”کارمان به جایی رسیده که میخواهیم مدرسههایی که موقعیت خوب اداری، تجاری یا مسکونی دارند را بفروشیم!“ این عنوان مطلبی است که روزنامه حکومتی مردمسالاری (18تیر) بهنقل از فانی وزیر آموزش و پرورش رژیم درج کرده است. بهانهٴ این کارگزار رژیم کمبود بودجه است. اما تغییر کاربری چپاولگرانهٴ مدارس موضوع جدید و غریبی برای مردم نیست.
وضعیت آموزش و پرورش در میهن ما موضوعی است که هر خانوادهی ایرانی و هر دانشآموز ایرانی آن را لمس کرده و از آن باخبر است... .
کلاسهایی که در کپرها و چادرها و آغلها برگزار میشوند، مدارسی که ساختمانهای فرسودهٴ آنها هر ساله فجایع دردناکی را ایجاد میکنند، شلوغی کلاسها، نبود حداقل امکانات ورزشی، امکانات بهداشتی و هر گونه وسایل رفاهی، کتابهای درسی پر اشکال، فضای سرکوب و تحت فشار گذاشتن دانش آموزان، سیستمهای آموزشی عقب مانده، فقر معلمین و دهها مشکل دیگر، این سؤال را در ذهن ایجاد میکند که به راستی کارگزاران رژیم در آموزش و پرورش به چه کاری مشغولند؟
اگر چه بودجهی آموزش در ایران با بودجه امنیتی که سالانه دولت برای حفظ موجودیت خود هزینه میکند، قابل قیاس نیست؛ اما تنها بخشی از همین بودجه ناچیز صرف امور آموزشی میشود و بخش اعظم آن در تونل هزارتوی دزدی و فساد و اختلاس ناپدید میگردد. تازه کارگزاران رژیم به همین هم بسنده نکرده و به شیوههای مختلف از مردم اخاذی میکنند. از جمله تحت عنوان هیأت امنایی شدن مدارس.
خانمی از اراک میگوید: ”برای ثبتنام دبیرستان دخترانه گفتند باید 157هزار تومان به حساب مدرسه بریزید تا ما بچههایتان را ثبتنام کنیم. اول دوم سوم دبیرستان همینجور پول میگیرند. با اینکه دبیرستان دولتی است و امکاناتی ندارد، ولی میگویند هیأت امنایی شده و باید پول بدهید“.
رژیم آخوندی اجاره بهای مدارس استیجاری را، هم از بودجه دولتی و هم با اخاذی از مردم پول به جیب میزند. یعنی همین اجاره بها را هم آنقدر به صاحبان این املاک نمیپردازد که حکم تخلیه این مدارس صادر میشود. بعد دوباره رژیم به بهانهٴ نداشتن بودجه یکبار دیگر دست در جیب مردم میکند و تهدید میکند که اگر پول اجاره را ندهند مدرسه تخلیه میشود. بنا به گزارش رسانههای رژیم 400 مدرسه استیجاری فقط در تهران وجود دارد که صاحبان 50 مدرسه حکم قانونی تخلیه آنها را در درست دارند.
مردم معترضی که در برابر یکی از این مدارس تجمع کرده بودند. حرفهایی دارند که شنیدنی است:
خانمی میگوید: ”دیروز آمدند برق را قطع کردند. امروز بچههای ما آمدهاند کار نامههایشان را بگیرند گفتهاند کارنامه را نمیتوانیم بدهیم مدرسه را میخواهند خراب کنند“.
خانم دیگری میگوید: ”در این منطقه فقط یک دبیرستان هست. بیش از 800 دانشآموز دختر از اینجا برای درس خواندن کجا بروند“.
پدر یکی از دانشآموزان میگوید: ”من بارها با آموزش و پرورش تماس داشتم میگویند بودجه نداریم بخواهیم این مدرسه را بخریم. ما هم کارمند و کارگریم پولی نداریم به آموزش و پرورش بدهیم تا مدرسه را بخرد“.
خانمی میگوید: ”دیروز وسط کلاس مشاوره سال چهارمیها برقشان را قطع کردند و کلاسشان تعطیل شد“
بر اساس آمار رسمی، تعداد دانشآموزان در سال 92 دوازده میلیون و 300هزار نفر بوده است. که این عدد در سال 81، 18 میلیون بوده است یعنی 11سال گذشته، کاهش 30 درصدی دانشآموزان را نشان میدهد. بهطور منطقی وقتی از تعداد دانشآموزان 30درصد کاسته میشود، فضاهای آموزشی بایستی 30درصد خلوتتر شده باشند. اما این تصور در مورد رژیم آخوندی اشتباه است! چون پاشنهٴ در این نظام ضدمردمی بر چپاول حداکثری میچرخد. از جمله از مشکلاتی که مدارس با آن مواجه هستند مشکل شلوغی و تراکم است. امری که با بخشنامهی جدید آموزش و پرورش چند برابر شده است. بر اساس این بخشنامه هیچ کلاسی نباید کمتر از 32نفر باشد و به کلاسهای کمتر از 32نفر معلم تعلق نمیگیرد. به این ترتیب کارگزاران رژیم علاوه بر مشکلاتی که برای دانشآموزان ایجاد میکنند، با بیکار کردن معلمان از تعداد حقوق بگیران فرهنگی کاسته و بیشتر میتوانند جیبهای خود را پر کنند.
یک خانم معلم: ”بچهها اصلاً درس را متوجه نمیشوند و کلاس بسیار شلوغ است“.
یک مادر: ”در کلاس بچهٴ من 42نفر هستند که بچه درس را نمیفهمد“.
بنا بر گزارش روزنامهی اعتماد اگر دلار را با قیمت بانک مرکزی محاسبه کنیم در ایران سهم آموزش و پرورش از تولید ناخالص ملی چیزی در حدود ۲.۶ درصد میباشد. این در حالی است که در سال 2010حتی کشور فقیری چون کوبا 12درصد از تولید ناخالص ملی خود را به امر آموزش اختصاص داد و اگر سطح قیاس خود را کشورهای پیشرفتهیی چون ژاپن قرار دهیم در خواهیم یافت که بودجهی آموزش و پرورش در این کشور با 220میلیارد دلار در سال حدود 22 برابر ایران است.
تفاوت رژیم آخوندی با بقیهٴ کشورهای دنیا در موضوع آموزش و پرورش این است که آن کشورها تلاش میکنند با هر چه گستردهتر کردن آموزش رایگان، زیرساختهای آینده کشورشان را محکم کنند، اما سردمداران رژیم آخوندی تلاش میکند تا به بهانهٴ آموزش و پرورش هر چه بیشتر کیسه خود را پر کنند. بهطوری که این طور جا انداخته که اگر میخواهید در زمینهی درس و تحصیل به جایی برسید، باید در مدرسهیی غیر از مدارس دولتی درس بخوانید. در عمل همچنان از کیفیت آموزشی مدارس دولتی زدهاند تا خانوادهها مجبور شوند با مشکلات فراوان و حتی گرفتن قرض، هزینهٴ فرزندانشان در مدارس غیردولتی را تأمین کنند.
شایان ذکر است که مجوز ایجاد مدرسه خصوصی در اکثر موارد تنها به ایادی رژیم داده میشود. در نتیجه مدارس خصوصی نیز کاملاً تحت کنترل رژیم هستند.
پدر یک دانشآموز گفت برای پیش دانشگاهی فرزندش 20میلیون تومان درخواست کردهاند. پدر دیگری گفت برای ثبتنام در دبیرستان 10ونیم میلیون تومان خواستهاند. خانمی گفت: بابت غذا و سرویس یک میلیون و 200هزار تومان باید بدهیم.
البته این شهریهٴ بیحساب و کتاب، سالانه با افزایش هم مواجه است که گاه به 80درصد میرسد. یعنی هر مدرسه به بهانهی تورم و با اجازهٴ شورای نظارت استان، خود تصمیم میگیرد که چه قدر شهریه سالانه را افزایش دهد. در چنین شرایطی، والدینی که به سختی توانستهاند فرزندان خود را به امید برخورداری از فضای آموزشی بهتر در مدارس خصوصی ثبتنام کنند، یا مجبورند آنها را ازین مدارس بیرون بکشند و یا با کاستن از نیازهای ضروری زندگی و تحمل فشارهای طاقتفرسا به ادامهی تحصیل فرزندانشان در این مدارس رضایت بدهند. در برابر این فشار به مردم، مدیر کل آموزش و پرورش رژیم وقیحانه بر این چپاولگری و اخاذی صحه گذاشت و به تلویزیون رژیم گفت:
اگر شورای نظارت استان تشخیص داده که شهریه مدرسه نسبت به سال قبل بیشتر از 30درصد باید افزایش پیدا کند، قطعاً نظر درستی است و درست تشخیص دادهاند».
به این ترتیب نه تنها اصل سیام قانون اساسی همین رژیم مبنی بر رایگان بودن تحصیل تا مقطع دیپلم را زیر پا گذاشتهاند، بلکه مدارس خصوصی نیز به عاملی بدل شدهاند تا بتوانند با اشکال جدید به چاپیدن و غارت مردم بپردازند.
به این ترتیب بهراحتی میتوان پی برد که چرا ی یونسکو رتبه ایران در موضوع سواد را، در میان 164 کشور، رتبه 86 اعلام کرده است و میتوان پی برد که چرا 35سال پس از انقلاب ضدسلطنتی و در عصر رایانه و دنیای ارتباطات، بر اساس گفته رئیس سازمان نهضت سواد آموزی، هنوز 15درصد از جمعیت ایران یعنی چیزی حدود 10میلیون نفر بیسوادند.
این محصول بلیهیی است که نام آن حاکمیت آخوندها و رژیم ارتجاعی ولایتفقیه است.
وضعیت آموزش و پرورش در میهن ما موضوعی است که هر خانوادهی ایرانی و هر دانشآموز ایرانی آن را لمس کرده و از آن باخبر است... .
کلاسهایی که در کپرها و چادرها و آغلها برگزار میشوند، مدارسی که ساختمانهای فرسودهٴ آنها هر ساله فجایع دردناکی را ایجاد میکنند، شلوغی کلاسها، نبود حداقل امکانات ورزشی، امکانات بهداشتی و هر گونه وسایل رفاهی، کتابهای درسی پر اشکال، فضای سرکوب و تحت فشار گذاشتن دانش آموزان، سیستمهای آموزشی عقب مانده، فقر معلمین و دهها مشکل دیگر، این سؤال را در ذهن ایجاد میکند که به راستی کارگزاران رژیم در آموزش و پرورش به چه کاری مشغولند؟
اگر چه بودجهی آموزش در ایران با بودجه امنیتی که سالانه دولت برای حفظ موجودیت خود هزینه میکند، قابل قیاس نیست؛ اما تنها بخشی از همین بودجه ناچیز صرف امور آموزشی میشود و بخش اعظم آن در تونل هزارتوی دزدی و فساد و اختلاس ناپدید میگردد. تازه کارگزاران رژیم به همین هم بسنده نکرده و به شیوههای مختلف از مردم اخاذی میکنند. از جمله تحت عنوان هیأت امنایی شدن مدارس.
خانمی از اراک میگوید: ”برای ثبتنام دبیرستان دخترانه گفتند باید 157هزار تومان به حساب مدرسه بریزید تا ما بچههایتان را ثبتنام کنیم. اول دوم سوم دبیرستان همینجور پول میگیرند. با اینکه دبیرستان دولتی است و امکاناتی ندارد، ولی میگویند هیأت امنایی شده و باید پول بدهید“.
رژیم آخوندی اجاره بهای مدارس استیجاری را، هم از بودجه دولتی و هم با اخاذی از مردم پول به جیب میزند. یعنی همین اجاره بها را هم آنقدر به صاحبان این املاک نمیپردازد که حکم تخلیه این مدارس صادر میشود. بعد دوباره رژیم به بهانهٴ نداشتن بودجه یکبار دیگر دست در جیب مردم میکند و تهدید میکند که اگر پول اجاره را ندهند مدرسه تخلیه میشود. بنا به گزارش رسانههای رژیم 400 مدرسه استیجاری فقط در تهران وجود دارد که صاحبان 50 مدرسه حکم قانونی تخلیه آنها را در درست دارند.
مردم معترضی که در برابر یکی از این مدارس تجمع کرده بودند. حرفهایی دارند که شنیدنی است:
خانمی میگوید: ”دیروز آمدند برق را قطع کردند. امروز بچههای ما آمدهاند کار نامههایشان را بگیرند گفتهاند کارنامه را نمیتوانیم بدهیم مدرسه را میخواهند خراب کنند“.
خانم دیگری میگوید: ”در این منطقه فقط یک دبیرستان هست. بیش از 800 دانشآموز دختر از اینجا برای درس خواندن کجا بروند“.
پدر یکی از دانشآموزان میگوید: ”من بارها با آموزش و پرورش تماس داشتم میگویند بودجه نداریم بخواهیم این مدرسه را بخریم. ما هم کارمند و کارگریم پولی نداریم به آموزش و پرورش بدهیم تا مدرسه را بخرد“.
خانمی میگوید: ”دیروز وسط کلاس مشاوره سال چهارمیها برقشان را قطع کردند و کلاسشان تعطیل شد“
بر اساس آمار رسمی، تعداد دانشآموزان در سال 92 دوازده میلیون و 300هزار نفر بوده است. که این عدد در سال 81، 18 میلیون بوده است یعنی 11سال گذشته، کاهش 30 درصدی دانشآموزان را نشان میدهد. بهطور منطقی وقتی از تعداد دانشآموزان 30درصد کاسته میشود، فضاهای آموزشی بایستی 30درصد خلوتتر شده باشند. اما این تصور در مورد رژیم آخوندی اشتباه است! چون پاشنهٴ در این نظام ضدمردمی بر چپاول حداکثری میچرخد. از جمله از مشکلاتی که مدارس با آن مواجه هستند مشکل شلوغی و تراکم است. امری که با بخشنامهی جدید آموزش و پرورش چند برابر شده است. بر اساس این بخشنامه هیچ کلاسی نباید کمتر از 32نفر باشد و به کلاسهای کمتر از 32نفر معلم تعلق نمیگیرد. به این ترتیب کارگزاران رژیم علاوه بر مشکلاتی که برای دانشآموزان ایجاد میکنند، با بیکار کردن معلمان از تعداد حقوق بگیران فرهنگی کاسته و بیشتر میتوانند جیبهای خود را پر کنند.
یک خانم معلم: ”بچهها اصلاً درس را متوجه نمیشوند و کلاس بسیار شلوغ است“.
یک مادر: ”در کلاس بچهٴ من 42نفر هستند که بچه درس را نمیفهمد“.
بنا بر گزارش روزنامهی اعتماد اگر دلار را با قیمت بانک مرکزی محاسبه کنیم در ایران سهم آموزش و پرورش از تولید ناخالص ملی چیزی در حدود ۲.۶ درصد میباشد. این در حالی است که در سال 2010حتی کشور فقیری چون کوبا 12درصد از تولید ناخالص ملی خود را به امر آموزش اختصاص داد و اگر سطح قیاس خود را کشورهای پیشرفتهیی چون ژاپن قرار دهیم در خواهیم یافت که بودجهی آموزش و پرورش در این کشور با 220میلیارد دلار در سال حدود 22 برابر ایران است.
تفاوت رژیم آخوندی با بقیهٴ کشورهای دنیا در موضوع آموزش و پرورش این است که آن کشورها تلاش میکنند با هر چه گستردهتر کردن آموزش رایگان، زیرساختهای آینده کشورشان را محکم کنند، اما سردمداران رژیم آخوندی تلاش میکند تا به بهانهٴ آموزش و پرورش هر چه بیشتر کیسه خود را پر کنند. بهطوری که این طور جا انداخته که اگر میخواهید در زمینهی درس و تحصیل به جایی برسید، باید در مدرسهیی غیر از مدارس دولتی درس بخوانید. در عمل همچنان از کیفیت آموزشی مدارس دولتی زدهاند تا خانوادهها مجبور شوند با مشکلات فراوان و حتی گرفتن قرض، هزینهٴ فرزندانشان در مدارس غیردولتی را تأمین کنند.
شایان ذکر است که مجوز ایجاد مدرسه خصوصی در اکثر موارد تنها به ایادی رژیم داده میشود. در نتیجه مدارس خصوصی نیز کاملاً تحت کنترل رژیم هستند.
پدر یک دانشآموز گفت برای پیش دانشگاهی فرزندش 20میلیون تومان درخواست کردهاند. پدر دیگری گفت برای ثبتنام در دبیرستان 10ونیم میلیون تومان خواستهاند. خانمی گفت: بابت غذا و سرویس یک میلیون و 200هزار تومان باید بدهیم.
البته این شهریهٴ بیحساب و کتاب، سالانه با افزایش هم مواجه است که گاه به 80درصد میرسد. یعنی هر مدرسه به بهانهی تورم و با اجازهٴ شورای نظارت استان، خود تصمیم میگیرد که چه قدر شهریه سالانه را افزایش دهد. در چنین شرایطی، والدینی که به سختی توانستهاند فرزندان خود را به امید برخورداری از فضای آموزشی بهتر در مدارس خصوصی ثبتنام کنند، یا مجبورند آنها را ازین مدارس بیرون بکشند و یا با کاستن از نیازهای ضروری زندگی و تحمل فشارهای طاقتفرسا به ادامهی تحصیل فرزندانشان در این مدارس رضایت بدهند. در برابر این فشار به مردم، مدیر کل آموزش و پرورش رژیم وقیحانه بر این چپاولگری و اخاذی صحه گذاشت و به تلویزیون رژیم گفت:
اگر شورای نظارت استان تشخیص داده که شهریه مدرسه نسبت به سال قبل بیشتر از 30درصد باید افزایش پیدا کند، قطعاً نظر درستی است و درست تشخیص دادهاند».
به این ترتیب نه تنها اصل سیام قانون اساسی همین رژیم مبنی بر رایگان بودن تحصیل تا مقطع دیپلم را زیر پا گذاشتهاند، بلکه مدارس خصوصی نیز به عاملی بدل شدهاند تا بتوانند با اشکال جدید به چاپیدن و غارت مردم بپردازند.
به این ترتیب بهراحتی میتوان پی برد که چرا ی یونسکو رتبه ایران در موضوع سواد را، در میان 164 کشور، رتبه 86 اعلام کرده است و میتوان پی برد که چرا 35سال پس از انقلاب ضدسلطنتی و در عصر رایانه و دنیای ارتباطات، بر اساس گفته رئیس سازمان نهضت سواد آموزی، هنوز 15درصد از جمعیت ایران یعنی چیزی حدود 10میلیون نفر بیسوادند.
این محصول بلیهیی است که نام آن حاکمیت آخوندها و رژیم ارتجاعی ولایتفقیه است.