بهزاد کریمی در مصاحبهیی با سایت شرق متعلق به رژیم آخوندها در ۳۱فروردین ۱۴۰۴ تحت عنوان «روایتی از چریکهای شاخه تبریز» نکاتی در ارتباط با تاریخچهٔ سازمان مجاهدین خلق ایران در سالهای ۱۳۵۴ و ۱۳۵۵ مطرح کرده که عاری از واقعیت است.
مقدمتا یادآوری میکنیم که این مصاحبه یک حلقه از سلسله مصاحبههایی است که سایت شرق تحت عنوان «عصرچریکها» بهراه انداخته و هدفش بهوضوح تخطئه مبارزه مسلحانهٔ انقلابی علیه شاه و بیاعتبار کردن مبارزات سازمان مجاهدین خلق ایران و سازمان چریکهای فدایی خلق ایران در آن زمان است. نگاهی به برخی از افرادی که در این حلقات مورد مصاحبه واقع شدهاند، مانند فرخ نگهدار، لطفالله میثمی، بهمن بازرگانی و بهزاد نبوی بهخوبی هدف رژیم را از این پروژه روشن میکند.
جملات پایانی بهزاد کریمی در این مصاحبه طولانی، گویا و روشن است: «ضربه ۱۳۵۵ بسیار سنگین بود و تعداد محدودی از اعضای سازمان ماندند. ضمن اینکه در هشتم تیر همان سال، کلی تلفات دادیم... در یک بررسی گفتمانی باید این مسأله را بررسی کرد و آن هم این است که از نظر من مبارزه مسلحانه به بنبست رسیده بود...» .
این همان گفتمانی است که مدت کوتاهی بعد از انقلاب ضدسلطنتی به متلاشی کردن سازمان چریکهای فدایی خلق ایران و تبدیل بخش عمده آن به زائده حزب توده، کمر بست. کریمی مسیر رشد بورژوازی وابسته را هم به حساب دیکتاتوری مدرن ریخته و میگوید «پهلویها با وجود دیکتاتوریشان به سمت تجدد و مدرنیزاسیون رفتند»!
نکات شایان توجه در ارتباط با سازمان مجاهدین خلق ایران به قرار زیر است:
۱- بهزاد کریمی برای اینکه خودش را با سازمان مجاهدین آشنا نشان دهد میگوید: «من با موسی خیابانی همکلاس بودم و در زندان کردستان هم سال ۱۳۴۸ با مشکینفام صحبت داشتیم و اکثر رهبرانشان را از نزدیک میشناختم». اما مجاهد شهید رسول مشکینفام قبل از سال ۵۰ نه در کردستان و نه در جای دیگری زندان نبوده است.
۲- شهید بزرگ بیژن جزنی به گفتهٔ بهزاد کریمی در زندان جزوهیی نوشته و با «این قضیه» (جریان اپورتونیستی که سازمان مجاهدین را متلاشی کرد) مخالفت کرده است. اما جزنی که در فروردین ۱۳۵۴ توسط دژخیمان ساواک از کمیته به اوین برده شده و در تپههای اوین بهشهادت رسیده است اصلاً از «این قضیه» مطلع نبوده چه رسد که درباره آن جزوهیی نوشته باشد. اپورتونیستهای چپنما تا اوایل سال ۱۳۵۴ «تغییر ایدئولوژی» را مخفی میکردند. بیانیه تغییر ایدئولوژی آنها هم در پاییز ۱۳۵۴ منتشر شد. خبر این تحولات خیانتبار به خود مجاهدین هم در اوین در مرداد ۱۳۵۴ رسیده و بنابراین آنچه بهزاد کریمی میگوید درست نیست.
۳- بهزاد کریمی با استناد به گفتگوهای دوجانبه و محرمانهٔ قهرمان شهید حمید اشرف با تقی شهرام در آن سالها که ۳۵سال بعد در شهریور ۱۳۸۹ منتشر شده چنین وانمود میکند که گویا یک موضعگیری علنی و رسمی در سال ۵۴ یا ۵۵ از جانب سازمان چریکهای فدایی خلق ایران در محکومیت اپورتونیستهای چپنما که سازمان مجاهدین خلق ایران را متلاشی کردند وجود داشته، اما چنین نیست.
۴- برادر مجاهد مسعود رجوی در مصاحبههای سال ۱۳۵۹ به این موضوع پرداخته و خاطرنشان کرده است که حتی در زندانهای ساواک، تنها انقلابی بزرگ شکرالله پاکنژاد و اطرافیان او بودند که آشکارا اپورتونیستها را محکوم میکردند. اگر غیر از این است، موجب امتنان خواهد بود چنانچه بهزاد کریمی یا هر کس دیگر، سندی درباره محکومیت اپورتونیستهای چپنما در سالهای ۵۴ و ۵۵ دارد به اطلاع عموم برساند.
۵- تا آنجا که ما میدانیم نشریه چریکهای فدایی خلق ایران شماره ۲۳ تابستان ۱۳۵۴ (صفحه ۱۲) نوشت: «بخشهایی از نیروهای مبارز که تا دیروز در قید ایدئولوژی خردهبورژوایی ـ مذهبی گرفتار بودند، امروز به ضرورت سلاح ایدئولوژی علمی پرولتاریا پی بردهاند. این گرایش ـ هر چند نمیتواند بیاشکال و بیانحراف باشد ـ فینفسه روندی مثبت است و نشانهٔ پویایی جنبش انقلابی کشور ماست».
۶- نشریه چریکهای فدایی خلق ایران شماره ۲۴ پاییز ۱۳۵۴ (صفحه ۱۸) نوشت: «ایدئالیسم مذهبی، به مثابهٔ شکل خاصی از ایدئولوژی خردهبورژوایی، در شرایط ایران یکی از موانع عمدهٔ درک علمی از واقعیتهای اجتماعی و مبارزهٔ طبقاتی بوده است. تحولات اخیر در درون برخی از نیروهای مبارز که با اعلام مارکسیسم و قطع ظاهری با گذشتهٔ مذهبیشان همراه بوده، هر چند در سطح شعار مثبت است، اما تنها در صورتی میتواند در خدمت انقلاب طبقهٔ کارگر قرار گیرد که به گسستی ریشهیی و واقعی در بنیانهای فکری و عملی بیانجامد. بقای روشهای خردهبورژوایی ـ همچون اتکاء بر آرمانگرایی انتزاعی، غفلت از تحلیل مشخص از شرایط مشخص و بیتوجهی به نقش محوری طبقهٔ کارگر ـ نشانهٔ استمرار ایدئولوژی خردهبورژوایی، ولو در پوشش مارکسیستی است».
۷- نشریه چریکهای فدایی خلق ایران شماره ۲۶ زمستان ۱۳۵۴ (صفحه ۲۲) نوشت: «تغییر ایدئولوژیک بخشی از نیروهای خردهبورژوازی، در جریان مبارزهٔ طبقاتی سالهای اخیر، پدیدهیی غیرقابل انکار است. با این همه، نباید فراموش کرد که خصلت طبقاتی این نیروها را تنها میتوان از خلال تحلیل پراتیک آنها شناخت. سازمان ما بارها تأکید کرده است که پذیرش مارکسیسم ـ لنینیسم، اگر در حد شعار باقی بماند و به نقد بنیادی گذشته و عمل انقلابی پرولتاریایی منجر نشود، نمیتواند نشانهٔ واقعی گسست از ایدئولوژی خردهبورژوایی باشد. امروز بیش از هر زمان دیگر، جنبش انقلابی نیازمند پالایش خویش از التقاط و دوگانگی ایدئولوژیک است».
۸- به قدرت رسیدن خمینی و تحولات سالهای بعد از جمله در سازمان چریکهایی فدایی خلق ایران و نیز سرنوشت تلخ «پیکار» بهروشنی ثابت کرد که موضع و انتظار مجاهدین مبنی بر محکوم کردن قاطع و بیشکاف اپورتونیسم چپنما در پوشش تغییر ایدئولوژی آن هم مارکسیست شدن یک سازمان(!) و نه گروهی از افراد، انتظاری بر حق، انقلابی و مردمی بوده و تاریخ گواه آن است.
سازمان مجاهدین خلق ایران - اردیبهشت ۱۴۰۴