ماه بهمن هم برای میهن ما، ماه اعتراض بود. در این ماه مردم ایران برای انواع و اقسام ظلم و ستمی که از جانب حکومت آخوندی به آنها روا شده، میادین، خیابانها، کارگاهها و کارخانهها و... را به صحنه فریاد و دادخواهی تبدیل کردند. هر چند که شدت سانسور اجازه بیان همه اعتراضهای مردمی را نمیدهد، اما خبرنگاران مقاومت و هموطنان آزاده، تلاش کردهاند تا خبرهای این اعتراضات را برسانند. بر اساس این گزارشها مجموعاً 259 حرکت اعتراضی ثبت شده است.
اقشار مختلف اجتماعی 96 حرکت اعتراضی
کارگران 114 حرکت اعتراضی
معلمان 9 حرکت اعتراضی
دانشجویان 8 حرکت اعتراضی
زندانیان سیاسی جمعاً 32 حرکت اعتراضی، بیانیه و اعتصاب غذا
ماه بهمن تظاهرات یک هفتهیی مردم اهواز علیه آلودگی هوا و قطعی آب و برق گستردهترین اعتراض اقشار اجتماعی در این ماه بود.
در اراک نیز گستردهترین اعتراضات کارگری متعلق به کارگران شرکت ماشینسازی هپکو بود.
در اصفهان کارگران خشمگین کارخانه پلی اکریل که 8ماه است حقوق خود را نگرفتهاند با نیروی سرکوبگر انتظامی درگیر شدند.
مالباختگان مؤسسه موسوم به ثامنالحجج و همچنین کارمندان این مؤسسه در شهرهای مختلف میهن و در برابر مجلس ارتجاع تجمعات پیوستهای را برپا کردند.
همچنین بازنشستگان فرهنگی نیز تجمعات گستردهیی علیه چپاول حقوقشان توسط حاکمیت آخوندی برپا کردند.
واقعیت این است که در کلیترین نگاه، علت خروش کارگران بهطور عمده، پرداخت نشدن حقوقشان آنهم بهمدت ماههای طولانی بود و نپرداختن مزایا و مواردی که طبق قانون باید به آنها پرداخته میشد. تبعیض در حقوقها مثل تظاهرات پرستاران و نپرداختن کارانه پرستاران، آلودگی آب و هوا و محیطزیست مثل تظاهرات مردم اهواز، یا اعتراض به حقوقهای پایین و زیر خط فقر مثل تظاهرات فرهنگیان بازنشسته، همچنین اعتراضات دانشجویی علیه کمبود امکانات خوابگاهها و در زندانها هم اعتراض به سرکوب و شکنجه از یکطرف و صدور بیانیههای قوی در حمایت از مقاومتهای مردم ایران در برابر رژیم آخوندی، از جمله علل اعتراضات ماه بهمن بود. در یک مورد زندانیان گوهردشت با سردادن فریادهای مرگ بر دیکتاتور و مرگ برخامنهای، اقدام به یک حرکت اعتراضی شجاعانه درون زندان کردند. یکسری از اعتراضات هم علیه ندادن امکانات و امدادهای فوری به مردم در مناطق سیلزده، صورت گرفت.
برجستهترین ویژگیهای اعتراضات ماه بهمن را میتوان در محورهای زیر بیان کرد:
وعدههای دروغ دیگر مؤثر نیست. هم روی پلاکاردها و هم در شعارها مردم این ویژگی برجسته بود، مانند فرماندار خوزستان که مشغول دادن وعده حل مشکلات اهواز بود که مردم او را هو کردند و میگفتند: ”دروغه، دروغه”
کوتاه نیامدن از خواستهها: مانند شعار کارگران هپکو که شعار میدادند ما منتظر حقوق هستیم، هیچ جا نمیرویم همینجا هستیم، یا اهوازیها که شعار میدادند: ”مشکل ما حل نشه اهواز قیامت میشه”
روزهای متعدد تظاهرات کردن: مثل تظاهرات مردم اهواز بیش از یک هفته، تظاهرات کارگران هپکو اراک دو هفته، کارگران پلی اکریل اصفهان 10روز و شرکت کشت و صنعت مهاباد نزدیک به دو ماه جریان داشته است.
تظاهرات در شهرهای مختلف و بهطور همزمان: مثل تظاهرات مالباختگان ثامنالحجج و کارمندان این مؤسسه
مقابله با باندهایی که وابسته به رژیم هستند: باندهایی که میخواهند با سردادن شعارهای بیخاصیت، خواسته مردم را تخفیف بدهند، در حالیکه در اهواز همه دیدند و شنیدند که مردم بهپاخاسته همه باندهای حاکمیت آخوندی را محکوم میکردند و میگفتند: ”سگ زرد برادر شغاله”
شرکت گسترده زنان در اعتراضات: از تظاهرات اهواز، تا تظاهرات معلمان و بازنشستگان در تهران، از تظاهرات و راهپیمایی کارگران هپکو تا تظاهرات کارگران پلی اکریل و... حضور فعال زنان بسیار چشمگیر بود. نمونه خروش خانم اهوازی در برابر خانه استاندار مزدور رژیم آخوندی، این واقعیت را بهخوبی بیان میکند.
عکسالعمل رژیم در برابر این تظاهرات مثل همیشه در صورتی که زورش میرسید سرکوب بود، چرا که این رژیم اهل پاسخ دادن به مطالبات برحق مردم نیست، هرجا هم که زورش نرسد سعی میکند با وعده و فریب، از این ستون به آن ستون برای خودش راه در رو پیدا کند.
در مورد سرکوب مردم هم، چنانچه در شادگان همه دیدند، مردم در برابر نیروی انتظامی سرکوبگر که جوانی را با تیر مستقیم کشت، بلند شدند و کلانتری این شهر را به آتش کشیدند، یا به سمت بسیج اهواز کوکتل مولوتوف پرتاب کردند.
با اینکه در این ماه رژیم اعدامها را هم شدت بخشید، اما باز هم نتوانست جو رعب و وحشتی را که میخواست در جامعه ایجاد کند. بنابراین رژیم در برخورد با گسترش روزافزون تظاهراتها در یک بنبست شدید سرکوب قرار دارد، اگر بخواهد سرکوب وحشیانه بکند، با مقاومت شدید اجتماعی مواجه میشود که در وحشت از قیام مجبور است دست به عصا راه برود، اگر هم کاری با تظاهراتها نداشته باشد، از آنجایی که مطالبات مردم انباشته شده است، بنابراین احتمال شعلهور شدن آتش زیر خاکستر هست. این واقعیت بنبست تمامعیار رژیم است که تنها علاج آن سرنگونی تمامیت این رژیم ضدمردمی است.
اقشار مختلف اجتماعی 96 حرکت اعتراضی
کارگران 114 حرکت اعتراضی
معلمان 9 حرکت اعتراضی
دانشجویان 8 حرکت اعتراضی
زندانیان سیاسی جمعاً 32 حرکت اعتراضی، بیانیه و اعتصاب غذا
ماه بهمن تظاهرات یک هفتهیی مردم اهواز علیه آلودگی هوا و قطعی آب و برق گستردهترین اعتراض اقشار اجتماعی در این ماه بود.
در اراک نیز گستردهترین اعتراضات کارگری متعلق به کارگران شرکت ماشینسازی هپکو بود.
در اصفهان کارگران خشمگین کارخانه پلی اکریل که 8ماه است حقوق خود را نگرفتهاند با نیروی سرکوبگر انتظامی درگیر شدند.
مالباختگان مؤسسه موسوم به ثامنالحجج و همچنین کارمندان این مؤسسه در شهرهای مختلف میهن و در برابر مجلس ارتجاع تجمعات پیوستهای را برپا کردند.
همچنین بازنشستگان فرهنگی نیز تجمعات گستردهیی علیه چپاول حقوقشان توسط حاکمیت آخوندی برپا کردند.
واقعیت این است که در کلیترین نگاه، علت خروش کارگران بهطور عمده، پرداخت نشدن حقوقشان آنهم بهمدت ماههای طولانی بود و نپرداختن مزایا و مواردی که طبق قانون باید به آنها پرداخته میشد. تبعیض در حقوقها مثل تظاهرات پرستاران و نپرداختن کارانه پرستاران، آلودگی آب و هوا و محیطزیست مثل تظاهرات مردم اهواز، یا اعتراض به حقوقهای پایین و زیر خط فقر مثل تظاهرات فرهنگیان بازنشسته، همچنین اعتراضات دانشجویی علیه کمبود امکانات خوابگاهها و در زندانها هم اعتراض به سرکوب و شکنجه از یکطرف و صدور بیانیههای قوی در حمایت از مقاومتهای مردم ایران در برابر رژیم آخوندی، از جمله علل اعتراضات ماه بهمن بود. در یک مورد زندانیان گوهردشت با سردادن فریادهای مرگ بر دیکتاتور و مرگ برخامنهای، اقدام به یک حرکت اعتراضی شجاعانه درون زندان کردند. یکسری از اعتراضات هم علیه ندادن امکانات و امدادهای فوری به مردم در مناطق سیلزده، صورت گرفت.
برجستهترین ویژگیهای اعتراضات ماه بهمن را میتوان در محورهای زیر بیان کرد:
وعدههای دروغ دیگر مؤثر نیست. هم روی پلاکاردها و هم در شعارها مردم این ویژگی برجسته بود، مانند فرماندار خوزستان که مشغول دادن وعده حل مشکلات اهواز بود که مردم او را هو کردند و میگفتند: ”دروغه، دروغه”
کوتاه نیامدن از خواستهها: مانند شعار کارگران هپکو که شعار میدادند ما منتظر حقوق هستیم، هیچ جا نمیرویم همینجا هستیم، یا اهوازیها که شعار میدادند: ”مشکل ما حل نشه اهواز قیامت میشه”
روزهای متعدد تظاهرات کردن: مثل تظاهرات مردم اهواز بیش از یک هفته، تظاهرات کارگران هپکو اراک دو هفته، کارگران پلی اکریل اصفهان 10روز و شرکت کشت و صنعت مهاباد نزدیک به دو ماه جریان داشته است.
تظاهرات در شهرهای مختلف و بهطور همزمان: مثل تظاهرات مالباختگان ثامنالحجج و کارمندان این مؤسسه
مقابله با باندهایی که وابسته به رژیم هستند: باندهایی که میخواهند با سردادن شعارهای بیخاصیت، خواسته مردم را تخفیف بدهند، در حالیکه در اهواز همه دیدند و شنیدند که مردم بهپاخاسته همه باندهای حاکمیت آخوندی را محکوم میکردند و میگفتند: ”سگ زرد برادر شغاله”
شرکت گسترده زنان در اعتراضات: از تظاهرات اهواز، تا تظاهرات معلمان و بازنشستگان در تهران، از تظاهرات و راهپیمایی کارگران هپکو تا تظاهرات کارگران پلی اکریل و... حضور فعال زنان بسیار چشمگیر بود. نمونه خروش خانم اهوازی در برابر خانه استاندار مزدور رژیم آخوندی، این واقعیت را بهخوبی بیان میکند.
عکسالعمل رژیم در برابر این تظاهرات مثل همیشه در صورتی که زورش میرسید سرکوب بود، چرا که این رژیم اهل پاسخ دادن به مطالبات برحق مردم نیست، هرجا هم که زورش نرسد سعی میکند با وعده و فریب، از این ستون به آن ستون برای خودش راه در رو پیدا کند.
در مورد سرکوب مردم هم، چنانچه در شادگان همه دیدند، مردم در برابر نیروی انتظامی سرکوبگر که جوانی را با تیر مستقیم کشت، بلند شدند و کلانتری این شهر را به آتش کشیدند، یا به سمت بسیج اهواز کوکتل مولوتوف پرتاب کردند.
با اینکه در این ماه رژیم اعدامها را هم شدت بخشید، اما باز هم نتوانست جو رعب و وحشتی را که میخواست در جامعه ایجاد کند. بنابراین رژیم در برخورد با گسترش روزافزون تظاهراتها در یک بنبست شدید سرکوب قرار دارد، اگر بخواهد سرکوب وحشیانه بکند، با مقاومت شدید اجتماعی مواجه میشود که در وحشت از قیام مجبور است دست به عصا راه برود، اگر هم کاری با تظاهراتها نداشته باشد، از آنجایی که مطالبات مردم انباشته شده است، بنابراین احتمال شعلهور شدن آتش زیر خاکستر هست. این واقعیت بنبست تمامعیار رژیم است که تنها علاج آن سرنگونی تمامیت این رژیم ضدمردمی است.