رژیم آخوندی طی سالهای سیاه حاکمیتش، اضافه بر رادیو و تلویزیون، از طریق انواع و اقسام بهاصطلاح سازمانها و نهادهای فرهنگی، نظیرسازمان تبلیغات اسلامی، وزارت ارشاد، دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم و... برای اضمحلال فرهنگ اصیل ایرانی و جایگزین کردن آن با فرهنگ ارتجاعی آخوندی تلاش مذبوحانهای کرده است.
رادیو تلویزیون حکومتی با ساختن فیلمها، سریالها و نمایشنامههای باب طبع آخوندها، بیش از سه دهه است که میخواهد به گمان خود بنیادهای فرهنگ آخوندی را به مردم غالب کند که ملغمهای متناقض است و هیچ ربطی با واقعیات فرهنگ مردم و زندگی واقعی مردم ندارد.
مخاطب نیز (مردم) هیچ سنخیتی بین باورهای ملی و واقعیات زندگی خود با پوشالهای آخوندساخته درتلویزیون حکومتی و سایر ارگانهای تبلیغاتی رژیم نمیبینند.
واقعیات زندگی امروزی و بشریت معاصر که قرنها از فرهنگ قرونوسطایی آخوندی پیشی گرفته است، نه تنها پذیرای خرافات آخوندی نیست، بلکه بهشدت در دافعه و تقابل است.
گسترش موسیقی زیرزمینی و هنر زیرزمینی در سالهای اخیر و گرایش جوانان به موسیقی و هنر ضد رژیم آخوندی، بیانگر نفرت مردم از فرهنگ آخوندی و بیانگر شکست این فرهنگ ارتجاعی و عقبافتاده از زمان حاضر است.
از اینرو است که رژیم با وجود صرف بودجههای میلیاردی، در زمینه اشاعه فرهنگ ارتجاعی خود بنا بر اظهارات بسیاری از مهرههای رژیم با شکست مواجه شده است.
سران و مهرههای نظام ولایتفقیه بهمناسبت یا بیمناسبات، هربار که تریبونی یا منبری گیر میآورند، از ناکامی در تحمیل فرهنگ آخوندی به جامعه آه و فعان میکنند.
از این بابت است که ولیفقیه هر از چندگاه درد فرهنگ میگیرد و رسانههای حکومتی نیز بهخاطر برباد رفتن فرهنگ آخوندی روضه وامصیبتا میخوانند.
با توجه به واقعیات فوق است که طیفی از مهر ه ها وکارگزاران رژیم، این روزها به فکر نقد گذشته نظام در برخورد با فرهنگ افتادهاند و تلویحاً به نظام پیشنهاد خوردن جام زهر در مورد مسایل فرهنگی و خوردن جام زهرهای دیگری میدهند.
روزنامه ابتکار وابسته به باند رفسنجانی- روحانی 3اردیبهشت 93 به مواردی از تقابل مردم با فرهنگ آخوندی اشاره میکند و نهایتاً به شیوه ”اصلاح طلبان“ قلابی درون نظام، به نظام آخوندی پیشنهاد خوردن ”جام زهر فرهنگی“ میدهد. روزنامه ابتکار مینویسد: ”یک مشاهده اجمالی ثابت میکند رشد گرایش جوانان به فراگیری نواختن سازهای موسیقی روز به روز در حال گسترش است. بنابراین مدیران سیاستگذار رسانه ملی چندان با نیازهای مخاطبان همخوانی فرهنگی ندارند. بسیاری از قوانین فرهنگی ما بیش از آن که ایجابی باشد، سلبی است! در واقع در فضای فرهنگی کشور خطوط قرمز قانونی یا عرفی اداری، به قدری زیاد است که امکان فعالیت را بهشدت کاهش میدهد. بدیهی است که حوزه فرهنگ یک حوزه سلبی نیست و کسانی که در این حوزه کار میکنند دنیا را متفاوت از چهرههای سیاسی و اقتصادی و... میبینند“.
نویسنده به چالشهای فرهنگ ارتجاعی و آخوندی اشاره میکند و در ادامه مینویسد: ”فرهنگ به تنهایی حوزههای بسیار گستردهیی در زیر مجموعه دارد، از تربیت و معارف وسیع دینی تا فرایند نشر کتاب، از میراث تاریخی و فرهنگی تا ازدواج، از سینما تا موسیقی و... اما نگاه تقلیلگرایانه به این حوزه و چینش سلیقهای مدیران در توسعه فرهنگی، توسعه متوازن و موزون حوزه فرهنگ را به چالش کشیده است“.
نویسنده دست آخر نتیجهگیری میکند که باید فضای داخلی را برای گسترش فرهنگ باز کرد و به نظام، پیشنهاد خوردن جام زهر در زمینه فرهنگ میدهد و مینویسد: ”متولی فرهنگ نه وزارت ارشاد است و نه دیگرنهادهایی که به قول رئیسجمهوری بودجه فرهنگی دارند اما امکان نظارتی بر آنها وجود ندارد. متولی فرهنگی در این کشور در درجه نخست هنرمندان و فرهنگیان مردمی کشور هستند. باید فضای داخلی را برای فعالیت آنان بازتر کرد“.
نتیجهگیری نویسنده این است که راه نظام ولایت برای فرهنگ سازی به سبک آخوندی، بیراهه و کج راهه است: ”این راه که نهادهای مدعی فرهنگسازی در کشور میروند، مسیر مقصد نیست! میترسم به کعبه نرسند و نرسیم“.
نویسنده دیگری از باند رفسنجانی- روحانی در روزنامه مردمسالاری یکی دیگر از روزنامههای وابسته به این باند، به ضرورت جام زهر دیگری که رژیم آخوندی گریزی از خوردن آن ندارد اشاره میکند و به رژیم پیشنهاد اصلاح مقررات دست و پاگیر آخوندی را میدهد: ”به اصلاحات نیازمندیم زیرا بدون اصلاحات به اهداف خود نخواهیم رسید. اصلاحات هم درون افراد را دربر میگیرد و هم قوانین و مقررات، هم رفتارها و هم جامعه را شامل میشود“.
نویسنده به مصلحت نظام نمیداند که بگوید مردم نسبت به حاکمیت نظام آخوندی، ساختارها و اصول و عقاید نظام ولایتفقیه متنفر هستند، و خواهان برافکندن تمامیت نظام با اصول و ارزشهایش هستند، لذا با بیان ایجابی مینویسد: ”مردم به نو آوران و خلاقان تمایل زیادی دارند و این اصول هم موجب ایجاد نوآوری و پیشرفت میشود. در برنامهها، ساختارها و سیاستها باید بهدنبال کیفیت بهتر، اثربخشی، کارآمدی و عدالت بود“.
وضعیت نظام در تمامی زمینهها آنچنان در بن است که نویسنده برای خروج از آن پیشنهاد اصلاحات در این شرایط را میدهد و معتقد است اگر دولت آخوند حسن روحانی تغییرات و اصلاحات ”سوپاپ اطمینان“ را انجام ندهد شکست خواهد کرد، چرا که وضعیت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه ضرورت چنین اصلاحاتی را ایجاب میکند.
مانع اصلاحات ادعایی این مهره وابسته به باند رفسنجانی- روحانی «نگاه سیاسی حاکم» گذشته است که از نظر او باید این مانع برطرف شود: ”در چنین مجموعهیی نگاه سیاسی بیشتر حاکم است تا نگاه علمی. در واقع باید این عده تغییر در چارچوب علمی را بپذیرند. متأسفانه در سالهای قبل از یک عده بت ساخته شد“.
رادیو تلویزیون حکومتی با ساختن فیلمها، سریالها و نمایشنامههای باب طبع آخوندها، بیش از سه دهه است که میخواهد به گمان خود بنیادهای فرهنگ آخوندی را به مردم غالب کند که ملغمهای متناقض است و هیچ ربطی با واقعیات فرهنگ مردم و زندگی واقعی مردم ندارد.
مخاطب نیز (مردم) هیچ سنخیتی بین باورهای ملی و واقعیات زندگی خود با پوشالهای آخوندساخته درتلویزیون حکومتی و سایر ارگانهای تبلیغاتی رژیم نمیبینند.
واقعیات زندگی امروزی و بشریت معاصر که قرنها از فرهنگ قرونوسطایی آخوندی پیشی گرفته است، نه تنها پذیرای خرافات آخوندی نیست، بلکه بهشدت در دافعه و تقابل است.
گسترش موسیقی زیرزمینی و هنر زیرزمینی در سالهای اخیر و گرایش جوانان به موسیقی و هنر ضد رژیم آخوندی، بیانگر نفرت مردم از فرهنگ آخوندی و بیانگر شکست این فرهنگ ارتجاعی و عقبافتاده از زمان حاضر است.
از اینرو است که رژیم با وجود صرف بودجههای میلیاردی، در زمینه اشاعه فرهنگ ارتجاعی خود بنا بر اظهارات بسیاری از مهرههای رژیم با شکست مواجه شده است.
سران و مهرههای نظام ولایتفقیه بهمناسبت یا بیمناسبات، هربار که تریبونی یا منبری گیر میآورند، از ناکامی در تحمیل فرهنگ آخوندی به جامعه آه و فعان میکنند.
از این بابت است که ولیفقیه هر از چندگاه درد فرهنگ میگیرد و رسانههای حکومتی نیز بهخاطر برباد رفتن فرهنگ آخوندی روضه وامصیبتا میخوانند.
با توجه به واقعیات فوق است که طیفی از مهر ه ها وکارگزاران رژیم، این روزها به فکر نقد گذشته نظام در برخورد با فرهنگ افتادهاند و تلویحاً به نظام پیشنهاد خوردن جام زهر در مورد مسایل فرهنگی و خوردن جام زهرهای دیگری میدهند.
روزنامه ابتکار وابسته به باند رفسنجانی- روحانی 3اردیبهشت 93 به مواردی از تقابل مردم با فرهنگ آخوندی اشاره میکند و نهایتاً به شیوه ”اصلاح طلبان“ قلابی درون نظام، به نظام آخوندی پیشنهاد خوردن ”جام زهر فرهنگی“ میدهد. روزنامه ابتکار مینویسد: ”یک مشاهده اجمالی ثابت میکند رشد گرایش جوانان به فراگیری نواختن سازهای موسیقی روز به روز در حال گسترش است. بنابراین مدیران سیاستگذار رسانه ملی چندان با نیازهای مخاطبان همخوانی فرهنگی ندارند. بسیاری از قوانین فرهنگی ما بیش از آن که ایجابی باشد، سلبی است! در واقع در فضای فرهنگی کشور خطوط قرمز قانونی یا عرفی اداری، به قدری زیاد است که امکان فعالیت را بهشدت کاهش میدهد. بدیهی است که حوزه فرهنگ یک حوزه سلبی نیست و کسانی که در این حوزه کار میکنند دنیا را متفاوت از چهرههای سیاسی و اقتصادی و... میبینند“.
نویسنده به چالشهای فرهنگ ارتجاعی و آخوندی اشاره میکند و در ادامه مینویسد: ”فرهنگ به تنهایی حوزههای بسیار گستردهیی در زیر مجموعه دارد، از تربیت و معارف وسیع دینی تا فرایند نشر کتاب، از میراث تاریخی و فرهنگی تا ازدواج، از سینما تا موسیقی و... اما نگاه تقلیلگرایانه به این حوزه و چینش سلیقهای مدیران در توسعه فرهنگی، توسعه متوازن و موزون حوزه فرهنگ را به چالش کشیده است“.
نویسنده دست آخر نتیجهگیری میکند که باید فضای داخلی را برای گسترش فرهنگ باز کرد و به نظام، پیشنهاد خوردن جام زهر در زمینه فرهنگ میدهد و مینویسد: ”متولی فرهنگ نه وزارت ارشاد است و نه دیگرنهادهایی که به قول رئیسجمهوری بودجه فرهنگی دارند اما امکان نظارتی بر آنها وجود ندارد. متولی فرهنگی در این کشور در درجه نخست هنرمندان و فرهنگیان مردمی کشور هستند. باید فضای داخلی را برای فعالیت آنان بازتر کرد“.
نتیجهگیری نویسنده این است که راه نظام ولایت برای فرهنگ سازی به سبک آخوندی، بیراهه و کج راهه است: ”این راه که نهادهای مدعی فرهنگسازی در کشور میروند، مسیر مقصد نیست! میترسم به کعبه نرسند و نرسیم“.
نویسنده دیگری از باند رفسنجانی- روحانی در روزنامه مردمسالاری یکی دیگر از روزنامههای وابسته به این باند، به ضرورت جام زهر دیگری که رژیم آخوندی گریزی از خوردن آن ندارد اشاره میکند و به رژیم پیشنهاد اصلاح مقررات دست و پاگیر آخوندی را میدهد: ”به اصلاحات نیازمندیم زیرا بدون اصلاحات به اهداف خود نخواهیم رسید. اصلاحات هم درون افراد را دربر میگیرد و هم قوانین و مقررات، هم رفتارها و هم جامعه را شامل میشود“.
نویسنده به مصلحت نظام نمیداند که بگوید مردم نسبت به حاکمیت نظام آخوندی، ساختارها و اصول و عقاید نظام ولایتفقیه متنفر هستند، و خواهان برافکندن تمامیت نظام با اصول و ارزشهایش هستند، لذا با بیان ایجابی مینویسد: ”مردم به نو آوران و خلاقان تمایل زیادی دارند و این اصول هم موجب ایجاد نوآوری و پیشرفت میشود. در برنامهها، ساختارها و سیاستها باید بهدنبال کیفیت بهتر، اثربخشی، کارآمدی و عدالت بود“.
وضعیت نظام در تمامی زمینهها آنچنان در بن است که نویسنده برای خروج از آن پیشنهاد اصلاحات در این شرایط را میدهد و معتقد است اگر دولت آخوند حسن روحانی تغییرات و اصلاحات ”سوپاپ اطمینان“ را انجام ندهد شکست خواهد کرد، چرا که وضعیت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه ضرورت چنین اصلاحاتی را ایجاب میکند.
مانع اصلاحات ادعایی این مهره وابسته به باند رفسنجانی- روحانی «نگاه سیاسی حاکم» گذشته است که از نظر او باید این مانع برطرف شود: ”در چنین مجموعهیی نگاه سیاسی بیشتر حاکم است تا نگاه علمی. در واقع باید این عده تغییر در چارچوب علمی را بپذیرند. متأسفانه در سالهای قبل از یک عده بت ساخته شد“.