بهمناسبت اجرایی شدن توافق هستهیی و مهر و موم شدن تجهیزات غنیسازی در نطنز و فردو
چنان زدیم به دشمن که ریقمان در رفت!
چه ماهرانه زدیمش! که جیغمان در رفت
توافق ژنو یک، چو گشت اجرایی
ببین که تیم بازرسی تا به سایت آخر رفت
چنان ز ضربهی ما خصم خرد و خاکشیر شد
که از منافذ خودمان بیغـ بیغمان در رفت
به چشم خویش زدیم ضربهای به مشت حریف
که خون ز کاسهی چشم فقیه مان سر رفت
چنان به صفحهی شطرنج، ماتشان کردیم
که اسب و فیل و هرآن کس رفیقمان در رفت
هر آنچه بمب، غنی گشت چون شکمهامان
به لهجهی مشدی گو: «یره! چه لاغر رفت!»
هرآنچه سانتریفوژ در نطنز و فردو بود
ببین که سوخت و خشکش به همرهتر رفت
بزرگ بود بمب چنان بطن فیروز آبادی
ولی چو مشک جنتی امروز باد آن در رفت
ز بام هستهیی این زمانه افتادیم
ز باشگاه هستهیی اینک مگر که داور رفت؟
کنون باید باقالی را غنی و بار کنیم
ولی چه سود که از دستمان کنون خر رفت
طریق نرمش آقا! چه قهرمانانه! ست
تمام آبروی رأس محور شر، رفت!… .
چنان زدیم به دشمن که ریقمان در رفت!
چه ماهرانه زدیمش! که جیغمان در رفت
توافق ژنو یک، چو گشت اجرایی
ببین که تیم بازرسی تا به سایت آخر رفت
چنان ز ضربهی ما خصم خرد و خاکشیر شد
که از منافذ خودمان بیغـ بیغمان در رفت
به چشم خویش زدیم ضربهای به مشت حریف
که خون ز کاسهی چشم فقیه مان سر رفت
چنان به صفحهی شطرنج، ماتشان کردیم
که اسب و فیل و هرآن کس رفیقمان در رفت
هر آنچه بمب، غنی گشت چون شکمهامان
به لهجهی مشدی گو: «یره! چه لاغر رفت!»
هرآنچه سانتریفوژ در نطنز و فردو بود
ببین که سوخت و خشکش به همرهتر رفت
بزرگ بود بمب چنان بطن فیروز آبادی
ولی چو مشک جنتی امروز باد آن در رفت
ز بام هستهیی این زمانه افتادیم
ز باشگاه هستهیی اینک مگر که داور رفت؟
کنون باید باقالی را غنی و بار کنیم
ولی چه سود که از دستمان کنون خر رفت
طریق نرمش آقا! چه قهرمانانه! ست
تمام آبروی رأس محور شر، رفت!… .