«ما نویسندهایم، سوداگر نیستیم. ما را با بیش و کمی منافع نترسانید. هم حقیقت عزیز است و هم هنر محترم. لذا جایی برای معامله نیست... در تمام نوشتههایم، ”سیاست“ را پیدا میکنید. شاید داستانی را بیابید که در آن خبری از مسائل عاطفی یا سایر موضوعات نباشد. ولی ”سیاست همیشه هست “. سیاست محور اصلی اندیشه ماست...
خمینی راه دیگری را برگزید که توسط همه مسلمانها رد شده. بهخاطر اینکه کاری که با سلمان رشدی کردند، فقط عملی ضد قانونی نیست. بلکه ضداسلام هم هست. شما نمیتوانید قضاوت کنید که کسی جنایتکاراست، بدون اینکه فرصت محاکمه به او بدهید». نجيب محفوظ
***
نگاهی به زندگی و آثار نجیب محفوظ، برندهی نوبل ادبیات 1988، اولین نویسنده عرب برنده جایزه نوبل! نجیب محفوظ، نویسنده مصری.
تولد نجیب محفوظ از زبان خودش:
«نام کامل من علی محفوظ عبدالعزیز ابو رعید، احمد الباشی است. متولد 11دسامبر 1911 در محله جمالیه شهر قاهره هستم، جایی که هفت یا هشت سال از عمرم را آنجا گذراندم. در آنجا در مدرسه شیخ بحیری درس خواندم. سپس در دانشکدهٴ هنر، در رشته فلسفه تحصیل کردم. ابتدا در مدیریت دانشگاه استخدام شدم. سپس به وزارت اوقاف رفتم. شغل بعدیام در وزارت فرهنگ بود. بعد از بازنشسته شدن در روزنامه الاهرام مینوشتم».
محفوظ عضو شورای عالی فرهنگ ملی مصر و دارای نشان اول این کشور بود. نوشتن را از کودکی شروع کرد. در آغاز بهدنبال تحصیل معماری و پزشکی رفت، اما دیری نپایید که در رشتهی فلسفه، ادامه تحصیل داد. این مرد تکیده و لاغر که هرگز کار سادهی دولتیاش را رها نکرد و هرگز از محضر تودههای مردم عامی پا پس نکشید، دستکم 55 کتاب را در کارنامهی خود دارد که غالباً رمان یا مجموعه داستان اند. دیگران بیش از 40 کتاب، دربارهی او نگاشتهاند. او فصلهای ویژهیی از حداقل 200 کتاب را به خود اختصاص داده و موضوع بیش از 2000 مقاله و 20 دانشنامه بوده است.
دنیای نجیب محفوظ دنیایی مملو از حوادث و شخصیتها ست. او طی 50 سال تمامی رویدادهای سیاسی و تحولات اجتماعی تاریخ جدید مصر را به رشتهی تحریر در آورد. در دهههای اخیر کمتر کسی در مصر پیدا شده که بتواند مانند او شیواترین کلمات را به زبان تودهها بیان کند.
او در یکی از مصاحبههایش گفته بود: «طراحی برای نوشته مشروط است به الهامات قبلی، به شرایط مختلف و متعدد. به اینکه چه زمانی حسی پیدا میکنی. گاه که خوابیدهای ممکن است حسی داشته باشی. همه چیز در همین الهامات است... من از زبان مردم در گفتگوی عامه اقتباس میکنم، و آن را به زبان فصیح تکامل میبخشم؛ زبانی که بوی زبان و مفاهیم و لهجهی مردم را بدهد. ما همه میگوییم که به زبان عربی توجه داریم اما مشکل بتوانی کسی را پیدا کنی که بگوید از کارم راضی هستم. چرا؟ چون یک کار تاثیرگذار، باید در زندگی ریشه داشته باشد... . من به ادیبان و نویسندگان نصیحتی نمیکنم. چرا که بهترین چیزی که بهعنوان نصیحت میتوانم به آنها بگویم، این است که به ابتکارات خود بها بدهند».
قلمش و نوشتارش چیزی بود که نسلهای گذشتهی نویسندگان مصری به خود ندیده بودند. او در طول زندگی ادبی و هنریاش توانست هزاران شخصیت و دنیایی پر از عواطف انسانی را به رشتهی تحریر در آورد و بنایی پرشکوه از رمان نویسی را به جا گذارد. نجیب محفوظ نویسندهای بود که سطح رمان عربی را به جایگاه جهانی ارتقا داد و آن را بهعنوان عاملی قوی و تاثیرگذار در زندگی و حیات ادبی مردم مصر به جهان عرب تقدیم کرد.
محفوظ عضو شورای عالی فرهنگ ملی مصر و دارای نشان اول این کشور بود. نوشتن را از کودکی شروع کرد. در آغاز بهدنبال تحصیل معماری و پزشکی رفت، اما دیری نپایید که در رشتهی فلسفه، ادامه تحصیل داد. این مرد تکیده و لاغر که هرگز کار سادهی دولتیاش را رها نکرد و هرگز از محضر تودههای مردم عامی پا پس نکشید، دستکم 55 کتاب را در کارنامهی خود دارد که غالباً رمان یا مجموعه داستان اند. دیگران بیش از 40 کتاب، دربارهی او نگاشتهاند. او فصلهای ویژهیی از حداقل 200 کتاب را به خود اختصاص داده و موضوع بیش از 2000 مقاله و 20 دانشنامه بوده است.
دنیای نجیب محفوظ دنیایی مملو از حوادث و شخصیتها ست. او طی 50 سال تمامی رویدادهای سیاسی و تحولات اجتماعی تاریخ جدید مصر را به رشتهی تحریر در آورد. در دهههای اخیر کمتر کسی در مصر پیدا شده که بتواند مانند او شیواترین کلمات را به زبان تودهها بیان کند.
او در یکی از مصاحبههایش گفته بود: «طراحی برای نوشته مشروط است به الهامات قبلی، به شرایط مختلف و متعدد. به اینکه چه زمانی حسی پیدا میکنی. گاه که خوابیدهای ممکن است حسی داشته باشی. همه چیز در همین الهامات است... من از زبان مردم در گفتگوی عامه اقتباس میکنم، و آن را به زبان فصیح تکامل میبخشم؛ زبانی که بوی زبان و مفاهیم و لهجهی مردم را بدهد. ما همه میگوییم که به زبان عربی توجه داریم اما مشکل بتوانی کسی را پیدا کنی که بگوید از کارم راضی هستم. چرا؟ چون یک کار تاثیرگذار، باید در زندگی ریشه داشته باشد... . من به ادیبان و نویسندگان نصیحتی نمیکنم. چرا که بهترین چیزی که بهعنوان نصیحت میتوانم به آنها بگویم، این است که به ابتکارات خود بها بدهند».
قلمش و نوشتارش چیزی بود که نسلهای گذشتهی نویسندگان مصری به خود ندیده بودند. او در طول زندگی ادبی و هنریاش توانست هزاران شخصیت و دنیایی پر از عواطف انسانی را به رشتهی تحریر در آورد و بنایی پرشکوه از رمان نویسی را به جا گذارد. نجیب محفوظ نویسندهای بود که سطح رمان عربی را به جایگاه جهانی ارتقا داد و آن را بهعنوان عاملی قوی و تاثیرگذار در زندگی و حیات ادبی مردم مصر به جهان عرب تقدیم کرد.
شهرت نجیب محفوظ:
اثر مهم محفوظ در سال 1950، ”سه داستان از قاهره “ بود. این سه رمان به نام خیابانهایی در قاهره نامگذاری شده بودند“. بین القصرین“، ”قصر الشوق“ و ”السکّریه“. خیابانهایی که نجیب محفوظ دوران کودکی خود را در آنها گذرانده بود.
محفوظ نویسندهای پر کار بود اما بیشتر بهخاطر کتاب ”بچههای محلهٴ ما“ شهرت دارد که برای نخستین بار در سال 1959 بهصورت پاورقی در روزنامه مصری الاهرام انتشار یافت. همین کتاب بود که باعث شد نجیب محفوظ بهعنوان برندهی جایزه نوبل ادبیات 1988 معرفی شود. نجیب محفوظ بهدلیل بیماری نتوانست در مراسم دریافت جایزه نوبل شرکت کند و دو دختر او با حضور در مراسم، جایزه را دریافت کردند. در متنی که برای این مراسم ارسال کرد خود را اینگونه معرفی کرد: «من فرزند دو تمدنی هستم که در زمانی خاص در طول تاریخ با هم امتزاج شادمانهای داشتهاند. اولین تمدن که هفت هزار ساله است تمدن مصری است، و دومین تمدن که هزار و چهارصد ساله است تمدن اسلامی است»....
وی در ادامه سخنش برای اینکه تمدن اسلامی را معرفی کند اینگونه گفت: «برای معرفی تمدن اسلامی، من در مورد نحوهی ایجاد یک اتحاد بین همه بشریت برمبنای آزادی، برابری و بخشش، تحت قیمومیت خدا صحبت نمیکنم، یا در مورد عظمت پیامبرش صحبت نمیکنم، بلکه تنها به این نکته اشاره میکنم که در یک نبرد پیروزمند در مقابل بیزانس، مسلمانان، اسرای جنگی را با تعدادی کتاب در زمینهی فلسفه، پزشکی و ریاضیات که بازماندهی یونان باستان بود مبادله کردند و این نکته را ”معرف روح انسانی“ میدانم».
در قسمتی از کتاب بچههای محله ما اینگونه میگوید: «او نمیداند چه کارش خواهند کرد. آنها که در کیسهاش انداختهاند و در تاریکی میبرندش ساکتاند... در پس این تاریکی فقط مرگ است. از ترس همین مرگ به ذلت سکوت تن داده بود و همه چیز را باخته بود... اگر او میتوانست به زندگی بازگردد حتماً فریاد میزد: آهای (بچههای محلهٴ ما)، چرا میترسید؟ ترس که مانع مرگ نمیشود، فقط جلوی زندگی را میگیرد»...
محفوظ نویسندهای پر کار بود اما بیشتر بهخاطر کتاب ”بچههای محلهٴ ما“ شهرت دارد که برای نخستین بار در سال 1959 بهصورت پاورقی در روزنامه مصری الاهرام انتشار یافت. همین کتاب بود که باعث شد نجیب محفوظ بهعنوان برندهی جایزه نوبل ادبیات 1988 معرفی شود. نجیب محفوظ بهدلیل بیماری نتوانست در مراسم دریافت جایزه نوبل شرکت کند و دو دختر او با حضور در مراسم، جایزه را دریافت کردند. در متنی که برای این مراسم ارسال کرد خود را اینگونه معرفی کرد: «من فرزند دو تمدنی هستم که در زمانی خاص در طول تاریخ با هم امتزاج شادمانهای داشتهاند. اولین تمدن که هفت هزار ساله است تمدن مصری است، و دومین تمدن که هزار و چهارصد ساله است تمدن اسلامی است»....
وی در ادامه سخنش برای اینکه تمدن اسلامی را معرفی کند اینگونه گفت: «برای معرفی تمدن اسلامی، من در مورد نحوهی ایجاد یک اتحاد بین همه بشریت برمبنای آزادی، برابری و بخشش، تحت قیمومیت خدا صحبت نمیکنم، یا در مورد عظمت پیامبرش صحبت نمیکنم، بلکه تنها به این نکته اشاره میکنم که در یک نبرد پیروزمند در مقابل بیزانس، مسلمانان، اسرای جنگی را با تعدادی کتاب در زمینهی فلسفه، پزشکی و ریاضیات که بازماندهی یونان باستان بود مبادله کردند و این نکته را ”معرف روح انسانی“ میدانم».
در قسمتی از کتاب بچههای محله ما اینگونه میگوید: «او نمیداند چه کارش خواهند کرد. آنها که در کیسهاش انداختهاند و در تاریکی میبرندش ساکتاند... در پس این تاریکی فقط مرگ است. از ترس همین مرگ به ذلت سکوت تن داده بود و همه چیز را باخته بود... اگر او میتوانست به زندگی بازگردد حتماً فریاد میزد: آهای (بچههای محلهٴ ما)، چرا میترسید؟ ترس که مانع مرگ نمیشود، فقط جلوی زندگی را میگیرد»...
زندگی نجیب محفوظ از زبان خودش:
محفوظ در مورد زندگیش گفته بود: «وقتی که جوان بودم یک نوانخانه پیدا کردم. که هیچکس نمیدانست چرا مردم آنجا کلاههای مضحک بر سرشان میگذارند.. هنگام نوشتن رسیده بود. من آن را بهعنوان وسیلهای برای ارزشهای انسانی یافتم. طبعاً وقتی شما به یک کوچه بهعنوان کل زندگی نگاه میکنید، بهعنوان یک نماد یا رمز، بسا بیشتر از واقعیتش عمل میکند. رمزی برای مصر یا برای کل بشر، جایی برای دریافتهای روحی».
رمان ’بچههای محل ما’ در 1959 به شکل پاورقی منتشر شد و کل آن بهصورت کتابی مستقل در 1965 در بیروت به چاپ رسید. این کتاب داستانی است که پیدایش یکتا پرستی و خرد را در شهر کهن قاهره توصیف میکند. رمان بچههای محله ما، بحثهای زیادی را در مصر برانگیخت. افراطیون به بهانه کفر آمیز بودن محتوای کتاب، به نجیب محفوظ تاختند.
در این رمان پیدایش ظلم با ظهور اداره کنندگان جدید یک موقوفه شکل میگیرد که همه درآمدها را به انحصار خود درمیآورند. با این حال، جبل مارگیر عصیان میکند و موفق میشود که الزعبلاوی شیخ بزرگ صاحب موقوفه را تحت تأثیر خود قرار دهد و پس از آن، او جامعهای پر از عدل ایجاد میکند.
در کارهای بعدی، محفوظ، دیدگاههای منتقدانهای از رژیم سلطنتی قدیمی مصر، استعمار و مصر کنونی را بیان داشت.
کتاب ”میرامار“ از جمله این آثار است؛ این کتاب محتوایی سیاسی، اجتماعی دارد. او با توجه به شرایط زمانه؛ واقعیت مصر را با حالتی رمزگونه و در زیر پوشش نمادها ترسیم کرده است.
نجیب محفوظ در آثارش با توانایی توانسته سنت قصهگویی در شرق را با تجربه رمان نویسی غرب درهم آمیزد. از اینرو آثارش هم در کشورهای شرقی و هم در غرب خواننده بسیار دارد و به زبانهای بسیاری ترجمه و منتشر شده است. محفوظ، مورد ستایش نقدنویسان آمریکایی قرار گرفته است.
رمان ’بچههای محل ما’ در 1959 به شکل پاورقی منتشر شد و کل آن بهصورت کتابی مستقل در 1965 در بیروت به چاپ رسید. این کتاب داستانی است که پیدایش یکتا پرستی و خرد را در شهر کهن قاهره توصیف میکند. رمان بچههای محله ما، بحثهای زیادی را در مصر برانگیخت. افراطیون به بهانه کفر آمیز بودن محتوای کتاب، به نجیب محفوظ تاختند.
در این رمان پیدایش ظلم با ظهور اداره کنندگان جدید یک موقوفه شکل میگیرد که همه درآمدها را به انحصار خود درمیآورند. با این حال، جبل مارگیر عصیان میکند و موفق میشود که الزعبلاوی شیخ بزرگ صاحب موقوفه را تحت تأثیر خود قرار دهد و پس از آن، او جامعهای پر از عدل ایجاد میکند.
در کارهای بعدی، محفوظ، دیدگاههای منتقدانهای از رژیم سلطنتی قدیمی مصر، استعمار و مصر کنونی را بیان داشت.
کتاب ”میرامار“ از جمله این آثار است؛ این کتاب محتوایی سیاسی، اجتماعی دارد. او با توجه به شرایط زمانه؛ واقعیت مصر را با حالتی رمزگونه و در زیر پوشش نمادها ترسیم کرده است.
نجیب محفوظ در آثارش با توانایی توانسته سنت قصهگویی در شرق را با تجربه رمان نویسی غرب درهم آمیزد. از اینرو آثارش هم در کشورهای شرقی و هم در غرب خواننده بسیار دارد و به زبانهای بسیاری ترجمه و منتشر شده است. محفوظ، مورد ستایش نقدنویسان آمریکایی قرار گرفته است.
روزنامههای آمریکایی درباره نجیب محفوظ اینطور نوشته بودند:
روزنامه نیوزویک: «کوچهها، خانهها، کاخها و مسجدها و مردمی که در این محیط ها زندگی میکنند، در آثار محفوظ با همان زیبایی جادویی تصویر میشوند که خیابانهای لندن در آثار چارلز دیکنز».
روزنامه واشینگتن پست: «در سراسر داستان تخیلی نجیب محفوظ، یک حس استعارهای فراگیر موج میزند که به ادیبی تعلق دارد که تخیلش را برای سخن گفتن بیپرده و صریح از شرایط کشورش بهکار گرفته است. آثار او تماماً آغشته به عشق به مصر و مردمش است ولی در عینحال سراپا صادقانه و به دور از احساسات غیرواقعی»
روزنامه لوس آنجلس تایمز: «نوشتههای محفوظ طراوتی لطیف و جذابیتی شعرگونه دارد. جایزهی نوبل، مفاهیم فراگیر و جهانشمول داستان او را مد نظر قرار میدهد».
روزنامه اکونومیست: «نجیب محفوظ، جوهرهی آن چه که ایجاد یک لانه به هم ریخته و ناهنجار از انسانها، مشابه لانه مورچگان در ابعادی بزرگتر به نام قاهره را ممکن ساخته، در اثر خود، گنجانده است».
روزنامه واشینگتن پست: «در سراسر داستان تخیلی نجیب محفوظ، یک حس استعارهای فراگیر موج میزند که به ادیبی تعلق دارد که تخیلش را برای سخن گفتن بیپرده و صریح از شرایط کشورش بهکار گرفته است. آثار او تماماً آغشته به عشق به مصر و مردمش است ولی در عینحال سراپا صادقانه و به دور از احساسات غیرواقعی»
روزنامه لوس آنجلس تایمز: «نوشتههای محفوظ طراوتی لطیف و جذابیتی شعرگونه دارد. جایزهی نوبل، مفاهیم فراگیر و جهانشمول داستان او را مد نظر قرار میدهد».
روزنامه اکونومیست: «نجیب محفوظ، جوهرهی آن چه که ایجاد یک لانه به هم ریخته و ناهنجار از انسانها، مشابه لانه مورچگان در ابعادی بزرگتر به نام قاهره را ممکن ساخته، در اثر خود، گنجانده است».
کارنامه نجیب محفوظ:
باید دید که اولین نویسنده عرب و مسلمانی که به این جایزه دست یافته است چه در کارنامهاش دارد؟ آیا راست است که او جایزهی دلهای مردم را قبل از جایزهی نوبل به دست آورده است؟
نجیب محفوظ درباره زندگیش گفته بود: «من در قاهره متولد شدم. کودکیام در محلههای قدیمی قاهره سپری شد. مصر من را آفرید. من مصر را دوست دارم و از مصر مینویسم. دست خودم نیست... محفوظ از مشکلات فقرا رنج میکشید. میخواست آنها را وارد داستانهای خودش کند. در اعماق وجودش با مردم فقیر جامعه بود، مردمی که حتی پول کافی برای خرید کتابهایش را نداشتند. البته پس از برنده شدن جایزه نوبل او خیلی مشهورتر شد.
بیشتر نوشتههای محفوظ با سیاست آمیخته است. حقیقتی که خود بدین گونه بیان میکند:
«در تمام نوشتههایم، «سیاست» را پیدا میکنید. شاید داستانی را بیابید که در آن خبری از مسائل عاطفی یا سایر موضوعات نباشد. ولی «سیاست همیشه هست». سیاست محور اصلی اندیشه ماست».
نجیب محفوظ در دوران جوانی مجذوب آرمانهای سوسیالیستی و دموکراتیک بود. تاثیر این آرمانها بهوضوح در دو رمان اولش به نامهای الخلیلی و قاهرهی جدید بازتاب یافته. این تاثیرپذیری در آثار بعدی او نیز به چشم میآید. او به موازات علاقه به سوسیالیسم و دموکراسی، مخالف افراطیگری بنیادگرایان بود.
نجیب محفوظ درباره زندگیش گفته بود: «من در قاهره متولد شدم. کودکیام در محلههای قدیمی قاهره سپری شد. مصر من را آفرید. من مصر را دوست دارم و از مصر مینویسم. دست خودم نیست... محفوظ از مشکلات فقرا رنج میکشید. میخواست آنها را وارد داستانهای خودش کند. در اعماق وجودش با مردم فقیر جامعه بود، مردمی که حتی پول کافی برای خرید کتابهایش را نداشتند. البته پس از برنده شدن جایزه نوبل او خیلی مشهورتر شد.
بیشتر نوشتههای محفوظ با سیاست آمیخته است. حقیقتی که خود بدین گونه بیان میکند:
«در تمام نوشتههایم، «سیاست» را پیدا میکنید. شاید داستانی را بیابید که در آن خبری از مسائل عاطفی یا سایر موضوعات نباشد. ولی «سیاست همیشه هست». سیاست محور اصلی اندیشه ماست».
نجیب محفوظ در دوران جوانی مجذوب آرمانهای سوسیالیستی و دموکراتیک بود. تاثیر این آرمانها بهوضوح در دو رمان اولش به نامهای الخلیلی و قاهرهی جدید بازتاب یافته. این تاثیرپذیری در آثار بعدی او نیز به چشم میآید. او به موازات علاقه به سوسیالیسم و دموکراسی، مخالف افراطیگری بنیادگرایان بود.
دیدگاههای نجیب محفوظ درباره برابری:
او در مصاحبهای در سال 1988گفته بود: «مدتی طولانی احساس میکردم که جمال عبدالناصر یکی از بزرگترین رهبران تاریخ معاصر بود. من جمال عبدالناصر را بهدلیل اینکه کانال سوئز را ملی کرد، بسیار تحسین میکردم».
تعداد زیادی از رمانهای برجستهٴ او، در مورد مسائل اجتماعی شامل زنان و زندانیان سیاسی هستند.
نجیب در مصاحبهای دیگر گفت: «من همیشه از زنان و حقوقشان حمایت میکنم. زیرا از حقوق کل بشر دفاع میکنم. نمیتوان گفت طرفدار حقوق انسان هستیم اما حقوق نیمی از بشر را ممنوع کنیم. من از حقوق آنان از حق تحصیل و کار و مزایایی که باید بهعنوان شهروند داشته باشند دفاع میکنم».
محفوظ در همه حال با تروریسم و تعصبی که جامعه مصر سالهاست با آن دست به گریبان است، مخالفت و مقابله میکرد.
دریافت جایزه نوبل در سال 1988 باعث توجه مجدد به آثار نجیب محفوظ از جمله کتاب ”بچههای محله ما“ و در نتیجه، حملات شدید برخی از بنیادگرایان به نجیب محفوظ، شد. تصمیم به چاپ این داستان در مصر با مخالفت گستردهی افراطیون مذهبی مواجه شد و در نتیجه، اولین چاپ این کتاب در سال 1962 در لبنان صورت گرفت. ا
محفوظ فرمان قتل سلمان رشدی که توسط خمینی صادر شده بود را عملی غیراسلامی میدانست و در این رابطه گفته بود:
«خمینی راه دیگری را برگزید که توسط همه مسلمانها ردشده. بهخاطر اینکه کاری که با سلمان رشدی کردند، فقط عملی ضد قانونی نیست. بلکه ضداسلام هم هست. شما نمیتوانید قضاوت کنید که کسی جنایتکاراست، بدون اینکه فرصت محاکمه به او بدهید».
تعداد زیادی از رمانهای برجستهٴ او، در مورد مسائل اجتماعی شامل زنان و زندانیان سیاسی هستند.
نجیب در مصاحبهای دیگر گفت: «من همیشه از زنان و حقوقشان حمایت میکنم. زیرا از حقوق کل بشر دفاع میکنم. نمیتوان گفت طرفدار حقوق انسان هستیم اما حقوق نیمی از بشر را ممنوع کنیم. من از حقوق آنان از حق تحصیل و کار و مزایایی که باید بهعنوان شهروند داشته باشند دفاع میکنم».
محفوظ در همه حال با تروریسم و تعصبی که جامعه مصر سالهاست با آن دست به گریبان است، مخالفت و مقابله میکرد.
دریافت جایزه نوبل در سال 1988 باعث توجه مجدد به آثار نجیب محفوظ از جمله کتاب ”بچههای محله ما“ و در نتیجه، حملات شدید برخی از بنیادگرایان به نجیب محفوظ، شد. تصمیم به چاپ این داستان در مصر با مخالفت گستردهی افراطیون مذهبی مواجه شد و در نتیجه، اولین چاپ این کتاب در سال 1962 در لبنان صورت گرفت. ا
محفوظ فرمان قتل سلمان رشدی که توسط خمینی صادر شده بود را عملی غیراسلامی میدانست و در این رابطه گفته بود:
«خمینی راه دیگری را برگزید که توسط همه مسلمانها ردشده. بهخاطر اینکه کاری که با سلمان رشدی کردند، فقط عملی ضد قانونی نیست. بلکه ضداسلام هم هست. شما نمیتوانید قضاوت کنید که کسی جنایتکاراست، بدون اینکه فرصت محاکمه به او بدهید».
کینه افراطیون از نجیب محفوظ:
بالاخره افراطیون مذهبی مصر، به بهانه کفر آمیزبودن کتاب ”بچههای محله ما“ کمر به قتل نجیب محفوظ بستند. در سال 1994، یک افراطی مذهبی با کارد، این نویسنده را هدف حمله قرار داد و از ناحیه گردن زخمی کرد. در پی این حمله، نجیب محفوظ به مدت هفت هفته در بیمارستان تحت درمان قرار گرفت. اما تا پایان عمر، بهدلیل آسیب دیدگی اعصاب گردن، از دشواری در نوشتن و کاهش بینایی و شنوایی رنج برد. بالاخره نجیب محفوظ، نویسندهی نامدار مصر در سیام اوت ۲۰۰۶ (هشتم شهریور ۱۳۸۵) در ۹۴ سالگی دیده از جهان فرو بست. با مرگ نجیب محفوظ، جهان یکی از برجستهترین داستان نویسان شرق و شاید ’آخرین نوادهی شهرزاد قصه گو’ را از دست داد.
او در جایی گفته بود: «در این دقیقه که به تمام زندگیم نگاه میکنم، فکر میکنم که زندگیم بر عشق بنا شد، عشق بهکار و عشق به مردم، و عشق به زندگی و در نهایت، عشق به مرگ».
او در جایی گفته بود: «در این دقیقه که به تمام زندگیم نگاه میکنم، فکر میکنم که زندگیم بر عشق بنا شد، عشق بهکار و عشق به مردم، و عشق به زندگی و در نهایت، عشق به مرگ».