728 x 90

روابط ایران آمریکا,

ابعاد وحشت از حمله موشکی در رژیم

-

آخوند روحانی - خامنه ای
آخوند روحانی - خامنه ای
این روزها در حملات متقابل بین سردمداران که در رأس رژیم به‌صورت پینگ پونگی جریان دارد، عنصر جدیدی وارد شده است؛ این عنصر، حمله موشکی آمریکا به رژیم اسد است. روز شنبه حسن روحانی، روز یکشنبه علی خامنه‌ای و مجدداً روز دوشنبه روحانی به صحنه آمدند و هر کدام کوشیدند از حمله موشکی به نفع خود و علیه رقیب استفاده کنند.

روز شنبه 19فروردین روحانی در سخنرانی خود گفت: «افرادی که در آمریکا بر سر کار آمده‌اند معلوم نیست چه خوابی برای منطقه و جهان دیده‌اند».
روز یکشنبه 20فروردین خامنه‌ای تحت عنوان دیدار نوروزی (البته 20روز بعد از عید!) سرکرده‌های نظامی پاسدار و ارتشی را در بیتش دور خود جمع کرد تا به آنها بگوید نترسید!... نلرزید!... : «دشمن تلاش می‌کند با استفاده از تاکتیکهای جنگ روانی، در مسئولان ضعف و تزلزل ایجاد و احساس «نمی‌شود و نمی‌توانیم» را در آنها القا کند».
اگر چه سرکردگان لشکری مثل سرکردگان کشوری رژیم از حمله آمریکا به‌شدت ترسیده و همه با هم به سوراخ خزیده‌اند و ماستهای به‌اصطلاح ضداستکباری خود را کیسه کرده‌اند، اما مخاطب اصلی خامنه‌ای، تحت عنوان «مسئولان»، روحانی بود؛ به‌خصوص که عبارت «نمی‌شود و نمی‌توانیم» نیز این اشاره را مؤکد می‌کرد؛ چرا که مهره‌ها و رسانه‌های باند روحانی طی این روزها خیلی آشکار مکرر نوشته و گفته‌اند که «باید عاقلانه عمل کرد»، «باید خیلی احتیاط کرد» «نبایستی ترامپ را تحریک کرد» و این‌که الآن با دورهٴ اوباما خیلی تفاوت دارد و ترامپ «از هیچ اقدامی علیه ایران فروگذار نخواهد کرد».

روز دوشنبه 21فروردین مجدداً روحانی در یک نشست خبری به صحنه آمد و این بار در واکنش به‌حرفهای روز قبل خامنه‌ای در حالی که ظاهری شدیداللحن به حرفهایش در رابطه با آمریکا و حمله موشکی‌اش داده بود، اما در اشاره به سوریه، هم بر «صندوق رأی» و هم بر «اصلاحات» به‌عنوان راه‌حل بحران این کشور تأکید کرد که معنایی جز دعوت به خوردن زهر منطقه‌یی یا «برشام» ندارد. این‌که روحانی رو در روی خامنه‌ای راه‌حل برای سوریه ارائه می‌کند، از آن روست که می‌داند خامنه‌ای بر اثر این حمله، هم تضعیف شده و هم ترسیده است. وحشت خامنه‌ای از اظهاراتش خطاب به سرکردگان نظامی به خوبی بارز بود: « جنایت، تجاوز، تخطی و تعدی کاملاً از آمریکایی‌ها بر می‌آید و در نقاط دیگر دنیا نیز این کارها را کرده‌اند».

علت این ترس فراگیر آن است که، شرایط بین‌المللی و منطقه‌یی همواره می‌توانند زمینه و شرط لازم را برای پیشروی حرکتهای اعتراضی اجتماعی فراهم کرده و راه مردم به‌پاخاسته و مقاومت سازمانیافته آنها را در مسیر سرنگونی رژیم هموار کند، به‌ویژه که در ایران عامل عینی و عامل ذهنی سرنگونی و قیام و انقلاب به اتم وجه فراهم است؛ بحرانهای متعدد از جمله بحران اقتصادی رژیم را در هم پیچیده و در این رژیم مطلقاً هیچ راه‌حلی برای آن وجود ندارد. روحانی برخلاف همیشه که ادعا می‌کرد گویا کلید باز کردن همهٴ قفلها و مشکلات را در مشتش دارد، در نشست خبری (21فروردین) خود، قول خود در ابتدای روی کار آمدنش را به‌کلی انکار کرد، آب پاکی روی دست همه ریخت و گفت: «من گفتم در پایان 100روز اعلام می‌کنم... مگر مشکلات در 100روز حل می‌شود؟!. کسی این را می‌گوید که عقل نداشته باشد. مشکلات اقتصادی 100سال دیگر هم حل نمی‌شود».

تا کنون چنین اعتراف صریحی، در چنین سطحی در رژیم، به بی‌پاسخ بودن مطلق «مشکلات اقتصادی» (هم‌چون همه‌ مصائب و معضلات گریبانگیر میهن ما) به‌عمل نیامده بود. نتیجه‌ این مسائل و بحرانهای انباشته، نارضایتی و بحران عمیقی است که در سراسر جامعه متلاطم ایران موج می‌زند و از خود ولی‌فقیه ارتجاع تا سایر سردمداران رژیم نه تنها هیچ‌کس نمی‌تواند آن را انکار کند، بلکه در بیان آن بر هم سبقت نیز می‌گیرند.

این از آمادگی شرایط عینی؛ شرایط ذهنی نیز کاملاً مهیاست. وجود سازمان پیشتاز و رهبری‌کننده که در صفحة‌ معادلات سیاسی ایران حضوری غیرقابل انکار دارد؛ همان آلترناتیو و جایگزین سیاسی که از پایگاه عظیم اجتماعی و مشروعیت و شناخته‌شدگی بین‌المللی و همچنین از عزم و آمادگی و جنگندگی حداکثر برخوردار است؛ هم به‌مثابه کاتالیزوز و معین عمل، سایر عوامل را در راستای سرنگونی سمت و شتاب می‌دهد و هم خود نیز آمادة‌ آن است که در لحظهٴ موعود و بزنگاه سرنوشت، به وظیفه و رسالت تاریخی خود قیام کند؛ بنابراین وحشت رژیم کاملاً موجه و قابل فهم است.

برای رویارویی با این خطر دیکتاتوری مفلوک ولایت فقیه به‌ترفندهای رنگ‌باخته‌یی نظیر فعال کردن لابیها و سرانگشتان آشکار و پنهان خود روی آورده است. کمااین‌که در سرفصلی که خروج نام سازمان مجاهدین از لیست تروریستی مطرح بود، رژیم عوامل جیره‌خوارش را که برخی از آنها تا آن موقع لو نرفته بودند، ناگزیر علنی نمود و وارد صحنه کرد تا به وزارت خارجه‌ و دیگر مقامهای دولت آمریکا نامه بنویسند و طومار امضا کنند و آنها را از خروج نام سازمان برحذر دارند.

اکنون نیز در شرایطی بسا بدتر و خطرناکتر برای رژیم، عجیب نیست که می‌بینیم «بچهٴ شاه» که تا به‌حال مشغول بیزینس خودش با استفاده از میلیاردها دلار پولهای به‌یغما برده شده ملت ایران توسط پدرش بود، یک مرتبه سر برآورده و در مصاحبه‌یی، بی‌قافیه علیه مجاهدین لغزخوانی می‌کند که مجاهدین سکت و فرقه هستند و غیره...

شاه و شیخ در بزنگاههای تاریخی همواره علیه مردم و نیروهای انقلابی با هم متحد بوده‌اند تا جلو قیام و انقلاب مردم را بگیرند، این بار هم که شیخ در باتلاق بحرانها نومیدانه دست و پا می‌زند و چشم‌انداز سرنگونی را در برابر خودش می‌بیند، تتمه‌ دیکتاتوری سابق به امداد دیکتاتوری در حال سقوط شتافته تا چوبی زیر بغل او بگذارد. می‌گویند یکی به رفیقش توصیه کرد لرزونک بخور قوت دارد! طرف گفت اگر قوت داشت خودش را نگه‌می‌داشت! حالا نقل نیم‌پهلوی است که به کمک شیخ آمده تا او را از سقوط نجات دهد!

پانویس: ـــــــــــــــــــــــــ
1 ـ در بزنگاه خوردن زهر آتش‌بس در سال 1367، خمینی تعادل رژیمش را با قتل‌عام 30هزار زندانی سیاسی حفظ کرد. خامنه‌ای نیز هنگامی که خیز برداشته بود خاتمی را در دورة‌ دوم ریاست جمهوری‌اش حذف کند (در فروردین 1380) خود را نیازمند آن دید که نخست مجاهدین را با پرتاب 1000موشک به قرارگاههای ارتش آزادیبخش کمرشکن کند؛ تیری که به سنگ خورد و خامنه‌ای ناچار شد از حذف خاتمی دست بردارد. در 25خرداد 1392 و در همان روز اعلام نتایج نمایش انتخابات و تن‌دادن ناگزیر خامنه‌ای به‌روی کار آمدن روحانی، نیروی تروریستی ولی‌فقیه ارتجاع در عراق، لیبرتی را آماج موشک‌باران خود قرار داد تا شکستش را تحت‌الشعاع قرار دهد. در 10شهریور 92 و در آستانهٴ شروع بخش علنی مذاکرات هسته‌یی نیز، خامنه‌ای به‌ قتل‌عام مجاهدین در اشرف دست زد. در 7آبان 1394 درست 8روز پس از آن‌که خامنه‌ای عقب‌نشینی از برنامه اتمیش را در نامه به‌روحانی تأیید کرد، بزرگترین حمله موشکی به‌لیبرتی را انجام داد.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/d966acd2-1c7e-4894-b1f3-0ef5acf4896d"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات