رژیم جنایتکار آخوندی هرچقدر حرث و نسل کشور را به نابودی میکشاند، مردم را روز به روز بیشتر به خاک سیاه فقر و تنگدستی میکشاند، . رکود و تعطیلی کارخانهها، نابودی کشاورزی و راندن کشاورزان فقیر به کپرها و آلونکهای حاشیه شهرها و... آن روی سکهاش رشد روزافزون آسیبهای اجتماعی و نهادینه شدن آنها است.
یکی از آسیبهایی که در نظام آخوندی روز به روز رشد و گسترش پیدا میکند، موضوع کودکان کار است.
کودکان کار در میان ماشینها، پشت چراغ قرمزها، در اتوبوس ها، مترو و بسیاری جاهای دیگر شهرها، تصویر دلخراشی از وضعیت فقر رو به گسترش مردم را به نمایش میگذارند. کار کودکان کار این است که بتوانند بسته دستمالی، آدامس، گردو، جوراب و بسیاری دیگر از جنسهای کم ارزش را بفروش برسانند شاید، تا غروب بتوانند پول اندکی دست و پا کنند.
زباله گردی نیز یکی از کارها است، کودکان کار به ناگزیر مجبورند روزشان را در میان زبالهها به سرکنند تا جنس دست دوم و یا وسیله برقی از دور خارج پیدا کنند تا خانوادههایشان بتوانند با اوراق کردن قطعات آن، آن را به فروش برسانند.
کودکان کار دامهای مناسبی هستند برای مافیاهای فروش مواد مخدر. سرباندهای مواد مخدر، کودکان معصوم کار را وادار میکنند شکل ظاهریشان را طوری درست کنند که مشتریان بتوانند آنها را بهعنوان فروشندگان مواد بهراحتی تشخیص بدهند.
پدران و مادران این کودکان، اقشار فقیری از ارتش بیکاران و فقیرانی هستند که نمیتوانند هزینه زندگی را تأمین کنند و به ناچار کودکشان را برای کار راهی خیابانها میکنند تا درآمد چندر غاز آنان، کمکی باشد برای تأمین حداقلهای معیشت زندگی که فاصله زیادی با خط فقر دارد.
در سمیناری تحت عنوان «کار کودک در جهان کاهش و در ایران افزایش داشته است» که در دانشکده حقوق دانشگاه تهران برگزار شده است، مسئول خانه ایرانی دروازه غار در مورد آمار کودکان کار و وضعیت آنان در حاکمیت رژیم آخوندی گفته است: ”هنوز آمار مشخصی از کودک کار اعلام نشده است. آمارهای رسمی رقم دومیلیون کودک کار را نشان میدهند، اما آمارهای غیررسمی حاکی از وجود هفت میلیون کودک کار است... ما کودکانی داریم که علاوه بر کار اجباری، اعتیاد هم دارند و کارشان شکل جرم است. این بچهها به مواد فروشی و تن فروشی هم مشغولند“.
دبیر این سمینار در مورد معضلات ایجاد شده در رابطه با کودکان کار و پراکندگی آنان در محلات تهران نیز گفته است: ”در محله معضل خیزی مثل دروازه غار قومیت غالب، قومیت «غربت» است که از شمال ایران مهاجرت کردهاند. از شهرهایی مثل بابل، آمل و… در محله فرحزاد بیشتر بچهها افغان هستند. معضلات در این محله ریشه کرده است. در محله خاک سفید هم بیشتر بچهها، غربتی هستند. برخلاف دروازه غار که بچهها کار میکنند، در خاک سفید بچهها اغلب به بزه مشغولند. فضای محله بهگونهیی است که هیچ الگوی دیگری برای کودکان وجود ندارد“.
دست آورد نظام آخوندی برای کودکان کار بیماری ایدز است که رژیم بهشدت تلاش میکند اخبار آن را مخفی نگاه دارد. در این رابطه خبرگزاری حکومتی ایسنا 10آذر از قول حسن هاشمی وزیر بهداشت کابینه آخوند روحانی نوشت: ”شیوع HIV/AIDS در کودکان کار 40برابر متوسط شیوع آن در جامعه است. این خبرگزاری حکومتی در ادامه گزارش خود از قول وزیر بهداشت روحانی مینویسد:“ ابتلای پنج درصدی این بیماری در کودکان کار را داریم یعنی 40 برابر متوسط شیوع این بیماری در جامعه. چنین آماری هشدار دهنده است. ”
اخیراً رسانههای رژیم از خانهای در دروازه غار گزارش دادند که حدود ۴۰ تا ۵۰ کودک در آن نگهداری میشوند. هر روز صبح عدهیی آمده و این کودکان را اجاره میکنند و دوباره آخر شب آنها را برمی گردانند. از صد هزار تومان تا پنج میلیون تومان، قیمت کودکانی است که در دروازه غار خرید و فروش میشوند.
خانوادههای کودکان کار ناگزیرند روزانه فرزندان خود را برای کار روانه خیابانها، کوره پزخانهها و دخمههایی بهعنوان کارگاههای تولیدی بکنند.
اگر چه نمیتوان به گزارش رسانههای حکومتی در زمینه ارایه آمار، بررسی مشکلات اجتماعی - اقتصادی جامعه، بررسی وضعیت کودکان کار و... اتکا کرد، زیرا این رسانهها یا بهدلیل وابستگی به حکومت همه واقعیتها را منعکس نمیکنند و یا اینکه زیر تیغ سانسور حکومتی نمیتوانند منعکسکننده واقعیات بهطور کامل و جامع باشند، اما بعضاً هر چند ناقص به گوشهیی از فجایع اجتماعی اشاره میکنند که درخور توجه هستند. روزنامه حکومتی ابتکار 5اسفند به آماری اشاره میکند که با بررسی آنها، بسیاری از علتهای گسترش این فاجعه اجتماعی را میتوان نتیجه گرفت:” وضع تحصیلی کودکان خیابانی - 83 درصد کودکان خیابانی در سطوح تحصیلی راهنمایی، کمتر یا بیسواد هستند
نوع کار کودکان خیابانی- 80 درصد کودکان خیابانی کار میکنند. بیشتر آنها به کارهایی مثل دستفروشی، پادویی، شاگردی و... اشتغال دارند.
درآمد کودکان کار - درآمد کودکان کار بین شش هزار تومان تا 150هزار تومان و بالاتر گزارش شده است که البته بین تهران و استانها تفاوت وجود دارد و در استانها طیف درآمدی کوچکتر است.
وضعیت خانوادگی - بیشتر از 80 درصد کودکان خیابانی با خانوادههایشان در ارتباطند و ۳.۶ درصد آنها فاقد سرپرست هستند.
تحصیلات والدین - 91 درصد پدران خانوادههای کودکان خیابانی ایرانی بیسواد یا دارای تحصیلات ابتدایی و راهنمایی هستند و احتمال خیابانی شدن کودکان با داشتن پدر بیسواد بیشتر میشود.
شغل پدران - در پدران کودکان خیابانی سطح زیادی از بیکاری مشاهده شد. 23 درصد پدران کودکان خیابانی بیکارند یا مشاغل کمدرآمد دارند.
شغل مادران- 70 درصد مادران کودکان خیابانی خانهدار گزارش شده و نقشی در تأمین اقتصادی خانواده نداشتهاند.“
یکی از آسیبهایی که در نظام آخوندی روز به روز رشد و گسترش پیدا میکند، موضوع کودکان کار است.
کودکان کار در میان ماشینها، پشت چراغ قرمزها، در اتوبوس ها، مترو و بسیاری جاهای دیگر شهرها، تصویر دلخراشی از وضعیت فقر رو به گسترش مردم را به نمایش میگذارند. کار کودکان کار این است که بتوانند بسته دستمالی، آدامس، گردو، جوراب و بسیاری دیگر از جنسهای کم ارزش را بفروش برسانند شاید، تا غروب بتوانند پول اندکی دست و پا کنند.
زباله گردی نیز یکی از کارها است، کودکان کار به ناگزیر مجبورند روزشان را در میان زبالهها به سرکنند تا جنس دست دوم و یا وسیله برقی از دور خارج پیدا کنند تا خانوادههایشان بتوانند با اوراق کردن قطعات آن، آن را به فروش برسانند.
کودکان کار دامهای مناسبی هستند برای مافیاهای فروش مواد مخدر. سرباندهای مواد مخدر، کودکان معصوم کار را وادار میکنند شکل ظاهریشان را طوری درست کنند که مشتریان بتوانند آنها را بهعنوان فروشندگان مواد بهراحتی تشخیص بدهند.
پدران و مادران این کودکان، اقشار فقیری از ارتش بیکاران و فقیرانی هستند که نمیتوانند هزینه زندگی را تأمین کنند و به ناچار کودکشان را برای کار راهی خیابانها میکنند تا درآمد چندر غاز آنان، کمکی باشد برای تأمین حداقلهای معیشت زندگی که فاصله زیادی با خط فقر دارد.
در سمیناری تحت عنوان «کار کودک در جهان کاهش و در ایران افزایش داشته است» که در دانشکده حقوق دانشگاه تهران برگزار شده است، مسئول خانه ایرانی دروازه غار در مورد آمار کودکان کار و وضعیت آنان در حاکمیت رژیم آخوندی گفته است: ”هنوز آمار مشخصی از کودک کار اعلام نشده است. آمارهای رسمی رقم دومیلیون کودک کار را نشان میدهند، اما آمارهای غیررسمی حاکی از وجود هفت میلیون کودک کار است... ما کودکانی داریم که علاوه بر کار اجباری، اعتیاد هم دارند و کارشان شکل جرم است. این بچهها به مواد فروشی و تن فروشی هم مشغولند“.
دبیر این سمینار در مورد معضلات ایجاد شده در رابطه با کودکان کار و پراکندگی آنان در محلات تهران نیز گفته است: ”در محله معضل خیزی مثل دروازه غار قومیت غالب، قومیت «غربت» است که از شمال ایران مهاجرت کردهاند. از شهرهایی مثل بابل، آمل و… در محله فرحزاد بیشتر بچهها افغان هستند. معضلات در این محله ریشه کرده است. در محله خاک سفید هم بیشتر بچهها، غربتی هستند. برخلاف دروازه غار که بچهها کار میکنند، در خاک سفید بچهها اغلب به بزه مشغولند. فضای محله بهگونهیی است که هیچ الگوی دیگری برای کودکان وجود ندارد“.
دست آورد نظام آخوندی برای کودکان کار بیماری ایدز است که رژیم بهشدت تلاش میکند اخبار آن را مخفی نگاه دارد. در این رابطه خبرگزاری حکومتی ایسنا 10آذر از قول حسن هاشمی وزیر بهداشت کابینه آخوند روحانی نوشت: ”شیوع HIV/AIDS در کودکان کار 40برابر متوسط شیوع آن در جامعه است. این خبرگزاری حکومتی در ادامه گزارش خود از قول وزیر بهداشت روحانی مینویسد:“ ابتلای پنج درصدی این بیماری در کودکان کار را داریم یعنی 40 برابر متوسط شیوع این بیماری در جامعه. چنین آماری هشدار دهنده است. ”
اخیراً رسانههای رژیم از خانهای در دروازه غار گزارش دادند که حدود ۴۰ تا ۵۰ کودک در آن نگهداری میشوند. هر روز صبح عدهیی آمده و این کودکان را اجاره میکنند و دوباره آخر شب آنها را برمی گردانند. از صد هزار تومان تا پنج میلیون تومان، قیمت کودکانی است که در دروازه غار خرید و فروش میشوند.
خانوادههای کودکان کار ناگزیرند روزانه فرزندان خود را برای کار روانه خیابانها، کوره پزخانهها و دخمههایی بهعنوان کارگاههای تولیدی بکنند.
اگر چه نمیتوان به گزارش رسانههای حکومتی در زمینه ارایه آمار، بررسی مشکلات اجتماعی - اقتصادی جامعه، بررسی وضعیت کودکان کار و... اتکا کرد، زیرا این رسانهها یا بهدلیل وابستگی به حکومت همه واقعیتها را منعکس نمیکنند و یا اینکه زیر تیغ سانسور حکومتی نمیتوانند منعکسکننده واقعیات بهطور کامل و جامع باشند، اما بعضاً هر چند ناقص به گوشهیی از فجایع اجتماعی اشاره میکنند که درخور توجه هستند. روزنامه حکومتی ابتکار 5اسفند به آماری اشاره میکند که با بررسی آنها، بسیاری از علتهای گسترش این فاجعه اجتماعی را میتوان نتیجه گرفت:” وضع تحصیلی کودکان خیابانی - 83 درصد کودکان خیابانی در سطوح تحصیلی راهنمایی، کمتر یا بیسواد هستند
نوع کار کودکان خیابانی- 80 درصد کودکان خیابانی کار میکنند. بیشتر آنها به کارهایی مثل دستفروشی، پادویی، شاگردی و... اشتغال دارند.
درآمد کودکان کار - درآمد کودکان کار بین شش هزار تومان تا 150هزار تومان و بالاتر گزارش شده است که البته بین تهران و استانها تفاوت وجود دارد و در استانها طیف درآمدی کوچکتر است.
وضعیت خانوادگی - بیشتر از 80 درصد کودکان خیابانی با خانوادههایشان در ارتباطند و ۳.۶ درصد آنها فاقد سرپرست هستند.
تحصیلات والدین - 91 درصد پدران خانوادههای کودکان خیابانی ایرانی بیسواد یا دارای تحصیلات ابتدایی و راهنمایی هستند و احتمال خیابانی شدن کودکان با داشتن پدر بیسواد بیشتر میشود.
شغل پدران - در پدران کودکان خیابانی سطح زیادی از بیکاری مشاهده شد. 23 درصد پدران کودکان خیابانی بیکارند یا مشاغل کمدرآمد دارند.
شغل مادران- 70 درصد مادران کودکان خیابانی خانهدار گزارش شده و نقشی در تأمین اقتصادی خانواده نداشتهاند.“