درد دلی از طرف یک پژوهشگر ایرانی دارای رتبهٴ ممتاز در کنکور دانشگاهها
در تاریخ اسلام که البته برای ما افتخار و سرشار از نقاط زیبای پر از عبرت و الگوست با چهرههای روحانی و مذهبی بسیاری مواجه هستیم که زندگی و مدل حیات اجتماعی آنها در واژگانی چون سادگی و اخلاص خلاصه میشود، بهویژه آن که بسیاری از این افراد خود از پیشروان علوم و فنون مختلف و حتی مبارزان راستین در راستای بنای جامعه مناسب مبتنی بر ارزشهای حقیقی اسلامی بودهاند. ما هیچگاه با روحانیت اصیل و مخلص که خدا محوری آنها در زندگی و مرامشان متجلی است مشکلی نداریم، اما حجم بسیاری از روحانی نمایان را میشناسیم که نه تنها آبروی اسلام را به تمام معنا در خطر انداختهاند بلکه سمبل خباثت و جنایت در دنیای امروزند.
پیامبر بزرگوار اسلام، اهل بیت و صحابة ایشان در اوج سادگی و اخلاص بزرگترین قلههای ایمانی را فتح کردهاند و همین انتظار را از جانشینان خود داشتهاند که با سادگی و خلوص نیت با نظر داشتن خدا و رضای خلق زندگی خود را سپری کنند. علی (ع) با اینکه خلیفه و رهبر مسلمین و امپراطور نصفی از جهان آن روزست چنان در سادگی زندگی میکنند که حتی برخی شبها برای افطار یا سحرش با مشکلات معیشتی مواجه است. عمربنخطاب در چنان شرایطی زندگی میکند که وقتی نماینده قیصر روم برای دیدار با وی میآید اتفاقاً از او که بسیار ساده و بیآلایش است سراغ خلیفه را میگیرد که او هم با تواضع پاسخ میدهد و تعجب او و همراهنش را برمی انگیزد.
اما آیا روحانیت امروز ایران و البته جهان اسلام اینگونه هستند؟! به نظر شما آن هنگام که پیامبر در خواب دید یک عده میمون بر منبر او در حال بازی و آزار هستند، این خواب متعالی و معنادار چه تعبیری دارد؟!
اما چرا از رفتن به دانشگاه و نرفتن به حوزه علمیه پشیمانم:
رتبهٴ بالای من در کنکور و رتبهٴ بسیار پایین دوستم:
در آن سال با تمام سختیهای طبیعی آزمون کنکور شب و روز درس میخواندم تلاشم بسیار جدی بود که حتماً باید در یکی از دانشگاههای مطرح تهران قبول شوم. خورد و خوابم بهکلی حرام شده بود... بالاخره پس از یکسال تلاش طولانی که در سطح ریاضت کشیدنهای مرتضان هندی بود بالاخره به آرزویم رسیدم و با رتبه ممتاز در کنکور آن سال برگزیده و وارد دانشگاه معتبری شدم. خلاصه آن که سالها بعد حتی موفق به دریافت مدرک فوقلیسانس هم شدم اما پس از سربازی و مدتی بیکاری با هزار بدبختی و جنگ و دعوا و... در یکی از هنرستانهای شهرهای حاشیه مشغول کار شدم که هر لحظه نیز احتمال اخراجم وجود دارد زیرا استخدامم هنوز رسمی نیست.
اما از آنسو در همان زمانی که من همچون مرتاضان هندی برای کنکور درس میخواندم یکی از دوستانم که در سال دوم دبیرستان بهدلیل ضعف جدی در درس و مدرسه، ترک تحصیل کرده بود و بعدها فهمیدم که او نابغهٴ واقعی بود و نه من و امثال من، رهسپار حوزه علمیه شد. دو سالی را در شهرستان سپری کرد و بعد برای ادامه تحصیلات حوزوی به قم رفت. دیگر او را ندیدم و هیچ ارتباطی با هم نداشتیم تا اینکه چندی پیش در اتفاقی عجیب در یکی از خیابانهای منتهی به محل کارم یک ماشین لوکس مدل بالای پرادو را دیدم که حاج آقای روحانی گردن کلفتی را وارد جابهجا میکرد با خودم فکر میکردم این آخوند را کجا دیدهام؟؟ ؟ کمی زاویه دیدم خوب نبود و لذا تشخیص ندادم. عصر همان روز مراسمی در شهر بود، در سالن مراسم همان آخوند را در ردیف اول حضار دیدم، اما باز او را نمیدیدم تا اینکه مجری برنامه از حاج آقای... . دعوت کرد پشت تریبون بیاید، داشتم شاخ در میآوردم... این همان همکلاسی سابق من بود که شب قبل از امتحان میآمد در منزل ما و به من رشوه میداد که فردا سر جلسه امتحان کنارم بشیند تا از روی دستم تقلب کند، این همان دوست دوران نوجوانی بود که با هم تو کوچهها پرسه میزدیم، این همان دروازهبان تیم فوتبال محله ما بود که روزی میانگین ده تا گل وارد دروازهاش میکردم اما حالا بهعنوان مسئول امور... نهاد رهبری در... مشغول خدمت بود.
البته کاری به او ندارم، بحث حسادت نیست، بحث بدبختی یک جامعه است...
بعد از پایان جلسه، خیلی دوست داشتم ببینمش. نزدیک رفتم بلافاصله مرا شناخت، عجب ریش بلندی! توهین دوستانهای به او و لباس و ریشش کردم، زیر لبی هشدار داد پیش همکارانم از این حرفها نزن. او هم از دیدن من خوشحال شد، دعوتش کردم و دقایقی مهمانم شد. آنقدر به او تمسخر کردم که نگو، اما یک لحظه که به خودم آمدم دیدم نه او مسخره نیست، بلکه امثال من مسخره حقیقی هستیم. حاج اقا شمارهاش را بهم داد و مرا به محل کارش هم دعوت کرد که حتماً به منزلش بروم. روز بعد هم او را در منزل پدریش ملاقات کردم و این شد آغاز ارتباط ما با هم.
چندی قبل که مهمان ایشان بودم، از زبان وی چیزهایی شنیدم که دوست داشتم همین الآن فرماندهٴ کل ارتش آزادیبخش ایران من بودم، و بدون هر گونه درنگ و توقف فرمان حمله به ایران و آزادی ملت ایران را صادر میکردم حتی اگر به قیمت شهادت تمام پرسنل ارتش آزادی باشد...
اما لیست دلایلم برای این آرزو، به خدمات جمهوری اسلامی به آخوندهای حکومتی بازمی گردد که آنها کجا و ما بهاصطلاح نخبگان سرکوب شده علمی کجا... !
آخوند بودن یک امتیاز بزرگ در دید مقامات حکومت اسلامی است
ایدئولوژی حکومت ولایت فقیه بهگونهیی است که میبایست زمام امورات مهم در دست آخوندها باشد لذا آخوند بودن یک امتیاز بزرگ و در واقع پیمودن نصفی از مسیر پیشرفت بهصورت اتوماتیک است. آخوند یعنی ظرفیت ورود به تمامی ساختارهای جمهوری اسلامی بدون گزینش، مصاحبه، پارتی، رشوه، و...
آغاز پیشرفت از بدو ورود به حوزه
ما که وارد دانشگاه شدیم از اولش زجر و بدبختی و فلاکت بود تا روزی که خدا کمک کرد و فارغالتحصیل شدیم. چه شبها و روزها که محرومیت و محدودیت ما را به ستوه میرساند، چه حقارتها و فشارها که بر ما تحمیل بود، چه نگاههای مشکوک و خطرناک که پیرامون ما وجود داشت، و هزار فریاد از دست فقر در شرایط دانشجویی... اما امروزه با ورود به حوزههای علمیه از همان ابتدای امر شما را در شرایطی عالی قرار میدهند که چیزی شبیه بهشتهای موعود است انگار این آخوندها بهشت موعود را خود برای خود ساختهاند و دیگر نیازی به بهشت موعود خدا لااقل در این دنیا ندارند.
ارایه کمک هزینههای مختلف تحصیلی در حوزه ها
کمک هزینه و حقوق ثابت و مأموریت در جریان اعزام تحت عنوان مبلغ در ایام مذهبی سال
ارتباط با دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی بهطور مستقیم
جواز شرعی برای انواع مدلهای مختلف ازدواج در طی تحصیلات
دریافت مبالغ اهدایی در اشکال مختلف از نهادهای گوناگون حکومتی
دریافت امتیازات اقتصادی مختلف برای تأسیس شرکتها و مراکز تولیدی و...
ارتباط مستقیم با دفتر رهبر جمهوری اسلامی و اعزام مأموران ویژه برای بررسی مشکلات طلاب و روحانیان
مسافرتهای مجانی به قم، مشهد، کربلا، نجف و اعزام در قالب روحانی کاروان به حج بهطور رایگان
استخدام در حین تحصیلات حوزوی در هر نهادی که به روحانی نیازمندست
عضویت بدون هفت خوان رستم در هیئتهای علمی
دریافت حقوق ثابت در قالب ستاد اقامه نماز
دریافت بدون تشریفات انواع مجوزهای فرهنگی از وزارت ارشاد
استخدام در قالب مشاوره فرهنگی و مذهبی ادارات اقتصادی
اعطای وامهای طولانی بیبهره شرعی (برای خودشان بیبهره و برای ملت با نزول بالا) برای مسائلی چون مسکن و اتومبیل
ارائه تمامی هزینههای ازدواج از سوی دفتر رهبر انقلاب
ارائه هزینه مراسمها و مسافرتهای بعد از ازدواج از طرف نهاد رهبری
همکاری بیچون و چرای سپاه و بسیج با آخوندها برای ایدهها و افکار فرهنگی و تأمین هزینه ها
تامین هزینه چاپ کتاب و مقاله و هر گونه پژوهش
ارائه مطالب و مستندات طبقهبندی در حوزه مسائل فرهنگی و اجتماعی برای مطالعه و تحقیق
تامین امنیت روحانیان توسط نیروی انتظامی در صورت درخواست روحانی
ارائه شماره موبایلهای اختصاصی برای ارتباط با معاونت دینی و مذاهب و... وزارت اطلاعات
تامین رایگان پوشش بیمهای به صرف روحانی بودن
تامین هزینههای کامل خوراک و پوشاک خانوادههای طلاب و روحانیان
اعطای کمکهزینه خرید اتومبیل بهصورت بلاعوض
اجبار دانشگاهها به استخدام روحانیان نویسنده و پژوهشگر
عضویت روحانیان شاغل در کار گروههای فرهنگی و اجتماعی استانداری و فرمانداریهای کشور
ارتباط مستقیم با شخص استاندار در تمامی استانها در هر شرایط ممکنه
اعطای هدایای ویژه مناسبتی از طرف سازمان تبلیغات اسلامی به تمام روحانیان
اعطای تسهیلات ویژه تفریحی در سواحل دریای خزر و مجتمع فرهنگی جزیره کیش وابسته به وزرات علوم
عضویت در تمامی کمیتههای انضباطی دانشگاهها
عضویت در کتابخانه ملی ایران بهصورت اتوماتیک
استخدام چندین باره و موازی در نهادهای فرهنگی و دانشگاهی
مشارکت در پروژههای مختلف فرهنگی و علمی دانشگاهها و دریافت امتیازات ویژه
قرار گرفتن در لیست ستاد اقامه نماز جمعه و دریافت امتیازات خاص
دریافت امتیازات ویژه در قالب ارتباط با معاونتهای عقیدتی سیاسی ارتش سپاه نیروی انتظامی و...
ورود با مجوز و عادی و به اماکن و ساختمانهای امنیتی در صورت تأیید و سپردن تعهد به معاونت امور روحانیان وزارت اطلاعات
مسافرتهای مختلف با عناوین گوناگون با هیئتهای سیاسی، اقتصادی، دانشگاهی و... به خارج از کشور
ارتباط مستقیم با معاونت فرهنگی وزارتخارجه و رایزنیهای فرهنگی خارج از ایران و دریافت حقوقهای ویژه و نجومی از وزارتخارجه و ارشاد در صورت اعزام
تورهای توریستی تفریحی سیاسی به لبنان، سوریه، عراق، و... در راستای اهداف خاص
دریافت منازل سازمانی در شرایط قبل از تهیه مسکن
ثبت نام فرزندان آخوندها در مدارس مورد تایید سازمان تبلیغات
دریافت حقوق ویژه از سازمان اوقاف و امور خیریه و تولیت آستان رضوی بهطور سالیانه
دریافت بنهای ویژه خرید کالای مصرفی از حوزهها و سازمان تبلیغات اسلامی
حقوق ویژه جاسوسی از مردم و نخبگان اجتماعی و علمی
اعطای زمین سهمیهای برای ساختن منزل توسط حوزه علمیه
پرداخت تمامی هزینههای بیمهای بیمارستانی و... توسط دولت
پرداخت 70درصد بیمه خودرو توسط دولت
قرار گرفتن در سلسله مراتب قدرت و چگونگی نزدیکی به بیت رهبری و افتخار حضور در کلاس درس فقه خارج ایشان، بشرط جاسوسی بیشتر، و تقابل سخت با خواست و اراده ملت
حمایتهای ویژه در صورت مشارکت در انتخاباتهای مختلف از سوی نهادهای قدرت و ثروت حکومت
اینها همگی لیست خاطرات دوست بزرگواری هستند که از روی دست اینجانب تقلب میکرد. حالا این ایام برای اینکه از کارم اخراج نشوم و حداقل قرارداد کاریم برای چند سال دیگر تمدید شود، به این آقا التماس میکنم تا شاید از نفوذ بالایی که در نهاد رهبری دارد استفاده فرموده و کمک نمایند، تا حال هم پاسخ خاصی ندادهاند. متأسفانه در سرزمین ایران این قبیل افراد در مسند امورات مهم مملکت قرار میگیرند آنگاه توقع داریم که اقتصاد ما همپای دولتهای غربی باشد، و مردم از همه حیث در رفاه...
اما این قبیل آشغالهای مفت خور که جز چاپلوسی و بزرگسازی ولایت حرفهیی ندارند میبایست در ناز و نعمتی عجیب وقت و انرژی این مملکت را هدر دهند، و برای وجود نامبارکشان سالانه صدها میلیارد تومان فقط هزینه رفاهشان شود، اینان همان روحانیت ساده زیستی هستند که قرارست زمینه ظهور امام زمانشان شوند، همانهانی که همدوش پیامبر جهاد میکردند، و یقینا اگر فردا بحرانی برای ایران پیش بیاید اینها را در صحنه بحران کسی نخواهد دید...
جلال از تهران
در تاریخ اسلام که البته برای ما افتخار و سرشار از نقاط زیبای پر از عبرت و الگوست با چهرههای روحانی و مذهبی بسیاری مواجه هستیم که زندگی و مدل حیات اجتماعی آنها در واژگانی چون سادگی و اخلاص خلاصه میشود، بهویژه آن که بسیاری از این افراد خود از پیشروان علوم و فنون مختلف و حتی مبارزان راستین در راستای بنای جامعه مناسب مبتنی بر ارزشهای حقیقی اسلامی بودهاند. ما هیچگاه با روحانیت اصیل و مخلص که خدا محوری آنها در زندگی و مرامشان متجلی است مشکلی نداریم، اما حجم بسیاری از روحانی نمایان را میشناسیم که نه تنها آبروی اسلام را به تمام معنا در خطر انداختهاند بلکه سمبل خباثت و جنایت در دنیای امروزند.
پیامبر بزرگوار اسلام، اهل بیت و صحابة ایشان در اوج سادگی و اخلاص بزرگترین قلههای ایمانی را فتح کردهاند و همین انتظار را از جانشینان خود داشتهاند که با سادگی و خلوص نیت با نظر داشتن خدا و رضای خلق زندگی خود را سپری کنند. علی (ع) با اینکه خلیفه و رهبر مسلمین و امپراطور نصفی از جهان آن روزست چنان در سادگی زندگی میکنند که حتی برخی شبها برای افطار یا سحرش با مشکلات معیشتی مواجه است. عمربنخطاب در چنان شرایطی زندگی میکند که وقتی نماینده قیصر روم برای دیدار با وی میآید اتفاقاً از او که بسیار ساده و بیآلایش است سراغ خلیفه را میگیرد که او هم با تواضع پاسخ میدهد و تعجب او و همراهنش را برمی انگیزد.
اما آیا روحانیت امروز ایران و البته جهان اسلام اینگونه هستند؟! به نظر شما آن هنگام که پیامبر در خواب دید یک عده میمون بر منبر او در حال بازی و آزار هستند، این خواب متعالی و معنادار چه تعبیری دارد؟!
اما چرا از رفتن به دانشگاه و نرفتن به حوزه علمیه پشیمانم:
رتبهٴ بالای من در کنکور و رتبهٴ بسیار پایین دوستم:
در آن سال با تمام سختیهای طبیعی آزمون کنکور شب و روز درس میخواندم تلاشم بسیار جدی بود که حتماً باید در یکی از دانشگاههای مطرح تهران قبول شوم. خورد و خوابم بهکلی حرام شده بود... بالاخره پس از یکسال تلاش طولانی که در سطح ریاضت کشیدنهای مرتضان هندی بود بالاخره به آرزویم رسیدم و با رتبه ممتاز در کنکور آن سال برگزیده و وارد دانشگاه معتبری شدم. خلاصه آن که سالها بعد حتی موفق به دریافت مدرک فوقلیسانس هم شدم اما پس از سربازی و مدتی بیکاری با هزار بدبختی و جنگ و دعوا و... در یکی از هنرستانهای شهرهای حاشیه مشغول کار شدم که هر لحظه نیز احتمال اخراجم وجود دارد زیرا استخدامم هنوز رسمی نیست.
اما از آنسو در همان زمانی که من همچون مرتاضان هندی برای کنکور درس میخواندم یکی از دوستانم که در سال دوم دبیرستان بهدلیل ضعف جدی در درس و مدرسه، ترک تحصیل کرده بود و بعدها فهمیدم که او نابغهٴ واقعی بود و نه من و امثال من، رهسپار حوزه علمیه شد. دو سالی را در شهرستان سپری کرد و بعد برای ادامه تحصیلات حوزوی به قم رفت. دیگر او را ندیدم و هیچ ارتباطی با هم نداشتیم تا اینکه چندی پیش در اتفاقی عجیب در یکی از خیابانهای منتهی به محل کارم یک ماشین لوکس مدل بالای پرادو را دیدم که حاج آقای روحانی گردن کلفتی را وارد جابهجا میکرد با خودم فکر میکردم این آخوند را کجا دیدهام؟؟ ؟ کمی زاویه دیدم خوب نبود و لذا تشخیص ندادم. عصر همان روز مراسمی در شهر بود، در سالن مراسم همان آخوند را در ردیف اول حضار دیدم، اما باز او را نمیدیدم تا اینکه مجری برنامه از حاج آقای... . دعوت کرد پشت تریبون بیاید، داشتم شاخ در میآوردم... این همان همکلاسی سابق من بود که شب قبل از امتحان میآمد در منزل ما و به من رشوه میداد که فردا سر جلسه امتحان کنارم بشیند تا از روی دستم تقلب کند، این همان دوست دوران نوجوانی بود که با هم تو کوچهها پرسه میزدیم، این همان دروازهبان تیم فوتبال محله ما بود که روزی میانگین ده تا گل وارد دروازهاش میکردم اما حالا بهعنوان مسئول امور... نهاد رهبری در... مشغول خدمت بود.
البته کاری به او ندارم، بحث حسادت نیست، بحث بدبختی یک جامعه است...
بعد از پایان جلسه، خیلی دوست داشتم ببینمش. نزدیک رفتم بلافاصله مرا شناخت، عجب ریش بلندی! توهین دوستانهای به او و لباس و ریشش کردم، زیر لبی هشدار داد پیش همکارانم از این حرفها نزن. او هم از دیدن من خوشحال شد، دعوتش کردم و دقایقی مهمانم شد. آنقدر به او تمسخر کردم که نگو، اما یک لحظه که به خودم آمدم دیدم نه او مسخره نیست، بلکه امثال من مسخره حقیقی هستیم. حاج اقا شمارهاش را بهم داد و مرا به محل کارش هم دعوت کرد که حتماً به منزلش بروم. روز بعد هم او را در منزل پدریش ملاقات کردم و این شد آغاز ارتباط ما با هم.
چندی قبل که مهمان ایشان بودم، از زبان وی چیزهایی شنیدم که دوست داشتم همین الآن فرماندهٴ کل ارتش آزادیبخش ایران من بودم، و بدون هر گونه درنگ و توقف فرمان حمله به ایران و آزادی ملت ایران را صادر میکردم حتی اگر به قیمت شهادت تمام پرسنل ارتش آزادی باشد...
اما لیست دلایلم برای این آرزو، به خدمات جمهوری اسلامی به آخوندهای حکومتی بازمی گردد که آنها کجا و ما بهاصطلاح نخبگان سرکوب شده علمی کجا... !
آخوند بودن یک امتیاز بزرگ در دید مقامات حکومت اسلامی است
ایدئولوژی حکومت ولایت فقیه بهگونهیی است که میبایست زمام امورات مهم در دست آخوندها باشد لذا آخوند بودن یک امتیاز بزرگ و در واقع پیمودن نصفی از مسیر پیشرفت بهصورت اتوماتیک است. آخوند یعنی ظرفیت ورود به تمامی ساختارهای جمهوری اسلامی بدون گزینش، مصاحبه، پارتی، رشوه، و...
آغاز پیشرفت از بدو ورود به حوزه
ما که وارد دانشگاه شدیم از اولش زجر و بدبختی و فلاکت بود تا روزی که خدا کمک کرد و فارغالتحصیل شدیم. چه شبها و روزها که محرومیت و محدودیت ما را به ستوه میرساند، چه حقارتها و فشارها که بر ما تحمیل بود، چه نگاههای مشکوک و خطرناک که پیرامون ما وجود داشت، و هزار فریاد از دست فقر در شرایط دانشجویی... اما امروزه با ورود به حوزههای علمیه از همان ابتدای امر شما را در شرایطی عالی قرار میدهند که چیزی شبیه بهشتهای موعود است انگار این آخوندها بهشت موعود را خود برای خود ساختهاند و دیگر نیازی به بهشت موعود خدا لااقل در این دنیا ندارند.
ارایه کمک هزینههای مختلف تحصیلی در حوزه ها
کمک هزینه و حقوق ثابت و مأموریت در جریان اعزام تحت عنوان مبلغ در ایام مذهبی سال
ارتباط با دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی بهطور مستقیم
جواز شرعی برای انواع مدلهای مختلف ازدواج در طی تحصیلات
دریافت مبالغ اهدایی در اشکال مختلف از نهادهای گوناگون حکومتی
دریافت امتیازات اقتصادی مختلف برای تأسیس شرکتها و مراکز تولیدی و...
ارتباط مستقیم با دفتر رهبر جمهوری اسلامی و اعزام مأموران ویژه برای بررسی مشکلات طلاب و روحانیان
مسافرتهای مجانی به قم، مشهد، کربلا، نجف و اعزام در قالب روحانی کاروان به حج بهطور رایگان
استخدام در حین تحصیلات حوزوی در هر نهادی که به روحانی نیازمندست
عضویت بدون هفت خوان رستم در هیئتهای علمی
دریافت حقوق ثابت در قالب ستاد اقامه نماز
دریافت بدون تشریفات انواع مجوزهای فرهنگی از وزارت ارشاد
استخدام در قالب مشاوره فرهنگی و مذهبی ادارات اقتصادی
اعطای وامهای طولانی بیبهره شرعی (برای خودشان بیبهره و برای ملت با نزول بالا) برای مسائلی چون مسکن و اتومبیل
ارائه تمامی هزینههای ازدواج از سوی دفتر رهبر انقلاب
ارائه هزینه مراسمها و مسافرتهای بعد از ازدواج از طرف نهاد رهبری
همکاری بیچون و چرای سپاه و بسیج با آخوندها برای ایدهها و افکار فرهنگی و تأمین هزینه ها
تامین هزینه چاپ کتاب و مقاله و هر گونه پژوهش
ارائه مطالب و مستندات طبقهبندی در حوزه مسائل فرهنگی و اجتماعی برای مطالعه و تحقیق
تامین امنیت روحانیان توسط نیروی انتظامی در صورت درخواست روحانی
ارائه شماره موبایلهای اختصاصی برای ارتباط با معاونت دینی و مذاهب و... وزارت اطلاعات
تامین رایگان پوشش بیمهای به صرف روحانی بودن
تامین هزینههای کامل خوراک و پوشاک خانوادههای طلاب و روحانیان
اعطای کمکهزینه خرید اتومبیل بهصورت بلاعوض
اجبار دانشگاهها به استخدام روحانیان نویسنده و پژوهشگر
عضویت روحانیان شاغل در کار گروههای فرهنگی و اجتماعی استانداری و فرمانداریهای کشور
ارتباط مستقیم با شخص استاندار در تمامی استانها در هر شرایط ممکنه
اعطای هدایای ویژه مناسبتی از طرف سازمان تبلیغات اسلامی به تمام روحانیان
اعطای تسهیلات ویژه تفریحی در سواحل دریای خزر و مجتمع فرهنگی جزیره کیش وابسته به وزرات علوم
عضویت در تمامی کمیتههای انضباطی دانشگاهها
عضویت در کتابخانه ملی ایران بهصورت اتوماتیک
استخدام چندین باره و موازی در نهادهای فرهنگی و دانشگاهی
مشارکت در پروژههای مختلف فرهنگی و علمی دانشگاهها و دریافت امتیازات ویژه
قرار گرفتن در لیست ستاد اقامه نماز جمعه و دریافت امتیازات خاص
دریافت امتیازات ویژه در قالب ارتباط با معاونتهای عقیدتی سیاسی ارتش سپاه نیروی انتظامی و...
ورود با مجوز و عادی و به اماکن و ساختمانهای امنیتی در صورت تأیید و سپردن تعهد به معاونت امور روحانیان وزارت اطلاعات
مسافرتهای مختلف با عناوین گوناگون با هیئتهای سیاسی، اقتصادی، دانشگاهی و... به خارج از کشور
ارتباط مستقیم با معاونت فرهنگی وزارتخارجه و رایزنیهای فرهنگی خارج از ایران و دریافت حقوقهای ویژه و نجومی از وزارتخارجه و ارشاد در صورت اعزام
تورهای توریستی تفریحی سیاسی به لبنان، سوریه، عراق، و... در راستای اهداف خاص
دریافت منازل سازمانی در شرایط قبل از تهیه مسکن
ثبت نام فرزندان آخوندها در مدارس مورد تایید سازمان تبلیغات
دریافت حقوق ویژه از سازمان اوقاف و امور خیریه و تولیت آستان رضوی بهطور سالیانه
دریافت بنهای ویژه خرید کالای مصرفی از حوزهها و سازمان تبلیغات اسلامی
حقوق ویژه جاسوسی از مردم و نخبگان اجتماعی و علمی
اعطای زمین سهمیهای برای ساختن منزل توسط حوزه علمیه
پرداخت تمامی هزینههای بیمهای بیمارستانی و... توسط دولت
پرداخت 70درصد بیمه خودرو توسط دولت
قرار گرفتن در سلسله مراتب قدرت و چگونگی نزدیکی به بیت رهبری و افتخار حضور در کلاس درس فقه خارج ایشان، بشرط جاسوسی بیشتر، و تقابل سخت با خواست و اراده ملت
حمایتهای ویژه در صورت مشارکت در انتخاباتهای مختلف از سوی نهادهای قدرت و ثروت حکومت
اینها همگی لیست خاطرات دوست بزرگواری هستند که از روی دست اینجانب تقلب میکرد. حالا این ایام برای اینکه از کارم اخراج نشوم و حداقل قرارداد کاریم برای چند سال دیگر تمدید شود، به این آقا التماس میکنم تا شاید از نفوذ بالایی که در نهاد رهبری دارد استفاده فرموده و کمک نمایند، تا حال هم پاسخ خاصی ندادهاند. متأسفانه در سرزمین ایران این قبیل افراد در مسند امورات مهم مملکت قرار میگیرند آنگاه توقع داریم که اقتصاد ما همپای دولتهای غربی باشد، و مردم از همه حیث در رفاه...
اما این قبیل آشغالهای مفت خور که جز چاپلوسی و بزرگسازی ولایت حرفهیی ندارند میبایست در ناز و نعمتی عجیب وقت و انرژی این مملکت را هدر دهند، و برای وجود نامبارکشان سالانه صدها میلیارد تومان فقط هزینه رفاهشان شود، اینان همان روحانیت ساده زیستی هستند که قرارست زمینه ظهور امام زمانشان شوند، همانهانی که همدوش پیامبر جهاد میکردند، و یقینا اگر فردا بحرانی برای ایران پیش بیاید اینها را در صحنه بحران کسی نخواهد دید...
جلال از تهران