مقدمه:
گامها، بر زمین کوبیده میشوند، چرخ ارابهها، هیکل تنومند سپاه را، به جلو میرانند، شمشیرها از غلاف بیرون آمده، نیزهها، خود را برای دریدن، آماده میکنند، هزاران انسان زره بر تن، کلاهخود بر سر و دست بر غلاف شمشیر، در برابر گروهی اندک، با لبان خشکیده از تازیانه تشنگی، بدنهای فرسوده از یک راهپیمایی جانکاه! اندک انسانهایی که جز ایمان به خدا، نیرویی دگر بر کالبدشان نمیدمد؛
اما این گروه اندک، ایستاده و پایدار میخروشند:
«کم من فئةٍ قلیلةٍ غلبت فئةً کثیرةً بإذن اللّه»
موقعیت جغرافیایی
نقشههای درهٴ ایلاه، نشان میدهد که این سرزمین، در میان دو دریا قرار دارد.
«بحر المیت» و «دریای مدیترانه».
عکسهای ماهوارهیی از درهٴ ایلاه نیز، نشان میدهد، این درهٴ پهناور، در میانهٴ سرزمین فلسطین قرار دارد.
هر چند امروز، عکسهای درهٴ ایلاه، سرزمینی آرام و زیبا را نشان میدهد، اما هنگامیکه گردونهٴ تاریخ، 3هزار سال به عقب باز میگردد، یکی از عبرت آموزترین جنگهای تاریخ بشر، در این دره رخ داده است.
نبردی نابرابر، نبردی میان سپاهی انبوه و اندک سربازان ایستاده در برابرشان؛ جنگی که دو فرماندهٴ تنومند را، در برابر یکدیگر قرار داده است. یکی با نیرویی اندک، اما اراده و ایمانی سرشار؛ دیگری با انبوه سپاهیان تا دندان مسلح، اما قلبهای تهی از آرمان! دو فرمانده، دو سردار!
طالوت در برابر جالوت!
هزار سال پیش از میلاد
پس از آنکه موسی، بنیاسرائیل را از خلیج عقبه عبور داد و لشکریان فرعون، که در پی آنان بودند، در دریا غرق شدند؛ آنگاه که قوم زیر ستم بنیاسرائیل، پس از دهها سال سرگردانی در بیابانهای سینا، به سرزمین خود بازگشت؛ حال پس از 200 تا 300سال، این قوم، فرامین پیامبر خدا، موسی را به فراموشی سپرده، دیگر بار طبقه طبقه گشته، به ستم کردن و استثمار یکدیگر برخاستند. فساد، تباهی و ظلم، در میان قوم، آثاری از آموزههای توحیدی و رهاییبخش موسی، باقی نگذاشت.
اینجا بود که بزرگان قوم، نگران از فروپاشی بنیاسرائیل، نزد سموئیل پیامبر رفتند.
قرآن در سورهٴ بقره، در این باره میگوید:
«ألمتر إلی الملإ من بنی إسرائیل من بعد موسی إذ قالوا لنبی لهم ابعث لنا ملکًا نقاتل فی سبیل اللّه».
«آیا ندیدی جمعی از بنی اسرائیل را بعد از موسی، که به پیامبر خود گفتند: ”پادشاهی برای ما برگزین! تا زیر فرمان او، در راه خدا پیکار کنیم ”».
پدر طالقانی، در کتاب «پرتوی از قرآن» میگوید:
... آن پیامبر چون به اختلافات ریشهیی و وضع خلقی و زبونی بنیاسرائیل آشنا بود، نخست به جای پذیرش درخواستشان، در آمادگی و پیوستگی آنها برای کارزار تردید نموده و از آنها تعهد خواست.
«قال هل عسیتم إن کتب علیکم القتال ألّا تقاتلوا»
«آیا اگر بر شما جنگ و نبرد واجب گشت، به کارزار در میآیید و سستی نمیکنید؟»
بنیاسرائیل که بخشی از سرزمینهای خود را از دست داده بودند و گروهی از فرزندانشان به بردگی درآمده و از هر سو در معرض خطر قرار داشتند، خود اعتراف نمودند که جز جنگ، هیچ عذر و چارهای ندارند. اینجاست که چهرهای جدید، وارد سرنوشت بنیاسرائیل میشود. جوانی تنومند، با دانش و تهی از مناسبات فاسد روزگار.
طالوت!
«قال لهم نبیهم إنّ اللّه قد بعث لکم طالوت ملکًا»، «و پیامبرشان به آنها گفت: ”خداوند طالوت را برای پادشاهی شما برگزیده است».
طالوت
«طالوت» که بود؟ طالوت در عهد عتیق، به نام «شاول» آمده است. به روایتی، «شاول بن قیس» از نوادگان «بنیامین»، فرزند حضرت یعقوب بوده است. او نخستین پادشاه بنیاسرائیل بود. طالوت یا شاول، در منابع مختلف، فردی شجاع، با قدی بلند، دانشی فراوان و به دور از روابط استثماری دوران بوده است.
اینچنین، سموئیل پیامبر، طالوت را بهعنوان فرمانروای بنیاسرائیل، از جانب خدا، معرفی کرد.
در تورات، در این باره آمده است:
«رهبران بنی اسراییل از اینکه فرزندان سموئیل بر آنها حاکم شوند بسیار نگران بودند و از سموئیل خواستند که شاه دیگری به آنها بدهد. در این هنگام شائول که مرد جوانی بود، از نزدیکی سموئیل میگذشت. خدا به سموئیل وحی کرد که او را مسح کند و او نخستین پادشاه متحد بنیاسراییل خواهد شد. شائول تا قبل از این رخداد، چوپانی میکرد».
اشراف بنیاسرائیل با این انتخاب مخالفت کردند.
در کتاب اول سموئیل آمده است:
«اما برخی از نفرات بنیاسرائیل گفتند این شخص چگونه ما را برهاند و او را حقیر شمرده، برایش هدیه نیاوردند».
قرآن نیز بر مخالفت اشراف بنیاسرائیل با فرمانروایی طالوت تأکید کرده و میفرماید:
«قالوا أنّی یکون له الملک علینا ونحن أحقّ بالملک منه ولم یؤت سعةً من المال»
گفتند: «چگونه او بر ما حکومت کند، با اینکه ما از او شایستهتریم، و او ثروت زیادی ندارد؟!»
پرتوی از قرآن- نوشته پدر طالقانی
... چون طالوت از خانوادهٴ نادار و از خاندان بنیامین بود، اشراف بنیاسرائیل نمیتوانستند زمامداریش را بپذیرند و به آن تن دهند. «قال إنّ اللّه اصطفاه علیکم وزاده بسطةً فی العلم والجسم»، گفت: «خدا او را بر شما برگزیده و او را در علم و توان جسم، وسعت بخشیده است».
این پاسخی است استدلالی از زبان آن پیامبر. این آیه، دو دلیلی را که اشراف بنیاسرائیل برای زمامداری آورده بودند رد کرده و شرط اصلی و واقعی را بیان میکند. نخست آنکه او را خدا برگزیده تا بر شما رهبری کند... دوم اینکه چنان نیروی فکری و بدنی به او داده که در هر جهت گسترش مییابد. با نیروی علم و درک درست، در همهٴ امور و رخدادها میاندیشد و بررسی مینماید و مصالح و نیازها را تشخیص میدهد و توده را اداره میکند. آنگاه با نیروی بدنی آنچه را تصمیم میگیرد، اجرا میکند».
جنگ
طالوت زمامداری بنیاسرائیل را به دست گرفت و به سرعت، شایستگیهای خود را نشان داد. آنگاه زمان جنگ، با سپاهیان دشمن، فرا رسید. طالوت در پی آماده کردن ارتشی برای رویارویی با دشمن برآمد. بهنوشته منابع تاریخی، طالوت در پی کمیت ارتش خود نبود؛ او میدانست رمز پیروزی بر دشمن، تکیه بر عناصر و رزمندگانیست که ایمانشان صیقل خورده باشد. از اینرو، طالوت گفت:
«تنها کسانی میتوانند در زمرهٴ سپاه من درآیند که از گرفتاریها رها شده و فکرشان از آلودگیها پیراسته باشد. پس هر کس خانهای نیمهتمام یا نامزدی در انتظار و یا تجارتی در دست دارد، داخل سپاه من نیاید!»
آزمایشهای مسیر
سپاهی گران گرد آمد و سوی دشمن روان شد. اما آزمایشهای باز هم بیشتر، در راه بود.
راهپیمایی طولانی به سوی دشمن، خستگی، فرسودگی و تشنگی!
اما در نقطهای، صدایی از دور به گوش رسید. سپاه با شگفتی ایستاد! صدای آبی جاری، نشان از رودی سرشار داشت. لبهای تشنه و خشکیده، توان انتظار بیشتر نداشتند. درست در این نقطه بود که طالوت آزمایشی فراتر را، در برابر سپاهیانش قرار داد. آزمایشی که نشان میداد، چه کسی میتواند، از قید و بندهای درونی آزاد شده، تمامی نیرو و انرژی خود را، صرف جنگ و کارزار در راه خدا کند.
«فلمّا فصل طالوت بالجنود قال إنّ اللّه مبتلیکم بنهرٍ فمن شرب منه فلیس منّی و من لم یطعمه فإنّه منّی إلّا من اغترف غرفةً بیده فشربوا منه إلّا قلیلًا منهم»
«و هنگامی که طالوت سپاهیان را با خود برد، به آنها گفت: ”خداوند، شما را به وسیله یک نهر آب، آزمایش میکند؛ آنها که از آن بنوشند، با من نیستند؛ مگر کسی که تنها یک پیمانه با دست خود، و نه بیشتر، از آن بنوشد ”».
... برای سپاهی رزمجو، پیش از دانستن فنون جنگی و داشتن سلاح و ساز و برگ، روحیه انضباط و فرمانبرداری و پایداری لازم است. از اینرو، همینکه طالوت سپاهیان خود را آزمود و جدا کرد و پیش برد، آنها را در معرض آزمایشی دیگر قرار داد... برای آن فرماندهٴ توانا و بصیر، همین رسیدن به نهری، وسیلهای بود برای آزمایش سپاهیان، تا روحیه آنها معلوم شود... (در این آزمایش) آنان که با رسیدن به نهر، از آن سیر بنوشند، از صفات و شخصیت او بهره ندارند و قابلیت همقدمی با او را ندارند. در برابر این گروه سست اراده، مردان نیرومندند که فرمان را بهصورت کامل اطاعت میکنند... روحیه و شخصیت آنها، همان روحیه و شخصیت نیرومند فرماندهشان است. در میان این دو گروه متقابل، کسانی هستند که نه سیراب مینوشند و نه هیچ نمینوشند... آنان که دست خود را به آب رسانند و کفی بردارند. اینها نه جزو ستاد فرماندهی و نه وازدهٴ سپاهند.
در فرهنگ دهخدا نیز، درباره نتیجه این آزمایش آمده است:
طالوت با هشتاد هزار نفر متوجه دشمن گشته‚ از آن جمله هفتاد و شش هزار تن از راه بازگشتند و سبب آن بود که تشنگی بر لشکر طالوت غلبه کرده بود. طالوت با ایشان گفت که چون به آب رسیدند زیاده از یک جرعه نیاشامید؛ آن هفتاد و شش هزار تن‚ خلاف قول طالوت عمل کرده‚ هر چند آب بیشتر خوردند‚ تشنهتر گردیدند. لاجرم مراجعت نمودند‚ و چهار هزار نفر دیگر همراه طالوت طی مسافت نمودند.
این آزمایش نشان میدهد، آنچه در سرفصلها و لحظههای حساس تاریخی، صحنه را میچرخاند، نه نیروی کمی، بلکه کیفیت بالای نیروی پیشتاز است. نیرویی اندک اما با کیفیتی بالا، که تمامی نیروها را برای رسیدن به هدف، سمت و شتاب میدهد. نیرویی که در آزمایشها و ابتلائات، باید زنگار زدایی شده، هر چه بیشتر خالص و برنده شود.
تحقیقات در «بار ایلان»
دانشگاه «بار ایلان» (Bar-Ilan University)، دانشگاهی در اسرائیل است.
منطقهٴ «تل صافی» Tell Safi، منطقهیی که دانشگاه «بار ایلان»، کندهکاریهای گستردهیی در آن انجام داده است.
نتیجه تحقیقات دانشگاه بار ایلان، پیدا شدن آثاری از یکی از بزرگترین شهرهای قدیمی، در سرزمین فلسطین کنونی. شهر «تل صافی» میباشد. به گفته پژوهشگران، در سدهٴ نهم پیش از میلاد این شهر نابود شده است و برای عصر ما، تنها این آثار را به یادگار گذاشته است.
جالوت
به گفته تاریخ شناسان، شهر تل صافی، زادگاه یکی از ستمگران دوران بوده است.
«جالوت!»
جالوت، سردار سپاهی که در برابر نیروهای طالوت صف کشید.
جوزفیوس (Josephus) تاریخ نگار سدهٴ 4 میلادی، در نسخههای خطی خود، قد جالوت را، 4 ذراع نوشته است. یعنی حدود 2 متر!
در قرآن، 3 بار نام جالوت آورده شده است. تورات، جالوت را با تلفظ «جولیات» Goliath نام میبرد.
شمار سپاهیان
جالوت، با سپاهی گران، در برابر اندک رزمندگان پایدار سپاهیان طالوت، ظاهر گشت.
در مورد بزرگی سپاه جالوت، در کتاب اول سموئیل آمده است:
(جالوت) 30هزار عرابه و 6هزار سوار و خلقی را که مانند ریگ کنار دریا بیشمار بودند، جمع کرد».
فرهنگ دهخدا نیز، تنها، شمار سواران سپاه جالوت را، صد هزار تن آورده است.
مکان رویارویی
در مورد مکان رو در رویی دو نیرو، روایات مختلفی هست. در کتاب اول سموئیل و برخی دیگر از منابع باستانی، درهٴ ایلاه محل رویارویی و نبرد میان دو سپاه است.
همچنین، برخی منابع اسلامی نیز، محل جنگ را روستایی در جنوب غربی «بیت لحم» عنوان کردهاند.
روستایی که امروزه با نام «خربة الشویکه» شناخته میشود.
با دقت در نقشهٴ فلسطین، میتوان دید که درهٴ ایلاه نیز، در جنوب غربی بیت لحم قرار دارد.
بدین ترتیب، دو منبع مختلف، یکی از کتاب اول سموئیل و دیگری، برخی منابع اسلامی، در نقطهٴ جغرافیایی جنگ میان دو سپاه طالوت و جالوت، همنظر هستند.
زمان رویداد
زمان این رویداد تاریخی نیز، در منابع مختلف، با اختلاف بیان شده است. برخی منابع، رویارویی دو سپاه طالوت و جالوت را، 300سال پس از حضرت موسی میدانند؛ برخی دیگر آن را 450سال پس از حضرت موسی میدانند.
دایرهالمعارف تاریخ جهان انسایکلوپیدا (Encyclopedia) نیز، تاریخ این رخداد را، هزار سال پیش از میلاد مسیح بیان میکند.
اما با یک مقایسه میان دو پدیده دیگر، میتوان زمان دقیقتری از این نبرد به دست آورد.
داوود، که بعدها به پیامبری بنیاسرائیل برگزیده شد، جوانی در سپاه طالوت بود. منابع تاریخی، تولد داوود را، در سالهای 1086 یا 1071 پیش از میلاد، در شهر «بیت لحم» بیان کردهاند.
تعادل قوا
حال پس از نمایان شدن لشکر پر ابهت جالوت، آزمایشی دیگر، در برابر رزمندگان سپاه طالوت، قرار میگیرد.
تعادل قوای نابرابر، آزمایشی فراتر از ننوشیدن آب از نهر روان است. حتی بسیاری از کسانی که از آزمایش پیشین، موفق عبور کردند، در برابر آزمایشی فراتر و پیچیدهتر، تاب تحمل نیاوردند.
«فلمّا جاوزه هو والّذین آمنوا معه قالوا لا طاقة لنا الیوم بجالوت وجنوده»
«سپس هنگامی که او (طالوت) و آنهایی که به او ایمان آورده بودند، از آن نهر گذشتند، (با دیدن بزرگی سپاه جالوت و کمی تعداد خود)، برخی گفتند: ”ما را یارای مقابله با جالوت و سپاهیانش نیست ”».
فرهنگ دهخدا نیز، این لحظه را اینچنین بیان میکند:
«جالوت با صد هزار سوار در برابر ایشان آمد و بنی اسرائیل فغان سر دادند که ما توان رویارویی با سپاه جالوت را نداریم. سپس بیشتر آنها فرار کردند.
پدر طالقانی نیز، این صحنه را تفسیر کرده است.
313تن آبدیده و استوار
... هنگامیکه طالوت و کسانیکه با او هماهنگ و همقدم بودند، از آن نهر گذشتند، که گویا مرز سپاهیان دشمن بوده، همان همراهان گفتند ما را توان کارزار با جالوت و سپاهیانش نیست... چه بسا همان کسانیکه در برابر آلام و شکنجههاییکه در راه هدفشان گرفتار میشوند، بر خود مسلط هستند، در برابر منظرهٴ وحشت و یا پیشآمد هراسانگیزی، خود را میبازند و توان پیشرفتی ندارند.
به گفته منابع تاریخی، پس از این آزمایش، تنها 313 رزمنده، در کنار طالوت باقی ماندند. اما 313تن آبدیده، پایدار و استوار و بدون ذرهیی خش در ایمانشان به ادامه مسیر حق و پیروزی! کسانیکه مقهور تعادلقوا نشدند.
«قال الّذین یظنّون أنّهم ملاقو اللّه کم من فئةٍ قلیلةٍ غلبت فئةً کثیرةً بإذن اللّه واللّه مع الصّابرین»، «آنها که میدانستند خدا را ملاقات خواهند کرد، گفتند: ”چه بسیار گروهی اندک که به فرمان خدا، بر گروهی بزرگ پیروز شدند ”و خداوند، با صابران و پایداران است».
... همان رزمجویان گزیده و پیشتاز طالوت بودند که از نفرات مردود شده (در آزمایشهای پیشین) جدا شدند و با ایمان استوارشان از نهر گذشتند و سپس از انبوهی سپاه دشمن نهراسیدند... آنها پس از فراهم نمودن هر گونه آمادگی روحی و وسائل جنگی و هنگام درگیری با دشمن، باید رو به مبدأء آورده و از او یاری خواهند:
«قالوا ربّنا أفرغ علینا صبرًا وثبّت أقدامنا وانصرنا علی القوم الکافرین»، «پروردگارا! پیمانه شکیبایی و استقامت را بر ما بریز! و قدمهای ما را ثابت بدار! و ما را بر گروه کافران، پیروز بگردان!»
به گفته کتاب مقدس، هنگامیکه دو نیرو در برابر هم قرار گرفتند، جالوت بیرون آمده، شروع به رجز خوانی کرد. او هماورد میطلبید. جالوت 40روز این کار را ادامه داد، اما هماوردی در برابرش پیدا نشد. در این میان، چهرهای جدید وارد میشود.
داوود
«یسی»، پیرمردی بود که پسرانش را به همراه طالوت، راهی جنگ با سپاهیان جالوت کرد. او، پسر نوجوانش، داوود را نیز، به همراه برادران فرستاد. اما به او تأکید کرد، وارد نبرد و کارزار نشود.
اما داوود، که شور مبارزه در سپاه طالوت، از او جوانی دلیر، بیباک و با ایمان به خدا ساخته بود، برای مبارزه با جالوت، پیشقدم شد.
داوود نوجوان، نه شمشیری داشت، نه نیزه و نه سپری! تنها سلاح او، یک فلاخن بود.
جالوت با دیدن نوجوانی در برابر خود، آن هم بدون سلاح، به او خندید. او، مست از توان و ابهت ظاهری خود و سپاهش، مبارزه با این نوجوان را، دون مقام خود میدانست.
«فهزموهم بإذن اللّه و قتل داوود جالوت وآتاه اللّه الملک والحکمه وعلّمه»
«به فرمان خدا، آنها سپاه دشمن را شکست دادند. داوود «جالوت» را کشت و خداوند، حکومت و دانش را به او بخشید».
در برخی نوشتههای تاریخی آمده است که پس از سرنگون شدن جالوت، داوود با شمشیر خود جالوت، سرش را از بدن جدا ساخت.
سپس همچنانکه در قرآن آمده است، «فهزموهم بإذن اللّه» سپاه جالوت که صحنهٴ شکست و مرگ سردارشان را دیدند، فروپاشیده و شکست خوردند.
نقاشان
نبرد داوود و جالوت، توسط نقاشان نیز به تصویر کشیده شده است.
شیندلر، Schindler در سال 1888، صحنهٴ تمسخر جالوت را، نقاشی کرده است.
آندریا واکارو (Andrea Vaccaro) نیز، در سال 1635، صحنهٴ کشته شدن جالوت توسط داوود را، به تصویر کشیده است.
نتیجه
نبرد میان اندک رزمآوران باقی مانده در کنار طالوت، با انبوه سپاه تا دندان مسلح جالوت، همچنین سرنگون شدن جالوت غولپیکر، توسط داوود نوجوان و بیسلاح، قانونی خدشهناپذیر در تکامل را نشان میدهد. قانونی که میگوید، هنگامیکه پدیدهای، پس از گذر از آزمایشها و خالص شدن در کورههای مسیر، در نوک پیکان تکامل قرار میگیرد، حتی اگر در تعادل قوای ظاهری، هیچ تناسبی با نیروهای ضدتکاملی نداشته باشد، اگر مقهور دشمن نشود، اگر پایداری کند و اگر بها و قیمت بپردازد، میتواند بر دشمن پیروز شده، او را به زیر کشد. قانونی که قرآن، به گویاترین بیان، آن را بازگو کرده است.
«کم من فئةٍ قلیلةٍ غلبت فئةً کثیرةً بإذن اللّه واللّه مع الصّابرین»، «چه بسیار گروهی اندک که به فرمان خدا، بر گروهی بزرگ پیروز شدند و خداوند، با صابران و پایداران است».
گامها، بر زمین کوبیده میشوند، چرخ ارابهها، هیکل تنومند سپاه را، به جلو میرانند، شمشیرها از غلاف بیرون آمده، نیزهها، خود را برای دریدن، آماده میکنند، هزاران انسان زره بر تن، کلاهخود بر سر و دست بر غلاف شمشیر، در برابر گروهی اندک، با لبان خشکیده از تازیانه تشنگی، بدنهای فرسوده از یک راهپیمایی جانکاه! اندک انسانهایی که جز ایمان به خدا، نیرویی دگر بر کالبدشان نمیدمد؛
اما این گروه اندک، ایستاده و پایدار میخروشند:
«کم من فئةٍ قلیلةٍ غلبت فئةً کثیرةً بإذن اللّه»
موقعیت جغرافیایی
نقشههای درهٴ ایلاه، نشان میدهد که این سرزمین، در میان دو دریا قرار دارد.
«بحر المیت» و «دریای مدیترانه».
عکسهای ماهوارهیی از درهٴ ایلاه نیز، نشان میدهد، این درهٴ پهناور، در میانهٴ سرزمین فلسطین قرار دارد.
هر چند امروز، عکسهای درهٴ ایلاه، سرزمینی آرام و زیبا را نشان میدهد، اما هنگامیکه گردونهٴ تاریخ، 3هزار سال به عقب باز میگردد، یکی از عبرت آموزترین جنگهای تاریخ بشر، در این دره رخ داده است.
نبردی نابرابر، نبردی میان سپاهی انبوه و اندک سربازان ایستاده در برابرشان؛ جنگی که دو فرماندهٴ تنومند را، در برابر یکدیگر قرار داده است. یکی با نیرویی اندک، اما اراده و ایمانی سرشار؛ دیگری با انبوه سپاهیان تا دندان مسلح، اما قلبهای تهی از آرمان! دو فرمانده، دو سردار!
طالوت در برابر جالوت!
هزار سال پیش از میلاد
پس از آنکه موسی، بنیاسرائیل را از خلیج عقبه عبور داد و لشکریان فرعون، که در پی آنان بودند، در دریا غرق شدند؛ آنگاه که قوم زیر ستم بنیاسرائیل، پس از دهها سال سرگردانی در بیابانهای سینا، به سرزمین خود بازگشت؛ حال پس از 200 تا 300سال، این قوم، فرامین پیامبر خدا، موسی را به فراموشی سپرده، دیگر بار طبقه طبقه گشته، به ستم کردن و استثمار یکدیگر برخاستند. فساد، تباهی و ظلم، در میان قوم، آثاری از آموزههای توحیدی و رهاییبخش موسی، باقی نگذاشت.
اینجا بود که بزرگان قوم، نگران از فروپاشی بنیاسرائیل، نزد سموئیل پیامبر رفتند.
قرآن در سورهٴ بقره، در این باره میگوید:
«ألمتر إلی الملإ من بنی إسرائیل من بعد موسی إذ قالوا لنبی لهم ابعث لنا ملکًا نقاتل فی سبیل اللّه».
«آیا ندیدی جمعی از بنی اسرائیل را بعد از موسی، که به پیامبر خود گفتند: ”پادشاهی برای ما برگزین! تا زیر فرمان او، در راه خدا پیکار کنیم ”».
پدر طالقانی، در کتاب «پرتوی از قرآن» میگوید:
... آن پیامبر چون به اختلافات ریشهیی و وضع خلقی و زبونی بنیاسرائیل آشنا بود، نخست به جای پذیرش درخواستشان، در آمادگی و پیوستگی آنها برای کارزار تردید نموده و از آنها تعهد خواست.
«قال هل عسیتم إن کتب علیکم القتال ألّا تقاتلوا»
«آیا اگر بر شما جنگ و نبرد واجب گشت، به کارزار در میآیید و سستی نمیکنید؟»
بنیاسرائیل که بخشی از سرزمینهای خود را از دست داده بودند و گروهی از فرزندانشان به بردگی درآمده و از هر سو در معرض خطر قرار داشتند، خود اعتراف نمودند که جز جنگ، هیچ عذر و چارهای ندارند. اینجاست که چهرهای جدید، وارد سرنوشت بنیاسرائیل میشود. جوانی تنومند، با دانش و تهی از مناسبات فاسد روزگار.
طالوت!
«قال لهم نبیهم إنّ اللّه قد بعث لکم طالوت ملکًا»، «و پیامبرشان به آنها گفت: ”خداوند طالوت را برای پادشاهی شما برگزیده است».
طالوت
«طالوت» که بود؟ طالوت در عهد عتیق، به نام «شاول» آمده است. به روایتی، «شاول بن قیس» از نوادگان «بنیامین»، فرزند حضرت یعقوب بوده است. او نخستین پادشاه بنیاسرائیل بود. طالوت یا شاول، در منابع مختلف، فردی شجاع، با قدی بلند، دانشی فراوان و به دور از روابط استثماری دوران بوده است.
اینچنین، سموئیل پیامبر، طالوت را بهعنوان فرمانروای بنیاسرائیل، از جانب خدا، معرفی کرد.
در تورات، در این باره آمده است:
«رهبران بنی اسراییل از اینکه فرزندان سموئیل بر آنها حاکم شوند بسیار نگران بودند و از سموئیل خواستند که شاه دیگری به آنها بدهد. در این هنگام شائول که مرد جوانی بود، از نزدیکی سموئیل میگذشت. خدا به سموئیل وحی کرد که او را مسح کند و او نخستین پادشاه متحد بنیاسراییل خواهد شد. شائول تا قبل از این رخداد، چوپانی میکرد».
اشراف بنیاسرائیل با این انتخاب مخالفت کردند.
در کتاب اول سموئیل آمده است:
«اما برخی از نفرات بنیاسرائیل گفتند این شخص چگونه ما را برهاند و او را حقیر شمرده، برایش هدیه نیاوردند».
قرآن نیز بر مخالفت اشراف بنیاسرائیل با فرمانروایی طالوت تأکید کرده و میفرماید:
«قالوا أنّی یکون له الملک علینا ونحن أحقّ بالملک منه ولم یؤت سعةً من المال»
گفتند: «چگونه او بر ما حکومت کند، با اینکه ما از او شایستهتریم، و او ثروت زیادی ندارد؟!»
پرتوی از قرآن- نوشته پدر طالقانی
... چون طالوت از خانوادهٴ نادار و از خاندان بنیامین بود، اشراف بنیاسرائیل نمیتوانستند زمامداریش را بپذیرند و به آن تن دهند. «قال إنّ اللّه اصطفاه علیکم وزاده بسطةً فی العلم والجسم»، گفت: «خدا او را بر شما برگزیده و او را در علم و توان جسم، وسعت بخشیده است».
این پاسخی است استدلالی از زبان آن پیامبر. این آیه، دو دلیلی را که اشراف بنیاسرائیل برای زمامداری آورده بودند رد کرده و شرط اصلی و واقعی را بیان میکند. نخست آنکه او را خدا برگزیده تا بر شما رهبری کند... دوم اینکه چنان نیروی فکری و بدنی به او داده که در هر جهت گسترش مییابد. با نیروی علم و درک درست، در همهٴ امور و رخدادها میاندیشد و بررسی مینماید و مصالح و نیازها را تشخیص میدهد و توده را اداره میکند. آنگاه با نیروی بدنی آنچه را تصمیم میگیرد، اجرا میکند».
جنگ
طالوت زمامداری بنیاسرائیل را به دست گرفت و به سرعت، شایستگیهای خود را نشان داد. آنگاه زمان جنگ، با سپاهیان دشمن، فرا رسید. طالوت در پی آماده کردن ارتشی برای رویارویی با دشمن برآمد. بهنوشته منابع تاریخی، طالوت در پی کمیت ارتش خود نبود؛ او میدانست رمز پیروزی بر دشمن، تکیه بر عناصر و رزمندگانیست که ایمانشان صیقل خورده باشد. از اینرو، طالوت گفت:
«تنها کسانی میتوانند در زمرهٴ سپاه من درآیند که از گرفتاریها رها شده و فکرشان از آلودگیها پیراسته باشد. پس هر کس خانهای نیمهتمام یا نامزدی در انتظار و یا تجارتی در دست دارد، داخل سپاه من نیاید!»
آزمایشهای مسیر
سپاهی گران گرد آمد و سوی دشمن روان شد. اما آزمایشهای باز هم بیشتر، در راه بود.
راهپیمایی طولانی به سوی دشمن، خستگی، فرسودگی و تشنگی!
اما در نقطهای، صدایی از دور به گوش رسید. سپاه با شگفتی ایستاد! صدای آبی جاری، نشان از رودی سرشار داشت. لبهای تشنه و خشکیده، توان انتظار بیشتر نداشتند. درست در این نقطه بود که طالوت آزمایشی فراتر را، در برابر سپاهیانش قرار داد. آزمایشی که نشان میداد، چه کسی میتواند، از قید و بندهای درونی آزاد شده، تمامی نیرو و انرژی خود را، صرف جنگ و کارزار در راه خدا کند.
«فلمّا فصل طالوت بالجنود قال إنّ اللّه مبتلیکم بنهرٍ فمن شرب منه فلیس منّی و من لم یطعمه فإنّه منّی إلّا من اغترف غرفةً بیده فشربوا منه إلّا قلیلًا منهم»
«و هنگامی که طالوت سپاهیان را با خود برد، به آنها گفت: ”خداوند، شما را به وسیله یک نهر آب، آزمایش میکند؛ آنها که از آن بنوشند، با من نیستند؛ مگر کسی که تنها یک پیمانه با دست خود، و نه بیشتر، از آن بنوشد ”».
... برای سپاهی رزمجو، پیش از دانستن فنون جنگی و داشتن سلاح و ساز و برگ، روحیه انضباط و فرمانبرداری و پایداری لازم است. از اینرو، همینکه طالوت سپاهیان خود را آزمود و جدا کرد و پیش برد، آنها را در معرض آزمایشی دیگر قرار داد... برای آن فرماندهٴ توانا و بصیر، همین رسیدن به نهری، وسیلهای بود برای آزمایش سپاهیان، تا روحیه آنها معلوم شود... (در این آزمایش) آنان که با رسیدن به نهر، از آن سیر بنوشند، از صفات و شخصیت او بهره ندارند و قابلیت همقدمی با او را ندارند. در برابر این گروه سست اراده، مردان نیرومندند که فرمان را بهصورت کامل اطاعت میکنند... روحیه و شخصیت آنها، همان روحیه و شخصیت نیرومند فرماندهشان است. در میان این دو گروه متقابل، کسانی هستند که نه سیراب مینوشند و نه هیچ نمینوشند... آنان که دست خود را به آب رسانند و کفی بردارند. اینها نه جزو ستاد فرماندهی و نه وازدهٴ سپاهند.
در فرهنگ دهخدا نیز، درباره نتیجه این آزمایش آمده است:
طالوت با هشتاد هزار نفر متوجه دشمن گشته‚ از آن جمله هفتاد و شش هزار تن از راه بازگشتند و سبب آن بود که تشنگی بر لشکر طالوت غلبه کرده بود. طالوت با ایشان گفت که چون به آب رسیدند زیاده از یک جرعه نیاشامید؛ آن هفتاد و شش هزار تن‚ خلاف قول طالوت عمل کرده‚ هر چند آب بیشتر خوردند‚ تشنهتر گردیدند. لاجرم مراجعت نمودند‚ و چهار هزار نفر دیگر همراه طالوت طی مسافت نمودند.
این آزمایش نشان میدهد، آنچه در سرفصلها و لحظههای حساس تاریخی، صحنه را میچرخاند، نه نیروی کمی، بلکه کیفیت بالای نیروی پیشتاز است. نیرویی اندک اما با کیفیتی بالا، که تمامی نیروها را برای رسیدن به هدف، سمت و شتاب میدهد. نیرویی که در آزمایشها و ابتلائات، باید زنگار زدایی شده، هر چه بیشتر خالص و برنده شود.
تحقیقات در «بار ایلان»
دانشگاه «بار ایلان» (Bar-Ilan University)، دانشگاهی در اسرائیل است.
منطقهٴ «تل صافی» Tell Safi، منطقهیی که دانشگاه «بار ایلان»، کندهکاریهای گستردهیی در آن انجام داده است.
نتیجه تحقیقات دانشگاه بار ایلان، پیدا شدن آثاری از یکی از بزرگترین شهرهای قدیمی، در سرزمین فلسطین کنونی. شهر «تل صافی» میباشد. به گفته پژوهشگران، در سدهٴ نهم پیش از میلاد این شهر نابود شده است و برای عصر ما، تنها این آثار را به یادگار گذاشته است.
جالوت
به گفته تاریخ شناسان، شهر تل صافی، زادگاه یکی از ستمگران دوران بوده است.
«جالوت!»
جالوت، سردار سپاهی که در برابر نیروهای طالوت صف کشید.
جوزفیوس (Josephus) تاریخ نگار سدهٴ 4 میلادی، در نسخههای خطی خود، قد جالوت را، 4 ذراع نوشته است. یعنی حدود 2 متر!
در قرآن، 3 بار نام جالوت آورده شده است. تورات، جالوت را با تلفظ «جولیات» Goliath نام میبرد.
شمار سپاهیان
جالوت، با سپاهی گران، در برابر اندک رزمندگان پایدار سپاهیان طالوت، ظاهر گشت.
در مورد بزرگی سپاه جالوت، در کتاب اول سموئیل آمده است:
(جالوت) 30هزار عرابه و 6هزار سوار و خلقی را که مانند ریگ کنار دریا بیشمار بودند، جمع کرد».
فرهنگ دهخدا نیز، تنها، شمار سواران سپاه جالوت را، صد هزار تن آورده است.
مکان رویارویی
در مورد مکان رو در رویی دو نیرو، روایات مختلفی هست. در کتاب اول سموئیل و برخی دیگر از منابع باستانی، درهٴ ایلاه محل رویارویی و نبرد میان دو سپاه است.
همچنین، برخی منابع اسلامی نیز، محل جنگ را روستایی در جنوب غربی «بیت لحم» عنوان کردهاند.
روستایی که امروزه با نام «خربة الشویکه» شناخته میشود.
با دقت در نقشهٴ فلسطین، میتوان دید که درهٴ ایلاه نیز، در جنوب غربی بیت لحم قرار دارد.
بدین ترتیب، دو منبع مختلف، یکی از کتاب اول سموئیل و دیگری، برخی منابع اسلامی، در نقطهٴ جغرافیایی جنگ میان دو سپاه طالوت و جالوت، همنظر هستند.
زمان رویداد
زمان این رویداد تاریخی نیز، در منابع مختلف، با اختلاف بیان شده است. برخی منابع، رویارویی دو سپاه طالوت و جالوت را، 300سال پس از حضرت موسی میدانند؛ برخی دیگر آن را 450سال پس از حضرت موسی میدانند.
دایرهالمعارف تاریخ جهان انسایکلوپیدا (Encyclopedia) نیز، تاریخ این رخداد را، هزار سال پیش از میلاد مسیح بیان میکند.
اما با یک مقایسه میان دو پدیده دیگر، میتوان زمان دقیقتری از این نبرد به دست آورد.
داوود، که بعدها به پیامبری بنیاسرائیل برگزیده شد، جوانی در سپاه طالوت بود. منابع تاریخی، تولد داوود را، در سالهای 1086 یا 1071 پیش از میلاد، در شهر «بیت لحم» بیان کردهاند.
تعادل قوا
حال پس از نمایان شدن لشکر پر ابهت جالوت، آزمایشی دیگر، در برابر رزمندگان سپاه طالوت، قرار میگیرد.
تعادل قوای نابرابر، آزمایشی فراتر از ننوشیدن آب از نهر روان است. حتی بسیاری از کسانی که از آزمایش پیشین، موفق عبور کردند، در برابر آزمایشی فراتر و پیچیدهتر، تاب تحمل نیاوردند.
«فلمّا جاوزه هو والّذین آمنوا معه قالوا لا طاقة لنا الیوم بجالوت وجنوده»
«سپس هنگامی که او (طالوت) و آنهایی که به او ایمان آورده بودند، از آن نهر گذشتند، (با دیدن بزرگی سپاه جالوت و کمی تعداد خود)، برخی گفتند: ”ما را یارای مقابله با جالوت و سپاهیانش نیست ”».
فرهنگ دهخدا نیز، این لحظه را اینچنین بیان میکند:
«جالوت با صد هزار سوار در برابر ایشان آمد و بنی اسرائیل فغان سر دادند که ما توان رویارویی با سپاه جالوت را نداریم. سپس بیشتر آنها فرار کردند.
پدر طالقانی نیز، این صحنه را تفسیر کرده است.
313تن آبدیده و استوار
... هنگامیکه طالوت و کسانیکه با او هماهنگ و همقدم بودند، از آن نهر گذشتند، که گویا مرز سپاهیان دشمن بوده، همان همراهان گفتند ما را توان کارزار با جالوت و سپاهیانش نیست... چه بسا همان کسانیکه در برابر آلام و شکنجههاییکه در راه هدفشان گرفتار میشوند، بر خود مسلط هستند، در برابر منظرهٴ وحشت و یا پیشآمد هراسانگیزی، خود را میبازند و توان پیشرفتی ندارند.
به گفته منابع تاریخی، پس از این آزمایش، تنها 313 رزمنده، در کنار طالوت باقی ماندند. اما 313تن آبدیده، پایدار و استوار و بدون ذرهیی خش در ایمانشان به ادامه مسیر حق و پیروزی! کسانیکه مقهور تعادلقوا نشدند.
«قال الّذین یظنّون أنّهم ملاقو اللّه کم من فئةٍ قلیلةٍ غلبت فئةً کثیرةً بإذن اللّه واللّه مع الصّابرین»، «آنها که میدانستند خدا را ملاقات خواهند کرد، گفتند: ”چه بسیار گروهی اندک که به فرمان خدا، بر گروهی بزرگ پیروز شدند ”و خداوند، با صابران و پایداران است».
... همان رزمجویان گزیده و پیشتاز طالوت بودند که از نفرات مردود شده (در آزمایشهای پیشین) جدا شدند و با ایمان استوارشان از نهر گذشتند و سپس از انبوهی سپاه دشمن نهراسیدند... آنها پس از فراهم نمودن هر گونه آمادگی روحی و وسائل جنگی و هنگام درگیری با دشمن، باید رو به مبدأء آورده و از او یاری خواهند:
«قالوا ربّنا أفرغ علینا صبرًا وثبّت أقدامنا وانصرنا علی القوم الکافرین»، «پروردگارا! پیمانه شکیبایی و استقامت را بر ما بریز! و قدمهای ما را ثابت بدار! و ما را بر گروه کافران، پیروز بگردان!»
به گفته کتاب مقدس، هنگامیکه دو نیرو در برابر هم قرار گرفتند، جالوت بیرون آمده، شروع به رجز خوانی کرد. او هماورد میطلبید. جالوت 40روز این کار را ادامه داد، اما هماوردی در برابرش پیدا نشد. در این میان، چهرهای جدید وارد میشود.
داوود
«یسی»، پیرمردی بود که پسرانش را به همراه طالوت، راهی جنگ با سپاهیان جالوت کرد. او، پسر نوجوانش، داوود را نیز، به همراه برادران فرستاد. اما به او تأکید کرد، وارد نبرد و کارزار نشود.
اما داوود، که شور مبارزه در سپاه طالوت، از او جوانی دلیر، بیباک و با ایمان به خدا ساخته بود، برای مبارزه با جالوت، پیشقدم شد.
داوود نوجوان، نه شمشیری داشت، نه نیزه و نه سپری! تنها سلاح او، یک فلاخن بود.
جالوت با دیدن نوجوانی در برابر خود، آن هم بدون سلاح، به او خندید. او، مست از توان و ابهت ظاهری خود و سپاهش، مبارزه با این نوجوان را، دون مقام خود میدانست.
«فهزموهم بإذن اللّه و قتل داوود جالوت وآتاه اللّه الملک والحکمه وعلّمه»
«به فرمان خدا، آنها سپاه دشمن را شکست دادند. داوود «جالوت» را کشت و خداوند، حکومت و دانش را به او بخشید».
در برخی نوشتههای تاریخی آمده است که پس از سرنگون شدن جالوت، داوود با شمشیر خود جالوت، سرش را از بدن جدا ساخت.
سپس همچنانکه در قرآن آمده است، «فهزموهم بإذن اللّه» سپاه جالوت که صحنهٴ شکست و مرگ سردارشان را دیدند، فروپاشیده و شکست خوردند.
نقاشان
نبرد داوود و جالوت، توسط نقاشان نیز به تصویر کشیده شده است.
شیندلر، Schindler در سال 1888، صحنهٴ تمسخر جالوت را، نقاشی کرده است.
آندریا واکارو (Andrea Vaccaro) نیز، در سال 1635، صحنهٴ کشته شدن جالوت توسط داوود را، به تصویر کشیده است.
نتیجه
نبرد میان اندک رزمآوران باقی مانده در کنار طالوت، با انبوه سپاه تا دندان مسلح جالوت، همچنین سرنگون شدن جالوت غولپیکر، توسط داوود نوجوان و بیسلاح، قانونی خدشهناپذیر در تکامل را نشان میدهد. قانونی که میگوید، هنگامیکه پدیدهای، پس از گذر از آزمایشها و خالص شدن در کورههای مسیر، در نوک پیکان تکامل قرار میگیرد، حتی اگر در تعادل قوای ظاهری، هیچ تناسبی با نیروهای ضدتکاملی نداشته باشد، اگر مقهور دشمن نشود، اگر پایداری کند و اگر بها و قیمت بپردازد، میتواند بر دشمن پیروز شده، او را به زیر کشد. قانونی که قرآن، به گویاترین بیان، آن را بازگو کرده است.
«کم من فئةٍ قلیلةٍ غلبت فئةً کثیرةً بإذن اللّه واللّه مع الصّابرین»، «چه بسیار گروهی اندک که به فرمان خدا، بر گروهی بزرگ پیروز شدند و خداوند، با صابران و پایداران است».