و تعمیق قیام و انقلابی را، که روزبهروز ضروریتر میشود، بپوشاند. این واقعیت آن قدر سترگ است که خود را نه فقط در سپهر سیاسی ایران از نگاه هر ناظر خارجی، بلکه حتی بر زبان ولیفقیه نیز تحمیل میکند.
ده سال پیش، وقتی که در قیامهای سال ۱۳۸۸ میلیونها تن از زنان و مردان ایرانزمین اتوریته ولایت خامنهای را در کف خیابان لَگَدمال کردند، ولیفقیه اعتراف کرد که مردم در حرکتی «ساختارشکنانه»، «اصل ولایتفقیه» را نشانه گرفتهاند. اوج جنبش تودهیی در سال ۱۳۸۸ در روز ۶دیماه (عاشورا) پُرشکوهترین جنبش مردمی تا آن تاریخ را با شعار «مرگ بر اصل ولایتفقیه، مرگ بر دیکتاتوری، مرگ بر خامنهای» در مقابل چشم همگان قرارداد. از آن پس تا روز ۷دی سال ۱۳۹۶، مردم ایران و بهویژه نیروهای کار و زحمت با هزاران حرکت اعتراضی کوچک و بزرگ، نظام جهل و جنایت ملاها را به چالش کشیدند.
خامنهای با سرکوبهای وحشیانه خیزشهای سال ۱۳۸۸ را مهار کرد. امّا خلق ما در روز ۷دیماه سال ۱۳۹۶یک بار دیگر مارش ظفرنمون آزادی را در پیکار علیه استبداد مذهبی شروع کرد. قیامهای ده روزه در سراسر ایران بیان مبارزاتی خواست مردم ایران برای رهایی از سُلطۀ نظام ولایتفقیه و تحقّق آزادی و عدالت بود. خشم مردم ایران در برابر سرکوبهای وحشیانه که از ۶دیماه ۱۳۸۸ آغاز شده بود، در روز ۷دی ۱۳۹۶به نقطه انفجار رسید. خیزشهای سراسری رعشه بر اندام رژیم انداخت و اراده مردم برای سرنگونی را به جهانیان اعلام کرد. خامنهای با مهار قیامهای سال ۱۳۸۸ باد کاشته بود و در دیماه سال ۱۳۹۶ توفانی مهیب درو کرد.
یک سال و نیم پس از روزهای پرشکوه نیمۀ اول دیماه ۱۳۹۶، جامعۀ ما همچنان در شرایط انقلابی قرار گرفته و تب و تاب تغییر تمامی پیکر جامعه را دربر گرفته است.
۴- واقعیتِ تعمیق بحران انقلابی در این ده سال خودش را بر زبان احمد عَلَم الهُدی، امام جمعه و نمایندۀ خامنهای در مشهد در روز ۷دی ۱۳۹۷ بدین گونه تحمیل کرده است: «فتنۀ ۸۸گذشت، ۹سال هم از آن سپری شد اما آن که مهم هست برای ما فتنه ۹۸هست که در سال دهم فتنه ۸۸هست. مقام معظّم رهبری در بعضی از فرمایشاتشان اخیراً فرمودند که استکبار جهانی و دشمن در سال ۹۷ که الآن هست، دارد زمینهسازیها و زمینه چینیهایی میکنند برای فتنۀ سال ۹۸ یعنی دشمن درصدد هست در سال ۹۸فتنه از نوع فتنه سال ۸۸ ایجاد کند، از الآن هم مشغول زمینهسازی برای آن فتنه است... یعنی همانطور که در فتنۀ ۸۸ دشمن در یک جریانی از اصل آن کسی که جریان به آن مربوط بود، عبور کرد و آمد مقابل رهبری ایستاد، در فتنۀ ۹۸ هم همین است. یعنی، در فتنۀ ۹۸نقشۀ دشمن این است، مشکلات معیشتی، مشکلات اقتصادی، ناتوانی مردم، استیصال قشر آسیبپذیر در عرصه زندگی، اینها، را وسیله کند که هیچکدام اینها مربوط به رهبری نیست، مربوط به سوءمدیریت مسئولان است، مربوط به سوء تدبیر کسانی است که در دولت و مجلس یا طرّاح و برنامهریزند یا مجریند. اینها را به حساب رهبری گذاشتند. از همین الآن هم مطلب را به حساب رهبری گذاشتند و در سال ۹۸هم این را وسیله کنند برای حمله به رهبری و ولایت، دو خصوصیت اول فتنۀ ۸۸ را دشمن در سال ۹۸تکرار کند».
در آن سوی طیف باندهای حکومتی هم، سعید حجاریان انباشت نارضایتی و تعمیق بحران را با سیل فروردین ۹۸ مقایسه میکند و در بارۀ طغیان تودهها و دچارشدن رژیم آخوندی به سرنوشت رژیم شاه هشدار میدهد: «غیرمترقبه بودن و پایش نشدن، در طبیعت، به سیل خیابانی و در سیاست، به حضور تودهیی میانجامد. وقایع دیماه ۱۳۹۶ شاهد این مثال است. چنانچه پیش از آن نقاط بحرانخیز و عوامل بحرانزا و همچنین مطالبات معوّق شناسایی میشد، اعتراضات دیماه قابل پیشبینی و مدیریت بود. پایش نشدن و تبعات را میتوان به انقلاب اسلامی نیز تعمیم داد. شاه تا مقطعی نسبت به آنچه در لایههای زیرین جامعه میگذشت بیاطلاع و یا بیتفاوت بود تا زمانی که یکباره اعلام کرد، "صدای انقلاب شما را شنیدم"»(مخبر نیوز، ۹فروردین۱۳۹۸).
حجاریان در نیمۀ مرداد ۹۸ به واقعیتی اذعان میکند که گواه تعمیق بحران انقلابی و اصالت قیامهای سراسری است که در شعارهای خود پایان ماجرای شیادانۀ «اصلاح طلب – اصولگرا » را اعلام کرد. او در هشداری به باند غالب حاکمیت، مینویسد: «اگر شرایطی به وجود بیاید و مانند کشورهای دموکراتیک پلاستیک گلخانه را بردارند و انتخابات شفاف شود و هیچگونه حمایتی صورت نگیرد، نه تو مانی و نه من! نه اصولگرایی باقی میماند و نه اصلاحطلبی» (سایت سازندگی، ۱۴مرداد ۱۳۹۸).
فصل دوم:
فروپاشی برجام، احمدینژادی شدن روحانی
۵- فروپاشی برجام، که مسئول شورای ملی مقاومت تحریم ظریف را «تیر خلاص» آن و «ترکیدن بادکنک دولت اعتدالی» توصیف کرده، در سرنوشت رژیم آخوندی اهمیتی بسا فراتر از نافرجامی یک توافق دارد. مسئول شورا در این خصوص میگوید: «طناب تحریم بر گردن ظریف پیچیده شد. همزاد قاسم سلیمانی، کارچاقکن و پاچالدار بینالمللی ولایت در مقام وزیر خارجۀ دولت اعتدالی، که به امید استحالۀ رژیم توسط دولت سابق آمریکا باد شده بود، همچون بادکنک ترکید. این به مثابۀ تیر خلاص به برجام و دولت اعتدالی آخوند روحانی است... واقعیت این است که دیپلوماسی گریز از سرنگونی در رژیم آخوندی، به "آکروباسی دریایی" بهمعنی "بندبازیهای آبکی" در خلیجفارس و دریای عمان راه برده است. خامنهای به این دل بسته است که با بمبگذاری و توقیف کشتیها فشار آمریکا کم یا متوقف خواهد شد و الاّ باخت رژیم قطعی است.
از حق نگذریم خامنهای در این شرایط یعنی تعادلقوای بسیار نابرابر، بهخوبی دریافته است که مذاکره برای رژیمش "سمّ مضاعف" است.
از طرف دیگر، رژیم اطمینان دارد که آمریکا سر جنگ ندارد و خلیفه ارتجاع پیوسته از این بابت به وارفتگان ولایت اطمینان خاطر میدهد. رژیم از اینرو با تمام قوا میکوشد خود را از این ستون به آن ستون، هر طور شده تا انتخابات آمریکا بکشاند. از تزریق مصنوعی دلار به بازار تا تزریق افزودۀ بسیجی و پاسدار برای مهار اوضاع به هر شهر و دیار. رئیسی و رازینی و پورمحمدی و سایر دژخیمان به همین منظور به صحنه آمدهاند تا به گفتۀ خودشان با مجاهدین تصفیه حساب کنند.
ظریف، کف بر دهان، در خصومت جنونآمیز با مجاهدین، هیچ چیز از رئیسی و پورمحمدی کم ندارد. گوش کنید: "در ۱۹۹۸ آمریکا مجاهدین خلق را در لیست تروریستی قرار داد و در ۲۰۱۲آنها مجاهدین خلق را از لیست خارج کردند. این یک بازی است. این بازی لازم است متوقف شود. یک تروریست، یک تروریست است. تروریستها تغییر نمیکنند. رودی جولیانی روز گذشته برای مجاهدین خلق سخنرانی کرد. جان بولتون برای مجاهدین خلق سخنرانی کرده است" (کنفرانس مونیخ ـ ۲۸بهمن ۹۷).
اکنون سؤال این است که آیا رژیم ولایتفقیه میتواند وضعیت انفجاری جامعه و قیامهای در تقدیر را تا سرفصل انتخابات آمریکا، که رژیم به آن چشم دوخته، مهار کند یا خیر؟ آیا میتواند با زدن و بستن و تصفیه حساب با مجاهدین، جلوِ قیام را بگیرد یا خیر؟ جواب بسیار روشن است: هرگز نمیتواند و نباید اجازه داد. این حرف خلق قهرمان، کانونهای شورشی و ارتش آزادیست. وای اگر از پس امروز بود فردایی» (اطلاعیۀ شمارۀ ۱۴ارتش آزادیبخش ملی ایران، ۱۰مرداد۱۳۹۸).
۶ـ در اوج مذاکرات برجام با صحنه گردانی ظریف، خامنهای برای قاپیدن سیاسی آن از دست روحانی، در روز ۵تیر۱۳۹۴ خودش را شروع کنندۀ مذاکره با آمریکا از طریق «یکی از محترمین منطقه» معرفی کرد و گفت: «این مذاکراتی که در واقع فراتر از مذاکرات ما با پنج بهعلاوۀ یک است، مذاکره با آمریکاییهاست. متقاضی مذاکرات آمریکاییها بودند، مربوط به زمان دولت دهم هم هست. قبل از آمدن این دولت این مذاکرات شروع شد».
خامنهای که مذاکرات برجام را تحت عنوان «نرمش قهرمانانه» تئوریزه کرده بود آن را در تمامی جزئیات اداره کرد و پس از نهایی شدن توافق وین، از آن بهعنوان یک چتر امنیتی ـ سیاسی و استمرار سیاست مماشات، تضمین فروش نفت برای مصارف سرکوبگرانه و جنگافروزانه در خدمت حفظ نظام، بهرهبرداری کرد. اما با خروج آمریکا از برجام در ۱۸اردیبهشت۱۳۹۷ دفتر حسابهای رژیم به کلّی درهم ریخت و حکومت آخوندها در تمامیت آن با وضعیتی مواجه شد که سعید حجاریان در مرداد ۹۷ آن را «وضعیت استثنا» و «فروپاشی دولت روحانی» تعریف کرد و گفت: «واقعیت این است که روحانی تنها یک پروژه داشت، و زمانی که آن پروژه یعنی برجام با دستانداز مواجه شد، گویی کابینه از درون فرو ریخت. بهنحوی که بعضی وزرا سودای رفتن دارند، بعضی مشاوران جدا شدند و قِس علی هذا... مهمترین وظیفه دولت نرمال کردن بود. البته دولتیها مهمترین وظیفهشان را برجام تعریف کردند. ولی به هر ترتیب، دولت اکنون در هر دو مورد ناموفق بوده است، بهنحوی که متأسفانه مجدداً وارد وضعیت استثنا شدهایم... اکنون ترامپ همچون بولدوزر در حال حرکت است. از طرف دیگر میبینیم، مسائلی که ایران در آنها نقشآفرینی کرده بدون حضورش در حال مرتفع شدن است. یمن، سوریه و عراق همگی مثالهای خوبی هستند که نشان میدهند ایران به میدان وارد شد، هزینه کرد ولی سودی عایدش نشد. فیالواقع متّحدان اسمی، در حال خارج کردن ایران از معادلات منطقهیی هستند. خلاصه آن که، آمریکا از ما میخواست در سیاست منطقهیی کمرنگ شویم، ناگزیر شدیم. پس دعواهای منطقهیی ما تمام شده است و باز هم به مبحث سیاست داخلی بازگشتیم».
او اذعان میکند پروژۀ هستهیی رژیم در عمل به یک «شرّ» برای حکومت تبدیل شده بود که فقط باید از آن خلاص میشد. او میگوید: «معتقدم حداقل خاصیت برجام این بوده است که ما را از شرّ پروژۀ هستهیی که هیچ فایدهیی بر آن مترتّب نبود و فقط هزینه به کشور تحمیل میکرد، رها کرد. تولید گازهای UF۶و همچنین کیک زرد در داخل ممکن نبود و آنها را باید از کشورهای دیگر خریداری میکردیم و قطعاً خارجیها به ما روی خوش نشان نمیدادند. در واقع اگر تمام ظرفیت معادن ساغند و گچین استخراج میشد، نمیتوانست خوراک یکسال نیروگاه بوشهر را تأمین کند. من نمیخواهم به جزئیات فنی ورود کنم، اما اینکه پروژۀ هستهیی بسته شد و در حدّ آزمایشگاهی باقی ماند، مهمترین دستاورد برجام است» (نشریۀ «ایران فردا»، شماره ۴۱، مرداد ۱۳۹۷).
۷- شکست مضاعف خامنهای در پروژه اتمی و سپس در فروپاشی برجام، مانند شکست خمینی در جنگ هشت ساله، یک شکست استراتژیک در رویارویی با جنبش مقاومت برای سرنگونی این رژیم نامشروع است. علی لاریجانی، رئیس مجلس رژیم، روز ۱۱تیر ۱۳۹۸با تأسف و تلخ کامی بسیار از شکست پروژه اتمی و برجام و تحریم خامنهای گفت: «شما در کوران پیشرفتهای ایران در مسألۀ هستهیی یکمرتبه یک ماجرایی را خلق کردید. حدود ۲۰سال پیش، موقعی که منافقین [سازمان مجاهدین خلق] آمدند و آن ماجرا را ایجاد کردند در مسأله هستهیی و برادعی آمد ایران و سر و صدا آمریکاییها راه انداختند و سر و صدایی در دنیا بهوجود آمده بود که چرا دارد این کار را میکند، چطور ضوابط آژانس را رعایت نمیکنند و شروع کردند عملیات روانی علیه ایران در صحنۀ بینالمللی ایجاد کردند و بعد فشار ایجاد کردند و بعد امروز تقریباًً ۲۰سالی هست که ما تو این ماجرا هستیم. چرا؟ ایران که میگوید من سلاح هستهیی نمیخواهم بسازم، وقتی رهبر انقلاب که مرجع تقلید است، فتوا صادر میکند که این حرام است، بعید است اینها بفهمند این را، ولی به هر حال این قابل تغییر نیست، خیلی آدم تأسّف میخورد که اخیراً دیدیم آقای ترامپ رهبری را تحریم کردند. خوب تحریم بکنید، چی دارد ایشون که شما تحریم بکنید»، (تلویزیون رژیم ۱۱تیر ۱۳۹۸).
دربارۀ کارزار شورای ملی مقاومت ایران در مقابله با پروژه شوم اتمی، که مهمترین فرصت سازی حکومت آخوندها پس از جنگ ضدمیهنی را به تهدیدی مرگبار برای فاشیسم مذهبی تبدیل کرده، ما ۱۳سال پیش (مرداد ۱۳۸۵) در بیانیه سالانه شورا نوشتیم: «طی دودهۀ گذشته و بهویژه در سه سال اخیر، شورای ملی مقاومت نه فقط افشاگر طرحهای اتمی رژیم بلکه پیشگام و مروّج یک سیاست قاطع در برابر طرحهای اتمی رژیم، در مقابل سیاست فاجعه آفرین مماشات بود که هنوز هم سیاست غالب است. این نقش هدایتگر و سمت دهنده، نه تنها ادای وظیفه در قبال ملت و دفاع از مصالح عالی کشور، بلکه همچنین خدمتی به جامعه جهانی در راستای صلح و ثبات منطقه پرآشوب خاورمیانه است. درست به همین دلیل، این مسیر و این سیاست شورای ملی مقاومت در داخل و خارج کشور با تظاهرات و شعارهای پرطنین مردم ایران و همچنین در سطح بینالمللی با حمایت وسیع نمایندگان ملتهای مختلف در پارلمانها روبهرو شده است.
سردمداران رژیم بارها خشم و کین خود را از این سیاست پیشرو و صلح دوستانه و از روشنگریهایی که مرهون فداکاری نیروها و حامیان این مقاومت در میان دانشمندان و اقشار مختلف جامعۀ ایران است، ابراز داشتهاند» (بیانیۀ شورای ملی مقاومت، ۱۴مرداد ۱۳۸۵).
۸-پانزده سال پیش نیز در توضیح مبانی سیاست شورا و اهمیت تعیینکننده افشای مراکز اتمی نطنز و اراک در مرداد سال ۱۳۸۱ در بیانیه سالانه شورا آمده بود: «در مقابل سیاست تعرض و تجاوز رژیم و در برابر سیاست استفاده از سلاح اتمی بهمنظور صدور ترور و بنیادگرایی اسلامی، سیاستی بر اساس منافع عالی مردم ایران اتّخاذ کرده و تا هر جا که بتواند نقشههای ضدمردمی و ضدایرانی رژیم را افشا میکند. ما به حکم احساس مسئولیت انسانی، ملی و میهنی و مواضع صلحطلبانۀ خود، به افشای مراکز مخفی، که حکومت آخوندی برای تولید بمب اتمی در شهرهای نظنز و اراک بهوجود آورده بود، پرداختیم تا مراجع مسئول بینالمللی از وقوع این فاجعه جلوگیری کنند. اگر این روشنگریها وجود نداشت و اگر رژیم در همین حد هم بهلحاظ موضوع پروژههای اتمی زیر نظارت قرار نمیگرفت، چه بسا تاکنون جهان را با روکردن سلاح اتمی غافلگیر کرده بود. به گزارش بی.بی.سی در ۱۵آذر۸۲، سخنگوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی گفت: ایران در حال انجام آزمایشهای متعددی بود. آنها بهعنوان مثال تنها چیزی کمتر از یک گرم پلوتونیوم را بهدست آورده بودند و از چند دستگاه سانتریفوژ استفاده میکردند. برای بازرسان، بدون اینکه اطلاعاتی در این مورد داشته باشند، کشف این آزمایشها ساده نبود، چرا که ایران کشور بسیار بزرگی است و هر قدر هم کار بازرسی دقیق انجام میشد، لزوماً نمیشد انتظار داشت که این موارد کشف شوند. ما به اطلاعات نیاز داشتیم و در نهایت از طریق یک گروه مخالف ایرانی، که بهعنوان مثال در مورد تجهیزات نطنز و اراک اطلاعات دادند، این اطلاعات را بهدست آوردیم. از ماه اوت بود که آژانس بینالمللی انرژی اتمی با دنبال کردن این اطلاعات گامبهگام پیش رفت و در مورد یافتهها از ایران توضیح خواست و جزء جزء این معمّا را کشف کرد» (بیانیۀ شورای ملی مقاومت، مرداد ۱۳۸۳).
۹- مقاومت ایران در قبال توافق اتمی در همان روزی که در وین نهایی شد، مواضعی اتّخاذ کرد که درستی نکته به نکته آن، امروز به اثبات رسیده است. خانم مریم رجوی، این توافق را با وجود «همه کمبودها و امتیازهای ناموجّهی که در آن به رژیم ملایان داده شده، یک عقبنشینی تحمیلی برای خامنهای دانست» اما تأکید و تصریح کرد: «دور زدن شش قطعنامه شورای امنیت و یک توافق بدون امضا، که الزامات یک معاهده رسمی بینالمللی را ندارد، البته راه فریبکاری ملایان و دستیابی آنها به بمب اتمی را نمیبندد. با این همه همین میزان عقبنشینی، هژمونی خامنهای را همچنان که مقاومت ایران از قبل خاطرنشان کرده است، در هم میشکند و تمامیت فاشیسم دینی را تضعیف و متزلزل میکند… اگر کشورهای ۱+۵قاطعیت به خرج میدادند رژیم ایران هیچ چارهیی جز عقبنشینی کامل و دست کشیدن دائمی از تلاش برای دستیابی به بمب اتمی و مشخصاً دست برداشتن از هر گونه غنیسازی و تعطیل کامل پروژههای بمبسازی نداشت. اکنون هم باید با قاطعیت بر روی عدم دخالت و خلع ید از رژیم در سراسر منطقه خاورمیانه پافشاری کنند».
خانم رجوی در مورد پولهای نقدی که به جیب ملاها ریخته میشود نیز گفت: این پولها «باید تحت کنترل شدید سازمان ملل صرف نیازمندیهای مبرم مردم ایران، بهویژه حقوق اندک و پرداخت نشده کارگران و معلمان و پرستاران و تأمین غذا و دارو برای توده مردم شود، در غیراین صورت خامنهای پولها را کماکان در چارچوب سیاست صدور تروریسم و ارتجاع به عراق و سوریه و یمن و لبنان سرازیر میکند و قبل از همه، جیب پاسداران نظام را پُرتر از همیشه میکند» (اطلاعیه دبیرخانه شورای ملی مقاومت، ۲۳تیر۱۳۹۴).
۱۰ـ چند ماه قبل از امضای برجام نیز، در ۱۵اردیبهشت ۱۳۹۴ رئیسجمهور برگزیدۀ شورا تصریح کرده بود: «پروژههای اتمی، تماماً ضد ملی است و مردم ایران عمیقاً با آن مخالفند. ما رو در روی این رژیم یک ایران دموکراتیک و غیراتمی می خواهیم. دستیابی به بمب اتمی، نقض حقوقبشر و صدور بنیادگرایی و تروریسم، چهار ستون تئوکراسی حاکم است. حقوقبشر در داخل ایران و خلع ید از آخوندها در خارج از ایران و مشخصاً در عراق و سوریه و لبنان و یمن و افغانستان، شاخصهای واقعی هستند که نشان میدهند این رژیم از بمب اتمی دست کشیده است. هر چیزی کمتر از این در هر لفافه یی هم که پیچیده و عرضه شود، خودفریبی و قبول کردن فاجعۀ ملایان مجهّز به بمب است... تجربۀ مقاومت نشان داده است که آخوندها تنها زبان قاطعیت و قدرت را میفهمند. زمان آن است که قدرتهای بزرگ، دست از مماشات و امتیاز دادن به استبداد خونریز دینی، بانکدار مرکزی تروریسم و رکوردار جهانی اعدام بردارند و حق مردم ایران برای مقاومت و آزادی را بهرسمیت بشناسند».
با وجود سیاست نه چندان قاطع جامعه جهانی، شورا بهطور قاطع و پیگیر سیاستهای میهن بر بادده هستهیی را یک به یک افشا و تحولات را به سمتی سوق داد که با تصویب قطعنامههای متعدد و اعمال تحریمهای نه چندان سنگین، خامنهای در ۲۳تیر ۱۳۹۴(۱۴ژوئیه ۲۰۱۵) مجبور به «نرمش قهرمانانه» و پذیرش یک پیمان چند جانبه با کشورهای ۵+۱یا ۳+۳(برجام) شد.
خانم رجوی در شروع مذاکرات هستهیی در ۳آذر ۱۳۹۲ هشدار داده بود: «اجرای کامل قطعنامههای شورای امنیت، بهویژه توقف کامل غنیسازی، پذیرش پروتکل الحاقی و دسترسی آزادانه بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی به مراکز و تأسیسات مشکوک این رژیم، لازمه دست کشیدن آن از بمب اتمی است».
۱۱ـ واقعیتهای چهار سال گذشته، صحّت ارزیابیها، تأکیدها و هشدارهای مقاومت ایران را نشان داد. بهطور خلاصه نه پولی نصیب مردم شد و نه تولیدی رونق گرفت و همزمان دخالت ماجراجویانه در سوریه، عراق، یمن و... و نیز ساخت موشکهای بالستیک و ایجاد تشنّج در خاورمیانه افزایش یافت.
شورا در بیانیه سال پیش تأکید کرد: «استبداد مذهبی حاکم بر ایران با دخالتهای تروریستی در کشورهای خاورمیانه بهمنظور عریض و طویل کردن عمق استراتژیک و امنیت حاکمیت، دولتهای این کشورها را علیه خود متّحد کرده است. حمایت بیچون و چرای ولایت خامنهای از دیکتاتوری بشار اسد، حمایت و هدایت جنگ علیه دولت قانونی یمن، خرابکاری در پروسههای سیاسی عراق به سود مزدوران خود، کارشکنی در پروسه صلح فلسطین با اسرائیل، سازماندهی نیروهای وابسته به ولیفقیه در آفریقا و... خشم و نفرت تودههای مردم در کشورهای منطقه را برانگیخته است. با وجود رژیم ولایتفقیه هیچکدام از مشکلات و بحرانهای موجود در منطقه حل نمیشود. رژیم ایران نه بخشی از راهحل که بخش اصلی بحران است. از این رو ما خواستار خلع ید کامل ولایتفقیه در کشورهای منطقه و بهویژه در سوریه و عراق هستیم. پایان سیاستهای ایران سوز این رژیم البته با براندازی و خلع ید از این رژیم اشغالگر به دست توانای ملت ایران خواهد بود» (بیانیه شورا، مرداد۱۳۹۷).
۱۲-خامنهای خُسرانهای پذیرش اجباری برجام را با تولید انبوه موشک و دخالت در کشورهای دیگر بهطور نسبی جبران کرد. اما این سیاست که با مماشات کشورهای بزرگ همراهی میشد بهعلت افشاگریهای مقاومت، نارضایتی گسترده مردم و خشم و نارضایتی کشورهای خاورمیانه، شرایط انفجاری ایجاد کرد.
در چنین شرایطی دولت آمریکا پس از چند دور تمدید تعلیق تحریمها، از پیمان وین (برجام) خارج شد و تعلیق تحریمها را پایان داد و پس از مدتی وزیر امور خارجه آمریکا ۱۲شرط برای عادیسازی مناسبات با رژیم را اعلام کرد:
«۱-ایران باید کلیه جزئیات ابعاد نظامی برنامه پیشین هسته یی خود را به آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعلام کند؛
۲- ایران باید غنیسازی اورانیوم را متوقف کند و هرگز بهدنبال فرآوری تولید پلوتونیم نرود. این شامل بستن رآکتور آب سنگین نیز میشود؛
۳- ایران باید به بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی اجازه بازرسی بدون محدودیت از همه مراکز و تأسیسات را در سراسر کشور بدهد؛
۴- توسعه برنامه موشکی بالستیک ایران باید متوقف شود و پرتاب سامانههای موشکی جدید با قابلیت حمل سلاح هسته یی، دیگر انجام نشود؛
۵- همه شهروندان آمریکا و همچنین شهروندان دیگر کشورهای دوست و متحد ما، که به اتّهامات ساختگی در ایران زندانی هستند، باید آزاد شوند؛
۶- ایران باید از حمایت از گروههای تروریستی در منطقه خاورمیانه ـ از جمله حزبالله لبنان، حماس و گروه فلسطینی جهاد اسلامی - دست بردارد؛
۷- ایران باید حاکمیت دولت عراق را بهرسمیت شناخته و اجازه دهد شبهنظامیان شیعۀ آن کشور خلعسلاح و منحل شود و دوباره آنها را بسیج نکند؛
۸- ایران باید از حمایت نظامی از شبهنظامیان شیعه حوثی دست بردارد و به سمت دست یافتن به یک راهحل سیاسی مسالمتآمیز در یمن گام بردارد؛
۹- کلیه نیروهای نظامی تحتامر ایران در سراسر سوریه باید از آن کشور خارج شوند؛
۱۰- ایران باید به حمایت از طالبان و دیگر گروههای تروریستی در افغانستان و منطقه و پناه دادن به رهبران ارشد القاعده پایان دهد؛
۱۱- حمایت نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از تروریسم و متحدان شبهنظامیاش در سراسر جهان باید متوقف شود؛
۱۲-ایران همچنین باید به رفتار تهدیدآمیز در برابر همسایگانش- که بسیاری از آنها متحدان آمریکا هستند- پایان دهد، از جمله تهدید اسراییل به نابودی و پرتاب موشک به عربستان سعودی و امارات متحده عربی. این شامل تهدید کشتیرانی بینالمللی و عملیات خرابکارانه سایبری نیز میشود» (سایت صدای آمریکا، ۱خرداد ۱۳۹۸).
جوهر این خواستههای ۱۲گانه همان ۳موردی است که مقاومت ایران طی چندین دهه بر آن تأکید کرده است. پروژه خطرناک هستهیی، موشک سازی و صدور بنیادگرایی و تروریسم به کشورهای دیگر.
۱۳ـ وقتی که در ۱۸اردیبهشت ۱۳۹۸ رئیسجمهور آمریکا از توافق اتمی با رژیم آخوندی خارج شد، خانم مریم رجوی از جانب مقاومت ایران که نخستین افشاگر برنامه و تأسیسات مخفی اتمی این رژیم و پرچمدار یک ایران غیراتمی بوده است، اعلام کرد: پس از چند دهه استمالت از فاشیسم دینی و قربانی کردن مردم و مقاومت ایران، رئیسجمهور ایالات متحده همزمان با خروج این کشور از معامله اتمی با رژیم آخوندی گفت: پرداختهای بیدریغ دولت قبلی آمریکا به رژیم آخوندها فاجعهآمیز بوده و رژیم بسیار مخوف حاکم بر ایران که نخستین حامی تروریسم در دنیای امروز است «هزینه حکومت طولانی آشوب و ترور خود را از طریق به یغما بردن ثروت مردمش تأمین کرده است».
خانم رجوی تأکید کرد: خلاصی از خطر اتمی و تروریسم این رژیم در خلاصی از تمامیت آن است. رژیم ولایتفقیه بدون تروریسم و سرکوب و تسلیحات کشتار جمعی وجود ندارد. هر گونه سرمایهگذاری بر روی این رژیم در آینده نیز مانند گذشته نافرجام و محکوم به شکست است و همچنان که مقاومت ایران پیوسته اعلام کرده است، قرار گرفتن در کنار آخوندهای خونآشام و تقویت آمران و عاملان قتلعام فرزندان رشید مردم ایران، فاشیسم دینی را در جنگافروزی و صدور بنیادگرایی و تروریسم جریتر میکند.
خانم رجوی افزود: همچنان که قیام سراسری دیماه گذشته نشان داد، خواست عموم مردم ایران آزادی از ستم و استبداد دینی است. تغییر دموکراتیک در ایران اجتنابناپذیر و ایران آزاد در چشمانداز است. پایان دیکتاتوری و فاشیسم دینی در ایران لازمۀ صلح و دموکراسی و امنیت و ثبات در منطقه است. این تنها راه پایان دادن به جنگ و بحران در منطقه و جلوگیری از یک جنگ بزرگتر است.
شورای امنیت ملل متحد باید پرونده سردمداران رژیم ایران را بهخاطر تروریسم و نقض حقوقبشر و جنایتهای بیشمار آنها علیه مردم ایران، بهویژه قتلعام زندانیان سیاسی، باز بگشاید و به دادگاه بینالمللی ارجاع دهد.
۱۴-پس از خروج آمریکا از برجام، خامنهای با نعل وارونه و مواضع فرصتطلبانه به گونهیی صحبت میکند که گویا او در پذیرش برجام نقش تعیینکننده نداشته است. او به شیوههای گوناگون دولت روحانی را سرزنش میکند، برای آمریکا و اروپا روضه توپ و تَشَر میخواند و همزمان به انسداد جامعه میپردازد.
خامنهای در سخنرانی خود در اول فروردین ۹۸ در مشهد در اذعان به شکست برجام اروپایی، به تلخی گفت: «به کلی باید از کمک و همراهی غربیها چشم بپوشیم، منتظر آنها نباید باشیم. برای خاطر اینکه غربیها نشان دادند که نمیتوان از آنها انتظار کمک داشت، انتظار توطئه میشود داشت... نمیتوانیم به آنها هیچ امیدی داشته باشیم. در همین قضیه اخیر، در قضیه برجام، وظیفه اروپاییها چه بود؟. علاوه بر اینکه در مقابل آمریکا نایستادند، خودشان هم در عین اینکه هی به ما تأکید کردند و میکنند که مبادا از برجام خارج بشوید، خودشان عملاً از برجام خارج شدند. این کانال مالی هم که اخیراً هی گفته میشود که کانال مالی درست کردند، این به شوخی شبیهتر است، البته شوخی تلخی است... در آخرین مسأله بینالمللی ما، باز اروپاییها مثل گذشته از پشت خنجر زدند، به ما خیانت کردند، از اینها توقّع نمیشود داشت؛ هیچ توقعی نمیشود داشت».
۱۵-در چنین شرایط بحرانی سه ضربه بزرگ، یعنی قرار گرفتن سپاه پاسداران در لیست تروریستی آمریکا در ۱۹فروردین، لغو معافیتهای هشت کشور در خصوص خرید نفت از رژیم در ۸اردیبهشت و لغو دو معافیت اتمی (فروش مازاد اورانیوم غنی شده و آب سنگین) در ۱۴اردیبهشت توسط آمریکا، خامنهای، تنها چاره بیچارگی خود را یک خودزنی سیاسی و خروج مرحله به مرحله از برجام جستجو کرد و در قدم اول اعلام این سیاست را در قالب «بیانیۀ شورای عالی امنیت ملی» به عهده روحانی گذاشت تا برجام بیفرجامش را به دست خود سرببرد.
روحانی روز ۱۸اردیبهشت ۱۳۹۸ اعلام کرد: «امروز ما به سران پنج کشور اعلام کردیم که از دو اقدامی که تاکنون انجام میدادیم صرفنظر خواهیم کرد. این دو اقدام در واقع به یک بیان ساده دو فروش بوده، یعنی ما هر وقت مواد غنی شده ما به ۳۰۰کیلو گرم میرسید، ما اضافه بر آن را به کشوری میفروختیم و در عوض آن کیکزرد میگرفتیم، از امروز این فروش متوقف میشود... فروش دوم، فروش آب سنگین بود که هر وقت آب سنگین ما از ۱۳۰تن تجاوز میکرد ما آن مقدار اضافی را به کشوری میفروختیم. امروز این فروش را هم متوقف میکنیم».
روحانی اضافه کرد: «بعد از ۶۰روز ما نسبت به اراک هم تصمیم خواهیم گرفت که برنامه قبل از توافق برجام خودمان را ادامه بدهیم و اراک را تکمیل کنیم و این هم باز، در مرحله دوم هم باز،۶۰روز فرصت داده میشود و اگر به نتیجه نرسیدیم اقدام بعدی مورد نظر ما هست. البته در این پیامی که به پنج کشور دادیم به صراحت گفتهایم که اگر بخواهند از این اقدام ما بهانه جویی بکنند و پرونده ایران را به شورای امنیت برگردانند با یک اقدام بسیار قاطعی روبهرو خواهند شد».
امّا روحانی در وضعیتی سردرگم و متناقض، خودش بیش از هر کسی از «اقدام بسیار قاطع» که همان خروج کامل از برجام باشد، واهمه دارد. از این رو قسم و آیه خورد که «امروز ما نمیخواهیم از برجام خارج بشویم و امروز روز پایان برجام نیست».
او سپس ترس از قیام و مقاومت سازمانیافته را که درد اصلی ولایت است، برملا کرده و میافزاید: «متأسفانه به تعهدات خودشان عمل نکردند، و گروه تندرویی که در داخل کاخ سفید امروز بسیاری از امور را در دست دارد، حتی اختیار کار را از شخص رئیسجمهور هم گرفته... بعد از دیماه سال ۹۶برای زیر پا گذاشتن تعهدات برجامی خود امیدوارتر شدند که این در جای خود باید مورد بحث و بررسی قرار بگیرد و در پایان همان دیماه ۹۶اعلام کردند که ما از برجام خارج میشویم و در ۱۸اردیبهشت ۹۷از برجام خارج شدند».
۱۶ـ روحانی که تمام سرمایهگذاریاش روی برجام بود، در قدمهای بعد، جا به جا احمدینژادی شد. احمدینژاد میگفت آن قدر قطعنامه بدهید که قطعنامه دانتان پاره شود، روحانی هم گوید: «اگر میخواهید اظهار تأسّف بکنید از همین حالا اظهار تأسف بفرمایید. اگر هم بناست بیانیه بدهید از همین حالا بدهید، ۱۶تیر سطح غنیسازی ما دیگر ۳ممیز ۶۷ نخواهد بود، ما این تعهد را کنار میگذاریم به هر مقداری که دلمان خواست، به هر مقداری که ضرورت ما بود، نیاز ما بود این را از ۳و ۶میبریم بالا و بدانید از ۱۶تیر به بعد در زمینه رآکتور اراک اگر به تمام تعهداتی که به ما کردید، طبق برنامه و زمانبندی عمل نکنید ما رآکتور اراک را برمیگردانیم به شرایط سابق. یعنی به شرایطی که بهقول شماها میگفتید خطرناک است و پلوتونیوم میتواند تولید بکند، ما برمیگردانیم به آن» (سایت روحانی، ۱۲تیر۱۳۹۸).
روحانی پس از توقیف کشتی انگلیسی هم با لودگی گفت: «سپاه پاسداران شجاعانه این کشتی متخلّف انگلیسی رو با قدرت توقیف کرد، چون سرباز میزد از همه دستورات و مقرارت. بهنظر من کار بسیار دقیق و درستی انجام گرفته، همه دنیا هم باید از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تشکر بکنند!» (سایت روحانی، ۲مرداد ۱۳۹۸).
روحانی اعتدالی، هنرهای بیشتری از احمدینژادی هم دارد و میگوید: «اینکه ما یک پهپاد مدرن آمریکایی را بزنیم یک هنر است؛ اینکه ما این پهپاد را با موشک خودمان بزنیم، هنر دوم است؛ اینکه این پهپاد را با سیستم راداری خودمان سرچ کنیم، هنر سوم است؛ اینکه ما این پهپاد را بتوانیم با سیستم خودمان لاک کنیم و قفل کنیم، هنر چهارم است؛ این هنر است برای ما، خب، این برای ما بسیار ارزشمند است. آن وقت ما پهپاد آمریکایی را میزنیم، خب، یک لذت دیگری دارد برای ما» (تلویزیون رژیم، ۱۶مرداد۱۳۹۸).
۱۷- ضربالاَجلهای ۶۰روزۀ آخوندهای حاکم که پارس خوابیدۀ سگهای ترسیده را تداعی میکند، توسط پنج کشور باقیمانده در برجام به پشیزی گرفته نشد. به عکس، این کشورها را وارد روندی از اعتراض و انتقاد به رژیم کرد. در چنین موقعیتی این کشورها همچنان به آمریکا بهخاطر خروج از برجام ایراد میگرفتند، ولی روی اصلی حرفشان به سمت رژیم آخوندها چرخید. کشورهای ۴+ ۱(آلمان، انگلستان، فرانسه و همچنین چین و روسیه) بارها به رژیم گوشزد کردند که اگر میخواهد از فواید برجام برخوردار شود، باید تعهداتش در برجام را بهطور کامل رعایت کند.
یک سخنگوی اتحادیه اروپا بلافاصله اعلام کرد: «کشورهای اروپایی طرف برجام و اتحادیه اروپا با صدور بیانیهیی مشترک در واکنش به مهلت ۶۰روزه ایران برای اجرای تعهّدات بانکی و نفتی اعلام کردند هیچ ضربالاجلی را از سوی تهران نمیپذیرند» (یورونیوز، ۱۹اردیبهشت۹۸).
در همان روز، فدریکا موگرینی، رئیس سیاست خارجی اتّحادیه اروپا، ژان ایولودریان، وزیر خارجه فرانسه، جرمیهانت، وزیر خارجه انگلستان و هایکو ماس، وزیر خارجه آلمان در بیانیه مشترکی، ضمن تکرار مخالفتشان با خروج آمریکا از برجام، اعلام کردند: «ما نسبت به بیانیه داده شده توسط رژیم ایران در رابطه با تعهداتش در برجام ابراز نگرانی شدید میکنیم. ما به حفظ و اجرای کامل برجام همچنان کاملاً متعهد هستیم و از رژیم ایران قویاً میخواهیم که به اجرای کامل تعهداتش طبق برجام، همانطور که تاکنون انجام داده است، ادامه دهد و از هر گونه گامهای تنش آفرین خودداری کند. ما هر گونه اولتیماتوم را رد میکنیم و پایبندی رژیم ایران را بر مبنای اقدامات اجرایی آن در تعهدات مرتبط به برنامه هسته مطابق برجام و "ان.پی.تی" (معاهدۀ منع تکثیر تسلیحات هسته یی) مورد ارزیابی قرار خواهیم داد» (یوروپین یونیون اکسترنال اکشن، ۱۹اردیبهشت۹۸).
۱۸- دولت آمریکا کاهش تعهدات رژیم آخوندی در برجام را پیآمد مهمترین اشتباه برجام یعنی مجازشمردن غنیسازی سبک برای رژیم ارزیابی کرد. گرت مارکیس، دستیار ویژه ترامپ، سخنگو و مسئول امور ارتباطی شورای امنیتملی کاخ سفید، روز دوشنبه۱۰تیر۱۳۹۸به رویتر گفت: «برنامههای غنیسازی اورانیوم رژیم ایران فقط به این دلیل امکانپذیر است که انعقاد آن توافق بد اتمی تواناییهای آنها را محفوظ نگه داشت. پرزیدنت ترامپ بهطور واضح گفته است که اجازه نخواهد داد رژیم ایران به توانایی ساخت سلاح اتمی برسد. باجخواهی اتمی این رژیم، باید با افزایش فشار بینالمللی روبهرو شود» (صدایآمریکا، ۱۰تیر۱۳۹۸).
مایک پمپئو، وزیر خارجه آمریکا نیز روز یکشنبه ۱۶تیر ۱۳۹۸ در واکنش به انتشار خبرهایی پیرامون افزایش میزان غنیسازی توسط حکومت آخوندی، اعلام کرد: «توسعه اخیر رژیم ایران در برنامه اتمیاش به تحریم و انزوای بیشتر خواهد انجامید. کشورها باید استانداردهای دیرینه مبنی بر وجود هیچگونه فعالیت غنیسازی در برنامه اتمی رژیم ایران را باز گردانند».
در همان روز (۱۶تیر۹۸) امانوئل ماکرون، رئیسجمهوری فرانسه، اقدام رژیم ایران برای افزایش میزان غنیسازی اورانیوم را محکوم کرد. سخنگوی وزارتخارجه انگلستان نیز اعلام کرد «جمهوری اسلامی باید به تعهّداتش پایبند بماند و بلادرنگ همه اقداماتی را که در تضاد با تعهّداتش در برجام است، متوقف کند».
فصل سوم:
انقباض ولایت، جدال در درون هرم قدرت و ثروت
۱۹ـ خامنهای که با وضعیت جوشان اجتماعی و اعتراضهای فزایندۀ مردم مواجه است در تحلیل نهایی، راه حلی جز سرکوب و انقباض نمییابد. او در مناسبتهای مختلف و بهخصوص در حرف بیسابقهاش در اول خرداد ۱۳۹۸ به این واقعیت اذعان کرده و تصریح میکند که غصههایش با روی کار آمدن یک دولت حزب الّلهی پایان مییابد: «اگر چنانچه انشاء الله شما جوانها با این حرکتها پیش بروید و زمینه را برای روی کار آوردن یک دولت جوان و حزب الّلهی آماده کنید، بنده معتقدم که بسیاری از این نگرانیهای شما و دغدغه های شما و غصّه های شما پایان خواهد پذیرفت؛ این غصّهها هم البتّه فقط مخصوص شماها نیست».
خامنهای برای بستن جامعه بهطور نقد و قبل از مهندسی دولت مورد نظرش، آخوند جلاد ابراهیم رئیسی یکی از رسواترین عوامل قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۶۷را با وجود شکست مهندسی ریاست جمهوی وی در سال ۱۳۹۶، به ریاست قضاییه خلافت فقیه منصوب کرد. همزمان سه تن از هارترین سرکردگان سپاه یعنی حسین سلامی، فدوی و محمدرضا نقدی را به بالاترین مقامات سپاه منصوب کرد.
ولیفقیه نظام بهصورت علنی و پنهانی روحانی را برای قدرت خواهی بیشتر شماتت میکند. وی در واکنش به اختیارات خواهی روحانی در اول خرداد امسال گفت: «یکی از دوستان سؤال کردند از ناطقین محترم که "اشکالاتی که امروز ما در جامعه مشاهده میکنیم همین کمبودها و همین اشکالاتی که شماها بعضیاش را گفتید این به ساختار برمی گردد یا کارگزاران؟" ساختار قانون اساسی ساختار خوبی است، یعنی اشکالی ندارد؛ البته ساختارها در طول زمان تکمیل میشوند. به هر حال، من در ساختار مشکلی نمیبینم. بله، ما کارگزارها اشکال داریم؛ اشتباه ماها هم مثل اشتباه اشخاص عادی نیست، ما وقتی اشتباه میکنیم، اشتباه همان شکافهای بزرگی در متن جامعه به وجود میآورد».
۲۰ـ بعد از شکست خامنهای در یکپایه کردن نظام با ریاستجمهوری رئیسی که مداخله فعال مقاومت با کارزار تحریم با شعار «نه جلّاد، نه شیاد» و جنبش دادخواهی قتلعام ۶۷در آن نقش داشت، دولت سایه به ریاست سعید جلیلی تشکیل شد. حمیدرضا آصفی (سفیر اسبق رژیم در فرانسه) در مصاحبه یی در ۲۴شهریور ۹۷ گفت: «دولت پنهان قدرت زیادی دارد، اما پاسخگو نیست. آنها تلاش زیادی برای شکست برجام کردند و بعد هم بهدنبال سرنگونی دولت روحانی، تلاشهایی کرده اند». آصفی در ادامه میگوید تظاهرات ۵دی ماه ۹۶برنامۀ کودتای دولت پنهان علیه روحانی بود که جوانان آن را برهم زدند و شعارهای دیگری [علیه کل نظام] سر دادند. پس از آن در مرداد ۹۷اوج تلاش برای حذف روحانی کلید خورد. خامنه ای در اوایل مرداد ۹۷ از خبرگان خواست که نظارت بر دولت و پیگیری «معیشت مردم» را دنبال کند و با اشارۀ او سؤال از روحانی در دستور کار مجلس در ۵شهریور ۹۷ قرار گرفت. طلّاب در مدرسه فیضیه قم هم در ۲۵مرداد ۹۷ پلاکارد «ای آن که مذاکره شعارت ـ استخر فرح در انتظارت» را بلند کردند. فضای سیاسی حاکی از رودررویی جدّی در ۵شهریور ۹۷ بود.
۲۱ـ اما خامنهای که به جای حذف روحانی و ایجاد یک بحران سیاسی خطرناک برای نظام، خط له و لورده کردن او در زیر آوار برجام و تبدیل کردن او به یک احمدینژادی مطیع را دنبال میکرد، در ۴شهریور ۹۷ با پیامی به روحانی به او اطمینان داد که قصد حذف او را ندارد و از او حمایت میکند و مقدمتاً خواهان این شد که در ۵شهریور در مجلس به اختلافات دامن نزند. روحانی هم در روز ۵شهریور ۹۷ برخلاف انتظار دوستانش متنی را که آماده کرده بود کنار گذاشت تا در چارچوب سفارشهای ولیفقیه حرف بزند سپس خامنهای در دیدار با دولت در ۶شهریور ۹۷ و با خبرگان در ۱۵شهریور ۹۷ از روحانی حمایت کرد و روحانی بعد از تندادن به خط مورد نظر خامنهای در سخنرانیش در مجمع عمومی سازمان ملل، مورد تعریف و تمجید باند غالب قرار گرفت. اما این نمایش وحدت یک ماه هم دوام نیاورد و تضادها مجدداً سر باز کرد.
روحانی برای پیشبرد خط مماشات با اروپا، نیازمند تصویب FATF بود و از ترکیب مجلس به نفع خودش استفاده کرد. ولی شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام در مقابل آن ایستادند. در این رابطه جواد ظریف که چند بار در مجلس و شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام شرکت کرده و نیاز مبرم رژیم به تصویب این لوایح را توضیح داد بود، مخالفان لوایح را به دست داشتن در پولشویی متهم کرد و گفت: «پولشویی یک واقعیت در کشور ماست و خیلیها از پولشویی منفعت بردند. من نمی خواهم این پولشویی را به جایی نسبت دهم، اما جاهایی که هزاران میلیارد پولشویی میکنند، حتماً آن قدر توان مالی دارند که دهها و صدها میلیارد هزینه تبلیغات و فضاسازی [علیه لوایح] کنند». این افشاگری با واکنش تند جناح خامنهای مواجه شد. آخوند صادق لاریجانی، رئیس قوه قضاییه وقت، افشاگری ظریف را «خنجر به قلب نظام» توصیف کرد و نمایندگان باند خامنهای با ۳۴امضا و در ۱۱محور خواستار استیضاح ظریف شدند. بهرغم اینکه امضاها به حدّ نصاب رسید ولی با دخالت پشتپرده خامنه ای تبدیل به سه سؤال از او شد.
۲۲- واقعیت این است که در شیب نزولی حاکمیت و در حالی که رژیم تهدید اصلی را از درون جامعه میبیند، وارد کردن فشار از بیرون بر کل رژیم، منجر به اتّحاد باندهای درونی ولایت نشده و بهرغم تاخت و تاز انقباضی خامنهای، تضادهای درونی هِرَم قدرت و ثروت تشدید میشود.
حسن روحانی که در حدّ یک تدارکچی هم اختیار ندارد، در ۴خرداد سال جاری گفت: «اصلاً بحث این نیست که حالا امروز مشکل ما این است که دولت از چه اختیاراتی برخوردار است! بهنظر من اگر قانون اساسی اجرا بشود دولت اختیارات کافی را طبق قانون اساسی دارد، اما شرایط جنگ با شرایط عادی متفاوت است. ما چرا در شرایط جنگ هشت ساله تمام اختیارات کشور را در یک شورا جمع کردیم. تمام اختیارات، شورای عالی پشتیبانی جنگ تمام اختیارات با او بود. قانون را میتوانست اصلاح بکند، دستور میتوانست بدهد، اصلاً همه کاره بود. امام تمام اختیارات را به این شورا داد. آنچه من میگویم اینکه ما در شرایط فعلی نیاز به سازوکار روان تری داریم و این را من به صراحت از اولین روزی که تحریم جدید آغاز شد، خدمت رهبری گفتم. گفتم امروز کشور فرمانده میخواهد، امروز جنگ است و این جنگ فرمانده میخواهد، و خدمت ایشان گفتم که بهترین فرمانده شخص شما هستید، ما هم همه مطیع هستیم. شما فرماندهی را به عهده بگیرید. ایشان فرمود نه و بعد فرمود خودتون باید فرماندهی را به عهده بگیرید. اشکال ندارد هر کس می خواهد فرمانده بشود، هیچ مهم نیست، اما اختیارات فرماندهی مهمه و الّا خوب اَنا [من] فرمانده، نتیجه؟! به جایی نمیرسیم ما. اختیارات فرماندهی مهم است. فرمانده اگر با اختیارات فرماندهی باشد، نه اینکه بدون فرماندهی، کشور از دست می رود. من این رو نمیگویم. تمام بحث من این است که در این جنگ با آمریکا ما هزینه کمتر بدهیم همین» (سایت روحانی).
۲۳- در یکی از نقاط اوج بالا گرفتن مخاصمات در هرم بالایی حاکمیت، روحانی با استفاده از فرصت سخنرانی ۲۲بهمن مسأله رفراندوم را مطرح کرد. امّا خامنهای در ۲۴بهمن ۹۷، در بیانیهیی «گام دوّم انقلاب» را که مجموعهیی از مهملات برای توجیه سیاست انقباض در مقابل خط سازش و مذاکره بود، اعلام و شروع به فضاسازی کرد. در این تقابل آشکار، جنگ درونی و بنبست نظام مجدداً علنی شد و خامنهای از طریق آخوند ذوالنّور، روحانی را تهدید به استیضاح کرد. در ۲۸بهمن ۹۷ ذوالنور حول ۱۴محور علیه روحانی امضا جمع کرد و دهقان نماینده دیگری از باند خامنهای در ۶اسفند ۹۷ در یک نشست خبری در ضرورت این استیضاح گفت: «وضعیت خوبی نیست. در چند سال اخیر دولت راهی را شروع کرد که به بنبست رسیده است. امّا به بنبست رسیدن برخی مسئولان غربگرا بهمعنای به بن بست رسیدن کشور و ملت ایران نیست. خطای استراتژی دولت این بود که تلاش کرد فقط به صورت رسمی کار کند و فعالیتهای اقتصادی غیررسمی انجام ندهد. کلید اقتصاد کشور در زمان تحریم در دست وزارت نفت است. زنگنه، وزیر نفتّ هیچ اعتقادی به توانمندیهای داخلی ندارد... افرادی که ۶سال مسیر اشتباه را طی کرده اند، بعید است بتوانند مسیر دولت را تغییر دهند... لذا اگر دولت همین امروز برود بهتر از فرداست. امّا مسیری که با جرّاحی مجلس از طریق عدم کفایت طی شود، هزینه های سنگینی دارد و ممکن است کشور را مواجه با بیثباتی کند. اصولاًً تصمیم نهایی در خصوص این جرّاحی با رهبر معظّم انقلاب است. نگاه رهبری تا این زمان این بوده است که رفتار خشن و جرّاحی سخت دولت ممکن است موجب بیثباتی کشور شود و منافقین از بیثباتی سوءاستفاده کنند».
۲۴- روز ۷اسفند ۹۷ خامنهای توسط پاسدار قاسم سلیمانی و بدون اطلاع روحانی و ظریف، بشّار اسد را برای دیدار با خامنهای به تهران آورد و زمانی که در تهران بود به روحانی اطلاع دادند که بشار اسد میخواهد با او دیدار کند. بهدنبال این اقدام جواد ظریف در اعتراض به اینکه وزارتخارجه را دور زده و بدون اطلاع وی بشار اسد را به تهران آوردند، اعلام استعفا کرد.
در همان روز (۷اسفند) روحانی در سخنانی در بانک مرکزی در رابطه با FATF گفت: «... اگر در کشور یک نفر مخالف این سخن من است و معتقد است که تصویب یا ردّ دو لایحۀ باقیمانده از لوایح ۴گانه تأثیری در رابطه کشور مان با بانکهای جهان ندارد، همین امروز مصاحبه کرده و آن را رد کند... نمی شود کشور را به ۱۰، ۲۰نفر داده و بگوییم که هر تصمیمی آنها بگیرند. ما نیز تابع هستیم؛ چنین نیست و صاحب این کشور، ملت بزرگ ایران [بخوانید باندهای درون قدرت] هستند و حتماً مردم و بانک مرکزی و بانکها نیز در این زمینه حرف خواهند زد».
موضعگیری روحانی علیه «مجمع» بر خامنهای و باندش گران آمد و آخوند صادق لاریجانی، رئیس مجمع، در ۱۱اسفند گفت: «رئیسجمهور محترم، اخیراً در خصوص مجمع تشخیص مصلحت نظام مطالبی را به تعریض بیان کردند که لحن ایشان قابل قبول نیست و این تعبیر که "۱۰، ۲۰نفر نشستهاند و برای مردم تصمیم میگیرند!" سخنی هضم ناپذیر است».
بهدنبال لاریجانی نفراتی از سران و سخنگویان باند خامنه ای، مانند احمد توکّلی و عباسعلی کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان، علیه روحانی موضع گرفتند.
در ۱۵اسفند ۹۷ حسن روحانی در لاهیجان با بیان اینکه ما در یک شرایط عادی نیستیم، گفت: «در جلسات با رهبر معظّم انقلاب گفتم که در این مرحله نیاز به یک فرمانده داریم تا همه مردم و ارکان نظام با یک فرماندهی واحد دشمن را شکست دهند و پیشنهاد دادم که ایشان به عنوان رهبر نظام، فرماندهی جنگ اقتصادی را برعهده بگیرند، امّا مقام معظّم رهبری گفتند الآن شرایط جنگ است و نیاز به فرمانده این جنگ داریم که باید فرمانده آن رئیسجمهور باشد و بر این مبنا دستور دادند تا دولت و قوای دیگر در چارچوب مقرّرات در کنار دولت باشند و من نیز در آن جلسه اعلام آمادگی کردم».
در ۲۱اردیبهشت ۹۸ روحانی در دیدار (افطاری) با ۶۰تن از فعالآن سیاسی گفت: «در زمان جنگ ما مشکل مراودات بانکی با جهان نداشتیم و با مشکلی در فروش نفت به دنیا روبهرو نبودیم. ولی الآن هر دو مشکل دست و پای اقتصاد کشور را بسته است. ما در شرایط یک جنگ تمام عیار هستیم. مهم اینکه توجه کنیم که راه حل مشکلات چیست و دولت چقدر "اختیار" دارد؟ اوباما ۱۹بار از من تقاضای ملاقات کرد، ولی دولت اختیار پاسخش را نداشت».
۲۵- خامنهای که روی پرهیز آمریکا از جنگ حساب باز کرده در ۲۴اردیبهشت ۹۸ در افطاری سران قوا و مسئولان نظام سیاست انقباضی خود را به آنها دیکته کرد و گفت: «گزینۀ قطعی ملت ایران [بخوانید ولایت خامنهای] در مواجهه با دشمن، مقاومت در همه زمینه هاست، چرا که مذاکره با دولت کنونی آمریکا سمّ مضاعف است، البته جنگی نخواهد شد بلکه برخورد، برخورد اراده هاست.... باید توجه کرد که در مواجهه با دشمن دو راه بیشتر وجود ندارد: مقاومت یا عقب نشینی. آمریکا تمام تلاش خود را به کار گرفته تا با فشارهای شدید اقتصادی، اوّلاً، نظام محاسباتی مسئولان را بهگونهیی تغییر دهند تا آنان مجبور به تسلیم شوند و ثانیاً، مردم را در مقابل نظام قرار دهند».
او در قدم بعد در ۸خرداد ۹۸در دیدار با دانشجویان و اساتید بسیجی، اطلاعیه ۱۸اردیبهشت شورای عالی امنیت رژیم درباره نقض گامبهگام برجام را سیاست خودش بهعنوان اهرم فشار برای چانهزنی و باجگیری اعلام کرد و گفت: «ما در مقابل فشارهای آمریکا ابزارهای فشار داریم. این ابزارهای فشار هم برخلاف آنچه که آنها میخواهند تبلیغ کنند و بگویند، ابزارهای نظامی و مانند این چیزها نیست. حالا یک وقتی اگر لازم باشد، آنها هم هست، لکن آنچه مورد نظر ماست، این مسائل نیست، این ابزارها نیست. نه، ما ابزار فشار داریم. همین کاری که اخیراً شورای عالی امنیت ملّی انجام داد و ابلاغ شد، این یکی از ابزارهای فشار است... فعلاً مصوّبه شورای عالی این است، و بعد هر چیزی که مقتضی باشد. یعنی همیشه توقّف در این حد معنا ندارد، بلکه فعلاً این است. اگر چنانچه لازم شد، مقتضی شد، در برهۀ بعدی از اهرمهای فشار دیگری هم میشود استفاده کرد».
۲۶- در همین سخنرانی خامنهای اذعان کرد که عملیات تروریستی در فجیره و عربستان و عراق نیز مانند افزایش تولید اورانیوم غنی شده و آب سنگین، ترفندهای خود او برای کم کردن از فشارهای آمریکاست. او گفت: «اگر چنانچه از آن ابزار فشار استفاده کرد، آن وقت طرف را میتواند متوقّف کند. یا فشار را کم کند یا فشار را متوقّف کند. اگر از ابزار خودش استفاده کرد. امّا اگر چنانچه، فریب دعوت به مذاکره را خورد، با خودش گفت: خب حالا که این میگوید بیاییم مذاکره کنیم، پس احتیاجی به این نیست که من از اهرمهای فشاری که در اختیارم هست استفاده کنم، چه لزومی دارد؟ مذاکره میکنیم. اگر این فریب را خورد، لغزیده و رفته، یعنی باخت قطعی است».
خامنهای با کلمه «ناموسی» مذاکره موشکی و منطقهیی را به خطر افتادن موجودیت نظام آخوندی دانست و تصریح کرد: «موضوعات ناموسی و اساسی همچون مسائل دفاعی، قابل مذاکره نیست» و«در مورد تواناییهای نظامیمان با کسی مذاکره نمیکنیم». به ظریف و روحانی هم که از حرفهای ترامپ در ژاپن دهانشان آب افتاده بود، گوشزد کرد: «مذاکره برای این است که فشار بیاورند. حالا که طرف خسته شد، احساس کرد که دیگر واقعاً چارهیی ندارد، میگویند خیلی خب، حالا بیاییم مذاکره کنیم. مینشینند پشت میز مذاکره، همان چیزی را که در واقع زمینهاش را با فشار فراهم کردند، این را تثبیت میکنند، نقد میکنند. مذاکره با آمریکا این است».
او در ۱۴خرداد سر قبر خمینی نیز گفت: «آمریکا میخواهد ملت ایران دستهایش را در مقابل زورگوییها بالا ببرد و تسلیم شود... مقاومت و ایستادگی هزینه دارد، اما هزینه تسلیم شدن به مراتب بیشتر از هزینه مقاومت است».
۲۷- یکی از ویژگیهای شرایط کنونی عدم توانایی خامنهای برای موفقیت سیاست بگیر و ببند و انقباض جامعه است. شرایط انقلابی به خامنهای اجازه نمیدهد که چفت و بستهای ولایتش را مستحکم کند و بنابراین مهندسی «دولت جوان حزب الّلهی» برای تکمیل پروسه انقباض، ناکارآمد خواهد بود. واقعیتهای یک سال گذشته نشان داد که نه بالاییها میتوانند به شکل سابق حکومت کنند و نه پایینیها حاضرند به شکل گذشته روزگار بگذرانند.
هم گسترش جنبش اجتماعی و اعتراضات مردم به ستوه آمده از گرانی و تورّم فزاینده و هم تشدید تضاد در هرم قدرت و باندهای چپاولگر این واقعیت را نشان میدهد.
اذعان آخوند دژخیم حسین موسوی تبریزی به اینکه «تعداد شرکتکنندگان در نماز جمعه در کل کشور به۱۰۰هزار هم نمیرسد»، حاشیهنشینی بیش از یک پنجم جمعیت کشور، رواج کارتن خوابی، ماشین خوابی، گورخوابی و فجایعی چون خودکشیهای جمعی و خانوادگی، نتیجۀ تبهکاری این رژیم فاسد و منفور است.
روحانی در توضیح این شرایط میگوید: «ما امسال هم کشور را اداره خواهیم کرد، با همه سختیها، با همه مشکلات کما اینکه پارسال اداره کردیم. البته مردم در سختی و فشار هستند؛ البته شرایط عادی نیست. من میروم کارخانه شیر، اول سال، اول فروردین، روز اول فروردین بازدید میکنم. میگویم شیر را پارسال چند خریدی امسال چند میخری؟ میبینم دامدار صددرصد دارد سود میبرد. از پارسال تا امسال هیچکس این طرفش را نمیآید بگوید که اگر مردم رفتند شیر بخرند درفشارند، دامدار شرایط بهتری دارد، این را هیچکس بیان نمیکند. اگر یک دامدار ما بهخاطر اینکه دروازه بعضی از کشورها را قاچاقچیها باز کردند و این گوسفند را بردند یکهو قیمت گوسفندش، دامش هر چه که بوده در عرض چند روز میرود بالا، کسی نمیآید این را تبیین کند. داد میزنند دولت کجاست!؟ هیچ وقت صدا و سیما آمده بگوید چه جوری شده؟ چی شد؟ ریشه آن کجا بود؟ اصلاً چرا یکمرتبه به هم ریخت؟ کشتی یی که قرار بود برای ما نهاده [برای مصرف دام] بیاورد آن کشتی توقیف شد و نتوانست. و ارز ما رفتیم منتقل کنیم و یک آقایی که وارد کننده است در فضای مجازی اعلام کرد به من ارز نمیرسد و همان باعث شد که یکمرتبه موضوع در بازار تغییر کرد، کی باید این را توضیح بدهد؟ من رئیسجمهور باید توضیح بدهم؟ یا شما رسانهها؟ اگر اینکه من میگویم واقعیت هست پس کی مقصّره نگفته؟ اگر واقعیت نیست پس من را به محاکمه بکشید. من بهعنوان مسئول کشورم، این جا در حضور مسئولان بسیاری از رسانههای مهم کشور دارم به صراحت اعلام میکنم که شرایط ما یک شرایط بسیار سختی هست» (سایت روحانی، ۴خرداد۱۳۹۸).
۲۸- این شرایط سخت که روحانی در کارخانه شیر، چرخۀ قفل شده و فاسد آن از تولید تا مصرف را همراه با زنجیرهیی از قاچاق و رانتخواری و لاپوشانی توضیح میدهد، مشت نمونه خروار است. سرکردگان این نظام تبهکار که خود این شرایط را ایجاد کردهاند، البته هیچ مشکلی با آن ندارند و حالا فقط به این خاطر حرفش را میزنند که انباشت نارضایتی و وضعیت انفجاری جامعه آنها را با خطر مبرم قیام و سرنگونی مواجه کرده است. در چنین وضعیتی، روحانی و هر کسی که بر مسند اجرایی نظاممینشیند، تنها کلید برونرفت از بحران را «مذاکره با کدخدا» و رفع تحریمها میبیند. خود خامنهای هم قبل از روی کار آمدن روحانی و در شروع مذاکرات منتهی به برجام، در نامهنگاری با اوباما همین راه را رفت و در حین مذاکرات برجام هم حرفی را که بهطور پیدرپی تکرار میکرد رفع تحریمها بود. البته در حال حاضر که آثار جرعۀ زهر برجام به تلخ ترین صورت برایش هویداشده، مذاکره با دولت آمریکا را جز سمّ مضاعف نمیبیند و میگوید: «آمریکا تمام تلاش خود را به کار گرفته تا با فشارهای شدید اقتصادی، اوّلاً نظام محاسباتی مسئولان را بهگونه یی تغییر دهند تا آنان مجبور به تسلیم شوند و ثانیاً مردم را در مقابل نظام قرار دهند».
در این وضعیت فلاکت بار، وقتی که روحانی از راهکار دور زدن تحریمها و «درهای هفت گانه آن» صحبت میکند، معلوم میشود این درها به جهنّم باز میشوند! عقول منفصله و مشاوران اردوی خودش هم به او گوشزد میکنند که «قدرت مانور دولت روحانی در شرایط تحریم خیلی زیاد نیست مگر اینکه بازی تحریم را به هم بزند و به جای اینکه شعار بدهد تحریم را دور میزنیم، راهی برای شکستن تحریمها بیابد و با استفاده از همۀ ظرفیتهای منطقهیی و جهانی نظام، به مذاکره با آمریکا بپردازد و تحریمهای نفتی و بانکی را لغو کند» (مصطفی تاجزاده، ایسنا، ۵فروردین ۹۸).
فصل چهارم:
جنبش بیشماران، آتشفشان قیام
۲۹ـ دستاورد چهل سال حاکمیت استبداد مذهبی برای اکثریت قاطع مردم ایران چیزی جز فقر و فلاکت نبوده است. رژیم ولایتفقیه بهطور روزانه به سطح زندگی و معیشت شهروندان یورش برده است. بحران ساختاری اقتصادی، هزینههای سرسامآور نظامی و امنیتی، چپاول و غارت اموال مردم و سرمایههای کشور، بحران بیآبی و تخریب طبیعت و محیطزیست، فساد به شدّت نهادینه شده، گسترش رانت، صعود نرخ تورّم، افزایش قاچاق، بیکاری، زندگیاشرافی صاحبان قدرت و ثروت که در برجهای «لاکچری» و مناطق مولتی میلیاردها زندگی میکنند و تشدید شکاف طبقاتی... سیاهچالهیی از فقر، بیخانمانی، تنگدستی و فلاکت برای مردم ایران و بهویژه برای نیروهای گوناگون کار ایجاد کرده که بهطور روزمرّه فرودستان را قربانی میکند. بر اساس آمارهای منتشر شده توسط مرکز آمار، شاخص فلاکت (مجموع نرخ بیکاری و نرخ تورّم) در زمستان سال ۹۷به ۳۹درصد رسیده است که نسبت به مدت مشابه در سال ۹۶حدود ۱۰درصد افزایش نشان میدهد.
حداقل دستمزد که دستکم یک چهارم خط فقر است، سفرۀ مردم را روزبهروز لاغرتر کرده و بسیاری از موارد اولیه ضروری برای یک زندگی بسیار ساده از سفره مردم حذف شده است. علاوه بر این، مسألۀ حقوقهای معوّقه، عدم پرداخت حق بیمه از طرف کارفرما، خودمانی سازی یا "خصولتی کردن" به نام خصوصیسازی، چپاول شرکتهای پیمانی و از همه مهمتر فقدان شرایط آزاد و بهرسمیت نشناختن تشکّلهای مستقل است که نیروهای کار را با سدّ دیکتاتوری روبهرو کرده است.
دیکتاتورها در گام اول دموکراسی را نابود میکنند تا بتوانند بدون مانع به چپاول اموال مردم و انهدام اقتصاد بپردازند. این راهی است که رژیم ایران از روز بنیانگذاری طی کرده است.
اکنون یک نماینده مجلس رژیم اعتراف میکند: «مردم از تبعیض و بیعدالتی بیش از کمبودها و تحریمها عصبانی هستند و از دروغ گفتن بیشتر. چگونه انتظار دارید معلمان آموزش و پرورش با دستمزد حقوق روزی پنجاه تا هفتاد هزار تومان فرزندان ما را خوب آموزش دهند... آیا میدانید بیشتر بازنشستگان در بنگاههای اقتصادی کار خدماتی انجام میدهند و با سیلی صورت خود را سرخ میکنن؟ آیا میدانید زندگی کارگران شبیه دوران بردگی است؟» (رضایی، در مجلس رژیم، ۲۷فروردین ۱۳۹۸).
۳۰- ولایت خامنهای برای مهار جنبش فرودستان و زحمتکشان به حربۀ همیشگی یعنی تهدید، زندان، شکنجه و صدور احکام ظالمانه متوسّل میشود. دستگیری فعّالآن کارگری، معلمان، دانشجویان، جوانان معترض و... راهکار حکومت برای مهار جنبشهای اعتراضی بوده و خواهد بود.
در واکنش به وضعیت فاجعهبار زندگی، اقشار گوناگون مردم راهی جز مبارزه و پایداری برای زندگی انسانی و شرافتمندانه ندارند.
پاسدار حسین رحیمی، از سرکردگان نیروی انتظامی تهران بزرگ، اعتراف میکند که در ۹ماه اول سال ۱۳۹۷تعداد ۹۳۲تجمّع در تهران بزرگ وجود داشته است (ایلنا، ۱۰دی ۱۳۹۷).
سرکرده نیروی انتظامی استان خوزستان نیز به ۶۵۰حرکت اعتراضی کارگری طی همین مدت اعتراف میکند (ایرنا، ۳دی ۱۳۹۷).
دبیرخانه و کمیسیونهای شورای ملی مقاومت ایران و همچنین شبکه اطلاعرسانی سازمان مجاهدین خلق ایران به حرکتهای اعتراضی سال پیش مثل تجمّع و اعتصاب روزمرّه کارورزان، اعتصاب و تظاهرات شکوهمند کارگران نیشکر هفتتپه و کارگران گروه ملی فولاد اهواز، اعتصاب سراسری در شبکه راهآهن، اعتراض گسترده کامیونداران، جنبش اعتصابی کشاورزان شرق و غرب اصفهان، اعتصاب و تحصّن گستردۀ معلمان، تجمّعهای مداوم بازنشستگان، حرکتهای اعتراضی دانشجویان و پرستاران، حرکتهای پُرشمار سپردهگذاران غارت شده، اعتراضهای مداوم کارورزان شهرداریها علیه شرکتهای پیمانی و.... پوشش خبری دادند.
در مبارزات سال گذشته زنان ایران نقش برجستهیی به عهده گرفتند.
۳۱- سازمان چریکهای فدایی خلق ایران ترازنامه حرکتهای اعتراضی در سال ۱۳۹۷را منتشر کرده است. بر اساس این ترازنامه در این سال ۹۴۷۳حرکت اعتراضی از جانب کارگران، کشاورزان، معلمان، بازنشستگان، غارتشدگان، کامیونداران، پرستاران، طرفداران حفاظت از محیطزیست و بازاریان صورت گرفته که بیش از نیمی از آن به جنبش سازمانیافته کامیونداران مربوط است. در این بیلان بسیاری از حرکتهای اعتراضی که در رسانهها پوشش خبری نداشته نیامده است. همچنین از ۱۶آذر ۱۳۹۶تا ۱۶آذر ۱۳۹۷تعداد ۲۴۳حرکت اعتراضی دانشجویان صورت گرفته است.
از آغاز سال جدید تا پایان خرداد ۱۳۹۸با وجود تعطیلات نوروزی، مذهبی و حکومتی بیش از ۳۶۰حرکت اعتراضی صورت گرفت.
بر اساس آمار ثبت شده به وسیله سازمان مجاهدین خلق ایران، در ماه گذشته (تیر۹۸) حرکتهای اعتراضی یک افزایش نسبی نسبت به سه ماه اول سال را نشان میدهد. طی این ماه دست کم تعداد ۲۶۷حرکت اعتراضی در ۷۸شهر، روستا و منطقه صنعتی ـ تجاری شکل گرفته است.
بر طبق این آمار، بهطور متوسط روزانه ۹حرکت اعتراضی توسط کارگران، فرهنگیان، غارتشدگان، بازنشستگان، کشاورزان، سیلزدگان و سایر اقشار صورت گرفته که از جمله عبارتند از: ۱۳۰حرکت اعتراضی توسط کارگران در ۴۱شهر، منطقۀ تجاری و شهرک صنعتی بهخاطر عدم دریافت چندین ماه حقوق معوّقه، عدم استخدام رسمی، عدم دریافت بیمه، بلاتکلیفی شغلی، خصوصیسازی شرکت، اخراج از کار، قطع فوقالعاده کاری و پایین بودن دستمزد.
مهمترین اعتراضات کارگری به قرار زیر است:
- تجمّع چند روزۀ کارگران پالایشگاه نفت در شهرهای مختلف؛
- تجمّع چند روزه کارگران قند فسا؛
- تجمّع چند روزه کارگران کارخانه آب معدنی داماش؛
- تجمع چند روزه کارگران راهآهن نیشابور، بندرعباس، نورآباد شازند، احمدآباد، سیرجان، دورود، تبریز، خرمآباد، اندیمشک؛
- تجمع چند روزه کارگران شهرداری در شهرهای لالی، اهواز، رشت، آبژدان، لوشان، منجیل، اردل، بروجرد، جیرفت، شاهین شهر، سرفاریاب در استان کهگیلویه و بویراحمد، آغاجاری.
در همین ماه غارتشدگان ۱۳حرکت اعتراضی، فرهنگیان ۹حرکت اعتراضی، بازنشستگان ۷حرکت اعتراضی و کشاورزان ۳حرکت اعتراضی داشتند.
۸۱حرکت اعتراضی دیگر نیز توسط اقشار مختلف شکل گرفت.
طی همین ماه ۲۴مورد اعتصاب غذا توسط زندانیان سیاسی صورت گرفته است.
۳۲- جهتگیری حرکتهای اعتراضی، بهرغم تفاوت خاستگاه اجتماعی نیروهای شرکتکننده در این حرکتها، علیه حاکمیت در کلیت آن بود و کانونهای شورشی در آن مداخله مؤثّر داشتند.
شعارهای معترضان نشان داد که کارگران، مزدبگیران و تهیدستان شهر و روستا با رژیم حاکم مقابله میکنند. شعارهایی چون: «کارگر زندانی آزاد باید گردد/ معلم زندانی آزاد باید گردد/ دانشجوی زندانی آزاد باید گردد/ نان، کار، آزادی ـ حق مسلّم ماست/ دستمزد عادلانه، حق مسلّم ماست/ دولت خیانت میکند ـ مجلس حمایت میکند/ تورّم، گرانی، پاسخ بده روحانی/ رو به میهن، پشت به دشمن/ سوریه را رها کن، فکری بهحال ما کن/ دشمن ما همین جاست، دروغ میگن آمریکاست/ میایستیم، میجنگیم، حقمونو میگیریم/ مرگ با عزّت بهتر از زندگی با ذلّت»/ و نظایر آن، که بارها توسط گروههای گوناگون اجتماعی در حرکتهای اعتراضی فریاد زده شد، همین حقیقت را برجسته میکند.
خامنهای در ۲۲مرداد ۱۳۹۷در مورد جنبشهای مرداد ۱۳۹۷در شهرهای متعدد نیز گفت: «برخی مقامات آمریکا گفتند ۶ماه دیگر خبرهایی از ایران خواهید شنید، منظور آنها همین حوادث مرداد بود که با وجود هزینههای فراوان مالی و سیاسی دشمنان، چند جا و چند نفر جایی جمع شدند و شعاری دادند».
خامنهای میداند که دشمن اصلی او و نظام حاکم، مردم ایران و مقاومت سازمانیافتۀ آنان و کانونهای شورشی هستند و برای پنهان کردن همین واقعیت، نیروی خارجی را عنوان میکند.
۳۳- حرکتهای اعتراضی در چنین ابعادی ادّعاهای پوچ تحلیلگران سطحینگر و حامیان سیاست مماشات را، که ولایتفقیه را نظامی تثبیت شده فرض میکردند و تحریم رژیم را باعث فروکش اعتراضهای مردم ارزیابی میکردند، برملا کرد. آنها این حقیقت را از دید مردم پنهان میکردند که این نظام تنها با ابزار سرکوبهای خونین و امتیازهای ویژۀ استمالتجویان غربی است که به شکل تصنّعی به حیات خود ادامه میدهد.
رژیم ولایتفقیه فاقد مؤلّفه های واقعی قدرت بر بنیاد جامعه است و اگر سرنیزه از آن گرفته شود با سه سوت فرومی ریزد.
شعارهای «رو به میهن، پشت به دشمن/ سوریه را رها کن، فکری بهحال ما کن/ دشمن ما همین جاست، دروغ میگن آمریکاست...» شکنندگی، سستی و عدم مشروعیت نظام ولایت فقیه را برملا کرد.
مضمون و پیام جنبشهای اعتراضی، خواست قاطبه ایرانیان را مشخص میکند: بسته شدن کارخانه تولیدِ فساد، سرکوب و تروریسم نظام ولایتفقیه و پایان کار جناحهای درونی این حکومت.
۳۴- از مهمترین حرکتهای اعتراضی در سال گذشته جنبش سازمانیافته کامیونداران و رانندگان ماشینهای سنگین است. این گروه اجتماعی از بحران اقتصادی و سیاستهای ضدمردمی رژیم خُسرانهای زیادی دیدهاند. خودروهای سنگینِ مخصوص حمل و نقل کالا نقش مهمی در حیات اقتصادی ایران دارند. بیش از ۹۰درصد حمل و نقل کالاهای کشور از طریق حمل و نقل جادهیی جا به جا میشود.
دستمزد پایین، افزایش بیسابقه هزینههای تعمیر و نگهداری کامیونها، عدم پرداخت حق بیمه سهم دولت، عوارض باربری و جاده یی، افزایش قیمت لاستیک و قطعات یدکی و درصد بالای حق کمیسیون شرکتهای باربری، زندگی رانندگان زحمتکش کامیون را، که روز و شب را در جادهها و به دور از خانواده می گذرانند به تباهی کشانده است.
در سال گذشته کامیونداران و رانندگان خودروهای سنگین با فراخوان قبلی و با شعار «حق دادنی نیست، بلکه گرفتنی است» طی ۵دوره دست به اعتصاب زدند. اعتصاب قدرتمند رانندگان کامیون و ماشینهای سنگین، کارگزاران حکومت را بهشدت هراسان کرد.
روز ۲۳مرداد ۱۳۹۷، دور دوم اعتصاب سراسری رانندگان کامیون و خودروهای سنگین میان جادهیی پس از ۲۳روز متوالی و گسترش آن در ۲۰۰شهر از ۳۱استان کشور، پس از تحقق برخی از خواستههای آنان بهطور موقت پایان یافت
۳۵ـ روز ۳۱شهریور ۱۳۹۷، دور سوم اعتصاب سراسری کامیونداران و رانندگان ماشینهای سنگین در مشهد، اهواز و اصفهان با فراخوان قبلی آغاز شد و به تدریج به شهرهای گرگان، مهران، تهران، سمنان، سرپلذهاب، زنجان، ساوه، زرین، اراک، ساوه، گمرک سرخس، مهدی شهر، ساری، آمل، قائمشهر، نیشابور، اسلامشهر (واقع در استان تهران)، بیرجند و سایر نقاط گسترش یافت.
اعتصاب کامیونداران و رانندگان ناوگان حمل و نقل جاده یی ۲۱روز ادامه پیدا کرد و طی این مدت به ۳۸۱نقطه در شهرها، شهرستانها و جادهها در ۳۱استان کشور گسترش یافت.
در جریان این جنبش پرتوان دستِ کم ۲۷۰راننده در ۲۰استان از سوی نیروهای سرکوبگر امنیتی در استانهای قزوین، البرز، تهران، اردبیل، اصفهان، خوزستان، فارس، آذربایجان شرقی، چهارمحال و بختیاری، کرمان، گلستان، کردستان، سمنان، کرمانشاه، زنجان، بوشهر، همدان، خراسان شمالی و خراسان رضوی بازداشت شدند.
دور چهارم اعتصاب کامیونداران و رانندگان خودروهای سنگین در ۲۰آبان ۱۳۹۷شروع شد و ۱۱روز در ۶۵شهر در ۲۴استان ادامه داشت.
دور پنجم اعتصاب کامیونداران و رانندگان خودروهای سنگین در اول دی ۱۳۹۷در شهرهای مختلف آغاز شد و در ۱۰دی پایان یافت. این اعتصاب در ۶۰شهر در ۲۵استان جریان داشت.
۳۶- تجمّع بازنشستگان کشوری در ۲۸خرداد ۱۳۹۸در مقابل مجلس رژیم با شعارهای ضدحکومتی عمق و وسعت شکاف بین تودههای مردم و حاکمیت را نشان داد. بازنشستگان در این گردهمآیی شعارهایی همچون «جنگافروزی را رها کن ـ فکری بهحال ما کن/ دولت خیانت میکند ـ مجلس حمایت میکند/ دانشجو، معلم کارگر، اتحاد، اتحاد/ فریاد، فریاد، از این همه بیداد/ گرانی تورّم، بلای جان مردم/ معلم زندانی آزاد باید گردد/ بازنشسته میمیرد ـ ذلّت نمیپذیرد/ دشمن ما همین جاست ـ دروغ میگن آمریکاست» سردادند.
شعار «جنگافروزی را رها کن ـ فکری بهحال ما کن»، دو پیام مشخص داشت: اول آن که، مردم به سیاستهای ضدمردمی و میهن بر باد ده ولایت خامنهای آگاهی دارند و دوم این که، افشاگریهای مقاومت ایران طی چندین دهۀ گذشته پیرامون سیاست جنگطلبانه رژیم بهمنظور صدور ارتجاع و بنیادگرایی تحت نام اسلام تأثیرات خاص خود را بر جای گذاشته است.
۳۷- حرکتهای سراسری معلمان که با فراخوان قبلی صورت میگیرد، هم وضعیت وخامتبار نیروی آموزش دهنده فرزندان ایرانزمین را نشان میدهد و هم نشان از آن دارد که فرهنگیان آگاهند و از استبداد و دیکتاتوری و تبعیض بیزارند. معلمان ایران در سال گذشته دست به چند رشته حرکت سراسری زدند. برای مثال:
ـ روز ۲۲مهر ۱۳۹۷، معلمان در شهرهای مختلف از جمله تهران، سقّز، رشت، لاهیجان، یزد، تبریز، بابل، کرمانشاه، بهبهان، سرپلذهاب، شیراز، سنندج، آمل، مریوان، دیواندرّه، گرمه، مشهد، خرّم آباد، البرز، فیروزکوه، مبارکه، تربت جام، روانسر، شیروان، بابل، اسلامآباد غرب، اصفهان، سبزوار، زرّین شهر، بجنورد، جوانرود، ساری، کرج، ایوان غرب، همدان، یاسوج، بهارستان، پاوه، اسلام شهر، پلدختر، سروآباد، امیدیه، کازرون، سمیرم، روستای کمار جلفا، شاهین دژ، قزوین، فیروزآباد، مهاباد، ایوان غرب، شاهین شهر، خمینی شهر (اصفهان)، رومشکان (لرستان)، ایلام، گناباد، تربت حیدریه، لامرد فارس، سروآباد کردستان، باینگان پاوه، تاکستان، زیویه کردستان، پل دختر، ارومیه، آستانه اشرفیه، لنگرود و... کلاسهای درس را تعطیل کرده و دست به اعتصاب زدند.
۳۸- در سال گذشته، کشاورزان تشنۀ آب در شرق و غرب اصفهان حرکتهای اعتراضی پُرشماری انجام دادند. در خیزش پرتوان کشاورزان شعارهایی برای اولین بار مطرح و به سرعت به بخشهای دیگر جنبش منتقل میشد. شعار «دشمن ما همین جاست»، شعار «پشت به دشمن» از آن جمله است.
ـ روز ۳۰مهر ۱۳۹۷، کشاورزان شرق اصفهان برای سی و یکمین روز متوالی با تجمیع تراکتورهای خود در معابر شرق اصفهان دست به تجمّع زدند. همچنین در تمامی روزهای آبان ۱۳۹۷، کشاورزان شرق و غرب اصفهان در ادامۀ اعتراض گستردۀ خود، که از آغاز مهر سال جاری آغاز شده، دست به تحصّن و اعتصاب زدند. کشاورزان اصفهان در ماه آبان در مجموع حدود ۷۰حرکت اعتراضی در نقاط مختلف شرق و غرب اصفهان انجام دادند. کشاورزان خوراسگان در تمام آذر ماه ۱۳۹۷، در میدان تره بار خوراسگان تجمّع و تحصّن کردند.
در سال جاری نیز مسألۀ آب و بستن آب بر روی زاینده رود همچنان مسأله مهمی برای کشاورزان اصفهان است.
۳۹- در سال گذشته، خیزش کارگران نیشکر هفتتپه و فولاد اهواز، تأثیرات زیادی در تغییر تعادلقوا بین رژیم و جنبش تودهیی بر جای گذاشت.
ـ روز ۱۴آبان ۱۳۹۷، کارگران رسمی و روزمزدی شاغل بخش صنعت و کشاورزی مجتمع نیشکر هفتتپه با فراخوان قبلی و صدور دو بیانیه، مقابل ساختمان اداری شرکت تجمّع کردند. در هفدهمین روز خیزش کارگران نیشکر هفتتپه و پس از فاش شدن خبر کذب آزادی ۴تن از نمایندگان کارگران نیشکر هفتتپه، کارگران شرکت نیشکر هفتتپه در تماسهای خود اعلام کردند که دقایقی پیش نیروهای یکان ویژۀ استان لرستان جهت سرکوب کارگران نیشکر هفتتپه وارد شهر شوش شدند و در ستاد فرماندهی نیروی انتظامی این شهر مستقر شدند
ـ روز اول آذر، کارگران نیشکر هفتتپه هجدهمین روز اعتصاب خود را با تجمّع مقابل فرمانداری شوش آغاز کردند. اعتصاب و تجمع در مجموع به مدت بیست و هشت روز تا ۱۱آذر ادامه داشت. طی این مدت رژیم انواع ترفندها و توطئهها را علیه کارگران به کار بست.
در همین ایام کارگران گروه ملی صنعتی فولاد در اهواز در حال اعتصاب و تجمع و تظاهرات چشمگیر خیابانی بودند. اعتصاب و تجمع آنها از ۱۹آبان آغاز شده بود و در آذر ماه ادامه پیدا کرد. در روز ۳۰آبان ۱۳۹۷، کارگران در مقابل استانداری خوزستان در اهواز تجمع کردند. روز ۳آذر، کارگران و تعداد زیادی از مردم اهواز، به تجمع و اعتراض در مقابل استانداری برخاستند و در سطح شهر به راهپیمایی پرداختند. خیزش کارگران گروه ملی فولاد ایران تا روز ۲۸آذر ادامه یافت.
فصل پنجم:
تشدید رکود تورّمی اقتصاد، منشأ و پیامدهای آن
۴۰- سیر تحوّل شاخصهای اصلی اقتصاد ایرانِ تحت حاکمیت نظام ولایتفقیه در سال گذشته، بر تعمیق و گسترش رکود تورّمی و عوارض اجتماعی آن دلالت دارند. غوطه و رشدن اقتصاد کشور در تورّم بالای ۵۰درصد (ابَرتورّم) و سقوط نرخ رشد اقتصاد به منفی حدود ۵درصد، شواهد این روند فقرافزا هستند.
شاخص تعیین کنندۀ نرخ رشد اقتصاد کشور بنا به روایت محتاطانۀ مرکز آمار در سال ۱۳۹۷، منفی ۹/ ۴درصد اعلام شده است («دنیای اقتصاد»، ۳۰خرداد ۹۸). صندوق بینالمللی پول که بر تحوّلات اقتصادی کشورها نظارت مستمر دارد، در گزارش ماه آوریل ۲۰۱۹خود رکودی عمیقتر از پیشبینی قبلی خود را برای اقتصاد ایران ارزیابی کرده است. بنا بر ارزیابی این مرجع بینالمللی، نرخ رشد اقتصاد ایران در سال ۲۰۱۸میلادی منفی ۳.۹درصد بوده و برای سال ۲۰۱۹منفی ۶درصد را پیشبینی کرده است. گزارش بانک جهانی نیز پیشبینی کرده که در میان کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا، ایران تنها کشوری است که رشد اقتصادی منفی را در سال جاری تجربه میکند. حتی یمن که با جنگ داخلی مواجه است، رشد اقتصادی مثبت خواهد داشت.
۴۱- بنا بر شاخص نرخ رشد اقتصاد، جامعه ایران در سال ۹۷نزدیک به ۵درصد فقیرتر از سال ۹۶شده و برای سال ۹۸فقر عمومی بیش از ۶درصد نسبت به سال ۹۷افزایش خواهد یافت.
مرکز آمار در گزارش اردیبهشت ۹۸خود از رسیدن نرخ تورّمِ نقطه به نقطه به بالای ۵۲درصد (ابرتورّم) خبر داده و اعلام کرده که سطح عمومی قیمتها در اردیبهشت سال ۹۸بیش از ۵۲درصد نسبت به اردیبهشت سال ۹۷افزایش یافته است.
در همین گزارش اعتراف شده است که سطح قیمتِ قوتِ لایموت مردم، یعنی مواد غذایی در اردیبهشت ۹۸بیش از ۸۰درصد، نسبت به اردیبهشت ۹۷گرانتر شده است.
پیآمد ملموس گسترش رکود تورّمی، منفی شدن نرخ رشد اقتصادی، گرانی و تورّم بالای ۵۰درصد، گسترش بیکاری و فقر عمومی و محرومیت خاص مزدبگیران و حقوق بگیرانی است که درآمد ثابتی دارند. آنها با محرومیت و فقری گستردهتر و عمیقتر از سایر اقشار مواجه هستند. حداقل دستمزد ماهانۀ یک میلیون و ۷۶۰هزار تومانی کارگران در سال جاری، دو میلیون تومان با برآورد هزینه معیشت ماهانۀ یک خانوار سه و سه دهم نفری در سال گذشته، تفاوت دارد. کمیتۀ مزد شورای عالی کار در بهمن سال گذشته سبد معیشت ماهانه را سه میلیون و ۷۶۰هزار تومان اعلام کرده بود. بنا بر ارزیابی بخش کارگری این کمیته بر اثر جهش قیمتهای مایحتاج کارگران، «سبد معیشت ماهانه» خانوادۀ ۳.۳نفری کارگر به ۶میلیون و ۴۰۰هزار تومان، یعنی ۳.۶برابر حداقل دستمزد این قشر محروم رسیده است.
رسول خِضری، نماینده رژیم در مجلس، روز ۱۰مرداد ۹۷در گفتگو با خبرگزاری مجلس اعلام کرد که خط فقر در شهرهای بزرگ به ۶میلیون تومان رسیده است. این روند شوم، میتواند محرومان جامعه را محرومتر و قشر متوسط جامعه را به محرومیت بکشاند.
۴۲- برخی از منابع کارشناسی داخلی بدون پرداختن به منشأ سیاسی رکود اقتصادی روی عوامل تعیین کنندۀ اقتصادی آن انگشت میگذارند و اعلام میکنند که کاهش شدید نرخ سرمایهگذاری و فرار سرمایهها توأم با استهلاک ظرفیت تولید، از عوامل تعیین کنندۀ رکود بوده است. سال گذشته نرخ رشد تشکیل سرمایه منفی ۵.۶درصد بوده و رشد تشکیل سرمایه در ماشینآلات به رقم منفی ۶.۹درصد رسیده است («دنیای اقتصاد»، ۳۰خرداد ۹۸). امّا کاهش شدید و منفی شدن اینچنینی نرخ سرمایهگذاری، معلول علتهای زمینهسازی مانند نامساعد شدن «فضای کسب و کار» است که منشأ آن سیاستهای داخلی و خارجی حکومت است.
برخورداری انحصاری شرکتهای متعلق به دو رکن حکومت، یعنی سپاه و بیت رهبری رژیم، از امتیازات چشمگیر نظیر معافیت از پرداخت مالیات، که شرایط رقابتی در عرصه اقتصاد را از بین برده و سرمایهگذاری و فعالیتهای بخش خصوصی واقعی را ناممکن کرده، سمت و سویی کاهنده داده و به رکود اقتصادی کشانده است. این علت سیاسی با خود مشکلات اقتصادی متعددی به همراه آورده که مهمترین آنها «نبود شرایط رقابتی واقعی است که در آن هر فعّال اقتصادی بتواند سهم برابر داشته باشد و نقش مساوی بازی کند» («خبرنامه گویا»، ۲۵فروردین ۹۵، به نقل از علی رشیدی، کارشناس اقتصادی).
کارشناسان داخلی نمیتوانند از این فراتر روند! اما واقعیت آن است که این «مهمترین مشکل اقتصادی» کشور نیز مشکلی فرعی است که از مشکل اصلی و ریشهیی الزامات نظام ولایتفقیه در ایران ناشی شده است.
۴۳- شرایط غیررقابتی و به عبارت دیگر، شرایط انحصاری اقتصاد ایران از فعالیت اقتصادی رانتخوارانه و بلامعارض شرکتهای متعلق به سپاه پاسداران و مؤسّسات وابسته به بیت ولیفقیه در عرصۀ اقتصاد ایران حاکم شده است. از محل درآمد این فعالیتها، بخش مهمی از هزینههای امنیتی ـ نظامی خارجی و داخلی مربوط به پاسداری و حفظ نظام ولایتفقیه تأمین میشود. هزینه عملیاتی و خدماتی نیروهای سرکوبگر انتظامی، بسیج و سپاه در داخل کشور و هزینههای عملیاتی و کمکرسانی سپاه پاسداران در بیرون مرزها شامل فعالیت گسترده سپاه قدس در سوریه، عراق، لبنان، یمن و... است. فعالیت اقتصادی مخرّب سپاه و بیت ولیفقیه و به تَبَع آن فضای غیررقابتی و انجصاری، مهمترین مشکل اقتصادی است که استمرار آن به موجودیت نظام ولایتفقیه گره خورده و رفع این مشکل اساسی به نفی موجودیت و نابودی نظام راه میبرد.
۴۴- شوک اقتصادی ناشی از تشدید تحریمها که به کاهش شدید صادرات نفت خام و محصولات پتروشیمی منجرشد، ریشهیی سیاسی دارد و اگر رژیم به شرارتهای اتمی، موشکی و بیثبات کردن برخی کشورهای منطقه خاتمه میداد، قابل اجتناب بود. این شوک، رژیم ولایتفقیه را بهشدت تضعیف و آسیب پذیر کرده و فرصتی استثنایی برای وارد آوردن ضربههای نهایی بر پیکر این رژیم اصلاح ناپذیر است که اقتصاد یعنی محمل مادی معیشت مردم را در معرض نابودی قرارداده است.
این شوک که با خروج آمریکا از توافقنامه برجام و بازگشت تحریمهای نفتی و بانکی ثانویۀ خاص این کشور شکل گرفت، بهوضوح نشان داد رژیم ولایتفقیه معتاد و متّکی به صادرات نفت است و موجودیت سیاسی و مدیریت اقتصادی آن کماکان بهطور ساختاری وابسته به صادرات نفت است.
درآمد نفتی و صادرات پتروشیمی در اساس با قید اولَویت، خرج تأمین ریخت و پاشهای سیاسی رژیم میشود و بخشی از آن با هدف امنیتی، ارز لازم برای واردات مواد واسطۀ تولید داخلی و مواد مصرفی وارداتی را تأمین میکرده است. بازگشت تحریمهای ثانویه نفتی آمریکا که در یک سال گذشته در دو مرحله انجام گرفت، در سقوط و منفی شدن رشد اقتصادی نقشی تعیینکننده داشته و دارد.
به گزارش نهاد آماری کمیسیون اروپا (یورواستات) صادرات ایران به اتحادیه اروپا، که در چهار ماه اول سال ۲۰۱۸سه میلیارد و۷۹۰میلیون یورو بوده، در چهار ماه اول سال۲۰۱۹به ۲۶۰میلیون یورو رسیده و صادرات ایران به چین نیز در پنج ماه اول سال جاری ۴۶٫۶درصدکاهش یافته است.
۴۵- در مورد برآورد ضربه مالی که از سرگیری تحریمها بر رژیم آخوندها وارد آورده است، صادرات نفت بعد از لغو معافیتهای وارداتی ۸کشور اصلی وارد کننده آن توسط خزانهداری آمریکا طبق یک گزارش رویتر در ژوئن ۲۰۱۹(خرداد۹۸)، از ۲.۸میلیون بشکه به ۳۰۰هزار بشکه در روز رسید.
خبرگزاری رسمی رژیم (ایرنا) در۳تیر۱۳۹۸به نقل از پورمحمدی، معاون امور اقتصادی و هماهنگی سازمان برنامه و بودجه، نوشت: «بودجه عمومی سال ۱۳۹۸بهمبلغ ۴۴۸هزار میلیارد تومان و بر اساس فروش ۳۰۰هزار بشکه نفت در روز بسته شده است».
نکته قابل توجه آن که، رژیم برای فروش همین میزان نفت از طریق دور زدن تحریمها مجبور است به خریدار تا ۵۰درصد تخفیف بدهد. اگر این وضعیت ادامه یابد کلّ درآمد ناشی از صادرات نفتی رژیم در سال به حدود ۳میلیارد دلار خواهد رسید. مسئول امور ایران در وزارتخارجه آمریکا در ۵تیر ۹۸اعلام کرد که «تحریمها تاکنون ایران را از فروش ۵۰میلیارد دلار نفت محروم کرده است».
رویتر در روز ۸مرداد به نقل از منابع صنعتی و کشتیرانی گزارش داد که رژیم ایران در ماه ژوئیه بهطور متوسط روزانه ۱۰۰هزار بشکه نفت فروخته است. با چنین روندی فروش نفت حکومت آخوندی میتواند به سمت صفر برود.
با توجه به اینکه رژیم از زمان دولت احمدینژاد به خرج کردن سیاسی- اقتصادی سالانه بیش از یکصد میلیارد دلار از درآمد ناشی از صادرات نفت پرداخته و به چنین ابعادی از درآمد نفت معتاد شده است، میتوان به فشار مالی ناشی از تحریم نفت و عوارض اجتماعی آن بر روی رژیم پی برد.
۴۶- مدیریت اقتصادی رژیم در واکنش به این فشار عجالتاًً درآمد ارزی نفتی را که با دور زدن تحریم به دست میآورد، بیشتر به مصرف هزینههای سیاسی برونمرزی خود میرساند و جز تأمین ارز وارداتی در اِزای بخشی از «کالاهای اساسی» به قیمت دلاری ۴۲۰۰تومان، سعی میکند سایر نیازهای ارزی مردم از منابع غیرنفتی فراهم شود. مثلاً ارز مورد نیاز واردات کالا توسط واردکنندگان را به سامانه ارزی موسوم به «نیما» (نظام یکپارچه معاملات ارزی) موکول میکند. قرار است در این سامانه، صادر کننده، ارز ناشی از صادرات غیرنفتی را با نرخ توافقی، به وارد کنندۀ کالا بفروشد. ارز مورد نیاز مسافران خارج کشور قرار است توسط شُعَب برخی از بانکها، با نرخی نزدیک به نرخ آزاد ارز، که هر روز صبح تعیین و اعلام میکنند، از فروشندگان اندوختههای ارزی موسوم به «دلارهای خانگی» خریداری و به مسافر فروخته شود.
۴۷- طی سالهای اخیر، درآمد ناشی از صادرات محصولات صنعت پتروشیمی توسط سپاه پاسداران، مکمّل درآمد نفت و پشتوانۀ فعالیتهای سیاسی این رکن حاکمیت بوده است. سپاه «هُلدینگ» مجتمع پتروشیمی خلیجفارس را که ۳۹شرکت تولیدی پتروشیمی و چند شرکت صادراتی مستقر در خارج زیر مجموعۀ آن است، در اختیار گرفته است. این مجتمع بالغ بر ۵۰درصد صادرات پتروشیمی کشور، که مبلغ آن را بالغ بر ۱۲میلیارد دلار گزارش کردهاند، در دست دارد. این مجتمع توسط خزانهداری آمریکا با استناد به قرار گرفتن سپاه پاسداران در لیست جریانهای تروریستی، در ۱۷خرداد ۱۳۹۸تحریم شد. این تحریم میتواند رژیم را از دستیابی به ۶میلیارد دلار درآمد ارزی دیگر بی نصیب کند. در شرایطی که درآمد صادراتی نفت ایران به حدود ۳میلیارد دلار رسیده، این تحریم ضربه مالی سنگین دیگری بر نیروی تروریستی سپاه پاسداران وارد میکند.
۴۸ـ علاوه بر کسری ارزی، بهلحاظ کسری ریالی بودجه نیز، تحریم نفتی دولت روحانی را با کسری هنگفت بودجه عمومی مواجه کرده و به خواست خامنهای سران سه قوّۀ رژیم زیر عنوان «شورای عالی سیاستگذاری اقتصادی» مأمور شدهاند که برای اصلاح و انطباق بودجۀ دولت با تحریم، سیاستگذاری کنند.
مقامات رژیم هنوز در این مورد تصمیم مشخصی نگرفتهاند، اما این رژیم در مورد تأمین ریالی بودجه مثل تأمین ارزی تجارت خارجی، که شرح آن داده شد، بدون هر گونه دست بستگی با افزایش شدید حجم نقدینگی تورّم زا، و استقراض دولت از بانک مرکزی و سیستم بانکی روی میآورد.
تورّم موجود دو منشأ عمده دارد: بیثباتی و سیر فزایندۀ قیمت ارز، که طبعاً افزایش قیمت و گرانی کالاهای وارداتی و به تَبَع آن گرانی کالاها و خدمات مورد نیاز جامعه را به همراه میآورد. این روند البته بر پتانسیل انفجاری جامعه میافزاید.
۴۹ـ در سال گذشته، قیمت ارز در بازار آزاد به شدّت متلاطم شد و در نیمه خرداد ۹۸ارزش برابری ریال در مقابل دلار ۲.۲برابر نسبت به هفته منتهی به ۱۱خرداد ۹۷سقوط کرد و قیمت هر دلار به حدود ۱۴هزار تومان رسید.
منشأ داخلی طغیان قیمت ارز قیامهای دیماه ۹۶بود. این طغیان هنگامی صورت گرفت و آغازشد که هنوز تحریمهای آمریکا از سرگرفته نشده بود. در واقع قیامها بهلحاظ اقتصادی نشان دادند که به تَبَع اوضاع سیاسی، اوضاع اقتصادی کشور روندی ناپایدار و بیثبات به خود گرفته است. در این شرایط صاحبان اندوختههای ریالی برای حفظ ارزش اندوخته ریالی خود و سوداگرانی که صاحب بخش اصلی نقدینگی ریالی کشور هستند، برای سودجویی، وارد بازار ارز شدند و تقاضا برای ارز را در بازار به شدّت بالا بردند.
دولت و بانک مرکزی، درمانده از مهار و کنترل بازار ارز، در ۲۰فروردین ۹۷، یعنی حدود یک ماه قبل از خارج شدن آمریکا از برجام، به اقدامی نا به هنگام و ناشیانه دست زدند و مدّعی «یکسان سازی نرخ ارز» شدند و در بیانیهیی اعلام کردند که «کلیه نیازهای ارزی متقاضیان» را به نرخ هر دلار ۴۲۰۰تومان، حدود ۵۰درصد نرخ روز ارز، در باراز آزاد، در اختیار آنها میگذارد و هرنوع معاملۀ فراتر از این نرخ، «قاچاق» محسوب میشود و تحت پیگرد قرار خواهد گرفت. در عمل نیز با دستگیری دلّالآن خیابانی و صرّافیهای غیرمجاز فضای سرکوب را بر بازار آزاد ارز حاکم کردند.
به این ترتیب در مدت کوتاهی که دولت روحانی سعی کرد ادّعای یکسان سازی نرخ ارز را به اجرا بگذارد، رانتخواران حکومتی برای به جیب زدن رانت و اختلاف قیمت نزدیک به ۵۰درصد با قیمت ارز در بازار آزاد، به سرعت به سمت ثبت سفارش واردات انواع کالاها و دریافت ارز ۴۲۰۰تومانی برای واردات آنها هجوم آوردند و بنا بر برخی از منابع در همین مدت کوتاه بالغ بر ۱۲میلیارد دلار از ذخایر ارزی بانک مرکزی را به قیمت دلاری ۴۲۰۰تومان از این بانک خارج کردند.
۵۰ـ همزمان با خارج شدن آمریکا از برجام در ۱۸اردیبهشت ۹۷و آماده شدن شرایط برای از سرگیری تحریمهای نفتی و بانکی خاص این کشور، دولت روحانی به ادّعای یکسان سازی نرخ ارز پایان داد و اعلام کرد پرداخت ارز ۴۲۰۰تومانی را فقط به واردات کالاهای اساسی اختصاص میدهد. در این شرایط سیر صعودی قیمت ارز با سرعت بیشتری ادامه یافت و قیمت دلار در بازار آزاد به ۱۹هزار تومان هم رسید.
بانک مرکزی با تزریق مقداری ارز به بازار آزاد و تشدید سرکوب عاملان غیرحکومتی این بازار، بهطور مقطعی از ادامۀ طغیان و سرکشی نرخ ارز به قیمتهای بالاتر هر دلار از ۲۰هزار تومان جلوگیری کرد. در واقع به خواست دولت و بانک مرکری سیاست سرکوب معاملات آزاد ارزی گسترش یافت و از جمله با وادار کردن واردکنندگان کالا و دیگر متقاضیان عمدۀ ارز به تهیه و خرید ارز مورد نیاز خود از مجاری نظیر سامانه «نیما» این سیاست به اجرا گذاشته شد. امّا علل بیثباتی بازار ارز همچنان پا برجا مانده و «تورّم ارزی» ناشی از آن همچنان اقتصاد کشور را دربر گرفته است.
در بخش پولی، وام بانکها عمدتاً به دولت و شرکتهای دولتی و حکومتی داده میشود. این وامها عموماًً بازگشت داده نمیشود و سوخت و سوز زیاد دارد که بانکها را که اغلب ورشکسته شدهاند با استقراض از بانک مرکزی سرپا نگهداشته است. این استقراض که موعد باز پرداخت آن تعیین نشده، باعث افزایش پایۀ پولی و به تَبَع آن، افزایش میزان نقدینگی تورّم زا میشود.
۵۱ـ بانک مرکزی با انتشار گزیده آمارهای اقتصادی در پایان سال ۹۷، حجم نقدینگی را ۱۸۲۸هزار میلیارد تومان اعلام کرد که نسبت به پایان سال ۹۶معادل ۲۳.۱درصد افزایش نشان میدهد. این در حالی است که این افزایش در دورۀ مشابۀ سال گذشته ۲۲.۱درصد بوده است («خبرگزاری تسنیم»، ۱۷تیر ۹۸).
این حجم نقدینگی، بیشتر از ارزش تولید ملی ایران در سال ۹۷شده و برآورد میشود که با این نرخ رشد نقدینگی طی ماههای باقیمانده از سال ۹۸، هر روز حدود هزار میلیارد تومان بر میزان نقدینگی تورّم زا اضافه خواهد شد.
میزان نقدینگی لازم برای اقتصاد ایران، همانطوری که در ماههای اولیه پس از انقلاب تجربه شده، حدود یک هفتم ارزش تولید ملی کشور بوده است. حال آن که این میزان در حال حاضر حدود ۵۰۰هزار میلیارد تومان بیشتر از رقم تولید ملی شده است. بر این مبنا با دست به دست شدن کمتر از یک هفتم از نقدینگی هنگفت بخش خصوصی میتوان داد و ستد پولی لازم برای داد و ستد کالایی و خدماتی تولید ملی کنونی ایران را انجام داد و شش هفتم رقم نقدینگی کنونی مازاد بر نیاز اقتصاد است و بهصورت بالقوّه تورّم زاست و بهصورت تقاضای بالقوّه، و البته غیرضروری میتواند در برخی از مقاطع برای خرید کالا و خدمات تولیدی کشور بالفعل شود و باعث گرانی و تورّم آنها شود.
رکود اقتصادی و تورّم و بهطور کلی رکود تورّمی فقرافزای اقتصاد ایران، منشأ سیاسی دارد و به ساختار سیاسی نظام ولایتفقیه برمی گردد. بنابراین، مادامی که این نظام سیاسی بر کشور ما حاکم است، هیچگونه اصلاح اقتصادی ساختاری در اقتصاد بحران زدۀ ایران در پیش رو نیست و فقر و بیکاری در جامعۀ ما گستردهتر و عمیقتر میشود.
فصل ششم:
سیلابهایی که چهل سال تبهکاری را برملا کرد؛
بحران آب و قتلعام طبیعت
۵۲ـ مسألۀ آب و تخریب محیطزیست از چالشهای مهمی است که مردم در نقاط مختلف با آن درگیر هستند. ولایت خامنهای و سپاه منفور پاسداران و وابستگانشان نقش اصلی را در تخریب محیطزیست دارند. فساد نهادینه شده و سیاستهای مخرّب حکومت، بهویژه سپاه پاسداران، موجب ویرانیهای فاجعه باری در پایان سال گذشته و در بهار امسال شد. بارندگیهای شدید امسال میتوانست با وجود حاکمیتی مردمی برای غلبه نسبی بر خشکسالی مفید باشد. اما حاکمیت جهل و جنایت آخوندی نه میخواست و نه میتوانست از این بارندگیها استفاده بهینه کند و مشکل بیآبی همچنان ادامه پیدا کرد.
تبهکاریهای زیست محیطی ولایت خامنهای و سپاه پاسداران زمینهساز آثار مخرّب سیل در فروردین امسال شد. فاجعه سیل در دروازه قران شیراز بر اثر ساخت و سازهای سپاه در بستر رودخانه صورت گرفت و سبب شد که در یک رگبار ده دقیقهیی حادثۀ مرگباری در شیراز ایجاد شود و عید مردم ایران را به عزا تبدیل کند.
آن چه در استانهای گلستان، خوزستان، اتفاق افتاد، سیمای مخرّب و ضدانسانی حاکمیت را برملا کرد.
بر پایۀ آمار کارگزاران حکومت، حدود ۱۰میلیون تن تحت تأثیر مستقیم و غیرمستقیم سیلهای فروردین بودند. ۲۳۵شهر و بیش از ۴۳۰۰روستا در ۲۵استان ایران تحت تأثیر خسارات سیل قرار گرفت. ۴۰هزار واحد مسکونی شهری و روستایی نیاز به بازسازی کامل داشت و ۴۱هزار واحد مسکونی شهری و روستایی هم نیازمند تعمیر شدند.
۵۳ـ واقعیت این است که سیل یک رویداد طبیعی و مستقل از اراده انسانهاست. اما با پیشرفت علم و تکنیک و دستآوردهای علمی و تجربه شده، روشهای سودمند و مؤثّر برای مهار و کاهش زیانهای ناشی از سیل در اختیار مسئولان همۀ حکومتهاست. اما حکومت ایران به مردم پاسخگو نیست.
بررسی سیل بهار سال جاری این مسأله را بهطور روشن به ثبت رساند که استبداد مذهبی و رژیم ملّاها مسئول ابعاد ویرانگر و خُسرانهای کلان انسانی ـ طبیعی ناشی از آن سیل است.
ولایت چپاولگر خامنهای و همۀ باندهای درونی آن هیچ برنامه و تدبیر پیشا سیل نداشتند. برعکس قتلعام بیرحمانه و بیمحابای طبیعت، که منجر به نابودی نیمی از جنگلهای ایران شده، دست بردن در مسیل سیل و دست انداری به حریم رودخانهها، سدسازی بیرویه با بودجههای کلان، که توسط شرکتهای وابسته به سپاه پاسداران ساخته شده، خشک کردن «هُور»ها و بهویژه «هورالعظیم» در مرز ایران و عراق بهمنظور بهرهبرداری از ذخایر نفتی، ایجاد سیلبندهای متعدد در اطراف هُورها، و تغییر سودجویانه مسیر طبیعی آب و... از اقدامات حاکمیت است. این اقدامات ابعاد تخریب را در زمان جاری شدن سیل چند ده برابر میکند.
۵۴ـ مخالفت عمومی با سدسازیها، تخریب جنگلها و کوهها و تغییر مسیر طبیعی رودخانه، از نشانههای آگاهی مردم به سیاستهای مخرّب رژیم است. در ۲۲خرداد ۱۳۹۸، اهالی روستای حسین آباد کالپوش در اعتراض به احداث سدّ کالپوش، مقابل مجلس رژیم تجمّع کردند. تجمعکنندگان احداث این سد را غیرکارشناسی خواندند.
یک کارشناس حکومتی وضعیت سیل قم را چنین توصیف میکند: «سال گذشته در بازدیدی که به اتّفاق همکاران مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان از منطقه داشتم، چندین عکس از عملیات ساختمانی نابخردانهیی که در بستر خشکه رود در جریان بود ـ آن هم برای زیباسازی منظر ـ گرفتم. ظاهراً اغلب کارشناسان امور آب استان هم با این اقدام شهرداری و استانداری قم مخالفت کرده و هشدار داده بودند که ممکن است، چنین سازه ها و موانع فیزیکی، سبب افزایش خسارت ناشی از سیل شود. وقتی در پاییز سال گذشته با مسئول پارکینگ رودخانه قم صحبت کرده و به او وقوع چنین روزی را هشدار میدادم، با این پاسخ حیرت انگیز مواجه شدم: "آقای مهندس! نگران نباش، آنقدر پول از محل پارکینگ درآورده ایم که اگر همه تأسیسات ما را هم آب ببرد، دوباره بتوانیم با بخشی از آن، مجدداً خسارتها را جبران کنیم".
حالا آن روز فرا رسیده و البته نه تنها تمامی تأسیسات شهرداری قم کاملاً نابوده شده است، بلکه دستکم دو نفر از هموطنان ما کشته و ۴نفر دیگر هم مفقود شده اند. به راستی مقصّر اصلی در بروز این احمقانه ترین سیل جهان کیست؟!» («پایگاه خبری کلونی»، ۶فروردین ۱۳۹۸).
۵۵ـ مدت کوتاهی پیش از شروع بارانهای سیلآسا، رئیس انجمن جنگلبانی در گفتگو با خبرگزاری دانشگاه آزاد گفت: «طبق آمار هر هکتار جنگل تا ۲هزار مترمربع آب در خودش ذخیره میکند که از بین رفتن این پوششها میتواند وضعیت آب را از وضعیت فعلی هم بحرانیتر کند... ویلاسازی و تخریب جنگل از عوامل تغییرات اقلیم به حساب میآیند. این شرایط سبب میشود به جای آن که باران طولانی با حجم کم داشته باشیم با بارانهای سیلآسا روبهرو شویم که این موضوع استانهای شمال کشور را تهدید میکند... جنگلهای شمال بیش از ۴۲درصد تخریب داشتهاند و با این شرایط باید گفت تمامی جنگلهای شمال از بین رفته و تا چند سال دیگر اثری از آن نخواهد بود» («آنا»، ۱۰اسفند ۱۳۹۷).
۱۱۵استاد دانشگاه اهواز در نامهیی خطاب به روحانی بر لزوم آبگیری تالاب هورالعظیم «در اسرع وقت» و «بهصورت دائمی» جهت نجات شهرها و روستاهای خوزستان تأکید کردند. آنها در پایان نامه خود نوشتهاند: «خواستاریم که در اسرع وقت، فرمان آبگیری کلّ تالاب هورالعظیم بهصورت دائمی داده شود تا از خطرات جانی و مالی و فلج شدن فعالیت بسیاری از مردم، گروهها، نهادها و مؤسّسات و خسارات جبرانناپذیر زیست محیطی به مردم خوزستان، پیشگیری گردد. هر گونه فعالیت اقتصادی در تالاب هورالعظیم از جمله در حوزه نفت، باید با حفظ محیطزیست تالاب باشد» («ایلنا»، ۲۴فروردین ۱۳۹۸).
۵۶ـ رژیم آخوندی برای زمانی که سیل جاری میشود هم فاقد یک سیاست مردمی است. در جریان سیل تنها یک نیروی متمرکز، سازمانیافته و با امکانات کلان میتواند شدت سیل را مهار کرده و به سیلزدگان بهطور مؤثّر کمک کند. در ایران چنین نیرویی ارتش و سپاه است که اختیار آن دست ولیفقیه است.
خانم مریم رجوی در پیام خود به مناسبت جاری شدن سیل به این مسأله اشاره و اعلام کرد: «امکانات سپاه و بسیج و ارتش و دستگاههای حکومتی، که سرقت شده از مردم ماست، باید تماماً در اختیار مردم قرار بگیرد تا خودشان از گسترش ویرانیها جلوگیری کنند».
واقعیت این است که چند صد میلیاردها دلاری که در دوران حیات جمهوری اسلامی برای ارتش و سپاه هزینه شده، هرگز در سیل فروردین به کار گرفته نشد: انبوهی از پلهای متحرّک و ماشینهای پرقدرت آبی ـ خاکی؛ تعداد زیادی قایقهایی که تا چند ده نفر ظرفیت دارد؛ انبوهی از دیوارهای بتونی متحرّک (T Wall) و دیگر سیل بندهای متحرّک و سَبُک؛ دهها مرکز اسکان و تونلهای مجهّز در استانهای کشور، بهویژه در استانهای غربی، برای شرایط غیرمتعارف؛ انبوهی از چادر مجهّز و ضد آب و باد؛ تعداد زیادی از انواع هلیکوپتر (برای نمونه بیش از ۳۰۰هلیکوپتر ترابری متوسط فقط در پایگاه چهارم پشتیبانی در هوانیروز اصفهان) و انبوه غذا و مایعات ذخیره شده در انبارها، بخشی از امکانات موجود سپاه پاسداران و ارتش است که در جریان سیل از آن هیچ استفاده مؤثّری به سود مردم بهعمل نیامد.
۵۷ـ خانم رجوی در پیام دیگری درباره سیل فروردینماه گفت: «این فاجعه باز هم اثبات کرد که چپاول و ویرانگری رژیم حاکم در این ۴۰سال یک سیاست جنایتکارانه است که در هر سیل و زلزله جان و زندگی انسانهای بیپناه را نابود میکند. راستی چه شد که در شیراز فقط با یک بارندگی ۱۰دقیقهیی جمع کثیری از هموطنان ما قربانی شدند، با اینهمه مجروح و مصدوم و ویرانی؟ این بلا را آخوندهای اشغالگر بر سر شیراز و مردم دلاور آن آوردند. مسیل و تنگهیی را که محل هدایت سیلابها بود، از بین بردند. در مسیر رودخانه خشک کنار دروازه قرآن تأسیسات شهری بنا کردند و از قِبَل این طرحها پولهای کلان نصیب خود یا همدستانشان کردند. در استان گلستان، چند سال است که از رسوبگیری رودخانه گرگان خودداری کرده اند، بخش زیادی از مراتع و جنگلها را از بین برده اند و از زِهکشی مزارع و اجرای طرحهای آبخیزداری طفره رفتهاند. در سایر شهرها در حریم رودخانهها ساخت و ساز کردهاند یا مسیر آبراههای طبیعی را بستهاند و در اجرای این سیاست پرفساد، کنارۀ رودخانهها تا سواحل دریاها و کوهپایهها و جنگلها را، که در مالکیت عمومی است، تصاحب و تخریب و خرید و فروش کردهاند».
خانم رجوی هموطنان را به همیاری و کمکرسانی به سیلزدگان فراخواند و تأکید کرد: «تنها راه و بهترین راه این است که خودمان بهکمک هم برخیزیم. هیچکس و هیچ نیرویی نقدتر و مؤثّرتر از نیروی همبستگی مردم ما نیست».
۵۸ـ پس از آرام شدن جوّ و قطع بارندگیها و آرام گرفتن طغیان رودخانهها و مسیل ها، آثار ویرانگر سیل بر روی زمین هویدا و معلوم شد که زندگی و هستی سیلزدگان را آب برده است. بازسازی جادهها، پلها، مراکز آموزشی، خانههای مردم و تأمین وسایل اولیه زندگی مواردی بود که حکومت بهطور قطره چکانی بدان دست میزد. تجربه زلزلهها و سیلهای قبلی نشان میدهد که رژیم بهرغم امکانات وسیعی که در اختیار دارد، برای آسایش مردم اقدام نمیکند و حتی با امنیتی کردن محیط، در مقابل کمکهای مردمی مانع ایجاد میکند و حتی برخی از امدادگران مستقل و مردمی را بازداشت میکند.
یکی از هموطنان عرب به گویاترین کلام شرایط ایجاد شده در سیل را در مقابل آخوند جلّاد ابراهیم رئیسی چنین بیان کرد: «معضل خوزستان تراکم آب نیست، تراکم دروغها، تراکم خیانتها و تراکم تمامیت خواهیهایی بود که در اعتراض به آنها، عنوان بیتربیت و ضد انقلاب را میگرفتیم».
فصل هفتم:
تروریسم و شیطانسازی علیه مقاومت سازمانیافته
گریزگاه خامنهای برای حفظ نظام و برونرفت از بحران
۵۹ـ سیاست راهبردی ولایت خامنهای علیه مقاومت سازمانیافته مردم ایران و بر محور آن سازمان مجاهدین خلق ایران، بر دو مؤلّفۀ حداکثری و حداقلی استوار است. نابودی کامل فیزیکی، سیاست حداکثری رژیم در مقابله با مقاومت است و سیاست حداقلی آن، مهار مقاومت و مجاهدین خلق است. استفاده از تروریسم و شیطانسازی، سیاست کاربردی رژیم برای رسیدن به هدف است. بررسی اقدامات رژیم، نشان میدهد که رژیم در محور مهار و نابودی، ایستگاههای متعددی جاسازی کرده که در هر یک از آنها امکانات مختلف داخلی و جهانی با صرف هزینههای آن به کار گرفته میشود.
سیاست شیطانسازی و تروریسم، در هنگامی که مجاهدین در اشرف و لیبرتی در عراق مستقر بودند در حملات موشکی و در شیطانسازیهای زمینهساز آن، راهبرد اصلی رژیم در برابر تهدید اصلی موجودیت نظام یعنی جنبش مقاومت سازمانیافته برای سرنگونی بود و سیاست مماشات و طیف همجبهگان و همدستان و عوامل رژیم به آن سوخت میرساندند.
در بارۀ این سیاست شوم و کارزار همهجانبه مقاومت برای خنثی کردن آن، خانم مریم جوی در تیرماه سال ۱۳۹۱در سخنرانی خود در گردهمایی بزرگ مقاومت گفت: «در این سالها آخوندهای حاکم یا همدستان آنها بسیار گفتند و نوشتند که اعضای این مقاومت خودشان خود را شکنجه میکنند و میکشند؛ گفتند که این یک سکت مبتلا به کیش شخصیت است، که در جامعۀ ایران پایگاهی ندارند؛ گفتند که آنها در عراق کردها را کشته و شیعیان را قتلعام کردهاند؛ گفتند که تسلیحات شیمیایی را در اشرف پنهان کردهاند و گفتند که هفتاد درصد اشرفیها را بهزور نگه داشتهاند...
میدانید که در تاریخ طولانی و دردناک شیطانسازی علیه آزادیخواهان و جنبشهای مقاومت، از اسپارتاکوس و مسیح تا قهرمانان مقاومت ضدفاشیستی در همین فرانسه تا مجاهدان آزادی در ایران، یک تجربۀ استثنایی واقع شده است. زیرا این نخستین بار است که جنبشی توانسته در زمانه خود با فداکاری و روشنگری و البته با پایبندی به قوانین بینالمللی در محضر دادگاههای آمریکا و اروپا زنجیرهای ستبر این دروغ را از دست و پای خود باز کند.
آری، ما توانستیم بر محاصرۀ سرکوبگرانه جنبش مقاومت نقطۀ پایان بگذاریم؛ ما توانستیم استانداردهای عدالت را در جهان امروز ارتقاء دهیم؛ ما توانستیم چرخۀ افترا و نیرنگ را در هم بشکنیم؛ ما توانستیم طرحی نو در اندازیم و دوران تازهیی را بگشاییم؛ طرحی بر اساس شفافیت و روشنایی و حقیقت و عدالت؛ طرح احترام به دستآوردها و فضیلتهای بشری و بازگشت نهادهای بینالمللی به دفاع از حقوق بشر؛ طرح اعادۀ حقوق خلقها و احیای ارزش مقاومت و فداکاری. بله، نیروی انسانیت و عدالت به میدان آمده است، تاریخ ورق خورده است، دیکتاتورها یکی پس از دیگری سرنگون میشوند. بنابراین، سیاستهایی نیز که حافظ آنها بود باید تغییر کند؛ این تغییر در توان ماست و ما آن را محقّق خواهیم کرد. بله، این است معنای تغییر دوران و دوران تغییر... بله، از یک طرف شیطانسازی، از طرف دیگر فشارهای ضدانسانی که هدف آن، زمینهسازی برای یک کشتار در لیبرتی است. امّا بگذارید تصریح کنم که اگر فکر میکنید با این فشارها مجاهدین از حقوقشان و حقوق و آزادی مردمشان کوتاه میآیند، سخت در اشتباهید...
لطفاً چشم باز کنید و ببینید که راستی چرا آخوندها انهدام این جنبش را بالاترین اولویت خود میدانند و آن را پیگیرانه دنبال میکنند؟ زیرا آنها در این دوران تغییر، برای خودشان و برای متّحدان و وابستگانشان در منطقه، هیچ آیندهیی نمیبینند».
۶۰-بعد از انتقال امن و سازمانیافتۀ مجاهدین به آلبانی و قیام دیماه ۱۳۹۶و پایان سیاست مماشات از سوی دولت آمریکا، سیاست کاربردی شیطانسازی و تروریسم علیه مقاومت ایران، تنها راه برونرفت رژیم از بحران سرنگونی است. استبداد دینی که پدرخوانده و نخستین حامی تروریسم در جهان است، با اختصاص بودجههای کلان از اموال مردم ایران، از طریق شبکهها و عوامل و همدستان و پشتیبانان گوناگون تلاش میکند با لجنپراکنی و پخش اطلاعات دروغ، رذیلانهترین اتّهامات را به مجاهدین و مقاومت ایران نسبت دهد. هدف، از یکسو، توجیه سرکوب و کشتار و قتلعام و از سوی دیگر، القای این دروغ بزرگ به طرف حسابهای غربی است که مجاهدین بدتر از رژیم حاکم هستند. نتیجه اینکه این رژیم آلترناتیوی ندارد و نباید سرنگون شود و باید مورد حمایت و استمالت قرار گیرد.
رژیم آخوندی علاوه بر منبرها و رادیو و تلویزیون و سایتها و مطبوعات و خبرگزاریهای حکومتی بهنحوی جنونآمیز به تولید فیلمهای سینمایی، سریالهای تلویزیونی، بهاصطلاح مستندها و همچنین انتشار مقاله و کتاب و برپایی نمایشگاه و جشنواره و نصب پردههای نمایشی علیه مجاهدین در خیابانها میپردازد. از طریق شبکهها و طیف گستردۀ مأموران و مزدبگیرانش در داخل و خارج کشور در پوششهای گوناگون، بهویژه اپوزیسیون دستساز همین رژیم علیه مجاهدین لجنپراکنی میکند. تعداد کتابها به ۵۲۶و فیلمها به ۱۸۴فقره بالغ شده است. تعداد پروژههای مطبوعاتی و تلویزیونی که رژیم در یکسال گذشته با بهکار گرفتن «شبکه خبرنگاران دوست» در رسانههای اروپا و آمریکا علیه مجاهدین و استقرار آنها در آلبانی بهطور هماهنگ و برنامهریزی شده رقم زده و برای آن پول کلان پرداخته بیش از ۳۰مورد است.
نخستوزیر جدید انگلستان در نخستین سخنان خود در پارلمان این کشور به مورد دیگری از پرداختهای رژیم از طریق «پرس.تی.وی»، شبکۀ تلویزیونی رژیم در لندن، اشاره کرد. از قضا در یکسال گذشته بیشترین لجنپراکنی علیه مجاهدین و مقاومت ایران در انگلیس انجام شده و رد پای سفیر رژیم و شخص ظریف در آنها غیرقابل انکار است (کانال ۴، ایندیپندنت، گاردین، آبزرور و الجزیره انگلیسی).
جالب این است که هیچیک از اینها حاضر به انتشار جوابیهها و مدارک و اسناد مقاومت ایران نشدند. ظاهراً مبالغ دریافتی از طریق «پرس.تی.وی» و غیرآن، جایی برای اصل بیطرفی ژورنالیستی باقی نمیگذارد.
ارگانها و مراکز حکومتی که در داخل ایران دست اندکار تولید خبر و فیلم و سریال تلویزیونی و انتشار کتاب و مقاله و موضعگیری علیه مجاهدین هستند و هزینهها را هم تأمین میکنند، از جمله، عبارتند از:
وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه پاسداران، آستان قدس رضوی تحت سیطرۀ خامنهای، قوۀ قضاییه، نیروی انتظامی، وزارت کشور، ارتش تحتامر ولایتفقیه، صدا و سیمای رژیم، سازمان تبلیغات، شورای هماهنگی تبلیغات، شورای عالی تبلیغات خارجی، شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، فراکسیون حمایت از قربانیان ترور در مجلس رژیم، انتشارات دادستانی انقلاب اسلامی، انتشارات سپاه پاسداران، مؤسسه کیهان، وزارت ارشاد، وزارتخارجه (شامل سفارتهای رژیم)، مؤسسۀ دیدهبان (وزارت اطلاعات)، واحد اسناد ایران دیدهبان، شعبه وزارت اطلاعات به نام هابیلیان، شعبههای محلی و استانی انجمنهای اطلاعات رژیم (موسوم به نجات)، مرکز اسناد انقلاب اسلامی (شامل بقایای ساواک شاه)، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، مؤسّسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی وزارت اطلاعات، خبرگزاریها، سایتهای زنجیرهیی و سایتهای پوششی وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران و سازمان تبلیغات.
انجمنهای «نجاست» در اطلاعات استانها ضمن یک سال گذشته ۲۱۸۹مطلب علیه مجاهدین تولید و منتشر کردهاند. هر شعبه باید هفتهیی یک یا دو مطلب تولید و منتشر کند تا پول بگیرد. مزدوران و سایتهای تابعۀ وزارت اطلاعات در آمریکا و اروپا و کشورهای عربی نیز مشمول همین قاعده هستند و به ازای لجنپراکنی هفتگی پول یا امتیازات معادل دریافت میکنند.
برخی کتابهایی که رژیم در یکسال گذشته علیه مجاهدین منتشر و در مورد آنها به طُرق مختلف تبلیغ کرده عبارتند از: «مرصاد»، «برگ زرین غرب»، «انسان شناسی سازمان مجاهدین»، «مجاهدین خلق بدون روتوش»، «خاطرات و تأمّلات در زندان شاه»، «اسناد و اسرار عملیات مرصاد»، «زمان بازیافته» («خاطرات بهمن بازرگانی»)، «استراتژی و دیگر هیچ».
رژیم در بسیج شیطانسازی و نوشتهها و مصاحبههای سفارشی از مستخدمانی مانند لطفالله میثمی، احمدرضا کریمی، جواد منصوری، خدمتگزارانی از قبیل حبیبالله پیمان و بهمن بازرگانی و دژخیمانی مثل عزّتشاهی، صادق کوشکی، آخوند حسینیان، آخوند ری شهری و آخوند یونسی استفاده میکند تا در نشریهها و روزنامهها و رادیو تلویزیونهای تحتامر نظام با یاوهگویی علیه مجاهدین و جنبش مقاومت، هر گونه قیام و انقلاب علیه استبداد مذهبی و سازمانیابی برای آن را تخطئه کنند و وضع موجود را غنیمت بدانند.
۶۱ـ ابعاد مطالب و انتشارات رژیم علیه مجاهدین و مقاومت ایران به حدّی گسترده است که گاه سرکردگان و سانسورچیهای رژیم فرصت حذف یا حتی فهم موارد و فاکتها و نمونهها و مطالبی را که اذعان آشکار به حقانیت و پاکبازی مقاومت است، ندارند. از اینرو بسیاری نکات از دست آنها درمیرود و دستگاه دروغ و شیطانسازی و لجنپراکنی را ناخواسته در هم میشکند یا مخدوش و متناقض میکند. بهعنوان نمونه میتوان کتاب وزارت اطلاعات به نام «استراتژی و دیگر هیچ» را مثال زد که «چاپ یکم» آن در بهار ۱۳۹۸صورت گرفته است. این کتاب آنچنان که در مقدمهاش آمده گفتگوهایی در زمستان ۱۳۹۴با سر دژخیمی است که قبلاً در اطلاعات سپاه پاسداران سرکرده «بخش التقاط» و سپس در وزارت اطلاعات از مدیران « ادارۀ کلّ التقاط» بوده است. این فرد از نفرات باند فاشیستی «مجاهدین انقلاب اسلامی» است که به گفتۀ خودش «تأسیس و تشکیل» و «هدف گذاری و شرح وظایف» آن توسط خمینی، دقیقاً برای تقابل با مجاهدین خلق بوده است. او در مقدمه چنین معرفی میشود: «ناصر رضوی، از مسئولان اطلاعاتی ـ امنیتی در نهادهای عمدۀ کشور (اعمّ از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی) بوده است که بیش از سی سال عمر خدمتی خویش را صرفاً در حوزۀ التقاط و بهطور اخصّ در مبارزه با سازمان مجاهدین خلق (منافقین) طی کرده است».
در این کتاب که گفتگوهایش سه سال و نیم پیش صورت گرفته، صفحات متعدّد و سطور زیادی سیاه شده و میگوید: «بهدلیل ملاحظاتی از طرف ویراستار حذف گردیده است». با اینهمه چند نمونه روشنگر را که در لابلای انبوه اکاذیب و شیطانسازیها فرصت حذف یا وارونه گویی آن فراهم نشده است، ذکر میکنیم:
ـ مجاهدین «این بذر را در میان تودهها کاشتند که نمایندۀ واقعی اسلام یا نمایندۀ اسلام واقعی کیست: سازمان است یا امام خمینی؟! و هنوز هم بر سر این موضوع دعوا دارند. شاید باور این امر مشکل باشد، ولی بد نیست بدانید که سازمان، همین الآن هم روی مسائل مذهبی بیشتر تکیه و تأکید میکند... برای آن است که در میان مردم و بهخصوص تودههای هوادار خود، این تردید و تشکیک را دامن بزند که نمایندۀ واقعی اسلام فقط سازمان است و بس».
- «نشریۀ "مجاهد" پانصد هزار نسخه فروش میرفت. هیچ نشریهیی تیراژ "مجاهد" را نداشت. سازمان پانصد هزار نیرو داشت و همان تعداد نشریه را میخریدند. شما در این طرف، دو میلیون نیرو داشتید که پنجاه هزار تا نشریه هم نمیخریدند؛ دههزار نفرشان هم نشریه نمیخریدند».
ـ « [مجاهدین] از نظر اجتماعی وزن محسوب نمیشدند، ولی بهلحاظ سیاسی و روابط و مناسبات و ظرفیتها و هر آن چه تصوّر کنید، ثقل و وزن حیرت انگیزی داشتند».
- «اگر از من میپرسید، من عرض میکنم که رجوی به صدّام درس میداد، نه بالعکس. اینکه صدّام بیاید و به رجوی بگوید که این موقع وارد میدان شوید، قبول ندارم... رجوی آدمی نبود که برود از صدام درس بگیرد؛ صدام هم در جایگاهی قرار نداشت که بیاید به رجوی بگوید این کار را بکن و آن کار را نکن... معکوس قضیه صحیحتر است، فاکت تاریخی هم دارد: در "فروغ جاویدان" یا "مرصاد" هم رجوی این نتیجه را به صدّام القا کرد که ما جلو میرویم و چنین و چنان میکنیم، تو هم حمایت هوایی کن».
- «در سازمان، هیچ کاری بهصورت پراکنده وجود نداشت... چیزی به اسم پراکنده کاری در سازمان سراغ نداریم، از این ذهنیت بیرون بیایید».
- «شما میدانید سازمان چند نفوذی در صدا و سیما داشت؟ ششصد نفر هوادار در این دستگاه داشتند و حدود سی چهل نفر هم کسانی بودند که هوادار تلقّی نمیشدند و نفوذی بودند. به همین نسبت در وزارت صنایع، در ارتش و دیگر ارگانها و دستگاهها. میدانید که چقدر نیرو در ارتش داشتند و چند نفرشان ضربه خوردند؟».
- «بهجرأت میگویم که به شخصه هیچ نفوذی سراغ ندارم که پول گرفته و کار کرده باشد. اصلاً پول در این سیستم چندان معنایی ندارد».
- «جثّۀ سازمان بزرگ بود، چون سی هزار نفر مسلح داشت».
- «یک تشکیلات منسجم مثل سازمان مجاهدین خلق وقتی کاری را انجام میدهد، حتماً معنای خطّی دارد و بر این اساس، یا تاکتیک است یا استراتژی. اگر هیچیک از اینها نباشد، آن کار را انجام نمیدهد. هیچگاه سازمان هیچ عملیاتی را برای انتقام صورت نمیدهد. عملیاتش یا معنای تاکتیکی دارد یا میخواهد شرایطی را دگرگون کند و شرایط را به نفع استراتژی در درون استراتژی بیاورد یا معنای استراتژیک دارد».
-«کسی که میگوید سازمان با کیش این و آن، به اینجا و آنجا میرود، اصلاً سازمان را نفهمیده است. سازمان با کیش من و تو به عراق نمیرود، همین طور به فرانسه. اگر سازمان به عراق میآید، بهخاطر "جنگ نوین" است و این "جنگ نوین" موضوعی تئوریزه شده است».
-«مهمترین کاری که ما کردیم، این بود که از توّابها و در واقع از ظرفیت خود سازمان، استفاده کردیم...».
-« بچههای توّاب که ما به گشت میبردیم، اغلب نسبت به چهرههایی که در ستاد انزلی دیده بودند، اِشراف و تسلّط داشتند و خیلی زود آنها را با مشاهده در گشتهای خیابانی میشناختند».
- « محصول گشت احمد طبا حدود صدو هفتاد نفر سیانوری بود. یکی از ضربات اساسی که سازمان خورد، از همین گشتها بود».
- «یک تور بازرسی فعّال، سه چهار کادر اطلاعاتی و همین تعداد توّاب لازم داشت و ما میبایست این ترکیب را در همه جا مستقر میکردیم».
-«به ماجرای ضربه سازمان در جنگلهای شمال بپردازیم. ما یک جنگل نداشتیم و چهار تا داشتیم...[جنگل رودبار ـ جنگل رامسر ـ جنگل مازندران ـ جنگل گیلان]».
-«بچههایی که توّاب بودند، گاهی واقعاً خلوصشان از بچههای خود ما خیلی بالاتر بود... واقعاً بدون آنها سازمان اصلاً ضربه نمیخورد... بچههای توّاب میرفتند و آنها را دوتا دوتا میآوردند که مثلاً به خانۀ تیمی ببرند. بعد ما آنها را میپیچاندیم و به مقرّ سپاه میآوردیم».
- «در پاکستان ضربه زدیم. یکمرتبه سیزده چهارده تا خانه را زدیم... با "آر.پی.جی" و نارنجک تفنگی و هر امکانی که داشتیم، زدیم. ضیاء الحق گفت این دومین بار است که... ایران به هند حمله میکند. یک بار نادرشاه حمله کرد، یک بار شما حمله کردید».
- «اگر سازمان کرمانشاه را میگرفت، کار مشکل میشد... واقعیت این است که خیلی از مسئولان [رژیم]، پاسپورتهای خود را آماده کرده بودند که فرار کنند. این یک واقعیت بود».
-«سازمان یک ویژگی دارد که از لُردنشینها متفاوت است که سرباز را جلو بفرستند و خودشان عقب بنشینند. اینها نیروی معتقد و ایدئولوژیک هستند؛ نیرویی هستند که جلو میآید و خودش را به آب و آتش میزند تا نیروی پشتی بیاید».
-«یکی از معضلات همیشگی ما ارتباط با کسانی بود که در قرارگاه اشرف نفوذ داده بودیم. این افراد اصلاً قادر به ارتباط با ما نبودند. اصلاً شدنی نبود. چون کسانی که در قرارگاه اشرف بودند، هیچ امکان ارتباطی نداشتند. آن نفوذی هم بعضاً اطلاعات سوختهیی را که از اتّفاقاتی که خیلی وقت پیش اتّفاق افتاده بود، با مکافات به ما میرساند...».
-«در سال ۷۰، یک تجدیدنظر اساسی در روشها و راهکارهای مبارزه با منافقین داشتیم... ما به این نتیجه رسیده بودیم که راهکار انحلال سازمان در انجام عملیات و ضربه زدن نظامی نیست... هر چه بیشتر به آنها ضربه بزنند، هم منسجمتر میشوند و هم نیروی بیشتری میتوانند جذب کنند و فعالیت آنها تشدید میشود، مگر اینکه سراغ عملیات روانی بروید که عمدتاً باید روی جدا شدهها متمرکز شود... در عملیات روانی هم بسیار کار کردیم که شاید امکان بیان آنها خیلی نباشد».
- «دوم این که، طی سالهای گذشته به مسألۀ نفوذ خیلی کم پرداختیم و این برای دستگاه امنیتی ما ضعف است که در لایههای داخلی سازمان نفوذی نداشته باشیم. ضمن اینکه نفوذ در جوامع بسته بسیار سخت است؛ جوامعی که واقعاً منفذ ندارند و هم اینکه اعضای آنها بسیار فداکار هستند...».
-«ما پیرمردها دقیقاً به این مسأله که چه شد آقای منتظری جدا شد، اِشراف داریم. نظریات خودش دخیل بود و من در آن تردید ندارم، ولی بخشی از آن مرهون فعالیت سازمان است. ما در جنگ نهایتاً قطعنامه را پذیرفتیم. شاید قطعنامه به دلایلی پذیرفته میشد، ولی سازمان از جمله کاتالیزورهایی بود که در تصمیم ما نقش داشت و به آن سرعت بخشید. چون سازمان عملیات میکرد، سازمان اطلاعات میداد، سازمان اُبّهت ما را در جبهه ها...شکست».
- «بمباران در سال ۷۷بود و موشکباران در سال ۸۰اتّفاق افتاد... اطلاعاتی که ما داشتیم این بود که رجوی در نماز عید فطر شرکت میکند...و بهترین شرایط بود که ما عملیات و بمباران کنیم».
- «توجیه خلبانها هم برعهدۀ من بود که رفتم با فرماندۀ نیروی هوایی... صحبت کردم... وقتی در بارۀ این موضوع با آقای خاتمی صحبت کردم، ایشان من را دعوت به جلسه شورای امنیت کردند... ما زدیم، ولی متأسفانه رجوی کشته نشد».
-«رفتند بمباران کردند و متأسفانه رجوی نمرد. همین را در بارۀ موشکباران داشتیم، یعنی در این قضیه مُصِر شدیم که سازمان را در تجمّعی که دارد بزنیم. موشک هم زدیم، کشته هم گرفتیم... ماکت اشرف را ساختیم و جلوی آقایان گذاشتیم. ماکت هم خیلی گران در میآید. تمامی شاخصها را هم دادیم. ولی به موفقیت چندانی نرسیدیم».
-«همکاریهایی که داشتیم عمدتاً با انگلیسیها بود، چون انگلیسیها در جنگ مشارکت داشتند. آمریکاییها هم پذیرفتند که قرارگاه اشرف را بمباران کنند. بمباران هم کردند و چهل ـ پنجاه کشته هم گرفتند...».
۶۲-تعدادی از فیلمها و بهاصطلاح مستندهایی که در یکسال گذشته، ارگانها و مراکز ولایت خامنهای، بیدنده و ترمز و با هزینههای کلان علیه مجاهدین و مقاومت ایران، تولید، پخش و در بارۀ آنها تبلیغ کردند، عبارت است از: «به نام خلق»، «تو میمانی»، «شاخههای شکسته بلوط»، «نفوذی»، «تقاص»، «پایان راه»، «خشت خصم»، «سازمان ترور»، «سازمان»، «مه شکن»، «طرّاحی سوخته»، «فراز چهلم»، «آنچه گذشت»، «دکوپاژ»، «پدر طالقانی»، «تروریست»، «قبرهای پر سر و صدا»، « توطئه و نفاق»، «نفوذ»، «شهدای ترور» و «روایت رهبری».
در بهمن ۱۳۹۷نیز فستیوال فیلم دهۀ فجر رژیم به فیلمهایی علیه مجاهدین و مقاومت اختصاص داشت.
این، علاوه بر برنامههای دائمی تلویزیونی، گزارشهای مستمرّ خبری، مصاحبه در شبکههای مختلف حکومتی و کلیپهای تبلیغاتی است که علیه مقاومت در رسانههای تابعه باز تکثیر میشود.
فیلم مبتذل و دَرپیتی «ماجرای نیمروز»، که زیر نظر مستقیم ولیفقیه با هزینه زیاد تهیه شد، نمونۀ گویایی از اقدامات رژیم کثیف آخوندهاست. تعریف و تمجید خامنهای از این فیلم، بهویژه آن جا که وارد فُرم و ساختار فیلم میشود، نشاندهندۀ بلاهت و نادانی او در مورد هنر و صنعت سینماست.
نمونۀ دیگر، بهاصطلاح مستند ۲۸قسمتی «به نام خلق» است که پخش آن از آذر ۱۳۹۷شروع شد. اسماعیل ارجمندی، مدیر گروه مستند بسیج، در این مورد اعلام کرد: «این مستند ۲۸قسمتی، که از شبکۀ سوم سیما پخش میشود، قرار است با چند روز تأخیر از شبکههای "افق" و "مستند" هم پخش شود. انتخاب زمان "به نام خلق" در حال حاضر بهخاطر شرایط فعلی کشور و تمرکز مخاطب روی آن تا دهه فجر بود» (تسنیم، خبرگزاری نیروی قدس، ۲۷آذر ۹۷).
همین مزدور بسیجی بعداً با غیظ و کین گفت: «این سازمان برای اینکه بهعنوان یک بدیل مطرح شود، هیچ جایگاهی ندارد و نهایتاً میتواند در یک پروژۀ بزرگ علیه ایران شرکت کند و آن هم سوریزاسیون ایران است. آنها در برنامهریزیهایشان بهدنبال این هستند که ایران را به سوریهیی دیگر تبدیل کنند و در این مسیر تلاش خواهند کرد، بر مطالبات اقتصادی مردم تکیه کرده و به خیال خودشان از گسلهای خفته سوءاستفاده کنند» (فارس، خبرگزاری سپاه پاسداران، ۱۶اسفند ۱۳۹۷).
خامنهای شخصاً بر تولید این فیلمها که طی یک سال چندین بار تکرار شد، تأکید و نظارت دارد. او در ۲۱دی ۱۳۹۶، که از قیام سراسری به شدّت گزیده بود، در دیداری با مستندسازان حکومتی به آنها گفت: «چیزی که میتواند ذهنها را روشن کند همین مستندهای شماست».
خامنهای در ۲۴آبان ۱۳۹۷در دیدار با جمعی از برنامهسازان رادیو تلویزیون نیز گفت: «ما در حال یک نبرد فرهنگی، یک نبرد جنگ نرم هستیم، یعنی به ما تهاجم شده؛ تهاجم نرم، آنهم با ابزارهای پیشرفته و بسیار نو و با توانایی بسیار بالا، به ما حمله شده... در مقابل، ما بایستی یک جبهۀ قوی توانایی ایجاد کنیم که این جبهه بتواند پاسخگو باشد. آن جبهه متشکّل از کیست؟ از هنرمند، روشنفکر، عنصر فرهنگی؛ یعنی شماها هستید، واقعاً باهمّت بلند این کارها بایستی انجام بگیرد. خُب، البته شکی نیست که شما اگر بخواهید ابتکار به خرج بدهید و کار نو، کار برجسته بیاورید، پشتیبانی مدیریتی لازم است. من در این تردید ندارم، من این را تصدیق میکنم، مدیران بایستی از شماها واقعاً حمایت بکنند. هم حمایت معنوی بکنند یعنی به شما نشان بدهند که کار شما را قبول دارند و برای کار شما ارزش قائلاند، هم حمایت مادی بکنند».
سرکردگان دستگاه سرکوب و اطلاعات و امنیت نظام بارها علت و ابعاد نگرانی خامنهای را، که او را وادار به این بسیج سراسیمه کرده است، بیان کردهاند که چند نمونه را ذکر میکنیم:
- آخوند دژخیم محمدجعفر منتظری، دادستان کلّ ولایت میگوید: «خبرنگاران عزیز، نویسندگان و هنرمندان باید دقت و همّت بیشتری روی این امر مهم مصروف بدارند و چهرۀ [مجاهدین] را بشناسانند... نباید بگذاریم جامعه و نسل جوان غافل باشند» (خبرگزاری میزان، ۱۷بهمن ۱۳۹۷).
محمدحسن روزیطلب، مصاحبهگر کتاب «استراتژی و دیگر هیچ»، که دستاندرکار چند مستند و برنامۀ تلویزیونی علیه مجاهدین است، میگوید: «مهمترین گروه ضدّ انقلابی که با جمهوری اسلامی درگیر شد و ضربات سنگینی را به نظام و مردم وارد کرد و منشأ بسیاری از تحوّلات بود، سازمان مجاهدین خلق بود... کارنامۀ سازمان منافقین را اگر در سالهای اخیر بررسی کنیم میبینیم که خیلی از ضرباتی که نظام خورد از کانال سازمان بود... روایت کردن تاریخ سازمان و عملکرد سازمان در این جنگ خیلی مهم است» (تلویزیون شبکه چهار رژیم، ۷تیر ۹۸).
همین شخص در بهمنماه ۹۷به خبرگزاری حکومتی «مهر» گفت: «مرکز اسناد انقلاب اسلامی بیش از ۳۰عنوان کتاب چاپ کرده که از زوایای مختلف به این موضوع پرداخته است. برای مثال مطالبی از زبان "بریدهها از سازمان" منتشر کرده، عملیات، ترورها، عقاید این سازمان و بنیانگذاران را شرح داده است...
- در ۴، ۵سال گذشته تولیدات زیادی دربارۀ سازمان مجاهدین خلق از مستند و کتاب گرفته تا فیلم سینمایی داشتهایم که گاهی صددر صد و گاهی ۵۰درصد از کار پژوهشی آنها مربوط به مرکز بوده است...
- باید بپذیریم پروندۀ سازمان هنوز باز است و بخش زیادی از دستگاه امنیتی ما را به خود مشغول کرده است. به همین دلیل باید با همراهی و کمک متصدّی [وزارت اطلاعات] به این مسائل ورود کنیم...
-وظیفۀ بعدی ما این است که تولیداتمان دربارۀ مجاهدین را در مدارس و حتی در دانشگاهها به نمایش بگذاریم» (خبرگزاری «مهر»، ۲۸بهمن ۹۷).
«هابیلیان»، از شعبههای وزارت اطلاعات نیز میگوید: «پرداختن به موضوع مذکور [مجاهدین] از اَهَمّ امور و ضروریات میباشد و در این راه تعامل و همکاری تمامی ارگانها و نهادهای نظام سیاسی، از دولت تا نهادهای انقلابی چون سپاه پاسداران و مؤسّسات مطالعاتی و پژوهشی با یکدیگر را میطلبد، تا به مانند عملیات "مرصاد" در عرصۀ نظامی، در عرصۀ فرهنگی نیز مرصادی دیگر خلق کنیم» (هابیلیان - ۳مرداد ۹۷).
همچنین روزنامۀ سپاه پاسداران نیز به نقل از ایمان گودرزی، از مستندسازان وزارت اطلاعات، مینویسد: «یکی از دلایلی که ما را مجاب کرد به موضوع [مجاهدین] رو آوریم، اتّفاقاتی بود که در انتخابات سال گذشته ریاستجمهوری افتاد و برخی رقبای انتخاباتی با استناد به بحث اعدامهای سال ۶۷سعی نمودند به تعبیر رهبر انقلاب جای جلّاد و شهید را عوض کنند» (روزنامۀ «جوان»، ۴دی ۱۳۹۷).
۶۳-اطّلاعیههای «کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورای ملی مقاومت ایران» در سال گذشته چند بار شبکۀ «خبرنگاران دوستِ» وزارت اطلاعات را، که با دریافت پول کلان، پروژههای لجن پراکنی در رسانههای غربی را به اجرا درآوردند، افشا کرده است. برخی از آنها با مراجعۀ سرزده به اشرف۳در آلبانی و با فیلمبرداری و عکس برداری بدون اجازه و به صورت غیرقانونی و مشکوک، حتی به وسیلۀ پهپاد، گزارشهایی آکنده از جعل و دروغ تهیه و پخش کردند.
سیاستهای دیکتاتوری دینی که موجودیتش به شیادی و دروغ گره خورده، در ارتباط با رسانهها و خبرنگاران خارجی، با هیچ دیکتاتوری کلاسیک دیگری قابل مقایسه نیست. ترفندهای رژیم در رابطه با رسانهها و مطبوعات، به راستی حیرتانگیز و در عینحال حاکی از حضیض ترس از تهدید اصلی رژیم است.
آرمین عارفی، خبرنگار فرانسوی ایرانیالاصل مجلۀ فرانسوی «لوپوئن»، که سال گذشته به ایران سفر کرده بود، در مصاحبه با روزنامۀ فرانسوی «اپینیون» در ۱۶بهمن ۹۷نحوۀ کنترل روزنامهنگاران در ایران را فاش کرد. وی میگوید: «هر روزنامهنگاری که میخواهد به جمهوری اسلامی برود مجبور است که با یک آژانس نیمه رسمی کار کند که کارت مطبوعات صادر میکند و روزانه مبلغی از شما میگیرد و یک مترجم رسمی توی دست و پای شما میگذارد که مأموریتش ترجمۀ مکالمات شما با مخاطبین در ایران و همچنین گزارش کردن کوچکترین حرکت شما در صحنه است...
یکی از این افراد آقای نجاتی است که من در کتابم از او اسم میبرم و او به من اجازه داد که به جمهوری اسلامی برگردم. ولی وقتی که بعد از ۹سال که نگذاشتند به جمهوری اسلامی بروم، به دفترش رفتم، مرا زیر فشار میگذارد و به من به نوعی میفهماند که مرا زیر نظر دارد. در نهایت من برای رسانهام، که مجلۀ «لوپوئن» است، به ایران رفتم ولی میدانستم که پشت سرم یکی هست که هر مقالهیی را که مینویسم و کوچکترین حرکتی را که در محل میکنم، زیر نظر دارد... این فرد ترتیب ملاقات من با یک سری از مسئولان "ان.جی.او" های ایرانی را میدهد که اعضای سابق مجاهدین خلق هستند... او از من میخواهد که با این افراد دیدار کنم. من میگویم حاضرم اینها را ببینم، امّا تضمین نمیکنم که چیزی در مورد اینها بنویسم. در صورتی مینویسم که بتوانم نقطهنظر آنها [مجاهدین] در پاریس را هم داشته باشم، چیزی که نخواهم داشت [دسترسی ندارم]. در این موقع، آقای نجاتی از این کارت برای فشار روی من استفاده میکند: مقالهات در مورد مجاهدین خلق کجاست؟ بهت گفته بودم خوب است و برای "کیس" تو مفید است که چیزی راجع به آنها بنویسی!
من به او یادآوری کردم که چون نقطهنظر طرف مقابل را ندارم، نمیتوانم انجام بدهم و این به نوعی تبدیل به یک شانتاژ بر سر مجاهدین خلق میشود. بعد از مدتی عصبانی میشوم و میگویم که من اینجا آمدهام که شغل خبرنگاریام را انجام بدهم، از جمله برای دنبال کردن اخبار ایران و مسألۀ مجاهدین آخرین اشتغال ذهن من است...».
در نمونهیی دیگر، محمدحسین خوشوقت، مدیرکلّ اسبق مطبوعات و رسانههای خارجی وزارت فرهنگ و ارشاد در دوران ریاستجمهوری خاتمی، به خبرگزاری رسمی رژیم میگوید: «خانم امانپور یک بار در سال ۱۳۸۲برای پوشش انتخابات مجلس، به ایران آمد. وقتی به آمریکا برگشت گزارشی منتشر کرد که در آن دروغ پردازی و سیاهنمایی زیادی شده بود. من دستور دادم تا اطلاع ثانوی به ایشان اجازۀ فعالیت در ایران داده نشود. چند ماه بعد، ایشان درخواست کرد که مجدداً به ایران بیاید. ما به ایشان اعلام کردیم که از فعالیت در ایران محروم هستند. ایشان علت را از مجموعۀ ذیربط من در "ارشاد" پرسیده بود. به ایشان گفته بودند شما در سفر قبلیتان از اخلاق حرفهیی فاصله گرفته بودید. ایشان پرسیده بود: الآن باید چه کار کنم؟
من گفتم به ایشان بگویید باید عذرخواهی کند و تعهّد دهد از این پس، اخلاق حرفهیی را در ارتباط با ایران رعایت کند. خانم امانپور هم این کار را کرد. یک تعهّد و عذرخواهی کتبی نوشت و برای ما فرستاد... این نامه اکنون در پروندۀ ایشان در ادارۀ کلّ رسانههای خارجی وزارت ارشاد موجود است» («ایرنا»، خبرگزاری رسمی رژیم، ۲۳دی ۱۳۹۷).
در یک نمونه دیگر پیرامون نحوۀ تطمیع و تهدید اطلاعات سپاه پاسداران و تحت فشار قرار دادن اعضای خانوادهها در ایران، روشنگری شجاعانۀ خانم نرگس غفاری، مسئول رادیوی «ایرآوا» در کانادا در اردیبهشت امسال، شایان توجه است. او نوشت: «دوشنبه ۲اردیبهشت ۹۸یکی از اعضای خانوادهام که چند روز پیش از آن در پیامی خبر داده بود که "موضوع خیلی مهمی" را باید با من در میان بگذارد، با من تماس گرفت. مأموران اطلاعات سپاه تروریستی پاسداران، این عضو خانوادهام در ایران را تحت فشار گذاشتهاند تا من که در کانادا زندگی میکنم، از فعالیتهای آزادیخواهانهام علیه رژیم ضدایرانی و ضد زن آخوندها دست بردارم. آنها از طریق وی، به من دستور داده و مرا تهدید کردهاند که یا:
-دست از تبلیغ علیه رژیم بردارم. در این صورت با من کاری نخواهند داشت.
-به ایران بازگردم.
- به ایران برنگردم و به کارم ادامه بدهم.
- در کانادا بمانم ولی با اطلاعات سپاه همکاری کنم.
میبینید چه گزینههایی این قاتلان مردم ایران و سوریه برای من که ۹۹۸۱کیلومتر از ایران دورم، جلوی پایم گذاشتهاند. تعجّب این است که چگونه این قاتلین، که اینک در لیست تروریستی هستند، به خود جرأت میدهند از آنطرف دنیا برای من گزینه تعیین کنند؟ ناگفته نماند که عامل مهم و اصلی این نوع تهدیدات، البته حمایتهای من از سازمان مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت ایران در این سالیان بوده و هست.
در فایل صوتی که در همین پست میشنوید، عضو خانوادهام را تحت فشار گذاشتهاند تا من از این چهار گزینه، یکی را انتخاب کنم. به من وقت دادهاند تا یکی دو هفته فکر کنم و تصمیمی بگیرم که برای کسی "مشکلی" بهوجود نیاید. من به یک یا دو هفته وقت نیازی ندارم و همین الآن جواب را حاضر دارم.
و اما جواب من: از آنجایی که مواضع من همیشه روشن و شفّاف بوده و هستند، انتخابم را بدین وسیله به آگاهی عموم میرسانم. انتخاب من، نرگس غفاری، فعّال سیاسی و حقوق زنان، مجری و تهیه کنندۀ رادیو ایرآوا، سرنگونی تمامیت رژیم آخوندها و برقراری دموکراسی و آزادی در ایران اسیر است و در این راه همراه با مقاومت ایران از هر امکانی که در دست داشته باشم، برای عملی شدن این اهداف استفاده خواهم کرد و تا آنجا که در توان داشته باشم، در این راه قدم بر خواهم داشت. در همینجا باید بگویم که هر گونه اتّفاقی برای خانوادهام در ایران بیفتد، تمامیت نظام آخوندها را مسئول آن میدانم. به اطلاعات سپاه تروریستی پاسداران هم باید بگویم که این تهدیدها دیگر اثری ندارند و تنها باعث تشدید فعالیتهای من علیه تمامیت حکومت آخوندها خواهند شد. عمر حکومت شما رو به پایان است و بهزودی در دست عدالت قرار خواهید گرفت.
زنده باد آزادی ـ مرگ بر اصل ولایتفقیه ـ نرگس غفاری، ۴اردیبهشت ۹۸ـ ۲۴آوریل ۲۰۱۹».
۶۴-در بسیج شیطانسازی خامنهای، ارتش سایبری رژیم طی سال گذشته با تمام قوا علیه جنبش مقاومت به کار گرفته شد و توئیت جواد ظریف و اظهارات بعیدی نژاد، سفیر رژیم در لندن، پس از بسته شدن حسابهای اینترنتی رژیم، که سعی داشتند به استناد تُرّهات کانال ۴انگلیس و شبکۀ الجزیرۀ انگلیسی ورق را علیه مجاهدین، بهویژه در آلبانی، برگردانند، جای تردید باقی نگذاشت.
خبرگزاری رویترز در ۲۵شهریور ۱۳۹۷ گزارش کرد: وزیر خارجۀ ایران، محمدجواد ظریف، پس از اینکه «فیسبوک و توئیتر و آلفابت، جمعاً صدها حساب مرتبط بهعملیات تبلیغاتی منتسب به ایران را بستند» در یک توئیت به مدیر توئیتر از او خواست «به روباتهای واقعی در تیرانا، که برنامۀ تبلیغی تغییر رژیم در ایران را، که از واشنگتن غرغره میشود، ادامه میدهند» نگاهی بیندازد. چرا که «رسانههای ایران، اسرائیل، عربستان و گروههای اپوزیسیون، شامل مجاهدین خلق را، که بعضی از اعضای آن در آلبانی مستقر هستند، متّهم به بودن در پشت کمپینهای شبکۀ اجتماعی میکنند که فراخوان به سرنگون ساختن دولت اسلامی میدهند».
همزمان سفیر رژیم در لندن، وقیحانه، از توئیتر خواست که «به درخواست رسمی دکتر ظریف در چارچوب وظیفۀ قانونی خود برای بستن حسابهای جعلی، که اقدام به ارسال هشتگهای براندازنده علیه ایران میکنند، اقدام کند. بعیدینژاد در کانال تلگرامی خود نوشت: زمان کوتاهی پس از آن که آقای دکتر ظریف به واقعیت تلخ وجود شبکۀ گستردۀ تولید و تکثیر توئیتهای جعلی اشاره کردند، کانال چهار انگلیس و شبکۀ الجزیره برنامههای مستندی پخش کردند که چهرۀ پنهان این واقعیت تلخ را افشا کرد» (خبرگزاری حکومتی ایسنا، ۲۵شهریور ۱۳۹۷).
رژیم در جعل و دروغ و شیطانسازی آنقدر فضاحت کرد که در یک سال گذشته فقط در توئیتر ۱۱هزار و ۵۰۰حساب آن بسته شد.
در ۲۷دی ۹۷ بهدنبال فراخوان وزیر خارجۀ آمریکا به در میان گذاشتن پرسشها و مطالبات مردم ایران در شبکههای اجتماعی، ارتش سایبری آخوندها با هزاران توئیت با اسامی گوناگون بهویژه «ریاستارت» از مشهد، تبریز، یزد و تهران برای لجنپراکنی علیه مجاهدین و مقاومت ایران بسیج شدند. سوابق «ریاستارت»، که گرداننده آن (محمد حسینی) از تلویزیون رژیم شروع به کار کرده و بعد از «سبز» خامنهای از امارات و قبرس و سرانجام آمریکا سر در آورده است، بر کسی پوشیده نیست و کلیپ مصاحبۀ او در اوت ۲۰۱۳با یک تلویزیون لس آنجلسی بر روی اینترنت در دسترس است. او تصریح میکند که مأموران وزارت اطلاعات در امارات «محبت کردند» و در جلسهیی پیشنهادشان را برای راهاندازی یک تلویزیون با او در میان گذاشتند و «گفتند خبرهایی بِهت میدهیم که به نفعت است. تو به ما فحش هم میدهی. تو اگر مشکل وجههات هست، ما وجههات را درست میکنیم. اخباری بهت میگوییم بگو» و «خودت انتخاب کن. تلویزیون میزنی، آگهیاش میآید، سیستم اش هست، خبرهایی هم به تو میدهیم که همهاش انتقادی[از رژیم] است».
۶۵-در ۱۱اسفند۱۳۹۷ شبکههای تلویزیونی رژیم در یک تف سربالا برای قدرتنمایی، ارتباطات اطلاعات آخوندی با «شبکه آمدنیوز» را با دود و دم بسیار در مستندی به نام «ایستگاه پایانی دروغ» به نمایش گذاشتند تا به شیوه فیلمهای جنایی ـ پلیسی «نا امیدی کامل ضد انقلاب از براندازی نظام و چهل سالگی اقتدار» را نتیجه بگیرند.
کارگردان اطلاعاتی رژیم میگوید: «این است سیستم اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران!» در عینحال یکی از هشدارهای بچهترسان لولوخرخرهیی این است که «اگر قرار باشد آمریکا بیاید [مجاهدین] میآیند یک کشتار اوّل میکنند، یک میلیون، دو میلیون، همه را میکشند تا ایران صاف بشود». سناریست امنیتی خاطرنشان میکند: «شما ببینید همین فرانسه در موضوع تروریسم چه رفتاری طی ماههای اخیر با ما داشتند؟ دیپلمات ما را دستگیر میکنند، دیپلمات ما را اخراج میکنند به یک بهانۀ واهی که هنوز یک برگ سند در مورد این ادّعا به ما ندادهاند. به بهانۀ واهی دیپلمات ما را دستگیر کردند، خلاف تعهّدات بینالمللی و خلاف حقوق بینالمللی این را دستگیر کردند. سرکردۀ گروهک تروریستی منافقین هفتۀ گذشته در پارلمان فرانسه سخنرانی کرد. صراحتاً اعلام میکند که ما در ایران از سال گذشته کانونهای شورشی ایجاد کردیم. ببینید، وقتی میگوید کانونهای شورشی یعنی رسماً دارد میگوید ما در حال براندازی هستیم و در حال ایجاد ناامنی در این کشور هستیم...».
راهاندازی شبکههای گوناگون در پوشش «اپوزیسیون» در راستای خطوط و مأموریتهای وزارت بدنام و سپاه جهل و جنایت، صنعت رایج گشتاپو و فاشیسم دینی است. مدیریت ضداطلاعات ارتش آزادیبخش ملی ایران در گزارش دیماه ۱۳۹۳نمونهیی از یک مأمور رژیم به نام امیرحسین جهانشاهی را خاطرنشان میکند. این شخص که از همدستان پاسدار مدحی، نفوذی لو رفته رژیم در فیلم «الماسی برای فریب» در رابطه با قیام ۸۸ است و داعیۀ کارچاق کنی برای آلترناتیو «موج سبز» داشته به روزنامۀ فیگارو میگوید: «من برای انتخاب روحانی شبکهها و نیز تلویزیون ماهوارهیی فارسیزبان خود به نام "رها"، را، که در سال ۲۰۱۲ در لندن تأسیس کرده بودم، فعّال کردم. من تمام تلاشم را به کار خواهم گرفت تا آن دسته از مسئولان رژیم، که میخواهند کشور را نجات بدهند موفق شوند» (فیگارو، ۱۹بهمن ۱۳۹۲).
جهانشاهی از این پیشتر در همان شبکۀ تلویزیونی گفته بود: «میخواهم بهصورت علنی اعلام کنم که تغییر و یا براندازی نظام جمهوری اسلامی توسط هر گروه سیاسی و یا فردی با در دست داشتن این تجربه، که عواقب آن جنگ داخلی و تجزیۀ کشور خواهد بود، امری کمتر از خیانت نخواهد بود» (تلویزیون "رها"، ۳۰آبان ۱۳۹۳).
این کانال تلویزیونی همان است که «تواب تشنه به خون» در آن به کار گرفته میشد تا علیه مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران به لجنپراکنی بپردازد.
مأموریتی که اکنون در دیگر شبکههای تلویزیونی و اینترنتی اطلاعات آخوندی بیدنده و ترمز ادامه دارد تا «آن دسته از مسئولان رژیم که میخواهند کشور را نجات دهند، موفق شوند»!
در یک سال گذشته این قبیل شبکهها برای «نجات» نظام از خطر قیام و انقلاب، به راستی افسار پاره کردند. بریده مزدوران و خیانتکاران با برچسبهای مضحک تحلیلگر و پژوهشگر و منتقد و فعّال حقوقبشر مأموریت دارند برای تغذیۀ بسیجیها و ارتش سایبری سپاه پاسداران و برای اطلاعاتیها و بازجویان ولایت، تا بینهایت و با رکیکترین الفاظ به شورای ملی مقاومت و بهخصوص به سازمان مجاهدین ناسزا بگویند. حرف مأموران ولایت ساده و روشن است و جای تردید در ماهیت آنها و در مأموریتی که برعهده دارند باقی نمیگذارد. حرف این است که «یکی از بزرگترین جنایتکاران علیه بشریت مسعود رجوی است» (ایرج مصداقی-میهن تی وی ۳مرداد ۱۳۹۸). این دم تکان دادن آشکار برای آخوندهای جلّاد ابراهیم رئیسی و پورمحمدی و بهروشنی تبعیت از ولیفقیه ارتجاع در فتوای تعویض جای شهید و جلّاد در موضوع اعدامها و قتلعام است. خامنهای در بارۀ «تروریستها و منافقین» گفت: «دهۀ ۶۰دهۀ حوادث بزرگی است که در کشور اتّفاق افتاد... من توصیه میکنم به کسانی که اهل فکرند، اهل تأمّلاند راجع به دهۀ ۶۰قضاوت میکنند، جای شهید و جلاد عوض نشود.. [شعار مرگ بر منافق]» (۱۴خرداد ۱۳۹۶بر سر قبر خمینی).
در این گرد و خاکهای آخر خط، بیسبب نیست که مبلّغان «قتلهای مشکوک در درون مجاهدین» (برای ماستمالی و هر چه کمبارنمودن و بالانس کردن جنایتهای رژیم) از بالا گرفتن جنبش دادخواهی سراسیمهاند. آنچنان که گزارش عفو بینالملل در سیامین سالگرد قتلعام زندانیان سیاسی تحت عنوان "یک جنایت ادامهدار علیه بشریت" را هم برنمی تابند و در چاکری نظام ولایت، حتی گزارشگران عفو را بهخاطر نام بردن از مجاهدان سر بدار و مصاحبه و گفتگو با همبندان آنها مرتکب گناه کبیره و مستوجب حدّ شرعی و تعزیرات حکومتی میدانند!
از دیگر طرفههای این وحوش، به کار گرفتن مزدور بچگان و مستخدمان نورسیدهیی است که در میانسالی به صرافت آن میافتند که وقتی کم سن و سال بودهاند، مجاهدین آنها را به اجبار یا با ”شستشوی بیمغزی“ از اروپا یا آمریکا به ارتش آزادیبخش بردهاند! علیالحساب با سرهمبندی کردن این اراجیف و اکاذیب میتوان از بار اعزام ۴۵۰هزار دانشآموز به جبهههای جنگ ضدمیهنی توسط رژیم خمینی و اینکه «۹۰درصد خطشکنهای جبهه دانشآموز بودهاند» کاست و مجاهدین را با این رژیم این همانی بلکه بدتر کرد. نتیجه این که: بر ما دانشآموزان عزیز واضح و مبرهن میشود که وضع موجود بر جایگزینی شورای ملی مقاومت مرجّح است و گرد قیام و انقلابی دگر نباید گشت. البته و "به فرمودۀ" مجتهدین وزارت، نظر به عقب از شیخ به شاه مجاز و نسبت به شورا و مجاهدین که خط قرمز و "حرام شرعی" است، استحباب بسیار دارد!
۶۶-در مورد راهاندازی شبکههای گوناگون توسط وزارت اطلاعات، هاشم خواستار، نمایندۀ معلمان آزادۀ ایران، در ۳۰تیر ۱۳۹۸نوشت: «گروه فرزانگان توسط ارتش سایبری، برای شکار آزادیخواهان بهوجود آمده است... از همکاران خواستم که هوشیار باشند که این گروه توسط ارتش سایبری بهوجود آمده است».
نمایندۀ معلمان آنگاه به ذکر دو موضوع بسیار قابل توجه دیگر در بارۀ خط قرمز رژیم و در بارۀ پسر شاه پرداخته و میگوید: «در روز ۱۹آبان ۹۷که نیروهای امنیتی با فشار ملت قهرمان ایران مجبور شدند مرا از بیمارستان روانی سینا آزاد کنند، دو نفر از نیروهای امنیّتی به سراغم آمدند و از من خواستند که چون سازمان مجاهدین خلق از تو حمایت کردهاند، باید بر علیه آنها بیانیه بدهی و خط قرمز ما رهبری هم نیست بلکه سازمان مجاهدین خلق است. به آنها گفتم یعنی حکم اعدام خود را امضا کنم؟ آنها را به مقالهیی که در حمایت از معلم زندانی آقای عبدالرضا قنبری نوشته بودم و روز دستگیری یعنی اول آبان منتشر کرده بودم، حواله دادم. باز پارسال در اردیبهشت ۹۷که مأموران اطلاعات به باغم آمدند، از من پرسیدند که چرا با شاهزاده رضا پهلوی همکاری نمیکنی؟ میخواهی الآن شمارۀ موبایل شاهزاده را بگیریم که با او صحبت کنی؟ که گفتم: نه».
معلم زندانی تصریح میکند که «غرض از نوشتن این مقاله، حمایت و یا مخالفت با تشکیلات خاصی نیست بلکه بیان حقایق است تا هر کس بداند که در کدام اردوگاه مبارزه کرده و آیا دموکرات واقعیست یا دموکرات کوتوله...».
وی سه هفته بعد از نوشتن این مقاله بار دیگر در ۲۰مرداد ۹۸دستگیر شد. واضح است که اطلاعات آخوندی او را بهشدت برای پس گرفتن این اظهارات تحت فشار قرار میدهد.
۶۷- از روز ۲۰تیر امسال نخستین روز گردهماییهای ۵روزه مقاومت در اشرف۳در آلبانی، خبرگزاری و تلویزیون و سایتهای اطلاعات آخوندها، که تاکنون مدّعی بودند مجاهدین در محیط بستهیی بهسر میبرند و ارتباطات بیرونی چندانی ندارند، به ناگهان و با هیاهو به پمپاژ خبرها و انتشار عکسهایی از ارتباطات اینترنتی مجاهدین و توئیت و هشتگ سازی در اشرف۳مبادرت کردند.
خبرگزاری رسمی رژیم در این باره نوشت: «تروریستهای [مجاهدین] اقدامات جدیدی علیه امنیت ایران طرّاحی کردند... با ساخت سولههای متعدّد در کمپ تروریستی خود به هشتگ سازی برای ناامن کردن روح و روان مردم ایران روی آوردهاند... قرار است هفتۀ آینده هم یک شوی ضدایرانی دیگر در آلبانی برگزار کنند» (ایرنا، ۲۰تیر ۱۳۹۸).
در همان روز «انجمن نجات» اطلاعات آخوندها ادّعا کرد: « بهتازگی تصاویری از مجاهدین خلق منتشر شده است. این تصاویر اعضای سازمان مجاهدین را در کمپ اشرف۳نشان میدهد که پشت کامپیوتر، مشغول فعالیت در فضای مجازی برای تأثیرگذاری بر فضای کشور هستند».
-در سوم مرداد یک تلویزیون اینترنتی اطلاعات آخوندها در کالیفرنیا «توّاب تشنه به خون» را به صحنه آورد تا در بارۀ سالنی در اشرف۳که ۱۰۰نفر در آن پشت کامپیوتر نشستهاند و «عکسهایش هم دست رژیم است»، داد سخن بدهد. وی ابلهانه در باب قدرقدرتی رژیم افزود: «در این ۴۰سال گذشته سابقه نداشته است یک عکس از درون مجاهدین بیرون بیاید، چگونه شده که الآن بیرون آمده. فکرش را بکنید عکس از درون آلبانی آمده دست رژیم، این نشاندهندۀ فروپاشی اینهاست... نه یک عکس، لااقلّ ده عکس است. این عکسها دزدکی هم گرفته نشده» (۳مرداد ۱۳۹۸).
ـ در ششم مرداد پاسدار ناصح، از سرکردگان سپاه پاسداران، در تلویزیون رژیم گفت: «نفوذ زیادی هم توی آلبانی کردند. همین الآن در حدّی که حتّی مثلاً سفیر جمهوری اسلامی را در یک مرحله بیرون کردند از اونجا.... الآن سه تا فعالیت عمده توی اونجا دارند انجام میدهند: یکی، فعالیت اطلاعاتی هست؛ یک، فعالیت لابیگری و سیاسی است و یک، فعالیتی هم بحث سایبری است که الآن شدیداً دارند رویش کار میکنند و جدای از بحث عضوگیری است... چون که روی جوانهای ما اثر میگذارند، عامل میگیرند، فعالیت میکنند و ما خودمان هم متأسّفانه آنقدر زمینۀ منفی توی جامعه ایجاد کردیم و میکنیم که با اتّفاقاتی که داره میافتد که جوانها گرایش پیدا کنند » (تلویزیون افق، ۶مرداد ۱۳۹۸).
ـ در ۹مرداد خبرگزاری رادیو تلویزیون رژیم صحنههای تعجّبانگیزی را به نمایش گذاشت که در آن مأموران رژیم در خیابان پاکتهای حاوی همان عکسهای مجاهدین در اشرف۳در پشت کامپیوتر را به مخاطبین میدادند تا اظهارنظر کنند. یک بسیجی پس از دریافت عکس با تعجّب گفت: «چه پشتیبانی یی دارند،. اصلاً فکرش را نمیکردم». بسیجی دیگری افزود: «یک زمانی بمبگذاری میکردند الآن دنیا تغییر کرده اینهم خودش یک نوع بمبگذاری داخل فضای مجازی است».
ترس و وحشت رژیم که اینچنین توسط خودش در خیابانها و در رسانههایش جاری شده، مربوط به صدها قطعه عکسی است که در روز شنبه ۹تیر ۱۳۹۷، همزمان با گردهمایی بزرگ مقاومت در پاریس از اشرف۳در فضای مجازی منتشر شده و هیچ چیز مخفی نبوده است. الاّ اینکه رژیم هم در همان روز دریافت کرده امّا بازنشر و بازپخش آن را یکسال به مصلحت نظام ندیده تا در این فاصله بتواند احمقانه ادّعا کند مجاهدین در فضای بسته بهسر میبرند.
۶۸-در ۲۶بهمن ۹۷، همزمان با ورود محمدجواد ظریف به آلمان برای شرکت در کنفرانس امنیتی مونیخ و دو روز بعد از تظاهرات شکوهمند هموطنان و یاران اشرفنشان در ورشو، مجلۀ اشپیگل در یک رذیلت بیسابقه برای استمالت از فاشیسم دینی در ایران، شیطانسازی از مقاومت ایران را به مدار جدیدی ارتقا داد. آش مماشات با اکاذیب و یاوههای افزوده از سرِ حِقد و کین با مجاهدین آنقدر شور بود که دادگاه فوراً در کمتر از یک هفته پس از ثبت شکایت (در روز ۱۵مارس ۲۰۱۹برابر با ۲۴اسفند ۹۷) بر آن با صدور حکم (در روز ۲۱مارس برابر با اول فروردین ۹۸) دهنه زد.
در ابتدای مقالۀ نویسانده شده(!)در اشپیگل، فغان و فریاد حافظان و حامیان ولایت نفت و خون به آسمان رفته بود که «اعضای دولت ترامپ از یک سکت سیاسی حمایت میکنند که خواهان سرنگونی رژیم تهران است». سپس زن خبرنگاری که ماهها در ایران بین «دختران معاویه» و «راهیان نور» با هِدبند سبز مشغول آموزشهای بسیجی و اکنون شاگرد آشپز اشپیگل شده بود، گزارش میکرد که «در کنار یک جاده در شمال غربی آلبانی، مردان و زنان عجیبی در حال آماده شدن برای سرنگونی رژیم ایران در یک اردوگاه هستند. گفته میشود که سه بار در هفته بسیاری از آنها تمرین میکنند که گلوها را با چاقو از هم بدرند، دستها را بشکنند، چشمها را با انگشت از حَدَقه در بیاورند و دهانها را پاره کنند».
از عجایب روزگار اینکه آنچه اشپیگل در ۲۶بهمن ۹۷منتشر کرد، ۲ماه و ۲۰روز قبل از آن در پنجم آذر ۹۷در سایت «انجمن نجاست» اطلاعات آخوندها در کرمانشاه، تحت عنوان «سرگذشت غمانگیز یک جدا شده» منتشر شده و سایتهای زنجیرهیی اطلاعات آخوندها بلافاصله به بازنشر آن اقدام کرده بودند (اینترلینک، آوا، یاران ایران و سلسله سایتهای انجمنهای موسوم به نجات در داخل ایران).
از عجایب دیگر اینکه ۱۰روز پس از اجرایی شدن تحریم نفتی رژیم در ۱۳آبان ۹۷، اشپیگل طی نامهیی به نمایندگی شورا در آلمان سؤالات آکنده از افترا و دروغ ارسال و خواهان پاسخ شده بود. متعاقباً نمایندگی شورا در آلمان پاسخهای مفصّل و مستدلّ همراه با مجموعهیی از اسناد برای اشپیگل ارسال کرد، امّا هیچ اثر و فایدهیی نداشت زیرا فتوای سوزاندن مجاهدین در کورههای آدم سوزی فاشیسم دینی، که نفت آن توسط آخوندهای جلّاد تأمین میشود، صادر شده بود. هر چند هم نمایندگی شورا از سردبیر اشپیگل پرسید که «اولسی یازچی»، مزدور سفارت رژیم ایران در آلبانی، در کنار زن خبرنگار اشپیگل در ورودی و اطراف اشرف۳چه میکند؟ به آن پاسخی داده نشد. تا اینکه دادگاه در روز اول فروردین۹۸حکم محکومیت صادر و اشپیگل را موظّف کرد طی ۲۴ساعت افترائات را حذف و از بازنشر آن نیز خودداری کند و الاّ برای هر مورد نقض با ۲۵۰هزار یورو جریمه نقدی یا ۶ماه حبس روبهرو میشود.
ابعاد شیطانسازی و رذیلت آخوندی به راستی بهتانگیز بود. بدون تردید و طبق تمام تجارب اشرف و لیبرتی، شیطانسازی، تروریسم و کشتار را بهدنبال دارد. پیکر خونفشان مجاهدین و دستهای خونین آخوندها و کارگزاران و مبلّغان و مأموران و مزدوران آنها پنهان کردنی نیست؛ واقعیتی که در ماجرای دستگیری اسدالله اسدی، دیپلمات تروریست حکومت آخوندی، در همین آلمان در تابستان ۹۷در جریان توطئه تروریستی علیه گردهمایی بزرگ مقاومت در پاریس بار دیگر به اثبات رسید.
از این پیشتر در مراسم نوروز ۱۳۹۷مجاهدین در آلبانی، که با حضور خانم مریم رجوی و شخصیتهای خارجی از جمله شهردار جولیانی برگزار شد، توطئۀ بمبگذاری و انفجار خنثی و برملا شده بود. دو تروریست اعزامی رژیم برای اجرای توطئۀ تروریستی از پوش خبرنگار استفاده میکردند و در زمان دستگیری مشغول عکس گرفتن بودند. ادی راما، نخستوزیر آلبانی، این توطئه را شخصاً افشا کرد. نخستوزیر گفت: «من معتقدم در رابطه با مجاهدین ما کار درستی را انجام دادیم. ما به گروهی که مورد آزار و تعقیب بودند، جا دادیم... ما در سمت درست تاریخ قرار داریم، ما جزء گروه کشورهای اروپایی ـ آتلانتیک هستیم که به شیوه مشابه مورد تهدید هستند. من معتقدم تمام این کشورها علیه تهدیدات تروریستی اقدام میکنند» (تلویزیون ویژن پلاس، ۱۹آوریل ۲۰۱۸).
دروغپردازی و خصومتهای دیوانهوار علیه مجاهدین، که به تروریسم و کشتار منتهی میشود، همزمان با قیام دیماه ۱۳۹۶شدّت گرفته بود. خامنهای در ۱۹دی ۹۶با تأکید بر اینکه قیام توسط مجاهدین سازماندهی شده و از ماهها پیش برای آن برنامهریزی کرده بودند، تهدید کرد که «این کار بیتقاص نخواهد ماند» و گفت: «با کسانی که هیجانی وارد ماجرا شدهاند، چه دانشجو چه غیردانشجو، باید صحبت و روشنگری کرد، اما حساب [مجاهدین] جداست».
یک هفته قبل از آن پاسدار شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت رژیم، گفته بود: مجاهدین «پاسخ مناسب را از جایی که نمیدانند، دریافت خواهند کرد».
آخوند روحانی نیز به رئیسجمهور فرانسه شکایت برد و گفت: «ما از دولت فرانسه میخواهیم که علیه این گروهک تروریستی اقدام کند» (۱۲دی ۱۳۹۶).
روزنامه فیگارو دو روز بعد در ۱۴دیماه ۹۶نوشت: «روحانی بار دیگر داستان مجاهدین را پیش میکشد. حسن روحانی از امانوئل ماکرون خواسته است علیه مخالفان در تبعید وی دست به اقدام بزند». فیگارو افزود: «در الیزه گفته میشود: هیچ گفتگویی با ایرانیها نداشتهایم که طی آن در نقطهیی موضوع مجاهدین به رخ ما کشیده نشود».
از شواهد و نمونههایی که در این فصل گفته شد بهروشنی میتوان دریافت که چرا رژیم در مهلکۀ بحرانهای سرنگونی، برونرفت خود را در شیطانسازی و تروریسم یافته است. از اینرو، علاوه بر مزدوران لباسشخصی و مأموران اپوزیسیوننما در به کار گرفتن دیپلماتهایش در بمبگذاری نیز تردید نمیکند. رژیم شاه هم در مرحلۀ پایانی چارهیی جز چماقداری و گلوله و تانک و سرکوب نظامی نمییافت.
زمان نامگذاری وزارت اطلاعات رژیم و مزدوران آن در لیست تروریستی آمریکا و اتّحادیه اروپا فرا رسیده است. دیپلمات تروریستها و عوامل و مزدوران و کاربران این رژیم، در هر لباسی که هستند، باید محاکمه و مجازات و اخراج شوند.
فصل هشتم:
لیستگذاری تروریستی سپاه پاسداران
تحریم کامل نفتی، تحریم ولیفقیه و وزیر خارجه آخوندها
فراخوانهای مقاومت ایران به طرد و تحریم فاشیسم مذهبی
۶۹ـ در یکسالی که گذشت، دولت آمریکا پس از خروج از توافق اتمی با اِعمال سلسلهیی از تحریمها، از جمله تحریم کامل نفتی، تحریم بانکی، تحریم پتروشیمی، فلزّات و همچنین تحریم خامنهای و دفتر و دستگاه او و بالاخره تحریم ظریف، وزیر خارجه فاشیسم دینی و از سوی دیگر، با گذاشتن سپاه پاسداران در لیست سازمانهای تروریستی خارجی در ۱۹فروردین ۱۳۹۸عرصه را بر رژیم آخوندی هر چه تنگتر کرد.
این نامگذاری در حالی صورت گرفت که رژیم آخوندی با تمام قوا تلاش میکرد از طریق لابیهایش در داخل آمریکا و اروپا از آن جلوگیری کند.
رئیسجمهور آمریکا به هنگام این نامگذاری گفت: «این اقدام بیسابقه به رهبری وزارتخارجه، بهرسمیت شناختن این واقعیت است که رژیم ایران نه تنها یک حکومت حامی تروریسم است، بلکه سپاه پاسداران فعّالآنه از تروریسم، بهعنوان یک ابزار سیاست، حمایت مالی کرده و آن را اشاعه میدهد. سپاه پاسداران ابزار اصلی حکومت ایران در هدایت و اعمال بسیج جهانی تروریستی این رژیم است. در این لیستگذاری، برای نخستین بار است که آمریکا بخشی از یک دولت دیگر را بهعنوان یک سازمان تروریست خارجی لیستگذاری میکند. این لیستگذاری تأکیدی است بر اینکه اَعمال رژیم ایران بهطور بنیادین با رفتار سایر دولتها فرق دارد. این اقدام به میزان قابلملاحظهیی ابعاد و وسعت فشار حداکثری ما روی رژیم ایران را گسترش خواهد داد. این اقدام، ریسک و خطر هر گونه تجارت یا دادن کمک به سپاه پاسداران را برای هرکس که به آن مبادرت کند، روشن میسازد. یعنی، اگر شما مشغول تجارت با سپاه پاسداران هستید، شما دارید از تروریسم حمایت مالی میکنید. این اقدام پیامی روشن به رژیم تهران میفرستد که حمایتش از تروریسم عواقب جدّی دارد. ما به افزایش فشار مالی و افزایش هزینه برای رژیم ایران بهخاطر حمایتش از فعالیتهای تروریستی ادامه میدهیم تا آن که رفتار بدخیم و غیرقانونی خود را کنار بگذارد».
۷۰ـ شورای ملی مقاومت از آغاز تأسیس خود برای سرنگونی رژیم آخوندی و انتقال حاکمیت به مردم ایران، پیوسته، خواستار تحریمهای همهجانبه بهویژه تحریم نفتی و تسلیحاتی رژیم آخوندی، اخراج این رژیم نامشروع از ملل متّحد و واگذاری کرسیهای ایران به شورای ملی مقاومت، یگانه آلترناتیو دموکراتیک این رژیم، بوده است.
مقاومت ایران همچنین در دهههای گذشته، بهطور مستمر، بر نقش سپاه پاسداران بهعنوان ابزار اصلی حفظ نظام ولایتفقیه تأکید کرده است.
شورا و نمایندگیهای آن، بهخصوص در چند سال گذشته، کارزار فشردهیی را برای اِعمال تحریمهای همهجانبه علیه رژیم آخوندی و برای گذاشتن سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات و بیت خامنهای و دیگر ارگانهای ذیربط در لیستهای تروریستی پیش بردهاند.
مسئول شورای ملی مقاومت در ۲۲بهمن ۱۳۷۷گفت: «دیکتاتوری ولایتفقیه یک دیکتاتوری نظامی ـ پلیسی است. سپاه پاسداران ابزار حفظ نظام ولایتفقیه است که این رژیم عمدتاً به آن متّکی است. سپاه پاسداران ارگان محوری اعمال قهر و سرکوب نظامی است. دینامیسم یعنی موتور محرّک سپاه و روح حاکم بر آن صدور ارتجاع و جنگطلبی مبتنی بر نظریۀ ولایت جهانشمول است. سپاه پاسداران در هیأت ارتشی با تسلیحات سنگین و دارای نیروی هوایی و دریایی و قدرت موشکی، در همان جریان جنگ ۸ساله شکل گرفت. اینکه سپاه ابزار اصلی اعمال قهر نظامی و وسیلۀ اصلی حفظ نظام ولایتفقیه است، دلیلش روشن است. چون سپاه در هرکجا، در تظاهرات مردم، در خیزش شهرها، از مشهد تا قزوین و شیراز و اسلامشهر، همیشه برای سرکوب حاضر به یراق است و از طریق قرارگاههای مختلف خود شهرها را کنترل میکند. وقتی خمینی میگفت: "اگر سپاه نبود، کشور هم نبود"، منظورش همین نقش محوری سپاه پاسداران در حفظ نظام ولایت، از جهات مختلف بود».
واقعیت این است که تأخیر درازمدت در لیستگذاری سپاه پاسداران کمک بزرگی به توسعۀ تروریسم و جنگافروزی توسط رژیم آخوندی در سطح بینالمللی و منطقهیی کرده است. آن هم در حالی که پاسدار محسن رفیق دوست، وزیر سابق سپاه پاسداران، در مورد انفجار مقرّ تفنگداران آمریکایی در بیروت در سال ۱۹۸۳اعتراف کرد: هم ایدئولوژی و هم مواد منفجرۀ آن از ایران رفته بود.
لویی فری، رئیس وقت «اف. بی.آی» در مورد نقش رژیم ایران در انفجار خوبَر (در عربستان سعودی) در سال ۱۹۹۶شهادت داد. هزاران سند و گزارش دیگر نیز جای تردید در ضرورت نامگذاری تروریستی سپاه پاسداران باقی نمیگذاشت. امّا سیاست ننگین استمالت به جای سپاه پاسداران، ارتش آزادیبخش ملی ایران را بهعنوان همنام مجاهدین در لیست گذاشت.
نقش سپاه پاسداران در سرکوب قیام سوریه و شراکت در کشتار نیم میلیون تن از مردم این کشور، از سیاهترین اوراق جنایتهای رژیم آخوندی است. همدستی در جنایت علیه بشریت، همچنان در استمرار کشتار و ویرانسازی در ادلب ـ که از آغاز سال ۱۳۹۸بالا گرفته ـ ادامه دارد.
خبرگزاری آناتولی روز ۱۵فروردین ۹۸گزارش کرد که در اثر حملات، مجدداً هزاران خانواده از مناطق جنوب و جنوب شرقی ادلب و حومه شمالی حما به اردوگاههای مستقر در مرز ترکیه پناه بردهاند. تعداد خانوادههایی که از این مناطق در نوامبر و دسامبر ۲۰۱۸مهاجرت کردند به ۱۶هزار و ۵۴۹خانواده (۷۶هزار و ۴۲۷غیرنظامی) رسیده است.
شبکۀ حقوقبشر سوریه در ۹مرداد ۹۸اعلام کرد بر اثر حملات هوایی و زمینی نیروهای رژیم اسد و حامیانش در فاصله ۶اردیبهشت تا ۵مرداد در ادلب ۷۸۱غیرنظامی شامل ۱۴۰زن و ۲۰۸کودک، جان باختهاند.
در۱۰مرداد ۹۸در اجلاس شورای امنیت ملل متحد، کشتار در ادلب به شدّت محکوم شد. مارک لوکاک، معاون دبیرکل ملل متحد در امور انساندوستانه، در این جلسه گفت: بمبارانها و حملات هوایی سوریه با حمایت روسیه، طی ۹۰روز اخیر در ادلب، منطقه به اصطلاح کاهش تنش را به منطقه کشتار گسترده، تبدیل کرده است.
رژیم آخوندها در جنایات سرکوبگرانه رژیم اسد در همۀ مناطق سوریه نقش تعیینکننده دارد. وَلَع خونریزی این رژیم و اصرار آخوند روحانی در اجلاس سه جانبه تهران در ۱۶شهریور۹۷برای حمله بزرگ به ادلب، جامعۀ جهانی را حیرتزده کرد. بهخصوص که دو روز قبل از آن، آنتونیو گوترز در مورد «فاجعۀ انسانی» در استان ادلب با سه میلیون جمعیت هشدار داده بود. آمریکا و ۱۰کشور دیگر عضو شورای امنیت بهطور جداگانه نسبت بهعملیات نظامی علیه ادلب «اظهار نگرانی عمیق» کرده بودند (خبرگزاری فرانسه، ۱۴شهریور۱۳۹۷).
۷۱- مقاومت ایران، که از سه دهه پیش همواره بر طرد و تحریم رژیم نامشروع آخوندها تأکید کرده است، در قبال تشدید تحریمهای آمریکا، پیوسته و در هر قدم، لزوم تکمیل و ارتقای این سیاست به تغییر رژیم و قطع کامل مماشات و بهرسمیت شناختن اساسیترین حق مردم ایران یعنی حق مقاومت برای سرنگونی فاشیسم دینی را خاطرنشان کرده است.
خانم مریم رجوی در ۲۴آذر ۱۳۹۷در کنفرانس بینالمللی جوامع ایرانیان با اشاره به برخی از جنایات تروریستی رژیم آخوندها در خارج از ایران گفت: «روی آوردن این رژیم به تروریسم و تعدّد این جنایتها، نه یک واکنش گذرا و تاکتیکی، بلکه یک راهکار و برونرفت در استراتژی رژیم برای بقا و مقابله با بحران سرنگونی است». وی افزود: «دستگیری یک مقام اطلاعاتی رژیم، که تحت پوش دیپلمات در اتریش کار میکرد و اخراج سه دیپلمات تروریست رژیم از فرانسه و هلند، دستگیری یک تروریست در دانمارک، که رابطۀ نزدیکی با سفیر و سفارتخانه رژیم در نروژ داشت و محاکمۀ دو تروریست رژیم در کنیا اثبات میکند که از شورای عالی امنیت آخوندها تا سپاه پاسداران و نیروی تروریستی قدس و وزارت اطلاعات و وزارتخارجه و سفارتخانههای رژیم، همه و همه، اجزای دستگاه تروریسم ولایتفقیه هستند... حقیقتی که از دو دهه پیش در احکام دادگاهها و دستگاههای قضایی در کشورهای مختلف، از جمله آلمان، آمریکا، ایتالیا، سوئیس و آرژانتین با تأکید بر مسئولیت مستقیم خامنهای و رئیسجمهور، وزیر خارجه و وزیراطلاعات این رژیم و سران سپاه پاسداران به اثبات رسیده و حتی برای برخی از آنها حکم جلب بینالمللی صادر شده است».
خانم رجوی با تأکید بر بُطلان تئوریبافیها درباره اقدامات خودسرانه و بدون اطلاع خامنهای و روحانی یادآوری کرد: ظریف، وزیر خارجه آخوندها، در آبان ۹۷در مجلس رژیم گفت که در مذاکرات اتمی علاوه بر روحانی، همه چیز با تمام جزئیات، با اطلاع و موافقت خامنهای انجام شده و تصریح کرد: «ما دستگاهی نیستیم که سر خود عمل کنیم... مگر ما میتوانیم در این کشور کاری بکنیم، بدون اینکه گزارش بدهیم».
خانم رجوی نتیجهگیری کرد: «از اینجا میتوان فهمید که تئوری اقدامات و تروریسم خودسرانه در رژیم آخوندی که همه چیز حتی زندگی خصوصی مردم را هم کنترل میکند، غیرمنطقی و سرپوش گذاشتن بر جنایتهای آخوندهاست». «سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات و ماشین تبلیغات حکومتی باید در لیست سازمانهای تروریستی خارجی آمریکا و لیست تروریستی اتّحادیه اروپا قرار بگیرند». «شریانهای مالی رژیم یعنی راه تأمین مالی بیت خامنهای و سپاه پاسداران و نیروی تروریستی قدس و گشتاپوی دینی باید مسدود شود».
۷۲-در ۲۱دیماه ۱۳۹۷نیز خانم رجوی، پس از اظهارات وزیر خارجه آمریکا در قاهره مبنی بر اینکه «آمریکا دیگر از آخوندهای حاکم بر ایران محافظت نمیکند» و «به مردم ایران که خواهان آزادی و حسابرسی هستند» میپیوندد، ضمن استقبال «از فاصله گرفتن آمریکا از سیاستهایی که مردم و مقاومت ایران نخستین قربانیان آن بودهاند»، ضرورت اقدامات زیر را مورد تأکید قرار داد:
ـ بهرسمیت شناختن حق مقاومت مردم ایران برای سرنگونی فاشیسم دینی و دستیابی به آزادی؛
ـ قرار دادن تمامیت سپاه و وزارت اطلاعات آخوندها در لیست تروریستی وزارت خارجۀ آمریکا و اتّحادیۀ اروپا؛
ـ اخراج مزدوران اطلاعات آخوندها و نیروی تروریستی قدس از آمریکا و اروپا؛
ـ ارجاع پروندۀ نقض حقوقبشر در ایران به شورای امنیت پس از ۶۵بار محکومیت در ملل متّحد؛
ـ حمایت از ارجاع پروندۀ قتلعام زندانیان سیاسی به دادگاه بینالمللی؛
ـ اخراج رژیم نامشروع ملّایان از ملل متّحد و بهرسمیت شناختن نمایندگی مقاومت عادلانه مردم ایران؛
ـ اخراج قاطعانۀ فاشیسم دینی حاکم بر ایران و نیروهای آن از سوریه، عراق، یمن، لبنان و افغانستان؛
ـ وادار کردن حکومت عراق به پرداخت مابه ازای داراییها، تجهیزات و تسلیحات و قرارگاههای سازمان مجاهدین و ارتش آزادیبخش ملی ایران، که بهطور کامل با هزینۀ خود آنها تهیه شده و اسناد آن موجود است.
۷۳- پس از نامگذاری تروریستی سپاه پاسداران، آقای مسعود رجوی در اطلاعیۀ شمارۀ ۱۲ارتش آزادیبخش ملی در ۱۹فروردین۹۸نوشت: «لیستگذاری سپاه پاسداران البته آغاز فصل جدید در رابطۀ آمریکا و لاجرم تمام جامعۀ بینالمللی در قبال رژیم آخوندی است. از علائم دوران آمادهباش سرنگونی است. حاصل سیاسی ـ نظامی کارزار پر رنج و خون علیه این نیروی سرکوبگر در داخل میهن اشغالشده و در منطقه و در عرصۀ بینالمللی است. باید همچنانکه رئیسجمهور برگزیدۀ مقاومت به کرّات گفته است، با لیستگذاری اطلاعات آخوندها و بیتالعنکبوت خامنهای تکمیل شود.
سپاه پاسداران نیروی اصلی حفظ رژیم ولایت فقیه است؛ ارگان اصلی قهر و سرکوب نظامی در استبداد عقب مانده دینی است؛ نسخه و برگردان مادون سرمایهداری گردانهای حفاظتی «اس. اس» در آلمان نازی و پیراهن سیاهان فاشیست در ایتالیا، که بیشبهه محصول بلافصل جنایت و جنگ است؛ محصول شکار انقلابیون و سرکوب در داخل و جنگافروزی در خارج از مرزهای کشور است. با سلاح سنگین، در جریان جنگ ضدمیهنی شکل گرفته است...
تا سپاه جنگ و جنایت هست، ظلمت آخوندی و ولایتفقیه هم برقرار است. باید با آن جنگید. بدون جنگ ساقط نمیشود. استراتژی ارتش آزادیبخش ملی از آغاز بر همین پایه بنا شده و کانونهای شورشی در همین مسیر هستند...
در جبهه خلق و سرنگونی، تحریم رژیم و لیستگذاری سپاهش البته لازم و بسیار مفید و مؤثّر است، به شرط اینکه با اتّکا به خود، با کانون شورشی و با ارتش آزادی، آن را در خیابانها و شهرهای این میهن، همچون کاوۀ آهنگر به پتکی سنگین و گرزی آتشین بر فرق ضحّاک زمان و مزدوران آن ارتقا دهیم. با برانگیختن مردم به جان آمده به برخاستن و قیام و حقطلبی به هر قیمت. چرا که حق و آزادی را به رایگان نمیدهند. باید بر اساس "کس نخارد" قیمت آن را به تمام و کمال پرداخت و از حلقوم حق ستیزان و آزادیکشان بیرون کشید».
۷۴ـ نمایندگی شورای ملی مقاومت در آمریکا در اردیبهشت ۱۳۹۸ کتابی تحت عنوان «فرستادگان ترور ـ چگونه سفارتهای ملّایان شبکۀ قتل و جاسوسی را هدایت میکنند» منتشر کرد. این کتاب ضمن بر شمردن ۱۰توطئۀ تروریستی رژیم آخوندی در اروپا و آمریکا در سال ۲۰۱۸به نقش کلیدی سفارتهای رژیم بهویژه در آلبانی، اتریش، فرانسه، آلمان، ایتالیا، سوئد، سوئیس و ترکیه در این اقدامات تروریستی میپردازد.
این کتاب همچنین بهنحوه و ساختار تصمیمگیری در بارۀ اقدامات تروریستی و بهخصوص نقش دفتر ویژۀ خامنهای و دیگر ارگانهای رژیم مانند شورای عالی امنیت، وزارت اطلاعات، نیروی قدس و اطلاعات سپاه پرداخته و وزارتخارجه رژیم را بهمثابه «یک عنصر کلیدی ماشین ترور ملّایان» توصیف کرده و پروندۀ تروریستی ولایتی، متّکی و ظریف، وزرای خارجۀ کنونی و پیشین رژیم را مورد بررسی قرار داده است. کتاب در نتیجهگیریهایش تصریح کرده است:
ـ خامنهای و دفتر او مخصوصاً دفتر امور ویژهاش باید در لیست تروریستی قرار گرفته و تحریم شوند؛
ـ وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران باید در لیست تروریستی اتّحادیۀ اروپا قرار گیرند؛
ـ وزارت اطلاعات باید در لیست سازمانهای تروریستی خارجی آمریکا قرار گیرد؛
ـ بخش گاز و پتروشیمی رژیم باید تحت تحریم قرارگیرد؛
ـ دیپلمات ـ تروریستهای رژیم باید به عدالت سپرده شوند؛
ـ سفارتهای رژیم باید بسته شوند. آنها سلسله اعصاب جاسوسی و ترور رژیم هستند؛
ـ مأموران و جاسوسان وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران در اروپا و آمریکا باید محاکمه یا اخراج شوند.
۷۵ـ در بارۀ تحریم خامنهای، آقای مسعود رجوی در اطلاعیۀ شمارۀ ۱۳ارتش آزادیبخش ملی اعلام کرد: «تحریم خامنهای و بیتالعنکبوت ولایت، که نهاد اصلی قدرت و به واقع دولتی مافوق دولت و مرکز ترور و سرکوب و جنایت است، مهمترین تحوّل پس از لیستگذاری سپاه پاسداران ولایتفقیه، کلان ضربۀ کیفی بر فرق استبداد دینی و رأس حاکمیت آخوندی است؛ ضربهیی که نه فقط ولیفقیه، بلکه همۀ گماشتگان و افراد منصوب او و دفاتر و نمایندگانش را هم دربر میگیرد؛ از قضاییه منحوس تا شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت تا سازمان رادیو و تلویزیون و گردانندگان شعبدههای جمعه و جماعت...
بیت خامنهای که مرکز اصلی قدرت حاکم بر ایران است، هزارتوی دهشتناکی است. مجموعۀ نهادها و نمایندگیهای اختاپوس ولایت در مؤسّسات سیاسی و نظامی و امنیتی و آموزشی و فرهنگی و ورزشی و تبلیغاتی، اعم از دولتی و غیردولتی؛ در ارتش و نیروی انتظامی تحت عنوان "هادیان سیاسی"، حدود ۱۰۴هزار نفر را دربرمیگیرد. علاوه بر این، ستادهای جمعهبازار و واعظان جمعه و دستگاه اداره کنندۀ آنان در کل کشور ۱۱هزار پرسنل دارد. هزاران کارمند و مزدبگیر دیگر را هم در مرکز باید به این آمار افزود. بیتالعنکبوت دهها تیمچه و بازار تحت عنوان دفتر و معاونت و صدها بازارچه تحت عنوان ستاد و سازمان و چندین هزار دکان نمایندگی در داخل و خارج کشور دارد. تشریح و توضیح این مطلب واقعاً کتابی جداگانه میخواهد.
میتوان معاونت سیاسی و امنیتی به مسئولیت آخوند جنایتکار علی اصغر میرحجازی را مثال زد که قبلاً دفتر اطلاعات ویژه نام داشت و با کد "اداره اطلاعات ۱۰۱" مشخّص میشود. سیاستهای کلان امنیتی حاکمیت آخوندی در اینجا تعیین میشود و بر همۀ نهادهای اطلاعاتی و امنیتی نظارت و کنترل دارد. پروندهسازی برای مخالفان و باندها و عناصر رقیب و رسانههای آنها در همینجا صورت میگیرد. برخی گردانندگان خبیث این دستگاه عبارتند از: آخوند طائب، حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات سابق، احمد سالک، روحالله حسینیان، رئیس مرکز اسناد انقلاب اسلامی و شفیع، معاون سابق وزارت اطلاعات. کنترل و سرکوب روحانیان و طلّاب مخالف برعهده معاونت ارتباطات و سازمان حوزههاست.
مثال شایان توجه دیگر شبکۀ گستردۀ مدّاحان در معاونت فرهنگی است که به یک نیروی سرکوبگر ضدفرهنگی و لمپنی تبدیل شده است.
ستادهای امر به معروف و نهی از منکر، ستادهای صدور ارتجاع به کشورهای مختلف، شبکۀ مشاوران امور بینالمللی، شورای راهبردی روابط خارجی و کنترل فضای مجازی از حیطه و اختیارات و بودجه کلانی برخوردارند.
بیشترین زد و بندهای سیاسی و کلان دزدیهای اقتصادی و چپاول داراییها و اموال مردم ایران در همینجا صورت میگیرد که یک نمونه آن ستاد اجرایی فرمان خمینی است.
راستی که بیت خامنهای بزرگترین چراگاه و مرکز غارت و چپاول در جهان است که مردم ایران نخستین قربانی آن هستند.
راستی که بیت خامنهای بزرگترین مرکز جرم و جنایت و سرکوب در دنیای امروز است. قیمت را مردم ایران و فرزندان رشید این خلق ستمدیده، با گوشت و پوست و استخوان میدهند».
مسئول شورا خاطرنشان کرد: «اهل مماشات و استمالت، پشتیبانان و مشاطهگران و مزدوران همین رژیم، در یک کر هماهنگ از جنگ با آن پرهیز میدهند. فقط معلوم نیست که در ۴۰سال گذشته چه کسی جز مجاهدین و مقاومت ایران، قصد و حال و رمق جنگ با دشمن ملت ایران و سرنگونی آن در تهران را داشته است؟! آنها میتوانند ۴۰سال دیگر هم به دیالوگ سازنده و دیالوگ انتقادی با همین رژیم و کف زدن و غش و ریسه برای اصلاحات حاجی خاتمی و میانهروی شیخ حسن روحانی ادامه دهند. اما مردم ایران میگویند که دیگر ماجرا تمام است. دوران آمادهباش برای سرنگونی این رژیم فرا رسیده است. تهدید، نکوبیدن سر مار به سنگ است. سپاه جهل و جنایت باید درهم کوبیده، خلعسلاح و منحل شود. باید قیام کرد».
۷۶ـ تحریم ظریف در روز ۹مرداد از سوی دولت آمریکا ضربه دردناک دیگری بر پیکر رژیم بود که بساط فریبکاری آخوندها و مدره نمایی آنها را، که از مدتها پیش کساد شده بود، به کلّی جمع کرد و کسانی را که به امامزادۀ اعتدال در درون فاشیسم وحشی دینی دخیل بسته بودند، به شدّت مضطرب و غمگین کرد.
وزیر خزانهداری آمریکا گفت: «جواد ظریف، مسئولیت وزارت خارجهیی برعهده دارد که با یکی از بدنامترین نهادهای دولتی یعنی نیروی قدس سپاه پاسداران هماهنگ کار میکند که مقاماتش پیشاپیش بهخاطر تروریسم و حقوقبشر، نامگذاری شدهاند».
وزیر خارجه آمریکا ظریف را «ابزار پیشبرد بسیاری از سیاستهای بیثباتکنندۀ ولیفقیه» و «کارچاقکن کلیدی سیاستهای خامنهای در کل منطقه و سراسر جهان» و جزیی از «مافیای» او توصیف کرد.
مشاور امنیت ملی رئیسجمهور آمریکا ظریف را «یک کلاهبردار و حقّهباز بیسر و پا و بلندگوی رژیمی نامشروع» خواند.
تحریم ظریف، هم تیر خلاص به برجام، تنها دستاورد روحانی و ظریف و هم یک یأس عمیق برای کسانی بود که به مذاکره با آمریکا چشم دوخته بودند.
از روزی که ظریف در لیست تحریمهای آمریکا قرار گرفت آخوند روحانی بارها در این باره به سوزوگداز و آه و افسوس پرداخته است. روحانی در سخنرانیاش در وزارتخارجه در ۱۵مرداد که ۴۰بار از مذاکره اسم برد، گفت: «خوب، اینها آمدند و گفتند ما بیقید و شرط حاضریم مذاکره کنیم، بعدش آمدند چند روز بعد، مقام معظّم رهبری را تحریم کردند. خوب، چه جوری مذاکره کنیم پس! بر فرض یک روزی اگر ما بخواهیم مذاکره بکنیم کی باید تصمیم نهایی را توی کشور بگیرد. شما که قانون اساسی ما را میدانید... که بدون نظر مقام معظّم رهبری، بدون توافق ایشون چه جوری میشه یک امر مهم را ما بتوانیم پیش ببریم... باز هم گفتید ما میخواهیم مذاکره کنیم... بعد وزیر خارجۀ ایران را تحریم میکنید، چه جوری مذاکره کنیم؟! اصلاً میخواهیم فردا مذاکره کنیم، چه جوری مذاکره بکنیم، کی میخواهد مذاکره کند؟ مسئول مذاکره وزیر خارجه است. او باید با شما حرف بزند... ما البته این را بارها گفتهایم و تکرار هم میکنیم. جمهوری اسلامی ایران اهل مذاکره هست، اهل گفتگو هست و اگر آمریکا واقعاً مذاکره میخواهد قبل از هر کاری باید کلّ تحریم را بردارد. حالا میخواهد توی برجام بیاید یا نیاید خودش میداند کاری به آن نداریم»
فصل نهم:
کانونهای شورشی در سراسر ایران، تظاهرات خیابانی در سراسر جهان،
گردهماییهای پنج روزه در اشرف۳
۷۷ـ در فصلهای گذشته علامتهای بحران و شرایط انقلابی به تفصیل ذکر شد. باز هم باید تأکید کرد همۀ نشانههای داخلی و بینالمللی از نظر سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و روانی حاکی از آن است که «بالاییها، یعنی سران فاسد و تبهکار استبداد دینی» نمیتوانند به شکل گذشته حکومت کنند و «پایینیها، یعنی مردم به ستوه آمده از غارت و خیانت و جنایت آخوندها» این حکومت را نمیخواهند و حاضر نیستند به شکل گذشته زندگی کنند.
شورا از همان روز تأسیس خود راهحلّ قطعی برای خلاصی از فاشیسم دینی را تغییر این رژیم نامشروع به دست مردم و مقاومت سازمانیافتۀ آنان اعلام کرده است. مردم ایران از سی خرداد ۱۳۶۰تا دیماه ۱۳۹۶و بعد از آن، پیوسته و در هر فرصتی برای به کرسی نشاندن این حقّ مسلّم خود قیام کردهاند.
در شرایط کنونی، همچنانکه مسئول شورا اعلام کرده است، سیر تحوّلات در داخل ایران و در عرصۀ بینالمللی، با شتابی فزاینده به زیان رژیم رو به تغییر است و جنبش مقاومت در تمامیت خود وارد دوران آمادهباش سرنگونی شده است.
در یک سال گذشته کانونهای شورشی با گسترش و تکثیر در نقاط مختلف کشور و با ارتقای سازماندهی و تاکتیکهای خود، رژیم را در چهار گوشۀ میهن به چالش کشیدند و به همراه شوراهای مردمی و شوراهای مقاومت، که بالهای مکمّل صنفی، اجتماعی و سیاسی آنها هستند، برای اعتراضات و خیزشهای مردمی زمینهسازی و راهگشایی کردند. برخی از سایتهای رژیم نوشتند «کانونهای شورشی، نام هواداران منافقین در داخل است که شبها با نام "کانونهای شورشی" دست بهعملیات خرابکارانه میزنند و روزها با نام "شورایهای مردمی" در بین مردم مناطق سیلزده حضور پیدا میکنند تا با موج سواری بر روی سیل، امدادرسانی نمایند» («قابوس نامه»، ۱۴اردیبهشت۱۳۹۸).
۷۸ـ رژیم از هیچ اقدام سرکوبگرانهیی برای مقابله با کانونهای شورشی فروگذار نمیکند و با تمام قوا میخواهد از هر گونه زمینهسازی و هموارکردن راه برای قیامها جلوگیری کند.
آخوند محمود علوی، وزیر اطلاعات، روز ۳۰فروردین در نمایش جمعه از دستگیری ۱۱۶تیم سازمان مجاهدین در سال قبل خبر داد. مدیر کلّ اطلاعات آذربایجان شرقی نیز روز ۴اردیبهشت اعلام کرد: «در سال ۹۷فعالیت [مجاهدین] در استان گستردهتر شده و برای سال ۹۸نیز مأموریتهایی از قبیل جمعآوری اطلاعات را در دستور کار دارند. در سال گذشته [مجاهدین] با سوءاستفاده از شرایط اقتصادی و اجتماعی پیش آمده فعالیتهای خود را گسترش دادند و ۶۰نفر از عناصری که با سرپلهای [مجاهدین] در ارتباط بودند، دستگیر شدند و ۵۰نفر دیگر توجیه شدند».
آمار واقعی دستگیریها و نفراتی که در انتظار حکم دادگاههای رژیم هستند و همچنین نفرات تحت کنترل، در کلّ کشور بسیار بیشتر است. اسامی و مشخّصات شماری از بازداشت شدگان که رژیم هیچگاه آنها را اعلام نکرده، در اختیار مراجع بینالمللی گذاشته شده است. مقاومت ایران بهطور مستمرّ، خواهان بازدیدهای بینالمللی از زندانهای رژیم است. عفو بینالملل با ابراز نگرانی از «سرکوب وحشتناک مخالفان با دستگیری بیش از ۷هزار نفر» سال ۲۰۱۸را در ایران «سال شرم» اعلام کرده است.
از سوی دیگر آمادهباش کانونهای شورشی و شوراهای مقاومت برای به زیر کشیدن نظام آخوندی، گسترش فعالیتها و کارزار سیاسی و بینالمللی در خارج کشور را برای حمایت از مقاومت و قیام مردم ایران ایجاب میکند.
در سال گذشته کمیت و کیفیت این فعالیتها (کنفرانسهای مطبوعاتی، سمینارهای افشاگری، گردهمآیی و تظاهرات خیابانی) در کشورهای مختلف گسترش یافت. هموطنان و یاران مقاومت از یکسو، جامعه جهانی را به پایان دادن به سیاست مماشات و امتیاز دادن به دیکتاتوری مذهبی و تروریستی و اِعمال تحریمهای همهجانبه علیه آن فراخواندند و از سوی دیگر، بر این حقیقت پای فشردند که تنها راهحل بحران ایران و منطقه، سرنگونی رژیم آخوندی به دست مردم و مقاومت ایران است. پیام شورا به جامعۀ بینالملی همواره این بوده است که راهحل مسألۀ ایران از محترم شمردن نبرد مردم ایران برای آزادی و حق مقاومت برای سرنگونی این رژیم میگذرد. شورا خواستار بهرسمیت شناختن جایگزین دموکراتیک رژیم ولایتفقیه توسط جامعه جهانی است.
۷۹ـ شورای ملی مقاومت علاوه بر اطلاعیههای دبیرخانه و کمیسیونها و روشنگریها و مصاحبههای اعضا و نمایندگیها، در سه کنفرانس بینالمللی در بروکسل در ۸اوت و ۴اکتبر ۲۰۱۸و ۴فوریه ۲۰۱۹جزئیاتی از توطئه تروریستی شکست خوردۀ رژیم علیه گردهمایی بزرگ ایرانیان در ۹تیر ۱۳۹۷در پاریس را فاش و اعلام کرد: رضا امیری مقدّم، معاون وزارت اطلاعات، به وین سفر کرده و با دیپلمات ـ تروریست رژیم، اسدالله اسدی، هماهنگیهای لازم را انجام داده است. تصمیمات برای فعالیتهای جدّی تروریستی در شورای عالی امنیت رژیم به ریاست حسن روحانی اتّخاذ میشود. فعالیتهای تروریستی در اروپا در هماهنگی بین وزارت اطلاعات و وزارت خارجۀ رژیم صورت میگیرد.
در کنفرانسهای یاد شده سخنرانان به تشریح اسلوبها و ترفندهای تروریسم رژیم در کشورهای اروپایی و سوء استفادۀ آن از سفارتها برای پشتیبانی از عملیات تروریستی پرداختند و خواستار مقابله قاطع کشورهای اروپایی با تروریسم آخوندی، تعطیلی سفارتها و نمایندگیها و دفاتر رژیم و محاکمه و اخراج مزدوران و نامگذاری تروریستی سپاه و وزارت اطلاعات حکومت آخوندی شدند.
سرانجام با حکم دادگاه آلمان دیپلمات تروریست، اسدالله اسدی، که در این کشور دستگیر شده بود در ۱۷مهر ۹۷،برای ادامه توضیحات و در نهایت محاکمه، به بلژیک تحویل داده شد و سلسله اقدامات رژیم برای آزاد کردن و انتقال او به ایران شکست خورد.
یک هفته قبل از آن در روز ۱۰مهر ۹۷سه وزیر ذیربط در فرانسه در اطلاعیۀ مشترکی در بارۀ توطئۀ تروریستی علیه گردهمایی مقاومت ایران اعلام کردند: «یک تلاش سوءقصد در ویلپنت در تاریخ ۳۰ژوئن امسال خنثی شد. چنین عمل بسیار وخیم در خاک ما نمیتوانست بیپاسخ بماند. طبق دستور ۲اکتبر ۲۰۱۸وزیر کشور، وزیر داخله، وزیر اقتصاد و دارایی، فارغ از نتیجه پروسۀ قضایی ـ جنایی در رابطه با مبتکرین، مجریان و همدستان این پروژۀ سوء قصد، فرانسه اقدامات پیشگیرانه هدفمند و متناسب به شکل تصویب اقدامات ملی برای مسدود کردن داراییهای اسدالله اسدی و سعید هاشمی مقدّم، اَتباع ایرانی، و همچنین داراییهای مدیریت امنیّت داخلی وزارت اطلاعات ایران را اتّخاذ نمود. با این تصمیم فرانسه بر ارادۀ خود در جنگ علیه تروریسم، بهطور خاص در خاک خود، تأکید میکند».
متعاقباً بهدنبال تلاشهای تروریستی دیگر رژیم آخوندی در دانمارک اتّحادیۀ اروپا نیز اسدالله اسدی و سعید هاشمی مقدّم و همچنین مدیریت امنیت داخلی در وزارت اطلاعات رژیم آخوندی را در لیست تروریستی خود قرارداد.
۸۰ـ در سوم شهریور ۱۳۹۷ کنفرانس سراسری جوامع ایرانی در ۲۰پایتخت و شهر بزرگ جهان در بزرگداشت سیامین سالگرد قتلعام ۶۷ برگزار شد. در این کنفرانس، که به ابتکار جوامع ایرانیان اروپا و آمریکای شمالی برگزار شد، هزاران ایرانی از سوی ۳۰۰انجمن، خاطرۀ ۳۰هزار زندانی قتلعام شده در سال۶۷را گرامی داشتند و از قیام مردم ایران برای سرنگونی رژیم و از شورای ملی مقاومت بهمثابه جایگزین دموکراتیک رژیم حمایت کردند.
خانم مریم رجوی در این کنفرانس شورای امنیت ملل متحد را فراخواند تا ترتیبات محاکمۀ سران این رژیم و مسئولان قتلعام ۱۳۶۷ و مسئولان چهار دهه جنایت علیه بشریت را فراهم کند. او تأکید کرد: جاسوسان و مزدوران رژیم باید از کشورهای غرب اخراج شوند؛ روابط با این رژیم، که امکانات دیپلماتیک را به خدمت تروریسم دولتی درآورده، باید قطع و سفارتهای آن بسته شود. زمان آن است که جامعۀ جهانی در کنار مردم ایران در قیامشان علیه فاشیسم دینی حاکم بر ایران قرار بگیرد و ارادۀ آنها را برای تغییر رژیم بهرسمیت بشناسد.
پاتریک کندی با درود به کانونهای شورشی گفت: قیام امروز در ایران ریشه در فداکاریهای قهرمانان سال۶۷ دارد. وی خاطرنشان کرد مردم ایران دیکتاتوری شاه و دیکتاتوی مذهبی حاکم را رد کرده و خواهان یک جمهوری آزاد هستند. همۀ عوامل رژیم ایران در اروپا و آمریکا، که تحت عناوین مختلف عمل میکنند، بایستی اخراج شوند.
در روز ۲۴آذر ۱۳۹۷ نیز کنفرانس مشترک جوامع ایرانی در ۴۲شهر در اروپا، آمریکای شمالی و استرالیا برگزار شد. شرکتکنندگان در این کنفرانس اعلام کردند: پاسداران، وزارت اطلاعات و ماشین تبلیغات حکومتی باید در لیست سازمانهای تروریستی خارجی آمریکا و لیست تروریستی اتّحادیۀ اروپا قرار گیرند. شریانهای مالی رژیم باید مسدود شود و پروندۀ جنایتهای رژیم علیه بشریت به شورای امنیت برود و سران رژیم در برابر عدالت قرار گیرند.
نمایندگان بیش از ۳۰۰انجمن و جامعۀ ایرانی در کشورهای مختلف بر حمایت از برنامۀ خانم رجوی تأکید و اعلام کردند تنها راه حل بحران کنونی ایران که منطقه را به لبۀ پرتگاه کشانده، سرنگونی رژیم آخوندی و استقرار دموکراسی و حاکمیت مردم در ایران است. آنها افشای طرحها و توطئههای وزارت اطلاعات و نیروی تروریستی قدس و دیگر ارگانهای رژیم، از جمله شبکه «خبرنگاران دوست» علیه آلترناتیو دموکراتیک را بخشی از وظیفه خود در راستای قیام و سرنگونی رژیم اعلام کردند.
۸۱ـ سه رشته تظاهرات پیاپی در بهمن ۱۳۹۷ در پاریس، ورشو و مونیخ پیام قیام و مقاومت مردم ایران برای سرنگونی را در عرصۀ بینالمللی به اوج رساند.
خبرگزاری آسوشیتدپرس در گزارشی از تظاهرات ایرانیان در پاریس در ۱۹بهمن گزارش کرد: «چهل سال بعد از انقلاب اسلامی، که سلطنت را در ایران سرنگون ساخت، چندین هزار نفر از حامیان اپوزیسیون ایران در پاریس دست به راهپیمایی زدند و خواهان خاتمه یافتن رژیم آخوندی شدند. در میان سخنرانها، از سیاستمداران سابق و فعلی فرانسه تا نخستوزیر سابق الجزایر و نمایندهیی از اپوزیسیون سوریه حضور داشتند. ژان پیر میشل، سناتور سابق فرانسه، یکی از سخنرانان بود که طی مصاحبهیی گفت: من یک حامی پر و پا قرص آقای ترامپ نیستم، امّا فکر میکنم ایالات متّحده در رابطه با ایران در مسیر درست است. او اروپاییها را بهخاطر آن چه وی آن را سیاست نرمتر نسبت به تهران خواند، مورد سرزنش قرارداد و سازمان مجاهدین خلق را که میگوید خواهان دموکراسی و جدایی دین از دولت در ایران است، ستود».
تظاهرات ورشو همزمان با کنفرانس بینالمللی در لهستان علیه جنگافروزی و تروریسم رژیم آخوندها در روزهای ۲۴و ۲۵بهمن همراه با یک کنفرانس مطبوعاتی بزرگ برگزار شد. رودی جولیانی، مارچین شیویان چیتسکی، نمایندۀ پارلمان لهستان و وزیر پیشین تجارت، سناتور ریشارد مایر، نایبرئیس کمیسیون خارجی سنای لهستان، سناتور زیبیگنیو چیخون از لهستان، سناتور توریسلی و نخستوزیر غزالی از شرکتکنندگان بودند.
جولیانی در سخنان خود در ورشو گفت: «برای اینکه صلح و ثبات در خاورمیانه داشته باشیم، لازم است که یک تغییر اساسی در ایران، که در آن دیکتاتوری مذهبی حاکم است، صورت بگیرد. این دیکتاتوری باید به سرعت پایان یابد تا صلح و ثبات داشته باشیم. تقریباًً اتّفاق نظر وجود دارد که رژیم آخوندها، نخستین دولت حامی تروریسم، نه فقط در خاورمیانه بلکه در جهان است... من فکر میکنم این سیاست دولت من است که باید یک سیاست قاطع علیه رژیم ایران اتّخاذ شود؛ یک موضع قاطع بهنحوی که با آنها معاملهیی نداشته باشیم و آنها را ایزوله کنیم و تا آنجا که میتوانیم آنها را وادار کنیم که سیاستهایشان را عوض کنند و اگر سیاستشان را عوض نکنند، به تغییر رژیم منجر شود... ما از اعتراضات مردم ایران برای آزادی و دموکراسی و حکومت قانون حمایت میکنیم. خانم مریم رجوی طرح ده مادهیی را ارائه داد که به واضحترین صورت ممکن بیان شده و همۀ آنهایی را که به جای یک دیکتاتور و یا سلطنت به یک رهبری منتخب در ایران اعتقاد دارند؛ همۀ آنهایی را که به آزادی مذهب اعتقاد دارند، و همۀ آنهایی را که اعتقاد دارند حقوق زنان باید برابر باشد، در بر میگیرد».
در تظاهرات مونیخ که روز ۲۸بهمن برگزار گردید، هموطنانمان خواستار بیرون انداختن جواد ظریف شدند. خبرنگار اسکای نیوز گزارش کرد: «من در محلی در مقابل ساختمان کنفرانس اصلی مونیخ ایستادهام، اپوزیسیون ایران اجتماعی برگزار کردهاند تا به شرکتکنندگان در کنفرانس این پیام را برسانند که ظریف حق ندارد بهعنوان نمایندۀ مردم ایران در این کنفرانس شرکت کند. آنها خواستار اخراج هیأت رژیم ایران از کنفرانس مونیخ هستند. بهنظر میرسد جواد ظریف در کنفرانس مونیخ عصبانی و پاسیو است و حتی در حرفهایش اشارۀ مثبتی به طرف اروپایی نکرد، چون رژیم ایران از اروپاییها حمایت قویتری انتظار داشت. بهنظر میرسد رژیم ایران در این کنفرانس منزوی شده، بهخصوص که در اولین روز کنفرانس، حرفهای زیادی در مورد دخالتها و اختلاف افکنی و جنگافروزیهایش در منطقه وجود داشت» (اسکای نیوز، ۲۸بهمن ۹۷).
در کنفرانس امنیتی مونیخ، مایک پنس، معاون رئیسجمهور آمریکا، حکومت آخوندی را بزرگترین تهدید صلح و امنیت خاورمیانه توصیف کرد و گفت: «این رژیم حملات تروریستی در خاک اروپا را طرّاحی کرده است. زمان آن است که شرکای اروپایی ما در کنار ما و در کنار مردم ایران، و کنار متّحدین و دوستان ما در منطقه بایستند؛ زمان آن است که شرکای اروپایی ما از توافقنامه هستهیی ایران خارج شوند و به ما بپیوندند...».
۸۲- مسئول شورا در پیام شمارۀ ۱۲ارتش آزادیبخش ملی ایران، در ۱۹فروردین ۱۳۹۸ از هموطنان و یاران شورشگر و اشرفنشان خواست «امسال گردهمایی سالآنۀ مقاومت را به موازات اعتراضات مردممان در داخل ایران، به تظاهرات در خیابانها، در شهرها و مکانها در شرایط و زمانی که مناسب میبینند، بکشانند. بگذارید امسال سیل خروشانی از ایرانیان جاری شود. تجربههای دو ماه گذشته در پاریس، ورشو، مونیخ، واشنگتن و لندن گویا و شایان تقدیر است. در همه جا صدای رسای مردم ایران و ارتش آزادیستان باشید».
در پاسخ به این فراخوان، هموطنانمان در سرفصل ۳۰خرداد سرآغاز مقاومت انقلابی، روز شهیدان و زندانیان سیاسی و سالروز تأسیس ارتش آزادیبخش ملی، پنج رشته تظاهرات بزرگ در حمایت از مقاومت و قیام مردم ایران در بروکسل (۲۵خرداد)، واشنگتن (۳۱خرداد)، برلین (۱۵تیر)، استکهلم (۲۹تیر) و لندن (۵مرداد) برگزار کردند.
به این ترتیب نبرد همه جانبۀ سیاسی مقاومت ایران با رژیم آخوندی به خیابانهای مهمترین پایتختهای اروپا و آمریکا کشانده شد و جهانیان یکبار دیگر گستردگی و عزم مقاومت ایران و آلترناتیو دموکراتیک را در رویارویی با جانیان حاکم به چشم دیدند و به آن گواهی دادند.
خانم رجوی در سلسله پیامهای خود این تظاهرات جهانی را به پاخاستن ایرانیان آزاده برای گرامیداشت سرفصل مقاومت تاریخی بهخاطر آزادی و حاکمیت مردم در برابر سلطنت مطلقۀ آخوندی توصیف کرد و آن را شعلههای فروزان امید و تجسّم شرف و وجدان ملّی خواند. او گفت: «آزادی بهدست نمیآید، مگر آنکه صفی از زنان و مردان از خود گذشته، با عزمی استوار و بدون چشمداشت به هر گونه منفعت شخصی، پای آن بایستند و مقاومت کنند. درود بر زنان و مردان شجاعی که در کانونهای شورشی و شوراهای مردمی مقاومت، این صف را در سراسر ایران تشکیل دادهاند و افتخار بر شما که این صف را در نقاط مختلف جهان امتداد داده و میگویید مردم ایران برای مقاومت و سرنگونی باید بهرسمیت شناخته شوند».
۸۳ـ در تظاهرات واشنگتن، بیل ریچاردسون، نمایندۀ سابق آمریکا در سازمان ملل و وزیر انرژی در دولت بیل کلینتون، در سخنرانی خود گفت: «من بهمدت ده سال با شما بودهام. میخواهم بهعنوان یک آمریکایی در مورد قدرت این جنبش، بگویم. نظامی جدید در ایران لازم است و آن نظام، شما هستید، مجاهدین خلق ایران، شورای ملی مقاومت ایران، آلترناتیو هستند. چرا؟
اول، اینکه سازمانی است قدرتمند با توانمندی فراوان، تعهّد بسیار و قابلیتهای فراوان رهبری؛
دوم، یک رهبر برجسته و فراحزبی. خانم رجوی یک رهبر بزرگ است؛
سوم، برنامه. شما که اینجا گرد آمدهاید، خواسته شما چیست؟ خواسته شما یک ایران آزاد است. شما خواهان دموکراسی و حقوقبشر هستید...
جنبش شما خطرپذیر است. سازمان مجاهدین خلق خطر میپذیرد. در اروپا و آمریکا هدف قرار گرفته است. بهخاطر مردم و بهخاطر آزادی و بهخاطر دموکراسی خطر میپذیرد. با رژیم درمیافتد... آنچه که شما نمایندگی میکنید، آینده است».
برد شرمن، رئیس دموکرات زیرکمیته آسیا و اقیانوس آرام در کنگره آمریکا، گفت: «بسیار مسخره است که کشور بزرگی همانند ایران؛ کشوری که برای ما اولین اعلامیۀ حقوقبشر را به ارمغان آورد، حالا مجبور است تحت یک نظام سرکوبگر و غیردموکراتیک بهسر ببرد؛ رژیمی که اقدام به کشتن مردم میکند؛ رژیمی که دست به تجاوز بینالمللی میزند، با این هدف که افکار مردم را از فساد مالی خود منحرف کند. این وضعیت باید خاتمه یابد. این رژیمی است که به انجام اعدامهای جمعی مشهور است، روزنامهنگاران را زندانی و ترور میکند، به بنیادگرایی در سراسر منطقه سوخت میرساند. و ایرانیان ایستادهاند؛ آنهم بهرغم ریسک زیادی که برای خود بهجان خریدهاند. ما در همبستگی در کنار ایرانیان شجاع ایستادهایم؛ در مبارزه برای آغاز فصل جدیدی در تاریخ این کشور بزرگ. این فصل جدید، توسط ایرانیان نوشته خواهد شد، نه توسط آمریکاییان...».
تام مککلینتاک، نمایندۀ جمهوریخواه در کنگرۀ آمریکا، گفت: «هر چه دیکتاتوری آخوندها شدت پیدا کرده، عزم مقاومت در برابر آن هم جزمتر شده است... ما اینرا در رهایی رزمندگان آزادی مجاهدین از محاصره در عراق دیدهایم؛ ما این را در اقدام ۷۵نفر از همکاران من در مجلس نمایندگان دیدهایم که قطعنامه ۳۷۴ را مشترکاًً ارائه کردهاند.
این قطعنامه بر حمایت عمیق ما از خواسته مردم ایران برای یک جمهوری دموکراتیک، مبتنی بر جدایی دین و دولت و غیراتمی در ایران تأکید میکند... تمامی جهان آزاد شاهد نبرد شماست و تاریخ، پیروزی محتوم شما را پیشبینی میکند... رزمآوری و شجاعت شما تحسین و احترام مردمان سراسر جهان را برانگیخته، حتی در خلال مشکلات و خطرهای فعلی. شمایید که فصل بعدی تمدن انسانی را مینگارید... عاشقان و بهپا دارندگان آزادی در کشور ما و در سراسر جهان در کنار شما ایستادهاند».
پس از تظاهرات هموطنانمان در واشنگتن در ۳۱خرداد، مایک پنس، معاون رئیسجمهور آمریکا، در مصاحبه با تلویزیون «سی.بی.اس» گفت: «آنچه ما میخواهیم بکنیم این است که در کنار مردم ایران بایستیم. هزاران تن از آنها روز جمعه در مقابل کاخ سفید جمع شدند و دهها هزار تن از آنها سال گذشته به خیابانها در شهرهای سراسر ایران ریختند. ما میخواهیم در کنار آنها قرار بگیریم... » (تلویزیون «سی.بی.اس»، ۲تیر ۱۳۹۸).
۸۴ـ در تظاهرات برلین، که روز ۱۵تیر با گردهمایی در میدان براندنبورگ و راهپیمایی در خیابانهای برلین برگزارگردید، پارلمانترها و شخصیتهای آلمانی و پاتریک کندی از آمریکا سخنرانی کردند.
پاتریک کندی یادآوری کرد: «پدر فقید من، سناتور ادوارد کندی پیشتاز کنگره در اعمال تحریمها علیه آفریقای جنوبی و بهطور خاص رژیم آپارتاید در آفریقای جنوبی بود، و بسیاری افراد میگفتند، آیا این کار به مردم آفریقای جنوبی لطمه وارد نمیکند؟ وقتی نلسون ماندلا از زندان آزاد شد، او به دیدار پدر من آمد و به او گفت: ممنونم سناتور کندی، زیرا آن تحریمها ما را قادر ساختند که یک آفریقای جنوبی آزاد داشته باشیم.
من میخواهم یک ایران آزاد داشته باشیم و بههمین دلیل است که به اینجا آمدهام، درست همانطور که عموی فقیدم بیش از ۵۰سال پیش به اینجا آمد. ولی این بار من اینجا هستم که بگویم: "من ایرانی هستم"».
در تظاهرات و راهپیمایی ۲۹تیر در استکهلم که در آستانه سالگرد قیام ملی سی تیر و با گرامیداشت مصدّق بزرگ برگزار گردید، پارلمانترها و شخصیتهای سیاسی از سوئد و دیگر کشورهای اسکاندیناوی و همچنین خانم راما یاد، وزیر پیشین حقوقبشر فرانسه، سخنرانی کردند.
سخنرانیهای ۵رشته تظاهرات مجموعۀ آموزنده و ارزشمندی را تشکیل میدهند.
۸۵ـ تظاهرات و راهپیمایی در لندن در ۵مرداد، همزمان با سالگرد عملیات کبیر فروغ جاویدان در سال ۱۳۶۷ و سالگرد حملۀ وحشیانۀ مزدوران عراقی رژیم آخوندی به اشرف در ۶و ۷مرداد در اوج قیامهای مردم ایران در سال۱۳۸۸، برگزار گردید.
رئیسجمهور برگزیدۀ مقاومت در پیامش به تظاهرات لندن، آن را نقطۀ اوج سلسله تظاهرات ایران آزاد از بروکسل تا واشنگتن و برلین و استکهلم و تداوم گردهماییهای ۵روزه در اشرف۳توصیف کرد و با اشاره به اخبار جعلی رژیم با استفادۀ مجرمانه از نام سرکنسول فرانسه در اسراییل گفت: «رژیم دوباره زنجیر پاره کرد و این بار جعل اخبار دروغ و گمراهکننده را آنهم در نقش یک سرکنسول فرانسه به آنجا رساند که وزارتخارجه این کشور بیانیۀ رسمی تکذیب صادر کرد و توئیتر این حساب رژیمی را بست. رژیم بارها و به صد زبان گفته است که حتّی خامنهای خط قرمز نیست و تحمّل میکند. امّا کماکان مثل زمان قتلعام زندانیان در سال ۶۷، سرخترین و ممنوعترین نام، نام مجاهدین است. هویت و راه و رسمی که رژیم را، حتی در شکنجهگاهها و زندانهای ولایتفقیه وحشتزده میکند. خمینی فتوا بهقتلعام همۀ آنانی داد که "بر سر موضع" و هویت مجاهدی ایستادهاند. و آنان در پای چوبههای دار هم، مسعود را فریاد زدند. منتظری گفت با کشتن از بین نمیروند بلکه ترویج میشوند. بله، امروز ما شاهد این ترویج و گسترش هستیم؛ گسترش کانونهای شورشی و هزار اشرف».
اعضای هر دو مجلس عوام و اعیان انگلستان، اعضای پارلمان ایرلند، اعضای کانون وکلای انگلستان و ولز و دیگر شخصیتهای سیاسی و حامیان مقاومت در این تظاهرات سخنرانی کردند.
۸۶-اشرف۳ در آلبانی طی ۵روز از ۲۰تا ۲۴تیرماه شاهد سلسلهیی از گردهماییهای سالآنۀ مقاومت با حضور ۳۵۰تن از رهبران، قانونگذاران و شخصیتهای سیاسی از ۴۷کشور جهان بود.
-کنفرانس سیاست در قبال ایران و یک آلترناتیو معتبر، پنجشنبه ۲۰تیر؛
-بزرگداشت نبرد تاریخی مردم ایران برای آزادی، جمعه ۲۱تیر؛
-گردهمایی سالآنۀ مقاومت «ایران آزاد» در حمایت از قیام و مقاومت مردم ایران، شنبه ۲۲تیر؛
-کنفرانس جداگانۀ پارلمانترها و شخصیتهای اروپایی: محکومیت تروریسم و برنامۀ موشکی رژیم آخوندی، حمایت از مقاومت و قیام مردم ایران، یکشنبه ۲۳تیر؛
-همبستگی عربی/ اسلامی با مردم ایران و تنها جایگزین مستقل و دموکراتیک ـ سرنگونی رژیم آخوندها لازمۀ پایان جنگ و تروریسم در منطقه، یکشنبه ۲۳تیر؛
-کنفرانس بینالمللی پیشتازی زنان در مقاومت ایران، یکشنبه ۲۳تیر؛
-دادخواهی قتلعام ۶۷، محاکمۀ آمران و عاملان در دادگاه بینالمللی، دوشنبه ۲۴تیر.
- اعضای شورا و یاران مقاومت از کشورهای مختلف ضمن بازدید از اشرف۳و دیدار با مجاهدان اشرفی در همۀ این گردهماییها حضور داشتند. نشست جداگانۀ اعضای شورا در روز ۲۶تیر برگزار شد.
- قبل از گردهماییهای سالانه، در روز ۸تیر گردهمایی شخصیتهای اروپایی: رژیم آخوندی منبع جنگ و بیثباتی در منطقه، مقاومت ایران پیامآور صلح و آزادی با حضور خانم رجوی در اشرف۳برگزار شد.
۸۷ـ در گردهمایی «ایران آزاد» در اشرف۳ بیانیۀ هیأت آمریکایی تحت عنوان «سال ساکنان اشرف» توسط سناتور توریسلی با حضور هیأت دو حزبی آمریکایی قرائت و به رئیسجمهور منتخب شورا تقدیم شد. آنها در بیانیۀ خود اعلام کردند:
«اعضای مجاهدین خلق ایران، ساکن اشرف و لیبرتی در عراق از سال ۲۰۰۹تا ۲۰۱۶از سه حملۀ زمینی، ۵حمله موشکی، محرومیت از مایحتاج پایهیی زندگی (مانند غذا، آب و بهداشت مناسب) و ممانعت از دسترسی بهموقع به خدمات درمانی رنج بردند. ۱۶۸نفر جان خود را از دست دادند و ۱۴۸۷نفر زخمی شدند. برای تمامی آنچه که تحمّل کردند و برای تعهّد خللناپذیر به آزادی، عدالت و ایران دموکراتیک، نه تنها ستایش ما بلکه جایگاه خود را در تاریخ ایران و جهان کسب کردهاند. آنها اکنون در محل اقامت جدید خودشان، که بهدرستی اشرف۳نامگذاری شده است، از بسیاری از حامیان و مدافعانشان از سراسر جهان میزبانی میکنند.
ما طی سالیان برای انتقال امن و برقراری قول نقض شده در «استاتوی افراد حفاظتشده» کار کردهایم. اما این ساکنان اشرف بودند که بهرغم رنجها و وحشتی که توسط حکومتهای ایران و عراق بر آنها اعمال شد، پایداری پیشه کردند. آنها ارادۀ قوی خود را به نمایش گذاشتند و به جهان نشان دادند افراد متعهّد به اصول دموکراتیک به چه چیزی میتوانند دست پیدا کنند. این اصول دموکراتیک به برگرداندن ایران به صاحبان حقیقیاش، مردم آن کشور، اولویت میبخشد.
ابزارهای قدرت دولت، توسط افراطیون مذهبی، که مردم ایران و سایرین در سراسر منطقه را به انقیاد درآوردهاند، قبضه شده است. این افراطیون مذهبی حامیان شمارۀ یک تروریسم دولتی شدهاند.
مجاهدین خلق و ائتلاف شورای ملی مقاومت ایران متعهّد به ایجاد یک جایگزین دموکراتیک در مقابل رژیم کنونی در ایران هستند. بنیاد این تعهّد برنامۀ ده مادهیی معرّفی شده توسط خانم مریم رجوی، رئیسجمهور منتخب شورای ملی مقاومت ایران است.
هیچکس هوشیارانهتر از خانم رجوی برای انتقال امن ساکنان به خارج از عراق کار نکرده است. خانم رجوی تلاشهای جهانی انتقال را رهبری کرد.
ساکنان این کمپها همچنین تعهّدات قهرمانانهیی را نسبت به یک دیگر بهنمایش گذاشتند. با پذیرش ریسک از دست دادن جان، آنها در حملات موشکی و زیر آتش سلاحها، همیشه کمک کردند تا زخمیها را به نقطۀ امن برسانند؛ همان چیزی که آنها دقیقاً در حال حاضر تلاش میکنند برای همۀ شهروندان ایران انجام دهند. آنها میدانند که هموطنانشان توسط یک رژیم بیرحم زندانی، شکنجه و اعدام میشوند. مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت ایران مصمّم هستند در ایران محیطی ایجاد کنند که یک دولت متعهّد به بهبود زندگی مردم ایران برپا شود و نه حکومتی که مردم ایران را استثمار کند.
حکومت بنیاد گرای ایران بیش از هر سازمان دیگری در جهان از مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران وحشت دارد. روزهای این رژیم به شمارش افتاده و هر روز رقم آن کوچکتر میشود.
شورای ملی مقاومت ایران متعهّد به کسب قدرت در ایران نیست، بلکه متعهّد به کسب دموکراسی برای همۀ مردم ایران است که بر اساس همان چهار اصل آزادی مدوّن شده توسط فرانکلین روزولت است: آزادی بیان، آزادی عبادت، آزادی از تنگدستی و آزادی از ترس.
بهرغم تلاشهای حکومت ایران برای بیاعتبار کردن مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت ایران، حقیقت در مورد این رژیم در سراسر جهان در حال آشکار شدن است. هیچ کجا این حقیقت بیشتر از خارج شدن نامگذاری غلط مجاهدین از لیست سازمانهای تروریستی خارجی آمریکا و جایگزین کردن آن با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رژیم ایران، بارز نیست.
اشرف۳ بیانگر آن چیزی است که میتواند در ایران ساخته شود.
در اشرف نخستین، ساکنان از صحرای عراق یک شهر ساختند.
اکنون ساکنان در اشرف۳ یک شهر مدرن در تپههای آلبانی برپا کردهاند.
زمانی که افراطیون مذهبی در تهران از قدرت خلع شوند، این کیفیت از زندگی برای مردم ایران در دسترس خواهد بود.
در ماه ژوئن در واشنگتن هزاران نفر از هواداران شورای ملی مقاومت ایران و مجاهدین خلق تجمّع کردند تا برای تغییر رژیم فراخوان بدهند. رشد مشابهی از همین حمایت در سراسر ایالات متحده، کانادا، اروپا و بهخصوص در ایران مشاهده میشود.
تاریخ در طرف مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت ایران است.
وقتی تاریخ آینده نوشته میشود، فصل ویژهیی به پایداری و وفای مجاهدین، که در عراق بودند و اکنون در آلبانی هستند، اختصاص خواهد یافت. ما به همۀ همکارانمان در سراسر جهان فراخوان میدهیم سال ۲۰۱۹ را "سال ساکنان اشرف" بشناسند».
امضاکنندگان: جیمز جونز، نیوت گینگریچ، رودی جولیانی، جوزف لیبرمن، بیل ریچاردسون، فرانسیس تاونزند، لیندا چاوز، تام ریج، مایکل موکیزی، رابرت جوزف، لوییس فری، جرج کیسی، جیمز کانوی، دیوید دپتولا، چاک والد، کنت بلکول، مارک گینزبرگ، لینکلن بلومفیلد، میچل ریس، رابرت توریسلی، پاتریک کندی، جان سانو، یوجین سولیوان، آلن درشوویتز، جان سیرافیسی، دیوید فیلیپس، توماس کنتول، لئو مککلاسکی، وسلی مارتین، گری مورش، بروس مککولم، ایوان ساشا شیهان، ریموند تنتر.
۸۸ـ در گردهمایی «ایران آزاد»، خانم رجوی گفت: «۴۰سال حکومت آخوندها برای مردم ایران مترادفِ قتلعام همهجانبه است. از چند صد اعدام شبانه در زندان اوین و قتلعام زندانیان سیاسی در دهۀ اول این رژیم، تا قتلعام تولید و اقتصاد، محیط زیست، فرهنگ و هنر و تمدّن ایران.
فاشیسم دینی حالا به انتهای راه رسیده است... حکومت آخوندها نه راه پیش دارد و نه راه پس! نه ظرفیت مذاکره و دست برداشتن از تروریسم و دخالتهای منطقهیی دارد و نه میدان حرکتی به بزرگی مماشات... بهلحاظ داخلی، انقباض و سرکوب و شیطانسازی و تروریسم علیه این مقاومت بهعنوان خطر و دشمن اصلی؛ مقاومتی که خواستار تغییر رژیم و جایگزینکردن حاکمیت ولایتفقیه با حاکمیت مردم و رأی مردم است...
بهلحاظ بینالمللی، آخوندها روی بیعملی و تحمّل جامعۀ بینالمللی حساب باز کردهاند و روی اینکه عملیات تروریستی و جنگافروزی در کشورهای منطقه، دست کم تا انتخابات آمریکا چندان قیمتی برای آنها نخواهد داشت. میگویند: ۱۶ماه دیگر صبر میکنیم، شاید آمریکا رئیسجمهور دیگری داشته باشد و بتوان با او دوباره به همان "اَبـر امتیازات" در توافق اتمی دست یافت!
این رژیم میخواهد با ایجاد تنش، جامعۀ بینالمللی را پس بزند؛ میخواهد با گرد و خاک و آشوب، بحران سرنگونی را پنهان کند؛ میخواهد دوباره سیاست استمالت را جایگزین قاطعیت کند، و میخواهد ترس و وحشت بسیجیها و پاسدارانش را مهار و تعادل درونی رژیم را حفظ کند...
حالا پردهها یکی بعد از دیگری کنار میرود. همه بهروشنی میبینند که منشأ جنگ و جنگافروزی، ولایتفقیه است همچنانکه مقاومت ایران از اوّل میگفت نبرد با این رژیم، خشکاندن سرچشمۀ جنگ و آشوب و عین صلحخواهی است.
روزگاری مدافعان رژیم میگفتند اگر آخوندها سرنگون شوند ایران دچار جنگ و آشوب و تجزیه میشود. حالا همه میبینند که تا این رژیم سرنگون نشود، جنگ و بحران در منطقه ادامه دارد و تشدید میشود. بنابراین هرکس که برای ایران، آزادی میخواهد؛ هرکس که میخواهد ایران را از ویرانی و نابهسامانی نجات دهد و هرکس که برای منطقه و جهان صلح و ثبات میخواهد باید برای سرنگونی رژیم آخوندی بهپاخیزد».
خانم رجوی همچنین خاطرنشان کرد: «مماشاتگران میخواهند قاطعیت در مقابل این رژیم را معادل جنگطلبی جلوه دهند، امّا این یک فریب بزرگ است. هر گونه فرصت دادن به آخوندها فقط منجر به جریتر شدن آنها میشود و راه آنها را باید بست...
مقاومت ایران از ۴دهه پیش با درک عمیق از ماهیت رژیم ولایتفقیه، بر اصلاحناپذیری و ضرورت سرنگونی و تغییر آن پافشاری کرده است؛ بر خطرات این رژیم برای صلح و آرامش در منطقه و جهان تأکید کرده و خواستار تحریم همهجانبۀ فاشیسم دینی شده است.
بهراستی اگر افشای ماهیت ارتجاعی خمینی و آخوندها نبود؛ اگر رنج و رزم و خون مجاهدین در نبرد با پاسداران و گشتاپوی آخوندها نبود؛ اگر ریختن زهر آتشبس به حلقوم خمینی نبود؛ و اگر ایستادگی مجاهدین بر سر مواضعشان به بهای قتلعام نبود؛
اگر پایداری در اشرف و لیبرتی نبود؛
اگر ۶۵بار محکومیت رژیم آخوندها در ملل متّحد بهخاطر نقض حقوقبشر نبود؛ اگر نبود کتابها و اسناد روشنگر این مقاومت؛
اگر افشای تروریسم پاسداران، بهخصوص افشای اسامی ۳۲هزار مزدبگیر نیروی قدس در عراق نبود؛ اگر نبود افشای پروژهها و تأسیسات پنهان اتمی رژیم در نطنز و اراک؛
و اگر مقاومت ایران با بیش از ۱۰۰رشته افشاگری دقیق و مستند در ربع قرن، جهان را نسبت به بمبسازی پنهانی آخوندها بیدار و هوشیار نکرده بود، امروز وضعیت بهکلّی متفاوت بود. آخوندهای بمب بهدست، امپراتوری و خلافت مورد نظر خود را برپا و تثبیت کرده بودند. البته قیمت را به تمام و کمال مردم و مقاومت ایران پرداختند، و الّا هرگز موجبات لیستگذاری و تحریم این رژیم فراهم نمیشد.
امروز بر سر مسألۀ ایران دو جبهه در برابر هم صفآرایی کردهاند: یکی، رژیمی است که به بنبست رسیده و دیگری، مردم و مقاومتی که برای آزادی مبارزه میکنند. بله، آلترناتیوی وجود دارد که میخواهد از مسیر کانونهای شورشی، شهرهای شورشی و ارتش آزادی به مقصد آزادی برسد. این آلترناتیو قادر است یک جمهوری دموکراتیک و کثرتگرا مبتنی بر جدایی دین و دولت، برابری زن و مرد و خودمختاری ملیتها و یک ایران غیراتمی برقرار کند.
شورای ملی مقاومت از طرحها و برنامههای مشخّص برخوردار است، بهیمن سازمان یافتگی و انسجامش، قادر به جایگزینی این رژیم و قادر به انتقال آرام قدرت به نمایندگان منتخب مردم ایران است».
۸۹ـ رودی جولیانی در گردهمایی «ایران آزاد» در اشرف در یک سخنرانی تکاندهنده با مروری در تاریخچۀ رویارویی مقاومت ایران با دیکتاتوری آخوندها به رویکرد جامعۀ جهانی در قبال مسأله ایران پرداخت.
جولیانی گفت: «مسعود رجوی از همپیمانی با خمینی امتناع کرد. او رو در روی خمینی گفت: نه! من با تو همپیمان نخواهم شد. من ملّتم را به یک مستبدّ تسلیم نخواهم کرد؛ مستبدّی که خود را با ظاهر یک رهبر مذهبی ارائه میکند؛ قاتلی که دستش بهخون صدها هزار نفر آغشته است و از مذهب سوءاستفاده میکند.
اکنون من خامنهای و روحانی را متّهم میکنم و تمام دنبالهروهای آنها را متّهم میکنم؛ من آنها را به کشتار متهم میکنم؛ نه فقط کشتار، بلکه کشتار جمعی، جنایات علیه بشریت. چگونه میتوان این را تحمّل کرد و بعد در آینه به چهره خود نگاه کرد؟ چگونه میتوان این را تحمّل کرد؟ ۴۰سال کشتار جمعی؛ ۴۰سال جنایات علیه بشریت.
قرار بود کشورهای ما از آزادی و دموکراسی و شرافت دفاع کنند. اگر کشورهایمان در برابر این وضعیت نایستادهاند، باید شرم کنیم. در اینجا وسط وجود ندارد... زمان پایان دادن به این بیاعتنایی ننگین فرا رسیده است. هیچ ملاحظۀ محدودکنندهیی در قبال کشتار وجود ندارد... کسانی که ۳۰هزار نفر را در سال ۱۹۸۸(۶۷) بهقتل رساندند، باید شناسایی و محاکمه شوند... نمیتوان اینرا تحمّل کرد و در عینحال آزادی و شرافت و دموکراسی را برای کشورهای خود حفظ کرد...
وقتی به آزادی متعهّد هستید و زندگی خود را وقف آزادی مردمتان میکنید، میگویند که عضو یک فرقه هستید. شاید آنها که اتّهام میزنند بیش از این تشخیص نمیدهند. چون آنقدر آلوده و حریص شدهاند که دیگر آرمانگرایی و شرافت و غرور را تشخیص نمیدهند. بگذارید بهروشنی بگوییم: من آن شب زمان زیادی را با اشرفیها گذراندم. اینها افرادی متعهّد بهآزادی هستند، و اگر فکر میکنید این یک فرقه است معلوم میشود که خودتان یک مشکلی دارید؛ کمبودی در روح و روان انسانیتان وجود دارد.
اگر در ایران حمایت ندارند، پس چرا آخوندها ۴۰سال دست به کشتار آنها زدهاند؟ در این صورت آدمهای مناسبتری را برای کشتار پیدا میکردند... من و همکارانم، که تا لحظاتی دیگر اینجا (روی سن) خواهند بود، در آمریکا همیشه مورد حمله هستیم. حرفهای وحشتناکی در موردمان میزنند و اینکه چرا این کار را میکنیم. ما این کارها را به یک دلیل ساده انجام میدهیم. زیرا ما عاشق آزادی هستیم و نمیتوانیم به کسانی پشت کنیم که اینطور با آنها رفتار شده است؛ نمیتوانیم به وضعیتی پشت کنیم که ممکن است برای آنها و برای جهان فاجعهبار باشد. ولی انواع و اقسام انگیزههای وحشتناک را به ما نسبت میدهند. میدانید جوابشان را چه میدهم؟ میگویم: ادامه بدهید. من اینرا بهعنوان یک مدال افتخار برای خود تلقّی میکنم. من از آزادی حمایت میکنم و شما از سرکوب؛ من از دموکراسی حمایت میکنم و شما از یک دیکتاتوری؛ من از انسانهای شرافتمند حمایت میکنم که ارزش حکومتی شرافتمند را مطرح میکنند و شما از قاتلان کشتار جمعی حمایت میکنید.
ما بسیار زودتر از آنچه آن بدگمانها باور دارند در تهران خواهیم بود. جشن خود را خیلی زودتر از آنچه آنها باور دارند برگزار خواهیم کرد. میدانید چرا؟ حاضر، حاضر، حاضر! ما آمادهایم. از سر راهمان کنار بروید».
۹۰ـ سناتور لیبرمن در سخنرانیش خطاب به رزمندگان اشرف گفت: «ما به یک روز جدید آزادی در ایران نزدیک میشویم. این روز نو در گام اوّل با آزادی اشرفیها در جریان ساختن معجزهآسای این جامعه در آلبانی نمایندگی میشود. حال به این لحظه باشکوه رسیدهایم. شما رنج کشیدید؛ شما کوتاه نیامدید؛ شما تسلیم نشدید؛ ولی دقیقاً در کنار شما، شورای ملی مقاومت ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران، بهرهبری خانم مریم رجوی قرار داشت. آنها برای شما از هیچچیز فروگذار نکردند... حالا که شما اینجا هستید، شورای ملی مقاومت ایران و مجاهدین میتوانند تمام توجه و انرژی خود را در روی زمین، در صحنه نبرد برای آزادی ایران متمرکز کنند. کانونهای شورشی روز بهروز گسترش مییابند. همچنانکه رژیم روز بهروز ضعیفتر میشود...
حالا چیز جدید و متفاوتی رخ داده است. آنچه که میخواهم بگویم، بهعنوان یک دموکرات میگویم؛ بهعنوان کسی میگویم که در سال۲۰۱۶به دونالد ترامپ رأی نداده است و بههمین دلیل امیدوارم باور کنید که با تمام صداقتم میگویم: اقدامات پرزیدنت ترامپ قهرمانانه و تاریخی بوده است؛ چه در رابطه با درهمشکستن توافق اتمی با رژیم ایران و چه اِعمال تحریمها علیه حکومت ایران.
اتّهامات سخیف و بیپایۀ تروریسم علیه مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران، اکنون بهجای واقعی خود راه برده است. امروز، این سپاه پاسداران است که بهوضوح بهعنوان یک سازمان تروریستی شناخته و نامگذاری شده است و این عین واقعیت است...
البته کسانی خواهند بود، بهویژه در این لحظات، که از سازش با رژیم ایران دفاع کنند. آنها میگویند سرنگونکردن چنین رژیمی ممکن نیست. آنها از استمالت دفاع خواهند کرد و ما میدانیم که استمالت چمبرلین در برابر هیتلر در اروپا در دهه۱۹۳۰، جنگ جهانی دوم را با میلیونها کشته بهبار آورد.
پس، به اهل استمالت گوش نکنید؛ به سازشکاران گوش نکنید؛ به بدبینان گوش نکنید. همین بدبینان در زمان انقلاب ضداستعماری آمریکا هم، همین حرفها را میزدند. آن هم به گروهی از خواهران و برادران که شجاعت اعلام آزادی از استعمار انگلستان را داشتند. در آن زمان بریتانیا از بزرگترین امپراتوریهای جهان بود. ولی آنها به سازشکاران و مماشاتگران و بدبینان گوش نکردند. آنها به یکدیگر پیوستند و آزادی را بهدست آوردند. درست همانطور که شما آزادی را بهدست خواهید آورد. ما هم در این آرمان تاریخی به شمامیپیوندیم.
تاریخ در طرف شماست. دست آخر، آزادی و عدالت و حق همواره پیروز میشوند و این همان چیزی است که شورای ملی مقاومت ایران و سازمان مجاهدین خلق ایران نمایندگی میکنند...
-در نگاه به تاریخچۀ این جنبش، نکته قابل توجّه این است که شما، هم با دیکتاتوری شاه جنگیدید و هم در برابر دیکتاتوری آخوندها ایستادید، زیرا هدفی که به آن چشم دوختهاید آزادی و حقوقبشر است. اشرف۳، بهترین گواه این حقیقت است که این جنبش، آلترناتیو معتبر علیه رژیم را نمایندگی میکند.
- زمان قاطعیت علیه این رژیم فرا رسیده است؛ زمان ایستادن در کنار مردم ایران فرا رسیده است؛ زمان ایستادن برای آزادی مردم؛ زمان روی کار آوردن حکومتی در ایران فرا رسیده که نافی ادّعاهای رهبری موروثی یا مذهبی باشد. مردم ایران شایستۀ حکومتی هستند که به آنها پاسخگو باشد؛ حاکمیت مردم، توسّط مردم و برای مردم. و همراه با هم، بله ما میتوانیم. ما آماده هستیم: حاضر، حاضر، حاضر!»
۹۱ـ سایر سخنرانان گردهمایی نیز، که برای نخستین بار با رزمندگان اشرف پس از انتقال آنها روبهرو میشدند، سخنرانیهای ویژهیی ایراد کردند که نقل همۀ آنها در این بیانیه نمیگنجد و صرفاً به ذکر نمونههایی اکتفا میکنیم.
ـ استفن هارپر، نخستوزیر کانادا در فاصله سالهای ۲۰۰۶تا ۲۰۱۵، گفت: «...بهطور غمانگیز و خطرناکی، برخی در جهان تلاش دارند با این رژیم مماشات کنند. آنها ادّعا میکنند که میخواهند با میانهروها در این رژیم ارتباط برقرار کنند.
دوستان، آیا ما واقعاً فاقد این هوشمندی هستیم که باور کنیم کسی و یا حتّی یک فرد بالای چنین رژیم افراطگرا، افراطی، بیرحم و کینهتوزی، اصلاً میتواند یک میانهرو باشد؟ مضحک است! سیاستِ درست و تنها سیاست واقعگرایانه، قاطعیت و قدرت است. تحریمها را اعمال کنید، نفت آنرا بایکوت کنید، آنرا و نهادهایش را بهعنوان سازمانهای تروریستی لیستگذاری کنید و همان کاری را بکنید که دولت من در کانادا انجام داد: سفارتخانههای آن را در سراسر جهان ببندید... امروز من، همانند سال گذشته، از سوی بسیاری از کاناداییها به شما ملحق شدهام. هم از سوی آنهایی که از دولت من حمایت میکردند و هم آنهایی که با دولت من مخالف بودند؛ ولی همگی بهطور متّحد از آرزوهای شما برای یک ایران جدید و بهتر حمایت میکنند و این کاناداییها، فقط نمونۀ کوچکی از میلیونها نفر با حسننیت و با شهامت در کانادا و میلیاردها نفر مشابه آنها در سراسر جهان هستند که در آمال و آرزوهای شما برای یک ایران جدید شریکند؛ ایرانی که بر اساس نیازهای مردم خودش به جلو حرکت کند و ریشه در بهترین (داراییهای) فرهنگ خودش در تاریخ دارد. این ایران جدید در راه است و ایرانی خواهد بود که آزادانه و با افتخار در میان ملتهای جهان خواهد ایستاد؛ ایرانی خواهد بود که تلاشهای شما به آن الهام بخشیده است. پس به نبرد ادامه بدهید. حاضر، حاضر، حاضر!».
ـ از فرانسه، برنارد کوشنر، وزیر خارجۀ پیشین، گفت: «آمدن به اشرف۳واقعاً یک پاداش بود برای افرادی که از شما حمایت میکنند و برای شما که حامی مردم خودتان هستید. اکنون با این گام جدید روبهرو هستیم، این سرفصل جدید، این دوران جدید. دوران آزادی در ایران... من با آقای جولیانی موافق هستم. این تصوّر واقعیت ندارد که مردم ایران از آخوندها حمایت میکنند. او فهرستی از قاتلان به ما ارائه داد؛ او آنها را قاتل نامید و درست گفت؛ آنها قاتل هستند؛ آنها هستند که بنزین بر روی آتش خاورمیانه میریزند؛ آنها در مرکز و منشأ همۀ حملات تروریستی هستند. ما علیه مذهب نیستیم. ولی علیه بهکارگیری مذهب برای کشتن مردم هستیم. ما مطلقاً علیه این دموکراسی دروغین هستیم و علیه کشتن و شکنجه کردن. و همه این کارها را بهنام دین انجام میدهند. دین چیز کاملاً متفاوتی است...
بسیار متأسّفم که فرصت کافی نداشتم تا بهقدر کافی عمق تحسین خودم را نسبت به خانم مریم رجوی بیان کنم. شما مصمّم هستید، شما پایدار هستید، شما یک الگوی خارقالعاده برای زنان جهان هستید... اجازه بدهید بگویم که برابری بین زنان ایرانی و مردان ایرانی یک کلمه انقلابی شگفتیآور است... ما کاملاً با شما هستیم و از چنین برنامۀ خارقالعادهیی حمایت میکنیم».
ـ از فرانسه، دو وزیر پیشین: خانمها میشل آلیوماری (وزیر ارشد و وزیر خارجه و دفاع) و راما یاد (وزیر حقوق بشر) نیر در این گردهمایی سخنرانی کردند.
همچنین هیأت منتخبان و شهرداران فرانسوی به ریاست شهردار منطقه اوّل پاریس، ژان فرانسوا لوگاره، در گردهمایی «ایران آزاد» شرکت داشتند. آقای لوگاره منطقۀ یک پاریس را بهعنوان «شهر خواهر» اشرف۳اعلام نمود و لوح امضاشدۀ رسمی در این خصوص را به خانم زهره اخیانی اهداکرد. متعاقباً، تلویزیون کانال ۳فرانسه در ۱۹ژوئیه ۲۰۱۹گزارش کرد: «در یک اقدام بسیار سیاسی، شهردار منطقۀ یک پاریس، ژان فرانسوا لوگاره، اخیراً اعلام سمبلیک خواهری منطقۀ یک پاریس را با شهری در آلبانی به نام "اشرف۳" به امضا رساند. همۀ ساکنان اشرف ایرانی و در واقع مجاهدین خلق، سرسختترین مخالفان رژیم ایران، هستند... اشرف۳فقط طی یک سال از خاک برخاسته است و توسط مخالفان رژیم آخوندها بر روی زمین دست نخوردهیی نزدیک تیرانا ساخته شده است». لوگاره گفت: «از طریق این پیمان خواهری در این روز ما رسماً اعلام میکنیم که مقاومت علیه استبداد و همۀ تهدیدها علیه این ارزشها یک حق خدشهناپذیر و غیرقابل مذاکره است... در شهری هستیم که قلبش میتپد و تبلور امید به جایگزینی و آلترناتیو در ایران است و این آن چیزی است که میخواهیم از آن قدردانی و تشویق کنیم».
۹۲-از آلمان، ادوارد لینتنر، معاون پیشین وزیر کشور، گفت: «در آلمان ادارۀ حراست از قانون اساسی در گزارش اخیر خود هشدار داد که مأموران وزارت اطلاعات (رژیم) ایران در اروپا نه تنها جاسوسی میکنند، بلکه دست به اقدامات تروریستی هم میزنند و مقرّ اصلی این مأموران در خاک آلمان طبق این گزارش در سفارت (رژیم) ایران در برلین است. همچنین سال قبل یک دیپلمات رژیم ایران مستقر در اتریش در آلمان دستگیر شد، بعد از اینکه با سوءاستفاده از پوشش دیپلماتیک خود یک بمب را از آلمان عبور داد و به دست تروریستها رساند. هدف مأموریت آنها سوءقصد علیه گردهمایی بزرگ جنبش شما شورای ملی مقاومت در پاریس بود؛ همان گردهمایی که خود من هم در آن شرکت داشتم... یک اقدام درست این است که وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران را رسماً در لیست سازمانهای تروریستی قرار بدهیم. من فکر میکنم که این کار یک پاسخ مناسب به این شرایط است».
ـ از انگلستان، دکتر متیو آفورد، نمایندۀ برجستۀ پارلمان، گفت: «من افتخار میکنم که بخشی از یک تلاش موفقیتآمیزِ چند حزبی در دولت بریتانیا هستم تا امنیت شما و استقرار شما را در اینجا کسب کنیم. امروز، شما اشرفیها و جنبش مقاومت به رهبری خانم رجوی در جبهۀ مقدّم نبرد برای یک ایران آزاد و دموکراتیک هستید؛ شما مشعل و نور امید میلیونها نفر از مردم سرکوب شده در ایران هستید و به این خاطر، ما متشکریم. من و همکارانم در پارلمان بریتانیا در یک تلاش چندحزبی، مُصرّانه از دولت خودمان خواستهایم که سپاه پاسداران را بهعنوان یک سازمان تروریستی نامگذاری کند. به همین دلیل است که من از تحریمهای آمریکا علیه ولیفقیه حمایت کرده و مصرّانه از دولت خودمان میخواهم که در پیروی از این امر تعداد بیشتری از افراد و مقامات رژیم را بهخاطر نقض حقوقبشر در ایران در لیست تحریمها قرار دهد. من میتوانم به شما اطمینان بدهم که آرمان حقوقبشر، آزادی و دموکراسی در ایران از حمایت گستردهیی در میان همۀ همکارانم در هر دو مجلس، برخوردار است».
۹۳ـ سالی بریشا، رئیسجمهور و نخستوزیر پیشین آلبانی، گفت: «جای افتخار و خوشوقتی بزرگی است که من به شما درود بفرستم؛ به کسانی که چندین دهه است برای آزادی و حقوقبشر در کشورشان مبارزه میکنند؛ کسانی که با مشکلات فوقالعادهیی مواجهند، امّا ایستادهاند. شما برای هر انسانی، با مواضع و با نبردتان، تماماً الهام میبخشید... مأموریت و نقش شما ملی و بینالمللی است. من خوشحالم که از مدتها پیش تصمیم درستی [درباره آمدن مجاهدین به آلبانی] گرفتم. دیدید که کشور من سفیر رژیم ایران را اخراج کرد. آلبانی باید تمام نمایندگان رسمی آخوندها را اخراج کند و این کار را خواهد کرد. این شما هستید که در این کشور، ایران را نمایندگی میکنید. من بارها در بارۀ برنامۀ ۱۰مادهیی خانم رجوی فکر کردهام. این برنامهیی است الهامگرفته از آرمانهای صد هزار شهید شما؛ برنامهیی است مبتنی بر ارزشهای جهانشمول، که کشورها و جوامع را به آزادی و بزرگی میرساند؛ برنامهیی است که ایران را تبدیل به یک کشور با عظمت و دوست بزرگی برای ملتهای آزاد خواهد کرد. قطعاً من بهطور کامل از آن حمایت میکنم و متقاعد هستم که شما پیروز خواهید شد. آخوندها نشان دادهاند که هیچ ایمان و اصولی ندارند، آنها نظم جهان را مختل و امنیّت منطقه را تهدید میکنند. از یک طرف، امضا میدهند که غنیسازی اورانیوم را متوقّف کنند، امّا از طرف دیگر، ظرفیّت موشکی خود را افزایش میدهند تا کشورهای آزاد را تهدید کنند. پس دیر یا زود به آنچه سزاوارش هستند، خواهند رسید. هرگز خلافت آخوندها در منطقه و در جهان پیروز نخواهد شد».
ـ پاندلی مایکو، وزیر دولت آلبانی و نخستوزیر پیشین، گفت: «شما مطّلعید که اخیراً سیاستمداران آلبانیایی درگیر بحثهای سختی با هم بودند. بعضی اوقات خیلی سخت، امّا در موضوع بودن شما در اینجا هیچ بحثی نیست... چرا که شما در ایمان آلبانیاییها هستید و این سنّت ماست... سفیر رژیم ایران و معاونش با لگد بیرون انداخته شدند... مجاهدین دوستان ما هستند. این دلیلی است که ما همه با هم هستیم... چرا که شما ما را مفتخر کردید با ساختن شهر زیبای اشرف۳، که به مانند یک مؤسّسۀ دوستی راستین بین ماست. امیدوارم که بهزودی به تهران برای دیدن شما بیاییم».
ـ فاتمیر مدیو، رئیس حزب جمهوریخواه آلبانی و وزیر دفاع پیشین، گفت: «من میخواهم از سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت، که دوستان را از سراسر جهان به اینجا در آلبانی آوردند، تشکّر کنم... سال گذشته دولت آلبانی، سفیر رژیم ایران و معاون او را اخراج کرد و تعدادی دیگر دستگیر شدند، بهخاطر اینکه آنها طرح یک حملۀ تروریستی را علیه ساکنان اشرف۳داشتند، در زمانی که شهردار جولیانی از ما خواسته بود برای صحبت در مورد آیندۀ ایران جمع شویم. آنها از انجام هر کاری که بتوانند، دست بر نخواهند داشت. برای اینکه مشکلات و مسائلی برای ساکنان اینجا بهوجود بیاورند. آنها از طریق رسانهها اقدام میکنند و هم با عملکردهایشان. امّا ما با هم مقابل آنها خواهیم ایستاد و متوقّفشان خواهیم کرد. ما بایستی تروریست و کشور حامی تروریسم را با نامی که شایستهاش هستند، بنامیم. اینجا در آلبانی ما اختلافات سیاسی خودمان را داریم، همانطور که آقای مایکو اشاره کرد. ما درگیریهای روزانه خودمان را بر سر سیاست داریم، امّا ما بر سر هدف شما و حمایت از شما برای ایران آزاد متّحد هستیم».
۹۴- بهدنبال سلسله تظاهرات مقاومت ایران و گردهماییهای ۵روزه در آلبانی، دستگاههای تبلیغاتی و امام جمعههای خامنهای، وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران به تکاپو افتاده و با یاوهگویی و هرزه درایی، بیهوده کوشیدند آب رفته را به جوی برگردانند.
در یک نمونۀ منحصر بهفرد، که منتهای حِقد و کین و درماندگی رژیم را نشان میدهد، سپاه پاسداران در یک خبر سراپا دروغ در روز اوّل مرداد ۱۳۹۸ اعلام کرد: پیر کوشارد «یک دیپلمات فرانسوی مقیم اسرائیل» در یک رشته توئیت از سفر خانم مریم رجوی به اسراییل «با هدف دیدار با بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر این رژیم و رئیس سازمان جاسوسی موساد، خبر داد». خبرگزاری پاسداران افزود: «این سفر که با وساطت جولیانی و با هماهنگی "بواز رادکین"، سفیر اسراییل در آلبانی، انجام شده است، ارتباط مستقیم با همکاری بین سازمان مجاهدین خلق و سازمان اطلاعاتی اسراییل (موساد) دارد».
از این پیشتر در ۲۶تیر فردی که در حساب توئیتری، خود را سرکنسول فرانسه در بیت المقدّس معرّفی میکرد، در ۵رشته توئیت، جزئیاتی از این سفر موهوم را ردیف کرده بود. امّا با ناشیگری در همان توئیت اوّل خود را لو داده و نوشته بود: خبر را «از طرف یک همکار سابق، که در تهران با او کار میکردم دریافت کردم».
اما این بار، خبرسازی دروغین رژیم به قدری مفتضح بود که بهسرعت در عرض چند ساعت بر سر رژیم و دستگاه اطلاعاتی و امنیتی آن خراب شد و توئیتر، حساب پیر کوشارد را بست. سپس وزارت خارجۀ فرانسه اطلاعیۀ رسمی کنسولگری فرانسه در اورشلیم را تحت عنوان «حساب توئیتری قلّابی از سوی سرکنسول فرانسه در بیت المقدس» منتشر و اعلام کرد: «سرکنسول فرانسه در بیتالمقدس آقای پیر کوشارد سوژه یک دزدی هویت در شبکۀ اجتماعی توئیتر واقع شده است... ».
سایت قدس فلسطین نیز به نقل از یک کانال عبری نوشت: حسابی که در توئیتر «خبر دیدار رهبر اپوزیسیون ایران مریم رجوی را از اسراییل منتشر کرده، جعلی است. روشن شده که این حساب هیچ ربطی به هیچ مسئول فرانسوی ندارد. بعد از تحقیقات مشخّص شده که این حساب مربوط به اطلاعات ایران بوده و هدفش ترویج اخبار دروغ در کادر جنگ روانی (رژیم) ایران علیه اپوزیسیون است...».
روزنامۀ لوموند در ۲۵ژوئیه (سوم مرداد) در بارۀ جعل هویت سرکنسول فرانسه با ذکر جزئیات و ذیل سوتیتر «راهزنی انفورماتیک و اطلاعات گمراه کننده» نوشت: «در نگاه اوّل، تمام ظواهر حساب توئیتر منسوب به آقای کوشار واقعی بهنظر میرسد. یک منبع دیپلماتیک با لحنی طنزآلود میگوید: "محتویات بسیار معمولی مربوط به فعالیتهای رسمی وی و فاقد هر گونه جذابیّت". این حساب در دسامبر ۲۰۱۳، یعنی سه سال پیش از ورود آقای کوشار به محل مأموریت جدید خود، ایجاد شده بوده است. پس نام کنسول جدید احتمالاً در همین اواخر و پس از آن که این حساب هدف راهزنی قرار گرفته، بر آن افزوده شده است. اخبار نادری که گاه در این حساب درج میشده، به زبان انگلیسی و دربارۀ مسابقات بیس بال بوده است. امّا محتویات آن در ماه مه گذشته تغییر کرد. نوشتهها سیاسیتر شد و از زبان فرانسه استفاده گردید. برخی کارشناسان امضای [رژیم] تهران را در این ماجرا میبینند. اوحد زایدنبرگ، تحلیلگر متخصّص اطلاعات مجازی، میگوید: "می دانیم که [رژیم] ایران از دو سال پیش سرمایهگذاری هنگفتی در عملیات راهزنی سایبری و پخش اطلاعات گمراهکننده انجام داده است... یکی از تکنیکها عبارت است از جعل حسابِ یک مقام خارجی برای پخش اخبار و اطلاعاتی به سود رژیم ایران... پروفایل کنسول فرانسه میتواند به ساختار بزرگ تری وابسته باشد که شامل صدها حساب مجعول است". عملیات جعل پیرامون حساب پیر کوشار یادآور عملیات اعمال نفوذ بهمراتب گستردهتری است که در ماه مه گذشته در توئیتر و فیسبوک کشف شد و ایالات متحده را هدف قرار میداد. در دو مورد، حسابهای جعلی به نام کاندیداهای انتخابات میان دورهیی نوامبر ۲۰۱۸مورد سوءاستفاده قرار گرفته بود. این حسابها که مندرجاتشان ابتدا به موضوعات مختلف، امّا اغلب جزئی، مرتبط با سیاست داخلی آمریکا محدود میشد، به تدریج شروع به دفاع از مواضع سیاست خارجی ایران کرده بودند. فیسبوک اعلام کرده بود حدود یکصد حساب را، که ظاهراً توسّط "خبرنگاران مطبوعات یا روزنامهنگاران مستقل" اداره شده و "برخی مدّعی عضویت در سازمانهای شناخته شده بودند"، حذف کرده است».
۹۵- تاخت و تاز به مقاومت در قالبهای میانتهی چپنمایانه، ضدّامپریالیستی و ضدّجنگ، ترفند دیگر دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی رژیم است. ادارۀ کلّ التقاط در وزارت اطلاعات و بخش امنیتی ـ دفاعی خبرگزاری سپاه پاسداران در سایتهای داخل و خارج کشور با اسامی گوناگون، بیدریغ، گفتمانهایی از این دست را ارائه میدهند. از قبیل «گردهمایی مجاهدین خلق در آلبانی، تأکیدی مجدّد بر وابستگی و سقوط به قهقرای اپورتونیسم!» و اینکه «با حمایت بولتون، سناتور سابق جان مک کین، رودی جولیانی، و مجموعهیی از اقلیت جنگطلب، مجاهدین خلق توانستند یک اردوگاه تعلیماتی بسته برای مقاصد خود در آلبانی به وجود آورند... همایشِ آلبانی در پی گردهماییهای پاریس بیشتر به نمایشهای تلویزیونی و انتخاباتی غرب شبیه است که هدفی جز نمایش و خودفروشی در مقابل ارتجاعیترین نمایندگان امپریالیستی و ایجاد توهّم در بین معدود هواداران باقی ماندۀ آنها ندارد» (بهزاد مالکی، ۱۵مرداد ۱۳۹۸)
امّا از تاریخ مصرف ترشّحات «ضداستکباری» خمینی، که سرپوش به کرسی نشاندن قانون اساسی ولایتفقیه بود و حزب توده زیر علم آن سینه میزد، چهل سال گذشته است. موسوی در مقام نخستوزیر خمینی در جریان قتلعام زندانیان سیاسی «در مورد شعارهای انقلاب اسلامی، از جمله آزادی قدس و مبارزه با استکبار، گفت: این شعارها باعث پیروزی انقلاب شد و ما را در معرکه توطئهها پیروز کرد و همین شعارها امنیت و مصالح ملی ما را حفظ کرد. شعار "مرگ بر آمریکا"... مهمترین ابزار برای مقابله با گروههای کمونیستی، مائوئیستی و منافقین بود و شعار "مرگ بر آمریکا" بیش از دستگاههای اطلاعاتی در از بین بردن این گروهها نقش داشته است»(جمهوری اسلامی، ۱۲شهریور ۶۷).
اکنون امّا، مردم در کوچه و خیابان «رو به میهن ـ پشت به دشمن» شعار میدهند: «دشمن ما همینجاست ـ دروغ میگن آمریکاست». از اینرو، ترفندها و یاوهسراییهای ضدّ امپریالیستی دیگر اثر ندارد. بهخصوص که همه میدانند رژیم آخوندها برای نابودی مقاومت از کمک گرفتن از هیچ شیطان کوچک و بزرگی فروگذار نکرده است. خواست مبرم رژیم از آمریکا قبل از جنگ ۲۰۰۳در عراق بمباران مجاهدین و قرارگاههای ارتش آزادیبخش بود. پاسدار محسن رضایی، سخنگوی شورای عالی امنیت رژیم به ریاست آخوند خاتمی، در ۱۵مرداد ۱۳۸۱ این درخواست را از آمریکا اعلام کرد و جزئیات آن در جریان جنگ و پس از جنگ توسط رسانههای آمریکایی، از جمله وال استریت ژورنال (۱۷آوریل ۲۰۰۳) و واشنگتن پست (۱۸آوریل ۲۰۰۳) علنی و برملا شده است.
بنابراین، لُبّ کلام، که همان گناه اصلی مقاومت از ۳۰خرداد ۱۳۶۰به بعد است، همانا شعار سرنگونی و تبلیغ برای «تغییر رژیم» است؛ گناهی که ما به آن افتخار میکنیم و ربطی به امروز و دیروز و اروپا و آمریکا یا تغییرات در هیأت حاکمۀ آمریکا نداشته و ندارد. شورا از همان روز تأسیس، خود را بهعنوان آلترناتیو دموکراتیک و مستقل رژیم حاکم اعلام کرده و سنگینترین بها را برای حفظ استقلال خود پرداخت کرده است.
در گردهمایی بزرگ مقاومت در ۹تیرماه ۱۳۹۷ خانم مریم رجوی، رئیسجمهور برگزیدۀ شورای ملی مقاومت برای دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران، گفت: «در این ۴۰سال، مدّعیانی، که اهل قیمت دادن نبودند، همه، شانس خود را آزمودند. ولی واقعیتها و تجربهها، نشان داده که این رژیمِ تاریک و سیاه، نه استحاله و اصلاح میشود، نه: "سبز" و "مخملی". سرنگونی این رژیم، لاجرم قیمت میخواهد؛ صداقت و فدا میخواهد؛ سازمان و تشکیلات و جایگزین مستحکم سیاسی میخواهد؛ کانون شورشی میخواهد و ارتش آزادی».
آقای مسعود رجوی نیز بارها اعلام کرده که: «تغییر و سرنگونی کار ایالات متّحده نیست و نمیتواند باشد. سیاست آمریکا تغییر رفتار رژیم و وادار کردن آن به مذاکره و مصالحه است. تجربۀ عراق بهعنوان بزرگترین اشتباه سیاست خارجی آمریکا برای چند نسل کفایت است... از اینرو، اگر کسی فکر میکند یا میخواهد چنین القاء کند که آمریکا به واقع درصدد سرنگون کردن رژیم و پرداختن قیمت آن است، یا اشتباه میکند و یا عمد دارد برای بهرهبرداری سیاسی خودش چنین قلمداد کند».
اکنون بهروشنی میتوان دید که بدون «تغییر رژیم» و پایبندی جدّی و عملی به سرنگونی فاشیسم دینی، آنچه از چپ نماییهای میانتهی باقی میماند، هیچ چیز جز همدستی و همصدایی یا اتّحاد عمل عینی با دیکتاتوری ولایتفقیه نیست؛ رژیمی که مرتجعترین و ضدّکارگریترین دشمن و قاتل مردم ایران است.
فصل دهم:
چشم انداز تحوّلات، وظایف و تعهّدات ما
۹۶ـ در حالی که طی یک قرن گذشته دیکتاتوریهای شیخ و شاه حاکمیت جمهور مردم ایران را ربودهاند، اکنون زمان برخاستن برای به کرسی نشاندن حق آزادی و حاکمیت ملت ایران است.
شورای ملی مقاومت، که نیروهای تشکیل دهندهاش از میان برپادارندگان حقیقی انقلاب بهمن و مقاومتکنندگان علیه سلطنت، بهویژه سلطنت غاصب خمینی هستند، برای رهایی بپا خاسته اند تا آیندۀ ایرانی بدون وابستگی، بدون اسبتداد دینی، و با آزادی و حاکمیت مردم را، به هر قیمت، تضمین کنند.
مردم و مقاومت ما با چهل سال ایستادگی و مقاومتِ بیسازش با سارقان انقلاب ایران، آنها را از نفس انداخته و خود پر نفس تر از همیشه، برای آزادی و دموکراسی و برقراری حاکمیت جمهور مردم قیام کردهاند.
جنبش مقاومت پایدار مردم ایران با کانونهای شورشی و ارتش آزادی و جایگزینی دموکراتیک در صحنه عمل انقلابی و با مرزبندی اساسی «نه شاه ـ نه شیخ» و با تضمین و پشتوانۀ خون یکصد و بیست هزار شهید راه آزادی، مصمّم است دیکتاتوری دینی را سرنگون و ایران آزاد آینده را بنا کند.
۹۷ـ شورای ملی مقاومت ایران، در آغاز سی ونهمین سال حیات خود، همچون سالهای گذشته، بار دیگر بر اساس برنامه و مصوّبات خود و با تأکید بر برنامۀ ۱۰مادّهیی خانم رجوی، خاطرنشان میکند:
ـ ما بر اساس خط مشی اصولی خود مبنی بر مخالفت با هر گونه جنگافروزی و لشکرکشی نظامی خارجی در ایران و مخالفت با هر گونه آلترناتیوسازی از جانب قدرتهای بزرگ، بر ضرورت قطع همۀ حمایتها و امدادرسانیها به دیکتاتوری مذهبی و تروریستی حاکم بر ایران، تأکید میکنیم؛
ـ ما از مبارزۀ حقطلبانۀ کارگران و مزدبگیران علیه نظام حاکم و از مطالبات معلّمان، پرستاران، پزشکان و دیگر اقشار معترض و به پاخاستۀ میهنمان، حمایت و همبستگی خود را با آنان اعلام میکنیم. خواست کارگران ایران برای حق اعتصاب و حق ایجاد تشکلهای مستقل کارگری و نظارت سازمان بینالمللی کار بر حقوق کارگران ایران و لغو کار کودکان، از خواستهای دیرین شورای ملی مقاومت ایران است؛
ـ ما خواستار اقدام بیدرنگ شورای امنیت ملل متّحد بهمنظور جلوگیری از نقض حقوقبشر در ایران و بازدید هیأتهای بینالمللی و گزارشگر ویژۀ حقوقبشر از زندانهای ولایت خامنهای و ملاقات با خانوادۀ شهیدان و زندانیان سیاسی هستیم و از جامعۀ جهانی میخواهیم برای توقّف اعدامهای خودسرانه به اقدام عملی و جدّی دست بزند. چشمپوشی قدرتهای بزرگ از نقض حقوقبشر در ایران به بهانۀ توافق اتمی، محکوم و غیرقابل قبول است؛
ـ ما برای رفع تمامی اَشکال تبعیض جنسیتی از زنان، برابری کامل زن و مرد در تمامی عرصههای حیات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و قضایی، لغو هر گونه تبعیض مذهبی و جدایی دین از دولت مبارزه میکنیم و دفاع پیگیر از آزادی بیان و اندیشه، آزادی اطّلاع رسانی و نفی سانسور را وظیفۀ خود می دانیم؛
ـ ما از «خودمختاری داخلی به مفهوم رفع ستم مضاعف از همۀ شاخهها و تنوّعات ملّی وطنمان و تأمین جمیع حقوق و آزادیهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی برای آنها در چارچوب وحدت، حاکمیت و یکپارچگی تجزیه ناپذیر کشور» دفاع میکنیم؛
ـ ما از تلاش مدافعان بهبود محیطزیست برای جلوگیری از نابودی طبیعت و حفاظت و بهسازی محیطزیست قدردانی و حمایت میکنیم؛
ـ ما به اعلامیۀ جهانی حقوقبشر و منشور ملل متّحد پایبندیم، از همزیستی مسالمتآمیز، صلح و همکاریهای بینالمللی و منطقهیی حمایت میکنیم. ایران آزاد فردا غیراتمی و عاری از سلاحهای کشتار جمعی است.
۹۸ـ ما بار دیگر در رابطه با قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۶۷بر لزوم محاکمۀ آمران و عاملان این نسلکشی سازمانیافتۀ حکومتی، که از مصادیق بارز جنایت علیه بشریت است، تأکید میکنیم و از کمیسر عالی حقوقبشر میخواهیم که یک کمیسیون مستقل در مورد قتلعام سال ۶۷تشکیل دهد.
انتشار نوار صوتی آقای منتظری در گفتگو با اعضای هیأت مرگ در تابستان۱۳۹۵، سند انکارناپذیر دیگری از این جنایت بزرگ است.
سند دیگر مصاحبۀ تیرماه ۱۳۹۶آخوند علی فلاحیان، وزیر اطلاعات پیشین رژیم، است که با استناد به خمینی گفت: «اینها اصلاً محاکمه نمیخواهند... اینها حکمشان همیشه اعدام است، اصلاً حکم ولایی ایشان [خمینی] بود. چه قبل از این جریان ۶۷چه بعدش، حکم اینها اعدام است، حتّی اگر حاکم شرعی هم حکم به اعدام نداده باشد».
اظهارات اخیر مصطفی پورمحمدی، یکی از اعضای کمیتۀ مرگ (وزیر کشور احمدینژاد و وزیر دادگستری روحانی) نشان میدهد که محاکمۀ آمران و عاملان قتلعام ۶۷تا کجا ضروری است. او در دوم مرداد ۱۳۹۸گفت: «دشمنی از این (مجاهدین) بدتر هم میشود؟ در تمام دنیا چهرۀ (نظام) را تخریب کردند. هیچ تخریبی در این ۴۰سال اتّفاق نیفتاده مگر آن که پای اصلی آن منافقین بوده است. ما هنوز تصفیهحساب نکردهایم و بعد از تصفیهحساب این حرفها را پاسخ میدهیم. شوخی هم نداریم... ما بهخاطر منافقین کلّی شهید دادیم، تلفات دادیم، شکست خوردیم... امروز هم منافقین خائنترینِ دشمنان این ملتاند و باید جواب بدهند، باید پای میز محاکمه بیایند و به حساب تکتک آنها رسیدگی شود... وقت حرفزدن نیست... الآن وقت بهحسابرسیدن است؛ وقت زمینگیر کردن و محاکمه کردن است؛ وقت بر سر جای نشاندن دنیای جنایتکاری است که از تروریسم دفاع میکند».
مقاومت ایران از شورای امنیت ملل متحد مصرانه میخواهد که موضوع این «بزرگترین جنایت» تاریخ حاکمیت آخوندها را در دستور کار خود قرار داده و برای تحقیق و تعقیب و محاکمۀ سردمداران رژیم یک دادگاه ویژه تشکیل دهد.
۹۹ـ شورا مانند سال گذشته اعلام میکند: راهحل عملی برای سرنگونی رژیم حاکم بر ایران در گام اوّل، به سازماندهی و تشکلیابی حول شعار محوری مبارزه منوط است. برای دستیابی به یک جمهوری آزاد و برابر، نه وقوع معجزهیی متصوّر است و نه شانس و تصادفی به سود ما در کار خواهد بود. تمام دارایی ما، ملّت ایران است و فرزندان پیشتازش و این البته، بزرگترین قدرت جهان است. پس همه چیز را باید از دستها و ارادههای خودمان انتظار داشته باشیم. از اینرو، شورا همۀ زنان و مردان ایرانزمین و نیروهای سیاسی و رنگین کمان نیروهای اجتماعی و فرهنگی ایران را فرا میخواند تا پیرامون شعار محوری «مرگ بر اصل ولایتفقیه ـ مرگ بر دیکتاتور ـ مرگ بر خامنهای»، در هزار و هزاران کانون شورشی و اشرف دیگر، متّحد و متشکل شوند.
جنبش بیشما ران و قیام مردم ایران، در هر کوی و برزن، در هر کارخانه و شهر و روستا و در هر اداره و مدرسه و دانشگاه، قادر است نظام اهریمنی، ضدّ مردمی و ضدّ ایرانی ولایتفقیه را به زیر کشیده و حاکمیت مردم را برقرار کند.
۱۰۰ـ همچنان که مسئول شورا در ۱۶دی ۹۶ اعلام کرد: «شورای ملی مقاومت، به دور از هر گونه تنگ نظری و پافشاری بر مواضع و برنامه و مصوّبات خود، پیوسته به جبهۀ همبستگی ملّی برای سرنگونی استبداد مذهبی فراخوان داده و آمادۀ همکاری با همۀ نیروهای جمهوری خواهی است که با التزام به نفی کامل نظام ولایتفقیه و همۀ جناحها و دستهبندیهای درونی آن، برای استقرار یک نظام سیاسی دموکراتیک و مستقل و مبتنی بر جدایی دین از دولت، مبارزه میکنند.
شورای ملی مقاومت ایران
مرداد۱۳۹۸