دیگر خبری از لاف و گزافهای سابق نبود! اگر لاف و گزافی هم مطرح میشد، همین که به بیان میآمد، به ناله و زاری تبدیل میشد. سخنرانی نوروزی خامنهای را میگویم! او که در نوروز 92 آن سال را ”سال حماسه سیاسی و حماسه اقتصادی ”نامیده بود، یک سال بعد، وقتی از تحقق حماسه سیاسیاش دم میزد چیزی جز اعتراف ترحم انگیز به درهم شکستن مهندسی انتخاباتیاش و متلاشی شدن دار و دستهٴ خودش موسوم به اصولگرایان نبود. وجه دیگر حماسه سیاسی ادعایی خامنهای هم نوشیدن جام زهر اتمی بود. یعنی به باد فنا رفتن چیزی که آن همه پزش را میداد و دار و ندار کشور را برای رسیدن به آن، به آتش کشیده بود.
عبرت آموز خواهد بود اگر نگاهی به آنچه خمینی در سال گذشته میگفت بیندازیم و آن قمپزها و لاف و گزافها را با واقعیتهای امروز مقایسه کنیم.
خامنهای در نوروز 92 در مشهد گفت: ”به قدری در زمینه کارهای زیر بنایی در کشور پیشرفت در سال 91 وجود دارد که در مقایسه با سالهای قبل هم سال 91 یک سال برجستهای است. کارهای زیربنایی انبوه، در زمینه راه در زمینه انرژی، در زمینه کشف منابع جدید نفت، کشف منابع جدید اورانیوم، در زمینه ایجاد و توسعهٴ نیروگاه، پالایشگاه و دهها پروژه صنعتی بزرگ که اینها همه زیرساختهای اقتصادی آیندهٴ کشوره ”. (تلویزیون رژیم 1فروردین 92).
بادکنک این دروغها در کمتر از دوماه، در جنگ گرگها ترکید و بخش کوچکی از تبهکاری و فساد رژیم ولایتفقیه در انهدام زیرساختهای اقتصادی ایران در جریان نمایش انتخاباتی رژیم بارز شد. از جمله رشد اقتصادی منفی 5 وهشت دهم درصدی، 10-11میلیون بیکار، تورم 44درصدی که برآیند اینها رسیدن ایران در شاخص فلاکت به رقم 55درصدی بود. شاخصی که استاندارد آن در دنیا بین 12 تا 15 درصد است. یعنی اینکه فقر و فلاکت در ایران تحت حاکمیت ولایتفقیه حدود 4برابر فقر معمول در دنیاست
امسال خامنهای ملغمهای را تحت عنوان اقتصاد مقاومتی بلغور میکرد که کاریکاتوری است از سرمایهداری. دیگر از دجالگریهای گذشته در مورد بهاصطلاح اقتصاد اسلامی بهعنوان راهحل خبری نبود! بد نیست یادآوری کنیم که خمینی در کتاب ولایتفقیه خود نوشته است: ”احکام شرع حاوی قوانین و مقررات متنوعی است که یک نظام کلی اجتماعی را میسازد. در این نظام حقوقی، هر چه بشر نیاز دارد فراهم آمده است... . از قوانین جزایی تا حقوق تجارت و صنعت و کشاورزی... برای همهٴ این مراحل دستور و قانون دارد ”. (صفحه 32 انتشارات امیرکبیر). اما حالا جانشین او برای نجات رژیمش به اقتصاد غرب دخیل بسته است. یکی از کارشناسان حکومتی اقتصاد صراحتاً میگوید: ”واقعیت این است که اقتصاد مقاومتی معنای مجزایی از اقتصاد آزاد ندارد ”. (سعید لیلاز ـ روزنامه اعتماد 26اسفند92)
گوشهیی از ابعاد شکست ”حماسه اقتصادی ”که خامنهای ناگزیر به آن اعتراف کرده در روزنامه ارگان بسیج سپاه پاسداران هم خواندنی است:
”از اولین روزهای سال 1392 که «حماسه سیاسی، حماسه اقتصادی» نام نهاده شد امید میرفت که این سال فرصتی برای برداشتن چند گام بلند در حوزه سیاست و اقتصاد و بهطور کلی پیشرفت کشور باشد. ولی اکنون در واپسین روزهای این سال... شوربختانه حماسه اقتصادی آن محقق نشده است... کارنامه دولت یازدهم نیز در تحقق حماسه اقتصادی چندان رضایت بخش نیست و لازم است مورد ارزیابی و آسیبشناسی صاحبنظران قرار گیرد»... .
ارگان بسیج سپس بهنوشته یکی از نزدیکان روحانی که از او بهعنوان یکی از تئوریسینهای شناخته شده نزدیک به دولت یازدهم استناد کرده و بهنقل از او مینویسد: «مبنای قدرت، اقتصادی است و اقتصاد نیز نزد غربیان است. بدون آنها نمیتوانیم بهصورت عمیق و تکنولوژیک در صحنه اقتصاد منطقهیی و جهانی وارد شویم». ...
باز میگردیم به اقتصاد مقاومتی که کارشناسان اقتصادی رژیم آن را چیزی جز همان اقتصاد آزاد سرمایهداری نمیدانند و این را جام زهری تلقی میکنند که به هر حال رژیم باید آن را بخورد. همان کارشناس اقتصادی رژیم میگوید: ”از سوی دیگر نباید از پیامدهای اجتماعی آن غافل شد چرا که در اقتصاد آزاد، وقوع نابرابری امری اجتنابناپذیر است و این نابرابری چیزی است که گروههای اجتماعی را ناراضی میکند اما در هر صورت و با وجود روبهرو شدن با این مسائل باز هم باید به اقتصاد مقاومتی تن داد“. (سعید لیلاز- روزنامه اعتماد 26اسفند92).
اما نه حماسه سیاسی و اقتصادی خامنهای، نه اقتصاد مقاومتی و آویختن به دامن غرب برای خروج از بحرانهای اقتصادی، نمیتوانند برای این رژیم درمان باشند، زیرا رژیم قرونوسطایی ولایتفقیه، بعد از 35سال و در حالی که همهٴ ذخایر استراتژیک خودش را نیز به باد فنا داده، مطلقاً امکانی و بختی برای تبدیل ساختار اقتصادیاش به سرمایهداری وابسته، از نوع رژیم شاه را ندارد و هر گونه تلاشی در این مسیر تنها بهسر باز کردن تضادهای غیرقابل مهار در درونش و تسریع روند سرنگونی راه میبرد..
عبرت آموز خواهد بود اگر نگاهی به آنچه خمینی در سال گذشته میگفت بیندازیم و آن قمپزها و لاف و گزافها را با واقعیتهای امروز مقایسه کنیم.
خامنهای در نوروز 92 در مشهد گفت: ”به قدری در زمینه کارهای زیر بنایی در کشور پیشرفت در سال 91 وجود دارد که در مقایسه با سالهای قبل هم سال 91 یک سال برجستهای است. کارهای زیربنایی انبوه، در زمینه راه در زمینه انرژی، در زمینه کشف منابع جدید نفت، کشف منابع جدید اورانیوم، در زمینه ایجاد و توسعهٴ نیروگاه، پالایشگاه و دهها پروژه صنعتی بزرگ که اینها همه زیرساختهای اقتصادی آیندهٴ کشوره ”. (تلویزیون رژیم 1فروردین 92).
بادکنک این دروغها در کمتر از دوماه، در جنگ گرگها ترکید و بخش کوچکی از تبهکاری و فساد رژیم ولایتفقیه در انهدام زیرساختهای اقتصادی ایران در جریان نمایش انتخاباتی رژیم بارز شد. از جمله رشد اقتصادی منفی 5 وهشت دهم درصدی، 10-11میلیون بیکار، تورم 44درصدی که برآیند اینها رسیدن ایران در شاخص فلاکت به رقم 55درصدی بود. شاخصی که استاندارد آن در دنیا بین 12 تا 15 درصد است. یعنی اینکه فقر و فلاکت در ایران تحت حاکمیت ولایتفقیه حدود 4برابر فقر معمول در دنیاست
امسال خامنهای ملغمهای را تحت عنوان اقتصاد مقاومتی بلغور میکرد که کاریکاتوری است از سرمایهداری. دیگر از دجالگریهای گذشته در مورد بهاصطلاح اقتصاد اسلامی بهعنوان راهحل خبری نبود! بد نیست یادآوری کنیم که خمینی در کتاب ولایتفقیه خود نوشته است: ”احکام شرع حاوی قوانین و مقررات متنوعی است که یک نظام کلی اجتماعی را میسازد. در این نظام حقوقی، هر چه بشر نیاز دارد فراهم آمده است... . از قوانین جزایی تا حقوق تجارت و صنعت و کشاورزی... برای همهٴ این مراحل دستور و قانون دارد ”. (صفحه 32 انتشارات امیرکبیر). اما حالا جانشین او برای نجات رژیمش به اقتصاد غرب دخیل بسته است. یکی از کارشناسان حکومتی اقتصاد صراحتاً میگوید: ”واقعیت این است که اقتصاد مقاومتی معنای مجزایی از اقتصاد آزاد ندارد ”. (سعید لیلاز ـ روزنامه اعتماد 26اسفند92)
گوشهیی از ابعاد شکست ”حماسه اقتصادی ”که خامنهای ناگزیر به آن اعتراف کرده در روزنامه ارگان بسیج سپاه پاسداران هم خواندنی است:
”از اولین روزهای سال 1392 که «حماسه سیاسی، حماسه اقتصادی» نام نهاده شد امید میرفت که این سال فرصتی برای برداشتن چند گام بلند در حوزه سیاست و اقتصاد و بهطور کلی پیشرفت کشور باشد. ولی اکنون در واپسین روزهای این سال... شوربختانه حماسه اقتصادی آن محقق نشده است... کارنامه دولت یازدهم نیز در تحقق حماسه اقتصادی چندان رضایت بخش نیست و لازم است مورد ارزیابی و آسیبشناسی صاحبنظران قرار گیرد»... .
ارگان بسیج سپس بهنوشته یکی از نزدیکان روحانی که از او بهعنوان یکی از تئوریسینهای شناخته شده نزدیک به دولت یازدهم استناد کرده و بهنقل از او مینویسد: «مبنای قدرت، اقتصادی است و اقتصاد نیز نزد غربیان است. بدون آنها نمیتوانیم بهصورت عمیق و تکنولوژیک در صحنه اقتصاد منطقهیی و جهانی وارد شویم». ...
باز میگردیم به اقتصاد مقاومتی که کارشناسان اقتصادی رژیم آن را چیزی جز همان اقتصاد آزاد سرمایهداری نمیدانند و این را جام زهری تلقی میکنند که به هر حال رژیم باید آن را بخورد. همان کارشناس اقتصادی رژیم میگوید: ”از سوی دیگر نباید از پیامدهای اجتماعی آن غافل شد چرا که در اقتصاد آزاد، وقوع نابرابری امری اجتنابناپذیر است و این نابرابری چیزی است که گروههای اجتماعی را ناراضی میکند اما در هر صورت و با وجود روبهرو شدن با این مسائل باز هم باید به اقتصاد مقاومتی تن داد“. (سعید لیلاز- روزنامه اعتماد 26اسفند92).
اما نه حماسه سیاسی و اقتصادی خامنهای، نه اقتصاد مقاومتی و آویختن به دامن غرب برای خروج از بحرانهای اقتصادی، نمیتوانند برای این رژیم درمان باشند، زیرا رژیم قرونوسطایی ولایتفقیه، بعد از 35سال و در حالی که همهٴ ذخایر استراتژیک خودش را نیز به باد فنا داده، مطلقاً امکانی و بختی برای تبدیل ساختار اقتصادیاش به سرمایهداری وابسته، از نوع رژیم شاه را ندارد و هر گونه تلاشی در این مسیر تنها بهسر باز کردن تضادهای غیرقابل مهار در درونش و تسریع روند سرنگونی راه میبرد..