کنفرانس در پارلمان انگلستان بهمناسبت روز جهانی حقوقبشر
ضرورت ارجاع پرونده جنایات رژیم ایران به شورای امنیت و محاکمه سران رژیم آخوندی
فراخوان نمایندگان دو مجلس انگلستان به شناسایی جهانی شورای ملی مقاومت و حمایت از تغییر دموکراتیک در ایران به دست مردم و مقاومت ایران
دیوید ایمس:
اکنون بسیار خوشوقتم که طاهر بومدرا، رئیس پیشین حقوقبشر یونامی و مشاور مخصوص نماینده ویژه دبیرکل را معرفی کنم. آقای بومدرا در یونامی مسئول پرونده اشرف بود.
طاهر بومدرا:
نمایندگان مجلس، خانمها و آقایان، من حقیقت، و عیناً حقیقت را خواهم گفت، حقیقتی را که در عراق و در اشرف دیدم و چنانچه در کنگره آمریکا گفتم، آمادهام چیزهایی که میگویم را در مقابل هر دادگاهی بگویم.
در حقیقت، بهعنوان یک کار نمایشی، از من خواسته شد تا نامهیی را به دولت عراق بدهم و در آن شهادت بدهم که آنها (دولت عراق) با ساکنان (اشرف) مشاورت و گفتگو میکنند و امکانات پزشکی در اختیارشان قرار میدهند، و متقابلاً دولت (عراق) تنها از سازمان مللمتحد میخواهد که شهادت دهد که آنها (عراقیها) در اشرف خوب رفتار میکنند و در عوض به من اجازه میدهند به زندانیان و دیگر موارد حقوقبشری دسترسی داشته باشم.
این شهادتی بود که من باید میدادم و اگر نمیدادم اشرفیها از دسترسی به بیمارستان منع میشدند و در همانحال کارمندان ما نامه تأیید به عراقیها میدادند (که حقوق اشرفیها تأمین شده است). بنابراین در چنین فضایی بود که روی موضوع اشرف و روی پرونده اشرف کار میکردیم.
بگذارید بگویم از همان ابتدا سازمان ملل متحد، شامل دفتر من، دفتر یونامی و دفتر حقوقبشر که دفتری بود که مستقیماً به وضعیت در اشرف رسیدگی میکرد و ما در آنجا (در اشرف) بودیم تا حقوقبشر و وضعیت انسانی را مانیتور کنیم. ما آن وضعیت را ایجاد کردیم و به پراکندن یا بهتر بگویم به تهمت زدن به اشرفیها کمک کردیم. این بدنام کردن ابتدا در گزارشات معینی ایجاد شد، البته، دو دولت پشت آن بودند، رژیم ایران و دولت عراق.
سپس، شما همه درباره آن گزارشاتی که منتشر شد میدانید، یک گزارش توسط دیدهبان حقوقبشر و دومین گزارش از سوی مؤسسه رند منتشر شد. در حقیقت این دو گزارش، بهمراه گزارش سازمان ملل متحد، مسئول زدن این اتهامات به اشرفیها بودهاند. به تمام کسانیکه در ارتباط با اشرف بودند گفته بودند اشرفیها تروریست هستند و چنین و چنان هستند. وقتیکه ابتدا در موضع رئیس دفتر حقوقبشر در بغداد شروع بهکار کردم، من هم در آن جهت رفتم. هنگامیکه مرا در مورد کارم بریف میکردند به من گفتند که مراقب باش، تو با یک گروه تروریستی سر و کار داری و من بواقع با این تصور کارم را شروع کردم که در مقابلم یک پرونده تروریستها است. من سه سال و نیم این موضوع را دنبال میکردم. در این سه سال و نیم هرگز هیچ اتهامی از سوی اشرفیها دریافت نکردم که بعداً معلوم شود اتهام صحت نداشته و هرگز با هیچ اتهامی از سوی دولت عراق برخورد نکردم که معلوم شود صحت داشته است، از جمله وقتیکه به اشرف رفتم تا اجساد را شمارش کنم زمانیکه جنایت به قتل رساندن 36نفر صورت گرفت، من به اشرف رفتم و اجساد را شمارش کردم و سپس به بغداد برگشتم. به همراه باتلر سفیر آمریکا به دیدار رئیس دفتر مالکی و مشاور امنیت ملی او بهعلاوه دفتر حقوقبشر درون دفتر نخستوزیری رفتیم. به آنها گزارش را نشان دادم و به آنها گفتم 36جسد بود، 36نفر کشته شدند. آنها به همدیگر نگاه کردند انگار که من داشتم داستان میساختم. آنها نمیخواستند آن گزارش را ببینند. من درخواست کردم تحقیق شود، آنها گفتند ما به شیوه خودمان اینکار را خواهیم کرد. شیوه تحقیق آنها چیست؟ من با آنها در دفتر نخستوزیر نشستم و آنها به من عکسهای نارنجک و تعدادی سلاح سبک، هفت تیر و کلاشینکف نشان دادند. عسکهایی که روی میز گذاشتند، آن عکسها را به من نشان دادند که عکسهای شواهد این است که در کمپ اشرف سلاح وجود دارد و خود آنها (اشرفیها) از آن سلاحها استفاده کردهاند تا اشرفیها را بکشند.
آن عکسها خوب درست نشده بود، میتوانید هر عکسی را از هرجایی (هر مجله یا روزنامهای) تهیه کنید، اما مهم نیست. آن عکسها، بهمراه تعدادی بیانیه و گزارش، در میان سفارتها در بغداد پخش شد. آن بیانیهها و گزارشات نیروهای امنیتی بود که در حمله به اشرف دست داشتند و این بود تحقیقات دولت عراق.
این تحقیقاتی بود که دولت عراق انجام داد و سازمان مللمتحد بسیار از آن راضی بود. آنها خواهان یک تحقیق شدند، این هم تحقیقات! این گزارشی است که موضوع را خاتمه میدهد. سازمان مللمتحد هرگز تحقیقات دیگری را درخواست نکرد. آنها هرگز تلاش نکردند در آن رابطه کاری انجام دهند و من پیوسته به نماینده ویژه دبیرکل یادآوری میکردم که ما باید در عمل خود استوار باشیم، ما باید در گزارشاتمان استوار باشیم. وقتیکه درخواست تحقیقات کردیم نمیتوانیم همینطوری آن را فراموش کنیم. باید انجام شود، اما هرگز انجام نشد.
36نفر کشته شدند. اما شهادت دیگری که باید میدادم این است که پیکرهای این 36نفر 45روز نگه داشته شد در آن هوای داغ عراق که میدانید و سپس در یک قبرستان موقت دفن شدند. بنابراین من پیوسته هر روز از عراقیها میخواستم اجازه دهند اجساد دفن شوند و اینجا هم مجدداً از من درخواست شد نامهیی به نیروهای امنیتی عراق بدهم که این اشرفیها هستند که نمیگذارند پیکرها دفن شوند. اجساد پس از 41روز شروع به خراب شدن میکنند و من مکرراً به آنها میگفتم این اسلامی نیست، برخلاف اسلام است. در اسلام جسد باید به سرعت دفن شود، به سرعت ممکن، و با این وجود آنها اجساد را 41روز نگهداشتند و سپس وقتیکه میخواستند آنها را دفن کنند از من خواستند نامهیی بدهم که این اشرفیها هستند که نمیگذاشتند آنها را دفن کنیم. و این باز هم موضوعی بود که در گزارش سازمان مللمتحد به آن اشارهیی نشد و حتی اگر من به آن اشاره میکردم هرگز دورتر از دفتر نماینده ویژه دبیرکل نمیرفت. بنابراین بگذارید اینرا بگویم، این کوبلر و همچنین افراد پیش از او بودند که به ارائه دادن این تصویر از اشرفیها کمک کردند و به زدن این اتهامات به آنها کمک کردند. البته از زمانیکه کوبلر آمد، موارد این میزان رسوا شد، بسیار آشکار شد که سازمان مللمتحد آنجاست تا کمپ اشرف را ببندد و آن کار آشکارا بهوسیله یادداشت تفاهم انجام شد. اما قبل از اینکه کوبلر بیاید نفر پیشین او بهروشنی میگفت و من دقیقاً آن را بیاد میآورم که در 17مه2010 (27اردیبهشت1389) در جلسهای که تمام سفرای کشورها در بغداد شرکت داشتند، او به آنها گفت سازمان مللمتحد کار و برنامه بسیار وسیعی در عراق دارد و ما نمیخواهیم چنین موضوعات کوچکی کل کار سازمان مللمتحد در عراق را تحلیل ببرد. این اظهارات تماماً ثبت شده و مستند شده است. بنابراین، این موضوع که چرا همه علیه این هستند این است که مالکی در واقع آن را شرط دسترسی هر دیپلوماتی به او یا به کل دولت قرار داده است، شرط دسترسی به هرچیزی در عراق این است که طبق خط و سیاست دولت با اشرف برخورد کنید. بنابراین، وقتیکه (نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل در عراق) در برابر تمام دیپلوماتها میایستد و به آنها میگوید موضوع کوچکی مانند اشرف نمیتواند، به عبارتی، من اجازه نخواهم داد (موضوع اشرف) کل برنامههای سازمان مللمتحد را خنثی کند. شما میبینید که چه بیعدالتی صورت گرفته و چگونه انجام شده است.
موضوع سوخت، دولت عراق همواره گفته است به آنها بهاندازه کافی سوخت میدهیم. اشرفیها میگویند ما سوخت دریافت نمیکنیم. بنابراین من باید به آنجا بروم و مخزن را بازرسی کنم و چنانچه گفتم معلوم شد از همان ابتدا، تمام اتهاماتی که اشرفیها طرح میکردند درست بود، که در واقع اتهام نبودند، واقعیت بودند. بنابراین وقتیکه برمیگردیم تا گزارش کنیم، این را هم باید در نظر بگیریم که ما همه کارمندان سازمان مللمتحد هستیم، ولی اغلب ما سعی میکنیم شغلمان را حفظ کنیم. آنها در آنجا نیستند تا از حقوقبشر دفاع کنند، ما آنجا هستیم تا از شغلمان دفاع کنیم. بنابراین، قبل از اینکه کاری انجام دهم باید مطمئن شوم که نماینده ویژه سازمان مللمتحد از گزارش من راضی است و میدانم که هرچیزی که گزارش کنم در میز معاون ویژه دبیرکل بازنویسی خواهد شد. بنابراین، او کارمندان خودش را دارد که هرگز از آن دفتر بیرون نمیروند، کارمندانش از وضعیت در صحنه با خبر نیستند، کارمندان او هرگز هیچکدام از اشرفیها را ندیدهاند، با اینحال گزارش آنها بر گزارش من که در صحنه بودم مرجح است. در نتیجه هرچیزی که گزارش کنم هرگز به نیویورک نمیرسد، هرگز به واشینگتن نمیرسد. و چیزی که میگویم در مورد همتایم در سفارت آمریکا نیز صدق میکند. زیرا ما با هم به کمپ اشرف میرویم، ما چیزی که دیدیم و شنیدیم را بیطرفانه گزارش میکنیم و با این وجود نیویورک و واشینگتن آن گزارشات را که بیانگر حقایق در صحنه است هرگز دریافت نمیکنند، فقط به این دلیل که در سطح دفتر نماینده ویژه دبیرکل، تمام چیزها تغییر داده خواهد شد و به شیوهای نوشته و ارائه میشود که باید بشود. زیرا ما آنجاییم تا گزارش کنیم و همه را خوشحال و راضی نگهداریم. وقتیکه مالکی خوشحالست، دبیرکل سازمان مللمتحد نیز خوشحالست. این واقعیت است و در اجلاسیه لیگ عرب در بغداد به کوبلر تبریک گفته شد و او (دبیرکل) به ما گفت که کوبلر بهترین استراتژیست من است چونکه او، در یک کلام، مالکی را خوشحال نگه میدارد. بنابراین، سازمان مللمتحد اکنون تبدیل به یک آلت دست دولت عراق شده است تا سیاستهایشان را انجام دهد، به شکلی که آن را میبینند و به شکلی که آن را تصور میکنند ما در آنجا یک وسیله هستیم، و این وسیلهای است که مخفی نشده است. قطعنامه1770 شورای امنیت در 2007 صراحتاً گفت که ارتش سازمان مللمتحد در آنجاست تا خواستههای دولت عراق را انجام دهد. بنابراین، تنها زمانیکه مالکی بگوید به کمک شما نیاز دارم، من مطمئنم که ما تسلیم میشویم. و به همین دلیل است که در مورد اشرف، ما باید دقیقاً هرکاری که مالکی نیاز دارد را انجام دهیم و اگر مالکی راضی نباشد نماینده ویژه دبیرکل عوض خواهد شد و این همان چیزیست که در مورد اد ملکرت انجام شد. قرارداد او تجدید نشد زیرا او در انتخابات روی موضعش ایستاد. مالکی میخواست آراء انتخابات بازشماری شود و ناراحت بود که ایاد علاوی آراء بیشتری از او داشت. ایاد علاوی 91 رأی آورد و مالکی 89 رأی. بنابراین او میخواست آراء بازشماری شوند.
اد ملکرت گفت: نه! کمیسیون انتخابات گفت انتخابات منصفانه بود و ما بازشماری نخواهیم کرد. آن موضوع پایان کار اد ملکرت بود و مالکی گفت نمیخواهد او را مجدداً در هیأت یونامی ببیند و آنجا پایان کارش بود. بنابراین، اکنون البته، کوبلر با جاهطلبیهایش، دقیقاً همان کاری را انجام خواهد داد که مالکی میخواهد. اگر کار دیگری بکند تجربه نفر ماقبلش را بهعنوان یک راهنما در پیش رویش دارد.
در نتیجه، تنها برای اینکه نتیجهگیری مناسب کنم، میگویم که ما در ارتکاب به اتهام زدن به اشرفیها دست داشتیم. چیز دیگر، یکی از موضوعات بنیادین که نیروهای سازمان ملل مرتکب به آن شده و نقض کرده فرض بیگناهی است.
دفتر من در آنجاست تا از حقوقبشر بنیادین هرکسی دفاع کند، و همه بیگناه مفروض شدهاند تا اینکه بهوسیله دادگاه قانون محکوم شوند و تمام پروسههای لازم را که روند دادرسی نامیده شده طی کنند. در مورد اشرف ما این اصل بنیادین را معکوس کردیم. و من میتوانم به شما بگویم هر گزارشی، هر کارمند سازمان مللمتحد در عراق فرض را بر این میگیرد که اشرفیها تروریست هستند و آنها باید بیگناهی خود را اثبات کنند. بنابراین، اگر این کار توسط یک دولت انجام شود ما میگوییم این احتمالاً عملکرد آن دولت است، اما اینکه سازمان مللمتحد قانون را معکوس کند و بهعنوان یک قانون بنیادی فرض را بر گناهکار بودن بگیرد، این غیرقابلقبول است و ما همه جا گزارش کردیم و گفتیم که این کار باید متوقف شود. فرض بر گناهکار بودن باید متوقف شود. و بهرحال، اشرفیها از لیست حذف شدند، چه در اروپا یا آمریکا، نامگذاری آنها توسط دادگاههای قانون لغو شد. این یک تصمیم سیاسی نبود، یک تصمیم قضایی بود، یعنی که فرض بر گناه توسط دادگاه برداشته شده و اینجاست که اشرفیها پیروزمند بودهاند، زیرا هر موضوعی که در مقابل دادگاه قرار داده شد آنها پیروز شدند.
لرد مگینس:
ما میدانیم که 120هزار نفر در ایران توسط این رژیم در 33سال گذشته کشته شدهاند. همچنین رژیم ایران بیش از 450 اعدام در سال گذشته را اعلام کرده است خانم المیرا (فرح) واضحان زندانی شد، شکنجه شد، بعد به مرگ محکوم شد، فقط بهخاطر دیدار از دخترش در اشرف و نهایتاً به ۱۵سال زندان محکوم شد. او وضعیت سلامتی درستی ندارد، او قبل از دستگیری دارای مشکل قلبی بود. او در حال حاضر از سرطان رنج میبرد و در عینحال به نظر میرسد یک کلمه درباره او در رسانهها وجود ندارد. چرا 60 میلیون نفر در این کشور (انگلستان) سزاوار دانستن این حقیقت نیستند که بدانند مردم ایران در راه آزادی چگونه رنج میبرند. این همان پیامی است که من میخواهم از اینجا برسانم. مردم ایران شایسته دستیابی به آزادی هستند.
اکنون ما در مورد رژیم ایران صحبت میکنیم و خامنهای و ملاها را میشناسیم و با بیرحمیهای آنها خوب آشنا هستیم. اما در دولت نوری مالکی در عراق ما نسبت به اعمال نوری مالکی مسئول هستیم.
برای همین ما نیازمند کسانی مانند آقای طاهر بومدرا، مانند ژنرال فیلیپس هستیم. ژنرال فیلیپس یک از ژنرالهایی است که در زمان حمله به عراق به اشرف رفت و جمعآوری همه سلاحهای آنها را تأیید کرد. هیچ سلاحی در آنجا نیست، برای همین هیچ بهانهیی برای جابهجایی به لیبرتی نبود.
من برای۷۵سال افتخار کردهام که بریتانیایی هستم اما بهخاطر مواضع (دولت) ما در مورد کمپ اشرف که الآن لیبرتی است مفتخر نیستم. من پاسخ را به شما میسپارم.
بسیار تشکر میکنم.
ضرورت ارجاع پرونده جنایات رژیم ایران به شورای امنیت و محاکمه سران رژیم آخوندی
فراخوان نمایندگان دو مجلس انگلستان به شناسایی جهانی شورای ملی مقاومت و حمایت از تغییر دموکراتیک در ایران به دست مردم و مقاومت ایران
دیوید ایمس:
اکنون بسیار خوشوقتم که طاهر بومدرا، رئیس پیشین حقوقبشر یونامی و مشاور مخصوص نماینده ویژه دبیرکل را معرفی کنم. آقای بومدرا در یونامی مسئول پرونده اشرف بود.
طاهر بومدرا:
نمایندگان مجلس، خانمها و آقایان، من حقیقت، و عیناً حقیقت را خواهم گفت، حقیقتی را که در عراق و در اشرف دیدم و چنانچه در کنگره آمریکا گفتم، آمادهام چیزهایی که میگویم را در مقابل هر دادگاهی بگویم.
در حقیقت، بهعنوان یک کار نمایشی، از من خواسته شد تا نامهیی را به دولت عراق بدهم و در آن شهادت بدهم که آنها (دولت عراق) با ساکنان (اشرف) مشاورت و گفتگو میکنند و امکانات پزشکی در اختیارشان قرار میدهند، و متقابلاً دولت (عراق) تنها از سازمان مللمتحد میخواهد که شهادت دهد که آنها (عراقیها) در اشرف خوب رفتار میکنند و در عوض به من اجازه میدهند به زندانیان و دیگر موارد حقوقبشری دسترسی داشته باشم.
این شهادتی بود که من باید میدادم و اگر نمیدادم اشرفیها از دسترسی به بیمارستان منع میشدند و در همانحال کارمندان ما نامه تأیید به عراقیها میدادند (که حقوق اشرفیها تأمین شده است). بنابراین در چنین فضایی بود که روی موضوع اشرف و روی پرونده اشرف کار میکردیم.
بگذارید بگویم از همان ابتدا سازمان ملل متحد، شامل دفتر من، دفتر یونامی و دفتر حقوقبشر که دفتری بود که مستقیماً به وضعیت در اشرف رسیدگی میکرد و ما در آنجا (در اشرف) بودیم تا حقوقبشر و وضعیت انسانی را مانیتور کنیم. ما آن وضعیت را ایجاد کردیم و به پراکندن یا بهتر بگویم به تهمت زدن به اشرفیها کمک کردیم. این بدنام کردن ابتدا در گزارشات معینی ایجاد شد، البته، دو دولت پشت آن بودند، رژیم ایران و دولت عراق.
سپس، شما همه درباره آن گزارشاتی که منتشر شد میدانید، یک گزارش توسط دیدهبان حقوقبشر و دومین گزارش از سوی مؤسسه رند منتشر شد. در حقیقت این دو گزارش، بهمراه گزارش سازمان ملل متحد، مسئول زدن این اتهامات به اشرفیها بودهاند. به تمام کسانیکه در ارتباط با اشرف بودند گفته بودند اشرفیها تروریست هستند و چنین و چنان هستند. وقتیکه ابتدا در موضع رئیس دفتر حقوقبشر در بغداد شروع بهکار کردم، من هم در آن جهت رفتم. هنگامیکه مرا در مورد کارم بریف میکردند به من گفتند که مراقب باش، تو با یک گروه تروریستی سر و کار داری و من بواقع با این تصور کارم را شروع کردم که در مقابلم یک پرونده تروریستها است. من سه سال و نیم این موضوع را دنبال میکردم. در این سه سال و نیم هرگز هیچ اتهامی از سوی اشرفیها دریافت نکردم که بعداً معلوم شود اتهام صحت نداشته و هرگز با هیچ اتهامی از سوی دولت عراق برخورد نکردم که معلوم شود صحت داشته است، از جمله وقتیکه به اشرف رفتم تا اجساد را شمارش کنم زمانیکه جنایت به قتل رساندن 36نفر صورت گرفت، من به اشرف رفتم و اجساد را شمارش کردم و سپس به بغداد برگشتم. به همراه باتلر سفیر آمریکا به دیدار رئیس دفتر مالکی و مشاور امنیت ملی او بهعلاوه دفتر حقوقبشر درون دفتر نخستوزیری رفتیم. به آنها گزارش را نشان دادم و به آنها گفتم 36جسد بود، 36نفر کشته شدند. آنها به همدیگر نگاه کردند انگار که من داشتم داستان میساختم. آنها نمیخواستند آن گزارش را ببینند. من درخواست کردم تحقیق شود، آنها گفتند ما به شیوه خودمان اینکار را خواهیم کرد. شیوه تحقیق آنها چیست؟ من با آنها در دفتر نخستوزیر نشستم و آنها به من عکسهای نارنجک و تعدادی سلاح سبک، هفت تیر و کلاشینکف نشان دادند. عسکهایی که روی میز گذاشتند، آن عکسها را به من نشان دادند که عکسهای شواهد این است که در کمپ اشرف سلاح وجود دارد و خود آنها (اشرفیها) از آن سلاحها استفاده کردهاند تا اشرفیها را بکشند.
آن عکسها خوب درست نشده بود، میتوانید هر عکسی را از هرجایی (هر مجله یا روزنامهای) تهیه کنید، اما مهم نیست. آن عکسها، بهمراه تعدادی بیانیه و گزارش، در میان سفارتها در بغداد پخش شد. آن بیانیهها و گزارشات نیروهای امنیتی بود که در حمله به اشرف دست داشتند و این بود تحقیقات دولت عراق.
این تحقیقاتی بود که دولت عراق انجام داد و سازمان مللمتحد بسیار از آن راضی بود. آنها خواهان یک تحقیق شدند، این هم تحقیقات! این گزارشی است که موضوع را خاتمه میدهد. سازمان مللمتحد هرگز تحقیقات دیگری را درخواست نکرد. آنها هرگز تلاش نکردند در آن رابطه کاری انجام دهند و من پیوسته به نماینده ویژه دبیرکل یادآوری میکردم که ما باید در عمل خود استوار باشیم، ما باید در گزارشاتمان استوار باشیم. وقتیکه درخواست تحقیقات کردیم نمیتوانیم همینطوری آن را فراموش کنیم. باید انجام شود، اما هرگز انجام نشد.
36نفر کشته شدند. اما شهادت دیگری که باید میدادم این است که پیکرهای این 36نفر 45روز نگه داشته شد در آن هوای داغ عراق که میدانید و سپس در یک قبرستان موقت دفن شدند. بنابراین من پیوسته هر روز از عراقیها میخواستم اجازه دهند اجساد دفن شوند و اینجا هم مجدداً از من درخواست شد نامهیی به نیروهای امنیتی عراق بدهم که این اشرفیها هستند که نمیگذارند پیکرها دفن شوند. اجساد پس از 41روز شروع به خراب شدن میکنند و من مکرراً به آنها میگفتم این اسلامی نیست، برخلاف اسلام است. در اسلام جسد باید به سرعت دفن شود، به سرعت ممکن، و با این وجود آنها اجساد را 41روز نگهداشتند و سپس وقتیکه میخواستند آنها را دفن کنند از من خواستند نامهیی بدهم که این اشرفیها هستند که نمیگذاشتند آنها را دفن کنیم. و این باز هم موضوعی بود که در گزارش سازمان مللمتحد به آن اشارهیی نشد و حتی اگر من به آن اشاره میکردم هرگز دورتر از دفتر نماینده ویژه دبیرکل نمیرفت. بنابراین بگذارید اینرا بگویم، این کوبلر و همچنین افراد پیش از او بودند که به ارائه دادن این تصویر از اشرفیها کمک کردند و به زدن این اتهامات به آنها کمک کردند. البته از زمانیکه کوبلر آمد، موارد این میزان رسوا شد، بسیار آشکار شد که سازمان مللمتحد آنجاست تا کمپ اشرف را ببندد و آن کار آشکارا بهوسیله یادداشت تفاهم انجام شد. اما قبل از اینکه کوبلر بیاید نفر پیشین او بهروشنی میگفت و من دقیقاً آن را بیاد میآورم که در 17مه2010 (27اردیبهشت1389) در جلسهای که تمام سفرای کشورها در بغداد شرکت داشتند، او به آنها گفت سازمان مللمتحد کار و برنامه بسیار وسیعی در عراق دارد و ما نمیخواهیم چنین موضوعات کوچکی کل کار سازمان مللمتحد در عراق را تحلیل ببرد. این اظهارات تماماً ثبت شده و مستند شده است. بنابراین، این موضوع که چرا همه علیه این هستند این است که مالکی در واقع آن را شرط دسترسی هر دیپلوماتی به او یا به کل دولت قرار داده است، شرط دسترسی به هرچیزی در عراق این است که طبق خط و سیاست دولت با اشرف برخورد کنید. بنابراین، وقتیکه (نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل در عراق) در برابر تمام دیپلوماتها میایستد و به آنها میگوید موضوع کوچکی مانند اشرف نمیتواند، به عبارتی، من اجازه نخواهم داد (موضوع اشرف) کل برنامههای سازمان مللمتحد را خنثی کند. شما میبینید که چه بیعدالتی صورت گرفته و چگونه انجام شده است.
موضوع سوخت، دولت عراق همواره گفته است به آنها بهاندازه کافی سوخت میدهیم. اشرفیها میگویند ما سوخت دریافت نمیکنیم. بنابراین من باید به آنجا بروم و مخزن را بازرسی کنم و چنانچه گفتم معلوم شد از همان ابتدا، تمام اتهاماتی که اشرفیها طرح میکردند درست بود، که در واقع اتهام نبودند، واقعیت بودند. بنابراین وقتیکه برمیگردیم تا گزارش کنیم، این را هم باید در نظر بگیریم که ما همه کارمندان سازمان مللمتحد هستیم، ولی اغلب ما سعی میکنیم شغلمان را حفظ کنیم. آنها در آنجا نیستند تا از حقوقبشر دفاع کنند، ما آنجا هستیم تا از شغلمان دفاع کنیم. بنابراین، قبل از اینکه کاری انجام دهم باید مطمئن شوم که نماینده ویژه سازمان مللمتحد از گزارش من راضی است و میدانم که هرچیزی که گزارش کنم در میز معاون ویژه دبیرکل بازنویسی خواهد شد. بنابراین، او کارمندان خودش را دارد که هرگز از آن دفتر بیرون نمیروند، کارمندانش از وضعیت در صحنه با خبر نیستند، کارمندان او هرگز هیچکدام از اشرفیها را ندیدهاند، با اینحال گزارش آنها بر گزارش من که در صحنه بودم مرجح است. در نتیجه هرچیزی که گزارش کنم هرگز به نیویورک نمیرسد، هرگز به واشینگتن نمیرسد. و چیزی که میگویم در مورد همتایم در سفارت آمریکا نیز صدق میکند. زیرا ما با هم به کمپ اشرف میرویم، ما چیزی که دیدیم و شنیدیم را بیطرفانه گزارش میکنیم و با این وجود نیویورک و واشینگتن آن گزارشات را که بیانگر حقایق در صحنه است هرگز دریافت نمیکنند، فقط به این دلیل که در سطح دفتر نماینده ویژه دبیرکل، تمام چیزها تغییر داده خواهد شد و به شیوهای نوشته و ارائه میشود که باید بشود. زیرا ما آنجاییم تا گزارش کنیم و همه را خوشحال و راضی نگهداریم. وقتیکه مالکی خوشحالست، دبیرکل سازمان مللمتحد نیز خوشحالست. این واقعیت است و در اجلاسیه لیگ عرب در بغداد به کوبلر تبریک گفته شد و او (دبیرکل) به ما گفت که کوبلر بهترین استراتژیست من است چونکه او، در یک کلام، مالکی را خوشحال نگه میدارد. بنابراین، سازمان مللمتحد اکنون تبدیل به یک آلت دست دولت عراق شده است تا سیاستهایشان را انجام دهد، به شکلی که آن را میبینند و به شکلی که آن را تصور میکنند ما در آنجا یک وسیله هستیم، و این وسیلهای است که مخفی نشده است. قطعنامه1770 شورای امنیت در 2007 صراحتاً گفت که ارتش سازمان مللمتحد در آنجاست تا خواستههای دولت عراق را انجام دهد. بنابراین، تنها زمانیکه مالکی بگوید به کمک شما نیاز دارم، من مطمئنم که ما تسلیم میشویم. و به همین دلیل است که در مورد اشرف، ما باید دقیقاً هرکاری که مالکی نیاز دارد را انجام دهیم و اگر مالکی راضی نباشد نماینده ویژه دبیرکل عوض خواهد شد و این همان چیزیست که در مورد اد ملکرت انجام شد. قرارداد او تجدید نشد زیرا او در انتخابات روی موضعش ایستاد. مالکی میخواست آراء انتخابات بازشماری شود و ناراحت بود که ایاد علاوی آراء بیشتری از او داشت. ایاد علاوی 91 رأی آورد و مالکی 89 رأی. بنابراین او میخواست آراء بازشماری شوند.
اد ملکرت گفت: نه! کمیسیون انتخابات گفت انتخابات منصفانه بود و ما بازشماری نخواهیم کرد. آن موضوع پایان کار اد ملکرت بود و مالکی گفت نمیخواهد او را مجدداً در هیأت یونامی ببیند و آنجا پایان کارش بود. بنابراین، اکنون البته، کوبلر با جاهطلبیهایش، دقیقاً همان کاری را انجام خواهد داد که مالکی میخواهد. اگر کار دیگری بکند تجربه نفر ماقبلش را بهعنوان یک راهنما در پیش رویش دارد.
در نتیجه، تنها برای اینکه نتیجهگیری مناسب کنم، میگویم که ما در ارتکاب به اتهام زدن به اشرفیها دست داشتیم. چیز دیگر، یکی از موضوعات بنیادین که نیروهای سازمان ملل مرتکب به آن شده و نقض کرده فرض بیگناهی است.
دفتر من در آنجاست تا از حقوقبشر بنیادین هرکسی دفاع کند، و همه بیگناه مفروض شدهاند تا اینکه بهوسیله دادگاه قانون محکوم شوند و تمام پروسههای لازم را که روند دادرسی نامیده شده طی کنند. در مورد اشرف ما این اصل بنیادین را معکوس کردیم. و من میتوانم به شما بگویم هر گزارشی، هر کارمند سازمان مللمتحد در عراق فرض را بر این میگیرد که اشرفیها تروریست هستند و آنها باید بیگناهی خود را اثبات کنند. بنابراین، اگر این کار توسط یک دولت انجام شود ما میگوییم این احتمالاً عملکرد آن دولت است، اما اینکه سازمان مللمتحد قانون را معکوس کند و بهعنوان یک قانون بنیادی فرض را بر گناهکار بودن بگیرد، این غیرقابلقبول است و ما همه جا گزارش کردیم و گفتیم که این کار باید متوقف شود. فرض بر گناهکار بودن باید متوقف شود. و بهرحال، اشرفیها از لیست حذف شدند، چه در اروپا یا آمریکا، نامگذاری آنها توسط دادگاههای قانون لغو شد. این یک تصمیم سیاسی نبود، یک تصمیم قضایی بود، یعنی که فرض بر گناه توسط دادگاه برداشته شده و اینجاست که اشرفیها پیروزمند بودهاند، زیرا هر موضوعی که در مقابل دادگاه قرار داده شد آنها پیروز شدند.
لرد مگینس:
ما میدانیم که 120هزار نفر در ایران توسط این رژیم در 33سال گذشته کشته شدهاند. همچنین رژیم ایران بیش از 450 اعدام در سال گذشته را اعلام کرده است خانم المیرا (فرح) واضحان زندانی شد، شکنجه شد، بعد به مرگ محکوم شد، فقط بهخاطر دیدار از دخترش در اشرف و نهایتاً به ۱۵سال زندان محکوم شد. او وضعیت سلامتی درستی ندارد، او قبل از دستگیری دارای مشکل قلبی بود. او در حال حاضر از سرطان رنج میبرد و در عینحال به نظر میرسد یک کلمه درباره او در رسانهها وجود ندارد. چرا 60 میلیون نفر در این کشور (انگلستان) سزاوار دانستن این حقیقت نیستند که بدانند مردم ایران در راه آزادی چگونه رنج میبرند. این همان پیامی است که من میخواهم از اینجا برسانم. مردم ایران شایسته دستیابی به آزادی هستند.
اکنون ما در مورد رژیم ایران صحبت میکنیم و خامنهای و ملاها را میشناسیم و با بیرحمیهای آنها خوب آشنا هستیم. اما در دولت نوری مالکی در عراق ما نسبت به اعمال نوری مالکی مسئول هستیم.
برای همین ما نیازمند کسانی مانند آقای طاهر بومدرا، مانند ژنرال فیلیپس هستیم. ژنرال فیلیپس یک از ژنرالهایی است که در زمان حمله به عراق به اشرف رفت و جمعآوری همه سلاحهای آنها را تأیید کرد. هیچ سلاحی در آنجا نیست، برای همین هیچ بهانهیی برای جابهجایی به لیبرتی نبود.
من برای۷۵سال افتخار کردهام که بریتانیایی هستم اما بهخاطر مواضع (دولت) ما در مورد کمپ اشرف که الآن لیبرتی است مفتخر نیستم. من پاسخ را به شما میسپارم.
بسیار تشکر میکنم.