زندانی سیاسی محکوم به اعدام رامین حسین پناهی طی نامهیی از زندان سنندج از جمله نوشت: «همیشه دوست داشتهایم با کسانی که میشناسیم، با همسایهها، با افراد جامعه و مردمی که با آنها در مکانی که زندگی کردهایم صمیمی باشیم و احساس نزدیکی کنیم و در خوشی و ناخوشی در کنار هم باشیم.. چرا باید کارگران اینگونه زندگی کنند؟ چرا باید کودکان، کار کنند و رنج بکشند؟ چرا باید زنان و مادرانمان این همه رنج و مرارت تبعیض را تحمل کنند؟ چرا نباید همه ما آزاد باشیم و در کنار هم آزادی را تجربه کنیم؟
کم نیستند کسانی که این سوالها را با صدای بلند کرده و به جرم های گوناگون محکوم شدهاند: محاربه، ضد انقلاب، وابسته به گروههای تروریستی، شبکههای جاسوسی استکبار و عضویت در گروههای معاند. من هم یکی از همان کسانی هستم که در جستجوی جواب این سوالها بودهام و تلاش کردهام که برای تکتک سوالاتی که داشتهام پاسخی درخور بیابم.
امروز بیش از هر روز دیگر از این صمیمیت و دوستداشتن و عشق به مردم لذت میبرم و از اینکه در کنارشان هستم احساس غرور میکنم. با وجود اینکه انتظار حکم اعدام، لحظات دردآوری است اما ارزش و غرور ایستادن در کنار مردمی که آنها را دوست دارم، طبیعتی که در آن زندگی کردهام و کارگرانی که با آنها کار کردهام، از رنج این لحظات میکاهد.