وضعیت بد و حاد محیط زیست یکی از مشکلاتی است که در اثر سیاستهای ضدمردمی رژیم آخوندی بر مردم تحمیل شده است.
در اثر همین سیاستهای ضدمردمی است که بهلحاظ اقتصادی، معیشت و سلامت بخش وسیعی از مردم به خطر افتاده است.
نرخ فرسایش سالانه خاک در کشور 16تن در هکتار است. ایران تحت حاکمیت آخوندها در جایگاه بالاترین کشورهای مخرب بوم سازگان طبیعی است.
فعالیتهای بهاصطلاح اقتصادی و مخرب رژیم آخوندی بدون درنظرگرفتن موازین زیست محیطی، موجب تبدیل 7میلیون هکتار از عرصههای بیابانی به کانونهای بحرانزا شده است که در نتیجه مهاجرت روستاییان این مناطق را در پی دارد.
بر اساس گزارش بعضی از رسانههای حکومتی سالانه یک درصد به مساحت بیابانهای کشور افزوده میشود که هستی و حیات کشور را مورد تهدید جدی قرار داده است.
رئیس اداره امور بیابان اداره کل منابع طبیعی استان اصفهان در مورد شدت پدیده بیابان زایی گفته است: ”طبق تحقیقی که توسط سازمان جنگلها و مراتع برای کل کشور انجام شده و به تأیید مراکز دانشگاهی رسیده است، سالانه یک درصد از اراضی ایران به بیابان تبدیل میشود“.
بنا بر اعتراف این کارگزار رژیم 736هزار هکتار از اراضی استان اصفهان در معرض بحران هستند که ۱۶کانون بحرانزا تشکیل میدهند و شناسایی آنها از طریق میزان خسارتی بوده است که ایجاد میکنند که دشت سجزی و بیابان انارک در نزدیکی نایین بحرانیترین آنها هستند.
بنا بر گفته وی روزگاری در ۱۰۰ تا ۲۰۰ سال پیش این دشت، مرغزار و چمنزاری بوده است که عشایر سجستان (سگستان) برای چرای دامها و کوچ خود به آن میآمدهاند و وجه تسمیه ”سجزی“ (سگزی) نیز از نام این عشایر است اما به مرور پدیده بیابانزایی تشدید میشود بهطوری که تا چند سال پیش به قدری گرد و خاک و غبار به کاشان هجوم میآورد که شهر تاریک میشد و مردم به خانههایشان پناه میبردند و چراغ هایشان را روشن میکردند یا در گذشته یکی از نذورات مردم برای ”امام زاده آقا علی عباس“ در نزدیکی نطنز این بوده است که شنهای داخل محوطه و رواقهای امامزاده را خارج کنند.
بر اساس این گزارش شهر ”خوانسار“ از نقاط مرتعی و سرسبز در استان اصفهان است اما به گفته رئیس اداره منابع طبیعی این شهرستان ۲۰درصد از مراتع و نقاط سرسبز خوانسار با پدیده بیابان زایی از بین رفته است.
مدیر کل محیط زیست استان چهار محال و بختیاری در مورد روند گسترش بیابان زایی در این استان میگوید: ”در استان چهارمحال و بختیاری در چهار دهه قبل دستکم چندین تالاب بزرگداشتهایم که از دست رفتهاند. برای مثال تالاب ده صحرا در لردگان و دشت خانمیرزا که با تغییر کاربری به اراضی کشاورزی زهکش شده و بهطور کامل خشکانده شد و الآن چیزی از آن باقی نمانده است. اتفاقی ناخوشایند با آثار و زیانهایی که همچنان پابرجاست. روند بیابانزایی در منطقه بهشدت گسترش پیدا کرده است“
اتحادیه اروپا نیز در قطعنامه 14فروردین 92 نسبت به وضعیت محیط زیست و بیابان زایی د رحاکمیت آخوندها هشدار میدهد: ”نگرانیهای خاص مربوط به بدتر شدن اوضاع محیط زیست در ایران بهویژه درباره کمبود آب، بیابان زایی و آلودگی هوا را یادآوری میکند“.
یکی از دلایل بیابانزایی مرگ روزافزون تالابها و نابودی جنگلها است. کارکرد منفی و بیتفاوتی مسئولان و کارگزاران رژیم در امر محیط زیست نیز مزید بر علت است.
کارگزاران رژیم که فاقد درک صحیح از وضعیت بحرانی در امر گسترش بیابانها هستند، عاجز از این هستند که راهکارهای درست و صحیح برای برونرفت از بحران بیابان زایی و زوال منابع کشور تدوین کنند و همواره از روند تخریب عقب تر هستند.
بنا بر دلایل فوق است که در مناطق بیابانی کشور مهاجرت از این مناطق رو به فزونی است، همچنین گسترش بیابانها تاثیر قابل توجهی بر افزایش ریزگردها و توفانها خواهد داشت که در آینده تهدید بزرگی برای مردم است.
تبعات دیگر این پدیده شوم، آثار مخرب آن بر محیط زیست و حیات وحش است که منجر به کوچ و مهاجرت بیرویه حیوانات وحشی، افزایش بیماری در گونههای در معرض خطر و مرگ و میر بیشتر است.
بر اساس اعتراف کارگزاران رژیم و بر اساس آمارهای رسمی رژیم در هر دقیقه بیش از 2هکتار از جنگل و مراتع کشور تخریب میشود. کارشناسان رژیم پیشبینی میکنند در طول 5سال یک میلیون هکتار از جنگلهای ایران از بین رفته و نابود میشود و اگر روند فعلی تخریب خاک ادامه پیدا کند، باید در30سال آینده تمامی اراضی حاصلخیزکشور به خاطر فرسایش از دست برود.
دی ماه سال 92مدیر پروژه حفاظت از جنگلهای زاگرسی ایران، به خبرگزاری حکومتی ایسنا گفته بود طی تنها ۳سال، بیش از ۲۰درصد از مساحت جنگلهای زاگرسی ایران «بهکلی از بین رفته است» و اگر این روند ادامه پیدا کند این منطقه به «بیابان» تبدیل میشود.
مدیر طرح ملی حفاظت از زاگرس در آذر ماه92 نیز گفته بود یک میلیون هکتار از مساحت جنگلهای زاگرس از بین رفته است، که این رقم در ۲۲ دیماه بیش از ۱۳۰ هزار هکتار افزایش یافته است. در آن زمان این روند در «چهار سال» و کل مساحت جنگلهای زاگرسی «۱۰ میلیون هکتار» عنوان شده بود. در حالی که اینک این مساحت ۶ میلیون هکتار عنوان شده است.
طبق آمارهای موجود، پوشش جنگلی ایران یکسوم استاندارد دنیاست، اما با این حال سالانه ۵ / ۱ تا ۵ / ۳ درصد از جنگلهای کشور تخریب میشود، بهطوری که سالانه ۶۰۰ هزار هکتار از جنگلهای کشور از بین میرود. در چنین صورتی چشمانداز محیط زیست ایران تیرهتر خواهد شد و به نوشته ”سایت مستقل محیط زیست ایران «جنگلها درختزار، درختزارها مرتع و مراتع بیابان خواهند شد“.. تشدید بیابانزایی، تشدید خشکیدن سفرههای زیرزمینی، کاهش هرچه بیشتر جنگلها و مراتع و تخریب زیستگاهها و... همه ریشه در سیاستهای ضدمردمی رژیم آخوندی دارد، اما کارگزاران رژیم تلاش دارند طبیعت را مسئول آن جلوه دهند.
آنچه مسلم است، باید از توان و تدبیر مسئولان رژیم آخوندی برای جلوگیری از این روند روبه گسترش (بیابان زایی) قطع امید کرد چرا که سیاستهای ضدمردمی آنها باعث پیش آمدن چنین وضعیتی شده است.
بیش از یک دهه است که کارشناسان محیط زیست مدام هشدار میدهند، اما گوش شنوایی در میان مسئولان و کارگزاران رژیم آخوندی وجود ندارد و این بهاصطلاح مسئولان به جای اینکه فکری بهحال این وضعیت و روند فاجعهبار بکنند، به فکر منافع خود و پرکردن کیسههای گشاد خود هستند و اتفاقاً همین مسئولان و همین رژیم در گسترش بیابانها و بیابان زایی دخیل هستند.
در اثر همین سیاستهای ضدمردمی است که بهلحاظ اقتصادی، معیشت و سلامت بخش وسیعی از مردم به خطر افتاده است.
نرخ فرسایش سالانه خاک در کشور 16تن در هکتار است. ایران تحت حاکمیت آخوندها در جایگاه بالاترین کشورهای مخرب بوم سازگان طبیعی است.
فعالیتهای بهاصطلاح اقتصادی و مخرب رژیم آخوندی بدون درنظرگرفتن موازین زیست محیطی، موجب تبدیل 7میلیون هکتار از عرصههای بیابانی به کانونهای بحرانزا شده است که در نتیجه مهاجرت روستاییان این مناطق را در پی دارد.
بر اساس گزارش بعضی از رسانههای حکومتی سالانه یک درصد به مساحت بیابانهای کشور افزوده میشود که هستی و حیات کشور را مورد تهدید جدی قرار داده است.
رئیس اداره امور بیابان اداره کل منابع طبیعی استان اصفهان در مورد شدت پدیده بیابان زایی گفته است: ”طبق تحقیقی که توسط سازمان جنگلها و مراتع برای کل کشور انجام شده و به تأیید مراکز دانشگاهی رسیده است، سالانه یک درصد از اراضی ایران به بیابان تبدیل میشود“.
بنا بر اعتراف این کارگزار رژیم 736هزار هکتار از اراضی استان اصفهان در معرض بحران هستند که ۱۶کانون بحرانزا تشکیل میدهند و شناسایی آنها از طریق میزان خسارتی بوده است که ایجاد میکنند که دشت سجزی و بیابان انارک در نزدیکی نایین بحرانیترین آنها هستند.
بنا بر گفته وی روزگاری در ۱۰۰ تا ۲۰۰ سال پیش این دشت، مرغزار و چمنزاری بوده است که عشایر سجستان (سگستان) برای چرای دامها و کوچ خود به آن میآمدهاند و وجه تسمیه ”سجزی“ (سگزی) نیز از نام این عشایر است اما به مرور پدیده بیابانزایی تشدید میشود بهطوری که تا چند سال پیش به قدری گرد و خاک و غبار به کاشان هجوم میآورد که شهر تاریک میشد و مردم به خانههایشان پناه میبردند و چراغ هایشان را روشن میکردند یا در گذشته یکی از نذورات مردم برای ”امام زاده آقا علی عباس“ در نزدیکی نطنز این بوده است که شنهای داخل محوطه و رواقهای امامزاده را خارج کنند.
بر اساس این گزارش شهر ”خوانسار“ از نقاط مرتعی و سرسبز در استان اصفهان است اما به گفته رئیس اداره منابع طبیعی این شهرستان ۲۰درصد از مراتع و نقاط سرسبز خوانسار با پدیده بیابان زایی از بین رفته است.
مدیر کل محیط زیست استان چهار محال و بختیاری در مورد روند گسترش بیابان زایی در این استان میگوید: ”در استان چهارمحال و بختیاری در چهار دهه قبل دستکم چندین تالاب بزرگداشتهایم که از دست رفتهاند. برای مثال تالاب ده صحرا در لردگان و دشت خانمیرزا که با تغییر کاربری به اراضی کشاورزی زهکش شده و بهطور کامل خشکانده شد و الآن چیزی از آن باقی نمانده است. اتفاقی ناخوشایند با آثار و زیانهایی که همچنان پابرجاست. روند بیابانزایی در منطقه بهشدت گسترش پیدا کرده است“
اتحادیه اروپا نیز در قطعنامه 14فروردین 92 نسبت به وضعیت محیط زیست و بیابان زایی د رحاکمیت آخوندها هشدار میدهد: ”نگرانیهای خاص مربوط به بدتر شدن اوضاع محیط زیست در ایران بهویژه درباره کمبود آب، بیابان زایی و آلودگی هوا را یادآوری میکند“.
یکی از دلایل بیابانزایی مرگ روزافزون تالابها و نابودی جنگلها است. کارکرد منفی و بیتفاوتی مسئولان و کارگزاران رژیم در امر محیط زیست نیز مزید بر علت است.
کارگزاران رژیم که فاقد درک صحیح از وضعیت بحرانی در امر گسترش بیابانها هستند، عاجز از این هستند که راهکارهای درست و صحیح برای برونرفت از بحران بیابان زایی و زوال منابع کشور تدوین کنند و همواره از روند تخریب عقب تر هستند.
بنا بر دلایل فوق است که در مناطق بیابانی کشور مهاجرت از این مناطق رو به فزونی است، همچنین گسترش بیابانها تاثیر قابل توجهی بر افزایش ریزگردها و توفانها خواهد داشت که در آینده تهدید بزرگی برای مردم است.
تبعات دیگر این پدیده شوم، آثار مخرب آن بر محیط زیست و حیات وحش است که منجر به کوچ و مهاجرت بیرویه حیوانات وحشی، افزایش بیماری در گونههای در معرض خطر و مرگ و میر بیشتر است.
بر اساس اعتراف کارگزاران رژیم و بر اساس آمارهای رسمی رژیم در هر دقیقه بیش از 2هکتار از جنگل و مراتع کشور تخریب میشود. کارشناسان رژیم پیشبینی میکنند در طول 5سال یک میلیون هکتار از جنگلهای ایران از بین رفته و نابود میشود و اگر روند فعلی تخریب خاک ادامه پیدا کند، باید در30سال آینده تمامی اراضی حاصلخیزکشور به خاطر فرسایش از دست برود.
دی ماه سال 92مدیر پروژه حفاظت از جنگلهای زاگرسی ایران، به خبرگزاری حکومتی ایسنا گفته بود طی تنها ۳سال، بیش از ۲۰درصد از مساحت جنگلهای زاگرسی ایران «بهکلی از بین رفته است» و اگر این روند ادامه پیدا کند این منطقه به «بیابان» تبدیل میشود.
مدیر طرح ملی حفاظت از زاگرس در آذر ماه92 نیز گفته بود یک میلیون هکتار از مساحت جنگلهای زاگرس از بین رفته است، که این رقم در ۲۲ دیماه بیش از ۱۳۰ هزار هکتار افزایش یافته است. در آن زمان این روند در «چهار سال» و کل مساحت جنگلهای زاگرسی «۱۰ میلیون هکتار» عنوان شده بود. در حالی که اینک این مساحت ۶ میلیون هکتار عنوان شده است.
طبق آمارهای موجود، پوشش جنگلی ایران یکسوم استاندارد دنیاست، اما با این حال سالانه ۵ / ۱ تا ۵ / ۳ درصد از جنگلهای کشور تخریب میشود، بهطوری که سالانه ۶۰۰ هزار هکتار از جنگلهای کشور از بین میرود. در چنین صورتی چشمانداز محیط زیست ایران تیرهتر خواهد شد و به نوشته ”سایت مستقل محیط زیست ایران «جنگلها درختزار، درختزارها مرتع و مراتع بیابان خواهند شد“.. تشدید بیابانزایی، تشدید خشکیدن سفرههای زیرزمینی، کاهش هرچه بیشتر جنگلها و مراتع و تخریب زیستگاهها و... همه ریشه در سیاستهای ضدمردمی رژیم آخوندی دارد، اما کارگزاران رژیم تلاش دارند طبیعت را مسئول آن جلوه دهند.
آنچه مسلم است، باید از توان و تدبیر مسئولان رژیم آخوندی برای جلوگیری از این روند روبه گسترش (بیابان زایی) قطع امید کرد چرا که سیاستهای ضدمردمی آنها باعث پیش آمدن چنین وضعیتی شده است.
بیش از یک دهه است که کارشناسان محیط زیست مدام هشدار میدهند، اما گوش شنوایی در میان مسئولان و کارگزاران رژیم آخوندی وجود ندارد و این بهاصطلاح مسئولان به جای اینکه فکری بهحال این وضعیت و روند فاجعهبار بکنند، به فکر منافع خود و پرکردن کیسههای گشاد خود هستند و اتفاقاً همین مسئولان و همین رژیم در گسترش بیابانها و بیابان زایی دخیل هستند.