بخش اول: مختصات سیاسی- استراتژیک رژیم در 2ماه گذشته
مصاحبهگر: آقای ابریشمچی سلام میکنم خدمت شما.
مهدی ابریشمچی: من هم سلام میکنم خدمت شما و هم میهنان عزیزم. همچنین سلام میکنم به اشرفیها در لیبرتی که در بسیج بزرگ گردهمایی مقاومت در 23خرداد، شرکت داشته و دارند.
خوشحالم که میتوانم ارتباط داشته باشم با هم میهنان، بهویژه در رابطه با گردهمایی بزرگ مقاومت و شرکت هرچه گستردهتر در این برنامه. امیدوارم بتوانیم آنچنان که شایستهٴ امسال هست، این مراسم را برگزار کنیم. بهویژه با شرایط سیاسی کنونی. چه زیبا که شعار این مراسم «میتوان و باید» هست. من افتخار میکنم و دست مریزاد میگویم به هموطنانی که طی این مدت دستاندرکار این برنامه بودند و با تمام توان وارد شدند. الآن هم به سوی پاریس پا به رکاب هستند، برای برگزاری این مراسم بزرگ و مهم. این روزها که این شور و تلاش برای برگزاری هرچه باشکوهتر این گردهمایی را میبینم، غرق در شعف انقلابی و ملی میشوم. چرا که میبینم چقدر هموطنانمان برای سرنوشت میهنشان اهمیت قائل هستند؛ از هر فرصتی برای نوشتن تاریخ مردم ایران، در این شرایط حساس، استفاده میکنند. انشاالله که روز 23خرداد، حضور گسترده هموطنان رو در این مراسم خواهیم داشت.
مصاحبهگر: میخواستم در رابطه با تحولات سیاسی اخیر، بهویژه طی 2ماه گذشته، کمی توضیح دهید.
مهدی ابریشمچی: 2ماه پیش که من با شما صحبت کردم، ابتدا از رژیم آخوندی شروع کردم. چرا که دشمن ماست و نوک تیز نبرد ما هم با این رژیم است. همان زمان روشن بود که رژیم در شرایط ویژهیی بهسر میبرد. شرایطی که رژیم در خطوط استراتژیکی که بقایش را تضمین میکند، به پایان و بنبست رسیده است. همان زمان توضیح دادم که عوامل بقای رژیم در حال تبدیل شدن به طناب دار برای اوست. یعنی چیزی که روزی رژیم را سرپا نگه داشته بود، الآن وسیلهٴ تهدید اوست. بهطور خلاصه اگر بخواهم شرایط 2ماه گذشته را بررسی کنم، رژیم در 2ماه گذشته، در تمام مؤلفههای استراتژیک بقای خودش، گامهای بسیار بسیار جدید، در راستای نابودی، در راستای بنبست هر چه بیشتر، در راستای اضمحلال هر چه بیشتر برداشته است.
برای نمونه در زمینهٴ اتمی، مقاومت ایران از ابتدا تردیدی نداشت که رژیم آخوندی هر شقی را که بخواهد برای اتمی انتخاب کند، برایش برونرفتی به حساب نمیآید. چه جام زهر بخورد، چه میز چپ کند و قرارداد امضا نکند. اما در همین فاصلهٴ 2ماه، این طناب بر گردن رژیم، سفتتر و سفتتر شده است. به چه دلیل؟ بهدلیل افشاگریهای مقاومت از یک طرف، و از طرف دیگر پافشاری رژیم بر آنچه که جهان بهعنوان مرز سرخها در توافقنامه یاد کرده و زیرش خط کشیده است. این دو پارامتر باعث شده، رژیم بیشتر و بیشتر وارد بنبست شود.
برای نمونه، خامنهای بهروشنی اعلام کرد که پذیرش بازرسی از مراکز نظامی و مصاحبه با مهندسان هستهای، مرز سرخ ماست. وقتی خامنهای این را اعلام میکند، خواه ناخواه شرایط مذاکره را سختتر و سنگینتر میکند. از آنطرف، برای طرف مقابل، برای آمریکا، برای 5+1، با توجه به لوایحی که در کنگرهٴ آمریکا گذشته، راه انعطاف بسیار بستهتر شده است. این شرایط رژیم را بیشتر در بنبست قرار میدهد. اگر بخواهد جام زهر بخورد، این جام زهر بسیار بسیار غلیظتر خواهد بود. اگر بخواهد میز چپ کند، شرایطش بسیار بسیار سختتر است، چون از همین الآن به تشدید تحریمها تهدید میکنند. همان چیزی که رژیم را در بنبست و در وضعیت بسیار بحرانی قرار داده است.
یا برای نمونه، یکی دیگر از خطوط استراتژیک که رژیم بقای خود را روی آن پایهگذاری کرده است، صدور تروریسم، صدور جنگ، صدور بحران و صدور بنیادگرایی به کشورهای دیگر است. در این زمینه، سوژههای شماره یک رژیم سوریه، عراق و یمن بوده است. در تمام این زمینهها، رژیم بسیار عقبتر از ماه قبل است. مثال بارز آن، سوریه است. این روزها همه دارند میگویند که پادوی رژیم در سوریه، یعنی بشار اسد، بیش از دمشق چیزی را در اختیار ندارد. تازه، پیشرفت نیروهای مخالف بشار اسد، الآن رژیم را به جایی رسانده، که با وجود تمام حرفهایی که میزد، قاسم سلیمانی اخیراً اعلام کرده که نیرو میبرد، خودش به آنجا میرود و هدف خود را هم حفظ مینیممها در سوریه اعلام کرده است.
مصاحبهگر: در همین رابطه، گزارشات درونی که از رژیم داشتیم و از سیمای آزادی هم پخش شد، مطرح میکردند که اوضاع طوریست که ممکن است شب بخوابیم و صبح ببینیم در بسیاری موارد، تعادلقوا بهطور کامل تغییر کرده است.
مهدی ابریشمچی: دقیقاً، بهخاطر همین تحلیل هم هست که اینها مجبور شدند با وجود اینکه وضع رژیم در عراق هم خیلی خراب است، اما چون سوریه برایشان اولویت دارد، قاسم سلیمانی را به آنجا بفرستند. البته من که فکر نمیکنم از این هارت و پورتهای رژیم و بهاصطلاح بسیج نیرویش، چیزی در بیاید.
در یمن هم شرایط رژیم نسبت به قبل بدتر است و پیشرفتی نداشته است. نیروهای مخالف حوثیها و عوامل رژیم در آنجا پیشرفت داشتهاند. اتحاد و ائتلاف منطقهیی هم که ادامه دارد.
این در صحنهٴ خارجی و در صحنهٴ منطقهای.
در صحنهٴ داخلی، به نظرم یکی از شاخصهای بارزی که رژیم در این 2ماه پسرفت جدی داشته، رشد جنگ گرگها در درون رژیم هست. این روزها در هر صحبت و سخنرانی، رئیسجمهور ارتجاع و ولیفقیه ارتجاع، پاسخ غیرمستقیم همدیگر را میدهند. این به آن میزند، آن یکی به این میزند. روی دست هم بلند میشوند. در واقع تنها مانده که روحانی، بهطور مستقیم و روراست، خامنهای را مسخره کند.
علت هم خیلی روشن است. ولیفقیه با این اوضاع و بحرانهاییکه دارد، طبعاً در تعادلقوا پایین میآید و معلوم است که گرگها، وقتی آن یکی را ضعیفتر مییابند، با هم چه خواهند کرد.
در زمینهٴ اقتصادی هم وضع رژیم به جایی رسیده است که روحانی به صراحت میگوید گردش پول وجود ندارد، ما درآمدهایمان آنقدر کم است که ممکن است منجر به عفونت در یکی از اندامهای رژیم شود و ما مجبور به قطع آن شویم. من خودم بسیار تعجب کردم که چطور رئیسجمهور رژیم میآید و اینطور علنی ضعف رژیم را در برابر دیدگان قرار میدهد.
مصاحبهگر: بهتازگی هم روحانی گفت: که رژیم بر اثر تحریمها، مانند بیماری بود که امروز کارش به سرطان کشیده است.
مهدی ابریشمچی: شما تصور بکنید که این بیان در میز مذاکره، به طرف مقابل چه چیزی را دیکته میکند؟ خب معلوم است که طرف مقابل میفهمد که رژیم در اضطرار مطلق و بیچارگی مطلق است، پس طبیعیست که مجبور است امتیاز بیشتر بدهد و جام زهر را سر بکشد.
مصاحبهگر: اتفاقاً این موضوع تشدید جنگ گرگهای رژیم هم هست.
مهدی ابریشمچی: بله، دقیقاً. بنابراین، بهطور خلاصه، در این 2ماه، رژیم بیش از پیش در خطوط استراتژیک بقای خودش با بنبستها، مشکلات و بحرانهای بیشتر دست به گریبان است. در یک کلام، طناب دار بر گردن رژیم، محکمتر و محکمتر شده است.
مصاحبهگر: با تشکر از شما، در بخش بعد، در رابطه با علت این وضعیت رژیم ولایتفقیه، صحبت خواهیم کرد.
با تشکر از شما
مصاحبهگر: آقای ابریشمچی سلام میکنم خدمت شما.
مهدی ابریشمچی: من هم سلام میکنم خدمت شما و هم میهنان عزیزم. همچنین سلام میکنم به اشرفیها در لیبرتی که در بسیج بزرگ گردهمایی مقاومت در 23خرداد، شرکت داشته و دارند.
خوشحالم که میتوانم ارتباط داشته باشم با هم میهنان، بهویژه در رابطه با گردهمایی بزرگ مقاومت و شرکت هرچه گستردهتر در این برنامه. امیدوارم بتوانیم آنچنان که شایستهٴ امسال هست، این مراسم را برگزار کنیم. بهویژه با شرایط سیاسی کنونی. چه زیبا که شعار این مراسم «میتوان و باید» هست. من افتخار میکنم و دست مریزاد میگویم به هموطنانی که طی این مدت دستاندرکار این برنامه بودند و با تمام توان وارد شدند. الآن هم به سوی پاریس پا به رکاب هستند، برای برگزاری این مراسم بزرگ و مهم. این روزها که این شور و تلاش برای برگزاری هرچه باشکوهتر این گردهمایی را میبینم، غرق در شعف انقلابی و ملی میشوم. چرا که میبینم چقدر هموطنانمان برای سرنوشت میهنشان اهمیت قائل هستند؛ از هر فرصتی برای نوشتن تاریخ مردم ایران، در این شرایط حساس، استفاده میکنند. انشاالله که روز 23خرداد، حضور گسترده هموطنان رو در این مراسم خواهیم داشت.
مصاحبهگر: میخواستم در رابطه با تحولات سیاسی اخیر، بهویژه طی 2ماه گذشته، کمی توضیح دهید.
مهدی ابریشمچی: 2ماه پیش که من با شما صحبت کردم، ابتدا از رژیم آخوندی شروع کردم. چرا که دشمن ماست و نوک تیز نبرد ما هم با این رژیم است. همان زمان روشن بود که رژیم در شرایط ویژهیی بهسر میبرد. شرایطی که رژیم در خطوط استراتژیکی که بقایش را تضمین میکند، به پایان و بنبست رسیده است. همان زمان توضیح دادم که عوامل بقای رژیم در حال تبدیل شدن به طناب دار برای اوست. یعنی چیزی که روزی رژیم را سرپا نگه داشته بود، الآن وسیلهٴ تهدید اوست. بهطور خلاصه اگر بخواهم شرایط 2ماه گذشته را بررسی کنم، رژیم در 2ماه گذشته، در تمام مؤلفههای استراتژیک بقای خودش، گامهای بسیار بسیار جدید، در راستای نابودی، در راستای بنبست هر چه بیشتر، در راستای اضمحلال هر چه بیشتر برداشته است.
برای نمونه در زمینهٴ اتمی، مقاومت ایران از ابتدا تردیدی نداشت که رژیم آخوندی هر شقی را که بخواهد برای اتمی انتخاب کند، برایش برونرفتی به حساب نمیآید. چه جام زهر بخورد، چه میز چپ کند و قرارداد امضا نکند. اما در همین فاصلهٴ 2ماه، این طناب بر گردن رژیم، سفتتر و سفتتر شده است. به چه دلیل؟ بهدلیل افشاگریهای مقاومت از یک طرف، و از طرف دیگر پافشاری رژیم بر آنچه که جهان بهعنوان مرز سرخها در توافقنامه یاد کرده و زیرش خط کشیده است. این دو پارامتر باعث شده، رژیم بیشتر و بیشتر وارد بنبست شود.
برای نمونه، خامنهای بهروشنی اعلام کرد که پذیرش بازرسی از مراکز نظامی و مصاحبه با مهندسان هستهای، مرز سرخ ماست. وقتی خامنهای این را اعلام میکند، خواه ناخواه شرایط مذاکره را سختتر و سنگینتر میکند. از آنطرف، برای طرف مقابل، برای آمریکا، برای 5+1، با توجه به لوایحی که در کنگرهٴ آمریکا گذشته، راه انعطاف بسیار بستهتر شده است. این شرایط رژیم را بیشتر در بنبست قرار میدهد. اگر بخواهد جام زهر بخورد، این جام زهر بسیار بسیار غلیظتر خواهد بود. اگر بخواهد میز چپ کند، شرایطش بسیار بسیار سختتر است، چون از همین الآن به تشدید تحریمها تهدید میکنند. همان چیزی که رژیم را در بنبست و در وضعیت بسیار بحرانی قرار داده است.
یا برای نمونه، یکی دیگر از خطوط استراتژیک که رژیم بقای خود را روی آن پایهگذاری کرده است، صدور تروریسم، صدور جنگ، صدور بحران و صدور بنیادگرایی به کشورهای دیگر است. در این زمینه، سوژههای شماره یک رژیم سوریه، عراق و یمن بوده است. در تمام این زمینهها، رژیم بسیار عقبتر از ماه قبل است. مثال بارز آن، سوریه است. این روزها همه دارند میگویند که پادوی رژیم در سوریه، یعنی بشار اسد، بیش از دمشق چیزی را در اختیار ندارد. تازه، پیشرفت نیروهای مخالف بشار اسد، الآن رژیم را به جایی رسانده، که با وجود تمام حرفهایی که میزد، قاسم سلیمانی اخیراً اعلام کرده که نیرو میبرد، خودش به آنجا میرود و هدف خود را هم حفظ مینیممها در سوریه اعلام کرده است.
مصاحبهگر: در همین رابطه، گزارشات درونی که از رژیم داشتیم و از سیمای آزادی هم پخش شد، مطرح میکردند که اوضاع طوریست که ممکن است شب بخوابیم و صبح ببینیم در بسیاری موارد، تعادلقوا بهطور کامل تغییر کرده است.
مهدی ابریشمچی: دقیقاً، بهخاطر همین تحلیل هم هست که اینها مجبور شدند با وجود اینکه وضع رژیم در عراق هم خیلی خراب است، اما چون سوریه برایشان اولویت دارد، قاسم سلیمانی را به آنجا بفرستند. البته من که فکر نمیکنم از این هارت و پورتهای رژیم و بهاصطلاح بسیج نیرویش، چیزی در بیاید.
در یمن هم شرایط رژیم نسبت به قبل بدتر است و پیشرفتی نداشته است. نیروهای مخالف حوثیها و عوامل رژیم در آنجا پیشرفت داشتهاند. اتحاد و ائتلاف منطقهیی هم که ادامه دارد.
این در صحنهٴ خارجی و در صحنهٴ منطقهای.
در صحنهٴ داخلی، به نظرم یکی از شاخصهای بارزی که رژیم در این 2ماه پسرفت جدی داشته، رشد جنگ گرگها در درون رژیم هست. این روزها در هر صحبت و سخنرانی، رئیسجمهور ارتجاع و ولیفقیه ارتجاع، پاسخ غیرمستقیم همدیگر را میدهند. این به آن میزند، آن یکی به این میزند. روی دست هم بلند میشوند. در واقع تنها مانده که روحانی، بهطور مستقیم و روراست، خامنهای را مسخره کند.
علت هم خیلی روشن است. ولیفقیه با این اوضاع و بحرانهاییکه دارد، طبعاً در تعادلقوا پایین میآید و معلوم است که گرگها، وقتی آن یکی را ضعیفتر مییابند، با هم چه خواهند کرد.
در زمینهٴ اقتصادی هم وضع رژیم به جایی رسیده است که روحانی به صراحت میگوید گردش پول وجود ندارد، ما درآمدهایمان آنقدر کم است که ممکن است منجر به عفونت در یکی از اندامهای رژیم شود و ما مجبور به قطع آن شویم. من خودم بسیار تعجب کردم که چطور رئیسجمهور رژیم میآید و اینطور علنی ضعف رژیم را در برابر دیدگان قرار میدهد.
مصاحبهگر: بهتازگی هم روحانی گفت: که رژیم بر اثر تحریمها، مانند بیماری بود که امروز کارش به سرطان کشیده است.
مهدی ابریشمچی: شما تصور بکنید که این بیان در میز مذاکره، به طرف مقابل چه چیزی را دیکته میکند؟ خب معلوم است که طرف مقابل میفهمد که رژیم در اضطرار مطلق و بیچارگی مطلق است، پس طبیعیست که مجبور است امتیاز بیشتر بدهد و جام زهر را سر بکشد.
مصاحبهگر: اتفاقاً این موضوع تشدید جنگ گرگهای رژیم هم هست.
مهدی ابریشمچی: بله، دقیقاً. بنابراین، بهطور خلاصه، در این 2ماه، رژیم بیش از پیش در خطوط استراتژیک بقای خودش با بنبستها، مشکلات و بحرانهای بیشتر دست به گریبان است. در یک کلام، طناب دار بر گردن رژیم، محکمتر و محکمتر شده است.
مصاحبهگر: با تشکر از شما، در بخش بعد، در رابطه با علت این وضعیت رژیم ولایتفقیه، صحبت خواهیم کرد.
با تشکر از شما