انصراف تنها سه درصد از مردم از دریافت یارانه نقدی، در نمایش جدید آخوند روحانی، به اعتراف خود رژیم از مقامات گرفته تا روزنامهها، بیانگر ضعف و شکست حکومت آخوندی با همه باندها و دستهبندیهایش میباشد. شکستی که هم بیانگر بیاعتمادی کامل مردم بدار و دسته حاکم است و هم روشنگر وضعیت فقر وگرسنگی فراتر از تصور آنان
روزنامه سیاست روز رژیم در سرمقاله خود مینویسد: ”اعلام کتبی بیش از ۶۰ درصد مردم که درآمدی کمتر از ششصد هزار تومان دارند، واقعیت تلخی است که اگر حقیقت داشته باشد باید بهحال دولتمردان از چپ و راست دیروز گرفته تا اصلاحطلب و اصولگرای امروز“ زار زار ”گریست!“
این بهمعنای این است که درآمد 60 درصد مردم ایران کمتر از یک سوم درآمدی است که خط فقر را تشکیل میدهد. بعبارت دیگر 45 میلیون نفر از مردم ایران اگر درآمدشان سه برابر یا از سه برابر بیشتر شود تازه به خط فقر میرسند.
همین روزنامه رژیم در ادامه مینویسد ”بنابراین شاه کلیدی که در زمان رقابتهای انتخاباتی به مردم نشان داده شد قادر به گشودن“ قفل مشکلات ”معیشتی مردم نمیباشد“.
وقتی تمامیت رژیم آخوندی بهمثابه مانع و قفل در مسیر مردم ایران حرکت میکند چگونه میتواند در حکم کلید عمل کند جز اینکه برای عوامفریبی از نوع آخوندی آن، این عبارات و کلمات به بازی گرفته شود. میتوان شعار داد و فریبکاری کرد ولی هرگز بر روی واقعیتهای سرسخت نمیتوان خاک ریخت.
واقعیت سرسخت این است که بر اثر سیاستهای بهغایت ضدمردمی این رژیم جامعه به دو قطب با اکثریت عظیم فقیر و اقلیت بسیار کم ثروتمند از غارتگران حاکم تقسیم شده است. که معنای دیگر آن از بین رفتن طبقه متوسط جامعه و تبدیل آنها به اقشار فقیر، و پرتاب اقشار فقیر به خیل ارتش گرسنگان است.
وخامت وضعیت اقتصادی در ایران از روز نخست حاکمیت این رژیم شروع شده است. در طول سه دهه گذشته در اثر سیاستهای ضدمردمی این رژیم و صرف سرمایههای ملی ایران در سرکوب داخلی و برنامه ضدملی دستیابی به سلاح اتمی و صدور تروریسم و جنگافروزی خارجی، کشاورزی ورشکسته و صنایع منهدم شدهاند و در یک کلام تولید از بین رفته است.
کارنامه رژیم آخوندی یک قلم ایجاد اقتصادی است که در آن واردات و رانتخواری حرف اول را میزند و حاکمیت از آن چپاولگرانی است که نبض این اقتصاد بیمار را در دست دارند.
بیتردید هر روز که حاکمیت این رژیم ادامه یابد درصد مردم فقیر، عدد 60 درصد را رد خواهد کرد که البته همین خیل گرسنگان و مردم محروم بلای اصلی جان این رژیم خواهند شد و دیر یا زود بساطش را بر سرش خراب خواهند کرد.
روزنامه سیاست روز رژیم در سرمقاله خود مینویسد: ”اعلام کتبی بیش از ۶۰ درصد مردم که درآمدی کمتر از ششصد هزار تومان دارند، واقعیت تلخی است که اگر حقیقت داشته باشد باید بهحال دولتمردان از چپ و راست دیروز گرفته تا اصلاحطلب و اصولگرای امروز“ زار زار ”گریست!“
این بهمعنای این است که درآمد 60 درصد مردم ایران کمتر از یک سوم درآمدی است که خط فقر را تشکیل میدهد. بعبارت دیگر 45 میلیون نفر از مردم ایران اگر درآمدشان سه برابر یا از سه برابر بیشتر شود تازه به خط فقر میرسند.
همین روزنامه رژیم در ادامه مینویسد ”بنابراین شاه کلیدی که در زمان رقابتهای انتخاباتی به مردم نشان داده شد قادر به گشودن“ قفل مشکلات ”معیشتی مردم نمیباشد“.
وقتی تمامیت رژیم آخوندی بهمثابه مانع و قفل در مسیر مردم ایران حرکت میکند چگونه میتواند در حکم کلید عمل کند جز اینکه برای عوامفریبی از نوع آخوندی آن، این عبارات و کلمات به بازی گرفته شود. میتوان شعار داد و فریبکاری کرد ولی هرگز بر روی واقعیتهای سرسخت نمیتوان خاک ریخت.
واقعیت سرسخت این است که بر اثر سیاستهای بهغایت ضدمردمی این رژیم جامعه به دو قطب با اکثریت عظیم فقیر و اقلیت بسیار کم ثروتمند از غارتگران حاکم تقسیم شده است. که معنای دیگر آن از بین رفتن طبقه متوسط جامعه و تبدیل آنها به اقشار فقیر، و پرتاب اقشار فقیر به خیل ارتش گرسنگان است.
وخامت وضعیت اقتصادی در ایران از روز نخست حاکمیت این رژیم شروع شده است. در طول سه دهه گذشته در اثر سیاستهای ضدمردمی این رژیم و صرف سرمایههای ملی ایران در سرکوب داخلی و برنامه ضدملی دستیابی به سلاح اتمی و صدور تروریسم و جنگافروزی خارجی، کشاورزی ورشکسته و صنایع منهدم شدهاند و در یک کلام تولید از بین رفته است.
کارنامه رژیم آخوندی یک قلم ایجاد اقتصادی است که در آن واردات و رانتخواری حرف اول را میزند و حاکمیت از آن چپاولگرانی است که نبض این اقتصاد بیمار را در دست دارند.
بیتردید هر روز که حاکمیت این رژیم ادامه یابد درصد مردم فقیر، عدد 60 درصد را رد خواهد کرد که البته همین خیل گرسنگان و مردم محروم بلای اصلی جان این رژیم خواهند شد و دیر یا زود بساطش را بر سرش خراب خواهند کرد.