علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی کابینه آخوند حسن روحانی به افت شدید قدرت خرید خانوارها اعتراف کرد. این کارگزار رژیم گفت: ”اگرسال83 کارگری با حداقل دستمزد خود میتوانست یک واحد40 متری اجاره کند هماکنون این متراژبه کمتراز27 متر رسیده است“
وزیر کار روحانی با اعتراف به سه برابر شدن کسری بودجه سالانه خانوارها گفت: ”طی سالهای 1384 تا 1390 کسری بودجه سالانه خانوارها از حدود 221هزارتومان به 673هزار تومان رسیده است“. به اعتراف این کارگزار رژیم تغییرات نگران کنندهیی در سبد مصرفی خانوارها رخ داده تا حدی که مصرف برنج، نان، گوشت قرمز و لبنیات کاهش یافته و هزینه مسکن، حمل و نقل و بهداشت رشد بالایی داشته و نزدیک به 50 درصد درآمد خانوارها فقط صرف این سه قلم میشود.
مصیبت از دست دادن قدرت خرید آنجا مضاعف میشود که سرپرست خانوارها زنان باشند. رئیس مرکز آمار رژیم اعلام کرد زنان، سرپرست 12درصد خانوارهای ایران هستند و پیشبینی کرد تا سه سال دیگر این رقم افزایش خواهد یافت.
اشتغال زنان سرپرست خانوار وضعیتی هولناک دارد. بنا بر گفته رئیس مرکز آمار رژیم دومیلیون پانصد هزار زن سرپرست خانوار وجود دارد که در حال حاضر 18 درصد آنها شاغل و82 درصد بیکار هستند. در میان زنان سرپرست خانوار 30 درصد از این زنان از کارافتادهاند و قادر به انجام هیچ کاری نیستند. به گفته رئیس مرکز آماررژیم: ”8درصد زنان سرپرست خانوار معلول، 7درصد دارای بیماری جسمی، ۱۴.۵درصد دارای بیماری روانی و 30درصد از آنها از کار افتاده هستند“.
به گفته عادل آذر رئیس مرکز آمار رژیم وضعیت توزیع زنان سرپرست خانوار در استانهای کشور چنین است: ”سیستان و بلوچستان پرجمعیتترین استان دارای زنان سرپرست خانوار است و خراسان جنوبی و خراسان رضوی به ترتیب در رده استانهای دوم و سوم قرار دارند. کردستان با داشتن ۹.۵ درصد از زنان سرپرست خانوار، بویراحمد 10 درصد و قزوین ۱۰.۲ درصد کمترین استانها در تعداد جمعیت زنان سرپرست خانوار است“.
آنچه که به آن اشاره شد اعترافهای دوکارگزار رژیم هستند که دستی در امور اقتصادی و آماری این رژیم دارند. طبعاً نمیتوان آنچه را که آنها به آن اعتراف میکنند همه واقعیت و مصیبتی دانست که بر این زنان و خانوادههایی که سرپرستیشان را دارند وارد میشود. به اعتراف کارگزاران رژیم آمار منطبق با واقعیت جامعه ایران هیچگاه در این رژیم وجود ندارد. اما همین میزان نیز که کارگزاران رژیم ناگزیر به اعتراف به آن میشوند حیرتانگیز است. در حالی که تورم روز به روز افسار گیسختهتر از قبل میشود و نرخ آن نزدیک به 50 درصد است خانوارهای ایرانی دوسوم قدرت خرید شان را از دست میدهند و این در حالی است که سالانه حداکثر 20درصد به حقوقها اضافه میشود و با رشد نرخ تورم مطلقاً همخوانی ندارد. رئیس مرکز آمار رژیم به بخشی از مصائبی که بر زنان سرپرست خانوار میگذرد اشاره کرد. وضعیت فقر و فاقه برای این زنان آنجا مضاعف میشود که به قول کارگزاران رژیم در حال حاضر82 درصد آنان بیکار 8 درصد آنان معلول، 7 درصد دارای بیماری جسمی، ۱۴.۵ درصد دارای بیماری روانی و 30 درصد از آنها از کار افتاده هستند.
اعتراف اکبرترکان مشاور ارشد آخوند حسن روحانی نیز مؤید گوشهیی از ستمی است که بر سرپرستهای خانوار و زنان سرپرست در این نظام جهنمی و فاسد میگذرد.
روزنامه حکومتی مردمسالاری از قول ترکان در مورد خانوادههایی که سرپرست آن زنان هستند مینویسد: ”7 درصد زیر خط فقر هستند که این عدد، عدد بزرگی است“. به گفته ترکان در جامعه سه دسته فقیر وجود دارد که یکی از آنها فقرای شاغل هستند که بخشی از آن را زنان سرپرست خانوار تشکیل میدهند.
وزیر کار روحانی با اعتراف به سه برابر شدن کسری بودجه سالانه خانوارها گفت: ”طی سالهای 1384 تا 1390 کسری بودجه سالانه خانوارها از حدود 221هزارتومان به 673هزار تومان رسیده است“. به اعتراف این کارگزار رژیم تغییرات نگران کنندهیی در سبد مصرفی خانوارها رخ داده تا حدی که مصرف برنج، نان، گوشت قرمز و لبنیات کاهش یافته و هزینه مسکن، حمل و نقل و بهداشت رشد بالایی داشته و نزدیک به 50 درصد درآمد خانوارها فقط صرف این سه قلم میشود.
مصیبت از دست دادن قدرت خرید آنجا مضاعف میشود که سرپرست خانوارها زنان باشند. رئیس مرکز آمار رژیم اعلام کرد زنان، سرپرست 12درصد خانوارهای ایران هستند و پیشبینی کرد تا سه سال دیگر این رقم افزایش خواهد یافت.
اشتغال زنان سرپرست خانوار وضعیتی هولناک دارد. بنا بر گفته رئیس مرکز آمار رژیم دومیلیون پانصد هزار زن سرپرست خانوار وجود دارد که در حال حاضر 18 درصد آنها شاغل و82 درصد بیکار هستند. در میان زنان سرپرست خانوار 30 درصد از این زنان از کارافتادهاند و قادر به انجام هیچ کاری نیستند. به گفته رئیس مرکز آماررژیم: ”8درصد زنان سرپرست خانوار معلول، 7درصد دارای بیماری جسمی، ۱۴.۵درصد دارای بیماری روانی و 30درصد از آنها از کار افتاده هستند“.
به گفته عادل آذر رئیس مرکز آمار رژیم وضعیت توزیع زنان سرپرست خانوار در استانهای کشور چنین است: ”سیستان و بلوچستان پرجمعیتترین استان دارای زنان سرپرست خانوار است و خراسان جنوبی و خراسان رضوی به ترتیب در رده استانهای دوم و سوم قرار دارند. کردستان با داشتن ۹.۵ درصد از زنان سرپرست خانوار، بویراحمد 10 درصد و قزوین ۱۰.۲ درصد کمترین استانها در تعداد جمعیت زنان سرپرست خانوار است“.
آنچه که به آن اشاره شد اعترافهای دوکارگزار رژیم هستند که دستی در امور اقتصادی و آماری این رژیم دارند. طبعاً نمیتوان آنچه را که آنها به آن اعتراف میکنند همه واقعیت و مصیبتی دانست که بر این زنان و خانوادههایی که سرپرستیشان را دارند وارد میشود. به اعتراف کارگزاران رژیم آمار منطبق با واقعیت جامعه ایران هیچگاه در این رژیم وجود ندارد. اما همین میزان نیز که کارگزاران رژیم ناگزیر به اعتراف به آن میشوند حیرتانگیز است. در حالی که تورم روز به روز افسار گیسختهتر از قبل میشود و نرخ آن نزدیک به 50 درصد است خانوارهای ایرانی دوسوم قدرت خرید شان را از دست میدهند و این در حالی است که سالانه حداکثر 20درصد به حقوقها اضافه میشود و با رشد نرخ تورم مطلقاً همخوانی ندارد. رئیس مرکز آمار رژیم به بخشی از مصائبی که بر زنان سرپرست خانوار میگذرد اشاره کرد. وضعیت فقر و فاقه برای این زنان آنجا مضاعف میشود که به قول کارگزاران رژیم در حال حاضر82 درصد آنان بیکار 8 درصد آنان معلول، 7 درصد دارای بیماری جسمی، ۱۴.۵ درصد دارای بیماری روانی و 30 درصد از آنها از کار افتاده هستند.
اعتراف اکبرترکان مشاور ارشد آخوند حسن روحانی نیز مؤید گوشهیی از ستمی است که بر سرپرستهای خانوار و زنان سرپرست در این نظام جهنمی و فاسد میگذرد.
روزنامه حکومتی مردمسالاری از قول ترکان در مورد خانوادههایی که سرپرست آن زنان هستند مینویسد: ”7 درصد زیر خط فقر هستند که این عدد، عدد بزرگی است“. به گفته ترکان در جامعه سه دسته فقیر وجود دارد که یکی از آنها فقرای شاغل هستند که بخشی از آن را زنان سرپرست خانوار تشکیل میدهند.