محمدعلی حاجآقایی و جعفر کاظمی اعدام شدند. فرزند جعفر در قرارگاه اشرف هست.
این یک اقدام ننگین بود که رژیم ایران باید از این بابت شرم کند.
درماه دسامبر هم علی صارمی اعدام شد که پسرش در اشرف است.
آخوندها به دستگیری، شکنجه و اعدام والدین پناهندگان اشرف مبادرت کردهاند.
آخوندها به نحو مذبوحانهای تلاش میکنند از طریق رعب و خشونت بهعنوان تنها مکانیزم کنترل بر روی مردمی که به نحو فزایندهای ناراضی و در حال شورش هستند، قدرت خود را حفظ کنند.
این باصطلاح گروهک، این گروهک کوچک آزار دهنده، چرا در صدر هر ملاقاتی بین ملاها و همسایگانشان در عراق و هر ملاقاتی با اتحادیه اروپا و آمریکا است؟
واقعیت این است که آنها از مجاهدین وحشت دارند و میترسند.
آنها میترسند زیرا مجاهدین تنها اپوزیسیون واقعی رژیم فاشیست و فاسد هستند.
افراد شبکه مجاهدین در داخل کشور جان خود را به خطر انداختند تا برنامه تهاجمی اتمی رژیم را برای جامعه بینالمللی افشا کنند.
من بهخوبی از تلاشهای خامنهای برای جلوگیری از خروج مجاهدین از لیست اتحادیه اروپا باخبر هستیم.
من از تجربه شخصی خودم میدانم که آنها، وقتی خانم رجوی را به پارلمان اروپا دعوت کردیم که در جلسه گروه حاکم محافظهکار سخنرانی کنند، تا کجا هیستریک شدند. در آن زمان، خاویر سولانا نماینده ارشد ما برای امور خارجی بود و تماسهای فوری با آنجلا مرکل، حوزه لوئیس رودریگز زاپاتارو، نیکلا سارکوزی، سیلویو برلوسکونی و ولفگانگ شوسل که در آن زمان صدر اعظم اطریش بود، برقرار کرد. تقریباً با همه رهبران کلیدی در اروپا تماس گرفت و علناً مطرح کرد که تهران تهدید کرده است اگر ما با خانم رجوی ملاقات کنیم، مذاکرات اتمی را قطع میکند.
خود من تماسهای تلفنی تهدیدآمیز از افرادی دریافت کردم که مدعی بودند مقامات ارشد وزارتخارجه در لندن هستند. ولی متعاقباً مشخص شد که مأموران اطلاعات انگلستان هستند.
عجیب است که رهبر تبعیدی این گروهک بیاهمیت، موجب ایجاد چنان هیستری در تهران میشود!
اما ما آن جنگها را بردیم. ما در برابر فشار مقاومت کردیم. ما خانم رجوی را به پارلمان اروپا دعوت کردیم. ما دروغها و تحریفها برای توجیه نامگذاری مجاهدین در لیستهای سیاه انگلیس و اتحادیه اروپا را افشا کردیم. ما در شکایتهای پیدرپی پیروز شدیم. نهایتا انگلیس و اتحادیه اروپا را مجبور کردیم که مجاهدین را از لیستهای خودشان خارج کنند و اعتبار آنها را بهعنوان مبلغان معتبر آزادی و دموکراسی بازپس بدهند. ما سیاست شرمآور استمالت را که در نقطه شروع منجر به نامگذاری تروریستی شد و تا همین امروز سیاست ما را در قبال رژیم شیطانی ایران تحت تأثیر قرار داده است، افشا کردیم.
و حالا، رژیم ملایان مثل یک سگ هاری که در گوشه رینگ افتاده است، تلاش میکند به هرچیزی که دستش میرسد، چنگ بزند و آن را گاز بگیرد. رژیم حتی ادعا میکند که قیامی که در پی انتخاباتی که توسط احمدینژاد ربوده شد، رخ داد، بهخاطر کار مجاهدین بوده است.
عجب گروهکی که از چنین قدرت عظیمی برخوردار است.
مثل اکثریت شهروندان ایرانی، ما میدانیم که هیچ آلترناتیو واقعی در درون رژیم ایران وجود ندارد.
میرحسین موسوی، بهعنوان رهبر اسمی جنبش سبز بهعنوان اپوزیسیون احمدینژاد، پس از انتخابات ربوده شده ظاهر شد. اما، وقتی که جای جایش بود، این عنصر زبون و افراطی دهه ۸۰، حتی به هواداران خودش خیانت کرد تا جانش را حفظ کند. و حالا، او تا آنجا که به اپوزیسیون ملاها مربوط میشود، از حیز انتفاع خارج است.
امید واقعی دهها میلیون ایرانی مجاهدین است و به همین خاطر رژیم ملاها از آنها میترسد و از آنها متنفر است.
آخوندها معتقدند که آنها میتوانند با غرب سروکله بزنند ولی آنها نمیدانند با مجاهدین چکار کنند.
آنها با غربیها بازی میکنند و از طریق مذاکرات مستمر، زیگزاگ میروند و همیشه بهدنبال به دست آوردن وقت هستند. علاقه مفرط غرب را برای دیالوگ به هر قیمت کش میدهند در حالی که در سنگرها و غارهای مخفی در ایران، عملکرد فعالانه برای تولید بمب اتمی ادامه دارد.
و ما مجدداً و باز هم گول آنها را میخوریم. بارونس آشتون با دست خالی استانبول را هفته گذشته ترک کرد.
اگر ما به این بازی وقتکشی ادامه دهیم، نهایتاً قیمت آن را خواهیم پرداخت و این قیمت گزاف خواهد بود. یک ایران مسلح به سلاح اتمی یک تهدید جهانی خواهد بود.
باید این بازی احمقانه «قایمباشک» را خاتمه دهیم. سیاست استمالت را رها کنیم و قبل از آن که ملاها هژمونی خود را در منطقه تحمیل کنند، با آنها مقابله کنیم. و این بهمعنی حمله نظامی نیست. این بهمعنی حمایت از جنبش اصلی اپوزیسیون برای سرنگونی دیکتاتوری فاشیستی است.
این بهمعنی خارج کردن مجاهدین و شورا از لیست تروریستی آمریکاست.
این بهمعنی بهرسمیت شناختن اهمیت و حفاظت از ساکنان شجاع قرارگاه اشرف است.
مجاهدین بهخاطر مقاومتشان در اشرف، مهمترین هدف این رژیم هستند.
من با سیاستمداران بسیاری دیدار داشتهام. اما در رئیسجمهور برگزیده شورای ملی مقاومت ایران، خانم رجوی، یک شخصیت استثنایی یافتهام. او یک میهنپرست واقعی، یک سیاستمدار بزرگ و یک رهبر تواناست و این همان چیزی است که ایران به آن نیاز دارد.
این یک اقدام ننگین بود که رژیم ایران باید از این بابت شرم کند.
درماه دسامبر هم علی صارمی اعدام شد که پسرش در اشرف است.
آخوندها به دستگیری، شکنجه و اعدام والدین پناهندگان اشرف مبادرت کردهاند.
آخوندها به نحو مذبوحانهای تلاش میکنند از طریق رعب و خشونت بهعنوان تنها مکانیزم کنترل بر روی مردمی که به نحو فزایندهای ناراضی و در حال شورش هستند، قدرت خود را حفظ کنند.
این باصطلاح گروهک، این گروهک کوچک آزار دهنده، چرا در صدر هر ملاقاتی بین ملاها و همسایگانشان در عراق و هر ملاقاتی با اتحادیه اروپا و آمریکا است؟
واقعیت این است که آنها از مجاهدین وحشت دارند و میترسند.
آنها میترسند زیرا مجاهدین تنها اپوزیسیون واقعی رژیم فاشیست و فاسد هستند.
افراد شبکه مجاهدین در داخل کشور جان خود را به خطر انداختند تا برنامه تهاجمی اتمی رژیم را برای جامعه بینالمللی افشا کنند.
من بهخوبی از تلاشهای خامنهای برای جلوگیری از خروج مجاهدین از لیست اتحادیه اروپا باخبر هستیم.
من از تجربه شخصی خودم میدانم که آنها، وقتی خانم رجوی را به پارلمان اروپا دعوت کردیم که در جلسه گروه حاکم محافظهکار سخنرانی کنند، تا کجا هیستریک شدند. در آن زمان، خاویر سولانا نماینده ارشد ما برای امور خارجی بود و تماسهای فوری با آنجلا مرکل، حوزه لوئیس رودریگز زاپاتارو، نیکلا سارکوزی، سیلویو برلوسکونی و ولفگانگ شوسل که در آن زمان صدر اعظم اطریش بود، برقرار کرد. تقریباً با همه رهبران کلیدی در اروپا تماس گرفت و علناً مطرح کرد که تهران تهدید کرده است اگر ما با خانم رجوی ملاقات کنیم، مذاکرات اتمی را قطع میکند.
خود من تماسهای تلفنی تهدیدآمیز از افرادی دریافت کردم که مدعی بودند مقامات ارشد وزارتخارجه در لندن هستند. ولی متعاقباً مشخص شد که مأموران اطلاعات انگلستان هستند.
عجیب است که رهبر تبعیدی این گروهک بیاهمیت، موجب ایجاد چنان هیستری در تهران میشود!
اما ما آن جنگها را بردیم. ما در برابر فشار مقاومت کردیم. ما خانم رجوی را به پارلمان اروپا دعوت کردیم. ما دروغها و تحریفها برای توجیه نامگذاری مجاهدین در لیستهای سیاه انگلیس و اتحادیه اروپا را افشا کردیم. ما در شکایتهای پیدرپی پیروز شدیم. نهایتا انگلیس و اتحادیه اروپا را مجبور کردیم که مجاهدین را از لیستهای خودشان خارج کنند و اعتبار آنها را بهعنوان مبلغان معتبر آزادی و دموکراسی بازپس بدهند. ما سیاست شرمآور استمالت را که در نقطه شروع منجر به نامگذاری تروریستی شد و تا همین امروز سیاست ما را در قبال رژیم شیطانی ایران تحت تأثیر قرار داده است، افشا کردیم.
و حالا، رژیم ملایان مثل یک سگ هاری که در گوشه رینگ افتاده است، تلاش میکند به هرچیزی که دستش میرسد، چنگ بزند و آن را گاز بگیرد. رژیم حتی ادعا میکند که قیامی که در پی انتخاباتی که توسط احمدینژاد ربوده شد، رخ داد، بهخاطر کار مجاهدین بوده است.
عجب گروهکی که از چنین قدرت عظیمی برخوردار است.
مثل اکثریت شهروندان ایرانی، ما میدانیم که هیچ آلترناتیو واقعی در درون رژیم ایران وجود ندارد.
میرحسین موسوی، بهعنوان رهبر اسمی جنبش سبز بهعنوان اپوزیسیون احمدینژاد، پس از انتخابات ربوده شده ظاهر شد. اما، وقتی که جای جایش بود، این عنصر زبون و افراطی دهه ۸۰، حتی به هواداران خودش خیانت کرد تا جانش را حفظ کند. و حالا، او تا آنجا که به اپوزیسیون ملاها مربوط میشود، از حیز انتفاع خارج است.
امید واقعی دهها میلیون ایرانی مجاهدین است و به همین خاطر رژیم ملاها از آنها میترسد و از آنها متنفر است.
آخوندها معتقدند که آنها میتوانند با غرب سروکله بزنند ولی آنها نمیدانند با مجاهدین چکار کنند.
آنها با غربیها بازی میکنند و از طریق مذاکرات مستمر، زیگزاگ میروند و همیشه بهدنبال به دست آوردن وقت هستند. علاقه مفرط غرب را برای دیالوگ به هر قیمت کش میدهند در حالی که در سنگرها و غارهای مخفی در ایران، عملکرد فعالانه برای تولید بمب اتمی ادامه دارد.
و ما مجدداً و باز هم گول آنها را میخوریم. بارونس آشتون با دست خالی استانبول را هفته گذشته ترک کرد.
اگر ما به این بازی وقتکشی ادامه دهیم، نهایتاً قیمت آن را خواهیم پرداخت و این قیمت گزاف خواهد بود. یک ایران مسلح به سلاح اتمی یک تهدید جهانی خواهد بود.
باید این بازی احمقانه «قایمباشک» را خاتمه دهیم. سیاست استمالت را رها کنیم و قبل از آن که ملاها هژمونی خود را در منطقه تحمیل کنند، با آنها مقابله کنیم. و این بهمعنی حمله نظامی نیست. این بهمعنی حمایت از جنبش اصلی اپوزیسیون برای سرنگونی دیکتاتوری فاشیستی است.
این بهمعنی خارج کردن مجاهدین و شورا از لیست تروریستی آمریکاست.
این بهمعنی بهرسمیت شناختن اهمیت و حفاظت از ساکنان شجاع قرارگاه اشرف است.
مجاهدین بهخاطر مقاومتشان در اشرف، مهمترین هدف این رژیم هستند.
من با سیاستمداران بسیاری دیدار داشتهام. اما در رئیسجمهور برگزیده شورای ملی مقاومت ایران، خانم رجوی، یک شخصیت استثنایی یافتهام. او یک میهنپرست واقعی، یک سیاستمدار بزرگ و یک رهبر تواناست و این همان چیزی است که ایران به آن نیاز دارد.