در صفحات اول روزنامههای حکومتی روز سهشنبه 23خرداد ۱۳۹۱، اعترافهایی که در جلسه اخیر دادگاه بیمه علیه تعدادی از بالاترین مقامهای دولت احمدینژاد و سایر مقامهای حکومت بهعمل آمده و پیامدهای آن، جای اصلی را به خود اختصاص داده است:
ابتکار: واکنش به اتهامات اقتصادی دولتمردان؛ احمدینژاد: بیایند اثبات کنند!
مردمسالاری: احمدینژاد با انتقاد از متهم کردن برخی اعضای دولت: اگر جرأت دارند سراغ اصل کاریها بروند
فرهیختگان: رئیسجمهور: باید تهمتهایتان را اثبات کنید
جمهوری اسلامی: متهم اصلی پرونده اختلاس در بیمه ایران علیه رئیس وقت دیوان محاسبات افشاگری کرد
جهان صنعت: یکی از متهمان اختلاس بیمه در دادگاه: یک میلیارد و 500میلیون تومان به حساب آقای «م ر» (محمدرضا رحیمی) ریختم.
شرق: 5/1میلیارد تومان به «م ر» دادم
حمایت: افشاگری متهم اصلی در هشتمین جلسه رسیدگی به پرونده اختلاس شرکت بیمه ایران: خانهام را هم به نام آنها زدهام
تهران امروز: اعتراف صریح علیه مقامات دولت
ابتکار: واکنش باهنر به اتهام دریافت پول در پرونده بیمه
رسالت: نماینده دادستان در دادگاه اختلاس از بیمه: تسهیلات میلیاردی با اسناد جعلی صرف خرید زمین در تهران و شمال میشد
روزنامه مردمسالاری که عنوان اصلی صفحه اول خود را به اظهارات احمدینژاد اختصاص داده، تحت عنوان «اگر جرأت دارند سراغ اصل کاریها بروند» مینویسد:
در شرایطی که در جریان دادگاه اختلاس در بیمه، نام برخی از نزدیکان دولت مطرح میشود و در دادگاه تخلف مالی ۳۰۰۰میلیاردی هم برخی نزدیکان دولت نقش داشتهاند، روز گذشته محمود احمدینژاد در مورد این اتهامات واکنش نشان داد. رئیسجمهور که به استان کرمانشاه سفر کرده بود گفت:
“اگر جرأت دارند بروند سراغ همانهایی که اصلکاری هستند. البته احمدینژاد در مورد اینکه اصل کاریها چه کسانی هستند توضیحی نداد و همانند زمانی که وعده داده بود اسامی مفسدان اقتصادی را از جیب کت خود خارج کند این بار هم نامی را ذکر نکرد. رئیسجمهور همچنین توضیح نداد که اگر رسانههای خارجی از اظهارنظرها در مورد اتهامات حامیان دولت میتوانند سوءاستفاده کنند، آیا از همین سخنان او با این مضمون که اگر جرأت دارند سراغ اصلکاریها بروند نمیتوانند علیه کشور استفاده کنند؟».
افزایش 30درصدی و ناگهانی قیمت نان و 6برابر شدن قیمت آن از آغاز اجرای طرح ضدمردمی هدفمندی یارانهها، همچون دیروز سرمقاله و مقالات اساسی تعدادی از روزنامهها را به خود اختصاص داده است: از جمله روزنامه کیهان در یادداشت روز خود با عنوان «آسمان زر نریخته به سرش!» مینویسد:
«تلخ است ولی واقعیت دارد و قابل انکار نیست که گرانی مهار گسیخته این روزها و افزایش بیرویه و جهشی در قیمت بسیاری از کالا و خدمات، بر دوش مردم، مخصوصاً اقشار مستضعف… سنگینی میکند و تلختر آن که اراده محسوسی برای مقابله جدی و پیگیر با این غول که افسار پاره کرده و به جان محرومان افتاده است، به چشم نمیخورد.
کیهان سرمقاله خود را با این نتیجهگیری درباره گرانی افسارگسیخته و از هم پاشیدگی اقتصادی به پایان میبرد که:
«آیا تبدیل یک ساله فلان آدم معمولی با حقوق مشخص مثلاً کارمندی به یک سرمایهدار کلان برای مسئولان محترم سؤالبرانگیز و قابل پیگیری نیست. «آسمان زر نریخته به سرش، یا خودش دزد بوده یا پدرش!».
روزنامه مردمسالاری نیز سرمقاله خود را به موضوع گرانی اختصاص داده و تحت عنوان ترمز دستی را بکشید، مینویسد:
«گر چه ظرف چندین سال گذشته وجود تورم یک پدیده ملموس توأم با زندگی روزمره ایرانیان بوده است. متأسفانه ظرف 6ماه گذشته نرخ تورم به شکلی افسار گسیخته شروع به تاختن کرد بهگونهیی که افسار آن از دست همه خارج شده است…».
مردمسالاری در انتهای این سرمقاله، نسبت به یک انفجار اجتماعی بر اثر گرانی و فشارهای اقتصادی هشدار داده و با ذکر یک نمونه تاریخی مینویسد:
«در دوران ذلت تسلط متفقین در دوران جنگ جهانی دوم، 17آذر سال ۱۳۲۱ همین شهر تهران که در میان غبار و دود گم شده است، در پی قحطی نان گروهی به مجلس حمله کردند و گروهی دیگر به خانه نخستوزیر نظامالسلطنه یورش بردند.
… آقایان پاستورنشین در میان یورش بیرحمانه گرانی به ملت و فرصتطلبی دشمنان، گاهی در سیاستهای خود تجدیدنظر کنند و حتی ترمز دستی کشیده شود. آیا مجلس شورای اسلامی در مقابل نارضایتی شدید مردم و تبعات ناخوشایند گرانی، تنها به نطقهای آتشین بسنده خواهد کرد؟».
در این میان روزنامه رسالت در مقالهیی با عنوان «با رؤسای جمهور ایران چه کنیم؟» با انگشت گذاشتن روی موضوع جالبی، به سرنوشت نافرجام تمامی رؤسای جمهور در دیکتاتوری مطلقه ولایتفقیه اشاره کرده و بیآن که بتواند به ریشه مسأله نزدیک شود، مینویسد:
«نگاهی به سرنوشت رؤسای جمهور در کشور ما نشاندهنده نوعی بحران در این جایگاه است. رئیسجمهور نخست، ابوالحسن بنیصدر پس از ایجاد بحرانهایی همراه با رئیس یکی از جریانهای تندرو و خشن معارض انقلاب از کشور گریخت. رئیسجمهور دوم، محمدعلی رجایی کمتر از یکماه از ورود به دفتر ریاستجمهوری به همراه نخستوزیر خود، … ترور شده و بهشهادت رسید.
پرسش اساسی در این است که اشکال کجاست؟ چرا جز یک مورد کسی سر به سلامت نبرده است. آیا اشکال در قانون اساسی و ساختار قانونی ماست که از رؤسای جمهور اپوزیسیون یا شبه اپوزیسیون میسازد؟ یا این امر به خصلتهای اخلاقی و سیاسی برگزیدگان این منصب یا ناپختگیهای سیاسی برمیگردد؟ آیا پس از گذشت بیش از سی سال نباید به این پرسش واضح پاسخ دهیم؟».
ابتکار: واکنش به اتهامات اقتصادی دولتمردان؛ احمدینژاد: بیایند اثبات کنند!
مردمسالاری: احمدینژاد با انتقاد از متهم کردن برخی اعضای دولت: اگر جرأت دارند سراغ اصل کاریها بروند
فرهیختگان: رئیسجمهور: باید تهمتهایتان را اثبات کنید
جمهوری اسلامی: متهم اصلی پرونده اختلاس در بیمه ایران علیه رئیس وقت دیوان محاسبات افشاگری کرد
جهان صنعت: یکی از متهمان اختلاس بیمه در دادگاه: یک میلیارد و 500میلیون تومان به حساب آقای «م ر» (محمدرضا رحیمی) ریختم.
شرق: 5/1میلیارد تومان به «م ر» دادم
حمایت: افشاگری متهم اصلی در هشتمین جلسه رسیدگی به پرونده اختلاس شرکت بیمه ایران: خانهام را هم به نام آنها زدهام
تهران امروز: اعتراف صریح علیه مقامات دولت
ابتکار: واکنش باهنر به اتهام دریافت پول در پرونده بیمه
رسالت: نماینده دادستان در دادگاه اختلاس از بیمه: تسهیلات میلیاردی با اسناد جعلی صرف خرید زمین در تهران و شمال میشد
روزنامه مردمسالاری که عنوان اصلی صفحه اول خود را به اظهارات احمدینژاد اختصاص داده، تحت عنوان «اگر جرأت دارند سراغ اصل کاریها بروند» مینویسد:
در شرایطی که در جریان دادگاه اختلاس در بیمه، نام برخی از نزدیکان دولت مطرح میشود و در دادگاه تخلف مالی ۳۰۰۰میلیاردی هم برخی نزدیکان دولت نقش داشتهاند، روز گذشته محمود احمدینژاد در مورد این اتهامات واکنش نشان داد. رئیسجمهور که به استان کرمانشاه سفر کرده بود گفت:
“اگر جرأت دارند بروند سراغ همانهایی که اصلکاری هستند. البته احمدینژاد در مورد اینکه اصل کاریها چه کسانی هستند توضیحی نداد و همانند زمانی که وعده داده بود اسامی مفسدان اقتصادی را از جیب کت خود خارج کند این بار هم نامی را ذکر نکرد. رئیسجمهور همچنین توضیح نداد که اگر رسانههای خارجی از اظهارنظرها در مورد اتهامات حامیان دولت میتوانند سوءاستفاده کنند، آیا از همین سخنان او با این مضمون که اگر جرأت دارند سراغ اصلکاریها بروند نمیتوانند علیه کشور استفاده کنند؟».
افزایش 30درصدی و ناگهانی قیمت نان و 6برابر شدن قیمت آن از آغاز اجرای طرح ضدمردمی هدفمندی یارانهها، همچون دیروز سرمقاله و مقالات اساسی تعدادی از روزنامهها را به خود اختصاص داده است: از جمله روزنامه کیهان در یادداشت روز خود با عنوان «آسمان زر نریخته به سرش!» مینویسد:
«تلخ است ولی واقعیت دارد و قابل انکار نیست که گرانی مهار گسیخته این روزها و افزایش بیرویه و جهشی در قیمت بسیاری از کالا و خدمات، بر دوش مردم، مخصوصاً اقشار مستضعف… سنگینی میکند و تلختر آن که اراده محسوسی برای مقابله جدی و پیگیر با این غول که افسار پاره کرده و به جان محرومان افتاده است، به چشم نمیخورد.
کیهان سرمقاله خود را با این نتیجهگیری درباره گرانی افسارگسیخته و از هم پاشیدگی اقتصادی به پایان میبرد که:
«آیا تبدیل یک ساله فلان آدم معمولی با حقوق مشخص مثلاً کارمندی به یک سرمایهدار کلان برای مسئولان محترم سؤالبرانگیز و قابل پیگیری نیست. «آسمان زر نریخته به سرش، یا خودش دزد بوده یا پدرش!».
روزنامه مردمسالاری نیز سرمقاله خود را به موضوع گرانی اختصاص داده و تحت عنوان ترمز دستی را بکشید، مینویسد:
«گر چه ظرف چندین سال گذشته وجود تورم یک پدیده ملموس توأم با زندگی روزمره ایرانیان بوده است. متأسفانه ظرف 6ماه گذشته نرخ تورم به شکلی افسار گسیخته شروع به تاختن کرد بهگونهیی که افسار آن از دست همه خارج شده است…».
مردمسالاری در انتهای این سرمقاله، نسبت به یک انفجار اجتماعی بر اثر گرانی و فشارهای اقتصادی هشدار داده و با ذکر یک نمونه تاریخی مینویسد:
«در دوران ذلت تسلط متفقین در دوران جنگ جهانی دوم، 17آذر سال ۱۳۲۱ همین شهر تهران که در میان غبار و دود گم شده است، در پی قحطی نان گروهی به مجلس حمله کردند و گروهی دیگر به خانه نخستوزیر نظامالسلطنه یورش بردند.
… آقایان پاستورنشین در میان یورش بیرحمانه گرانی به ملت و فرصتطلبی دشمنان، گاهی در سیاستهای خود تجدیدنظر کنند و حتی ترمز دستی کشیده شود. آیا مجلس شورای اسلامی در مقابل نارضایتی شدید مردم و تبعات ناخوشایند گرانی، تنها به نطقهای آتشین بسنده خواهد کرد؟».
در این میان روزنامه رسالت در مقالهیی با عنوان «با رؤسای جمهور ایران چه کنیم؟» با انگشت گذاشتن روی موضوع جالبی، به سرنوشت نافرجام تمامی رؤسای جمهور در دیکتاتوری مطلقه ولایتفقیه اشاره کرده و بیآن که بتواند به ریشه مسأله نزدیک شود، مینویسد:
«نگاهی به سرنوشت رؤسای جمهور در کشور ما نشاندهنده نوعی بحران در این جایگاه است. رئیسجمهور نخست، ابوالحسن بنیصدر پس از ایجاد بحرانهایی همراه با رئیس یکی از جریانهای تندرو و خشن معارض انقلاب از کشور گریخت. رئیسجمهور دوم، محمدعلی رجایی کمتر از یکماه از ورود به دفتر ریاستجمهوری به همراه نخستوزیر خود، … ترور شده و بهشهادت رسید.
پرسش اساسی در این است که اشکال کجاست؟ چرا جز یک مورد کسی سر به سلامت نبرده است. آیا اشکال در قانون اساسی و ساختار قانونی ماست که از رؤسای جمهور اپوزیسیون یا شبه اپوزیسیون میسازد؟ یا این امر به خصلتهای اخلاقی و سیاسی برگزیدگان این منصب یا ناپختگیهای سیاسی برمیگردد؟ آیا پس از گذشت بیش از سی سال نباید به این پرسش واضح پاسخ دهیم؟».