در آخرین روز فروردین ۱۴۰۱، صفحات اول روزنامهها، از بحرانهای لاعلاج نظام پر شدهاند و حول همین بحرانها به یکدیگر هشدار دادهاند. از گرانی و بیکاری تا تورم و افزایش نقدینگی، و تنگنای معیشت مردم و سقوط در زیر خط فقر بهخاطر هزینههای درمانی. بنبست برجام و خفگی اقتصادی هم روزنامههای باند ولیفقیه را مجدداً به تهدیدهای تروریستی برای بستن تنگهٔ هرمز واداشته. کیهان خامنهای ظرف کمتر از یک هفته برای سومین بار دود و دمهای پاسدار حسین شریعتمداری را در این خصوص انعکاس داده است. در روزنامههای حکومتی امروز اعترافات کم سابقهیی در مورد بر باد رفتن بنیادهای نظام دیده میشود.
اعتراضات گسترده، با پتانسیل خشونت
هشدارها حول موضوعات گوناگون هستند اما همه به نقطه تهدید قیام و سرنگونی نظام ختم میشوند. سرمقاله ابتکار با عنوان «فاصله عمیق با درد مردم» نوشته: «شکی نیست که عمیق شدن گفتمان مردم با مسئولان پیآمد خوبی برای هیچکس نخواهد داشت».
جهان صنعت هم زیر عنوان «دولت رئیسی و تحول گرانی» با اشاره به گرانیها و بحران معیشت مردم هشدار داده: « تا این مسائل حل نشود، هیچ حرف دیگری در این مردم اثر ندارد. از قدیم گفتهاند که شکم گرسنه خدا و پیغمبر هم نمیشناسد» .
همدلی هم بهنقل از قرایی مقدم جامعهشناس حکومتی صریحتر از فضای انفجاری جامعه ابراز نگرانی کرده و نوشته است: « آنچه اکنون زمینه خشونت (را) در جامعه ایران بالابرده است، موضع فقر اقتصادی، بیکاری، ناتوانی در تأمین معاش و اختلاف طبقاتی است. وضعیت اقتصادی و افزایش روزانه قیمتها بهگونهیی است که علاوه بر مشکلات اقتصادی و معیشتی، فضای جامعه نیز پتانسیل بروز خشونت را دارد».
روزنامه شرق از باند مغلوب هم زیر عنوان «سیستم تورم زا» نوشته: «افزایشها، قیمتها در برابر درآمدها، بهصورت غولی ترسناک درآمدهاند. احساس ترس و ناامنی و درماندگی، خصلت عمومی یافته و ناامیدی جای امید را گرفته است» . در ادامه هم گوشزد کرده: « قدرت خریدِ نهتنها نیمی از جامعه، یعنی کارگران و خانوادههایشان، بلکه گروههای اجتماعی مانند معلمان و پرستاران و کارمندان و استادان... نیز کاهش پیدا کرده و اعتراضات فراگیر شده است».
آن که چماق بلند میکند در حال پایهریزی سقوط سهمگین خود است
مستقل زیر عنوان «مجلس، بودن یا نبودن» به بیپایگی این پدیده در نظام ولایت فقیه اشاره کرده و نوشته است: « در این سالهای طولانی آنچه در عمل رخ داده، صرفاً تأسیس ساختمانی به نام مجلس بوده وگرنه نهادی به نام مجلس و شورا در اذهان... حاکمان هیچگاه نهادینه نشده است». بعد هم با اشاره به سایر نهادهای حکومتی نوشته است: «تمام این نهادها کاریکاتور و تزیینی است و انتخابات نهادی مانند مجلس در کشور ما چیزی جز ضرر و زیان و تحمیل هزینههای اضافی بر کشور ندارد» .
اعتماد هم در مطلبی با عنوان «قیام فرزندان» به فاصله گرفتن فرزندان سران نظام آخوندی از پدرانشان در واکنش به نفرت مردم از آنان اذعان کرده و نوشته: « فرزندان در واکنش به آنان کلیت نظام ارزشی گذشته و پدران را بیارزش و پوچ تلقی کرده و مورد سؤال قرار میدهند و نوعی پوچگرایی را در برابر اصول ایدئولوژیکی پدران ترویج میکنند. یک علت فرصتطلبانه نیز برای این رفتار میتوان بیان کرد. فرزندان این افراد احساس میکنند که به پایان خط رسیدهاند و باید مرزهای خود را با پدران جدا کنند تا در آینده بتوانند زندگی بیمشکلی داشته باشند».
اعتماد در مطلب دیگری با عنوان «ریشههای خشونت در جامعه» نوشته است: « در همه کتب دینی تأکید شده که اگر باد بکاری، توفان درو میکنی ... نمیتوان توقع داشت که برخی چهرههای سیاسی و حاکمیتی در کشور، گفتمان و رفتارهای خشن را ترویج کنند و بعد جلوههای خشونت در جامعه بروز نکند».
بعد هم به بنبست سرکوب و چماقداری اشاره کرده و به نظام هشدار داده: «شخصی که میکشد، چاقو میکشد، چماق بلند میکند و فریاد میزند، نه تنها در موضع قدرت نیست، بلکه در حال پایهریزی سقوط سهمگین خود است».
اعتراف رسانه حکومتی ابتکار به پیامدهای فروپاشی اقتصادی و گفتاردرمانی سران نظام
روزنامه حکومتی ابتکار ۳۱فروردین: بهنظر میرسد این فاصله گفتمانی همچنان در دولت جدید و البته سایر قوای همسو و یا شوراهای شهر نیز به قوت خود باقی مانده و چه بسا در موارد بیشتر هم شده است... ناگفته پیداست که حال بد اقتصادی قرار نیست با یک حرکت، یک دستور و یا یکشبه برطرف شود که نیک میدانیم این وضعیت ناشی از انباشت مدیریتهای اشتباهی است که البته فقط به قوه مجریه و بدنه دولتهای قبل هم مربوط نمیشود... باید دانست که آگاهی مردم در این مقطع زمانی فراتر از امید دادن با ارقام و آمار است بلکه آنها همه این تجربهها را در گذشته پشت سر گذاشتهاند. .
ابتکار با هشدار به پیامدهای آن نوشت: شکی نیست که عمیق شدن گفتمان مردم با مسئولان پیآمد خوبی برای هیچکس نخواهد داشت.
قیمتها در برابر درآمدها، بهصورت غولی ترسناک درآمدهاند
سرمقاله سیستم تورمزا، عنوان روزنامه حکومتی شرق است که به افزایش سرسامآور و افسارگسیخته اعتراف میکند که «قدرت خرید» را از تمامی اقشار طبقات مختلف مردم را گرفته است.
شرق ۳۱فروردین نوشت: قیمت کالاها و خدمات همچنان با سرعت بالا در حال افزایش است. با این افزایشها، قیمتها در برابر درآمدها، بهصورت غولی ترسناک درآمدهاند. احساس ترس و ناامنی و درماندگی، خصلت عمومی یافته و ناامیدی جای امید را گرفته است.
.. قدرت خریدِ نهتنها نیمی از جامعه، یعنی کارگران و خانوادههایشان، بلکه گروههای اجتماعی مانند معلمان و پرستاران و کارمندان و استادان و... نیز کاهش پیدا کرده و اعتراضات فراگیر شده است.
هزینه برگزاری یک جلسه علنی مجلس بیش از یک میلیارد تومان آب میخورد
روزنامه حکومتی مستقل ۳۱فروردین، با مطلبی با عنوان «مجلس، بودن یا نبودن» به ناکارآمدی مجلس ارتجاع که جز « چیزی جز ضرر و زیان و تحمیل هزینههای اضافی بر کشور ندارد» اعتراف میکند.
مستقل مینویسد:... آنچه در عمل رخ داده، صرفاً تأسیس ساختمانی به نام مجلس بوده وگرنه نهادی به نام مجلس و شورا در اذهان مردم و حاکمان هیچگاه نهادینه نشده است. .
مستقل با اعتراف به ناکارآمدی مجلس ارتجاع افزود:... تمام این نهادها کاریکاتور و تزیینی است و بود و نبودشان تفاوت چندانی در حال و روز مردم و کشور نخواهد داشت. با این اوصاف انتخابات نهادی مانند مجلس در کشور ما چیزی جز ضرر و زیان و تحمیل هزینههای اضافی بر کشور ندارد.
مستقل با اعتراف به هزینه سنگین و نجومی آن هم برای «جلسات بیهوده مجلس» ارتجاع اشاره میکند و مینویسد: ... هزینه سنگینی که برگزاری جلسات بیهوده مجلس به کشور تحمیل میکند (برآورد شده است هزینه برگزاری یک جلسه علنی مجلس بیش از یک میلیارد تومان آب میخورد). تصور کنیم اگر سالی فقط صد جلسه برگزار شود، طی چهارسال چهارصد جلسه برگزار میشود که هزینهای بالغ بر چهارصد میلیارد برای مردم میتراشد...
تنها راه بازگشت سپاه به پادگانها این است که در لیست تحریمها باقی بماند
روزنامه حکومتی وطن امروز ۳۱فروردین در مطلبی با عنوان، صدای آمریکا را میشنوید!
به جنگ باندی درون ساختار نظام اشاره میکند که حتی خودیهای نظام هم خواهان سپاه پاسداران در لیست تحریمها باقی بماند.
وطن امروز با اشاره به جنگ باندی درون نظام نوشت: «تنها راه بازگشت سپاه به پادگانها این است که در لیست تحریمها باقی بماند. چیزی که از سپاه نصیب جامعه ایران میشود، منفی است و باید جایی متوقف شود». اگر تا اینجا تصور کردید که با سخنان یکی از سلطنتطلبهای پیر و خارجنشین، اعضای فرقه بدنام منافقین یا نهایتاً یکی از کارشناسان کراوات زده فعال در شبکههای فارسیزبان ماهوارهیی مواجه شدهاید سخت در اشتباهید! این بخشی از اظهارات ضدملی و وقیح فائزه هاشمی در یکی از برنامههای مجازی در شبهای اخیر است.