زنگ ورزش درمدارس زنگ سرگرمی یا زنگ تقویت دروس دیگر شده است. کارگزاران مربوطه، علت این رکود را، گاه به گردن وسایل نامناسب میاندازند و زمانی عدم امکانات و زمین و فضای کوچک را بهانه میکنند. برخی هم علت را در کمبود نیروی متخصص جستجو میکنند. همهٴ این مشکلات برای ورزش در مدارس ایران تحت حاکمیت ولایتفقیه وجود دارد، اما هیچیک مشکل اصلی نیست.
«چاه بهار»
مشکل اصلی غارتگری حاکمان است. آنها حتی قانون اساسی خودشان را زیر پا گذاشتهاند. در اصل سوم قانون اساسی رژیم فراهم کردن شرایط آموزش و پرورش و تربیتبدنی رایگان برای همه در تمام سطوح، و تسهیل آموزش عالی از وظایف 16 گانهٴ دولت است.
اما در عمل هر سال که از حاکمیت رژیم گذشته، گام به گام از این وظیفه شانه خالی کرده است. و آموزش و پرورش را به محلی برای چپاول و درآمد تبدیل کرده است.
ببینید آش چقدر شور است که روزنامه حکومتی کیهان ارگان خامنهای اذعان کرده است: «در بسیاری از موارد خانوادهها مجبورند برای ثبتنام فرزندان خود مبلغی را بهعنوانهای مختلف از جمله ”کمک به امور خیریه“ پرداخت کنند. از زمان آغاز ثبتنام دانشآموزان برای سال تحصیلی ۹۲-۹۳، گزارشهای فراوانی در مورد دریافت پول از خانوادهها در رسانههای داخلی منتشر شده است.
دریافت پول بابت کلاسهای فوق برنامه، برگه امتحانی، دادن جایزه به دانشآموزان و نوسازی مدرسه از دیگر راههای دریافت پنهان شهریه است که اخیراً هزینه ”هوشمندسازی مدرسه“ نیز به آن اضافه شده است. شهریههای میلیونی و دستمزدهای ناچیز، وجود مدرسههای غیرانتقاعی، که هر سال بر تعدادشان افزوده میشود، شاهد دیگری در اجرا نشدن اصل سوم قانون اساسی مبنی بر تأمین امکان آموزش رایگان و ”رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه“ است».
«سهم کودکان سیستانی از فضای باز آموزشی در نظام ولایت فقیه»
رژیم برای فرار از تعهدات خود، مدارس موسوم به غیرانتقاعی را راه انداخت. با این کار هم، زیرساختهای آموزش و پرورش را برای تحصیلات رایگان ویران تر و هم راه را برای پر کردن کیسه ایادی رژیم هموارتر کرد.
خبرگزاری حکومتی ایسنا در نیمة مهر 92 بهنقل از رئیس سازمان مدارس غیردولتی رژیم اطلاع داد: «میانگین شهریه ثابت دانشآموزان دبستانی در اینگونه مدارس در استان تهران، سال گذشته نزدیک به یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومان بوده و امسال تا ۲۵ درصد افزایش داشته است».
هزینه ثبتنام در برخی مدرسههای غیرانتفاعی تهران برای دوره دبستان به ۱۰ میلیون تومان نیز میرسد. شهریه تنها بخشی از هزینه در مدرسههای غیرانتفاعی است و چنانچه هزینهی رفت و آمد، کلاسهای فوقبرنامه و موارد دیگر را در نظر بگیریم، به ارقامی میرسیم که شاغلانی با حقوق ماهیانه ۶۰۰ تا ۸۰۰ هزار تومان قادر به پرداخت آن نیستند.اکنون راز بازماندن 3 میلیون و 200 هزار کودک از تحصیل در سالجاری تحصیلی روشن می شود.
رژیم برای فرار از تعهدات خود، مدارس موسوم به غیرانتقاعی را راه انداخت. با این کار هم، زیرساختهای آموزش و پرورش را برای تحصیلات رایگان ویران تر و هم راه را برای پر کردن کیسه ایادی رژیم هموارتر کرد.
خبرگزاری حکومتی ایسنا در نیمة مهر 92 بهنقل از رئیس سازمان مدارس غیردولتی رژیم اطلاع داد: «میانگین شهریه ثابت دانشآموزان دبستانی در اینگونه مدارس در استان تهران، سال گذشته نزدیک به یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومان بوده و امسال تا ۲۵ درصد افزایش داشته است».
هزینه ثبتنام در برخی مدرسههای غیرانتفاعی تهران برای دوره دبستان به ۱۰ میلیون تومان نیز میرسد. شهریه تنها بخشی از هزینه در مدرسههای غیرانتفاعی است و چنانچه هزینهی رفت و آمد، کلاسهای فوقبرنامه و موارد دیگر را در نظر بگیریم، به ارقامی میرسیم که شاغلانی با حقوق ماهیانه ۶۰۰ تا ۸۰۰ هزار تومان قادر به پرداخت آن نیستند.اکنون راز بازماندن 3 میلیون و 200 هزار کودک از تحصیل در سالجاری تحصیلی روشن می شود.
۴۰ درصد فضای آموزشی برای ۲۱ درصد دانشآموزان مدرسههای غیرانتفاعی اختصاص یافته است که مدارس آنها از سطح و امکانات آموزشی و رفاهی بسیار بهتری برخوردارند و بهویژه در دوره پیشدانشگاهی برنامهها و کلاسهای متنوعی برای موفقیت در کنکور به دانشآموزان ارائه میکنند. این مدرسهها در اصل برای پرورش دانشآموزانی تأسیس شدهاند که دارای ”استعدادهای درخشان“ و ”تیزهوش“ ارزیابی میشوند. اما با توجه به هزینههای سنگین در قیاس با مدرسههای دولتی، اغلب کسانی به این مدرسهها راه پیدا میکنند که خانوادهٴ مرفهی داشته باشند».
سال 91 سازمان آموزش و پرورش تهران اعلام کرد نزدیک به 39 درصد از حدود 4هزار مدرسه تهران غیرانتفاعی هستند. 21 درصد از دانشآموزان تهرانی در این مدارس تحصیل میکنند. یعنی تقریباً 40 درصد فضای آموزشی به 21 درصد دانشآموزان تعلق گرفته».
روزنامه حکومتی تهران امروز نیز در 13مرداد 92 اذعان کرد: «سیاستگذاری وزارت آموزش و پرورش به سمتی است که مدارس غیرانتفاعی بیشتر از مدارس دولتی شود، چرا که با کمبود بودجهیی که سالهاست این وزارتخانه با آن روبهروست سوق دادن مدارس دولتی به سمت غیرانتفاعی شدن بهترین روش برای خارج کردن این مدارس از گردونه بودجهیی آموزش و پرورش است»
در نتیجه این سیاست طبقاتی و چپاولگرانه، در حالی که برخی از مدرسههای غیرانتفاعی شمال شهر تهران چند هزار متر زمین با ترکیب کاملی از مربیان مختلف و امکانات ورزشی در اختیار دارند در جنوب شهر مدرسههای دو شیفتی با کلاسهای بیش از ظرفیتی وجود دارند که برخی دانشآموزان آنها بهدلیل سوء تغذیه در سر کلاس ازحال میروند».
سال 91 سازمان آموزش و پرورش تهران اعلام کرد نزدیک به 39 درصد از حدود 4هزار مدرسه تهران غیرانتفاعی هستند. 21 درصد از دانشآموزان تهرانی در این مدارس تحصیل میکنند. یعنی تقریباً 40 درصد فضای آموزشی به 21 درصد دانشآموزان تعلق گرفته».
روزنامه حکومتی تهران امروز نیز در 13مرداد 92 اذعان کرد: «سیاستگذاری وزارت آموزش و پرورش به سمتی است که مدارس غیرانتفاعی بیشتر از مدارس دولتی شود، چرا که با کمبود بودجهیی که سالهاست این وزارتخانه با آن روبهروست سوق دادن مدارس دولتی به سمت غیرانتفاعی شدن بهترین روش برای خارج کردن این مدارس از گردونه بودجهیی آموزش و پرورش است»
در نتیجه این سیاست طبقاتی و چپاولگرانه، در حالی که برخی از مدرسههای غیرانتفاعی شمال شهر تهران چند هزار متر زمین با ترکیب کاملی از مربیان مختلف و امکانات ورزشی در اختیار دارند در جنوب شهر مدرسههای دو شیفتی با کلاسهای بیش از ظرفیتی وجود دارند که برخی دانشآموزان آنها بهدلیل سوء تغذیه در سر کلاس ازحال میروند».
اولین هدیه دولت حسن روحانی در امسال به این داشن آموزان جنوب شهری، بنا بهنوشته روزنامه حکومتی مردمسالاری در 16مهر 92، کاهش 50 درصدی اعتبار شیر مدارس بود.
در چنین فضایی که آموزش را فدای منافع خود کردهاند پیشاپیش تکلیف پرورش و سلامت جسمی دانشآموزان روشن است.
بنا به آمار تربیت تنها تربیت مدنی مدارس ابتدایی 20هزار مربی کم دارد. نتیجه این کمبود را یک مربی پرورشی در دبیرستانهای تهران اینگونه ارزیابی کرده است: «مهمترین و ریشهایترین مشکلات ورزش در مدارس ما به مقطع ابتدایی برمیگردد آنجا که متأسفانه دانشآموزان بدون هیچ آموزشی در زمینه حرکات و نرمشهای بدنسازی یا تخصص در یک نوع رشته خاص ورزشی الآن که به مقطع دبیرستان رسیدهاند مجبوریم با آنها ابتداییترین نرمشها را کار کنیم و به آنها آموزش دهیم و فاجعهبارتر از آن زمانی است که اکثر دانشآموزان این مقاطع تحصیلی در راه رفتن و پشت میز نشستن مشکل دارند...
با قوزهای پشت و پاهای پرانتزی و ایکس مواجه هستند. مشکلاتی که در سالهای قبل با حرکات ورزشی آسان قابل درمان بود... 90درصد مدارس ابتدایی معلم ورزش ندارند... این وظیفه برعهده معلم درسی بچهها نهاده شده است که آنها هم یا در زمان بیکاری یا از روی بیحوصلگی، بچهها را با یک توپ و چند نرمش سرگرم میکنند و البته این معلم هم تقصیری ندارند... الآن خیلی از بچهها راه رفتن معمولی را هم اشتباه میروند و از ناهنجاریهای اسکلتی رنج میبرند... 90 درصد بچهها (دختران) ناهنجاریهای سلامتی دارند. تنبلی عضله، موضوعی است که اغلب بچهها از آن رنج میبرند، سرجلو، قوز پشت، شانه خم، کیفوس سینه (سینه کفتری)، پای پرانتزی- پای ایکسی، شست کج همه جزو ناهنجاری اسکلتی است که قابل درمان است ولی به شرط آن که از ابتدا روی بچههای مبتلا کار شود چون استخوانهای نرمی دارند. این کارشناس تربیتبدنی میگوید: «راست قامتی باید در 5سال ابتدایی بهخصوص بین دختران اصلاح شود. این مشکلات در مقطع دبیرستان قابل حل شدن نیست»
بله مشکل اصلی در نظامی است که محور اصلی برنامه توسعهاش «انسان سالم» نیست. دسترسی به سلاح اتمی و حفظ خاکریزهای بنیادگرایانهاش در سوریه و لبنان محور «توسعه» ی آن است.
بنابراین چه باک اگر کودکان ایرانی قدهایشان کوتاه، قامتهایشان قوزدار و خمیده، دندانهایشان پوسیده است و از فرط سوء تغذیه شکمهای بزرگ و هیکلهای تکیده پیدا کردهاند.