مریم رجوی ـ کنفرانس ژنو در 31شهریور90:
«من روزی را میبینم که تهران دیگر پایتخت سرکوب و صدور تروریسم نیست بلکه شهر حقوقبشر است. شهر الهامبخش برابری زنان و مردان؛ شهری بدون اعدام و شکنجه… و شهر آزادی دموکراسی. من به آمدن آن روز با تمام قلبم ایمان دارم… بساط دیکتاتوری آخوندی بهوسیله اراده مردم ایران و مقاومت سازمانیافتهاش قطعاً برچیده خواهد شد»
…
از آفتاب نامت
مهر لبریز سرشاری؛
طلوع را یقین کرده است
و دستانت باغبان بیقرار نسترنهای پیروزی است…
شبانه دردهای سرزمینم را
در قلب بزرگ خویش مأوا دادهیی…
و لبخندت؛ سرشار از تناوری توانستنی است
که آرزوهای مردمت را از شبیخون دژخیمان
باز پس گرفته است…
آهای یقین بازیافته؛ تاریخ میهنم را دوباره خواهم نوشت؛
آن «کس» ما آمده است…
کس پیروزی آرمان آزادی در تاریخ میهنم که «ناکام» میخواستندش…
در اوج و از فراز؛ سخن از دارایی خلقی است که دژخیم برگ شقایق را هیزم سوزاندن لالههایش کرده است… آن هم برای سی سال. شقاوت بیمنتهی و سبعیت بیمانند در تاریخ میهنی که پیش از آن هم به کرات از انواع هجوم و از تکرار به غارت رفتن همه چیزش رنجها بر تن دارد اما آن چه در این سی سال بر او گذشته است؛ حکایت راه رفتن برلبه شمشیر برگذرگاه آتش است.
30سال است که شلاق سموم ارتجاع هار و وحشی بر پیکر آخرین قطرات، حتی از فرهنگ انسانی تا دستآورد و پیشرفت؛ فرود آمده؛ با نیت نابودی هرآنچه به رنگ ارتجاع در نمیآمد و با او ناهمخوان بود؛ و خط پایانی را میخواست بر هر آنچه از گذشته میتوانست دغدغه ایستادگی در برابر سفاکیّت و پلیدیش را بازتاب دهد…
نسلی به قربانگاه رفت. نسلی که تیغه تاوان خونبارترین سوءتفاهم تاریخی را با سرقت انقلاب توسط خمینی دجال؛ برگرده خویش تجربه کرد. نسلی که به هوای بهروزی خلق؛ با گذاری عاشقانه از معبر مبارزات دوران ستمشاهی؛ در آستانه دروازه رهایی، به ذبح شرعی قربانی شد. اما هرگز مقاومت انقلابیش خرد نشد و جاری شدن در بستری مناسب و دوران ساز، به سرانجام خروشندگی مبارک این رود مقاومت راه برد.
اما شعله فروزان این مقاومت به خون شسته؛ روزی و بیش از آن ساعتی؛ از تبانی و توطئه دشمن غدار آن هم برای نابودی تمام عیارش؛ آسوده نبوده است. هر لحظه دستهای آلوده به سازش و بند و بست و هرآن دستبندهای اهدایی از تجار سیاست؛ آماده بستن و دست و پای این مقاومت بوده و برای آن با تمام قوا و به شنائتی که با جنایت پهلو به پهلوست؛ تلاش کرده است
اما خاموشی هرگز؛ اما تسلیم هیهات!
کسی که خیلی کس است؛ کس مردم ایران و امید آرزوهای صد ساله برای آزادی؛
شمشیر ایستادگی و جنگ صد برابر از نیام برکشیده و طومار توطئه را در طاقتی به گستره طاقت 30هزار زندانی استوار قتلعام شده و در قلبی به شور و شیدایی 120هزار سرو سربهدار؛ در هم پیچیده است…
برافراشتهترین بیان صلابت و بیباکترین کلام قدرت؛ به بهای استقبال از همه رنجها؛ در برابر توفانهای فاجعه خیز، قد برافراشته و وجدانهای بیدار جهان با شگفتی از هیبت حضور او در ساختن پیروزی؛ آن هم در نامحتملترین تعادل برای پیروز شدن؛ و در خرق عاداتی که برای او عادت است؛ همراهیش را افتخار بشریت معاصر میدانند.
تام ریچ، وزیر امنیت آمریکا ۲۰۰۳ ـ ۲۰۰۵ ـ ویلپنت پاریس۲۰۱۱:
«این افتخار فوقالعادهیی برای من است و امتیاز بزرگی برای همکاران من از ایالات متحده که این فرصت را چندین بار داشتهاند و با فردی که ما به روشنی معتقدیم یکی از الهامبخش ترین رهبران بزرگ قرن بیستو یکم میباشد کار کنیم. زنده باد مریم رجوی».
مایکل موکیزی، وزیر دادگستری آمریکا، ۲۰۰۷-۲۰۰۹ ـ ویلپنت پاریس۲۰۱۱
«ما میتوانیم به مردم آمریکا اجازه بدهیم که خانم رجوی را ببینند و بشنوند. کسی که شیوایی کلام و وقارش به او یک قدرت درخشان میدهد که امید را در دل شما و ترس را در قلبهای ملاها بهکارد».
ناریمان الروسان- نماینده پارلمان اردن – نایبرئیس پارلمان ۲۰۰۸ ـ ۲۰۰۹ ـ کنفرانس روزجهانی زن89
«بانوی من، شما امروز نهتنها یک رهبر جنبش انقلابی هستید، بلکه بهرغم مسئولیتهای سیاسی تان یک رهبر بزرگ برای تغییر نیز هستید».
شیخ دکتر تیسیر التمیمی - قاضیالقضات فلسطین ـکنفرانس روز جهانی زن89
«من به شما میگویم که نگاه کنید. بنگرید به این زن، بانویی که رهبری بزرگترین اپوزیسیون را در رویارویی با وحشیانهترین رژیم دیکتاتوری در جهان بهدست گرفته است و از این جهت برجسته شده است» …
داستایوسکی گفته بود من تنها از یک چیز میترسم؛ از اینکه شایستگی دردهایم را نداشته باشم… راستی با این حرف نویسنده بزرگ روسی؛ درباره کسی که در اوجی غیرقابل تصور؛ شایستگی تاریخی از درد و درد یک ملت اسیر80میلیونی را از آن خودش کرده است؛ چه باید گفت؟ کسی که مأمن و مرهم دردهای خلقی است که محبوبترین پیشوایان و سرداران و سالارانش و یک نسل از رشیدترین فرزاندانش را به مسلخ بردهاند. اما همه اینها که میتواند کمر یک مقاومت را برای همیشه خم کند؛ برای او؛ اسباب بیدرنگی و ناایستایی حتی برای یک لحظه، در آفرینش صحنههای رویارویی با فاشیسم مذهبی در حاکمیت و در از هم شکستن بند و بستهای ننگ آلودش شده است!
اینچنین است که او تنها نقطه امید و همه کس خلقی است که 30سال است در سرکوب خونین و بلا انقطاع رژیم ولایت به اسارت گرفته شده؛ آن هم بهعنوان سیاست رسمی و نهادینه شده این رژیم نه حتی منحصر به زندانهایش؛ البته با پشتوانه بند و بست ننگآلود و بیوقفه مماشاتگران شرق و غرب عالم از آن و ما به ازای تاراج سرمایههای ملی همین مردم.
تام ریج وزیر امنیت آمریکا ۲۰۰۳ ـ ۲۰۰۵ ـ کنفرانس در کنگره آمریکا89
«من بسیار خوشبخت هستم و مایه بسیار خوشبختی بوده که با مریم رجوی دیدار کردهام. او آرمانخواه، شجاع، متعهد و پر شور و با انگیزه است. یعنی همه آن چه شما از رهبرتان انتظار دارید در او نهفته است. آیا این جالب نیست رهبر اپوزیسیون دموکراتیک ایران نهتنها از مساوات و برابری زن و مرد سخن میگوید، بلکه خودش برخاسته از زنان ایران است که به نسبت مردان بیشتر تحت فشار هستند و مردم به این زن اعتقاد دارند».
لوئیس فری، رئیس اداره تحقیقات فدرال۱۹۹۳ ـ ۲۰۰۱ ـ کنفرانس پاریس90
«به نظر من شما این نبرد برای آزادی را رهبری میکنید».
اتو برنهارد عضو هیأترئیسه فراکسیون دموکرات مسیحی در پارلمان فدرال آلمان ۱۹۹۸ ـ ۲۰۰۹ـ کنفرانس برلین89
«خانم رجوی رهبری مقاومت مردم ایران علیه دیکتاتوری مذهبی و صدای رهبریکننده علیه بنیادگرایی اسلامی و خواهان تساوی مطلق و عدالت اجتماعی است. او صدای آزادیخواهی مردم ایران است»
ینس کریستین لوند، نماینده پارلمان از دانمارک ـ کنفرانس ژنو90
«من به شما اعتماد بالایی دارم. داشتن شخصیتی مثل شما برای دنیا ارزشمند است».
سامیه بن عامور - نویسنده سرشناس الجزایری ـ کنفرانس روزجهانی زن89
«خانم مریم رجوی، چه بگویم جز تحسین خالصانه، بهخاطر حفظ جاودانه شعله فروزانی که در نگاه شما میدرخشد و لبخندتان را نور شادی میبخشد، شادی قیام، شادی انقلاب، بهرغم تمام آنچه بر شما گذشته است. هر بار که با شما روبهرو بشوم و امروز، به شما خواهم گفت شما برایمان یک الگو هستید».
آن ماری لیزن، رئیس افتخاری سنای بلژیک ـ کنفرانس پاریس90
«خانم رجوی رهبری تلاشهای مردم ایران برای تغییر رژیم و برقراری دموکراسی در ایران را برعهدهدارند».
نجات ابوبکر- عضو پارلمان فلسطین ـ کنفرانس جهانی روز زن89
«ما ایمان داریم که در فرجام کار، انسان قوی شکستناپذیر است. در تمامی صفحات تاریخ که خواندهایم این را خانم رئیسجمهور آموختهایم که سرکوبشده از سرکوبگر نیرومندتر است و من این واژهها را در سیمای شما و در صدای شما و اشارههایی که داشتید، بازیافتم. و این احساس پیروزی میکردم همانگونه که شما پیروز شدید».
شیلا جکسون لی ـ عضو کمیته قضایی کنگره آمریکا ـ کنفرانس در کنگره89
«مریم رجوی کسی است که برای آزادی مبارزه میکند و فقط بهدنبال کرامت و جایگاه انسان است».
و بالاتر از آن درمان است. درمان و سپر برای توطئهها و زخمهایی که دشمن ضدبشری و ایادی و عواملش، بیوقفه خنجر آختهشان را برای فرود از آستین جنایت بیرون آوردهاند. در نقطه اصلی و کانونی در اشرف؛ کانون استراتژیک نبرد مردم ایران و پس از آن در هرجا که نشانی از مقاومت سازمانیافته این مردم هست؛ دشمن با تمام توانش در جنایت و خونریزی، برای انهدام آن کمر بسته و شتابان است. اما همواره از پس هر کارزار سخت؛ این اوست که با عزم حرام کردن لحظهیی از آسایش بر خودش و بیقرار برای التیام زخمها و دردهای مردمش؛ برنده نهایی رویارویی بوده و پیروزی را خلق کرده است. … با رنج و رزم بیوقفه و شبانه روزی و بیگانه با خستگی و سکون…
بازتاب این واقعیت بیش از همه در سخنان خود او که عین اعتقاداتش است بازتاب مییابد:
مریم رجوی ـ ژنو ـ 31شهریور90
«هزاران ایرانی در نیویورک به حضور احمدینژاد در سازمان ملل اعتراض میکنند، فریاد میزنند که یک قاتل نماینده مردم ایران در سازمان ملل نیست خطاب به آنها و خطاب به شما تحصن کنندگان میگویم: شما نه فقط برای مردم بلکه برای تمام دنیا مایه افتخارید زیرا پرچمدار حقوقبشر مردم ایرانید. … موضوع اشرف؛ مسأله کانونی یک بحران بزرگتر است. یعنی بحران ا یران. این موضوع ا ز یک طرف بازتاب پایداری مردم ایران برای کسب آزادی است و از طرف دیگر وضعیت رژیم را منعکس میکند… سؤال اساسی این است که با وجود این بحرانها چرا ملاها سقوط نمیکنند؟ چرا در بهار عرب قیام مردم ایران بالا نگرفته است؟ قیامهای ۲۰۰۹ و۲۰۱۰ این فرضیه را باطل کرد که گویا ملایان از حمایت برخوردارند. مردم ایران بهویژه نسل جوان عمیقاً از این دیکتاتوری بیزارند. مردم ایران در مبارزه با این رژیم فداکاری زیادی کردهاند. اعدام 120هزار تن گواه این فداکاری است. برآیند این فداکاری وجود یک جنبش سازمانیافته با یک برنامه دموکراتیک است. با این همه چه چیزی ملاها را سرپا نگهداشته است؟
نخستین دلیل این است که سرکوبگری این رژیم با هیچیک از دیکتاتوریهای جهان امروز قابل مقایسه نیست… مهمترین مقامهای این رژیم از جمله رئیسجمهور آن از شکنجهگران زندانها بودهاند.
دومین عامل کمک غرب است. اگر دولتهای غربی به ملاها کمک نمیکردند این رژیم دوام نمیآورد. کلمه «مماشات» کلمه گویایی برای نامگذاری این سیاست نیست
در مقابل سرکوب و حشیانه فاشیسم دینی مردم ایران برای کسب آزادی به یک جنبش سازمانیافته نیاز دارند. سیاستهای غربی در سرکوب این جنبش با رژیم ایران همراه شدهاند. با برچسب تروریستی عمر رژیم ملاها را طولانی کردهاند. شما قیامهای ۲۰۰۹ ایران را به یاد دارید. برخی میگویند در آن موقع آمریکا بیطرف بود اما متأسفانه این طور نبود؛ درست همزمان با قیامها آمریکا حفاظت اشرف را به یک دولت وفادار به خامنهای در عراق واگذار کرد و این بزرگترین هدیه به ملاها بود در غیراین صورت وضع قیامها در ایران متفاوت بود. برخی میپرسند علت این سیاست اشتباه چیست؟ این آمریکاست که باید پاسخ بدهد که چرا به اشتباه خود در مورد کودتا علیه دکتر مصدق در سال ۱۹۵۳ و به اشتباه خود در حمایت تمامعیار از شاه و به فضاحت ایران گیت در دهه80؛ امروز بهصورت زیانبارتری ادامه میدهد؟ ؟ … در برابر تمام فشارها؛ خوشبختانه مقاومت مردم ایران پایداری کرده و مشروعیت و پایگاه مردمی خود را اثبات کرده است. حاکمیت دیکتاتوری در ایران رو به زوال است و هرکس به این رژیم کمک کند قطعاً زیان خواهد کرد… بساط دیکتاتوری بهوسیله اراده مردم ایران و مقاومت سازمانیافتهاش قطعاً برچیده خواهد شد. من روزی را میبینم که تهران دیگر پایتخت سرکوب و صدور تروریسم نیست بلکه شهر حقوقبشر است شهر الهامبخش برابری زنان و مردان شهری بدون اعدام و شکنجه… من به آمدن آن روز با تمام قلبم ایمان دارم…
آهای یقین بازیافته؛ تاریخ میهنم را دوباره خواهم نوشت؛
آن «کس» ما آمده است…
کس پیروزی آرمان آزادی در تاریخ میهنم که «ناکام» میخواستندش… .
«من روزی را میبینم که تهران دیگر پایتخت سرکوب و صدور تروریسم نیست بلکه شهر حقوقبشر است. شهر الهامبخش برابری زنان و مردان؛ شهری بدون اعدام و شکنجه… و شهر آزادی دموکراسی. من به آمدن آن روز با تمام قلبم ایمان دارم… بساط دیکتاتوری آخوندی بهوسیله اراده مردم ایران و مقاومت سازمانیافتهاش قطعاً برچیده خواهد شد»
…
از آفتاب نامت
مهر لبریز سرشاری؛
طلوع را یقین کرده است
و دستانت باغبان بیقرار نسترنهای پیروزی است…
شبانه دردهای سرزمینم را
در قلب بزرگ خویش مأوا دادهیی…
و لبخندت؛ سرشار از تناوری توانستنی است
که آرزوهای مردمت را از شبیخون دژخیمان
باز پس گرفته است…
آهای یقین بازیافته؛ تاریخ میهنم را دوباره خواهم نوشت؛
آن «کس» ما آمده است…
کس پیروزی آرمان آزادی در تاریخ میهنم که «ناکام» میخواستندش…
در اوج و از فراز؛ سخن از دارایی خلقی است که دژخیم برگ شقایق را هیزم سوزاندن لالههایش کرده است… آن هم برای سی سال. شقاوت بیمنتهی و سبعیت بیمانند در تاریخ میهنی که پیش از آن هم به کرات از انواع هجوم و از تکرار به غارت رفتن همه چیزش رنجها بر تن دارد اما آن چه در این سی سال بر او گذشته است؛ حکایت راه رفتن برلبه شمشیر برگذرگاه آتش است.
30سال است که شلاق سموم ارتجاع هار و وحشی بر پیکر آخرین قطرات، حتی از فرهنگ انسانی تا دستآورد و پیشرفت؛ فرود آمده؛ با نیت نابودی هرآنچه به رنگ ارتجاع در نمیآمد و با او ناهمخوان بود؛ و خط پایانی را میخواست بر هر آنچه از گذشته میتوانست دغدغه ایستادگی در برابر سفاکیّت و پلیدیش را بازتاب دهد…
نسلی به قربانگاه رفت. نسلی که تیغه تاوان خونبارترین سوءتفاهم تاریخی را با سرقت انقلاب توسط خمینی دجال؛ برگرده خویش تجربه کرد. نسلی که به هوای بهروزی خلق؛ با گذاری عاشقانه از معبر مبارزات دوران ستمشاهی؛ در آستانه دروازه رهایی، به ذبح شرعی قربانی شد. اما هرگز مقاومت انقلابیش خرد نشد و جاری شدن در بستری مناسب و دوران ساز، به سرانجام خروشندگی مبارک این رود مقاومت راه برد.
اما شعله فروزان این مقاومت به خون شسته؛ روزی و بیش از آن ساعتی؛ از تبانی و توطئه دشمن غدار آن هم برای نابودی تمام عیارش؛ آسوده نبوده است. هر لحظه دستهای آلوده به سازش و بند و بست و هرآن دستبندهای اهدایی از تجار سیاست؛ آماده بستن و دست و پای این مقاومت بوده و برای آن با تمام قوا و به شنائتی که با جنایت پهلو به پهلوست؛ تلاش کرده است
اما خاموشی هرگز؛ اما تسلیم هیهات!
کسی که خیلی کس است؛ کس مردم ایران و امید آرزوهای صد ساله برای آزادی؛
شمشیر ایستادگی و جنگ صد برابر از نیام برکشیده و طومار توطئه را در طاقتی به گستره طاقت 30هزار زندانی استوار قتلعام شده و در قلبی به شور و شیدایی 120هزار سرو سربهدار؛ در هم پیچیده است…
برافراشتهترین بیان صلابت و بیباکترین کلام قدرت؛ به بهای استقبال از همه رنجها؛ در برابر توفانهای فاجعه خیز، قد برافراشته و وجدانهای بیدار جهان با شگفتی از هیبت حضور او در ساختن پیروزی؛ آن هم در نامحتملترین تعادل برای پیروز شدن؛ و در خرق عاداتی که برای او عادت است؛ همراهیش را افتخار بشریت معاصر میدانند.
تام ریچ، وزیر امنیت آمریکا ۲۰۰۳ ـ ۲۰۰۵ ـ ویلپنت پاریس۲۰۱۱:
«این افتخار فوقالعادهیی برای من است و امتیاز بزرگی برای همکاران من از ایالات متحده که این فرصت را چندین بار داشتهاند و با فردی که ما به روشنی معتقدیم یکی از الهامبخش ترین رهبران بزرگ قرن بیستو یکم میباشد کار کنیم. زنده باد مریم رجوی».
مایکل موکیزی، وزیر دادگستری آمریکا، ۲۰۰۷-۲۰۰۹ ـ ویلپنت پاریس۲۰۱۱
«ما میتوانیم به مردم آمریکا اجازه بدهیم که خانم رجوی را ببینند و بشنوند. کسی که شیوایی کلام و وقارش به او یک قدرت درخشان میدهد که امید را در دل شما و ترس را در قلبهای ملاها بهکارد».
ناریمان الروسان- نماینده پارلمان اردن – نایبرئیس پارلمان ۲۰۰۸ ـ ۲۰۰۹ ـ کنفرانس روزجهانی زن89
«بانوی من، شما امروز نهتنها یک رهبر جنبش انقلابی هستید، بلکه بهرغم مسئولیتهای سیاسی تان یک رهبر بزرگ برای تغییر نیز هستید».
شیخ دکتر تیسیر التمیمی - قاضیالقضات فلسطین ـکنفرانس روز جهانی زن89
«من به شما میگویم که نگاه کنید. بنگرید به این زن، بانویی که رهبری بزرگترین اپوزیسیون را در رویارویی با وحشیانهترین رژیم دیکتاتوری در جهان بهدست گرفته است و از این جهت برجسته شده است» …
داستایوسکی گفته بود من تنها از یک چیز میترسم؛ از اینکه شایستگی دردهایم را نداشته باشم… راستی با این حرف نویسنده بزرگ روسی؛ درباره کسی که در اوجی غیرقابل تصور؛ شایستگی تاریخی از درد و درد یک ملت اسیر80میلیونی را از آن خودش کرده است؛ چه باید گفت؟ کسی که مأمن و مرهم دردهای خلقی است که محبوبترین پیشوایان و سرداران و سالارانش و یک نسل از رشیدترین فرزاندانش را به مسلخ بردهاند. اما همه اینها که میتواند کمر یک مقاومت را برای همیشه خم کند؛ برای او؛ اسباب بیدرنگی و ناایستایی حتی برای یک لحظه، در آفرینش صحنههای رویارویی با فاشیسم مذهبی در حاکمیت و در از هم شکستن بند و بستهای ننگ آلودش شده است!
اینچنین است که او تنها نقطه امید و همه کس خلقی است که 30سال است در سرکوب خونین و بلا انقطاع رژیم ولایت به اسارت گرفته شده؛ آن هم بهعنوان سیاست رسمی و نهادینه شده این رژیم نه حتی منحصر به زندانهایش؛ البته با پشتوانه بند و بست ننگآلود و بیوقفه مماشاتگران شرق و غرب عالم از آن و ما به ازای تاراج سرمایههای ملی همین مردم.
تام ریج وزیر امنیت آمریکا ۲۰۰۳ ـ ۲۰۰۵ ـ کنفرانس در کنگره آمریکا89
«من بسیار خوشبخت هستم و مایه بسیار خوشبختی بوده که با مریم رجوی دیدار کردهام. او آرمانخواه، شجاع، متعهد و پر شور و با انگیزه است. یعنی همه آن چه شما از رهبرتان انتظار دارید در او نهفته است. آیا این جالب نیست رهبر اپوزیسیون دموکراتیک ایران نهتنها از مساوات و برابری زن و مرد سخن میگوید، بلکه خودش برخاسته از زنان ایران است که به نسبت مردان بیشتر تحت فشار هستند و مردم به این زن اعتقاد دارند».
لوئیس فری، رئیس اداره تحقیقات فدرال۱۹۹۳ ـ ۲۰۰۱ ـ کنفرانس پاریس90
«به نظر من شما این نبرد برای آزادی را رهبری میکنید».
اتو برنهارد عضو هیأترئیسه فراکسیون دموکرات مسیحی در پارلمان فدرال آلمان ۱۹۹۸ ـ ۲۰۰۹ـ کنفرانس برلین89
«خانم رجوی رهبری مقاومت مردم ایران علیه دیکتاتوری مذهبی و صدای رهبریکننده علیه بنیادگرایی اسلامی و خواهان تساوی مطلق و عدالت اجتماعی است. او صدای آزادیخواهی مردم ایران است»
ینس کریستین لوند، نماینده پارلمان از دانمارک ـ کنفرانس ژنو90
«من به شما اعتماد بالایی دارم. داشتن شخصیتی مثل شما برای دنیا ارزشمند است».
سامیه بن عامور - نویسنده سرشناس الجزایری ـ کنفرانس روزجهانی زن89
«خانم مریم رجوی، چه بگویم جز تحسین خالصانه، بهخاطر حفظ جاودانه شعله فروزانی که در نگاه شما میدرخشد و لبخندتان را نور شادی میبخشد، شادی قیام، شادی انقلاب، بهرغم تمام آنچه بر شما گذشته است. هر بار که با شما روبهرو بشوم و امروز، به شما خواهم گفت شما برایمان یک الگو هستید».
آن ماری لیزن، رئیس افتخاری سنای بلژیک ـ کنفرانس پاریس90
«خانم رجوی رهبری تلاشهای مردم ایران برای تغییر رژیم و برقراری دموکراسی در ایران را برعهدهدارند».
نجات ابوبکر- عضو پارلمان فلسطین ـ کنفرانس جهانی روز زن89
«ما ایمان داریم که در فرجام کار، انسان قوی شکستناپذیر است. در تمامی صفحات تاریخ که خواندهایم این را خانم رئیسجمهور آموختهایم که سرکوبشده از سرکوبگر نیرومندتر است و من این واژهها را در سیمای شما و در صدای شما و اشارههایی که داشتید، بازیافتم. و این احساس پیروزی میکردم همانگونه که شما پیروز شدید».
شیلا جکسون لی ـ عضو کمیته قضایی کنگره آمریکا ـ کنفرانس در کنگره89
«مریم رجوی کسی است که برای آزادی مبارزه میکند و فقط بهدنبال کرامت و جایگاه انسان است».
و بالاتر از آن درمان است. درمان و سپر برای توطئهها و زخمهایی که دشمن ضدبشری و ایادی و عواملش، بیوقفه خنجر آختهشان را برای فرود از آستین جنایت بیرون آوردهاند. در نقطه اصلی و کانونی در اشرف؛ کانون استراتژیک نبرد مردم ایران و پس از آن در هرجا که نشانی از مقاومت سازمانیافته این مردم هست؛ دشمن با تمام توانش در جنایت و خونریزی، برای انهدام آن کمر بسته و شتابان است. اما همواره از پس هر کارزار سخت؛ این اوست که با عزم حرام کردن لحظهیی از آسایش بر خودش و بیقرار برای التیام زخمها و دردهای مردمش؛ برنده نهایی رویارویی بوده و پیروزی را خلق کرده است. … با رنج و رزم بیوقفه و شبانه روزی و بیگانه با خستگی و سکون…
بازتاب این واقعیت بیش از همه در سخنان خود او که عین اعتقاداتش است بازتاب مییابد:
مریم رجوی ـ ژنو ـ 31شهریور90
«هزاران ایرانی در نیویورک به حضور احمدینژاد در سازمان ملل اعتراض میکنند، فریاد میزنند که یک قاتل نماینده مردم ایران در سازمان ملل نیست خطاب به آنها و خطاب به شما تحصن کنندگان میگویم: شما نه فقط برای مردم بلکه برای تمام دنیا مایه افتخارید زیرا پرچمدار حقوقبشر مردم ایرانید. … موضوع اشرف؛ مسأله کانونی یک بحران بزرگتر است. یعنی بحران ا یران. این موضوع ا ز یک طرف بازتاب پایداری مردم ایران برای کسب آزادی است و از طرف دیگر وضعیت رژیم را منعکس میکند… سؤال اساسی این است که با وجود این بحرانها چرا ملاها سقوط نمیکنند؟ چرا در بهار عرب قیام مردم ایران بالا نگرفته است؟ قیامهای ۲۰۰۹ و۲۰۱۰ این فرضیه را باطل کرد که گویا ملایان از حمایت برخوردارند. مردم ایران بهویژه نسل جوان عمیقاً از این دیکتاتوری بیزارند. مردم ایران در مبارزه با این رژیم فداکاری زیادی کردهاند. اعدام 120هزار تن گواه این فداکاری است. برآیند این فداکاری وجود یک جنبش سازمانیافته با یک برنامه دموکراتیک است. با این همه چه چیزی ملاها را سرپا نگهداشته است؟
نخستین دلیل این است که سرکوبگری این رژیم با هیچیک از دیکتاتوریهای جهان امروز قابل مقایسه نیست… مهمترین مقامهای این رژیم از جمله رئیسجمهور آن از شکنجهگران زندانها بودهاند.
دومین عامل کمک غرب است. اگر دولتهای غربی به ملاها کمک نمیکردند این رژیم دوام نمیآورد. کلمه «مماشات» کلمه گویایی برای نامگذاری این سیاست نیست
در مقابل سرکوب و حشیانه فاشیسم دینی مردم ایران برای کسب آزادی به یک جنبش سازمانیافته نیاز دارند. سیاستهای غربی در سرکوب این جنبش با رژیم ایران همراه شدهاند. با برچسب تروریستی عمر رژیم ملاها را طولانی کردهاند. شما قیامهای ۲۰۰۹ ایران را به یاد دارید. برخی میگویند در آن موقع آمریکا بیطرف بود اما متأسفانه این طور نبود؛ درست همزمان با قیامها آمریکا حفاظت اشرف را به یک دولت وفادار به خامنهای در عراق واگذار کرد و این بزرگترین هدیه به ملاها بود در غیراین صورت وضع قیامها در ایران متفاوت بود. برخی میپرسند علت این سیاست اشتباه چیست؟ این آمریکاست که باید پاسخ بدهد که چرا به اشتباه خود در مورد کودتا علیه دکتر مصدق در سال ۱۹۵۳ و به اشتباه خود در حمایت تمامعیار از شاه و به فضاحت ایران گیت در دهه80؛ امروز بهصورت زیانبارتری ادامه میدهد؟ ؟ … در برابر تمام فشارها؛ خوشبختانه مقاومت مردم ایران پایداری کرده و مشروعیت و پایگاه مردمی خود را اثبات کرده است. حاکمیت دیکتاتوری در ایران رو به زوال است و هرکس به این رژیم کمک کند قطعاً زیان خواهد کرد… بساط دیکتاتوری بهوسیله اراده مردم ایران و مقاومت سازمانیافتهاش قطعاً برچیده خواهد شد. من روزی را میبینم که تهران دیگر پایتخت سرکوب و صدور تروریسم نیست بلکه شهر حقوقبشر است شهر الهامبخش برابری زنان و مردان شهری بدون اعدام و شکنجه… من به آمدن آن روز با تمام قلبم ایمان دارم…
آهای یقین بازیافته؛ تاریخ میهنم را دوباره خواهم نوشت؛
آن «کس» ما آمده است…
کس پیروزی آرمان آزادی در تاریخ میهنم که «ناکام» میخواستندش… .