محمد محدثین مسئول کمیسیون خارجه شورای ملی مقاومت ایران
با سلام و درود به همه دوستان و خواهران و برادران و رفقای عزیز در شورای ملی مقاومت.
بگذارید قبل از اینکه صحبتم را شروع کنم، البته صحبت در مقابل پیشکسوتان شورایی که خیلی قبل از من و بیش از من در این شورا بودند و با مسؤل شورا بودند بسیار سخت است. البته قبل از آن یک وظیفه دارم که در مقابل زحمات و تلاشهایی که الآن گوشهایش را خواهر گرامیمان خواهر بدری گفتند آن تلاش باور نکردنیای که خواهر زهرا و خواهر بدری و بقیه خواهرانمان و برادرانمان کردند سر تعظیم فرود بیاورم که خواست و اراده خواهر مریم را محقق کردند و واقعاً ما همواره در واقع سپاسگذار و مدیون این خواهران بزرگوار هستیم که من بخشیاش شاهد تلاشهای باور نکردنیشان بودم در این مدت.
اما اجازه بدهید که من هم مثل همه دوستان آغاز چهلمین سال تأسیس شورای ملی مقاومت را تبریک بگویم به همه دوستان و خدا را شکررکنیم. خدا را شکر کنم که با رهبری و هدایت مسعود و خواهر مریم و پایداری و پرداخت قیمت توسط تکتک اعضای شورا این سرمایه بزرگ این سرمایه ملی و تاریخی یعنی شورای ملی مقاومت که تضمین دموکراسی و حاکمیت مردم و استقلال ایران هست برای ما و ملت ایران حفظ کرده است.
واقعیت این است که مقاومت ما و مردم ما زیر امواج سهمگین ارتجاع و استعمار متحدان داخلیشان و متحدان خارجیشان تا بهحال باید صدها بار نابود میشد این مقاومت .
اما ناخدای این مقاومت ما را از لابلای امواج فتنه از لابلای سرکوب و تروریسم عبور داد. افسوس که بهدلیل اشتغالات روزمره و اولویتهای مبارزه و انقلاب امکان نوشتن تاریخچه و تجارب شورا در این چهار دهه نبوده. تجارب و آموزشهایی که گنجینه بزرگی است از درسهای سازشناپذیری در برابر دشمن است. درسهای ایستادگی بر سر اصول. دفاع سرسختانه از استقلال و منافع ملی و درس نان به نرخ روز نخوردن و منافع استراتژیک خلق و میهن را فدای منافع شخصی یا منافع کوتاه مدت حزبی و گروهی نکردن .
این چیزهایی است که باید نسل جوان ما انهایی که بعدها در این مبارزه پیوستند و بعدها خواهند پیوست. حق انهاست که از انها مطلع بشوند و امیدوارم روزی نه چندان دور زیر نظارت خود مسعود این تجارب و این تاریخچه تدوین شود.
من در این فرصت میخواهم دو نکته را با دوستان مطرح کنم. نکته اول که شاید بهدلیل مسئولیت و کاری که داشتم کمی در آن از نزدیک آشنا بودم. این هست که کارنامه شورای ملی مقاومت و نقش مسعود رجوی بهعنوان مسئول شورا یک حقیقت بسیار مهم را در برابر چشمان ما قرار میدهد. این شورا و مسئول شورا در صف مقدم دفاع از منافع ملی ایران قرار دارد. به همان اندازه که خمینی و خامنهای و روحانی در وطنفروشی در نابود کردن آب و خاک ایران در تاراج دادن اموال و ثروتهای مردم ایران در توافقهای ایران برباد ده. با این قدرت و آن قدرت همراه شدن و تنها شاخص برایشان حفظ نظام ولایت فقیه بوده. در نقطه مقابل شاخص برای مسؤل شورا و شورای ملی مقاومت و خواهر مریم در این سالها به موازات دفاع از دموکراسی و آزادی دفاع از حاکمیت مردم دفاع از استقلال ایران دفاع از منافع ملی ایران و دفاع از تمامیت ارضی اون بوده است. این دفاع در واقع مسعود رجوی را و شورای ملی مقاومت را به اولین نگاهبان ارزشها و سرمایههای ملی و مصالح و منافع ملی ایران تبدیل کرده این را از تکتک کارهای شورای ملی مقاومت در طرحهایش در مباحثاتش در طرح صلح شورای ملی مقاومت همانطور که الآن خواهر مریم ساعتی پیش اشاره کردند در طرح خودمختاری در همه این چیزها موج میزند و قیمت سنگینی را هم این مقاومت برای این پایداری بر سر این منافع و مصالح داده و باشد روزی که انشاالله جزییاتی را که شاید الآن نشود گفت در مقابل خلق قهرمان ایران گزارش کرد که این شورا و این مسؤل شورا تا چه حد بر سر این ارزشها و اصول ایستادند.
نکته دوم که میخواهم به آن اشاره کنم که شاید یک ذره بیشتر بخواهم به آن بپردازم در مقاومت ما و سازمان ما و جنبش ما در این ۴۱سال بیوقفه با شیطانسازی و جنگ روانی از طرف دشمن مواجه بوده. از روز اول از هفتههای اول حکومت و حتی قبل از اینکه خمینی به حکومت برسد همه به یاد داریم که حتی شخص خمینی پیرمرد مرجع تقلید و اعوان و انصارش چه چیزهایی را علیه مجاهدین میگفتند . محترمانهترینش این بود که خرمن آتش میزنند. محترمانهترینش این بود که خودشان خودشان را شکنجه میکنند. یا در همان هفتههای اول دفاتر ما را میگرفتند و میگفتند وسایل فساد اخلاق کشف کردهاند.
خمینی بهخوبی فهمیده بود و خامنهای و آخوندها و البته در راسشان خمینی. خمینی هوشیارترین سیاستمدار ضدانقلابی در تاریخ ایران بوده که منافع نظام منحوس ولایت فقیه را به بهترین وجه تشخیص میداد. حفاظت از این نظام شیطانی را. او خوب فهمیده بود که لازمه بقای این نظام شیطانی نابودی مجاهدین است. خوب تشخیص داده بود که آنتیتز نظام شیطانی ولایت فقیه مجاهدین خلق و این جنبش و این مقاومت است. خمینی گفته بود که مجاهدین اسلام بدون آخوند میخواهند آنها بهتر از من قران و نهجالبلاغه را حرف میزنند. ولی اسلام بدون آخوند میخواهند این همان چیزی است که ما در طرح دین و دولت از آن صحبت میکنیم . اسلام و نه حاکمیت دینی. حاکمیت مردم و نه حاکمیت آخوند. این را خوب فهمیده بود و به همین خاطر هم بهخوبی میدانست که مجاهدین حاضر به تندادن به حکومت آخوندی نیستند. به همین خاطر هم گفت دشمن الآن یکی از دوستان هم اشاره کرد. گفت: دشمن نه در شوروی است و نه در آمریکا و نه در کردستان. همینجا در امجدیه زیر گوش ما است. بعد از گردهمایی معروف امجدیه. در این ۴۱سال لحظهای نیست که دشمن از این جنگ روانی رژیم آخوندی از این جنگ روانی کوتاه آمده باشند علیه ما. سوژهها عوض شده. ابزارها عوض شده. مهرهها تغییر کرده. اما اصل ماجرا تغییر نکرده. هدف مسعود رجوی است. مسعود رجوی مانع بقای حکومت آخوندی است. مسعود رجوی و مجاهدینش و شورای ملی مقاومتش و در سالهای بعد مریم رجوی اون چیزی است که این رژیم را تهدید میکند.
بنابراین باید به هر قیمتی هست از صحنه خارج شوند. یک زمانی میخواست با جنگ ضدمیهنی که آن را یک موهبت الهی توصیف میکرد مجاهدین و این مقاومت را تحت عنوان ستون پنجم از بین ببرد. بعد از زهر آتشبس و قتلعام زندانیان سیاسی این دفعه با استفاده از یک موهبت دیگه -موهبت در گیومه - یعنی اشغال کویت میخواست به تغییر شرایط منطقهای ناشی از این اشغال میخواست بهاصطلاح مجاهدین و شورای ملی مقاومت را به زمین بزند. میخواست با شیطانسازی و به موازاتش با تروریسم در پاریس و در عراق علیه مسعود رجوی و علیه خواهر مریم اهداف شوم خودش را محقق کند. و بعد هم بهیاد داریم بعد از دهه۸۰ با جنگ عراق با توطئه با زد و بند با آمریکا و انگلیس و فرانسه و کشیدن پای قدرتهای خارجی از یکطرف بمباران در عراق، بمباران مجاهدین در عراق و از یکطرف توطئه ننگین ۱۷ژوئن. در آنزمان رژیم میخواست ماکزیمم خودش را که نابودی مجاهدین و مقاومت است رو از طریق تروریسم و جنگ سیاسی و بمباران و ۱۷ژوئن بهدست بیارد. و حالا سریع رد میشم در این پروسهٔ طولانی سالهای اخیر وقتی مجاهدین موفق شدن تحت ان یکی از دوستان اشاره کرد با عملیات بسیار هوشیارانه انتقال به خارج از عراق وقتی که سیاست مماشات ضربه خورده وقتی قیامها در ایران شکل گرفته . الان دیگه رژیم از این شیطانسازی هدفش ماکزیمم یعنی نابودی مجاهدین و مقاومت نیست. هدف مقدمش از این شیطانسازی، کند کردن روند سرنگونی رژیم است که توسط مردم و مقاومت و کانونهای شورشی داره سرعت هر چه بیشتر میگیرد.
و جالبترین این نمونهها این حلقه آخر هست در همین کهکشان تاریخساز. همین کهکشانی که الآن خواهر بدری به موجزترین کلام مشکلاتش را بیان کرد، این غیرممکن که محقق شده رژیم دیوانه شدهاست. تمام نیروهای ذخیرهاش را به میدان آورده در جنگ سیاسی و به همین خاطر شاهد یک ائتلاف بسیار شوم و در عینحال بسیار احمقانه و مسخره هستیم از یک طرف تسنیم (یعنی نیروی قدس) و سپاه پاسداران و روزنامه جوان و نمیدونم از این آت و آشغالها، سپاه پاسداران. از یکطرف بعیدینژاد سفیر رژیم در انگلیس یعنی وزارت اطلاعات. از انطرف بریده مزدوران و جالبتر اینکه همصدایی و همنوایی و حرکت به دستور بقایای شاه در همین راستا. شیخ و شاهی که الآن برادر رحمان داشت بهخوبی توضیح میداد سابقه امر را. این جا همان شیخ و شاه خیلی خوب خودشان را اینجا نشان دادند که چگونه در واقع در وحشت از مجاهدین در وحشت از شورای ملی مقاومت و در وحشت از سرنگونی در کنار هم قرار گرفتند. جالب اینجاست که یک حلقه سومی یک متحد سومی هم این جبهه شوم رژیم و سلطنت یک متحد جدیدی هم پیدا کرده است . البته متحد جدیدی بارز شده، پیدا نکرده، چون بوده و آن هم یک مشت تحت باندرول مارکسیسم. که به همان اندازه از مارکسیسم انقلابی که ما از قدیم میشناسیم و در زندانهای شاه دیدیم و در رفیق عزیزمان بیژن (مهدی سامع) دیدیم. به همان اندازه از مارکسیسم انقلابی فاصله دارن که خمینی و خامنهای و روحانی و این آت و آشغالها از اسلام انقلابی. این چرخ سوم این اتحاد شوم و منحوسی است اگر نگاه کنید و اگر مطالب را بخوانید اگر کراوات و ریش و روسری و بیروسری را کنار بگذاریم و کلمه منافق و مجاهد را هم مساوی بگیریم، هیچ تفاوتی - بخوانید جالبه، شاید. فرصت اگر باشه یک زمانی این را توضیح بدهیم. مفاهیم هیچ فرقی نمیکند. کلمات هیچ فرقی نمیکند. ان یکی بخش کراواتی و بخش بیحجابش هست. در خارج کشور در تلویزیون من و تو و جاهای دیگه بهعنوان بقایای شاه. ان یکی بخش سپاه پاسدارانش است. ان یکی بخش وزارت اطلاعاتش است. و این یکی هم شعبه مارکسیستی سپاه پاسداران است. همان نقشی را که حزب توده و اکثریت در فاز سیاسی پیاده میکردن و اجرا میکردن در بهاصطلاح ضربه زدن به مقاومت و ضربهزدن به جبهه دموکراسی بهنحو مسخره و بسیار حقیرانهتری اینها دارند ایفا میکنند.
البته این جبههبندی، اینکه رژیم نیروهای ذخیرهاش را آورده رو کرده اینکه متحدان سطلنتطلب خودش رو شاهی خودش را بقایای شاه خودش راو بیآبرو کرده در این زمینه و مارکسیستهای تحتامرش را به صحنه آورده. این فقط نشانه فلاکت و بیچارگی و به ته خط رسیدن رژیم هست. واقعیت این است که در یککلام خطر جدی شده. صدای پای انقلاب میاد. رایحه سرنگونی استشمام میشود. متحدان رژیم رژیم و نیروها و تحتامرهایش تعارفها راکنار میگذارند. ماهیت واقعی خودشان رو برملا میکند و میگویند که ما کی هستیم. این یکی از خیرات و برکات این جنبشی هست. کهکشانی که باید بگویم این جنبش عظیم ماهیتها را رو کرد و جبههبندیها را روشن کرد و البته همانطور که الآن گفتند ما به این جنگ بیا بیا میگویم. الان خواهر بدری بهخوبی حرفشان را با این تمام کردند.
که ما بیا بیا میگویم، ما هم بیا بیا میگویم. بنظرم میرسد که رژیم به ته خط رسیده و در بحران و در آستانه سرنگونی است. با تشکر
عزیز مادر رضاییهای شهید
سلام به مریم عزیزم و با سلام به اعضای محترم شورای ملی مقاومت ایران. آغاز چهلمین سال تأسیس شورای ملی مقاومت ایران را به همه شما تبریک میگویم. خیلی خوشحال هستم که در این جلسه با شکوه از من دعوت شد که شرکت کنم. این شورا نقطه امید مردم ایران است و ادامه بیش از ۱۰۰سال مبارزه مردم ایران برای رسیدن به آزادی است. من میدانم مسعود و مریم عزیزم چقدر برای استواری شورا و سازمان مجاهدین زحمت کشیدند و خون همه شهدا و رنج اسرا را اینچنین به بار و ثمر نشاندند.
کهکشان عظیم امسال در این شرایط سخت نشان داد که این مقاومت چه قلهای هست الحمدالله که امروز همه زحمات در راه ثمر دادن است و گسترش کانونهای شورشی در شهرهای ایران گواه این است . من نمیخواهم زیاد صحبت کنم ولی باید این حقیقت را بگویم.
هر چه شما پیشرفت کنید دشمن و همه مزدورانش بیشتر علیه شما تبلیغ میکند و دروغ میگویند و سمپاشی میکنند ولی من بهعنوان کسی که شاهد جنایتهای دو دیکتاتوری سلطنتی و آخوندی بودهام و تبلیغات سراسر دروغ این دو دیکتاتوری را علیه فرزندان مجاهدم شاهد بودم میخواهم بگویم که حقیقت مجاهدین چون چشمهای زلال در جامعه و بین مردم ایران جاری میشود برای من که اولین بار مسعود را که بهشدت شکنجه شده بود.
در اتاق بازجویی در زندان شاه دیدم، با وجود وضعیتی که داشت از چند لحظهای که بازجو از اتاق بیرون رفت استفاده کرده و به تشویق و روحیه دادن به من پرداخت. این تبلیغات نه تنها پشیزی ارزش ندارد بلکه عمق کینه و دجالگری دشمن را نشان میدهد. به این جهت میخواستم به همه هم میهنان عزیزم و به خانوادهها و مادران شهدا و زندانیان قیام بگویم که اینکار همیشه دشمن است و نشان میدهد که از همین مقاومت میترسد و پایان کارش را میبینیم.
پس مثل همه فرزندان مجاهدم و همه اشرفنشانها به مسعود و مریم عزیزم میگویم درود بر شما خون شهیدان ما رنج اسیرانمان در تو گره میخورد رجوی قهرمان برای شما در شورای ملی مقاومت آرزوی موفقیت میکنم خدانگهدار همه شما
مریم رجوی : با سلام بر عزیز عزیزها مثل همیشه ما را سورپریز کردید عزیز حضورتان و پایداریتان از ابتدا که این جلسه تا الآن. بالاخره شما خودتان را توانستید با این شرایط سخت با این تکنیک پیچیده ولی مثل همیشه پایدار و استوار و راهگشا و پیشتازید ولی چه کار خوبی کردید عزیز. امروز ما شما را شنیدیم همچنانکه گفتید از لحظه اول، از زندان و شکنجه که خود شما هم سوژه آن بودید بهعنوان شاهد شاهدان گواهی دادید وضعیت بسیار بسیار تلخ و دردناک مسعود را که آنقدر شکنجه شده بود کسی قادر به شناختش نبود ولی در عینحال اینچنین روحیه میداد به همه . مثل همیشه حاضریم مثل همیشه شاهدید بهخصوص کنار دستتان الآن میبینم هم فاطمه عزیز را و هم آن ویترین پر از تصاویر را که تصاویر فرزندان شهید شما هست بهدست دو دیکتاتوری شاه و شیخ. بههرحال فکر میکنم هر کس دستی در آتش داشته باشد معنی همه اینها را میفهمد و معنی تکتک کلمات شما را که چگونه نوید بخش همه مادران و همه خانوادههایی که الآن در ایران داغ دارند از شهادت فرزندانشان و درد و رنج میکشند از اسارت فرزندانشان. ولی خوشبختانه از الگوی مادرانی چون شما برخوردارند که میتوان در هر شرایطی با روحیهای صد چندان همه این شرایط را تحمل کرد خم به ابرو نیاورد سر خم نکرد به عکس با تهاجم حداکثر دشمن را به زانو در آورد درود بر شما عزیز هر چی در مورد شما بگویم کم است ولی فقط میتوانم بگویم دستتان را میبوسم و رویتان را بهخاطر همه مقاومت ها پایداریها و جنگآوریتان درود بر شما عزیز میبوسمتان.