چکیده: انتشار خبرهایی در مورد حضور نیروهای روسی در شرق اوکراین و احتمال دخالت نظامی مسکو در کریمه، ابتدا تأیید و خوشحالی ایادی و رسانههای رژیم را همرا داشت؛ اما این اظهار خوشحالی اولیه، به سرعت جای خود را به ابراز تردید و بعد ابراز نگرانی داد.
زیرا اگر روسیه در قبال تحولات اوکراین دخالت نظامی مؤثری بکند، خواه ناخواه دیگر نمیتواند روی سوریه و حفظ رژیم اسد تمرکز داشته باشد؛ اگر هم دست به اقدامی جدی نزند و در قبال آن انفعال پیشه کند، این نیز پیامی شوم و نامبارک برای دیکتاتوری زهر خوردهٴ آخوندی دارد.
زیرا اگر روسیه در قبال تحولات اوکراین دخالت نظامی مؤثری بکند، خواه ناخواه دیگر نمیتواند روی سوریه و حفظ رژیم اسد تمرکز داشته باشد؛ اگر هم دست به اقدامی جدی نزند و در قبال آن انفعال پیشه کند، این نیز پیامی شوم و نامبارک برای دیکتاتوری زهر خوردهٴ آخوندی دارد.
پیروزی قیام اوکراین و آزادی مردم این کشور، همان اندازه که موجب شادی و امید مردم ایران شده، وحشت و ناامیدی رژیم را نیز برانگیخته است. جیغهای وحشت رژیم و بهخصوص از ناحیهٴ باند ولیفقیه پس از حدود یک هفته، هنوز از گوشه و کنار آن میتوان شنید.
نخستین علت واضح هراس، این است که از یک سو مردم ایران، در آیینه رویدادهای اوکراین، قدرت خلق و سستی و ناپایداری نظامهای دیکتاتوری را درمییابند و برانگیخته میشوند و از سوی دیگر، عوامل و مزدوران رژیم نیز سرنوشت خود را به چشم میبینند و بر خود میلرزند. سرمقاله رسالت (5اسفند) این هراس را به نمایانترین صورت آشکار کرده و نوشت: «بعد از اوکراین نوبت شقه شدن کدام» رژیم است؟
این قضیهٴ دو وجهی چنان آشکار است که آخوند پورمحمدی دژخیم وزیر دادگستری آخوند روحانی، چند روز پیش در حالی که میکوشید هر گونه تشابه ایران و اوکراین را انکار کند، گفت: «عدهیی که ”حال و هوای دیگری دارند، امر برایشان مشتبه شده است“ در حالی که «کشور و نظام ما قابل مقایسه با اینجاها نیست… در مقابل نیز برخی روزنامهها جوری «گزارش میدهند یا تیتر میزنند که گویا چیزی از دست دادهاند و عزادارند» (خبرگزاری حکومتی ایسنا ـ 5اسفند).
اما پس از این واکنش غریزی، اکنون پیامدهای سیاسی آزادی اوکراین است که دیکتاتوری آخوندی را هراسان کرده. رسانهها و تحلیلگران رژیم پنهان نمیکنند که سقوط رژیم پرو روسی یانوکوویچ، مسکو مهمترین حامی بینالمللی رژیم را تضعیف کرده و این، خواه ناخواه آثار خود را در سوریه که رژیم تا گردن در باتلاق آن فرو رفته در پی خواهد داشت.
انتشار خبرهایی در مورد حضور نیروهای روسی در شرق اوکراین و احتمال دخالت نظامی مسکو در کریمه، ابتدا تأیید و خوشحالی ایادی و رسانههای رژیم را همرا داشت؛ اما این اظهار خوشحالی اولیه، به سرعت جای خود را به ابراز تردید و بعد ابراز نگرانی داد.
این حالت بلاتکلیفی در روزنامه «سیاست روز» (11اسفند) از رسانههای باند ولیفقیه دیده میشود. این مقاله تحت عنوان: «آمریکا پوتین را تحریک میکند» خلاصه حرفش و پیامش به مسکو این است که اوکراین دیگر از دست رفته، سوریه را باید دریافت. «اقدام مستقیم نظامی در اوکراین بهانه خوبی به دست غرب خواهد داد تا با حمله نظامی آمریکا و متحدانش به سوریه، انتقام حمایتهای مسکو و تهران از دمشق گرفته شود. پوتین اکنون باید بیشتر سیاستهای خود را به سوی سوریه معطوف کند تا این کشور از بحرانی که درگیر آن است، خلاصی یابد».
این روزنامه باند ولایت، پا را فراتر گذاشته و مدعی میشود که اصلاً ماجرای اوکراین دامی برای رهبران کرملین بوده است. «در واقع غرب، روسیه را به اقدام نظامی تحریک میکند تا به هدفش در سوریه دست یابد».
فارغ از اینکه اینگونه تحلیلها چه اندازه ناشی از ذهنیت است و چه اندازه متأثر از واقعیت، اما یک حقیقت را بهوضوح نشان میدهد. و آن اینکه اگر روسیه در قبال تحولات اوکراین دخالت نظامی مؤثری بکند، خواه ناخواه دیگر نمیتواند روی سوریه و حفظ رژیم اسد تمرکز داشته باشد؛ اگر هم دست به اقدامی جدی نزند و در قبال آن انفعال پیشه کند، این نیز پیامی شوم و نامبارک برای دیکتاتوری زهرخوردهٴ آخوندی دارد.
نخستین علت واضح هراس، این است که از یک سو مردم ایران، در آیینه رویدادهای اوکراین، قدرت خلق و سستی و ناپایداری نظامهای دیکتاتوری را درمییابند و برانگیخته میشوند و از سوی دیگر، عوامل و مزدوران رژیم نیز سرنوشت خود را به چشم میبینند و بر خود میلرزند. سرمقاله رسالت (5اسفند) این هراس را به نمایانترین صورت آشکار کرده و نوشت: «بعد از اوکراین نوبت شقه شدن کدام» رژیم است؟
این قضیهٴ دو وجهی چنان آشکار است که آخوند پورمحمدی دژخیم وزیر دادگستری آخوند روحانی، چند روز پیش در حالی که میکوشید هر گونه تشابه ایران و اوکراین را انکار کند، گفت: «عدهیی که ”حال و هوای دیگری دارند، امر برایشان مشتبه شده است“ در حالی که «کشور و نظام ما قابل مقایسه با اینجاها نیست… در مقابل نیز برخی روزنامهها جوری «گزارش میدهند یا تیتر میزنند که گویا چیزی از دست دادهاند و عزادارند» (خبرگزاری حکومتی ایسنا ـ 5اسفند).
اما پس از این واکنش غریزی، اکنون پیامدهای سیاسی آزادی اوکراین است که دیکتاتوری آخوندی را هراسان کرده. رسانهها و تحلیلگران رژیم پنهان نمیکنند که سقوط رژیم پرو روسی یانوکوویچ، مسکو مهمترین حامی بینالمللی رژیم را تضعیف کرده و این، خواه ناخواه آثار خود را در سوریه که رژیم تا گردن در باتلاق آن فرو رفته در پی خواهد داشت.
انتشار خبرهایی در مورد حضور نیروهای روسی در شرق اوکراین و احتمال دخالت نظامی مسکو در کریمه، ابتدا تأیید و خوشحالی ایادی و رسانههای رژیم را همرا داشت؛ اما این اظهار خوشحالی اولیه، به سرعت جای خود را به ابراز تردید و بعد ابراز نگرانی داد.
این حالت بلاتکلیفی در روزنامه «سیاست روز» (11اسفند) از رسانههای باند ولیفقیه دیده میشود. این مقاله تحت عنوان: «آمریکا پوتین را تحریک میکند» خلاصه حرفش و پیامش به مسکو این است که اوکراین دیگر از دست رفته، سوریه را باید دریافت. «اقدام مستقیم نظامی در اوکراین بهانه خوبی به دست غرب خواهد داد تا با حمله نظامی آمریکا و متحدانش به سوریه، انتقام حمایتهای مسکو و تهران از دمشق گرفته شود. پوتین اکنون باید بیشتر سیاستهای خود را به سوی سوریه معطوف کند تا این کشور از بحرانی که درگیر آن است، خلاصی یابد».
این روزنامه باند ولایت، پا را فراتر گذاشته و مدعی میشود که اصلاً ماجرای اوکراین دامی برای رهبران کرملین بوده است. «در واقع غرب، روسیه را به اقدام نظامی تحریک میکند تا به هدفش در سوریه دست یابد».
فارغ از اینکه اینگونه تحلیلها چه اندازه ناشی از ذهنیت است و چه اندازه متأثر از واقعیت، اما یک حقیقت را بهوضوح نشان میدهد. و آن اینکه اگر روسیه در قبال تحولات اوکراین دخالت نظامی مؤثری بکند، خواه ناخواه دیگر نمیتواند روی سوریه و حفظ رژیم اسد تمرکز داشته باشد؛ اگر هم دست به اقدامی جدی نزند و در قبال آن انفعال پیشه کند، این نیز پیامی شوم و نامبارک برای دیکتاتوری زهرخوردهٴ آخوندی دارد.