گزارشهای اخیر در مورد تجمع نیروهای نظامی عربستان در مرزهای این کشور با عراق تأکیدی بر ابعاد چندملیتی درگیریهایی است که در داخل عراق و سوریه زبانه میکشد. جنگهای داخلی که شاید در ابتدا تنها دو دیکتاتور را تهدید میکردند، اکنون کل منطقه و امنیت جهانی را به خطر انداختهاند.
مقصر اصلی این بیثباتی در حال رشد، هیچ طرفی به غیر از حکومت مذهبی سرکوبگر در ایران نیست. این دیدگاه مشترک بسیاری از همکاران سابق ما در کنگره است که در یک رشته کنفرانسهای اخیر در مورد نقش بیثبات کننده رژیم ایران در خاورمیانه ابراز کردهاند.
بدون نفوذ گسترش یابنده و مخرب رژیم ایران در سوریه و عراق، جنگ داخلی سوریه اینقدر به درازا نمیکشید و اوضاع در عراق به این سرعت از کنترل خارج نمیشد. ... .
واضح است که رژیم ایران همسایگان خود را به سوی ایجاد یک رژیم سرکوبگر که آینه خود باشد هدایت میکند و نوری مالکی در عراق همین کار را کرده است. برخلاف رویکرد کوته بینانه از بحران که غالباً در رسانهها دیده میشود، مشکلات در عراق صرفاً ناشی از تفاوتهای مذهبی نیستند یا صرفاً با افراطیگری هدایت نمیشوند. آنها نتایج غایی تصمیم مالکی برای کنار گذاشتن بخش بزرگی از جامعه عراق از روند سیاسی و برداشتن کلیه موانع از سر راه هژمونی منطقهیی رژیم ایران هستند. روندی که بلافاصله بعد از اینکه نیروهای آمریکایی از عراق بیرون کشیدند شروع شد. سنیها، کردها، مسیحیان و دیگر اقلیتها از حقوق خود محروم شدند. حتی شیعیانی که خط مالکی و علی خامنهای رهبر رژیم ایران پیروی نمیکنند به حاشیه رانده شدند. مالکی برای اثبات وفاداری خود به رژیم ایران، حتی در چندین نوبت دست به کشتار پناهندگان ایرانی بیدفاع در اشرف و لیبرتی زد.
بنابراین، تقریباً اجتنابناپذیر بود که مردم عراق در اعتراض به حکومت استبدادی مالکی قیام خواهند کرد. بسیاری از مردم ماهها در بخش شمالی از کشور تحصن و تظاهرات مسالمتآمیز برگزار کردند. مالکی با زور مفرط و با مشت آهنین به آنها پاسخ داد.
سیاستهای فرقهگرایانه مالکی با حمایت رژیم تهران، افراطی گری بیشتری را در هر دو طرف درگیری پرورش میدهند. راهحل در سرنگون کردن مالکی و اخراج حامیان ایرانی آن از سیاست عراق است.
به همان اندازه که نفوذ رژیم ایران تهدیدی برای بقیه جهان بهشمار میآید، اگر جهان بهطور مؤثر پاسخ دهد، این درگیریها میتواند تهدیدی برای بقای خود رژیم ایران باشد که به مدت طولانی توسط دولت ایالات متحده بهعنوان سردمدار حکومتهای حامی تروریسم در جهان شناخته شده است.
آنچه که میتواند یک واکنش بینالمللی محکم را موثرتر کند، نفرت گستردهیی است که مردم ایران نسبت به این رژیم دارند، رژیمی که بهطور روزمره و سیستماتیک حقوقبشر اساسی آنها را نقض میکند. با وجود هزاران اعدام، شکنجه و زندانی کردن فعالان سیاسی، مردم ایران از مبارزه خود برای ریشه کن کردن رژیم مذهبی و جایگزینی آن با یک دموکراسی دست برنداشتهاند.
این اشتیاق عمیق در ماه ژوئن در همایش بینالمللی دهها هزار نفر از اعضا و هواداران اپوزیسیون اصلی ایران، شورای ملی مقاومت ایران، بهطور کامل بارز شد. رئیسجمهور منتخب این مقاومت، مریم رجوی، به دهها تن از شخصیتهای برجسته سخنران از سراسر جهان پیوست تا اعلام کند که رژیم ایران بر روی شیب لغزنده سرنگونی قرار گرفته است.
تعامل با رژیم نه تنها به چشمانداز آزادی برای مردم ایران آسیب میرساند، بلکه توجیهگر تجاوز منطقهیی رژیم خواهد بود. دلگرم کنده است که کنگره آمریکا بر لزوم اعمال تحریمها تأکید میکند تا آخوندها مجبور به رعایت هنجارهای جهانی برای رفتار قابل قبول، و شفافیت در برنامه سلاحهای هستهیی غیرقانونی شوند و تروریسم دولتی و حمایت از رژیمهایی چون دیکتاتوری قاتل اسد را کنار بگذارند.
درصورتیکه این سیاست دنبال شود، انتخابها بسیار سادهترخواهند بود مردم ایران باید در تلاش خود برای جایگزین کردن این رژیم با یک جمهوری دموکراتیک، مبتنی بر جدایی دین از دولت و یک ایران غیراتمی پشتیبانی شوند.
مقصر اصلی این بیثباتی در حال رشد، هیچ طرفی به غیر از حکومت مذهبی سرکوبگر در ایران نیست. این دیدگاه مشترک بسیاری از همکاران سابق ما در کنگره است که در یک رشته کنفرانسهای اخیر در مورد نقش بیثبات کننده رژیم ایران در خاورمیانه ابراز کردهاند.
بدون نفوذ گسترش یابنده و مخرب رژیم ایران در سوریه و عراق، جنگ داخلی سوریه اینقدر به درازا نمیکشید و اوضاع در عراق به این سرعت از کنترل خارج نمیشد. ... .
واضح است که رژیم ایران همسایگان خود را به سوی ایجاد یک رژیم سرکوبگر که آینه خود باشد هدایت میکند و نوری مالکی در عراق همین کار را کرده است. برخلاف رویکرد کوته بینانه از بحران که غالباً در رسانهها دیده میشود، مشکلات در عراق صرفاً ناشی از تفاوتهای مذهبی نیستند یا صرفاً با افراطیگری هدایت نمیشوند. آنها نتایج غایی تصمیم مالکی برای کنار گذاشتن بخش بزرگی از جامعه عراق از روند سیاسی و برداشتن کلیه موانع از سر راه هژمونی منطقهیی رژیم ایران هستند. روندی که بلافاصله بعد از اینکه نیروهای آمریکایی از عراق بیرون کشیدند شروع شد. سنیها، کردها، مسیحیان و دیگر اقلیتها از حقوق خود محروم شدند. حتی شیعیانی که خط مالکی و علی خامنهای رهبر رژیم ایران پیروی نمیکنند به حاشیه رانده شدند. مالکی برای اثبات وفاداری خود به رژیم ایران، حتی در چندین نوبت دست به کشتار پناهندگان ایرانی بیدفاع در اشرف و لیبرتی زد.
بنابراین، تقریباً اجتنابناپذیر بود که مردم عراق در اعتراض به حکومت استبدادی مالکی قیام خواهند کرد. بسیاری از مردم ماهها در بخش شمالی از کشور تحصن و تظاهرات مسالمتآمیز برگزار کردند. مالکی با زور مفرط و با مشت آهنین به آنها پاسخ داد.
سیاستهای فرقهگرایانه مالکی با حمایت رژیم تهران، افراطی گری بیشتری را در هر دو طرف درگیری پرورش میدهند. راهحل در سرنگون کردن مالکی و اخراج حامیان ایرانی آن از سیاست عراق است.
به همان اندازه که نفوذ رژیم ایران تهدیدی برای بقیه جهان بهشمار میآید، اگر جهان بهطور مؤثر پاسخ دهد، این درگیریها میتواند تهدیدی برای بقای خود رژیم ایران باشد که به مدت طولانی توسط دولت ایالات متحده بهعنوان سردمدار حکومتهای حامی تروریسم در جهان شناخته شده است.
آنچه که میتواند یک واکنش بینالمللی محکم را موثرتر کند، نفرت گستردهیی است که مردم ایران نسبت به این رژیم دارند، رژیمی که بهطور روزمره و سیستماتیک حقوقبشر اساسی آنها را نقض میکند. با وجود هزاران اعدام، شکنجه و زندانی کردن فعالان سیاسی، مردم ایران از مبارزه خود برای ریشه کن کردن رژیم مذهبی و جایگزینی آن با یک دموکراسی دست برنداشتهاند.
این اشتیاق عمیق در ماه ژوئن در همایش بینالمللی دهها هزار نفر از اعضا و هواداران اپوزیسیون اصلی ایران، شورای ملی مقاومت ایران، بهطور کامل بارز شد. رئیسجمهور منتخب این مقاومت، مریم رجوی، به دهها تن از شخصیتهای برجسته سخنران از سراسر جهان پیوست تا اعلام کند که رژیم ایران بر روی شیب لغزنده سرنگونی قرار گرفته است.
تعامل با رژیم نه تنها به چشمانداز آزادی برای مردم ایران آسیب میرساند، بلکه توجیهگر تجاوز منطقهیی رژیم خواهد بود. دلگرم کنده است که کنگره آمریکا بر لزوم اعمال تحریمها تأکید میکند تا آخوندها مجبور به رعایت هنجارهای جهانی برای رفتار قابل قبول، و شفافیت در برنامه سلاحهای هستهیی غیرقانونی شوند و تروریسم دولتی و حمایت از رژیمهایی چون دیکتاتوری قاتل اسد را کنار بگذارند.
درصورتیکه این سیاست دنبال شود، انتخابها بسیار سادهترخواهند بود مردم ایران باید در تلاش خود برای جایگزین کردن این رژیم با یک جمهوری دموکراتیک، مبتنی بر جدایی دین از دولت و یک ایران غیراتمی پشتیبانی شوند.