قسمت آخر
اتو برنهارد: اکنون رشته کلام را به لوئیس فری مدیر با سابقه اف.بی.آی میسپارم
اعضای برجسته پنل،
پروفسور زوسموت، پرزیدنت رجوی از شما بسیار متشکرم.
بهخاطر انگیزه و صحبتهایی که کردید، داشتن شجاعت اخلاقی و پشتکار برای مواجهه با خطرات و ناملایمات بیاندازه، بهعنوان یک رهبر بزرگ باشخصیت و با وجهه اخلاقی، به همین خاطر از شما تشکر میکنم.
به دوستانمان در اشرف، ما شجاعت شما را تحسین میکنیم و به شما درود میفرستیم و از شما درخواست میکنیم که قوی بمانید و بدانید شما دوستان بسیاری دارید. دوستان و متحدان در سراسر جهان بهترین کار را برای اطمینان از امنیت و آزادی نهایی شما انجام میدهند. بسیاری از چیزها دارد اتفاق میافتد و من پیشبینی میکنم در چند ماه آینده و نه در چند سال آینده بلکه در چند ماه آینده، ما تحولات عظیمی در میهن شما ببینیم. بسیاری از شما و همه عوامل و عناصر تشکیل دهنده در این پروسه حضور خواهند داشت.
بنابراین ما ۲موضوع داریم که در مورد آن دوباره امشب صحبت میکنیم. اول مسأله فوری کمپ اشرف است و ما همه هر کاری در توانمان است، انجام میدهیم تا اطمینان یابیم این اتفاق نمیافتد، مسأله بزرگتر البته آیندهایران است.
عواملی که در چند ماه آینده در حال حرکتند، نهایتاً باعث تغییر رژیم میشود که من پیشبینی میکنم خیلی زود اتفاق خواهد افتاد. تحریمهای اقتصادی، وضعیت فاجعهبار ارز، انتخابات ماه مارس درایران، و مخالفتهای مشابه آنچه که مردان و زنان جوان بسیاری را به تظاهرات اعتراضی ۲سال پیش کشاند، مسابقه تسلیحاتی که رژیم ایران برای رسیدن به توانایی هستهیی در پیش گرفته، موجب قرار گرفتن آن در یک بحران فوری نه تنها از سوی ایالات متحده بلکه از جانب کشورهای دیگر شده است. مقالهیی در روزنامه امروز بود که بحثهایی وجود دارند در مورد اینکه گزینهها برای جلوگیری از این رژیم، این رژیم قاتل، برای دستیابی به ظرفیت هستهیی چه هستند. دوستانی در همسایگی هستند. سوریهییها در آستانه شکست خوردن هستند، هم سیاسی و هم اقتصادی. بسیاری از مردم پیشبینی میکنند که روزهای رژیم اسد به شماره افتاده است. بدیهی است حذف آن رژیم بهشدت هم قدرت استراتژیک و هم جغرافیایی رژیم کنونی در تهران را تضعیف میکند. بنابراین چیزهای زیادی هستند که دارند اتفاق میافتند، فشارهای زیادی، عوامل زیادی وجود دارد که هیچ کس دقیقاً نمیتواند نتیجه آن را پیشبینی کند به جز توانایی این پیشبینی که ایران بهزودی آزاد خواهد شد و این رژیم برای همیشه به زبالهدان تاریخ خواهد رفت.
آن رژیم تروریستی که کشور را اداره میکند و از طریق سپاه و طرق دیگر تروریسم صادر میکند، در سمت غلط تاریخ قرار دارد. چه آمریکاییها که در سال ۱۷۷۶ در دره فورج بودند، چه برلینیها که در اینجا در سالهای ۱۹۶۰ تحت محاصره بودند، موج تاریخ با قدرت زیاد به نفع آزادی و رهایی پیش میرود. بنابراین همانطور که نه فقط در غرب بلکه در کشورهای بسیار زیادی صورت گرفته و خواهد گرفت، تاریخ جهان بهخاطر نیروی ماهوی و قدرتمند و دینامیک نوع انسان که میخواهد آزاد باشد و میخواهد آزادی داشته باشد به این سمت حرکت میکند. هدف ما امروز این است که اطمینان یابیم ساکنان اشرف که نه تنها مقاومت ایران، بلکه نیروهای آزادی را نمایندگی میکنند، حفاظتشده هستند، فرصت زندگی در آزادی و مدیریت یک دولت دموکراتیک را همانطور که خانم رجوی گفته است، داشته باشند.
ما بهعنوان آمریکایی مسیر بسیاری از همکارانمان را نه فقط در آلمان بلکه در اتحادیه اروپا و انگلستان دنبال میکنیم. بهعنوان یک آمریکایی ما خیلی از رهبری دولت کنونی ناراحتیم که آن چه را که نسبت به آن بهطور قانونی و بهطور اخلاقی مسئولند، انجام ندادهاند و آن تضمین حفاظت ۳۴۰۰ مرد و زن ساکن کمپ اشرف است. ما صحبت کردهایم، نوشتهایم، بعضی از ما در بیرون کاخ سفید تظاهرات کردهایم، ما به هم نگاه کردیم، وزیر پیشین امنیت داخلی و مدیر پیشین اف.بی.آی و گفتیم بیرون کاخ سفید داریم تظاهرات میکنیم چون نمیتوانیم دولتمان را وادار کنیم قولی را که برای حفاظت این ۳۴۰۰تن داده است، عملی کند، آنها تضمین کتبی از ایالات متحده آمریکا داشتند و شما در چند دقیقه آینده از سرهنگ مارتین خواهید شنید که نمایندهایالات متحده بود و در مورد کسانی که مصرانه آنها را دوستانش در کمپ اشرف خطاب میکند، صحبت خواهد کرد. واقعیت این است که این جنبش یک سازمان تروریستی نیست، هرگز یک سازمان تروریستی نبوده و لیستگذاری آنها توسط آمریکا، که ما علیه آن شکایت کردهایم، علیه آن صحبت کردهایم، علیه آن تظاهرات کردهایم، علیه آن نوشتهایم و با هر کسی که میتوانستیم صحبت کردهایم، ناموجه است؛ بر اساس واقعیتها، و بر اساس قانون. این پذیرفتن خواست رژیم ایران در سال۱۹۹۷ بود که در قبال گذاشتن نام مجاهدین در لیست روابطمان با این رژیم بهاصطلاح عادی شود. ما شواهدی داریم در روند سیاسی در داخل دولت آمریکا که این را تأیید کردهاند. در پاسخ به گذاشتن مجاهدین در لیست، رژیم پیشنهاد روابط عادی کرد که البته اتفاق نیفتاد.
اگر به لیست و تشکیل دهندگانش در طول سالیان نگاه کنید، بسیار بسیار روشن است که لیست پایهیی در قانون و واقعیتها در هیچ مورد، ندارد، ولی بهطور خاص در مورد مجاهدین صرفاً یک سازش سیاسی است که حالا ۱۴سال از آن گذشته و باعث ضررهای جبرانناپذیر و مرگ شده است. چون شما بهتر از هر کسی میدانید هم رژیم تهران و هم دولت عراق از این لیستگذاری بهعنوان مجوز قتل اعضای مجاهدین استفاده کردهاند و به این ادامه خواهند داد و اگر خدای نکرده ما یک کشتار دیگر داشته باشیم، عراقیها اولین کسانی خواهند بود که خواهند گفت ایالات متحده این سازمان را نامگذاری کرده، بنابراین انتظار دارید ما چکار کنیم. ما روز ۲۰ ژانویه یک نامه نوشتیم، که فکر میکنم الآن شما به سهولت میتوانید آن را پیدا کنید، یک نامه دیگر به وزیر خارجهمان هیلاری کلینتون نوشتیم، نامه دیگری به دبیرکل مللمتحد نوشتیم، که نه تنها یک نامه فوقالعاده است بلکه امضاکنندگان آن ۲۱مقام سابق دولت آمریکا و مقامات سابق نظامی هستند، از جمله دادستان کل پیشین آمریکا، مدیر سابق اطلاعات مرکزی، مشاور سابق امنیت ملی، رئیس سابق ستاد نیروهای مسلح، و این لیست همینطور ادامه دارد. اینها کارشناسترین افراد در مقابله با تروریسم در جهان هستند. اینها زنان و مردانی هستند که نه تنها سیاست را فرموله کردند بلکه عمیقاً میفهمند تروریسم چه چیزی هست و چه چیزی نیست. تمام ما، هر ۲۱نفرمان، این را مجدداً برای وزیر خارجهمان و دبیرکل تکرار کردیم که ما فهمیدهایم، بدون هیچ شک محتملی مجاهدین یک سازمان تروریستی نیست و باید بلادرنگ از لیست خارج شود.
ما دیروز یک بیانیه مطبوعاتی صادر کردیم که میتوانید آن را پیدا کنید و یک سری موارد را مطرح کردهایم، ولی مهمتر از همه اینکه جابهجایی برنامهریزی شده پناهندگان از کمپ اشرف به کمپ لیبرتی به شرایطی رسیده که دیگر چشمانداز منطقی انتقال امن و راهحل سریع متصور نیست. خانم رجوی امتیازات فوقالعادهیی داد و به حسننیت سازمان مللمتحد و ایالات متحده اتکا کرد که بسیاری از افراد را در معرض خطر قرار دهد و همانطور که میدانید داوطلب شد ۴۰۰ نماینده را به کمپ لیبرتی بفرستد، اگرچه این تأسیسات نزدیک به آمادهشدن هم برای زندگی انسانی نیست. و همانطور که شنیدید نه تنها آبی وجود ندارد بلکه با طرحش و عکسهای هواییش و با همه عناصرش که ما بهعنوان افسران سابق ارتش و امنیت ملی مطالعه کردهایم، کمپ لیبرتی و اسمش که جالب است، دارد بهعنوان یک زندان ساخته میشود، بهعنوان یک زندان برای زنان و مردانی که آزاد هستند و باید شرایط پناهندگی را داشته باشند. ما نفوذی در داخل دولت آمریکا نداریم ولی خانمها و آقایان، ما نفوذ زیادی بهعنوان شاهد داریم. ما ۲۱نفر هستیم ولی همانطور که میدانید تعداد بسیار بیشتری از اعضای کنگره هستند که بهشدت مراقب شرایط هستند و ما بهعنوان شاهدان ساکت و در کنار نمیایستیم در حالی که ۳۴۰۰نفر به اجبار به یک اردوگاه منتقل شوند. به یک اردوگاه اجباری تحت نظر دولتی منتقل شوند که تا بهحال دو بار دست به کشتار آنها زده است. یکی به من گفت این اصطلاح بسیار قوی است و شما باید در استفاده از آن محتاط باشید ولی خانمها و آقایان میدانید کمپی که اندازهاش به کمتر از نیم کیلومتر مربع کاهش یافته، دیوارهای بتونی، سیمهای خاردار، پلیس در بیرون و داخل آن، در ضمن هیچ دلیلی ندارد که به پلیس در داخل کمپ نیازی باشد، ساکنان اجازه ندارند که اتوموبیلها و لوازم استقرارشان را بیاورند، قاطعانه هیچ دلیلی برای ارائه وجود ندارد که این یک محل موقت امن، قابل زندگی برای افرادی است که سزاوار پناهندگی هستند و در عراق پروندهشان بررسی میشود.
من فکر میکنم خانم رجوی کاملاً حق دارد. او اجازه نخواهد داد و ساکنان کمپ اشرف قبول نخواهند کرد که یک محل نه تنها غیراستاندارد بلکه مادون استانداردهای انسانی را بپذیرند. محلی که حتی عراقیها زحمت آن را به خود ندادهاند بهصورت قابل ارائهیی مرتب کنند. ترغیب به انتقال به کمپ لیبرتی پر از اطلاعات غلط است. در ماه دسامبر به همه گفته شد، در واقع وزارتخارجه به ما گفت کمپ برای زندگی آماده است. اینطور معلوم شد که حتی امروز هم آماده نیست. آب، برق، بهداشت. به ما گفته شد که عراقیها هیچ دستگیری ساکنان در حال انتقال را انجام نخواهند داد. درست چند روز پیش این هم توسط نخستوزیر عراق در تناقض قرار گرفت. همه چیزهایی که ما سعی میکردیم به آنها اعتماد کنیم، قابل اعتماد نیستند. ما باید به سازمان ملل متحد، سفیر کوبلر، ایالات متحده آمریکا و وزیر کلینتون بگوییم تا اصرار کنند شرایطی که به ما قول داده شده بود و شرایطی که بهطور حداقل قابلقبول هستند قبل از حرکتی در این ابعاد و قبل از اینکه ریسک آن پذیرفته شود، محقق شوند.
چند کلمه میخواهم در مورد لیستگذاری مجاهدین اضافه کنم چون این یک واقعیت بهطور خاص برایم بهعنوان یک آمریکایی ناراحتکننده است. من در سال ۱۹۹۷ در اف.بی.آی بودم که سازمان مجاهدین توسط وزارتخارجه در لیست قرار داده شد. لیست متأسفانه تبدیل بهوسیله ساخت و پاخت سیاسی شده است. ابزاری که در این مورد خاص یک عمل پاسیو و انفعالی توسط ایالات متحده نیست، بلکه ادامه نگهداشتن آنها در لیست همانطور که اشاره کردم به رژیم ایران و عناصری در دولت عراق مجوز زندانی کردن، محاکمه در دادگاههای نمایشی، شکنجه، و کشتن اعضای مجاهدین را میدهد که خشونت را رد میکنند، هیچ هدف تروریستی ندارند و هیچگاه نداشتهاند. شما چند لحظه دیگر این را از سرهنگ مارتین خواهید شنید. این لیستگذاری فراتر از فهم یا طاقت هر کسی رفته است. در اوت ۲۰۱۰ دادگاه آمریکا در واشنگتن دی.سی که یکی از بالاترین دادگاههای ما در کشور است دریافت که وزیر خارجه و وزارتخارجه حقوق قانونی مجاهدین را نقض کردهاند چون آنها را از روند عادلانه در این نامگذاری و ادامه لیستگذاری سازمان در لیست وزارتخارجه محروم کردهاند. آنها به وزیر خارجه دستور دادند که به دادگاه برگردد و توضیح بدهد که چه معیارهایی مورد استفاده قرار گرفته که این نامگذاری ادامه پیدا کند. بهطور غیرقابل باوری ما چیزی نشنیدهایم، باور کردنی نیست ما از وزیر خارجه نشنیدیم. به ما گفته شد، دارند راجع به آن بحث میکنند.
خانمها و آقایان این بحثهایی است که اگر شما فقط به ۲۱نفری که این نامه را امضا کردهاند نگاه کنید بدون هیچ شک منطقی درخواهید یافت که این سازمان یک سازمان تروریستی نیست، هرگز نبوده و باید بلادرنگ از لیست خارج شود.
ما در نامهمان خواستهایم که سفیر جفری، وزیر کلینتون، شخصاً در این روند وارد شوند که تا زمان هست آن را نجات دهیم. در یک نامه مجزا به دبیرکل مللمتحد گفتیم که او دستور کار را اجرا نکرده است و کمیسر عالی پناهندگان نه تنها در اجرای یادداشت تفاهم که خانم رجوی اشاره کرد، بلکه در گذاشتن شرایط اساسی برای رسیدن به یک راهحل امن شکست خورده است. بنابراین ما کماکان به اعتراض، به مبارزه سخت ادامه خواهیم داد. ما شاهد آنچه اتفاق خواهد افتاد، خواهیم بود. همه چیزهای وحشتناکی که شما در آن ویدئو دیدید که بهطور خاص برای ما وحشتناک است و بیشتر برای سرهنگ مارتین، که میبینیم آن سربازها با اونیفورمهای داده شده توسط آمریکا، وسایل داده شده توسط آمریکا دست به قتل و نسلکشی و کشتار جمعی میزنند، به راستی نفرتآور است. هرگز هیچ تحقیقاتی چه داخلی و چه خارجی درباره آنچه اتفاق افتاد، صورت نگرفت. ولی ما معتقدیم همانطور که بسیاری از جنایتکاران جنگی و دیکتاتورها، در سالهای بعد فهمیدند بازوی عدالت در طول سالیان و در طول دههها گسترش دارد، امید من این است افرادی که در این ویدئو دیدیم به دست عدالت سپرده شوند و بهخاطر قتلهایی که صورت دادند، مجازات شوند.
بنابراین مجدداً بهخاطر تعهدتان متشکرم. همانطور که گفتم به زنان و مردان کمپ اشرف درود میفرستم. آمریکا اینجا بسیار کند بوده است. وظیفه ماست که بهعنوان مقامات سابق دولتی و بهعنوان آمریکایی اطمینان حاصل کنیم ایالات متحده بسیار بیشتر از آنچه که کرده، انجام خواهد داد و راهحلی را که برای حفاظت باید صورت گیرد با حفظ امنیت، انجام دهد.
متشکرم.
اتو برنهارد: خیلی ممنون آقای فری برای این سخنان صریح، و الآن آقای فرهویگن صحبت میکنند.
میخواهم به شما بگویم چرا؟ من معتقدم که تلاشهای بینالمللی میتواند حاکمان عراقی را باز دارد، از اینکه مشکل را آنگونه که آنان مایلند از سر راهشان بردارند، یعنی با زور و سرکوب. به همین دلیل من وظیفه هر دموکرات و حقوقبشر میدانم که ساکت نماند و نظارهگر نباشد.
در یک جامعه دموکرات غیرقابل قبول است و نمیتوان تنها نظارهگر بود که انسانها از خانه و زندگیشان رانده شوند تنها بهخاطر اینکه بنیادگرایان مذهبی در تهران خواهان آن هستند. به همین دلیل اینجا، موضوع خیلی مهمتری هست تا تنها مسأله حقوقبشری در مورد افرادی که در کمپ اشرف زندگی میکنند.
موضوع اصلی این است که موضع ما در مقابل دموکراسی و حقوقبشر در کشور بزرگی مانند ایران چیست و چه فکری در مورد آن میکنیم. آیا میخواهیم به کسانی کمک کنیم که خواهان دموکراسی و حقوقبشرند و در آنجا مبارزه میکنند یا اینکه میخواهیم آنها را در این کمپ تنها گذاشته و قدرت را به ملاها در ایران واگذار کنیم.
اکنون وضعیت چگونه است؟ بله این واقعیت دارد. اولتیماتوم عراقیها تمدید شد و من هم به نوبه خود از همه آنهایی که در تمدید این ضربالاجل سهیم بودهاند متشکرم، بهخصوص از صدراعظم محترم. اما اجازه بدهید بسیار روشن بگویم که تمدید یک اولتیماتوم غیرقانونی کافی نیست. ما باید از دولتهای عضو اتحادیه اروپا و دولت آمریکا بیشتر از این را بخواهیم.
ساکنان کمپ اشرف قرار است به یک محل در نزدیکی بغداد منتقل شوند که برای بیخطر بودنش نام آن را یک قرارگاه موقت گذاشتهاند. این نام بیخطر درست نیست و این قرارگاه موقت نیست، بلکه یک زندان است. یک زندان کاملاحفاظتشده. وضعیت آنجا غیرقابل قبول است و درست نیست که استانداردهای بینالمللی در آنجا رعایت نمیشوند. این کاملاً واضح است که برای حفاظت انسانها در آنجا هیچ ضمانتی وجود ندارد و واضح است که آزادی تردد ندارند. تحت این شرایط هیچ ضمانتی برای پایبند ماندن به «یادداشت تفاهم» که بین سازمان مللمتحد و دولت عراق بسته شده، وجود ندارد.
اولین خواسته شهروندان از دبیرکل سازمان مللمتحد و فرستاده ویژهاش در عراق مارتین کوبلر چیست؟ ما از سازمان مللمتحد میخواهیم که در مقابل فشار دولت عراق کمر خم نکرده و در این رابطه بیطرفانه عمل نکنند. سازمان مللمتحد نمیتواند در این مقطع بیطرف باشد. مللمتحد باید موضعگیری مشخصی به نفع کسانی که زندگی و آزادیشان در خطر است داشته باشد. این نباید هدف و سیاست سازمان مللمتحد باشد که از یک مسأله حساس و پیچیده چشمپوشی کند تا اوضاع آرام شود. هدف مللمتحد باید ایجاد شرایطی باشد که در آن این انسانها بتوانند در آزادی و شرافت انسانی زندگی کنند. خواسته بعدی از آمریکا چیست؟ دولت آمریکا مسئول شرایطی است که ما اکنون با آن سروکار داریم. آنها هیچگاه اجازه نداشتند مسئولیت حفاظت از ساکنان اشرف را به عراقیها واگذار کنند بدون آن که از این مهم اطمینان حاصل کنند که آیا واقعاً ضمانت حفاظتی وجود دارد یا نه.
آمریکاییها این اوضاع را به وجود آوردند و با نگهداشتن نام مجاهدین خلق ایران در لیست کشورشان حل این مشکل را نیز مشکلتر کردند. وحدت نظر بینظیری که در آمریکا برای حفاظت از ساکنان اشرف بهوجود آمده به خوبی نشان داد که لیستگذاری مجاهدین یک بازی سیاسی بوده و هیچ ربطی به اهداف و اعمال ساکنان این کمپ ندارد. بهخصوص باید از دولت آمریکا خواسته شود که بر اساس مسئولیت خود ناظرانی را در کمپ اشرف مستقر سازد و همچنین از سازمان مللمتحد بخواهیم تنها به استقرار ناظران در خارج از کمپ قانع نباشد بلکه این ناظران باید در داخل کمپ باشند.
از دولتهای اروپایی و دولت آلمان میخواهم که نظر و موضع خود را در مورد کمپ اشرف و ساکنانش بیطرفانه مشخص کنند. متأسفانه من به این نتیجه رسیدهام که نظرات و برداشتهای بسیاری از کشورهای اروپایی و همچنین آلمان از طریق کانالهایی مرموز و غیرقابل اعتماد به وجود آمدهاند و این کانالها نهایتاً به وزارت اطلاعات ایران ختم میشود. آنها باید برداشت خود را آگاهانه دریابند. دولت آلمان باید این کانالها و منابع اطلاعاتیاش را آشکار و معرفی کند. وزیر ما که مسئولیت مشخصی دارد برای اینکه سیاست ما به آزادی و روح قانون اساسیمان خدمت کند، باید برای کمک کردن به ساکنان اشرف تلاش کند.
من از اعضای پارلمان آلمان میخواهم به وزیر کشور اجازه ندهند اطلاعات غلطی را که از کانالهای مرموز و مشکوک به دست میآورند برای به کرسی نشاندن اهداف خود در مورد ساکنان اشرف به کار گیرد.
او باید در حضور اعضای مجلس بهطور مشخص بگوید چرا دولت این آمادگی را ندارد که حداقل خواستهای انسانی در مورد ساکنان اشرف را مورد تأئید قرار دهد. چرا که خانمها و آقایان محترم، تمامی کشورهای آزاد و دموکراتیک دنیا میتوانند علائمی از همراهی و پشتیبانی خود را نشان بدهند.
پشتیبانی و همبستگی با افرادی که آزادی و حقوقبشر را برای ایران نیز خواستارند. بورکراسی و سنگاندازیهای اداری قابلقبول نیست. در آلمان نیز همانند آمریکا و دیگر کشورهای اروپایی یک اتحاد بزرگ فراحزبی از دموکراتها و طرفداران حقوقبشر به وجود آمده که یک هدف واحد دارند و آن هم احقاق حقوقی ساکنان اشرف میباشد.
بله خانمها و آقایان، اینجا صحبت از حق و حقوق انسانی است که ما همگی در قبال آن مسئولیت داریم. فشار و تهدیدهایی که متوجه ساکنان اشرف میباشد به واقعیت نپیوندد و ساکنان اشرف مانند من و شما این حق را داشته باشند که محل زندگی خود را خود انتخاب کنند.
اتو برنهارد
اکنون نوبت سخنرانی سرهنگ مارتین است.
متشکرم و روز شما بخیر.
از فرصت صحبتکردن برای برادران و خواهرانم در اشرف متشکرم
من یک افتخار دیگر دارم که توانستم به شهر برلین برگردم جایی که در جوانی، در اواخر دهه ۷۰ بهعنوان سرجوخه، بهعنوان بخشی از تیپ برلین، در آن خدمت کردم.
دیروز که داشتم در بخشی از محلی که قبلاً آلمان شرقی بود عبور میکردم و در برلین رفتوآمد میکردم، نتوانستم به جز به تشابهات بین آنچه ما و شهروندان برلین برای سالیان زیادی متحمل شدند و آنچه در اشرف میگذرد فکر کنم. تشابهات و تفاوتهای عمده زیادی وجود دارد.
یکی از بزرگترین تشابهاتی که تشخیص دادم این است که برلین، برلین غربی و اشرف پیشتاز دموکراسی در جهان بودند و هستند. هر ۲در محاصره ۲دولت بودند، که از نزدیک با هم کار میکردند و با دموکراسی واقعی مخالفت میکردند.
زمان در سمت دموکراسی و در سمت انسانیت است. بعد میتوانیم به تفاوتها بپردازیم. ساکنان برلین و آمریکاییها و انگلیسیها و فرانسویها، با هم در مبارزه بودند در حالی که ساکنان اشرف در بیابانهای دیالی تنها هستند. آنها ما را با خود دارند ولی متأسفانه ما بهعنوان شهروندان برلین میدانستیم که اگر مورد حمله واقع شویم نیروهای دولت فدرال، فرانسه، انگلستان و آمریکا به نجات ما اقدام خواهند کرد. در حال حاضر ما برای نجات ساکنان اشرف مبارزه میکنیم و من از دخالت همه شما، از طرف خواهران و برادرانم در اشرف قدردانی میکنم، من از دخالت همه برای کار کردن تا این امر تبدیل به یک واقعیت شود، تقدیر میکنم.
خامنهای و احمدینژاد هم میدانند که زمان زیادی ندارند، بنابراین سعی میکنند نگذارند تاریخ اتفاق بیفتد. آنها سخت با مالکی کار میکنند که کنترل ساکنان اشرف را به دست بیاورند. متأسفانه سازمان مللمتحد و دولت ایالات متحده نمیفهمند یا عمداً شرایط جدی که الآن در عراق دارد اتفاق میافتد را نادیده میگیرند. دولت خود ما از مالکی بهعنوان بزرگترین رهبر دموکراسی در خاورمیانه تقدیر میکند. آنها بازداشتگاههای مخفی او را نادیده میگیرند. زمانی که من در جیاتیف، مرکز عملیاتی نیروی وظیفه بازداشتگاهها بودم، ما مشغول افشا و منحل کردن آن بازداشتگاههای مخفی و شکنجهگاهها بودیم. متأسفانه حالا که تمام کنترل در دست مالکی است. ما همینطور حملات به تظاهرات در میدان تحریر در بغداد، که معنای آن همان آزادی است، را نادیده گرفتیم. او همینطور کنترل شخصی ارتش و پلیس و ۶تیپی را که به او اختصاص داده شده، دارد. ما همچنین نادیده گرفتیم که مالکی در ۱۰سال گذشته از یک دورهگرد در دمشق ارتقا یافته و حالا چند صد میلیون دلار ثروت دارد. او با اخاذی، به بیراهه کشاندن پول آمریکا که آنجا رفته، و رشوه در قراردادها و هر چیز دیگری که بتواند دستی در آن داشته باشد به اینجا رسیده است. و حالا اخیراً پسرش هتلی را در دمشق خرید که به مالکی اجازه ورود به آن داده نشده بود. آن را خراب کردند و به جای آن یک هتل ۵ستاره ساختند، همه این پولها از کجا آمده است؟ تشخیص آن مشکل نیست. همینطور کم بها دادن به نقض قانون اساسی عراق توسط مالکی، وقتی علاوی بیشترین کرسی را در انتخابات به دست آورد و مسئولیت او بود که دولت را تشکیل دهد، مالکی و حکیم پیش آیتالله العظمی سیستانی رفتند و از او خواستند با انتخابات عراق همان کار را بکند که خامنهای با انتخابات ایران کرد. آقای سیستانی گفت نه. شما باید از قانون اساسی پیروی کنید. آنها آیتالله العظمی را نادیده گرفتند و علاوی دولت را تشکیل نداد. و حالا ایالات متحده آماده است ۱۳میلیارد دلار دیگر به عراق بفرستد. حتی اگر او یک دهم درصد این را بالا بکشد ۱۳میلیون دلار است. ما با این حال نمیتوانیم زیاد از مالکی انتقاد کنیم که قانون اساسی عراق را نقض کرده در حالی که وزارتخارجه خودمان قانون اساسی آمریکا را نادیده میگیرد. کنگره قانونی را برای نامگذاری سازمانهای تروریستی گذراند. وزارتخارجه پا را از قانون فراتر گذاشته و به نگهداشتن مجاهدین در لیست ادامه میدهد. در جولای ۲۰۱۰ دادگاه استیناف به وزارتخارجه گفت، مسأله را حل کند. وزارتخارجه هیچ کاری نکرده و ادعا میکند بهصورت «تهاجمی» در حال رسیدگی است و تقریباً همان مدتی را که ایالات متحده در جنگ جهانی اول برای بسیج، آموزش و عملیات صرف کرد، صرف کرده است. اگر وزارتخارجه میخواهد معنی لغت «تهاجمی» را بفهمد پیشنهاد میکنم هیلاری کلینتون با کارکنانش یک سری به پنتاگون بزنند و بهطور کامل معنی لغت «تهاجمی» را بفهمند. با این حال کلمه «تهاجمی» ۲معنی دارد. یکی سختکوشیدن برای رسیدن به یک هدف است. دیگری نشاندادن خصومت و حمله با تهاجم است. بدیهی است وزارتخارجه از معنی دوم استفاده میکند در حالی که سعی میکند دل کنگره را بهدست آورد و وانمود کند که دارد از اولی استفاده میکند.
در دورههای جداگانهمان در عراق هم ژنرال دیوید فیلیپس و هم من زمان زیادی را برای روشن کردن شایعاتی که از وزارت خارجهمان منتشر و تکرار میشد، گذاشتیم. یکی این بود که اعضا خلاف میلشان نگهداشته میشوند. دیوید و من در این مجتمعها میرفتیم. ما با همه آنهایی که میتوانستیم دست میدادیم. هر کسی که میخواست برود، میتوانست دست ما را بگیرد و با ما بیاید. همچنین من زمان قابل توجهی را شبها برای چک نقاط بازرسیشان گذراندم و با محافظین صحبت میکردم. و یک اشرف کولا مینوشیدیم و از هم صحبتیشان لذت میبردم. من در حالی که به مجتمعها میرفتم و با آنها وقت میگذراندم، آنها را خوب شناختم. آنها ادعا میکنند وقتی هنوز من آنجا بودم که آنها عضوگیری میکنند و برای من یک پیام اضطراری برای یک مجتمع مشخص ارسال شد. من تفنگداران را سوار کردم و آماده بودم بروم به آنجا نگاه کنم. افسر رابط پیش من آمد و گفت سرهنگ شما نیازی به تفنگدارانتان ندارید شما به هر ساختمانی بخواهید بروید. خوش آمدید، بروید چک کنیم. من یک سرجوخه با خودم بردم و رفتیم و چک کردیم و آنچه که یافتیم کارگرانی بودند که شبها میماندند و شنبهها میآمدند، دوشنبه میآمدند و همه هفته را کار میکردند و آخر هفته حقوق میگرفتند و میرفتند. دلیل اینکه آنها هر شب نمیآمدند و بروند این بود که القاعده، ارتش مهدی و سپاه بدر، در بیرون دروازهها بودند و دنبال این افراد میگشتند و ۵ بار امنتر بود که یک بار بروند و بیایند تا اینکه طول هفته بیایند و بروند. من مجدداً خود را در این میان دیدم که دنبال شایعاتی میروم که وزارتخارجه تولید میکند و متأسفانه از ربیعی دریافت میکند که یک عامل شناخته شده رژیم ایران است. در حالی که داشتم میرفتم افسر رابط گفت سرهنگ شما این ساختمان را ندیدید، و من گفتم نیازی نیست که دیگر ببینم. من تا الآن حقیقت را دیدهام. او گفت نه شما اینجا هستید بگذارید برویم نگاه کنید. افرادی که بخواهند چیزی را از شما پنهان کنند نمیآیند به شما بگویند یک ساختمان را جا انداختید بگذارید برویم ببینیم.
شایعهیی که آنها به کردها حمله کردند. من به وزارتخارجه نامهیی را از وزیر خارجه زیباری که یک کرد است دادم که نوشته بود این اتفاق نیفتاده است. ۶ ماه بعد وزارتخارجه باز در لیست جدید گفت مجاهدین به کردها حمله کردند. من با رابطینم در فاگیباتون در وزارتخارجه در واشنگتن تماس گرفتم و گفتم چه چیزی دارد میگذرد؟ آنها گفتند ما با افرادی که این گزارش اطلاعاتی را تنظیم میکنند صحبت نمیکنیم. اینجا ۲مسأله وجود دارد.
دیگری اینکه آنها هنوز سلاح دارند. بگذارید با آن روبهرو شویم، اگر سلاح داشتند، در حملات ۲۰۰۹ و ۲۰۱۱ میرفتند، میآوردند تا از خود دفاع کنند. این چیزی بود که مالکی در آن حملات دنبالش بود او میخواست چیزی را تحریک کند. او میخواست شروع کند و بعد ادعا کند این مجاهدین بودند که شروع کردند. وزارتخارجه ادعا میکند که اطلاعات حساسی دارد. من مرتب از آنها میپرسیدم من اجازه فوق محرمانه دارم، اطلاعاتی را که دارید به من نشان دهید آنها هرگز نتوانستند هیچ چیزی ارائه کنند. من فهمیدم که سیستم اطلاعاتی وزارتخارجه همان دستگاهی است که سخنرانی کالین پاول در سازمان مللمتحد در مورد سلاحهای کشتار جمعی را تهیه کرد. افراد هیلاری کلینتون او را بهتر از کالین پاول حمایت نمیکنند. همین سیستم به چلبی ۳۳ میلیون دلار داد که به آنها اطلاعاتی در مورد عراق و اینکه چه دارد را بدهد. همانطور که همه ما میدانیم چلبی بسیار وفادار به رژیم ایران است و چلبی صحنه را آماده کرد. اطلاعات مرکزی به وزارتخارجه گفت این کار را نکنید شما نمیتوانید به او اعتماد کنید او یک بانک اردنی را ورشکسته کرد، ولی ظاهراً وزارتخارجه مدعی بود که بهتر از اطلاعات مرکزی میداند و این اطلاعات را سر هم کردند.
ما درباره کمپ لیبرتی صحبت کردیم. وقتی من جیاتیف عملیات بازداشتگاهها بودم در کمپ لیبرتی زندگی کردم. در آن زمان بهعنوان یک پایگاه عملیاتی برای ستاد مرکزی لشکر و نیروی پشتیبانی ساخته شد. تمام کمپ بهصورتی که بود توسط ارتش آمریکا بر جای گذاشته شد و تمام کمپ میتوانست مجاهدین را جای دهد. ولی این کمپ بلافاصله غارت شد. بعد از اینکه آمریکاییها رفتند کمپ لیبرتی غارت شد. ولی نکته این است که توسط غیرنظامیان عراقی غارت نشد. این کمپ در بین دیوارهای به خوبیساخته شده، قرار داشت. این کمپ توسط دولت عراق و مقامات دولت و ارتش غارت شد. علاوه بر این انتقال از کمپ اشرف به کمپ لیبرتی بهطور کامل مخالف عقل سلیم است. کمپ اشرف کارآمد است به شرط آن که مالکی اجازه دهد مایحتاج و اقلام پزشکی وارد شود و افراد به جای خود برگردند. او اجازه ورود نمیدهد و میخواهد در هر قدمی که میتواند تلاش سازمان مللمتحد را تضعیف کند. یک موضوع دیگر در مورد کمپ لیبرتی. ما حالا میدانیم مالکی میخواهد وقتی مجاهدین آنجا رفتند، آب را بخرند. وقتی آمریکاییها آنجا بودند ما یک چاه کندیم و آب داشتیم و سیستم تصفیه گذاشتیم و ما آب خودمان را در بطری میکردیم. حالا مالکی میگوید شما باید از ما آب بخرید. ظاهراً آن ساختمان هم غارت شده و نابود شده است. کمپ لیبرتی حالا نامناسب است. بهخصوص نیم کیلومتر مربع برای ۳۴۰۰تن، این یک کمپ نیست، این محل سکونت نیست، این یک زندان است. او همین الآن لیست ۱۲۱نفرهاش را دارد. من با این افراد کار کردهام. همانطور که مدیر فری گفت اف.بی.آی از آنها تحقیقات کرده است. این اتهامات معتبرتر از اتهاماتی که علیه معاون رئیسجمهور، طارق هاشمی وارد کرده، نیستند. من با طارق هاشمی کار کردم و کارکنان او تلاش میکردند از بازداشتیهای شیعه و سنی که حالا داریم آزاد میکنیم، حفاظت کنند. من میدانم او جوخه ضربت برقرار نکرده است ولی مخالف مالکی است و مالکی میخواهد تمامیت دولت را در دست بگیرد. و من فکر نمیکنم شما دیگر روی قانون اساسی را ببنید، اگر مالکی به کارهایی که دارد میکند، ادامه دهد. راه پیش رو چیست؟
همانطور که همه ما موافقیم مجاهدین را از لیست خارج کنید. آنها هیچگاه از اول هم یک سازمان تروریستی نبودند. و معیارها شامل استمالت از آخوندهای تهران نمیشود.
ما این مشکل را ایجاد کردیم وقتی سلاحهایشان را گرفتیم. ما به آنها موقعیت افراد حفاظتشده دادیم. بعد وقتی وزارتخارجه نمیدانست چکار باید بکند آن را پس گرفتیم و آنها را به عراق تحویل دادیم.
و دیوید فیلیپس و من انزجار کامل خودمان را ابراز کردیم که آنچه من و او رویش کار کردیم، الآن بهطور کامل نقض شده است.
میتوانم آن تصویر را روی صفحه داشته باشم.
در حالی که این تصویر در چند لحظه آینده میآید من چند روز قبل از مرکز نیروی ذخیره، مرکز قدیمی نیروی ذخیره در آلبوکرکی عبور میکردم. این ساختمان، این مجموعه ساختمان به آسانی میتواند ۵۰۰نفر را اسکان دهد. محصور شده است کاملاً امن است و آشپزخانه دارد، همه چیز دارد. اینجا اگر میخواهند ۵۰۰نفر را بگیرند و سازمان مللمتحد تقاضای آنها را بررسی کند مکان ایدهآل برای این کار است. در سراسر آمریکا ما تأسیسات زیادی داریم که میتوانیم استفاده کنیم. اگر به این معنی است که من این اونیفرم را بپوشم و به اشرف بروم من آمادهام این کار را بکنم.
در پایان اجازه بدهید آخرین صحبت را به برادران و خواهرانم در اشرف بگویم. ما در سال ۲۰۰۶ با هم بودیم ما در مأموریت با هم بودیم ما همیشه در مأموریت با هم خواهیم بود. همانطور که جان کندی اینجا در برلین گفت من یک برلینی هستم من افتخار میکنم بگویم: «من یک اشرفی هستم».
اتو برنهارد: ما الآن به سخنان مسئول حقوقبشر کانون وکلای برلین آقای برند هویزلر گوش میدهیم.
خانمها و آقایان. دوستان عزیز یک ایران آزاد
من اول از کسانی که قبل از من صحبت کردند از هر دو سوی آتلانتیک تشکر میکنم. بهخاطر سخنان بسیار روشنگرشان که جای هیچ سؤالی باقی نگذاشتند.
بهعنوان نماینده یک کانون حقوقی من نمیتوانم بهاندازه کافی صریح باشم ولی سعی میکنم بهصورت دیگری بیان کنم.
چند نقطهنظر حقوقی: ساکنان اشرف مشمول حفاظت تبصره ۴ قانون کنوانسیون ژنو هستند. علاوه برآن تحت حمایت قانون پناهندگی که کمیساریا بعد از مصاحبه فردی آن را تأیید کند.
در گذشته همیشه، حقوق این افراد نقض شده است. تا حالا فقط از طریق دولت نوری مالکی. ولی الآن در یک شرایط جدیدی هستیم و به این دلیل در مقابل افکار عمومی از آقای کوبلر میخواهم:
آقای کوبلر ما هر ۲از یک نسل هستیم. ما هر ۲ همانطور که آقای کهل یکبار گفته بود، وارث یک زمان خاصی بودیم. یعنی دوره ناسیونال سوسیالیسم. ما وظایف و تعهداتی برای ناسیونال سوسیالیسم داریم. (اشتباه متوجه نشوید) بهخاطر عواقب آن. یک نقطه مثبتی بعد از آن وقایع تاریخی پیش آمد. بعد از دادگاه نورنبرگ، اصول نورنبرگ بهوجود آمد که به منبایی برای تحقق حقوق خلقها تبدیل شده است. قانون الزامآور بینالمللی که به تأسیس دادگاه جنایی بینالمللی رسید. این وقایع تلخ به یک نتیجه مثبتی تبدیل شد. و ما باید به این اعتقادات ملتزم و متعهد باشیم. و به این دلیل از آقای کوبلر میخواهم، اجازه ندهید در این قضیه از شما برای یک معامله کثیف سوءاستفاده بشود. بلکه به قانون بینالمللی حقوق خلقها متعهد باشید. اینجا این عبارات به روشنی بیان شد: کوچ دادن اجباری و کشتار آن چیزی است که دارد اتفاق میافتند. اینها جرایم بینالمللی است. ما به هیچوجه نمیتوانیم به آن کمک کنیم یا با آن همراهی کنیم. شاید باید به یک مسأله دیگر هم اشاره کرد، از آنموقعی که حقوقبشر ساکنان اشرف نقض میشود، وکلا و خانوادههای آنها تلاش میکنند به عراق بروند تا با موکلان خود یا بازماندگان آنها صحبت کنند. بهطور سیستماتیک دولت عراق مانع آن شده است. من حتی بهعنوان نایبرئیس کانون وکلای برلین از طرف وکلای بغداد دعوت شدم ولی اجازه ورود به من ندادند. اگرچه ما باید بخواهیم حکومت قانون در آنجا حاکم بشود و این فقط وقتی امکانپذیر است که ارتباطاتی با ارگانهای حقوقی دموکراتیک کشورهای دیگر وجود داشته باشد.
ما خیلی پول خرج کردیم برای تعلیم دادستانها و قاضیهای عراقی و من خودم در این پروژه با همکاران عراقی شرکت داشتم. کسانی که من شناختم و به آنها احترام میگذارم. این پولها به هدر میرود، اگر ما دیگر آن را پیگیری نکنیم.
به این دلیل من از شما درخواست حمایت و کمک میکنم و در اینجا از آقای کوبلر باز میخواهم که وکلای آلمانی ساکنان اشرف اجازه ورود پیدا کنند. من مطلع هستم در کشورهای دیگر اروپایی هم وکلایی منتظر صدور ویزا هستند و من برای آن درخواست کمک دیپلوماتیک دارم. خیلی پروژههای مالی بزرگ هست که میشود از آنها کاست تا مشخص شود ما خواهان حکومت قانون هستیم. تمام دولتها وقتی نقشه جنایاتی را میکشند، به وکلا اجازه دخالت نمیدهند. بهخاطراین که وکلا اولین و نزدیکترین شاهدان این جنایات هستند.
برای همین درخواست میکنم از این موضوع حمایت بکنید تا ساکنان اشرف بتوانند از حمایت وکلای خود برخوردار باشند.
با تشکر.
اتو برنهارد: ما به سخنان رئیس انجمن حقوقبشر ۱۷ژوئن ۱۹۵۳ آقای ولفگانگ هولز آپفل گوش میدهیم.
ولفگانگ هولتس آپفل رئیس سازمان حقوقبشری علیه دیوار برلین: آقای برنهارد عزیز، دوستان محترم،
من میخواستم یک توضیح شخصی بدهم. ما دیروز ۲۷ژانویه سالروز رهایی آشویتس را گرامی داشتیم. این روز ۹ماه بعد از تولد من بود. این روز رهایی و بهطور کلی تجربیات وحشتناک آشویتس برای من انگیزهیی بود که در سن ۱۷سالگی در مقابل دیوار برلین در خیابان برمور متعهد شدم که زندگیم را وقف مبارزه برای حقوقبشر و بر ضد سرکوب و علیه همه ارودگاههای مرگ بکنم.
و وقتی که امروز، دوستان عزیز، در این مورد صحبت میکنیم که میخواهند کمپ لیبرتی را با دیوارهایی دورادور آن با کنترل در اطراف آن و غیره درست کنند، پس من اجازه دارم که یادآوری تاریخ خودمان را بکنم. آنموقع هم یک اردوگاه نمایشی بود که صلیبسرخ را میبردند آنجا و یک گروه موزیکی داشت که یک ظاهر خوبی را نشان میدادند
و ما، دوستان عزیز، بهخصوص اینجا در آلمان مسئولیت داریم که اجازه ندهیم چنین چیزهایی دوباره اتفاق بیفتد و خدارا شکر ما همه (حداقل در مجلس آلمان) از همه جناحها برآن توافق داریم.
احتیاج به جابهجایی اشرف نیست. و چندین بار گفته شده، پس باید عمل کنیم. و چه کسی مناسبتر است برای این مسئولیت غیر از آلمان؟
و ما باید عمل بکنیم، به جای اینکه فقط سخنرانیها و مراسم زیبایی برپا کنیم. در این راه لطفاً از ارتباطات و از امکاناتی که دارید استفاده کنید، در محافل اروپایی و در محافل ملی که این اهداف سریع بهعمل برسد. ۴ماه زمان کافی است که ما یک پیام جدی بدهیم.
سلام اشرف.
اتو برنهارد: ما اکنون به سخنان رئیس افتخاری سندیکای مددکاران اجتماعی هیله کوزه یاکوب ولف گوش فرا میدهیم
ولی چیزی که ما فکر آن را نکرده بودیم فشار رژیم ایران است، به من مرتب سؤالات زیادی میرسد که چطور میشود جلوی این فشارها ایستاد؟ انجمنهای پوششی رژیم باز فعال شدهاند. به نظر میآید که آنها یک موج جدید را شروع کردهاند چون رژیم ایران حدس میزند دارد همه چیز را از دست میدهد.
پس باید ما با همکاری، یکدیگر را قوی کنیم. استقامت کنیم و با جدیت مثل امروز کار کنیم.
و نکته آخری که دارم، از پوترینگ که آن را با یک تغییری میخوانم در اینجا:
«هرکس که شرایط اشرف و اسکان اجباری در لیبرتی را فراموش کند، انسانیت را فراموش میکند و اراده انسان را برای گرفتن درس عبرت از تاریخ نفی میکند».
من برای همه شما شجاعت و انرژی آرزو میکنم. و برای همه ما که به این کارزار روشنگرانه ادامه بدهیم.
اتو برنهارد: من بهعنوان نتیجه این کنفرانس کوتاه جمع میزنم.
اولاً از این برنامه پیامی به ۳۴۰۰نفر در کمپ اشرف فرستاده شود. شما تنها نیستید ما برای شما تلاش میکنیم و در جایی که شما نمیتوانید صحبت و عمل کنید ما از جانب شما صحبت و عمل میکنیم.
ثانیاً ، فراخوان به دولت آمریکا: مجاهدین را دیگر از لیست تروریستی بردارید. این چنین کار ما را در سطح جهانی بینهایت آسان خواهد کرد. من با جملهای که کنفرانس را شروع کردم به پایان میبرم: سلام ایران ـ سلام اشرف.
لوئیس فری رئیس اف.بی.آی (اداره تحقیقات فدرال) ۱۹۹۳ ـ ۲۰۰۱:
از شما بسیار ممنونم. خانمها و آقایان، عصر بهخیر،اعضای برجسته پنل،
پروفسور زوسموت، پرزیدنت رجوی از شما بسیار متشکرم.
بهخاطر انگیزه و صحبتهایی که کردید، داشتن شجاعت اخلاقی و پشتکار برای مواجهه با خطرات و ناملایمات بیاندازه، بهعنوان یک رهبر بزرگ باشخصیت و با وجهه اخلاقی، به همین خاطر از شما تشکر میکنم.
به دوستانمان در اشرف، ما شجاعت شما را تحسین میکنیم و به شما درود میفرستیم و از شما درخواست میکنیم که قوی بمانید و بدانید شما دوستان بسیاری دارید. دوستان و متحدان در سراسر جهان بهترین کار را برای اطمینان از امنیت و آزادی نهایی شما انجام میدهند. بسیاری از چیزها دارد اتفاق میافتد و من پیشبینی میکنم در چند ماه آینده و نه در چند سال آینده بلکه در چند ماه آینده، ما تحولات عظیمی در میهن شما ببینیم. بسیاری از شما و همه عوامل و عناصر تشکیل دهنده در این پروسه حضور خواهند داشت.
بنابراین ما ۲موضوع داریم که در مورد آن دوباره امشب صحبت میکنیم. اول مسأله فوری کمپ اشرف است و ما همه هر کاری در توانمان است، انجام میدهیم تا اطمینان یابیم این اتفاق نمیافتد، مسأله بزرگتر البته آیندهایران است.
عواملی که در چند ماه آینده در حال حرکتند، نهایتاً باعث تغییر رژیم میشود که من پیشبینی میکنم خیلی زود اتفاق خواهد افتاد. تحریمهای اقتصادی، وضعیت فاجعهبار ارز، انتخابات ماه مارس درایران، و مخالفتهای مشابه آنچه که مردان و زنان جوان بسیاری را به تظاهرات اعتراضی ۲سال پیش کشاند، مسابقه تسلیحاتی که رژیم ایران برای رسیدن به توانایی هستهیی در پیش گرفته، موجب قرار گرفتن آن در یک بحران فوری نه تنها از سوی ایالات متحده بلکه از جانب کشورهای دیگر شده است. مقالهیی در روزنامه امروز بود که بحثهایی وجود دارند در مورد اینکه گزینهها برای جلوگیری از این رژیم، این رژیم قاتل، برای دستیابی به ظرفیت هستهیی چه هستند. دوستانی در همسایگی هستند. سوریهییها در آستانه شکست خوردن هستند، هم سیاسی و هم اقتصادی. بسیاری از مردم پیشبینی میکنند که روزهای رژیم اسد به شماره افتاده است. بدیهی است حذف آن رژیم بهشدت هم قدرت استراتژیک و هم جغرافیایی رژیم کنونی در تهران را تضعیف میکند. بنابراین چیزهای زیادی هستند که دارند اتفاق میافتند، فشارهای زیادی، عوامل زیادی وجود دارد که هیچ کس دقیقاً نمیتواند نتیجه آن را پیشبینی کند به جز توانایی این پیشبینی که ایران بهزودی آزاد خواهد شد و این رژیم برای همیشه به زبالهدان تاریخ خواهد رفت.
آن رژیم تروریستی که کشور را اداره میکند و از طریق سپاه و طرق دیگر تروریسم صادر میکند، در سمت غلط تاریخ قرار دارد. چه آمریکاییها که در سال ۱۷۷۶ در دره فورج بودند، چه برلینیها که در اینجا در سالهای ۱۹۶۰ تحت محاصره بودند، موج تاریخ با قدرت زیاد به نفع آزادی و رهایی پیش میرود. بنابراین همانطور که نه فقط در غرب بلکه در کشورهای بسیار زیادی صورت گرفته و خواهد گرفت، تاریخ جهان بهخاطر نیروی ماهوی و قدرتمند و دینامیک نوع انسان که میخواهد آزاد باشد و میخواهد آزادی داشته باشد به این سمت حرکت میکند. هدف ما امروز این است که اطمینان یابیم ساکنان اشرف که نه تنها مقاومت ایران، بلکه نیروهای آزادی را نمایندگی میکنند، حفاظتشده هستند، فرصت زندگی در آزادی و مدیریت یک دولت دموکراتیک را همانطور که خانم رجوی گفته است، داشته باشند.
ما بهعنوان آمریکایی مسیر بسیاری از همکارانمان را نه فقط در آلمان بلکه در اتحادیه اروپا و انگلستان دنبال میکنیم. بهعنوان یک آمریکایی ما خیلی از رهبری دولت کنونی ناراحتیم که آن چه را که نسبت به آن بهطور قانونی و بهطور اخلاقی مسئولند، انجام ندادهاند و آن تضمین حفاظت ۳۴۰۰ مرد و زن ساکن کمپ اشرف است. ما صحبت کردهایم، نوشتهایم، بعضی از ما در بیرون کاخ سفید تظاهرات کردهایم، ما به هم نگاه کردیم، وزیر پیشین امنیت داخلی و مدیر پیشین اف.بی.آی و گفتیم بیرون کاخ سفید داریم تظاهرات میکنیم چون نمیتوانیم دولتمان را وادار کنیم قولی را که برای حفاظت این ۳۴۰۰تن داده است، عملی کند، آنها تضمین کتبی از ایالات متحده آمریکا داشتند و شما در چند دقیقه آینده از سرهنگ مارتین خواهید شنید که نمایندهایالات متحده بود و در مورد کسانی که مصرانه آنها را دوستانش در کمپ اشرف خطاب میکند، صحبت خواهد کرد. واقعیت این است که این جنبش یک سازمان تروریستی نیست، هرگز یک سازمان تروریستی نبوده و لیستگذاری آنها توسط آمریکا، که ما علیه آن شکایت کردهایم، علیه آن صحبت کردهایم، علیه آن تظاهرات کردهایم، علیه آن نوشتهایم و با هر کسی که میتوانستیم صحبت کردهایم، ناموجه است؛ بر اساس واقعیتها، و بر اساس قانون. این پذیرفتن خواست رژیم ایران در سال۱۹۹۷ بود که در قبال گذاشتن نام مجاهدین در لیست روابطمان با این رژیم بهاصطلاح عادی شود. ما شواهدی داریم در روند سیاسی در داخل دولت آمریکا که این را تأیید کردهاند. در پاسخ به گذاشتن مجاهدین در لیست، رژیم پیشنهاد روابط عادی کرد که البته اتفاق نیفتاد.
اگر به لیست و تشکیل دهندگانش در طول سالیان نگاه کنید، بسیار بسیار روشن است که لیست پایهیی در قانون و واقعیتها در هیچ مورد، ندارد، ولی بهطور خاص در مورد مجاهدین صرفاً یک سازش سیاسی است که حالا ۱۴سال از آن گذشته و باعث ضررهای جبرانناپذیر و مرگ شده است. چون شما بهتر از هر کسی میدانید هم رژیم تهران و هم دولت عراق از این لیستگذاری بهعنوان مجوز قتل اعضای مجاهدین استفاده کردهاند و به این ادامه خواهند داد و اگر خدای نکرده ما یک کشتار دیگر داشته باشیم، عراقیها اولین کسانی خواهند بود که خواهند گفت ایالات متحده این سازمان را نامگذاری کرده، بنابراین انتظار دارید ما چکار کنیم. ما روز ۲۰ ژانویه یک نامه نوشتیم، که فکر میکنم الآن شما به سهولت میتوانید آن را پیدا کنید، یک نامه دیگر به وزیر خارجهمان هیلاری کلینتون نوشتیم، نامه دیگری به دبیرکل مللمتحد نوشتیم، که نه تنها یک نامه فوقالعاده است بلکه امضاکنندگان آن ۲۱مقام سابق دولت آمریکا و مقامات سابق نظامی هستند، از جمله دادستان کل پیشین آمریکا، مدیر سابق اطلاعات مرکزی، مشاور سابق امنیت ملی، رئیس سابق ستاد نیروهای مسلح، و این لیست همینطور ادامه دارد. اینها کارشناسترین افراد در مقابله با تروریسم در جهان هستند. اینها زنان و مردانی هستند که نه تنها سیاست را فرموله کردند بلکه عمیقاً میفهمند تروریسم چه چیزی هست و چه چیزی نیست. تمام ما، هر ۲۱نفرمان، این را مجدداً برای وزیر خارجهمان و دبیرکل تکرار کردیم که ما فهمیدهایم، بدون هیچ شک محتملی مجاهدین یک سازمان تروریستی نیست و باید بلادرنگ از لیست خارج شود.
ما دیروز یک بیانیه مطبوعاتی صادر کردیم که میتوانید آن را پیدا کنید و یک سری موارد را مطرح کردهایم، ولی مهمتر از همه اینکه جابهجایی برنامهریزی شده پناهندگان از کمپ اشرف به کمپ لیبرتی به شرایطی رسیده که دیگر چشمانداز منطقی انتقال امن و راهحل سریع متصور نیست. خانم رجوی امتیازات فوقالعادهیی داد و به حسننیت سازمان مللمتحد و ایالات متحده اتکا کرد که بسیاری از افراد را در معرض خطر قرار دهد و همانطور که میدانید داوطلب شد ۴۰۰ نماینده را به کمپ لیبرتی بفرستد، اگرچه این تأسیسات نزدیک به آمادهشدن هم برای زندگی انسانی نیست. و همانطور که شنیدید نه تنها آبی وجود ندارد بلکه با طرحش و عکسهای هواییش و با همه عناصرش که ما بهعنوان افسران سابق ارتش و امنیت ملی مطالعه کردهایم، کمپ لیبرتی و اسمش که جالب است، دارد بهعنوان یک زندان ساخته میشود، بهعنوان یک زندان برای زنان و مردانی که آزاد هستند و باید شرایط پناهندگی را داشته باشند. ما نفوذی در داخل دولت آمریکا نداریم ولی خانمها و آقایان، ما نفوذ زیادی بهعنوان شاهد داریم. ما ۲۱نفر هستیم ولی همانطور که میدانید تعداد بسیار بیشتری از اعضای کنگره هستند که بهشدت مراقب شرایط هستند و ما بهعنوان شاهدان ساکت و در کنار نمیایستیم در حالی که ۳۴۰۰نفر به اجبار به یک اردوگاه منتقل شوند. به یک اردوگاه اجباری تحت نظر دولتی منتقل شوند که تا بهحال دو بار دست به کشتار آنها زده است. یکی به من گفت این اصطلاح بسیار قوی است و شما باید در استفاده از آن محتاط باشید ولی خانمها و آقایان میدانید کمپی که اندازهاش به کمتر از نیم کیلومتر مربع کاهش یافته، دیوارهای بتونی، سیمهای خاردار، پلیس در بیرون و داخل آن، در ضمن هیچ دلیلی ندارد که به پلیس در داخل کمپ نیازی باشد، ساکنان اجازه ندارند که اتوموبیلها و لوازم استقرارشان را بیاورند، قاطعانه هیچ دلیلی برای ارائه وجود ندارد که این یک محل موقت امن، قابل زندگی برای افرادی است که سزاوار پناهندگی هستند و در عراق پروندهشان بررسی میشود.
من فکر میکنم خانم رجوی کاملاً حق دارد. او اجازه نخواهد داد و ساکنان کمپ اشرف قبول نخواهند کرد که یک محل نه تنها غیراستاندارد بلکه مادون استانداردهای انسانی را بپذیرند. محلی که حتی عراقیها زحمت آن را به خود ندادهاند بهصورت قابل ارائهیی مرتب کنند. ترغیب به انتقال به کمپ لیبرتی پر از اطلاعات غلط است. در ماه دسامبر به همه گفته شد، در واقع وزارتخارجه به ما گفت کمپ برای زندگی آماده است. اینطور معلوم شد که حتی امروز هم آماده نیست. آب، برق، بهداشت. به ما گفته شد که عراقیها هیچ دستگیری ساکنان در حال انتقال را انجام نخواهند داد. درست چند روز پیش این هم توسط نخستوزیر عراق در تناقض قرار گرفت. همه چیزهایی که ما سعی میکردیم به آنها اعتماد کنیم، قابل اعتماد نیستند. ما باید به سازمان ملل متحد، سفیر کوبلر، ایالات متحده آمریکا و وزیر کلینتون بگوییم تا اصرار کنند شرایطی که به ما قول داده شده بود و شرایطی که بهطور حداقل قابلقبول هستند قبل از حرکتی در این ابعاد و قبل از اینکه ریسک آن پذیرفته شود، محقق شوند.
چند کلمه میخواهم در مورد لیستگذاری مجاهدین اضافه کنم چون این یک واقعیت بهطور خاص برایم بهعنوان یک آمریکایی ناراحتکننده است. من در سال ۱۹۹۷ در اف.بی.آی بودم که سازمان مجاهدین توسط وزارتخارجه در لیست قرار داده شد. لیست متأسفانه تبدیل بهوسیله ساخت و پاخت سیاسی شده است. ابزاری که در این مورد خاص یک عمل پاسیو و انفعالی توسط ایالات متحده نیست، بلکه ادامه نگهداشتن آنها در لیست همانطور که اشاره کردم به رژیم ایران و عناصری در دولت عراق مجوز زندانی کردن، محاکمه در دادگاههای نمایشی، شکنجه، و کشتن اعضای مجاهدین را میدهد که خشونت را رد میکنند، هیچ هدف تروریستی ندارند و هیچگاه نداشتهاند. شما چند لحظه دیگر این را از سرهنگ مارتین خواهید شنید. این لیستگذاری فراتر از فهم یا طاقت هر کسی رفته است. در اوت ۲۰۱۰ دادگاه آمریکا در واشنگتن دی.سی که یکی از بالاترین دادگاههای ما در کشور است دریافت که وزیر خارجه و وزارتخارجه حقوق قانونی مجاهدین را نقض کردهاند چون آنها را از روند عادلانه در این نامگذاری و ادامه لیستگذاری سازمان در لیست وزارتخارجه محروم کردهاند. آنها به وزیر خارجه دستور دادند که به دادگاه برگردد و توضیح بدهد که چه معیارهایی مورد استفاده قرار گرفته که این نامگذاری ادامه پیدا کند. بهطور غیرقابل باوری ما چیزی نشنیدهایم، باور کردنی نیست ما از وزیر خارجه نشنیدیم. به ما گفته شد، دارند راجع به آن بحث میکنند.
خانمها و آقایان این بحثهایی است که اگر شما فقط به ۲۱نفری که این نامه را امضا کردهاند نگاه کنید بدون هیچ شک منطقی درخواهید یافت که این سازمان یک سازمان تروریستی نیست، هرگز نبوده و باید بلادرنگ از لیست خارج شود.
ما در نامهمان خواستهایم که سفیر جفری، وزیر کلینتون، شخصاً در این روند وارد شوند که تا زمان هست آن را نجات دهیم. در یک نامه مجزا به دبیرکل مللمتحد گفتیم که او دستور کار را اجرا نکرده است و کمیسر عالی پناهندگان نه تنها در اجرای یادداشت تفاهم که خانم رجوی اشاره کرد، بلکه در گذاشتن شرایط اساسی برای رسیدن به یک راهحل امن شکست خورده است. بنابراین ما کماکان به اعتراض، به مبارزه سخت ادامه خواهیم داد. ما شاهد آنچه اتفاق خواهد افتاد، خواهیم بود. همه چیزهای وحشتناکی که شما در آن ویدئو دیدید که بهطور خاص برای ما وحشتناک است و بیشتر برای سرهنگ مارتین، که میبینیم آن سربازها با اونیفورمهای داده شده توسط آمریکا، وسایل داده شده توسط آمریکا دست به قتل و نسلکشی و کشتار جمعی میزنند، به راستی نفرتآور است. هرگز هیچ تحقیقاتی چه داخلی و چه خارجی درباره آنچه اتفاق افتاد، صورت نگرفت. ولی ما معتقدیم همانطور که بسیاری از جنایتکاران جنگی و دیکتاتورها، در سالهای بعد فهمیدند بازوی عدالت در طول سالیان و در طول دههها گسترش دارد، امید من این است افرادی که در این ویدئو دیدیم به دست عدالت سپرده شوند و بهخاطر قتلهایی که صورت دادند، مجازات شوند.
بنابراین مجدداً بهخاطر تعهدتان متشکرم. همانطور که گفتم به زنان و مردان کمپ اشرف درود میفرستم. آمریکا اینجا بسیار کند بوده است. وظیفه ماست که بهعنوان مقامات سابق دولتی و بهعنوان آمریکایی اطمینان حاصل کنیم ایالات متحده بسیار بیشتر از آنچه که کرده، انجام خواهد داد و راهحلی را که برای حفاظت باید صورت گیرد با حفظ امنیت، انجام دهد.
متشکرم.
اتو برنهارد: خیلی ممنون آقای فری برای این سخنان صریح، و الآن آقای فرهویگن صحبت میکنند.
گونتر فرهویگن نایبرئیس کمیسیون اروپا (۲۰۰۵ ـ ۲۰۱۰)و وزیر مشاور امور خارجه در دولت آلمان (۱۹۹۸-۱۹۹۹) :
خانمها و آقایان محترم، دوستان عزیزم، ساکنان کمپ اشرف، در ماهها و هفتههای گذشته من مورد سؤال قرارگرفتهام که چرا من این کار را انجام میدهم. چرا برای سرنوشت انسانهایی که حتی یک نفر از آنها را نمیشناسم این فعالیتها را انجام میدهم، بسیار دور از فعالیتها و مسئولیتهایم، بسیار دور از کشور خودم.میخواهم به شما بگویم چرا؟ من معتقدم که تلاشهای بینالمللی میتواند حاکمان عراقی را باز دارد، از اینکه مشکل را آنگونه که آنان مایلند از سر راهشان بردارند، یعنی با زور و سرکوب. به همین دلیل من وظیفه هر دموکرات و حقوقبشر میدانم که ساکت نماند و نظارهگر نباشد.
در یک جامعه دموکرات غیرقابل قبول است و نمیتوان تنها نظارهگر بود که انسانها از خانه و زندگیشان رانده شوند تنها بهخاطر اینکه بنیادگرایان مذهبی در تهران خواهان آن هستند. به همین دلیل اینجا، موضوع خیلی مهمتری هست تا تنها مسأله حقوقبشری در مورد افرادی که در کمپ اشرف زندگی میکنند.
موضوع اصلی این است که موضع ما در مقابل دموکراسی و حقوقبشر در کشور بزرگی مانند ایران چیست و چه فکری در مورد آن میکنیم. آیا میخواهیم به کسانی کمک کنیم که خواهان دموکراسی و حقوقبشرند و در آنجا مبارزه میکنند یا اینکه میخواهیم آنها را در این کمپ تنها گذاشته و قدرت را به ملاها در ایران واگذار کنیم.
اکنون وضعیت چگونه است؟ بله این واقعیت دارد. اولتیماتوم عراقیها تمدید شد و من هم به نوبه خود از همه آنهایی که در تمدید این ضربالاجل سهیم بودهاند متشکرم، بهخصوص از صدراعظم محترم. اما اجازه بدهید بسیار روشن بگویم که تمدید یک اولتیماتوم غیرقانونی کافی نیست. ما باید از دولتهای عضو اتحادیه اروپا و دولت آمریکا بیشتر از این را بخواهیم.
ساکنان کمپ اشرف قرار است به یک محل در نزدیکی بغداد منتقل شوند که برای بیخطر بودنش نام آن را یک قرارگاه موقت گذاشتهاند. این نام بیخطر درست نیست و این قرارگاه موقت نیست، بلکه یک زندان است. یک زندان کاملاحفاظتشده. وضعیت آنجا غیرقابل قبول است و درست نیست که استانداردهای بینالمللی در آنجا رعایت نمیشوند. این کاملاً واضح است که برای حفاظت انسانها در آنجا هیچ ضمانتی وجود ندارد و واضح است که آزادی تردد ندارند. تحت این شرایط هیچ ضمانتی برای پایبند ماندن به «یادداشت تفاهم» که بین سازمان مللمتحد و دولت عراق بسته شده، وجود ندارد.
اولین خواسته شهروندان از دبیرکل سازمان مللمتحد و فرستاده ویژهاش در عراق مارتین کوبلر چیست؟ ما از سازمان مللمتحد میخواهیم که در مقابل فشار دولت عراق کمر خم نکرده و در این رابطه بیطرفانه عمل نکنند. سازمان مللمتحد نمیتواند در این مقطع بیطرف باشد. مللمتحد باید موضعگیری مشخصی به نفع کسانی که زندگی و آزادیشان در خطر است داشته باشد. این نباید هدف و سیاست سازمان مللمتحد باشد که از یک مسأله حساس و پیچیده چشمپوشی کند تا اوضاع آرام شود. هدف مللمتحد باید ایجاد شرایطی باشد که در آن این انسانها بتوانند در آزادی و شرافت انسانی زندگی کنند. خواسته بعدی از آمریکا چیست؟ دولت آمریکا مسئول شرایطی است که ما اکنون با آن سروکار داریم. آنها هیچگاه اجازه نداشتند مسئولیت حفاظت از ساکنان اشرف را به عراقیها واگذار کنند بدون آن که از این مهم اطمینان حاصل کنند که آیا واقعاً ضمانت حفاظتی وجود دارد یا نه.
آمریکاییها این اوضاع را به وجود آوردند و با نگهداشتن نام مجاهدین خلق ایران در لیست کشورشان حل این مشکل را نیز مشکلتر کردند. وحدت نظر بینظیری که در آمریکا برای حفاظت از ساکنان اشرف بهوجود آمده به خوبی نشان داد که لیستگذاری مجاهدین یک بازی سیاسی بوده و هیچ ربطی به اهداف و اعمال ساکنان این کمپ ندارد. بهخصوص باید از دولت آمریکا خواسته شود که بر اساس مسئولیت خود ناظرانی را در کمپ اشرف مستقر سازد و همچنین از سازمان مللمتحد بخواهیم تنها به استقرار ناظران در خارج از کمپ قانع نباشد بلکه این ناظران باید در داخل کمپ باشند.
از دولتهای اروپایی و دولت آلمان میخواهم که نظر و موضع خود را در مورد کمپ اشرف و ساکنانش بیطرفانه مشخص کنند. متأسفانه من به این نتیجه رسیدهام که نظرات و برداشتهای بسیاری از کشورهای اروپایی و همچنین آلمان از طریق کانالهایی مرموز و غیرقابل اعتماد به وجود آمدهاند و این کانالها نهایتاً به وزارت اطلاعات ایران ختم میشود. آنها باید برداشت خود را آگاهانه دریابند. دولت آلمان باید این کانالها و منابع اطلاعاتیاش را آشکار و معرفی کند. وزیر ما که مسئولیت مشخصی دارد برای اینکه سیاست ما به آزادی و روح قانون اساسیمان خدمت کند، باید برای کمک کردن به ساکنان اشرف تلاش کند.
من از اعضای پارلمان آلمان میخواهم به وزیر کشور اجازه ندهند اطلاعات غلطی را که از کانالهای مرموز و مشکوک به دست میآورند برای به کرسی نشاندن اهداف خود در مورد ساکنان اشرف به کار گیرد.
او باید در حضور اعضای مجلس بهطور مشخص بگوید چرا دولت این آمادگی را ندارد که حداقل خواستهای انسانی در مورد ساکنان اشرف را مورد تأئید قرار دهد. چرا که خانمها و آقایان محترم، تمامی کشورهای آزاد و دموکراتیک دنیا میتوانند علائمی از همراهی و پشتیبانی خود را نشان بدهند.
پشتیبانی و همبستگی با افرادی که آزادی و حقوقبشر را برای ایران نیز خواستارند. بورکراسی و سنگاندازیهای اداری قابلقبول نیست. در آلمان نیز همانند آمریکا و دیگر کشورهای اروپایی یک اتحاد بزرگ فراحزبی از دموکراتها و طرفداران حقوقبشر به وجود آمده که یک هدف واحد دارند و آن هم احقاق حقوقی ساکنان اشرف میباشد.
بله خانمها و آقایان، اینجا صحبت از حق و حقوق انسانی است که ما همگی در قبال آن مسئولیت داریم. فشار و تهدیدهایی که متوجه ساکنان اشرف میباشد به واقعیت نپیوندد و ساکنان اشرف مانند من و شما این حق را داشته باشند که محل زندگی خود را خود انتخاب کنند.
اتو برنهارد
اکنون نوبت سخنرانی سرهنگ مارتین است.
سرهنگ وسلی مارتین فرمانده جیاتیف و نیروهای حفاظتی اشرف ۲۰۰۵ ـ ۲۰۰۶:
خانمها، آقایان،متشکرم و روز شما بخیر.
از فرصت صحبتکردن برای برادران و خواهرانم در اشرف متشکرم
من یک افتخار دیگر دارم که توانستم به شهر برلین برگردم جایی که در جوانی، در اواخر دهه ۷۰ بهعنوان سرجوخه، بهعنوان بخشی از تیپ برلین، در آن خدمت کردم.
دیروز که داشتم در بخشی از محلی که قبلاً آلمان شرقی بود عبور میکردم و در برلین رفتوآمد میکردم، نتوانستم به جز به تشابهات بین آنچه ما و شهروندان برلین برای سالیان زیادی متحمل شدند و آنچه در اشرف میگذرد فکر کنم. تشابهات و تفاوتهای عمده زیادی وجود دارد.
یکی از بزرگترین تشابهاتی که تشخیص دادم این است که برلین، برلین غربی و اشرف پیشتاز دموکراسی در جهان بودند و هستند. هر ۲در محاصره ۲دولت بودند، که از نزدیک با هم کار میکردند و با دموکراسی واقعی مخالفت میکردند.
زمان در سمت دموکراسی و در سمت انسانیت است. بعد میتوانیم به تفاوتها بپردازیم. ساکنان برلین و آمریکاییها و انگلیسیها و فرانسویها، با هم در مبارزه بودند در حالی که ساکنان اشرف در بیابانهای دیالی تنها هستند. آنها ما را با خود دارند ولی متأسفانه ما بهعنوان شهروندان برلین میدانستیم که اگر مورد حمله واقع شویم نیروهای دولت فدرال، فرانسه، انگلستان و آمریکا به نجات ما اقدام خواهند کرد. در حال حاضر ما برای نجات ساکنان اشرف مبارزه میکنیم و من از دخالت همه شما، از طرف خواهران و برادرانم در اشرف قدردانی میکنم، من از دخالت همه برای کار کردن تا این امر تبدیل به یک واقعیت شود، تقدیر میکنم.
خامنهای و احمدینژاد هم میدانند که زمان زیادی ندارند، بنابراین سعی میکنند نگذارند تاریخ اتفاق بیفتد. آنها سخت با مالکی کار میکنند که کنترل ساکنان اشرف را به دست بیاورند. متأسفانه سازمان مللمتحد و دولت ایالات متحده نمیفهمند یا عمداً شرایط جدی که الآن در عراق دارد اتفاق میافتد را نادیده میگیرند. دولت خود ما از مالکی بهعنوان بزرگترین رهبر دموکراسی در خاورمیانه تقدیر میکند. آنها بازداشتگاههای مخفی او را نادیده میگیرند. زمانی که من در جیاتیف، مرکز عملیاتی نیروی وظیفه بازداشتگاهها بودم، ما مشغول افشا و منحل کردن آن بازداشتگاههای مخفی و شکنجهگاهها بودیم. متأسفانه حالا که تمام کنترل در دست مالکی است. ما همینطور حملات به تظاهرات در میدان تحریر در بغداد، که معنای آن همان آزادی است، را نادیده گرفتیم. او همینطور کنترل شخصی ارتش و پلیس و ۶تیپی را که به او اختصاص داده شده، دارد. ما همچنین نادیده گرفتیم که مالکی در ۱۰سال گذشته از یک دورهگرد در دمشق ارتقا یافته و حالا چند صد میلیون دلار ثروت دارد. او با اخاذی، به بیراهه کشاندن پول آمریکا که آنجا رفته، و رشوه در قراردادها و هر چیز دیگری که بتواند دستی در آن داشته باشد به اینجا رسیده است. و حالا اخیراً پسرش هتلی را در دمشق خرید که به مالکی اجازه ورود به آن داده نشده بود. آن را خراب کردند و به جای آن یک هتل ۵ستاره ساختند، همه این پولها از کجا آمده است؟ تشخیص آن مشکل نیست. همینطور کم بها دادن به نقض قانون اساسی عراق توسط مالکی، وقتی علاوی بیشترین کرسی را در انتخابات به دست آورد و مسئولیت او بود که دولت را تشکیل دهد، مالکی و حکیم پیش آیتالله العظمی سیستانی رفتند و از او خواستند با انتخابات عراق همان کار را بکند که خامنهای با انتخابات ایران کرد. آقای سیستانی گفت نه. شما باید از قانون اساسی پیروی کنید. آنها آیتالله العظمی را نادیده گرفتند و علاوی دولت را تشکیل نداد. و حالا ایالات متحده آماده است ۱۳میلیارد دلار دیگر به عراق بفرستد. حتی اگر او یک دهم درصد این را بالا بکشد ۱۳میلیون دلار است. ما با این حال نمیتوانیم زیاد از مالکی انتقاد کنیم که قانون اساسی عراق را نقض کرده در حالی که وزارتخارجه خودمان قانون اساسی آمریکا را نادیده میگیرد. کنگره قانونی را برای نامگذاری سازمانهای تروریستی گذراند. وزارتخارجه پا را از قانون فراتر گذاشته و به نگهداشتن مجاهدین در لیست ادامه میدهد. در جولای ۲۰۱۰ دادگاه استیناف به وزارتخارجه گفت، مسأله را حل کند. وزارتخارجه هیچ کاری نکرده و ادعا میکند بهصورت «تهاجمی» در حال رسیدگی است و تقریباً همان مدتی را که ایالات متحده در جنگ جهانی اول برای بسیج، آموزش و عملیات صرف کرد، صرف کرده است. اگر وزارتخارجه میخواهد معنی لغت «تهاجمی» را بفهمد پیشنهاد میکنم هیلاری کلینتون با کارکنانش یک سری به پنتاگون بزنند و بهطور کامل معنی لغت «تهاجمی» را بفهمند. با این حال کلمه «تهاجمی» ۲معنی دارد. یکی سختکوشیدن برای رسیدن به یک هدف است. دیگری نشاندادن خصومت و حمله با تهاجم است. بدیهی است وزارتخارجه از معنی دوم استفاده میکند در حالی که سعی میکند دل کنگره را بهدست آورد و وانمود کند که دارد از اولی استفاده میکند.
در دورههای جداگانهمان در عراق هم ژنرال دیوید فیلیپس و هم من زمان زیادی را برای روشن کردن شایعاتی که از وزارت خارجهمان منتشر و تکرار میشد، گذاشتیم. یکی این بود که اعضا خلاف میلشان نگهداشته میشوند. دیوید و من در این مجتمعها میرفتیم. ما با همه آنهایی که میتوانستیم دست میدادیم. هر کسی که میخواست برود، میتوانست دست ما را بگیرد و با ما بیاید. همچنین من زمان قابل توجهی را شبها برای چک نقاط بازرسیشان گذراندم و با محافظین صحبت میکردم. و یک اشرف کولا مینوشیدیم و از هم صحبتیشان لذت میبردم. من در حالی که به مجتمعها میرفتم و با آنها وقت میگذراندم، آنها را خوب شناختم. آنها ادعا میکنند وقتی هنوز من آنجا بودم که آنها عضوگیری میکنند و برای من یک پیام اضطراری برای یک مجتمع مشخص ارسال شد. من تفنگداران را سوار کردم و آماده بودم بروم به آنجا نگاه کنم. افسر رابط پیش من آمد و گفت سرهنگ شما نیازی به تفنگدارانتان ندارید شما به هر ساختمانی بخواهید بروید. خوش آمدید، بروید چک کنیم. من یک سرجوخه با خودم بردم و رفتیم و چک کردیم و آنچه که یافتیم کارگرانی بودند که شبها میماندند و شنبهها میآمدند، دوشنبه میآمدند و همه هفته را کار میکردند و آخر هفته حقوق میگرفتند و میرفتند. دلیل اینکه آنها هر شب نمیآمدند و بروند این بود که القاعده، ارتش مهدی و سپاه بدر، در بیرون دروازهها بودند و دنبال این افراد میگشتند و ۵ بار امنتر بود که یک بار بروند و بیایند تا اینکه طول هفته بیایند و بروند. من مجدداً خود را در این میان دیدم که دنبال شایعاتی میروم که وزارتخارجه تولید میکند و متأسفانه از ربیعی دریافت میکند که یک عامل شناخته شده رژیم ایران است. در حالی که داشتم میرفتم افسر رابط گفت سرهنگ شما این ساختمان را ندیدید، و من گفتم نیازی نیست که دیگر ببینم. من تا الآن حقیقت را دیدهام. او گفت نه شما اینجا هستید بگذارید برویم نگاه کنید. افرادی که بخواهند چیزی را از شما پنهان کنند نمیآیند به شما بگویند یک ساختمان را جا انداختید بگذارید برویم ببینیم.
شایعهیی که آنها به کردها حمله کردند. من به وزارتخارجه نامهیی را از وزیر خارجه زیباری که یک کرد است دادم که نوشته بود این اتفاق نیفتاده است. ۶ ماه بعد وزارتخارجه باز در لیست جدید گفت مجاهدین به کردها حمله کردند. من با رابطینم در فاگیباتون در وزارتخارجه در واشنگتن تماس گرفتم و گفتم چه چیزی دارد میگذرد؟ آنها گفتند ما با افرادی که این گزارش اطلاعاتی را تنظیم میکنند صحبت نمیکنیم. اینجا ۲مسأله وجود دارد.
دیگری اینکه آنها هنوز سلاح دارند. بگذارید با آن روبهرو شویم، اگر سلاح داشتند، در حملات ۲۰۰۹ و ۲۰۱۱ میرفتند، میآوردند تا از خود دفاع کنند. این چیزی بود که مالکی در آن حملات دنبالش بود او میخواست چیزی را تحریک کند. او میخواست شروع کند و بعد ادعا کند این مجاهدین بودند که شروع کردند. وزارتخارجه ادعا میکند که اطلاعات حساسی دارد. من مرتب از آنها میپرسیدم من اجازه فوق محرمانه دارم، اطلاعاتی را که دارید به من نشان دهید آنها هرگز نتوانستند هیچ چیزی ارائه کنند. من فهمیدم که سیستم اطلاعاتی وزارتخارجه همان دستگاهی است که سخنرانی کالین پاول در سازمان مللمتحد در مورد سلاحهای کشتار جمعی را تهیه کرد. افراد هیلاری کلینتون او را بهتر از کالین پاول حمایت نمیکنند. همین سیستم به چلبی ۳۳ میلیون دلار داد که به آنها اطلاعاتی در مورد عراق و اینکه چه دارد را بدهد. همانطور که همه ما میدانیم چلبی بسیار وفادار به رژیم ایران است و چلبی صحنه را آماده کرد. اطلاعات مرکزی به وزارتخارجه گفت این کار را نکنید شما نمیتوانید به او اعتماد کنید او یک بانک اردنی را ورشکسته کرد، ولی ظاهراً وزارتخارجه مدعی بود که بهتر از اطلاعات مرکزی میداند و این اطلاعات را سر هم کردند.
ما درباره کمپ لیبرتی صحبت کردیم. وقتی من جیاتیف عملیات بازداشتگاهها بودم در کمپ لیبرتی زندگی کردم. در آن زمان بهعنوان یک پایگاه عملیاتی برای ستاد مرکزی لشکر و نیروی پشتیبانی ساخته شد. تمام کمپ بهصورتی که بود توسط ارتش آمریکا بر جای گذاشته شد و تمام کمپ میتوانست مجاهدین را جای دهد. ولی این کمپ بلافاصله غارت شد. بعد از اینکه آمریکاییها رفتند کمپ لیبرتی غارت شد. ولی نکته این است که توسط غیرنظامیان عراقی غارت نشد. این کمپ در بین دیوارهای به خوبیساخته شده، قرار داشت. این کمپ توسط دولت عراق و مقامات دولت و ارتش غارت شد. علاوه بر این انتقال از کمپ اشرف به کمپ لیبرتی بهطور کامل مخالف عقل سلیم است. کمپ اشرف کارآمد است به شرط آن که مالکی اجازه دهد مایحتاج و اقلام پزشکی وارد شود و افراد به جای خود برگردند. او اجازه ورود نمیدهد و میخواهد در هر قدمی که میتواند تلاش سازمان مللمتحد را تضعیف کند. یک موضوع دیگر در مورد کمپ لیبرتی. ما حالا میدانیم مالکی میخواهد وقتی مجاهدین آنجا رفتند، آب را بخرند. وقتی آمریکاییها آنجا بودند ما یک چاه کندیم و آب داشتیم و سیستم تصفیه گذاشتیم و ما آب خودمان را در بطری میکردیم. حالا مالکی میگوید شما باید از ما آب بخرید. ظاهراً آن ساختمان هم غارت شده و نابود شده است. کمپ لیبرتی حالا نامناسب است. بهخصوص نیم کیلومتر مربع برای ۳۴۰۰تن، این یک کمپ نیست، این محل سکونت نیست، این یک زندان است. او همین الآن لیست ۱۲۱نفرهاش را دارد. من با این افراد کار کردهام. همانطور که مدیر فری گفت اف.بی.آی از آنها تحقیقات کرده است. این اتهامات معتبرتر از اتهاماتی که علیه معاون رئیسجمهور، طارق هاشمی وارد کرده، نیستند. من با طارق هاشمی کار کردم و کارکنان او تلاش میکردند از بازداشتیهای شیعه و سنی که حالا داریم آزاد میکنیم، حفاظت کنند. من میدانم او جوخه ضربت برقرار نکرده است ولی مخالف مالکی است و مالکی میخواهد تمامیت دولت را در دست بگیرد. و من فکر نمیکنم شما دیگر روی قانون اساسی را ببنید، اگر مالکی به کارهایی که دارد میکند، ادامه دهد. راه پیش رو چیست؟
همانطور که همه ما موافقیم مجاهدین را از لیست خارج کنید. آنها هیچگاه از اول هم یک سازمان تروریستی نبودند. و معیارها شامل استمالت از آخوندهای تهران نمیشود.
ما این مشکل را ایجاد کردیم وقتی سلاحهایشان را گرفتیم. ما به آنها موقعیت افراد حفاظتشده دادیم. بعد وقتی وزارتخارجه نمیدانست چکار باید بکند آن را پس گرفتیم و آنها را به عراق تحویل دادیم.
و دیوید فیلیپس و من انزجار کامل خودمان را ابراز کردیم که آنچه من و او رویش کار کردیم، الآن بهطور کامل نقض شده است.
میتوانم آن تصویر را روی صفحه داشته باشم.
در حالی که این تصویر در چند لحظه آینده میآید من چند روز قبل از مرکز نیروی ذخیره، مرکز قدیمی نیروی ذخیره در آلبوکرکی عبور میکردم. این ساختمان، این مجموعه ساختمان به آسانی میتواند ۵۰۰نفر را اسکان دهد. محصور شده است کاملاً امن است و آشپزخانه دارد، همه چیز دارد. اینجا اگر میخواهند ۵۰۰نفر را بگیرند و سازمان مللمتحد تقاضای آنها را بررسی کند مکان ایدهآل برای این کار است. در سراسر آمریکا ما تأسیسات زیادی داریم که میتوانیم استفاده کنیم. اگر به این معنی است که من این اونیفرم را بپوشم و به اشرف بروم من آمادهام این کار را بکنم.
در پایان اجازه بدهید آخرین صحبت را به برادران و خواهرانم در اشرف بگویم. ما در سال ۲۰۰۶ با هم بودیم ما در مأموریت با هم بودیم ما همیشه در مأموریت با هم خواهیم بود. همانطور که جان کندی اینجا در برلین گفت من یک برلینی هستم من افتخار میکنم بگویم: «من یک اشرفی هستم».
اتو برنهارد: ما الآن به سخنان مسئول حقوقبشر کانون وکلای برلین آقای برند هویزلر گوش میدهیم.
برند هویسلر نایبرئیس کانون وکلای برلین و سخنگوی حقوقبشر:
خانمها و آقایان. دوستان عزیز یک ایران آزاد
من اول از کسانی که قبل از من صحبت کردند از هر دو سوی آتلانتیک تشکر میکنم. بهخاطر سخنان بسیار روشنگرشان که جای هیچ سؤالی باقی نگذاشتند.
بهعنوان نماینده یک کانون حقوقی من نمیتوانم بهاندازه کافی صریح باشم ولی سعی میکنم بهصورت دیگری بیان کنم.
چند نقطهنظر حقوقی: ساکنان اشرف مشمول حفاظت تبصره ۴ قانون کنوانسیون ژنو هستند. علاوه برآن تحت حمایت قانون پناهندگی که کمیساریا بعد از مصاحبه فردی آن را تأیید کند.
در گذشته همیشه، حقوق این افراد نقض شده است. تا حالا فقط از طریق دولت نوری مالکی. ولی الآن در یک شرایط جدیدی هستیم و به این دلیل در مقابل افکار عمومی از آقای کوبلر میخواهم:
آقای کوبلر ما هر ۲از یک نسل هستیم. ما هر ۲ همانطور که آقای کهل یکبار گفته بود، وارث یک زمان خاصی بودیم. یعنی دوره ناسیونال سوسیالیسم. ما وظایف و تعهداتی برای ناسیونال سوسیالیسم داریم. (اشتباه متوجه نشوید) بهخاطر عواقب آن. یک نقطه مثبتی بعد از آن وقایع تاریخی پیش آمد. بعد از دادگاه نورنبرگ، اصول نورنبرگ بهوجود آمد که به منبایی برای تحقق حقوق خلقها تبدیل شده است. قانون الزامآور بینالمللی که به تأسیس دادگاه جنایی بینالمللی رسید. این وقایع تلخ به یک نتیجه مثبتی تبدیل شد. و ما باید به این اعتقادات ملتزم و متعهد باشیم. و به این دلیل از آقای کوبلر میخواهم، اجازه ندهید در این قضیه از شما برای یک معامله کثیف سوءاستفاده بشود. بلکه به قانون بینالمللی حقوق خلقها متعهد باشید. اینجا این عبارات به روشنی بیان شد: کوچ دادن اجباری و کشتار آن چیزی است که دارد اتفاق میافتند. اینها جرایم بینالمللی است. ما به هیچوجه نمیتوانیم به آن کمک کنیم یا با آن همراهی کنیم. شاید باید به یک مسأله دیگر هم اشاره کرد، از آنموقعی که حقوقبشر ساکنان اشرف نقض میشود، وکلا و خانوادههای آنها تلاش میکنند به عراق بروند تا با موکلان خود یا بازماندگان آنها صحبت کنند. بهطور سیستماتیک دولت عراق مانع آن شده است. من حتی بهعنوان نایبرئیس کانون وکلای برلین از طرف وکلای بغداد دعوت شدم ولی اجازه ورود به من ندادند. اگرچه ما باید بخواهیم حکومت قانون در آنجا حاکم بشود و این فقط وقتی امکانپذیر است که ارتباطاتی با ارگانهای حقوقی دموکراتیک کشورهای دیگر وجود داشته باشد.
ما خیلی پول خرج کردیم برای تعلیم دادستانها و قاضیهای عراقی و من خودم در این پروژه با همکاران عراقی شرکت داشتم. کسانی که من شناختم و به آنها احترام میگذارم. این پولها به هدر میرود، اگر ما دیگر آن را پیگیری نکنیم.
به این دلیل من از شما درخواست حمایت و کمک میکنم و در اینجا از آقای کوبلر باز میخواهم که وکلای آلمانی ساکنان اشرف اجازه ورود پیدا کنند. من مطلع هستم در کشورهای دیگر اروپایی هم وکلایی منتظر صدور ویزا هستند و من برای آن درخواست کمک دیپلوماتیک دارم. خیلی پروژههای مالی بزرگ هست که میشود از آنها کاست تا مشخص شود ما خواهان حکومت قانون هستیم. تمام دولتها وقتی نقشه جنایاتی را میکشند، به وکلا اجازه دخالت نمیدهند. بهخاطراین که وکلا اولین و نزدیکترین شاهدان این جنایات هستند.
برای همین درخواست میکنم از این موضوع حمایت بکنید تا ساکنان اشرف بتوانند از حمایت وکلای خود برخوردار باشند.
با تشکر.
اتو برنهارد: ما به سخنان رئیس انجمن حقوقبشر ۱۷ژوئن ۱۹۵۳ آقای ولفگانگ هولز آپفل گوش میدهیم.
ولفگانگ هولتس آپفل رئیس سازمان حقوقبشری علیه دیوار برلین: آقای برنهارد عزیز، دوستان محترم،
من میخواستم یک توضیح شخصی بدهم. ما دیروز ۲۷ژانویه سالروز رهایی آشویتس را گرامی داشتیم. این روز ۹ماه بعد از تولد من بود. این روز رهایی و بهطور کلی تجربیات وحشتناک آشویتس برای من انگیزهیی بود که در سن ۱۷سالگی در مقابل دیوار برلین در خیابان برمور متعهد شدم که زندگیم را وقف مبارزه برای حقوقبشر و بر ضد سرکوب و علیه همه ارودگاههای مرگ بکنم.
و وقتی که امروز، دوستان عزیز، در این مورد صحبت میکنیم که میخواهند کمپ لیبرتی را با دیوارهایی دورادور آن با کنترل در اطراف آن و غیره درست کنند، پس من اجازه دارم که یادآوری تاریخ خودمان را بکنم. آنموقع هم یک اردوگاه نمایشی بود که صلیبسرخ را میبردند آنجا و یک گروه موزیکی داشت که یک ظاهر خوبی را نشان میدادند
و ما، دوستان عزیز، بهخصوص اینجا در آلمان مسئولیت داریم که اجازه ندهیم چنین چیزهایی دوباره اتفاق بیفتد و خدارا شکر ما همه (حداقل در مجلس آلمان) از همه جناحها برآن توافق داریم.
احتیاج به جابهجایی اشرف نیست. و چندین بار گفته شده، پس باید عمل کنیم. و چه کسی مناسبتر است برای این مسئولیت غیر از آلمان؟
و ما باید عمل بکنیم، به جای اینکه فقط سخنرانیها و مراسم زیبایی برپا کنیم. در این راه لطفاً از ارتباطات و از امکاناتی که دارید استفاده کنید، در محافل اروپایی و در محافل ملی که این اهداف سریع بهعمل برسد. ۴ماه زمان کافی است که ما یک پیام جدی بدهیم.
سلام اشرف.
اتو برنهارد: ما اکنون به سخنان رئیس افتخاری سندیکای مددکاران اجتماعی هیله کوزه یاکوب ولف گوش فرا میدهیم
هیله گوزه یاکوب رولف رئیس افتخاری سندیکای مددکاران اجتماعی:
ما بعد از اولین دیدار خانم رجوی فکر میکردیم که در آلمان دیگر موفق شدیم. به این صورت بگویم: دادگاه عدالت اروپا تصمیم گرفته بود، ما دیگر در لیست نبودیم. خانم رجوی موفق شدند یکبار دیگر بیایند.ولی چیزی که ما فکر آن را نکرده بودیم فشار رژیم ایران است، به من مرتب سؤالات زیادی میرسد که چطور میشود جلوی این فشارها ایستاد؟ انجمنهای پوششی رژیم باز فعال شدهاند. به نظر میآید که آنها یک موج جدید را شروع کردهاند چون رژیم ایران حدس میزند دارد همه چیز را از دست میدهد.
پس باید ما با همکاری، یکدیگر را قوی کنیم. استقامت کنیم و با جدیت مثل امروز کار کنیم.
و نکته آخری که دارم، از پوترینگ که آن را با یک تغییری میخوانم در اینجا:
«هرکس که شرایط اشرف و اسکان اجباری در لیبرتی را فراموش کند، انسانیت را فراموش میکند و اراده انسان را برای گرفتن درس عبرت از تاریخ نفی میکند».
من برای همه شما شجاعت و انرژی آرزو میکنم. و برای همه ما که به این کارزار روشنگرانه ادامه بدهیم.
اتو برنهارد: من بهعنوان نتیجه این کنفرانس کوتاه جمع میزنم.
اولاً از این برنامه پیامی به ۳۴۰۰نفر در کمپ اشرف فرستاده شود. شما تنها نیستید ما برای شما تلاش میکنیم و در جایی که شما نمیتوانید صحبت و عمل کنید ما از جانب شما صحبت و عمل میکنیم.
ثانیاً ، فراخوان به دولت آمریکا: مجاهدین را دیگر از لیست تروریستی بردارید. این چنین کار ما را در سطح جهانی بینهایت آسان خواهد کرد. من با جملهای که کنفرانس را شروع کردم به پایان میبرم: سلام ایران ـ سلام اشرف.