728 x 90

اطلاعیه نمایندگی شورای ملی مقاومت ایران در آلمان

شورای ملی مقاومت ایران
شورای ملی مقاومت ایران

آرم شورا - آلمان

اطلاعیه نمایندگی شورای ملی مقاومت ایران در آلمان

بالاخره بعد از چندین ایمیل و اولتیماتوم به دفتر نمایندگی شورای ملی مقاومت ایران در آلمان، لوییزا هومریش «خبرنگار دوست» سرویسهای اطلاعاتی ملایان حاکم بر ایران از داستانی که علیه مجاهدین خلق ایران به او سفارش داده شده بود، در سایت مگزین ۲۸ اکتبر ۲۰۲۱ رونمایی کرد. از آنجا که مقاله سفارش داده شده قبلی به هومریش در اشپیگل در ۲۴ فوریه ۲۰۱۹ مفتضح شده و دادگاه هامبورگ به محکومیت مجله و حذف بخشهایی از مقاله حکم داد، این بار با کلاه سایت مگزین به صحنه آمد تا باز هم با یک کلکسیون دروغ حقایق را در مورد مجاهدین ۱۸۰ درجه وارونه جلوه دهد و به یاری دیکتاتوری تهران که در بحرانهای درونی و بیرونی دست پا میزند بشتابد. غافل از اینکه به قول مهاتما گاندی « دروغ با باز گویی مکرر به حقیقت تبدیل نمی شود».

در شرایطی که محکومیت‌های جهانی رئیسی رئیس‌جمهور جدید ملایان، عضو هیأت مرگ در قتل‌عام ۳۰ هزار زندانی سیاسی در سال ۱۹۸۸ که ۹۰ درصد آنها از مجاهدین بودند، پیوسته اوج می‌گیرد و دیپلمات‌تروریست رژیم به خاطر بمب‌گذاری در گردهمایی مجاهدین در ۲۰۱۸ در دادگاه بلژیک به ۲۰ سال زندان محکوم شده، و در شرایطی که یک شکنجه‌گر دژخیم ملایان در حال محاکمه است، مقالات مبتذل و سراپا دروغ با عکس‌های هالیوودی علیه جنبش مقاومت هر چند برای آن زیاد خرج شده باشد، اما ریسمان نجات رژیم نیست و بیشتر به دست و پای گشتاپوی آخوندها می‌پیچد. در این میان دیسایت برای اثبات بی‌طرفی خود در چارچوب بی‌طرفی ژورنالیستی باید ۱۰ صفحه مشابه هم به درج جواب‌ها و انتشار اسناد ما اختصاص دهد. در غیر این صورت غرض‌ورزی و طرح و برنامه هماهنگ شده برای کمک رسانی به رژیم جلادان و قتل‌عام به اثبات می‌رسد.

 

اما مقاله هومریش نسخه تکمیل شده سی و چند به اصطلاح سئوال او خطاب به نمایندگی شوراست که بیشتر شبیه به برگه‌های بازجویی وزارت اطلاعات است:

 

۱- نمایندگی شورای ملی مقاومت در آلمان در اطلاعیه ۱۵ اکتبر خود پس از دریافت این برگه‌های بازجویی نوشت «سی سوالی که هومریش برای ما فرستاده بخوبی نشان میدهد که وی مدتیست که روی مقاله سفارشی کار میکند، وحالا برای اینکه رفع تکلیف حقوقی و قضایی کرده باشد، این سئوالها را برای ما فرستاده است. با توجه به این سابقه ننگین و تکراری از آنجا که هومریش در رابطه با مجاهدین و مقاومت ایران فقط یک رله کننده وزارت بدنام اطلاعات در ایران شناخته می شود، مقاومت ایران او را به عنوان یک خبرنگار بی طرف نمیشناسند و با او ارتباطی نداشته و نخواهد داشت». مقاله منتشر شده در سایت مگزین ۲۸ اکتبر این حقیقت را به اثبات میرساند و نشان میدهد که سابقه ماموریت هومریش برای نوشتن این مقاله حداقل به اکتبر سال ۲۰۲۰ یعنی یکسال پیش بر میگردد!

 

۲- هومریش در یک بازارگرمی حقیر و برای جلب نظر سفارش دهندگان مقاله به دروغ مدعی شده است که قهرمان پوشالی داستان تماما سرهم بندی شده او (امین گل مریمی) «اولین نفر از قربانیان این فرقه سیاسی است که داستان خود را به نام خود منتشر می کند». غافل از آنکه طی چهل سال گذشته رژیم ملایان هزاران بار در داخل و خارج ایران چنین سناریوها و نمایشات و تئاترهای رسانه‌ای بر علیه مجاهدین و مقاومت ایران ترتیب داده است. هومریش عامدانه فراموش کرده است که خودش با یکی از همین بازیگران اجیر شده به نام غلامرضا شکری در اشپیگل مصاحبه کرده بود.

 

۳- هادی ثانی خانی کسی که ۴ سال در آلبانی با سفارت و وزارت اطلاعات همکاری کرده بود در یک نامه در فوریه ۲۰۲۱ به دبیرکل ملل متحد، نقش وزارت اطلاعات در آلبانی علیه مجاهدین را افشا کرد و از جمله نوشت: «در سپتامبر ۲۰۱۸ از سفارت به ما گفتند که خبرنگار اشپیگل به آلبانی خواهد آمد و برای مصاحبه نزد او بروید. خبرنگار مذکور یک خانم ۳۰ساله بنام لویزا هومریش بود که بعدا فهمیدم در سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ در دانشگاه تهران در زمینه معارف اسلامی درس خوانده و با بسیجیان رژیم نیز مراوداتی داشته است. با تعدادی از بریده های مرتبط با سفارت در محیط رمسا واقع در میدان زاگوزی در کافه یی جمع شدیم و با خبرنگار اشپیگل ملاقات کردیم و هرکدام براساس توجیهات قبلی دروغهایی علیه سازمان گفتیم. ارتباط من با این خبرنگارتا سه ماه بعد نیز ادامه داشت و هر ازگاهی سئوالاتی در باره سازمان مجاهدین می کرد و من هم از سفارت سوال میکردم و به او پاسخ میدادم.»

 

۴- هومریش با آمیزه چشمگیری از نادانی و وقاحت میگوید مجاهدین «هزاران عضو و حامی در سراسر جهان از جمله در آلمان دارند. ... دفتر مرکزی اروپا در نزدیکی پاریس واقع شده است، در آلمان دفتر مرکزی در برلین است. کار لابی‌گری آنقدر موفق است که حتی اعضای بوندستاگ از شورای ملی مقاومت حمایت می‌کنند و از آن به‌عنوان آلترناتیو دموکراتیک برای رژیم ایران تجلیل می‌کنند...احتمالاً آنها نمی دانند افرادی مانند امین گلمریمی بر اساس گفته های او از طریق مجاهدین خلق چه رنج هایی کشیده اند - یا نمی خواهند بدانند». این تنها در شان یک خودفروخته و یک خبرنگار دوست وزارت اطلاعات است که هزاران پارلمانتر و شخصیت سیاسی در اروپا و آمریکا را که فعالانه و صمیمانه از مقاومت ایران حمایت میکنند را ناآگاه یا فریب خورده جلوه دهد. این دقیقا یادآور همان اصطلاحی است که رژیم ۴۰ سال است که به کار می برد، «هواداران نا آگاه و رهبران ناصادق مجاهدین». خیر خانم هومریش اینها همانهایی هستند که در ۳۰ ژوئن ۲۰۱۸ رژیم آخوندی میخواست اجتماع آنها با مقاومت ایران را در ویلپنت پاریس منفجر کند و به خاک و خون بکشد. بهتر است با درج این اکاذیب سخیف در دیسایت به فاشیسم دینی حاکم بر ایران دستاویزی برای جنایات بیشتر ندهید .

 

۵- امین گل مریمی سوژه مورد بحث هومریش در سایت مگزین در ۱۰ سال از ۱۲ سالی که در عراق بوده، در معرض تماس مستقیم افسران آمریکایی، مقامات یونامی و کمیساریای عالی پناهندگان و صلیب سرخ بین المللی و افسران و مقامات عراقی بوده است و بارها به تنهایی و به دور از حضور شخص ثالث توسط آنها مورد مصاحبه قرار گرفته است، این داستان پردازیهای مسخره که او با مخفی کاری پیامش را به یک رابط سازمان ملل رسانده، مرغ پخته را هم به خنده می‌اندازد. ۹ ارگان آمریکایی به مدت ۱۶ ماه در کمپ اشرف در عراق به تحقیقات از یکایک ساکنان مشغول بودند و نیویورک تایمز ۲۷ ژوئیه ۲۰۰۴ آن را گزارش کرده است.

 

 

-نیویورک تایمز

۶- هومریش در ادامه این دروغپردازی به نقل از گل مریمی می نویسد «کارمندان کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل به او گفتند که نمی تواند به کلن برگردد. به او پیشنهاد دیگری دادند. بیش از ۲۰۰ مجاهد خلق اجازه سفر به آلبانی را پیدا کردند. سه هفته بعد، در می ۲۰۱۳، کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل او را به فرودگاه برد». گنجاندن نام گل مریمی و برادرانش در لیست اعزامیهای آلبانی هیچ ربطی به کمیساریای عالی پناهندگان ندارد. دولت آلبانی در ماه نوامبر ۲۰۱۲ اعلام کرد که ۲۱۰ تن از ساکنان اشرف را می پذیرد، اولین گروه از این افراد در مه ۲۰۱۳ کمپ لیبرتی در عراق را به سمت آلبانی ترک کردند، امین گل مریمی و دو برادرش در دومین گروه از آنها بود. این ۲۱۰ نفر تماما توسط سازمان مجاهدین انتخاب شدند و کمیساریای پناهندگان و یونامی یا ارگانهای آمریکایی و عراقی کمترین نقشی در انتخاب افراد نداشتند. سازمان مجاهدین امثال گل مریمی را که توان ادامه مبارزه و تحمل شرایط سخت محاصره و بمباران و موشک‌باران را نداشتند، بر دیگران و حتی بیماران مقدم داشتند و در همین لیست ۲۱۰ نفر گذاشتند.

 

۷- گل مریمی یکروز قبل از پرواز از عراق به آلبانی در نامه ای به خط و امضای خودش در تاریخ ۳۱ مه ۲۰۱۳ نوشته است: «...می خواستم قبل از هر چیز از شما تشکر کنم، تشکر بخاطر اینکه همه مسایل مرا حل و فصل کردید تا به انتخابم برای یک زندگی جدید برسم. من دارم فردا به کشور آلبانی می روم و می دانم در آینده با سختی های بسیاری در زندگی و بخصوص در رابطه با رژیم و جنگ سیاسی روبرو خواهم بود. ولی می خواستم از من و دو برادرم مطمئن باشید که شاید بدلیلی نتوانستیم در لیبرتی بمانیم و انتخاب کردیم به خارج برویم ولی مطمئن باشید همیشه هوادار و پشتیبان سازمان خواهیم بود. نه فقط به خاطر کمکی که سازمان در این سالیان و در این شرایط سخت به ما کرد، بلکه بدلیل حرمت برادران و خواهرانی که توانستم در این سالیان و شرایط سخت در تمام شرایط سخت و پیچیده کنار باشم و از آنها یاد بگیرم و بخاط کسانی که در کنارم بودند و در صحنه جنگ شهید شدند و .... خداحافظی نمی کنم زیرا همیشه قلاب شما در خارج هم خواهم بود و از شما برای همه انسانهای روی زمین خواهم گفت. درود به سازمان مجاهدین خلق ایران».

-نامه امین گل‌مریمی

۸- او به هنگام ترک لیبرتی ۱۰۰۰ دلار کمک مالی از سازمان مجاهدین دریافت میکند و پس از آن نیز در آلبانی بطور ماهیانه ۵۰۰ دلار از سازمان مجاهدین به عنوان کمک هزینه دریافت کرده است که رسید این کمک ها به خط و امضای خودش موجود است.

-نامه دوم امین گل‌مریمی

 

وی در نامه ای در تاریخ ۷ ژوئن ۲۰۱۴ نوشته است: «همانطور که قبلا اعلام کردم من هوادار سازمان مجاهدین خلق بوده و هستم و به مرز سرخهای سیاسی خود با رژیم آخوندی پایبند بوده و تبلیغات دروغین وزارت اطلاعات رژیم ایران در مورد پناهندگان سیاسی در آلبانی را محکوم می کنم... با توجه به اینکه یکسال از ورود اینجانب به آلبانی گذشته و با توجه به پرداخت حقوقی ثابت ماهانه که از ابتدای ماه اوت ۲۰۱۴ تا بحال توسط صندوق مالی سازمان مجاهدین به من میگذرد... مجددا درخواست میکنم که پرداخت حقوق ماهانه ام توسط صندوق مجاهدین تمدید گردد». چند نمونه از رسید این کمکها با خط و امضای امین گل مریمی در زیر آمده است:

 

نامه‌های گل مریمی

 

۹- حالا این که چرا این فرد ۸ سال بعد به ناگهان به یادش افتاده که «می خواهد همه بدانند که مجاهدین خلق ... چه گروه خطرناکی است»، سوالی است که باید او جواب بدهد. اما اینکه چرا هومریش به یکباره و بعد از گذشت قریب به ۳۰ سال به یاد «کودکان مجاهدین» افتاده است که همه در پایان دهه چهارم و یا اوایل دهه پنجم عمرشان هستند افتاده بسیار روشن است. این را می باید تنها در چارچوب وضعیت به غایت بحرانی داخلی،‌ منطقه ای و بین المللی رژیم آخوندها به ویژه محکومیت جهانی رئیسی جلاد قتل‌عام، محکومیت دیپلمات تروریست بمب گذار در بلژیک و محاکمه دژخیم شکنجه‌گر در سوئد از یکسو و اعتلاء مقاومت و مقبولیت اجتماعی مجاهدین درداخل ایران ، ارزیابی نمود. در چنین شرایطی رژیم آخوندی باردیگر از «خبرنگار دوست» خود طلب استمداد کرده است تا در یک مقاله ۵۲۴۵ کلمه همراه با چند صفحه عکس سینماتیک! همان دعاوی و افترائات بی اعتبار گذشته را علیه مقاومت ایران و مجاهدین را تکرار کند.

از هومریش باید سوال کرد که آیا از این نامه ها و رسیدگی های مجاهدین به گلمریمی خبر داشته است؟ آیا برای این موضوع پاسخی دارد که چگونه کسی که تا مدتها با مجاهدین در ارتباط بوده و ماهیانه از آنها کمک هزینه می گرفته در سال ۲۰۲۱ به یکباره به یاد اعمال فشارهای مجاهدین و مغزشویی شدن توسط آنها در دهه ۱۹۹۰ افتاده است؟ اینها تنها در چارچوب اجرای یک ماموریت پاسخ پیدا میکند. همه می‌دانند که کلمة «مغزشویی» تکیه‌کلام گشتاپوی دینی بر علیه مجاهدین مقدمه قتل عام و تیرهای خلاص و نسل‌کشی و جنایت‌ علیه بشریت است.

 

۱۰- مقاله هومریش در واقع بازتاب و مکمل مقاله ای است که چند روز پیش تسنیم خبرگزاری نیروی تروریستی قدس در مورد «کودکان مجاهدین» نوشته و از کتابی است که اخیراً در همین رابطه توسط یک مامور ایرانی سرویسهای اطلاعاتی ملایان نوشته رونمایی کرده است. تسنیم در ۴ آبان رمان تازه منتشر شده ای بنام «در پس غبار» را معرفی میکند که بخشی قابل توجهی از آن داستان کودکانی است که توسط مجاهدین از پدر و مادرشان جدا شده اند. تسنیم به نقل از نویسنده این رمان می نویسد «یکی از مهمترین دغدغه های بنده، بحث مجاهدین خلق بوده و هست چرا که متاسفانه قشر جوان جامعه آشنایی چندانی با جنایات منافقین ندارند٬ از طرفی منافقین و دشمنان قسم خورده این مرز و بوم نیز با توسل به فضای مجازی و تبلیغات کذب که توسط رسانه‌های غربی انجام میشود، با مظلوم نمایی، قصد تطهیرخود را دارند وکه متاسفانه تا حدی موفق به این خیانت شده‌اند...‌ با وجود این اطلاعاتی که داشتم برای نوشتن این رمان وارد فاز تحقیقات شدم، بیش از ۵۰ ساعت مصاحبه با جداشدگان از آن گروهک انجام داد و همچنین مقالات و کتاب های متعددی را نیز مطالعه کردم در نهایت نیز با توجه به اتفاقات و رویدادهای واقعی، همه آن اطلاعات را در قالب رمان به رشته تحریر در آوردم» این دقیقا همان دغدغه هومریش است. تسنیم به نقل از نویسنده رمان سپس به «طلاقهای اجباری» درون مجاهدین پرداخته و اینکه «کودکان از پدر و مادران جدا شده و در بخش‌های جدایی نگهداری می‌شوند». سپس به قلب مساله ای می پردازد که هومریش بر آن دست گذاشته است «در جنگ اول خلیج فارس به بهانه بمباران آمریکاییها، روسای سازمان کودکان را از عراق خارج کرده و به آلمان منتقل می‌کنند...داستان ”در پس غبار” ماجرای یکی از همین کودکان است که به خانواده‌ای هلندی فروخته شده و بعد از سن ۱۸ سالگی، سازمان در پی جذب او اقدام میکند. جذبی که با دروغ شروع شده و بعد از معلوم ساختن هویت واقعی سازمان به پایان می رسد.» آنچنانکه تسنیم می نویسد اسم مستعار این کودک سارا است. حال به مقاله هومریش مراجعه کنید و این جمله را بخوانید «مجاهدین خلق از جریان پناهندگان برای بردن صدها کودک به خارج از کشور استفاده کردند. مجاهدین خلق امروز می گویند آنها را برای نجات آنها از بمباران خارج کردند. بگفته جدا شدگان، اصل موضوع شکستن ساختار خانواده بمنظور تقویت روحیه مبارزه بود». دقیقا همان ادعای نیروی تروریستی قدس. نسخه برابر اصل است!

گزارش بنقل از خبرگزاری تسنیم را در اینجا بخوانید.

 

۱۱- شاید تغییر مواضع ناگهانی گل مریمی عجیب به نظر می رسد،‌ آما یک پاراگراف در این مقاله روشنگر است آنجا که می گوید: «یک پروفایل فیسبوک راه اندازی کرد و برای افرادی که از دوران کودکی اش می شناخت درخواست دوستی فرستاد و زنی از هلند که دوسال از او بزرگتر بود و اسمش قرار است اینجا سارا باشد» با او تماس گرفت. «سارا در باره خودش می گوید از حامیان سرسخت مجاهدین خلق به یک بریده تبدیل شده است .... و در ژوییه ۲۰۱۳ به آلبانی پرواز کرد و آنها در حیاط هتل او ملاقات کردند و ... هر دو می گویند فوراْ عاشق شدند و ....». بنطر میرسد کتاب نیروی تروریستی قدس و مقاله هومریش هر دو از یک سارا صحبت میکنند! داستان اصلاْ‌ عجیب نیست و تازگی ندارد. زنانی که تحت نام پرستو توسط سرویسهای اطلاعاتی ملایان تربیت شده تا به عضوگیری مخالفان بپردازند کم نیستند.

 

۱۲- یکی دیگر از منابع مورد استفاده هومریش بجز برادر امین، فردی به اسم ارواند ابراهامیان است که نویسنده از او به عنوان «کارشناس مشهور ایران» یاد کرده است که البته سابقه طولانی او در حمایت از فاشیسم دینی حاکم بر ایران برهیچ کس پوشیده نیست. از جمله وی در ۷ اوت ۲۰۱۵، در مصاحبه ای با یک سایت که مبلغ نظرات رژیم است به اسم لوب لاگ در باره ماهیت رژیم ایران نوشت: «رهبران فعلی کمتر انقلابی و بسیار پراگماتیست تر هستند... این نوع پراگماتیسم سیاسی جدید نیست. اخیراْ آنها بیشتر به روابط با ایالات متحده ربط دارند. ولی تا آنجا که سیاست های منطقه ای مربوط می شوند، سیاست خارجی ایران در ظرف ۲۵ سال گذشته بسیار پراگماتیست بوده است... خمینی هم خیلی پراگماتیست بود. بازگشایی در ایران به معنی چند حزبی و انتخابات آزاد نیست. به معنی اجازه دادن به اصلاح طلبان در درون جمهوری اسلامی برای شانس ارایه دادن کاندیدا برای انتخابات است».

 

۱۳- منبع دیگر مقاله گزارش کاملاْ‌ مخدوش کمپانی رند در سال ۲۰۰۹ است که در همان زمان در گزارشی توسط یک ارگان تحقیقاتی متخصص ضدتروریسم در واشینگتن مفتضح و بی اعتبار شد. این گزارش تحت عنوان «چگونه یک گزارش مغرضانه و نادرست شرکت RAND زندگی ها را به خطر می اندازد، قوانین بین المللی را زیر پا می گذارد و به استانداردهای خود خیانت می کند» منتشر شد. گزارش رند، تصریح میکند که این گزارش توسط بخشهایی از وزارت دفاع آمریکا سفارش داده شده و بودجه اش توسط همان وزارتخانه تامین شده و هدفش بوضوح توجیه انتقال حفاظت مجاهدین از نیروهای امریکایی به نیروهای عراقی تحت امر رژیم ایران بود، همان انتقالی که هومریش هم در مقاله اش به آن اشاره میکند و می نویسد « از سال ۲۰۰۹ زندگی در اردوگاه برای او خطرناک تر شده بود. آمریکا مسئولیت امنیت اردوگاه را به دولت عراق که خواستار خروج دشمنان ایران از کشور بود، سپرد. نیروهای امنیتی به کمپ یورش بردند و افراد کشته شدند». نتیجه آن انتقال که توسط گزارش رند توجیه میشد ۷ حمام خون در اشرف و لیبرتی بود. آیا دروغنامه هومریش هم مثل دروغنامه رند، مقدمه یک رشته عملیات تروریستی علیه مجاهدین است، شاید خود هومریش از این ابعاد ماموریتی که تقبل کرده است مطلع نباشد.

 

عکس شهدا

 

تصاویر شهدا 2

 

 

تصاویر اجساد شهدا

 

تصاویر اجساد شهدا 2

تصاویر اجساد شهدا از نزدیک

 

۱۴- تا آنجا که به دعاوی کذب نقل قول شده از گزارش ۱۶ سال پیش دیده بان حقوق بشر مربوط می شود،‌ باید گفت که اولاْ‌ این گزارش توسط یک ایرانی تهیه شده که سابقه طولانی با نایاک لابی شناخته شده ملایان در واشنیگتن داشت. ثانیا این گزارش براساس ۱۲ ساعت مصاحبه تلفنی با ۱۲ مأمور شناخته شده اطلاعات آخوندی، تحت عنوان «اعضای سابق مجاهدین» تنظیم شده بود. ثالثا- یک هیآت پارلمان اروپا اندکی پس از انتشار این گزارش به اشرف رفت و در یک بازدید ۵ روزه با هزاران تن از اعضای مجاهدین، چه زن و چه مرد، دیدار و بطور آزادانه با آنها به گفتگو پرداخت. در پایان این سفر گروه دوستان ایران آزاد در پارلمان اروپا گزارشی را تحت عنوان «گزارش مأموریت» در سپتامبر ۲۰۱۵ منتشر نمود که به تمامی اتهامات مندرج در گزارش مه ۲۰۱۵ دیده بان حقوق بشر پاسخ گفت و تاکید کرد هیچ دلیلی برای هیچیک از اتهامات دیدبان نیافته است. در فاصله سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۹ قبل از اینکه نیروهای عراقی کنترل اشرف را دردست بگیرند دهها هیات پارلمانی از کشورهای غربی به اشرف رفتند و با آزادی عمل کامل با هرکس که خواستند دیدار و گفتگو کردند.

سرهنگ دیوید فیلیپس(ژنرال فیلیپس بازنشسته کنونی) که تیپ تحت فرماندهی او حفاظت از کمپ اشرف را از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۴ برعهده داشت در نامه ای به کنث راث رییس دیده بان حقوق بشر تاریخ ۲۷ مه ۲۰۰۵ که در ژوئن همان سال در رکورد کنگره آمریکا منتشر شد، به گزارش دیده بان قویا اعتراض کرد و نوشت : «طی یک دوره یکساله من درجریان گزارشهای بی شماری از شکنجه،‌ ... و زندانی کردن افراد برخلاف خواست خودشان توسط رهبری مجاهدین خلق قرار گرفتم. من به واحدهای تحت امرم دستور دادم هر یک از این اتهامات را مورد تحقیق قرار دهند. در بسیار موارد من شخصاْ تیمهای بازرسی را در بازدیدهای اعلام نشده از تأسیسات مجاهدین که اتهام زده می شد این بدرفتاری ها صورت گرفته است رهبری کردم. در هیچ زمانی در این دوران ۱۲ ماهه ما هیچ سند معتبری که اتهاماتی را که شما در گزارش خودتان مطرح کرده اید تأیید نمایند پیدا نکردیم. من شخصاْ و بطور خصوصی با اعضای مجاهدین صحبت کرده ام. در هیچ زمانی هیچ عضوی از اعضای جوان زن و مرد تا رهبری بسیار ارشد هیچیک از آنچه را که در گزارش اخیر شما به آنها اشاره شده است مطرح نکردند.... من هرگز حادثه ای را کشف نکردم که یک زن یا مرد در سازمان برخلاف میل خودش نگاه داشته شود. من شاهد یک آزادی کامل انتخاب از جانب اعضای مجاهدین برای این که در سازمان بمانند یا آنرا ترک کنند بودم».

 

۱۵- هومریش به نقل از گل مریمی از «استفاده از تکنیک های روانی» برای مطیع کردن سربازان،‌ از جمله «غرق کردن در مسئولیت» و «قوانین سخت شیعه و اینکه می باید در روز سه بار نماز می خواندند» صحبت کرده است. خیلی روشن است که پذیرش مسئؤلیت هر چه بیشتر در مبارزه علیه رژیم آخوندی از نظر یک خبرنگار دوست ملایان جرم نابخشودنی مجاهدین است. وی فراموش کرده است که بیش از یک و نیم میلیارد مسلمان روزانه نماز می خوانند و هیچ کس انجام این فریضه را به حساب «قوانین سخت شیعه»‌ نمی گذارد. به نظر می رسد گلمریمی و هومریش صفوف مبارزه با رژیم آخوندی را با رفتن به پیک نیک و به قول خودش «باران،‌ چمنزارها و جنگلهای سبز و قدم زدن در منطقه عابر پیاده شهر کلن و میهمانی های سال نو،‌ نوتلا،‌ مک دونالد،‌کباب، فیلم و سفر با اتوبوس و قطار» اشتباه گرفته باشد.

 

۱۶- ماجرای انتقال کودکان از اشرف به اروپا از جمله به آلمان در بحبوحه یکی از مهیب ترین بمبارانهای تاریخ علیه عراق در سال ۱۹۹۱ یک اقدام به غایت انسانی و تحسین برانگیز و مسئولانه از سوی سازمان مجاهدین خلق ایران به شمار می رود. در آن شرایط که تمامی سیستم های خدماتی عراق از جمله آب و برق و پشتیبانی و امداد و پزشکی از کار افتاده بود،‌ ادامه اقامت کودکان در خاک عراق و زندگی سنگری به مثابه امضای حکم مرگ همه آنها به شمار می رفت و به همین خاطر مجاهدین با کسب خطر بسیار و هزینه های هنگفت در شرایطی که جاده های عراق زیر بمباران های مستمر هواپیماهای ب. ۵۲ آمریکا بود،‌ در یک عملیات بسیار پیچیده کودکان را به تقاضای والدین شان به سلامت به خارج عراق منتقل کرده و به نزد اقوام و خانواده های خود و یا هواداران داوطلب به اروپا و آمریکا فرستادند. جایی که آنها در سلامت و امنیت کامل و با برخورداری از همه امکانات بزرگ شده و به ادامه تحصیل پرداخته و بسیاری از آنها در سالهای بعد به درخواست و انتخاب خودشان به نزد والدین خود بازگشتند. هیچکس به خلاف میل خودش و بدون توافق والدینش به عراق باز نگشته و هیچگاه افراد زیر ۱۸ سال در کار نظامی و عملیاتی شرکت نداشته اند. در لیست شهیدان مجاهدین خلق تا قبل از سال ۲۰۰۹ که حملات نیروهای عراقی و نیروی قدس به اشرف و لیبرتی شروع شد حتی اسم یکی از این «کودکان مجاهدین» به چشم نمیخورد، اینکه هومریش و همدستش بخواهند کشته شدن یک دختر نوجوان( آلان محمدی) را در اثر یک تصادف به حساب مجاهدین بگذارند، به همان اندازه احمقانه و در عین حال جنایتکارانه است که وزارت اطلاعات شلیک به سوی نداآقا سلطان را در قیام ۱۳۸۸ به مجاهدین نسبت داد.

هومریش برای اینکه داستانش را بهتر بفروشد و مجاهدین را مخوف جلوه دهد می نویسد «کودکان مجاهدین» به «خانه ای که با دیوارهای بتنی بلند در Auvers-sur-Oise» برده میشدند. احمقانه تر از این نمیشود، مراکز مقاومت در این شهرک ویلایی در شمال پاریس همه شناخته شده و مستمرا در معرض خبرنگاران است. هیچ دیوار بتونی نه تنها در مراکز مقاومت وجود ندارد بلکه در این شهرک دیوارهای بتوانی به ندرت به چشم میخورد.

 

۱۷- تا آنجا که به وضعیت زندگی کودکانی که به اروپا و از جمله به آلمان منتقل شدند برمی گردد، باید گفت که همه در چارچوب قانون و با اطلاع مقامات ذیربط صورت گرفته و نهادهای مسئول در این کشورها بر آن نظارت می کرد. در آن سالها نیز دعاوی مشابهی از جانب «خبرنگاران دوست» وزارت اطلاعات نیز مطرح شد که دادگاه پس از بررسی تمامی اسناد و مدارک بر باطل بودن آنها حکم داده و رسانه ای که در آن زمان مثل دیسایت امروز این موضوع را علم کرده بود ناگزیر به معذرت خواهی شد. این ادعای مسخره هم که مجاهدین «برخی را کتک می زدند و به بسیاری هم کم غذا می دادند»، تنها از ذهن علیل کسانی که شرافتشان را به حراج گذاشته اند تراوش میکند و الا علاوه بر کودکان مورد بحث در طول آن سالیان صدها مربی ایرانی و خارجی و انبوهی میهمان از این مراکز دیدن کرده اند و هیچکس این دعاوی سخیف را تایید نمیکند.

 

۱۸- عملکرد هومریش و دیسایت همه استانداردهای روزنامه نگاری را زیر پا گذاشته و بوضوح آب به آسیاب خامنه ای و رییسی جلاد ۶۷ میزیزد که این روزها نه فقط مردم ایران را کشتار میکنند بلکه تمام منطقه را به خاک و خون کشیده و جهان را با بمب اتمی تهدید میکنند. نمایندگی شورای ملی مقاومت از همه آزادیخواهان و دوستداران آزادی بیان و مخالفان جنگ افروزی و تروریسم رژیم آخوندی میخواهد در مقابل سوء استفاده آشکار از مطبوعات برای مشارکت در سرکوب یک مقاومت خون بار که تا کنون ۱۲۰ هزار تن از اعضا و هوادارانش اعدام شده اند، سکوت نکنند این لازمه دفاع از حقوق بشر است.

 

استفاده گشتاپوی دینی در ایران از افراد با پوش خبرنگار چیز جدیدی نیست. علی فلاحیان، وزیر پیشین اطلاعات ، در ۲۲ ژوئن ۲۰۱۷ در یک مصاحبه تلویزیونی گفت: « وزارت اطلاعات برای جمع‌آوری اطلاعات، پوشش لازم دارد چه در داخل چه در خارج. ما یک مأمور اطلاعاتی را نمی فرستیم آلمان یا امریکا بگوید من از وزارت اطلاعات هستم پوشش کارِ بازرگانی یا خبرنگاری لازم است».

×××

مقاومت ایران از سردبیر دیسایت اکیداً درخواست میکند بر اساس اصل بی طرفی ژورنالیستی و قانون انسانیت و وجدان متن حاضر را بدون هرگونه حذف و تغییر در نخستین شماره بعدی مجله درج نماید.

 

نمایندگی شورای ملی مقاومت ایران- آلمان

۲۸ اکتبر ۲۰۲۱

 

 

										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/cc428e93-ff52-4732-baf0-6b50e01089f8"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات