728 x 90

,ادبیات و فرهنگ,

گفتگوی رأی و برهمن در قرن۲۱

-

کلیله و دمنه
کلیله و دمنه
از کلیلة به روز شده، «باب اقتصاد و خر».
از ـ رضا آهو پای
رای گفت برهمن را، که چه نشسته‌ای که جمله حیوانات کلیله و دمنهٴ ما، به شکایت و شورش، علیه ما روانهٴ بارگاه عدل الهی‌اند. شیرازة کتاب مستطاب کلیه و دمنه از هم بدریده‌اند. جمله پریشان خاطر، کامنتهای شکوه آمیز به صفحات فیس‌بوک و واتس اپ و تویتتر و گوگل پلاس و سایر بلاد در سرزمینهای مجازی، نیز فرستاده‌اند. برخی نیز با تشکیل هشتگها انجمنهابه‌پاکرده‌اند که شکوه‌های خویش را به گوش جهانیان برسانند.

برهمن گفت رأی را، ما باری بار خود را با آن کتاب مستطاب در عهد خویش بر زمین گذاشته‌ایم، و به کمک زاغ و روباه و کبوتر و شیر وخر و سایر دوستانشان، مکارم اخلاق بنی نوع انسان را به سوی کمال رهنمون شده‌ایم.

رای گفت طریق مروت نیست که شکایت رعایای کتاب خویش نادیده انگاریم. چه بسا از شکایت همان زاغ و روباه و شیر وخر بار دیگر در دادگاه عدل الهی، محکوم شویم و اجر آن خدمات مشترک نیز زایل گردد.

برهمن گفت می‌بینم که نگرانی و کدورت خاطر تو بیش ازاندازه است. قدری از آنچه حیوانات به شکوه می‌گویند بازگوی!

رای گفت روباه می‌گوید شمایان درکلیله از حیله‌های من که روباه باشم به‌عنوان مکر یاد کردید، اکنون بیایید و بنگرید که خلایق امروز صفت شیخانی را که مکرشان عالمی را گرفته، از نام من می‌گیرند. و ایشان را روباه می‌خوانند. مکر من ربودن قالبی پنیر از دهان زاغ بود، نه خوردن مال یتیم و به شیشه کردن خون مردم، من کجا و این شیخان کجا؟ مکر من مایهٴ خندهٴ خلقان و مراقبت مردمان بر اموالشان بود، مکر شیخان خون به دلها می‌کند.

برهمن گفت: دیگر چه شکوه‌ها دارند؟
رای گفت: خر نیز نالان پیش آمده می‌گوید که شیخان که عمری از بنی نوع من سواری کشیده‌اند، حال که به طیاره و ماشینهای آخرین مدل رسیده‌اند، گفته یک امام درگورخفته خویش را تکرار کرده، می‌گویند اقتصاد مال خر است.

برهمن گفت: صواب در آن باشد که حکایات کلیله را به روز کنیم و در آن از حیوانات معصوم کلیله در برابر ملایان بدکیش مدافعت نماییم.

رای گفت: رآی بنده بر این است که آنچه خر گوید، به‌عنوان تظلم در پیشگاه آدمیان مکتوب کنیم و به‌عنوان اولین صفحه مدافعت نامه‌ی حیوانات کلیله و دمنه، در گوگل به ثبت دهیم.

برهمن گفت: صواب همین است. آنگاه رأی به نزد خر شتافت، در حالی که سر در توبره‌ای خالی فرو کرده و از شدت گرسنگی نای سخن گفتن نداشت. پس از شرح مقصود، خر دردنامه خویش باز گفت و رأی آن را چنین کتابت کرده به نزد برهمن آورد تا در سایتهای مجازی منتشر نمایند:
دردنامه خر در قرن 21:
این جانب حیوان نجیب، در تمامی طول تاریخ، توبره‌ای بیش نداشته است، و آن نیز هیچ‌گاه بحمدالله از مقداری جو خالی نمانده بود الا همین دورهٴ ملایان بدذات. تا این‌که ملای دجالی نامش خمینی در گیتی پدید آمد که بناگاه لب به سخن گشوده گفت اقتصاد مال خر است. این جانب مقصود آن دجال فهم نمی‌کردم و از همین روی مخالفتی ننمودم. اما اکنون می‌بینم که ایادی و عوامل این ملایان تمامی حرث و نسل به ویرانی کشیدند و بسیط زمین در سراسر ایران چنان بخشکاندند که حتی در توبرهٴ من نیز جو به کاه تبدیل گشت، و کاه نیز هم‌اکنون به کیلویی چندهزار تومان پیدا نمی‌شود. پس از خویش بپرسیدم که چگونه مرا صاحب اقتصاد خواندند در حالی که خود ملایان همهٴ اقتصاد ایران ویران کرده‌اند و ثروت خلایق ربوده‌اند، پس به تجسس پرداختم و دیدم که اقتصاد از آن خود آن دجال بوده است که پس از وی به سپاه پاسداران آن دجال رسیده و هم‌اکنون با همکاری شخص جانشین آن دجال، که 95میلیارد دلار به کیسه‌اش ریخته، به اشتراک همه را بلعیده‌اند، و بنادر و معادن و دریاچه‌ها و رودخانه‌ها همه به سرقت برده‌اند. از این‌روی گفتم که عالم و آدم بدانند که اقتصاد هیچ‌گاه از آن من نبوده است و همهٴ اقتصاد ایران اکنون در جیب ولایت‌فقیه است که بر خر سپاه پاسداران سوار است.

رای گفت برهمن را، چنین اگر شکایت‌نامه سایر حیوانات به سلک قلم در کشیم، باشد که درد دل همهٴ جانوران از این ملایان تسکینی یابد.

برهمن گفت: چنین باد.
										
											<iframe style="border:none" width="100%" scrolling="no" src="https://www.mojahedin.org/if/92d28327-55fe-4619-8aee-4b27f0b4dd6a"></iframe>
										
									

گزیده ها

تازه‌ترین اخبار و مقالات